پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۵
سخنراني رئيس ستاد بحران تهران در دانشگاه امام صادق(ع)
سناريوي زلزله تهران را نوشته ايم 
ساختمان هاي بسيار زياد و مقاومي هم ديديم كه هيچ آسيبي نديدند، چراكه اصولي و با مصالح استاندارد ساخته شده بودند وليكن در رسانه هاي ما حتي يك عكس نيز از آنها چاپ نشد
030222.jpg
عكس : راهب هماوندي‎/ رويترز
زلزله زرند كرمان تلنگري ديگر بر واقعيت سستي بود كه بر روي آن زندگي مي كنيم.
مازيار حسيني، رئيس ستاد بحران استان تهران در سخنراني تحت عنوان تهران و مديريت بحران زلزله كه در دانشگاه امام صادق عليه السلام ايراد شد، به مباحثي از جمله زلزله چيست، وضعيت كشور ما و به ويژه تهران در قبال زلزله چگونه است، اقداماتي كه دستگاه هاي اجرايي و دولت بايد قبل و بعد از بحران انجام دهند و تجارب ساير كشورها پرداخته است.
تمام نقشه ايران پر از چين خوردگي هاست و اين چين خوردگي ها در اثر تصادم صفحات بوجود آمده است. سه منطقه اصلي از نظر لرزه خيزي در ايران وجود دارد؛ يكي منطقه زاگرس ديگري البرز ومنطقه ديگر لوت است. مكانيزم لرزه خيزي در اين سه منطقه با همديگر كاملا متفاوت است.
تعداد زلزله هاي زاگرس بسيار زياد است. در سال گذشته مسجد سليمان ايذه و مناطق اطراف هر روز مي لرزيد و ما ابدا نگران نبوديم چراكه زلزله هاي آنجا از نوع فشاري است و تعداد يا فركوئنسي (fricoenci) آن زياد وليكن بزرگاي آن پايين است، برعكس در ناحيه لوت دوره بازگشت زلزله ها بسيار زياد است مثلا بم دوهزار يا 2 هزار و 500 سال بود كه زلزله نيامده بود وليكن وقتي كه بيايد بسيار بزرگ و قدرتمند است زلزله 57 طبس نيز همين گونه بود. زلزله ها در منطقه لوت زلزله هايي با دامنه هاي زياد و تعداد كم است كه كاملا برعكس زاگرس عمل مي كند. به همين دليل نوع منطقه برايمان بسيار مهم است اما تهران، تهران يك كلانشهر به تمام معناست. 700 كيلومتر مربع مساحت دارد، 7 ميليون نفر طبق اطلاعات مركز آمار ايران در سال 1375 و طبق مشاوره هاي شهرداري تهران در سال 1381 جمعيتي حدود 6/7 ميليون نفر جمعيت دارد، در واقع بم با 120 هزار تا 200 هزار جمعيت كه آن هم دقيق نيست از هيچكدام از مناطق شهرداري تهران هم بزرگتر نيست و اين بيانگر حساسيت شهر تهران است. شهر تهران گسل هاي زيادي را در خود جاي داده مانند گسل هاي شمال تهران، جنوب و شمال ري، سلطان آباد، كهريزك اين شهر پر از گسل هاي ريز است و اخيرا روزنامه ها نقشه هايي از تهران چاپ كردند و اعلام كردند كه وسط تهران امن است و گسل ندارد، وليكن از آنجا كه تهران بين دو ارتفاع شمال و جنوب قرار دارد و به سرعت نيز رشد كرده و آب رفت هاي فراواني كه در بين اين دو كوه جمع شده و همچنين به دليل ساخت و ساز فراوان در آن منطقه گسل هاي آن قابل رويت نيست وليكن مي توان با روش هاي سنجش مغناطيس زمين، ژئوالكتريك، ژئوسايسميك و روش هاي ديگر مي توانيم موج را بفرستيم و بازتاب آن را مطالعه كنيم و ببينيم كه آيا شكستگي وجود دارد يا نه كه مركز ما در حال تهيه مقدمات انجام آن است. اما نكته نگران كننده اين است كه تهران مدتي طولاني است كه زلزله ندارد و به اصطلاح بدان گپ لرزه اي مي گويند و اين بيانگر آن است كه در آينده ما زلزله خواهيم داشت و بايد چاره اي بينديشيم.
مساله مهم اما مقاومت ساختمان هاست. زلزله 1995 ژاپن در منطقه اي به نام فوجيانا رخ دادكه در آنجا زمين حدود يك متر جابه جا شده و ساختماني كه گسل از وسط حياط آن گذشته يك متر هم جابه جايي داشته و ديوار حياط را نيز تخريب كرده بود، وليكن ساختمان آن هيچ خسارتي نديد و ساكنان آن خانه تا چهار سال پس از زلزله در آن خانه ساكن بودند تا اينكه دولت محل گسل و منزل را از ساكنان آن خريداري كرد و به منظور اشاعه پيام مقاوم سازي، بهترين راه پايان دادن به بحران زلزله است آنجا را به موزه تبديل كرد. لذا بايد باور كنيم كه ساختمان خوب مي تواند در مقابل زلزله حتي قوي مقاوم باشد. بايد مقاوم سازي را جدي گرفت. به عنوان نمونه همين محلي كه ما هستيم پيداست كه اسكلت بتوني محكم و اصولي دارد. ليكن ديوارهاي آجري كه داخل اين ستونها يا قالب هاي بتوني وجود دارد آسيب پذير هستند و اي كاش با يك لايه فلكسي بل آن را جدا مي كردند و يا اينكه ديوار آن را نيز مسلح مي كردند كه در صورت حركت قالب بتوني ديوار نريزد، در حال حاضر در ايالت كاليفرنياي كانادا ساختن حتي ديوار بدون آرماتور يعني ديوار غير مسلح ممنوع است.
آنچه كه در زلزله بم برايم جاي تاسف بود اين است كه در بم، ساختمان هاي بسيار زياد و مقاومي هم ديديم كه هيچ آسيبي نديدند، چراكه اصولي و با مصالح استاندارد ساخته شده بودند وليكن در رسانه هاي ما حتي يك عكس نيز از آنها چاپ نشد تا همگان بدانند كه در اين درياي آوار، ساختمان هايي بدون هيچ آسيبي از ساكنين خود در مقابل زلزله به اين خوبي محافظت كردند؛ در حاليكه در بم گسل داخل شهر بود و از نظر مكانيزم يكي از برترين زلزله هاي دنيا بود. بله ما هم اگر وجدان، دانش و مواد اوليه خوب داشته باشيم، مي توانيم ساختمان هاي درست و اصولي بسازيم.
اما در رابطه با مديريت بحران، 3 فاز مشخص وجود دارد كه شامل آمادگي (قبل از بحران)، مقابله (هنگام بحران يا وقوع حادثه) و بازسازي (بعد از بحران) است.
اكنون ما در تهران در حال آمادگي هستيم وليكن در بم در حال بازسازي هستيم هر چقدر ما در حال آمادگي فعاليت بيشتري انجام دهيم به همان مقدار خسارت كمتري خواهيم ديد و در دو مرحله  بعدي يعني مقابله و بازسازي كار كمتري خواهيم داشت.
توجه داشته باشيد كه سطح خطر در تهران ثابت و مشخص است و به هيچ عنوان تغيير نمي كند چرا كه ما با گسل هاي تهران هيچ كاري نمي توانيم بكنيم وليكن خطرپذيري دست ماست. ما مي توانيم با اقداماتي كه گاهي بسيار هم ساده است، درصد خطرپذيري را كاهش دهيم، اما خطر هميشه ثابت است و ما نمي توانيم آن را كم كنيم. تهران 3 گسل مهم و فعال دارد. يكي گسل ري با طول فعال 26 كيلومتر، گسل شمال تهران 58 كيلومتر و گسل مشاء 68 كيلومتر. برآورد اين است كه اگر آنها بخواهند فعال شوند و بلغزند مي توانند شتاب يا مكني تيوي بين 7/6 يا 7/2 را ايجاد كنند. پس ما از همين الان مي دانيم كه خطرمان در تهران چقدر است چراكه خطر، قابل برآورد بوده و اين كار انجام گرفته است. حال با توجه به خطر در پيش رو ما براي فعاليت هركدام از اين گسل ها سناريويي را نوشتيم كه اگر گسل ري بلغزد چه اتفاقي خواهد افتاد و ما چه خواهيم كرد، لذا براي نوشتن دقيق چنين سناريويي بايد همه پارامترها از قبيل بزرگاي زلزله، قدمت ساختمان ها و ضوابطي كه در آن زمان براي ساخت وساز رعايت شده، بافت هاي فرسوده، ايستگاه هاي آتش نشاني، بيمارستان ها، راه هاي دسترسي و بسياري از موارد ديگر را لحاظ كرد. اگر آناليز ريسك با توجه به همه آنها صورت نگيرد سناريوي ما دور از واقعيت خواهد بود، لذا براي بهتر ديدن آينده بايد براي همه عناصر ذكر شده دقت لازم را انجام داد. و سپس خود را در دوره آمادگي تجهيز كرد. ما نقشه هايي تهيه كرديم كه همه اين جوانب را در نظرگرفته تا درصد تخريب را از پيش مشخص كنيم و متاسفانه اين نقشه به ما مي گويد كه مركز شهر كه در سالهاي اخير بافت هاي فرسوده آن هيچ گونه بازسازي و نوسازي را به خود نديده اند بيشتر از ساير نقاط تهران در معرض خطر هستند و اين بسيار مهم است و بايد بر روي اين موارد و آمادگي بيشتر دراين مناطق كار شود. تخريب ساختمان بانك صادرات در خيابان اكباتان يك نمونه از وجود چنين بافت هاي فرسوده اي است كه خودبخود در حال فروپاشي هستند. مسوول پاسخگويي به اين موارد كيست؟ مشخص نيست. اما چه كسي بايد راه حلي براي اين مشكل پيدا كند؟ مطمئنا خود ما هستيم، همه ما بايد اطلاعات لازم را در مورد اين مسايل بدست بياوريم و اقدام لازم را براي نجات خودمان قبل از واقعه انجام دهيم. در تهران ستاد مديريت بحران نيز با اعضا و سازمان و شرح وظايفي جهت سامان دادن به اين موضوعات بوجود آمده است. ما در ستاد مديريتي بحران براي اسكان موقت مردم حدود 1100 نقطه در تهران را شناسايي كرديم. كه ويژگي هايي مانند دسترسي راحت به آنجا براي مردم آن منطقه و آماده كردن امكانات و سرويس هاي بهداشتي و مسطح كردن آن ممكن باشد و از پيش براي مردم آسيب ديده با توجه به محل سكونت، محل اسكان موقت آنها نيز مشخص باشد. ما نقاط مذكور را شناسايي كرديم و اكنون در حال آماده سازي هستيم و پس از آماده شدن، به مردم، از قبل محل اسكان موقت آنها را اطلاع خواهيم داد.
آنچه كه بسيار مهم است برنامه ريزي است چيزي كه در بم نداشتيم. ما در بم تا 72 ساعت اول كاملا گيج بوديم و كسي از وظايفش خبر نداشت، پس از 72 ساعت تازه به منطقه رسيديم و نقشه ها را گرفتيم و منطقه عملياتي خودمان را انتخاب كرديم و شروع كرديم به كار و اكنون شما اگر به بم برويد مي بينيد كه هر منطقه به استان معين خاصي اختصاص دارد و مثلا شمال شرقي به استان معين خراسان و جنوب غربي به استان معين تهران و شمال غربي به استان معين گيلان اختصاص داده شده است. بايد هر كسي بداند كه كجا كار كند وما چنين نقشه اي را از قبل مي خواهيم براي تهران پياده كنيم كه هر استان معيني قبل از حادثه بداند كه منطقه عملياتي آن كجاست و چه اقداماتي بايد انجام دهد.22 منطقه شهرداري تهران بين 5 استان معين مانند مازندران، سمنان، قم، قزوين و مركزي با توجه به راه هاي مراسلاتي و نزديكي آنها و ميزان استعداد آن استان معين تقسيم شده است، بنابراين هر منطقه تهران به يك استان معين اختصاص داده شده است و انشاءا.. در پايان امسال با همه استان هاي معين يك مانوري خواهيم داشت تا استان ها به وظايف خود آشنا شوند. تا با آشنايي كافي با منطقه عملياتي خود و نقشه كوچه ها و خيابان ها قبل از بحران با وظايف و شرايط خطر و عمليات آشنا شوند، نه اينكه بعد از بحران تازه به دنبال شناسايي منطقه باشد. ما بايد در حال حاضر به وظايف مان فكر كنيم و در زمان حادثه به آنها عمل كنيم. فكر متعلق به فاز آمادگي است وليكن اجرا متعلق به فاز مقابله است، اما آنچه مهم است آموزش عمومي است، همه ما بايد براي سه روز يك سري لوازم مانند آب، غذاي كنسروي، راديو كوچك و چراغ قوه را در منزل داشته باشيم. محلي را نيز در منزل بايد جهت پناه گرفتن از قبل در نظرگرفت كه معمولا زير ميز ناهارخوري بهترين جاست. لاي چارچوب در كاملا اشتباه است، چراكه در با شتاب همچون بادبزن در حركت خواهد بود. در هنگام بحران بايد از حيف و ميل خودداري كرد و به ازاي هر نفراز اعضا خانواده يك و نيم ليتر آب نياز است. در ژاپن از دوران دبستان همه وظايفشان را در هنگام بحران و مسايل مربوط به زلزله را با كاردستي و بازديدها و گردش هاي علمي و حتي انجام مانورها به آنها آموزش مي دهند.
معمولا مدرسه و دانشگاه بهترين محل اسكان موقت است و معمولا امكانات اسكان موقت نيز در آن مدرسه ها ذخيره شده است. در ژاپن از همه منابع حتي چاه هاي قديمي كه با تلمبه آب مي كشند نيز برنامه ريزي شده تا در هنگام خطر از همه منابع موجود بتوان استفاده كرد. وليكن آيا ما حتي يك بار با كپسول هاي آتش نشاني محل كار و سكونت خود كار كرده ايم و استفاده از آنها را چند درصدمان مي دانيم. ما به انجام مانور نيازمنديم، ما سه مانور آمادگي در سال 80، 81 و 82 انجام داده ايم و امسال نيز دو مانور ديگر انجام خواهيم داد.
اكنون ما مانورها را بين ارگان هاي خاصي مانند نيروهاي آتش نشاني، امدادي، بيمارستان ها، نيروهاي نظامي و انتظامي انجام داده ايم.
اميدواريم در آينده مانورها را در مدارس و دانشگاه ها و سپس در داخل خانه هاي مردم راه بيندازيم. ما همه بايد اين مانورها را جدي بگيريم و انجام دهيم. در ستاد بحران ما كار اجرايي زيادي انجام نمي دهيم، در واقع ما كارمان كار ستادي و هماهنگي است وليكن دستگاه هاي مختلف مانند شركت گاز، اداره برق، بسيج و غيره را وادار مي كنيم كه كارشان را درست انجام دهند. ما به نيروهاي مختلف دستور نمي دهيم وليكن تنها از سرپرست آن نهاد، انجام وظيفه را مي خواهيم.

تصوير ترافيك شهر، قبل و بعد از داربي
030291.jpg
هرچه موضوع فوتبال در ايران جديتر مي شد بحث بازي اين دو تيم داغتر و كري هاي پيش از بازي و جنجال هاي بعد از آن بيشتر مي شد. همان طور كه هنوز بازار خبري بازي استقلال - پرسپوليس برخلاف خود بازي داغ است.
جمعه صبح زود ميدان تجريش. حتي اگر تگرگ از آسمان ببارد ميني بوس هاي حاشيه ميدان به دنبال مسافران استاديوم آزادي مي گردند و راننده هاي آنها با فرياد استاديوم، استاديوم جلب توجه مي كنند. اين مراسم همزمان در ميدان هاي اصلي ديگر شهر مثل انقلاب، رسالت، صنعت (شهرك غرب)، ونك، راه آهن، صادقيه و ... اجرا مي شود و كم كم اتوبوس هاي شركت واحد هم به اين بسيج حمل و نقل اضافه مي شوند. جمعيت مثل مور و ملخ از ميادين شهر به سمت ورزشگاه يكصدهزار نفري آزادي سرازير مي شوند، به اين سيل مشتاق، هواداران شهرستاني دو تيم را كه عازم تهران هستند هم اضافه كنيد، شلوغي غيرمعمول اين روز كاملا قابل تصور مي شود.
پيش از بازي 
اما همه ماجرا اين نيست دهها هزار نفري كه عازم ورزشگاه هستند براي رسيدن به مقصد فقط از اتوبوس و ميني بوس استفاده نمي كنند. ساعات اوليه روز تا پيش از ظهر شاهد هجوم چندان زياد جمعيت نيست، اما هرچه از ظهر مي گذرد به تعداد كساني كه از گوشه و كنار شهر به سمت ورزشگاه مي روند اضافه مي شود. در اين بين بزرگراه ها و خيابان هاي غرب و جنوب غربي شهر در ساعات اوليه بعدازظهر شاهد ترافيك بيشتري هستند. بزرگراه هاي همت، رسالت، چمران و اشرفي اصفهاني در كنار خيابان هاي آزادي و نواب احتمالا از بار ترافيكي سنگين تري برخوردار مي شوند.
بعد از بازي 
با وجود اين تا وقتي داور سوت پايان بازي را نزده، هجوم اصلي به خيابان ها رخ نمي دهد. از آنجايي كه جمعيت تماشاگر مسابقه پيش از مسابقه به تدريج عازم ورزشگاه مي شوند ترافيك ايجاد شده به وسيله آن چندان به چشم نمي آيد، اما وقتي سوت پايان بازي زده شد ورزشگاه ظرف چند دقيقه خالي مي شود، آن وقت است كه ترافيك اتوبان ها و خيابان هاي اطراف ورزشگاه به حد انفجار مي رسد. صدها اتومبيل سواري، اتوبوس و ميني بوس ناگهان به خيابان ها اضافه شده و به شهرونداني كه عصر جمعه براي گردش به خيابان ها سرازير شده اند، مي پيوندند. بنابراين طبيعي است كه رفت و آمد كندتر شده و هيجان پس از بازي را به كسالت ماندن در ترافيك تبديل كند. بنابراين بهتر است براي كار ساده اي مثل رفتن به ورزشگاه هم برنامه ريزي كرد.
بهترين و مقرون به صرفه ترين كار اين است كه از ميادين اصلي شهر با اتوبوس ها و ميني بوس ها عازم ورزشگاه به آنجا برويد نه با وسيله شخصي يا تاكسي. براي اين كار البته لازم است زودتر از وقت معمول از خانه خارج شويد و در ورزشگاه هم 3-2 دقيقه به پايان مسابقه از خير لحظات آخر آن بگذريد. اما اگر ناچار شديد با اتومبيل شخصي به ورزشگاه برويد چند پيشنهاد را بررسي كنيد. اول اينكه اتومبيل را چند خيابان مانده به ورزشگاه در محل مناسبي پارك كنيد تا در ميان خيل اتومبيل هاي اطراف ورزشگاه گرفتار نشود. چند خيابان مانده را هم با تاكسي طي كنيد. هنگام خروج از ورزشگاه و بازگشت به خانه هم مسيرهاي پرتردد را انتخاب نكنيد. در چنين روزهايي، خيابان هاي اشرفي اصفهاني و ميدان صادقيه و آزادي بسيار شلوغ هستند و بعد از آن خيابان ها و ميادين اصلي جنوب غرب و غرب شهر گرفتار ترافيك مي شوند.بنابراين سعي كنيد از مسيرهاي كم تردد و فرعي خود را به خيابان هاي خلوت مسير برسانيد. براي انجام اين كار برنامه ريزي از روي نقشه خيابان ها كمك بزرگي مي كند.

جهانشهر
030228.jpg
دوربين هاي مداربسته در اتوبوس هاي عمومي لندن 
سيدحسين غضنفري-در انگلستان براي جلوگيري از واردشدن خسارت به اتوبوس هاي عمومي، از دوربين هاي مداربسته استفاده مي شود. همچنين رانندگان اتوبوس هاي دوطبقه از طريق آينه، رفتار مسافران را در طبقه دوم زير نظر دارند. در صورت بروز هر مشكلي راننده مي  تواند به مسافر خاطي تذكر دهد و در صورتي كه مسافر به رفتار ناشايست خود ادامه داد،  راننده اتوبوس مي تواند از طريق بي سيم خود درخواست كمك كند. دوربين هاي مداربسته هم در ضبط و ثبت رفتار خاطيان موثر است و در وقت لازم در دسترس پليس قرار مي گيرد.
ماموران با استفاده از تصاوير ضبط شده در دوربين هاي مداربسته مي توانند عكس خاطيان را به رانندگان اتوبوس تحويل دهند تا در صورت مشاهده دوباره، آنان با كمك پليس دستگير شوند. در اتوبوس هاي انگلستان استعمال دخانيات ممنوع است و مجرمان به پرداخت جريمه هاي بالاي نقدي محكوم مي شوند، همچنين خشونت يكي از رفتارهاي رايج است كه در وسايل نقليه عمومي رخ مي دهد و همين امر باعث شده است تا مسوولان اتوبوسراني به فكر به كارگرفتن چنين سيستم هاي امنيتي بيفتند. رانندگان اتوبوس كه خود بسياري از مواقع، قرباني رفتارهاي خشونت آميز هستند داراي جايگاه ويژه اي هستند كه خشونت طلبان به راحتي نتوانند با آنان درگير شوند،  علاوه بر اين بي سيم هاي راننده هاي اتوبوس يكي از ابزاري است كه در چنين مواقعي مورد استفاده آنان قرار مي گيرد.
بنابراين اگر مسافري قصد هرگونه بي قانوني در اتوبوس  داشته باشد، راه فرار از قانون بر او بسته خواهد بود، چرا كه اتوبوسي با چنين امكانات، امكان فرار به او را نخواهد داد. اگر خداي ناكرده كسي وندال است و آسيب رسان به وسايل عمومي بايد جاي ديگر را براي زندگي انتخاب كند.
030231.jpg
در استكهلم گاز ندهيد
از روز دوشنبه 14 فوريه 2005 (۲۶ بهمن 1383)در استكهلم نبايد گاز داد وگرنه خداحافظ گواهينامه . اين كه در يك شهر افزايش سرعت ماشين ها همراه با مجازات ابطال گواهينامه باشد، قانون بدي به نظر نمي رسد، اما شايد نتوان اين قانون را دايمي كرد به خصوص اگر سرعت مجاز تنها 30كيلومتر باشد.
شهر استكهلم تنها پايتختي در جهان است كه از اين تاريخ سرعت مجاز در خيابان ها را 30 كيلومتر تعيين كرده است. البته اين سرعت براي تردد در خيابان هاي فرعي است. قانون تعيين شده سرعت مجاز در خيابان هاي فرعي سراسر كمون استكهلم را به 30 كيلومتر در ساعت كاهش داده. بدين ترتيب در 14 فوريه چنانچه راننده اي در هر خيابان مسكوني و فرعي در سراسر استكهلم سرعتي بيش از اين داشته باشد، بستگي به ميزان سرعت غيرمجاز بايد جريمه هاي سنگين بپردازد. بد نيست بدانيد سنگين ترين جريمه در نظرگرفته شده براي اين قانون شكني ضبط گواهينامه رانندگي است. دليل اصلي اعمال اين حداكثر سرعت در همه خيابان هاي فرعي كمون استكهلم، پايين آوردن ميزان آلودگي هوا و نيز ميزان تصادفات اتومبيل ها است كه گاهي صدمات فردي را نيز به دنبال دارد. پليس استكهلم اعلام كرده است كه هيچ گونه عذري را در اين مورد قبول نخواهد كرد. متخلفان در صورت داشتن سرعت غير مجاز بدون استثنا با توجه به ميزان سرعت، جريمه خواهند شد يا گواهينامه هاي رانندگي آنها توقيف مي شود.
030273.jpg
مترو در نقش تالار جشن 
با فكر بكر يك سياستمدار بلژيكي، به زودي مردم اين كشور مي  توانند جشن ها و مراسم شاد خود را در ايستگاه هاي زيرزميني متروي بروكسل برپا كنند.
پاسكال اسمت كه چند سال پيش رياست كميسارياي عالي پناهندگان بلژيك را به عهده داشت و اكنون وزير پويايي بروكسل شده است، تصميم دارد ازفضاي گسترده و بدون استفاده ايستگاه هاي مترو براي برگزاري امور هنري بهره جويد و بازدهي خدمات شهري را افزايش دهد.
البته اجازه رسمي را بايد شركت حمل و نقل شهري بروكسل صادر كند. اين شركت تاكنون اظهار نظري در اين مورد نكرده است.
اين طرح پيش از آنكه علني شود مخالفت هايي را دربرداشت. به گفته رئيس كابينه حزب سوسيال مسيحي فرانسوي زبان كه از مخالفان اين طرح است: طرح آقاي پاسكال اسمت دقيقا هزارو هشتصد و هشتاد و سومين طرح اوست كه به درد سطل زباله مي  خورد.
او اعتقاد دارد كه اگر اين كار عملي بود سازمان آمد و شد شهري بروكسل پيشتر از اينها دست به اين كار مي  زد و مهمترين ايراد اين طرح مسايل امنيتي براي مردم و آلودگي صوتي براي ديگران است.

زاويه ديد
حكايت تاريخي چاله هاي خياباني 
030270.jpg
احسان ناظم بكايي 
تصوير اول:
مرد ميانسال با چند بسته پلاستيكي در دست از بقالي بيرون آمد. برف همه جا را سفيد كرده بود. كپه اي برف از شاخه درخت كاج سريد و كف خيابان پخش شد. برفابه ها سرتاسر خيابان را گرفته بود و صداي چلپ چلپ قدم هاي عابران و لاستيك اتومبيل ها لحظه اي قطع نمي شد، خيسي حتي از ديوارها هم بالا رفته بود.
مرد با احتياط پايش را داخل پياده رو خيس گذاشت، هنوز پاي ديگرش را روي جدول كنار جوي نگذاشته بود كه احساس كرد زير پايش خالي شد، با شتاب به زمين برخورد كرد و ...
تصوير دوم:
جوي آب هرچه با خود داشته بود با خيابان و پياده رو تقسيم كرده بود. آب و فاضلاب و هزاران آشغال ديگر در زير شرشر باران پخش شده بود در سطح خيابان و آب ديوانه وار وقتي از دهانه زيرپل بيرون مي زد به هر طرف سرك مي كشيد. مرد مغازه دار چند تا گوني دم در مغازه گذاشته بود و با جارو داشت آب داخل مغازه را خالي مي كرد.
پيرمردي با كت و شلواري اتوكشيده به سختي مي كوشيد خود را از كنار ملغمه كثافات عبور دهد، ناگهان اتومبيلي با سرعت عبور كرد و آب از زيرچرخ پاشيد به هر كه در پياده رو بود، از جمله همان پيرمرد شيك پوش.
خرده هاي آشغال و برگ كاج، روي سر از شدت عصباني سرخ شده پيرمرد نشسته بود. پيرمرد بدون توجه به آب داخل پياده رو، به سرعت در ميان آنها راه افتاد و كفش هاي واكس زده اش در گنداب فرو رفت، چند قدمي جلوتر نرفته بود كه زيرپايش خالي شد و تا كمر زير آب رفت، او درست افتاده بود وسط چاله اي كه ... چند روز پيش كنده بود.
دو تصوير فوق، نمونه هايي كوچك از هزاران تصويري است كه در روزهاي باراني، برفي، يخبندان و حتي روزهاي آفتابي در هر گوشه از شهر مي بينيم.
يك نم باران يا يك ريزش برف كوتاه كافي است تا اورژانس بيمارستان ها پر شود از كساني كه بر اثر سر خوردن در معابر دست و پا يا ساير جوارحشان مضروب شده و برخي حتي سر از اتاق عمل در مي آورند. پياده روهاي كم عرض - حتي برخي خيابان ها، بدون پياده روست - و كند و كاو سازمان هاي متعدد كه صداي گوشخراش پيكورهايشان به اهالي محله مژده خرابي جديدي را مي دهند از يك سو و تنوع شديد در نوع سنگفرش كردن پياده روها، از آسفالت كردن پياده رو ها كه سريع ترين راهكار است تا موزائيك هاي رنگارنگ كه همگي با اولين باران به شدت لغزنده مي شوند، از سويي ديگر باعث مي شود تا ده ها رهگذر قيد عبور از پياده روها را بزنند و در كنار خيابان طي مسير كنند كه خود خالي از خطر نيست. تصادف با اتومبيل ها، رها شدن سنگ از زير چرخ اتومبيل ها و برخورد احتمالي به چشم، پاشيده شدن آب از گودال ها بر اثر عبور اتومبيل هاي بي مبالات و ... از نمونه هاي اين خطرات هستند.
چاله هاي موجود نيز هنگام بارندگي در تشخيص عمقشان، همه را دچار اشتباه مي كنند و بعيد نيست حتي اتومبيلي در آنها فرو رود و تازه از نشست هاي ناگهاني و فرو رفتن زمين به خصوص هنگام سرباز كردن چاهي قديمي يا آشكار شدن كم كاري پيمانكاران در ريختن خاك دستي هم نمي توان چشمپوشي كرد.
در كنار چنين معايبي كه به خصوص در هنگام ريزش نزولات جوي در سطح شهر، بيشتر نمود پيدا مي كند، شهروندان نيز استفاده از كفش هاي مناسب را ناديده مي گيرند.معمولا كفش هايي كه در زمستان و در قديم استفاده مي شده با استفاده از ميخ هاي آهني و نعل هاي مخصوص چنان گيرا ساخته مي شده كه كمتر دچار لغزش مي شدند، ولي امروز كفش ها آنقدر استفاده مي شوند كه كفشان صاف صاف مي شود - به خاطر گراني كفش - يا اصلا داراي لژ مناسبي به خصوص از نوع آهني آن نيستند تا وضعيت كفش هاي پاشنه بلند و ... هم كه اظهرمن الشمس است.
استفاده از چكمه هم با توجه به كاهش حجم برف در تهران جز براي برف روبان باعث جلب توجه و خنده و شادي سايرين مي شود، چون بعيد است كسي براي برفي كه به اندازه يك بند انگشت بر زمين نشسته - و در اكثر مناطق مركزي و جنوبي شهر ننشسته - چكمه هايي كه تا زانو اندازه شان است بپوشند. داشتن حواس جمع و تمركز - چيزي كه به دليل فشار زندگي در تهران تقريبا ناياب است - براي عبور از مناطق مشكوك لغزنده هم بسيار موثر است، چون ليز خوردن و راهي بيمارستان شدن لااقل چند هفته اي علاوه بر خود شخص، اطرافيان را هم از كار و زندگي مي اندازد و البته حسابي جيب ها را خالي مي كند. به هر حال درست است كه طبق قول قدما آدم تو زندگي از لحظه بعدش هم خبر نداره ولي شرط عقل رعايت احتياط از جانب ماست و بهسازي ،بازسازي و كنترل كيفي معابر از طرف سازمان هاي ذي ربط.

شهر آرا
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |