اعتماد به نفس كدام كودك پايين است
|
|
نويسنده: تري اپتر
ترجمه: ناديا زكالوند
عزت نفس كودك به خودي خود كم يا زياد نيست. و شبيه ابر لايه لايه اي است كه روزانه تغيير شكل و شدت مي دهد و با خلق و خوي هر كودك و ميزان آگاهي وي نسبت به محيط زندگي اش و نيز طرز تفكر مردم اطراف او فرق مي كند.
زندگي هاي روزمره كودكان پر از موفقيت و شكست است. زماني كه در امتحان ديكته موفق مي شوند بي نظيرند، اما اگر فراموش كردند تكليف علوم خود را بنويسند سرزنش مي شوند و صدها نمونه ديگر. چون كودكان به ندرت بين مسائل جزئي و مهم مي توانند فرقي قائل شوند و موفقيت هاي بزرگ تر نمي توانند شكست هاي كم اهميت شان را جبران كنند.
عزت نفس شامل احساسات، باورها و آرزوهاي پيچيده كودك براساس مهارت هاي در حال تغيير وي در تأثير متقابل و نفوذ به دنياي اطرافش است.
چون عزت نفس بسيار پيچيده و ارزيابي آن بسيار پردردسر و دشوار است، در زير فهرستي در مورد علائم امكان پائين بودن عزت نفس در كودكان ارائه شده است. اين علائم به والدين مي آموزد كه اگر كودكي عزت نفس اندك داشته باشد، چگونه رفتار مي كند و چه طرز فكري خواهد داشت.كودكي كه عزت نفس اندكي دارد در خانه چنين رفتارهايي از خود بروز مي دهد:
۱- آرزو دارد كس ديگري باشد.
كودكي كه دائم دوست دارد شخص ديگري باشد، معمولاً بيش از حد خيال پرداز است و آرزو دارد كه كوچك تر شده و از مسئوليت هاي بزرگسالي خلاصي يابد.
۲- احساس بي ارزش بودن مي كند.
اين احساس زماني به وجود مي آيد كه كودك نسبت به جلب توجه ديگران اميد كمي به خود دارد، در نتيجه به ندرت در جستجوي توجه ديگران است.
۳- اغلب به هنگام برخورد با وظايف مشكل يا جديد گريه مي كند.
بعضي از كودكان هنگام روبرو شدن با وظايف مشكل صبور نيستند و دائم مضطرب اند كه چگونه آنها را انجام دهند و به همين دليل به شدت اشك مي ريزند.
۴- از خود به طور منفي ياد مي كند.
كودكان هنگام صحبت درباره توانايي هايشان غلو مي كنند و اكثر والدين به شنيدن اين حرف ها عادت دارند اما كودكي كه عزت نفس اندكي دارد ممكن است بگويد كه از خودش بيزار است يا اي كاش مرده بود.
۵- از خود فعاليتي نشان نمي دهد.
بيشتر كودكان آن قدر از انرژي اشباع شده اند كه به نظر مي آيد در حال انفجارند،اما كودكي كه احساس درماندگي مي كند،نشانه اي از تلاش در او ديده نمي شود.
۶- ابهام را نمي تواند تحمل كند.
وقتي كه كودكي به قوه تشخيص خود اعتمادي ندارد مي خواهد كه هر چيزي را برايش چندين و چند بار توضيح دهند.اگر موضوعي به اندازه كافي واضح نباشد، باور نمي كند كه بتواند آن را درك كند و نگران پيامدهاي سوء تعبير خود مي شود.
۷- خود ويران گر است.
بعضي از كودكان از خود بيزارند و حتي ممكن است كه به خودشان آسيب برسانند و اين كار را معمولاً با گاز گرفتن يا خراشيدن خود شروع مي كنند.
۸- از نظر ظاهر، سرو وضع مرتبي ندارند.
البته اين مسئله در مورد كودكاني كه مسائل زيادي براي فكر كردن دارند رايج است، اما مي تواند علامتي باشد نسبت به اين كه كودك از فكر كردن و توجه به خود لذتي نمي برد.
۹- تصميم گيري برايش مشكل است.
اين علامت ديگري است كه نشان مي دهد كودك به قوه تشخيص خود ايمان ندارد و نگران پيامد انتخابي است و در تصميم گيري مشكل پيدا مي كند.
۱۰- نسبت به آينده اش بدبين است.
وقتي كه كودك تان با بي حوصلگي و نااميدي از آينده اش سخن مي گويد بايد نگران شويد. بعضي از كودكان چون آينده شان را چندان پربار نمي بينند، اهميتي نمي دهند كه بعدها چه اتفاقي بيفتد.
كودكي كه اعتماد به نفس اندكي دارد در بين كودكان ديگر بعضي از رفتارهاي زير را از خود نشان مي دهد:
۱- به كودكان كوچك تر و ضعيف تر از خود زور مي گويد.
كودكي كه احساس ضعف مي كند و به سبب عدم اعتماد به نفس نااميد است سعي مي كند با ترساندن بچه هاي ديگر، مخصوصاً آنهايي كه ترسو هستند، احساس قدرت كرده يا لااقل بدين ترتيب شخص ديگري را در ترس خود شريك كند.
۲- ستيزه جو است.
معمولاً بعضي از دوستان هم سن و سال، گاهي نسبت به يكديگر پرخاشگر ند، اما اگر كودكي به طور دائم حالتي پرخاشگر داشت، نگران كننده است، چون او بدين طريق نشان مي دهد كه از هم سن و سال هايش به طور كلي بيزار است. كودكي كه ديگر كودكان را از خود مي راند احتمالاً مي ترسد كه ديگران او را نپذيرند.
۳- در برخورد با بزرگسالان قوي تر يا همسن و سال هاي تازه وارد، اعتماد به نفس ندارد.
كم رويي در كودكان رايج است و به طبيعتي كه با آن متولد مي شوند ارتباط دارد، ولي اگر كودكي با ديدن هر شخص غريبه يخ مي زند، نشان دهنده اين است كه مي ترسد اشخاص تازه وارد او را بد يا نالايق تصور كنند.
۴- درك ديدگاه هاي ديگران برايش مشكل است.
روي هم رفته كودكان، تفكرات و احساسات ديگران را سريع درك مي كنند، اما اگر كودكي معتقد باشد كه نمي تواند ديگران را بفهمد يا در اين زمينه تلاش كمي كند، توانايي درك سريع او تحليل مي رود و اگر عزت نفس كودك اندك باشد، ديگر براي درك احساسات ديگران تلاش نمي كند.
۵- بيش از حد به عقايد افراد مقتدر يا هم سن و سال هاي با اقتدار تكيه مي كند. كودكي كه به خود اعتمادي ندارد يا قادر به ابتكار نيست پيرو عقايد اشخاصي است كه با اعتماد به نفس اند.
۶- معلومات عمومي كمي دارند.
كودكي كه عزت نفس اندكي دارد، فكر مي كند كه نسبت به ديگران از جذابيت كمتري برخوردار است و به اين سبب، افكار خود را ابراز نمي كند و بر اين باور است كه عقايد و احساساتش براي ديگران اهميتي ندارد و كسي علاقمند به شنيدن آنها نيست.
۷- نقش رهبري را نمي پذيرد.
كودكاني كه عزت نفس اندك دارند، اغلب معتقدند كه در سازمان دهي ديگران و يا تصميم گيري ناتوان اند.
۸- به ندرت داوطلب مي شود.
كودكي كه احساس مي كند بعيد است كاري را كامل يا رضايت بخش انجام دهد در هيچ كاري شركت نمي كند.
۹- اغلب از اجتماع دوري مي كند.
كودكي كه عزت نفس اندكي دارد، نمي داند كه چگونه توجه ديگران را به خود جلب و حفظ كند. به اين علت از كودكان ديگر دوري مي كند و زماني هم كه تلاش مي كند وارد گروهي شود، بسيار ناشيانه عمل كرده و تلاش شان بي فايده مي ماند.
۱۰- هم سالانش به ندرت او را انتخاب مي كنند.
كودكي كه به ندرت داوطلب مي شود و از تفكرات و احساساتش كم تر سخن مي گويد و عقايدش را ابراز نمي كند، در بازي و كارهاي مشاركتي به ندرت انتخاب مي شود. او از بودن با ديگران هرگز لذتي نمي برد و به ندرت مي تواند بر فكر گروه تأثير بگذارد و بدين ترتيب عدم اعتماد به نفسش شدت مي يابد.
۱۱- دم دمي مزاج است.
وقتي كودكي به قوه تشخيص خود اعتماد ندارد، كف نفس مناسب را از دست داده و رفتار متناقضي از خود نشان مي دهد، مثلاً در زمين بازي خيلي ساكت مي ماند اما وقتي در كلاس درس است با سروصدا كردن توجه معلم را به خود جلب مي كند چرا كه مي داند مي تواند اين كار را انجام دهد.
۱۲- مطيع است.
هنگامي كه كودكي نسبت به ارزش خود بي اطلاع است و به راحتي تسليم هوس ها و دستورات ديگران مي شود.
۱۳- توجه ها را به سمت خود جلب مي كند.
از آن جا كه عزت نفس اندك انواع بسيار متفاوتي دارد، مسلماً به طور متناقضي نيز بروز مي كند. بعضي از كودكان فكر مي كنند بي ارزش اند و از خود چيزي ندارند كه اظهار نمايند، آن گاه در تلاش اند كه با پزدادن توجه ديگران را به خود جلب كنند.
۱۴- به ندرت مي خندد يا لبخند مي زند.
۱۵- از هم سن و سال هاي خودش با اهانت ياد مي كند.
كودكي كه نمي تواند تأييد ديگران را به دست آورد براي اين كه رنج خود را كاهش دهد، ديگران را سرزنش مي كند. مثلاً مي گويد: «فلان كودك بي ادب و كثيف است، يا نق مي زد يا احمق واقعي و كودن است.»
۱۶- تابع اميال آني خود است.
كودكي كه به خود اعتماد ندارد، بي اندازه نگران است كه نتواند كاري را به خوبي انجام دهد و اغلب بدون فكر عمل مي كند.
۱۷- حواسش زود پرت مي شود و زمان قدرت تمركزش كوتاه است.
اين ويژگي از آن جا ناشي مي شود كه كودك فكر مي كند كه نمي تواند كار دشواري را انجام دهد و به محض اين كه به قسمت دشوار كار مي رسد توجه و تمركز او از بين مي رود. اگر مطلبي را كه مي خواند زود درك نكند يا به سرعت نتواند مسئله رياضي را حل كند دچار حواس پرتي مي شود.
۱۸- در محيط هاي جديد و ناآشنا دچار اضطراب شديدي مي شود.
بعضي از كودكان كه از عزت نفس اندكي برخوردارند، در محيط هاي آشنا خوب عمل مي كنند، چون احساس مي كنند كسي از آنها كاري خارج از توان شان نمي خواهد، اما وقتي كه محيط تغيير مي كند بي اندازه نگران مي شوند و مي ترسند كه انجام دادن كارهاي متفاوتي را از آنها بخواهند.
۱۹- از اشتباه شخصي خود رنج مي برند و به كارش ادامه نمي دهد كه مبادا مرتكب اشتباهي ديگر شود.
۲۰- انگيزه تلاش را از دست مي دهد.
وقتي كودكي فكر مي كند كه هرگز موفق نمي شود، دليلي براي تلاش كردن نمي يابد و تصور مي كند كه باز در نهايت بيچاره و درمانده است.
۲۱- به طور كلي پشتكارش را از دست مي دهد.
هر كس كه فكر كند شانس نسبتاً خوبي دارد، مي تواند كاري را تا آخر ادامه دهد اما كساني كه عزت نفس اندكي دارند اين احتمال را مي دهند كه در كارشان شكست خواهند خورد.
۲۲- از الگوهاي فكري ثابتي پيروي مي كند.
كودكي كه به خود اعتماد ندارد فكر مي كند نمي تواند واكنش هاي ديگران را درك كند، بنابراين گرفتار يك سري الگوهاي فكري ثابت مي شود از قبيل: من بايد خوب و آرام باشم و مثلاً حتي اگر معلم در تلاش باشد كه بچه ها را تشويق كند نمايشي بازي كنند او واكنشي از خود بروز نمي دهد.
۲۳- توانايي هايش را بي اندازه دست كم مي گيرد يا درباره شان غلو مي كند.
بعضي مواقع كودكي كه داراي عزت نفس اندكي است درباره توانايي هايش غلو مي كند كه اين عمل حالت تدافعي رايجي است. او قادر به روبه رو شدن با توانايي هاي واقعي اش نيست پس به دنياي تخيل قدم مي گذارد و بدين ترتيب احساس بي كفايتي اش را جبران مي كند.
۲۴- موفقيت را در نتيجه تأثير چيزي خارج از وجود خود مي داند.
مثلاً اگر امتحاني را خوب دهد يا در مسابقه اي برنده شود، دليل موفقيتش را آسان بودن امتحان يا خوش شانسي مي داند.
۲۵- شكست را در نتيجه تأثير عمل شخص خود مي داند.
كودكي كه عزت نفس اندكي دارد، شكست را نتيجه مستقيم بي استعدادي و بي ذكاوتي خود مي داند و معتقد است درس را نمي فهمد يا احمق است.
۲۶- هر نوع شكست حتي جزئي را مهم تلقي مي كند.
۲۷- مستقل كاركردن برايش دشوار است.
كودك با عزت نفس اندك چون ابتكار عمل ندارد به هم سن و سال هاي مستبد يا كودكان تواناي بزرگ تر از خود متكي مي شود و دوست دارد كه ديگران به او بگويند چه كاري انجام دهد.
۲۸- كم سئوال مي كند.
با اين كه در جستجوي ديگران است احتمال دارد در بعضي مواقع بسيار كم سئوال كند،چون مي ترسد ديگران به حماقتش پي ببرند.
هدف از تنظيم اين فهرست به صدا درآوردن زنگ خطر به گونه اي نيست كه والدين را نگران كند بلكه مقصود هوشيار كردن آنها نسبت به رفتار كودكان شان است.
در آينده در خصوص اين كه چگونه به كودك خود كمك كنيم تا به عزت نفس اندك خود غلبه كند صحبت مي كنيم.
|