پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۳
بررسي كتاب «انگيزه آفرينندگي هنرها» در گفت وگو با دكتر ميرجلال الدين اعلم
اثري روزآمد
011055.jpg
عكس: رضا خنكدار
سام پورمهدي
در طبقه ششم انتشارات سروش، اتاقي كوچك و جمع و جور قرار دارد كه در آن يكي از چهر هاي پيشكسوت عرصه ترجمه متون ادبي و فلسفي به كار مي پردازد.
دكتر امير جلال الدين اعلم با مويي سپيد و انبوهي از كتابها در پيرامونش، ما را براي گفت وگو پذيرا مي شود. دكتر اعلم در كارنامه كاري خود ترجمه هاي متعددي را انجام داده است.
از حوزه كتابهاي فلسفي كه در آن مي توان آثاري چون تاريخ فلسفه كاپلستون ( جلد ۵ ) و جامعه باز و دشمنان آن ( اثر كارل پوپر ) و نيز كتاب معروف سير حكمت در اروپاي فروغي كه برآن حاشيه هم نوشته است تا رمانها و آثار كافكا و كتابهايي در زمينه هاي گوناگون هنري و نظري.
تازه ترين كتابي كه وي ترجمه و انتشارات نيلوفر ودوستان در هياتي شكيل و با چاپي قابل اعتنا، به بازار كتاب عرضه كرده اند، كتاب «انگيزه آفرينندگي هنر ها»، اثر دنيس اسپور است كه از جمله آثار شاخص در حوزه تاريخ هنر به شمار مي رود. به اين بهانه با وي گفت و گويي كرده ايم كه در پي مي خوانيد:

* در چند سال اخير چند كتاب در زمينه تاريخ هنر به فارسي ترجمه شده  است. ويژگي يا ويژگي هاي كتاب انگيزه آفرينندگي در سير تاريخي هنرها در چيست و تفاوتهاي كتاب ترجمه شده شما با آثاري چون تاريخ هنر جنسن، گامبريج، يا هلن گاردنر كدامند؟
- ويژگي هايي كه كتاب انگيزه آفرينندگي را از غالب تاريخ هاي هنر جدا مي كنند، از اين قرارند:
۱- تاريخ هاي هنر معمولاً سه درون مايه نگارگري، پيكره سازي و معماري را زمينه بحث خود قرار مي دهند (و چه بسا به تفصيل به آنها مي پردازند). انگيزه آفرينندگي افزون بر اين سه درون مايه، به هنرهاي نمايشي، موسيقي، رقص (در معناي آئيني و كلاسيك آن)، و (در سده بيستم) سينما مي پردازد. نويسنده درباره وضع هنرهاي دراماتيك و موسيقي و سازهاي موسيقايي و سير پرورش آنها و كاركردهاي فراطبيعي و آئيني و هنري رقص از زمان  باستان تا روزگار كنوني سخن گفته است. مثلاً مي بينيم كه در مصر باستان، گونه اي رقص در آئين تشييع مردگان اجرا مي شد؛ و همچنين رقص هاي باروري بخشي از رقص آئيني مصر بودند. يا، براي نمونه: مقام ارجمند درام در يونان باستان بيان شده و از كارهاي درام نويسان گرانمايه يوناني همچون آيسخولوس، سوفوكلس، ائوريپيدس و آريستوفانس سخن رفته است.
۲- در آغاز هر فصل، زير عنوان «زمينه ها و مفهوم ها» ، شرحي آمده درباره اوضاع اجتماعي- سياسي- تاريخي، فرهنگي (دربرگيرنده عناصر مهمي چون دين، آئين هاي پرستش، حال و هواي هنري و ذوقي و ادبيات) و حيات فكري روزگاري كه به هنرهاي آن پرداخته مي شود. مثلاً، زير عنوان «زمينه ها و مفهوم ها» ي فصل راجع به «يونانيان» ، از جمله از تمدن، ايزدان پرستي، انديشه هاي فلسفي (انسان گرايي، عقل باوري، سوفيسم، رازورزي) در يونان باستان آگاه مي شويم.
۳- در همين سرآغاز فصل، نويسنده انديشه هاي هنر؛ زيبايي شناختي هر روزگار را به كوتاهي شرح مي دهد. مثلاً، در فصل «يونانيان» عقايد ارسطو درباره تراژدي در فصل «روميان» عقايد پلوتينوس (=افلوطين، فلوطين) درباب «زيبايي» بيان شده اند.
۴- در پايان هر فصل بخش كوتاهي هست به نام «پيشنهادهايي براي انديشيدن و بحث كردن» ، كه در آن نويسنده پس از آوردن گزارشي فلسفي و هنر؛ زيبايي شناختي از دوره مورد بحث، پرسشها و پيشنهادهايي براي دانش جويان (به معناي گسترده اين واژه) پيش مي كشد و آنان را درگير انديشيدن و بحث كردن و رأي زدن مي كند.
* مورخان هنر هر كدام رهيافت ويژه اي به موضوع خود دارند. رهيافت دنيس اسپور در اين كتاب چيست و ديدگاهش كدام است؟
- پاسخ اسپور آفرينشگري هنري را بخشي گوهرين از «انسان بودن» مي انگارد و مي گويد كه اين فراگرد از آغاز زندگي بشر همواره در جان او در تكاپو بوده است. در پيشگفتار كتاب آمده: «آموزگاران هنرپژوهي مي بايد دانشجويان را ياري دهند تا هنرها را به منزله بازتابهاي وضع و حال آدمي بنگرند. كار هنري همانا نگره اي به گيتي و جست  وجويي در پي واقعيت و حقيقت است كه در رسانه ويژه اي جلوه مي يابد و نگرنده و جوينده ديگران را در كارش سهيم مي كند.» اسپور هنرآفريني را گوهر بي همتاي انسانيت مشترك همه مان مي شمرد. نويسنده بردرهم تنيدگي هنرها و ذوقيات هنري تكيه دارد و آنها را جلوه هاي گونه گون يك گوهر يكتا در جان آدمي مي انگارد كه از آغاز پديد آمدنش در جهان با او وجود داشته است. ديدگاه نويسنده به هنر، ديدگاهي كمابيش فلسفي (در معناي گسترده اين واژه) است. نگاهش تأمل آميز و پرحيرت است. نكته گيرايي كه در روش اسپور هست همانا فرود آمدنش از بلندجاي «استادي»  و «مدرسي» است و همپا شدنش با مخاطب دانش طلبش . دست خواننده را مي گيرد و همچنان كه او را در گذرگاه خم اندر خم تاريخ هنر راه مي نمايد، در انديشيدن و داوري كردن و سنجيدن درگيرش مي كند. ترجيح مي دهد كه به جاي خوراندن داوريهاي خودش به خواننده، او را به راي زدن و سنجشگري وادارد.
* نويسنده كتاب در ميان مورخان و پژوهندگان اين رشته از چه جايگاهي برخوردار است؟
- مورخان و هنرپژوهان عموماً از پايگاهي ارزشمند برخوردارند و تقريباً (بلكه تحقيقاً) همه شان آموزگاران گرانقدر دانشگاهند، گيرم هر كدام از ديدگاهي ويژه خويش به موضوع مي نگرند. يعني: تكيه ذهني شان بر چنين و نه چنان عناصر معين است. جنس، گامبريج، گاردنر و اسپور هر چهار تن هنرپژوهان گرانمايه اند، گيرم هر يك با گرايش ويژه خودش.
* در ترجمه اين اثر، بخصوص در مورد معادل يابي هاي فارسي با چه دشواري هايي روبه رو بوده ايد؟
- در طي سالهايي كه دست در كار ترجمه اين كتاب بوده ام، دلمشغولي هاي عصب سوز و جان كاه بسيار داشته ام. از آن ميان، جست وجو در پي معادل درخور و گويا براي اصطلاحات هنري و فني فراواني كه در متن انگليسي آمده اند. افزون بر رفتن به سراغ مراجع موجود در زمينه هاي گوناگون، تا توانستم از گنجينه زبان پرمايه فارسي و از توانمندي شگفت آن بهره گرفتم.
* شما در نثرتان از واژه ها و تعبيرهاي پارسي بسيار استفاده مي كنيد. دليلش چيست؟
- آوردن واژه ها و تعبيرهاي «پارسي» ، گرايش ذاتي نيرومندي در زبان فارسي است. اين گرايش كه از پس از دوره قاجار جلوه اي چشمگير داشته است، پديد آمده از عنصر زيبايي و فصاحت و رواني از يك سو و عنصر گويايي و بلاغت و دلالت از سوي ديگر است. پر آشكار است كه كاربردن پارسي سره، خلاف عقل سليم است. آميزه اي از شاهنامه فردوسي و غزلهاي حافظ، مقصودي آرماني است.
011058.jpg
* شما در ترجمه تان به جاي اصطلاح «هنرهاي تجسمي»  تعبير «هنرهاي ديداري» را گذاشته ايد. چرا؟
- اصل اين اصطلاح همان arts visual انگليسي است. «تجسمي» در اين مورد هيچ معناي دقيق و محصلي ندارد. نمي دانم كدام آدم كج سليقه اي نخستين بار آن را به زبان فارسي درآورده است. معادل درست visual، «بصري» يا «ديداري» است (واژه «ديداري» در اصطلاح مركب «شنيداري- ديداري» در برابر awdiovisual به كار رفته است). تعريف «هنرهاي ديداري» را در «واژه نامه» كتاب داده ام.
* كتاب درمقايسه با نسخه اصلي و خارجي آن چه كاستي ها و كمبودهايي دارد؟
- ناشران بزرگوار كتاب، «نيلوفر» و «دوستان»، در چاپ كتاب سنگ تمام گذاشته اند. كار از حيث نفاست و خوش چاپي، كم نظير است (كاري به كتابهاي لوكس ندارم). و به گمان من با اصل اثر در چاپ پهلو مي زند و نشان مي دهد كه ناشران ايراني تاچه پايه و مايه از دقت و ظرافت در كار برخوردارند.
* از كارهاي آينده و در دست ترجمه خود بگوييد؟
- دارم جلد دوم جامعه باز و دشمنان آن به نام هگل و ماركس (نوشته پوپر) را نمونه خواني مي كنم. جانم را گرفته است. افزون بر آن، دارم روي ترجمه كلمات، نوشته سارتر، كار مي كنم.

نگاه
در چرايي استقبال از كتابهاي مرجع هنر
پاسخ به تقاضاي موجود
سيدابوالحسن مختاباد
اول: انتظار طبيعي يك خواننده فارسي زبان پي گير از يك كتاب مرجع و تاريخي، آن هم در زمينه تاريخ هنر چيست؟ و يك كتاب مرجع در حوزه هنر بايد پاسخ گوي چه نوع تقاضايي باشد و چه ميزان از توقعات را برآورده سازد.
دوم: روند روبه رشد ترجمه كتابهاي مرتبط با تاريخ هنر در چند سال اخير قدرت انتخاب مخاطبان اين گونه كتابها را توسعه روز افزوني بخشيده و سبب شده است تا نوعي تكثر درترجمه از يك سو و تكثر در انتخاب ،از ديگر سو را شاهد باشيم. ضمن آنكه اين فزوني ترجمه كتابهاي تاريخ هنر كه همگي آنها به لحاظ قيمت در رده كتابهاي نفيس و گرانقيمت جاي مي گيرند، نشان مي دهد كه بازار مصرف اين گونه آثار پرمتقاضي و خواستار است و ناشران بر بازگشت سرمايه اين گونه آثار اميد فراواني بسته اند.
در اين بخش البته به لحاظ تاليف و آثار تاليفي به فقر و فاقه اي شگفت انگيز دچار هستيم و جز دائرةالمعارف هنري كه از سوي جناب قاسم روبين ( انتشارات فرهنگ معاصر ) تدوين شده است ، اثر قابل اعتناي ديگري كه كيفيتي همسنگ و همقران با آثار خارجي داشته باشد، نداريم.
سوم:از سوي ديگر، كيفيت چاپ و انتشار اين گونه آثار كه عمدتاً به صورت رنگي در هياتهاي شكيل به بازار عرضه مي شود، نيز نوعي اظهار وجود و به رخ كشيدن توانمنديهاي فني ناشران است. ناشران ايراني و ناظران چاپ آنها با انتشار اين آثار و مقايسه آنها با نسخه اصلي و خارجي به نوعي به قوت و ضعفهاي فني و تكنولوژيكي خود در اين زمينه پي مي برند. مقايسه برخي از اين آثار كه با دستگاه هاي چاپ با توانايي هاي تكنولوژيكي بسيار نازلتر از كشورهاي توسعه يافته، به چاپ مي رسند، نشان مي دهد كه ذهن و تجربه ناشران و چاپگران ايراني و درك آنها از اين گونه كارها در استانداردهاي بالاي جهاني قرار دارد.
چهارم: كيفيت بالاي تصاوير چشم  نواز اين گونه آثار بخشي مهم از نيازهاي مخاطبان كتاب هاي مرجع را برآورده مي سازد. بخشي كه در آن خوانندگان جدي و متخصص هم به دليل ماهيت آثار نقاشي و كيفيت رنگ به دنبال آن هستند. بخشي ديگر از اين نياز با بسته بندي و نوع تحليل ارائه شده از سوي نويسنده _ مورخ حاصل مي شود.
كتاب «انگيزه آفرينندگي» كه با عنوان فرعي «در سير تاريخي هنرها» انتشار يافته ضمن دارا بودن اين دو مزيت، در بررسي تاريخي هنر تا سالهاي پاياني قرن بيستم و ارائه گزارش از جريان ها و مكاتب هنري نوآفريده پيش آمده است كه در كمتر كتاب ديگري از اين دست به چشم مي آيد.

ايران
اقتصاد
اجتماعي
آلبوم
انديشه
سياست
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  آلبوم  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |