صرع، شايع ترين بيماري عصبي قرن
صرع، شايع ترين بيماري عصبي قرن در جمعيت عمومي است. جمعيتي حدود ۴۵ ميليون نفر در سراسر جهان به صرع مبتلا مي باشند. ميزان بروز آن در سالخوردگان و كودكان بالاتر است و مردان كمي بيش از زنان به نسبت ۵/۱ به ۱ مبتلا مي شوند. تقريباً ۱۵-۵ درصد از جمعيت حداقل يك حمله صرعي در طول عمر خود خواهند داشت كه بالاترين سطح بروز آن در اوايل كودكي و اواخر بزرگسالي است. به خاطر شيوع بيماري در كارباليني در موقعيت هاي مختلف پزشكان با آن روبه رو خواهند بود.
از طرفي صرع مرتبط با طيفي از جنبه هاي زيست شناختي و آسيب شناسي رواني است كه با توجه به شيوع بالاي صرع از اهميت خاصي برخوردار هستند. مطالعه جمعيت كلينيك هاي صرع در بيمارستان هاي روانپزشكي نشان مي دهد كه مشكلات روانپزشكي در بيماران صرعي نسبت به بيماران بدون صرع بيشتر است. يك چهارم آنها و يا حتي بيشتر دچار جنون اسكيزونرنيفرم، افسردگي تغييرات شخصيت و كاهش فعاليت جنسي مي باشند.
در مراكز بزرگ درماني افسردگي و خودكشي در بيماران صرعي نسبت به جمعيت كنترل شايع تر است. در حقيقت اختلال افسردگي شايع ترين اختلال عصبي رواني بيماران مبتلا به صرع بستري در بيمارستان روانپزشكي است. شيوع افسردگي در بيماران مبتلا به صرع دو برابر افراد دچار ساير بيماريهاي ناتوان كننده است و مي تواند عوارضي چون افزايش نياز به مصرف دارو، كاهش كيفيت زندگي، ناتواني هاي اجتماعي و مرگ و مير به همراه داشته باشد. علي رغم شيوع صرع در جمعيت عمومي و افسردگي به عنوان شايع ترين آسيب شناسي رواني خلقي همراه آن، اغلب افسردگي در بيماران مبتلا به صرع تشخيص داده نشده و يا ناكافي درمان مي شود؛ با توجه به آن كه در صورت تشخيص افسردگي در بيماران فوق درمانهاي مناسبي در دسترس مي باشد. عوامل خطر براي بروز افسردگي در اين بيماران به ۳ گروه بزرگ تقسيم مي شوند: ۱- عوامل عصبي زيستي كه شامل عوامل مرتبط با تغييرات عصبي و عصبي شيميايي مربوط به صرع مي باشد۲،- عوامل رواني اجتماعي۳،- عوامل مربوط به درمان.
در مطالعه اي كه بر روي ۹۷ بيمار مبتلا به صرع (از نوع تويك كلونيك ژنرانيره) مراجعه كننده به درمانگاه هاي مغز و اعصاب در طي يك سال (سال ۱۳۸۲) انجام شد نتايج زير به دست آمد:
۶/۵۱% بيماران مبتلا به صرع همچنين به افسردگي در حد خفيف و متوسط مبتلا بودند.ميزان بروز افسردگي در بيماران مبتلا به صرع ساكن در شهرستان ها و روستاها بيش از ساكنين تهران بود. (۸/۴۶% از ساكنين تهران در مقابل ۷/۷۳% ساكنين غير از تهران) ميزان بروز افسردگي در بيماران با سطح تحصيلات كمتر از ديپلم بيش از بيماران با سطح تحصيلات ديپلم و بالاتر از ديپلم بود. (۹/۶۴% از افراد زير ديپلم در مقابل ۴/۴۲% از افراد داراي مدرك ديپلم و بالاي ديپلم)ميزان بروز افسردگي در بيماران با وضعيت اقتصادي پائين و فاقد شغل (بي كار) بيش از بيماران مبتلا به صرع با وضعيت اقتصادي مناسب و شاغل بود.در حالي كه بين بيماران فوق از نظر وضعيت تأهل، سن شروع بيماري، طول مدت بيماري و وضعيت تأهل، تعداد دارو ... و افسردگي رابطه اي وجود نداشت.نتايج اين مطالعه توجه ما را به مسائل و مشكلات رواني و اجتماعي بيماران مبتلا به صرع با توجه به تأثيراتي كه بر روي كيفيت زندگي اين بيماران مي گذارد جلب مي كند.
توجه به سلامت روان اين بيماران و تشخيص به موقع افسردگي ضروري مي باشد. اين امر پيامدهاي مثبت فردي، خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي را براي آنان به دنبال خواهد داشت. فراموش نكنيم كه فرد مبتلا به صرع صرفاً متشكل از عصب و عضله نيست. او يك انسان است و سلامتي وي مجموعه اي از فعاليت هاي جسم، روح، اجتماع و مذهب بوده و تحريك هر يك از اين بخش ها مي تواند ايجادكننده يا تشديد كننده بيماري باشد.
دكتر فاطمه السادات قريشي
بورد تخصصي اعصاب و روان
دانشگاه علوم پزشكي كاشان
|