يكشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۳۲
گزارشي اجمالي درباره عكاسي و عكاسان انقلا ب 
حافظان حقيقت
029235.jpg
تو از خوشبخت ترين عكاسان جهاني، وقتي كه در جريان انقلاب باشي. عكس ها ديگر فقط عكس نيستند. جذابيت اين كادرهاي سياه و سفيد يا چه فرقي مي كند، رنگي به تاريخ كشيده مي شود و كنار عكس، نامي هست. براي يك عكاس، اين خوشبختي كوچكي نيست. عكس ها انقلاب مي كنند. بحث از تازگي خبر و گزارش نيست، عكس ها انقلاب را تازه مي كنند. تنها با چشم دوختن به عكس هاست كه خاطرات مصور مي شوند. غير از اين براي نسلي كه انقلاب را فقط شنيده، عكس وسيله اي براي بازگشت به عقب است؛ ديدن انقلاب. باور خبرها بدون عكس آسان نيست. اين ترديد در روزهاي انقلاب هميشه به اوج مي رسد. گزارش عكاسي انقلاب را از ترديد آغاز مي كنيم.
محسن راستاني، عكاس مي گويد: عكس ها اعتماد، اتحاد و تصميم گيري مردم را تامين مي كردند. در روزهاي انقلاب ادبيات شفاهي يا حتي خبرهايي كه در روزنامه چاپ مي شد، هميشه مورد ابهام و سوال قرار مي گيرد. اگر مي خواهيد اين ابهام وجود نداشته باشد، حتما بايد براي حرفتان سند داشته باشيد. عكس ها سند وقوع اتفاقي بزرگ در ايران هستند.
از آن روزها، نام هاي معدودي در ذهن مانده. به هر حال انقلاب به نوعي آغاز تحولي در حرفه عكاسي ايران بود. در بررسي اين تحول نام مرحوم كاوه گلستان، پررنگ تر از سايرين ديده مي شود. گلستان در دو واقعه مهم اجتماعي - انقلاب و جنگ - حضوري موفق داشت. با اين حال پررنگ ديده شدن نام او، بيش از خوشبختي حضور در اين رويدادهاي مهم، دلايل ديگري هم داشت. يكي از عكاسان همدوره مرحوم كاوه گلستان مي گويد: در انقلاب عكاسان زيادي بودند كه به نوبه خودشان شاخصند، اما به نظر من كاوه گلستان شاخص ترين بود. او در همان دوران به شكل حرفه  اي با روزنامه ها همكاري مي  كرد و از طرفي خط فكري مشخصي كه داشت باعث مي  شد با پيگيري و دقت  بيشتري دست به ثبت لحظه هاي انقلاب بزند. فكر مي  كنم اين تفاوت اصلي كاوه گلستان با ديگران بود. عكس هاي او با ادبيات مطبوعاتي آن دوران هماهنگ بود. نگاه ژورناليستي گلستان به موفقيت او كمك كرد.
بهمن جلالي، رعنا جوادي، شاهرخ حاتمي، محسن شانديز، محمد صياد، منوچهر دقتي، محمود ملكوتي و حسين پرتوي عده اي ديگر از عكاساني هستند كه به اندازه حضور در واقعه مهمي چون انقلاب خوشبخت بودند. غير از اين نام ها، طبيعي بود كه عكاسان خارجي هم بخت حضور در اين انقلاب مهم  تاريخي را از دست ندادند.
هنوز هم اگر از عكاسان ايراني بپرسيد كه بهترين عكاسان جهان چه كساني هستند، قطعا به نام بسياري از عكاساني برمي خوريد كه در انقلاب ايران حضوري فعال داشتند. اصولا عكس هاي جنگ، انقلاب و حوادث مهم اجتماعي، در تمام دنيا از جايگاهي ويژه برخوردارند. خيلي از عكاس  هاي سرشناس دنيا، اعتبارشان را با ثبت تصاويري از انقلاب ايران به دست آوردند. خبر پيروزي انقلاب، رفتن شاه، بازگشت امام و هزار و يك اتفاق ديگر، وقايعي بودند كه مردم ايران براي روبه رو شدن با آنها لحظه شماري مي  كردند. با عكس ها كه 26 سال به عقب برگرديد، خودتان را در فضايي مي  بينيد كه باور اخبار برايتان آسان نيست؛ اما انقلاب واقعا پيروز شده بود، اين را عكس ها فرياد مي  زدند.
حواشي انقلاب باعث مي شد تا عكس ها با عكس هاي ديگر تفاوت داشته باشند. افكار عمومي منتظر يك لحظه قطعي بود. آنها مي  خواستند منظره اي حقيقي از پيروزي ببينند و در اين لحظه ها بود كه عكس ها رو مي  شدند. نقاط عطفي مثل لحظه ورود امام، اعلام وفاداري نيروي هوايي آن دوران به رهبري امام، ميزان جنايات رژيم سابق، تعداد شهدا و... اتفاقاتي بودند كه با چاپ عكس ها جلوه ديگري پيدا كردند. از طرفي عكاسان دوره انقلاب در مقطعي قرار گرفته بودند كه حرفه كاملا وارد زندگي خصوصي مي  شد. در واقع آنها بين مرگ و زندگي قرار گرفته بودند و به همين دليل است كه همواره بيش از ديگر عكاسان مورد تحسين عام و خاص قرار گرفته اند. براي ريختن به خيابان هاي 26 سال پيش، هنوز عكس ها بهترين وسيله اند. فاصله هاي تاريخي كوتاه به نظر مي  رسند با چند كادر عكس سياه وسفيد. به قول يك عكاس انقلاب:   واقعيت با عكس از مرگ در چشم ها نجات پيدا مي   كند.
يك خبر مربوط 
خانه عكاسان ايران به مناسبت فرارسيدن بيست وششمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و همزمان با انتشار هفتمين كتاب از سري كتاب هاي عكاسان مولف با عنوان تپش سبز كه دربرگيرنده آثار مرحوم قربان خليلي با موضوع انقلاب است اقدام به برگزاري نمايشگاه عكس از آثار اين كتاب كرده است. اين نمايشگاه تا 22 بهمن ماه در محل نمايشگاه هاي خانه، نگارستان شهر قزوين و در شهرستان لواسانات هم به همت اداره ارشاد شميرانات برپا شده است.
نكته
حق شكايت براي صاحب عكس بدون شناسنامه  محفوظ است. فرق نمي  كند كه عكس از يك رويداد مهم اجتماعي باشد يا عكس برف روي سقف خانه اي كاملا معمولي در شهر. ماجرا آنقدر مهم است كه روز بعد مي  توانيد اعتراض عكاس را در وبلاگ ببينيد و پاي تلفن بشنويد. اين چند خط را نوشتيم كه بنويسيم زمانه عوض شده. چه كسي است كه نداند مهمترين عكس هاي مطبوعات ايران در زمان انقلاب و جنگ گرفته شده اند و چه كسي است كه نداند صاحبان آن عكس ها چه راحت قرباني قواعد غير حرفه اي حاكم بر مطبوعات شدند.
محمد اسلامي راد، عكاس صدا و سيما مي  گويد: عكاسان بايد قبل از در اختيار گذاشتن عكس هايشان با مديران مطبوعات قراردادهاي محكم ببندند تا آنها نتوانند هيچ سوء استفاده اي از عكس هايشان بكنند. ما عكاساني داشتيم كه در راه انقلاب و جنگ جان خود را گذاشته اند و مطبوعات عكس هاي آنها را به راحتي بدون ذكر نام عكاس در روزنامه خودبه چاپ مي  رسانند. تغييري ناگهاني جريان حاكم بر مطبوعات غيرممكن است اما براي آغاز به تحول خيلي ها مي  توانند خودشان را جاي كساني بگذارند كه در انقلاب يا جنگ دوربين در دست رودرروي مرگ ايستاده بودند. خودتان را در اين فصا مجسم كنيد و به امروز بياييد و عكس هايتان را بدون ذكر نام در روزنامه ها ببينيد.

من هم بيايم و عكس بگيرم
029238.jpg
براي ايرانيان كه مانند كاوه گلستان ندارند، ضايعه مرگ او دردنا  ك تر است. مگر در سالهاي آينده از ميان شاگرداني كه مدتي بود از آموزش به آنها محروم شده بود، يكي پيدا شود كه همان گونه كه او از دريچه دوربينش به دنيا مي نگريست، انساني و آرماني، جهان را و صحنه هاي نادر آن را ببيند و در لحظه اي كه بايد، شاتر را فشار دهد. يك لحظه، همانند همان لحظه  اي كه صبح چهارشنبه در نزديكي سليمانيه مين زير پايش منفجر شد و پس از آن كاوه ديگر نبود. در همه روزهاي انقلاب اسلا مي ايران، كاوه با دوربينش همه جا بود، با تصويرهايي به ياد ماندني از جواني كه بر جاي خون برادر نشسته بود، بر سرزنان با شاخه گلي، تشييع جنازه ها، از درگيري سربازان مسلح با مردم در ميداني كه 24 اسفند بود و ميدان انقلاب شد، از بهشت زهرا كه مدت زماني به جايگاهي براي بيان ناگفته ها يا هايدپارك كرنر تهران تبديل شده بود و حكومت نظامي رژيم پادشاهي در آخرين ماه هاي عمر خود آنجا را رها كرده بود. كاوه گلستان با دوربين خود كار هزار مقاله و گزارش را مي كرد تا روزي كه در مدرسه علوي مجوز براي حضور در اردوي رهبري انقلاب صادر شد. فرداي آن روز امام خميني، رهبر انقلاباسلا مي، به تهران بازگشت و كاوه از بالاي تير چراغ برق نزديك بود سقوط كند. بچه هاي انقلاب او را نگاه داشتند. عكس هاي كاوه شاهد انقلاب مردم مسلمان ايران بود و به خبرگزاري هاي معتبر و نشريات پرآوازه جهان منتقل مي شد و در ايران تهران  مصور آن را چاپ مي كرد. بعد از پيروزي انقلاب و تاسيس جمهوري اسلامي، كاوه گلستان همچنان با شوري بي نظير شاهد جنگ هاي داخلي بود كه در گرفت و در سالهاي بعد در جبهه جنگ ايران و عراق. هربار با صدها حكايت بازمي آمد و به گزارشگران ياري مي رساند تا گزارش خود را بنويسند از صحنه هايي كه كسي جرات نزديك شدن به آن را نداشت و او در كار حرفه اي خود ترس نمي شناخت.
در ماه پاياني عمر رژيم ستمشاهي يكبار دوربينش را از دست داد و آن هم زماني بود كه عكاس ها را به باغشاه بردند و سرهنگي بازجويي كرد و گفت: فردا شب كودتاي نظامي مي شود و همه شما را خواهيم كشت و كاوه گلستان با صداقتي كه از حرفه اي بودنش مايه مي گرفت، گفت: مي شود من هم بيايم و عكس بگيرم؟!

فرصت تاريخي
۱۷۰ سال عمر عكاسي جهان با حضور عكاسان در وقايع اجتماعي بزرگ سپري شده. همواره بخش عمده اي از اطلاعات از طريق اين عكس ها به دست آمده. اين نكته ارزش حرفه عكاسي را طي اين 170 سال نشان مي  دهد.
وقايع انقلاب اسلا مي ايران از لحاظ نوع عكاسي شبيه به عكس هايي است كه از انقلاب اكتبر شوروي گرفته شد. در هر دو انقلاب، قدرت و ارزش انقلاب توسط چهره رهبران برجسته مي  شد. اين دو انقلاب از وقايع مهم قرن بيستم بودند كه عكاسي ثاثير مهمي در پيشبرد آن داشت. البته بين اين دو جريان سياسي مهم قرن بيستم، تفاوتي هم وجود داشت؛ در شوروي پس از پيروزي انقلاب عكس ها تاثير خودشان را نشان دادند و اينجا در جريان انقلاب اسلا مي عكس ها تاثيرگذار بودند.
ويژگي مهم عكاسي انقلاب در ايران، ارتباط وسيع مردم از طريق عكس بود. در جريان انقلاب مردم به كمك عكس ها با هم حرف مي  زدند. نمونه بارز اين اتفاق نمايشگاه هاي عكس انقلاب است. زماني كه عده اي در محلي كشته مي  شدند، عكاس ها بلافاصله در همان محل نمايشگاه برپا مي  كردند. در شرايطي كه روزنامه ها هم قادر نبودند به طور كامل اتفاقات انقلاب را پوشش بدهند، عكس ها تبديل به تنها وسيله قرارگرفتن مردم در جريان انقلاب اسلا مي شده بودند. مردم مي  آمدند با ديدن تصاوير در نمايشگاه عكس، شهدا را شناسايي مي  كردند. غير از اين ارايه وقايع انقلاب و ديدن آن به وسيله ديگران باعث پيشبرد انقلاب اسلا مي مي  شد. به طور كلي عكس ها زبان مشترك مردم در انقلاب بودند.
انقلاب بزرگ اسلا مي يك شانس بزرگ براي عكاسي ايران بود. اين توفيق بزرگ به اين خاطر بود كه عكاسان ما در هسته مركزي يك واقعه اجتماعي، تاريخي بزرگ قرار گرفتند. عكس هاي انقلاب انگيزه اي براي پيشرفت عكاسي در ايران بودند. اهميت عكس حتي بلافاصله پس از پيروزي انقلاب توسط دولت درك شد. وزارت ارشاد با برپايي نمايشگاه هاي مختلف از عكس هاي انقلاب، چاپ تصاوير، پوسترها و... به اين رويداد بزرگ ابعادي جهاني داد. انقلاب از اتفاقات نادر دنياست كه كمك مي  كند عكاسي يك جامعه در متن يك رويداد بزرگ اجتماعي قرار بگيرد. اين بخت بزرگ نصيب عكاسي ايران شد.

آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |