يكشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۳
آينده انقلاب اسلامي از منظر مفهوم شناسي انقلاب ها - واپسين بخش
منطق گذار از بحران
اشاره: در نخستين بخش مطلب حاضر نويسنده به عمده ترين برداشت ها و ديدگاه ها از مفهوم شناسي انقلاب پرداخت و آنها را تحت چهار نگرش: ماهيت گرا، ساختارگرا، فرايندگرا و جامع نگر و چندبعدي تقسيم كرد و سپس مباحث و مولفه هاي ايدئولوژيك و اجتماعي هريك را تشريح كرد. آنگاه نويسنده ديدگاه جامع نگر را كاملترين نگرش در زمينه تحليل ماهيت و آينده شناسي انقلاب دانست و درعين حال به كاستي هاي نگرش هاي ديگر نيز اشاره كرد. نويسنده در پايان بحث قبلي به اختصاصات نگرش جامع نگر پرداخت و اينك در واپسين بخش مطلب، به دنباله مطلب كه مرتبط با آينده شناسي انقلاب و چالش ها و بحران هاي فراروي آن است، اشاره مي شود. با هم مي خوانيم.
009849.jpg
دكتر علي عسگري
* بيدارگري، اساس حركت اجتماعي انقلاب اسلامي است. اين بيدارگري با اطلاع رساني جهت دار و گزينشي- و به بيان ديگر سانسور شده- رسانه هاي غربي كاملاً  متفاوت است. نظام انديشگي انقلاب اسلامي اساساً با برخورد حذفي با فكر و انديشه مخالف است و خط مشي اصلي خود را بر آزادانديشي قرار داده است. آزاد انديشي مورد نظر انقلاب موجب رشد فكري، اجتماعي و سياسي خواهد شد و به همين جهت يك رابطه متقابل با رشد فكري مخاطبان را دارد، به اين معنا كه هم باعث رشد فكري او خواهد شد و هم زمينه پذيرش منطقي انقلاب اسلامي را در جان او پديد خواهد آورد.
۲-۲. زمينه هاي پذيرش انقلاب اسلامي در ميان بسياري از جامعه ها و ملت ها فراهم شده است. چرا كه:
* امروزه تضادهاي دروني نظام ليبرال دموكراسي در كشورهاي غربي و شرقي بيشتر آشكار گشته و بحران هاي ايجاد شده توسط اين نظام غيرقابل كنترل شده است. نمونه اي از اين بحران ها عبارتند از:
* بحران ضعف اخلاق كه موجب پديد آمدن آسيب ها و معضلات اجتماعي چون:
- گسترش قتل، غارت و بحران امنيت اجتماعي
- آلوده شدن نسل جوان به مواد مخدر
- قاچاق انسان، هرزه نگاري، بي بندوباري
- فروپاشي خانواده،  كودكان خياباني و هم جنس بازي شده است.
* بحران آموزش و پرورش كه موجب به هم ريختگي نظام تربيتي جامعه و تنزل كيفي سطح آموزش شده است.
*بحران محيط زيست به دليل استفاده لجام گسيخته از منابع طبيعي.
* بحران آلودگي علم و هنر به ابتذال و سطحي نگري.
* بحران دموكراسي و بحران در دموكراسي به لحاظ عدم كارآمدي اين نظام در تأسيس جامعه عدالت محور و اخلاق مدار.
آشكار شدن بيشتر اين ضعف هاي غيرقابل درمان، احساس نياز به يك الگوي جامع بحران زدا و جامعه ساز يعني انقلاب اسلامي را بيشتر نموده است.
* مبناي دعوت انقلاب اسلامي اخلاق گرايي و پاي بندي به اصول اخلاقي است. رابطه ميان اخلاق فردي و اجتماعي و انقلاب اسلامي رابطه اي دوسويه است، يعني در جوامعي كه نياز بيشتري به اخلاق دارند، ضرورت حضور انقلاب بيشتر احساس مي شود. اين احساس نياز، خود موجب گسترش انقلاب اسلامي كه تنها الگوي اخلاق مدار حاكميت در عصر حاضر است خواهد شد. نظام ماكياولي اخلاق سياسي و نظام فرويدي اخلاق فردي، امروزه دچار بن بست بي مايگي و پوچي شده و رويگرداني انسان معاصر از آنها، بسياري از بحث هاي اجتماعي غرب را به موضوع جامعه اخلاقي سوق داده است.
* توجه به كرامت و شخصيت مخاطبان خاص مانند زنان، حفظ حرمت آنها و توجه به نيازهاي رواني و عاطفي آنها در جهاني كه زن را تنها، يك كالاي جنسي و قابل قاچاق مي داند، بر گسترش گرايش به انقلاب اسلامي در ميان اين اقشار مؤثر خواهد بود. حفظ سلامت و شخصيت طبقات اجتماعي خاص مانند زن از طريق تغيير نگاه اجتماع به آنها، جامعه اي سالم و با نشاط را پي ريزي خواهد نمود كه مخاطبان بي شماري را به خود جذب خواهد نمود.
۳-۲. ساختار اجتماعي انقلاب اسلامي، ساختاري جهاني است و جوامع گوناگون را به عنوان اجزاء يك كل، يعني جامعه جهاني توحيدي مي شناسد. داشتن نگاه جهاني به ساختارسازي انقلاب از مؤلفه هاي مهم تعيين حركت آن در آينده است. در اين ساختار، تأثير مؤلفه هاي جهاني بر آينده انقلاب چنين است:
* پيام انقلاب اسلامي، ماهيتي جهاني دارد چرا كه امتداد دعوت جهاني انبياست. اين پيام در محدوده هاي تنگ زمان- مكان جاي نمي گيرد و به لحاظ مخاطب او كه همه انسان ها هستند، ماهيتاً تمايل دارد به سرعت بسط و گسترش يابد. انتقال اين تفكر چندان به تكنولوژي ارتباطات نيازمند نيست و از طريق تأثير بر فطرت انسان ها بسط و گسترش مي يابد. با اين وجود، بسط و توسعه ارتباطات و نزديك شدن فواصل، زمينه مساعدي براي گسترش تفكر انقلابي اسلام از طريق تكنولوژي را فراهم خواهد آورد.
* جهاني شدن به مفهوم حداكثري آن معادل غربي شدن است. گزاره هاي مك لوهاني جهاني سازي و برداشت هاي غرب زده از اين پديده، از محبوبيت پيامي انقلاب نخواهد كاست؛ چرا كه مهندسي افكار به شكل غربي آن از طريق رسانه هاي عمومي اعمال مي شود تنها ممكن است موجب به تأخير افتادن انتقال اين پيام شود. غربي شدن به دليل عدم جذابيت پيامي فاقد ويژگي هاي جهاني انقلاب اسلامي است.
۴-۲. انقلاب اسلامي ساختاري تمدني دارد و تمدن سازي در ويژگي هاي ساختار آفرين اجتماعي آن از آغاز تأسيس آن لحاظ شده است. اين موضوع نيز يكي ديگر از نقاط قوت آينده انقلاب است؛ چرا كه ساختارهاي تمدن ساز از ماندگاري بالايي برخوردارند. تمدن سازي انقلاب واقعه اي تصادفي- آن چنان كه هانتينگتون معتقد است- نيست بلكه در بطن آن نهفته است و غايت نهايي جامعه سازي انقلاب محسوب مي شود. بنابراين انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن را مي توان در منظومه كلي ايجاد تمدن اسلامي تعريف نمود. بر اساس اين نگرش انقلاب اسلامي تاكنون در مسير شكل گيري اين تمدن گام برداشته و در آينده نيز حركت آن در اين جهت خواهد بود. براي دستيابي به تمدن اسلامي، بسط و گسترش فرهنگ اسلامي ضرورتي انكارناپذير است؛ هر چند بهره گيري از مجموعه دستاوردهاي حيات بشري مانند تكنولوژي غرب نيز نقش مهمي در اين زمينه بر عهده دارند.
۵-۲. انقلاب اسلامي ساختاري منطقي و عقلاني دارد. اين منطق در بطن آن نهفته است و در فرآيندهاي وقوع، شكل گيري و ساختارسازي مرتبط با آن جريان دارد. ساختار منطقي انقلاب و تفكر برخاسته از آن موجب خواهد شد كه اولاً انقلاب در مواجهه با خطر برخوردهاي نامتعادل غيرمنطقي- كه در جريان همه انقلاب ها مشاهده مي شود- تعادل منطقي خود را حفظ نموده و اين معضل بزرگ را با حركت منطقي خويش اصلاح نمايد و ثانياً در مراحل رشد و تكامل خويش با آهنگي متعادل و متوازن، در همه ابعاد ممكن گسترش يابد. بنابراين حركت هاي غيرمنطقي از حوزه حركت عقلاني انقلاب اسلامي خارج خواهند شد. تجربه ربع قرن گذشته در انقلاب اسلامي نيز دربردارنده اين واقعيت است كه هرچند برخوردهاي نامتعادل و غيرمنطقي در برخي از مقاطع حركت انقلاب اسلامي رخ داده، اما توان انقلاب در اداره آنها و وارد كردن اين جريانها به مدار منطق، زمينه اصلاح آنها را فراهم آورده است. تجربه گذار از بحران هاي متعدد فراروي انقلاب، توأم با منطق كارساز آن در آينده نيز تكرار پذير خواهد بود.
۶-۲. جوهره تفكر اعتقادي انقلاب اسلامي در اجتهاد شيعي نهفته است. بنابراين دو عنصر عقلانيت و پويايي كه از عناصر اصلي تشكيل دهنده آن هستند، اولاً به ادامه روند عقلاني انقلاب و ثانياً به هماهنگ شدن ايدئولوژي آن با مقتضيات زمان كمك خواهند نمود. پيوند انقلاب اسلامي با عناصر موجود در فقه شيعي، يك موضوع قراردادي و يا يك اتفاق تاريخي نيست كه در جريان انقلاب ايران رخ داده باشد، بلكه در جوهره اصلي آن نهفته است و در بطن ساختار آن جريان دارد. پويايي اين تفكر و هماهنگي آن با عناصر زمان- مكان، بر قابليت هاي فكري انقلاب اسلامي خواهد افزود.
۷-۲. انقلاب اسلامي ضمن برخورداري از اتقان و استحكام ساختاري، روشي منعطف و تعاملي دارد. به همين سبب نظر انقلاب اسلامي نسبت به پديده هايي چون غرب روشن و آشكار است. در تفكر انقلاب اسلامي غرب نيز يكي از دستاوردهاي حيات بشري است كه هم داراي وجوه مثبت است و هم منفي. انقلاب نه در دايره خاصي غرب را به عنوان يك كليت رد مي كند و نه به عنوان يك تمدن و تفكر كليت آن را مي پذيرد. انقلاب اسلامي معتقد به گزينش وجوه مثبت غرب و وانهادن وجوه منفي آن است. با اين نگاه، انقلاب در تعامل با هر تمدن يا هر جامعه، دستاوردهاي مثبت تمدني آن را اخذ خواهند نمود و دستاوردهاي منفي را واخواهد نهاد. اين ويژگي ساختاري انقلاب در ايجاد يك تعامل سازنده با ساختارهاي تمدني زمينه نفوذ و پذيرش آن در ساختارهاي اجتماعي را به خوبي فراهم خواهد نمود.
۳) در ساحت فرايندهاي وقوع، شكل گيري و امتداد انقلاب اسلامي، آينده انقلاب با گزاره هاي زير در ارتباط است:
۳-۱. فرآيندهاي وقوع، شكل گيري و امتداد انقلاب اسلامي، ساختار شكن و ساختارساز هستند. اين سخن به اين معني است كه غايت نهايي اين فرآيندها، شكل گيري حكومت اسلامي است. بنابراين فرآيندهاي امتداد انقلاب نيز در جهت تحقق كامل حكومت اسلامي شكل خواهند گرفت. اين فرآيندها هر چند ممكن است از عوامل گوناگوني تأثيرپذير باشند، اما از اين نظر كه از زمان وقوع انقلاب غايت آنها تعريف شده و همواره در پي رسيدن به آن غايت هستند، در طول زمان از مسير اصلي منحرف نخواهند شد و اين مطلب مضمون اين سخن امام است كه فرمودند: تأخير در رسيدن به اهداف موجب عدول از آنها نخواهدشد.
۳-۲. رفتار انقلاب اسلامي در فرآيند تبديل انقلاب به نظام، تابع  الگوي خاص و ويژه اي است؛ چرا كه علاوه بر متفاوت بودن ماهيت انقلاب، ساختار نظام سياسي و اجتماعي آن نيز با ساير نظام هاي سياسي متفاوت است. تفاوت ساختار نظام سياسي اسلام در قالب نظريه ولايت فقيه با ساختارهاي ليبرال و سوسيال را نيز بايد در اختلاف نگاه آنها به ماهيت حكومت در اين نظام ها دانست. در نظام سياسي اسلام، حكومت وسيله اي براي رشد، تربيت و تعالي انسان است و بنابراين ضمن توجه به مسأله هدايت و توزيع قدرت، هدف اصلي آن خدمت به مردم است؛ اما در نظام هاي ليبرال و سوسيال، اولاً حكومت خود، هدف نظام سياسي است و ثانياً مسأله اصلي كسب و توزيع قدرت براي تأمين رفاه مادي مردم است. يعني در واقع در فرايند تبديل انقلاب به نظام در تفكر ليبرال، مسأله اصلي چگونگي كسب قدرت سياسي، اقتصادي و اجتماعي است در حالي كه در نظام سياسي اسلام مسأله اصلي تلاش براي تربيت و هدايت انسان است.
توجه به اين نكته ضروري است كه هر دو گرايش خواهان خدمت به مردم هستند ولي در نظام اسلامي اين خدمت در هر دو بعد مادي و معنوي متجلي مي شود و در نظام ليبرال تنها در بعد مادي. تفاوت اين دو فرآيند در آينده چنين جلوه خواهد كرد: در فرآيند مورد نظر انقلاب اسلامي، يك نظام سياسي، اجتماعي كه هدف اصلي آن تربيت و هدايت انسان و خدمت به مردم در ابعاد مادي و معنوي است ايجاد خواهد شد و در فرآيند مورد نظر تفكر ليبرال، نظام قدرت، سلطه و استبداد پنهان تجلي خواهد يافت.

آيت الله طالقاني
009846.jpg
ياسر هدايتي
وقتي درخت آزادي و ايمان مرد و زن مسلمان ايراني در بهار بهمن ماه پنجاه و هفت گل داد تا امروز تحليل هاي زيادي را شاهد بوده ايم، اما نكته اصلي كه هيچ گاه نمي توان منكر آن شد وجود انديشمنداني است كه در شب ديجور حكومت ستم شاهي با انديشه ورزي و عملي مبتني بر آن به آبياري آن نهال پرداخته و اگر چه بعضي خود حتي نرسيدند كه سر برآوردن اين نهال را از مغاك خاك ببينند و يا ديرپايي نزيستند تا سترگي امروز آن نهال نوپا را ببينند، اما در هر جهت بر ما واجب است كه به عنوان نسل سومي كه از پي آن معماران انديشه ورز انقلاب آمده ايم تا به آبادي و سربلندي ايران بزرگ اسلامي بينديشيم، آشنايي بيشتري با آن بشارت دهندگان فجر پيدا كنيم و اين نوشتار كه در چند شماره دنبال خواهد شد، هدفي جز اين ندارد و ايدون باد.

مصيبت تو كه پيش امام خواهد برد
كدام جرأت ياغي پيام خواهد برد
كه زخم سنگ قضا شيشه امل بشكست
به فتنه بازوي اسلام را اجل بشكست
كه مي برد خبر از شام هجر حيدر را
كه كشت محنت صحراي درد، اشتر را
اميد شادي اسلام و خصم كافر مرد
به داغ محنت اسلاميان اباذر مرد

(علي معلم دامغاني)
پيرمردي كه او را در مجاهده و مبارزه چونان ابوذر زمان مي دانستند در شهريور ماه هزار و سيصد و پنجاه و هشت در حالي مردم را ترك كرد و به سراي باقي شتافت كه هنوز آثار دهشتناك زندانهاي رژيم پهلوي و مبارزات سنگيني كه تا آخرين لحظه دست از آن نشست، ضربات جبران ناپذيري را بر روح اين ابوذر زمان ايران بجا گذاشته بود.
مردي كه حضرت امام چندين روز پس از فوت او وقتي در فيضيه تهران به ياد او صحبت مي كند مي گويد:« ما برادري را از دست داديم و ملت پدري و اسلام مجاهدي را.»
آيت الله طالقاني كه مبارزه خود را از سال ۱۳۱۸ يعني از دوران پهلوي اول شروع كرد، اولين زندان و تبعيد سياسي خود را نيز در همان سالها تجربه كرد و خود در كنار حضرت امام و مبارزان ديگر به عنوان چراغي فرا راه مبارزان ديگر به تعليم و تربيت مجاهدان و مبارزان مي پرداخت. زنده ياد شريعتي مي گويد: «در آن سالهاي خفقان و ظلماني، هر وقت به تهران مي آمدم، تنها مسجد «هدايت» و آيت الله طالقاني بودند، كه همچون مناره اي در كوير نمايان بودند و مي درخشيدند.»
آيت الله سيدمحمود طالقاني، كه در كودكي و به واسطه پدر توانسته بود آيت الله مدرس را درك كرده و با شركت در جلسه هاي ايشان با انديشه هاي مرحوم مدرس نيز آشنا شده بود ، در سال ۱۲۹۰ در طالقان به دنيا آمد و بعد از تحصيلات در قم و نجف به تهران مي آيد تا ادامه مبارزات خود را پي بگيرد.
آيت الله طالقاني در سال ۱۳۱۸ در حالي به تهران مي آيد كه موفق به گرفتن اجازه اجتهاد از آيت الله حايري شده و از نظر تاريخي تنها دو سال به شهريور ۱۳۲۰ مانده بود. بستر اجتماعي و سياسي آشفته آن روزگار ايران با مولفه هايي چون فقر شديد فرهنگي و اجتماعي- اقتصادي و گسترش روزافزون انديشه هاي ماترياليستي و ماركسيستي در ميان جوانان زمينه را براي از بين بردن هويت اسلامي ايران مهيا كرده بود و در اين ميان، ايشان به عنوان يك مبارز و اسلام شناس تا سالها با جلسات تفسير قرآن و اصول عقايد اسلامي و همچنين تشكيل انجمنهاي خيريه گامهاي بسيار مهمي را در راه تحقق حكومت آرماني اسلامي برداشتند.
مرحوم طالقاني با طرح ايدئولوژي اسلامي خود و با عمق بخشيدن آن با تفسير كارآمد و متناسب با آن روزگار از قرآن در مسجد «هدايت» كه به نوعي پايگاه ايشان بود تاثيرات فراواني را بخصوص بر جوانان داشت. از جمله تاثيرات و فعاليتهاي بسيار مهم ديگر ايشان، فعاليت در زندان بود. به ويژه وقتي كه حضور زندانيان چپ و زندانيان خلافكار، قاتل و دزد... در كنار زندانيان سياسي مسلمان منجر به آسيب ديدگي جدي زندانيان مسلمان مي شد، حضور پرشور و گرم و مكتبي اين مجاهد وارسته علي رغم شكنجه ها و خطراتي كه متوجه ايشان بود تاثير بسيار مثبتي در روحيه زندانيان گذاشت. يكي ديگر از برجستگي هاي فكري و نظري آيت الله طالقاني نگره ايشان به وحدت اسلامي و عدم تفرق بخصوص در ماهها و سالهاي بعد از انقلاب بود. ايشان در تئوري پردازي وحدت خود در تحليل جريان هايي چون نهضت مشروطيت، نهضت ملي شدن صنعت نفت و... عامل اصلي شكست را در كنار عوامل ديگر تفرق و جدايي عوامل انقلابي و مبارز مي دانست. ايشان درباره نهضت فرهنگي دهه چهل و پنجاه و حضور روحانيون و دانشگاهيان در آن تاكيد بسياري داشتند و با تعبيري كه از آيت الله شهيد مطهري و دكتر شريعتي مي كردند و آنها را شهيد راه خدا مي ناميدند، اين گونه مي گفتند كه «دو محقق، دو مظهر از دو ديد اسلام را به جوانها ارائه كردند، قرآن و اصول اسلام را ارائه كردند». از ديگر منابعي كه آيت الله طالقاني در احياء تفكر ديني خود از آن سود فراوان برده بود نهج البلاغه است و به همين خاطر نيز دست به ترجمه نهج البلاغه اي نيز زدند كه متاسفانه تنها توانستند تا خطبه ۸۱ نهج البلاغه را ترجمه و منتشر كنند.
آيت الله طالقاني پس از آن كه از پيوستن به نهضت ملي ايران و كارآمدي آن نااميد شدند و ديدند كه جبهه ملي در عمل مقصود ايشان را از مبارزه اصولي با شاه برآورده نمي سازد، نهضت آزادي ايران را در ارديبهشت ۱۳۴۰ تاسيس كردند. در بررسي سير مبارزاتي مرحوم طالقاني دو قسمت برجسته زندان و تبعيد ايشان وجود دارد كه خود فصلي جداگانه مي طلبد اما به طور كل بايد گفت كه وجود ايشان در تبعيد و زندان نيز بسيار موثر بود. آن چنان كه در زندان توانستند كتاب پرتوي از قرآن را كه تفسير بخش هايي از قرآن است به اتمام برسانند. آيت الله طالقاني در بعد از ورود امام به ايران و پيروزي انقلاب به رياست شوراي انقلاب انتخاب شدند و همچنين به عنوان نخستين امام جمعه در جمهوري اسلامي شش نماز جمعه و نماز عيد فطر را اقامه كردند. نمازهاي جمعه اي كه آخرين آن در روز ۱۶ شهريور ۱۳۵۸ در بهشت زهرا و بر سر قطعه شهداي ۱۷ شهريور ۵۷ برپا شد.
در خطبه آن نماز مرحوم طالقاني به شدت بر تصويب قانون شوراها اصرار داشت و با تاكيد بر اصل شوراها و سپردن كار مردم به خودشان به دنبال وفاق و وحدت ملي بود. همان وحدتي كه مي توانست ضامن بقاي نهال نوپاي جمهوري اسلامي بشود.

رويدادهاي انديشه
تجليل از استاد سيد جلال الدين آشتياني
سينا: در حاشيه همايش عرفان، اسلام و انسان معاصر كه در روزهاي ،۲۵ ۲۶ و ۲۷ بهمن ماه جاري برگزار مي شود، مراسم تجليل و بزرگداشتي براي سيد جلال الدين آشتياني تدارك ديده شده است.
در روز پاياني اين همايش سه شنبه ۲۷ بهمن ماه مراسمي به منظور بزرگداشت و تجليل از انديشمند و صاحب نظر برجسته حوزه فلسفه و عرفان اسلامي سيد جلال الدين آشتياني در نظر گرفته شده است. از سخنرانان اين مراسم مي توان به حسن لاهوتي مترجم و پژوهشگر كه درباره سيد جلال الدين آشتياني سخنراني مي كند اشاره كرد. همچنين فيلم مستندي نيز از زندگينامه آشتياني پخش مي شود.
گفتني است سيد جلال الدين آشتياني از بزرگترين انديشمندان و صاحبنظران فلسفه و عرفان اسلامي است كه پژوهش هاي شاياني در حوزه انديشه اسلامي انجام داده است.
وي روزگاري با  هانري كربن فيلسوف و انديشمند فرانسوي همكاري داشته و انديشمندان بسياري از انديشه ها و آثار وي بهره برده اند.شايان ذكر است، آشتياني از مدعوين ويژه اين همايش بود كه هم اكنون به دليل وخامت حال و بيماري شديد بستري و تحت مراقبت پزشك است و نمي تواند در اين مراسم حضور يابد.
همايش گفت و گوي علم و دين
همايش گفت و گوي علم و دين «مفهوم حيات انسان و مباحث كاربردي» ۱۲ تا ۱۵ ارديبهشت ۸۴ برگزار خواهد شد.
محورهاي همايش عبارتند از: نظريه  هاي علمي، فلسفي و الهياتي در مورد حيات، روان  شناسي و دين در نظريه  هاي انسان در فرهنگ اسلامي، تحقيقات و نظريه  پردازي در روان  شناسي اسلامي، روان  شناسي، روان  درماني و اسلام، معنويت تجربه  ديني و روان شناسي   اسلامي.
محورهاي موضوع سمينارها، كارگاه  ها و ميزگردها،  روان شناسي در پرتو مكالمه بين اديان، چالش  هاي روان  شناسي ديني در قرن ،۲۱ رابطه علم و دين، گفتگوي علوم ديني در مباحث جهاني شدن، سكولاريسم و... است.
علاقمندان مي  توانند آثار خود را تا ۲۰ بهمن ماه به گروه علم و دين مركز تحقيقات علوم پزشكي كشور واقع در خيابان مطهري،   خيابان يكم، شماره ۲۶ ارسال كنند.
مراسم بزرگداشت آيت الله سيد حسن بجنوردي
مهر: پنجاه و نهمين مراسم انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به پاس فعاليت هاي علمي- فرهنگي آيت الله سيد حسن بجنوردي در روز سه شنبه بيست و هفتم بهمن ماه برگزار مي شود. اين مراسم در ادامه سلسله بزرگداشت هايي است كه اين انجمن در طول چند سال اخير برگزار كرده است.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگي تا كنون بزرگداشت هايي براي بزرگان عرصه فرهنگ اين مرز و بوم برگزار كرده كه برخي از آنها عبارتند از: دكتر نصرالله پورجوادي، دكتر فتح الله مجتبايي، بهاء الدين خرمشاهي، شادروان دكتر محمد حسن لطفي، شادروان سيد محمد كاظم عصار، شادروان دكتر غلامحسين يوسفي، دكتر اسماعيل حاكمي، دكتر توران ميرهاشمي، دكتر نوش آفرين انصاري، دكتر ژاله آموزگار و دكتر داوري اردكاني.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |