|
|
|
|
|
بررسي سير تحول اشعار در موسيقي پس از انقلاب
موسيقي و شعر انقلاب
|
|
علي جعفري
۱- بايد سالها به عقب برگرديم، حتي به سالهاي دور از پيروزي انقلاب در بهمن ،۱۳۵۷ به سالهايي كه بذر انقلاب در خاك سرد ايران شاهنشاهي كشته شده بود، آنجا كه گروه ها، احزاب و دسته ها با هر گرايش سياسي و ايدئولوژيك مشتركاً دريافته بودند كه ديگر نمي توان اين همه استبداد، خودكامگي و وطن فروشي را تحمل كرد. از همين رو علم هاي مخالفت با رژيم پهلوي يكايك برداشته شد و مبارزه آغاز شد. اين مبارزه ۳ وجه عمده داشت: سياسي، نظامي و فرهنگي- هنري. وجه فرهنگي مبارزه شامل كلاس ها و جلسات ادبي- كه اكثراً به دنبال نام خود واژه آزادي را نيز يدك مي كشيدند- نشريات روشنفكري، توليدات هنري از قبيل تئاتر، موسيقي، نقاشي و... بود كه هم وظيفه ارتقاي دانش و آگاهي جامعه در قالب عرضه آثار ادبي و هنري را داشت و هم نقش روحيه سازي و تهييج مبارزان را.
در اين ميان سرود ها و تصانيف ملي، ميهني و اسلامي يكي از شاخص هاي وجه فرهنگي- هنري مبارزه محسوب مي گردد. اذهان جوانان ديروز و ميانسالان امروز، هنوز هم كه هنوز است مملو از سرودهايي است كه به ياد آوردنشان هر دل هرچند افسرده اي را به تپيدن وادار مي كند. البته فراموش نبايد كرد كه با توجه به چندپارگي طيف مبارزان به لحاظ ايدئولوژيك، هر حزب و دسته اي در ساخت اين سرودها از اشعاري بهره مي جست كه بيشترين همفكري با عقايد و آرمان هاي حزب مربوطه را داشت. بيشترين اشعار استفاده شده در اين دوران اشعار شعراي صدر مشروطيت، دوران استبداد صغير و استبداد رضاشاهي بود. از اين ميان نام هاي عارف قزويني، فرخي يزدي و ميرزاده عشقي بيشتر به چشم مي خورد. به يقين تصنيف ملي «از خون جوانان وطن لاله دميده» ، يكي از آثار فراموش نشدني موسيقي اعتراض و مبارزه در تاريخ ايران است.بسياري از نام آوران عرصه موسيقي نيز كه حتي عضو هيچ دسته يا حزب خاصي نبوده اند به لحاظ درك اين موقعيت خطير، همپاي ساير مبارزان دست به توليد آثاري زدند كه در آنها به راحتي مي توان يك خط ثابت فكري و دغدغه اي عظيم را جست: - دريغا كه ايران ويران شود.
نياز به حفظ هويت ملي و بزرگداشت فرهنگ سترگ ايراني- اسلامي در جاي جاي آثار اين هنرمندان قابل ملاحظه و بررسي است. تشكيل كانون چاووش و فعاليت هاي گروه هاي عارف و شيدا از نمونه هاي قابل ذكر در اين زمينه است.
۲- در آخرين ماه هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني كه انوار دلچسب پيروزي انقلاب ملت ايران جان ها را سرمست مي ساخت و بر همه روشن و واضح بود كه از عمر استبداد زمان زيادي نمانده است، سرودهاي پيروزي يكايك ساخته و پرداخته شد و در هنگام سقوط حكومت ستمشاهي همگان دريافتند كه: هوا دلپذير شد گل از خاك بردميد، پرستو به بازگشت زد نغمه اميد. به جرأت مي توان گفت كه در سراسر ايران اكنون ايراني اي يافت نمي شود كه لااقل بخشي از اين سرود را به ذهن نسپرده باشد. از سرودهاي ماندگار آن دوران مي توان به تصانيف ايران سراي اميد، ايران ايران، بازگشت پرستوها و مانند آن اشاره نمود. در اين دوران شعراي ترانه سرايان نامداري چون جواد آ ذر زينت بخش بسياري از تصانيف ساخته شده در اين دوران است. در اشعار مورد استفاده آن سالها وجوه ذيل قابل تشخيص است.
۱- تبريك و ابراز شعف از پيروزي ملت
۲- دعوت به همراهي و همدلي همه آحاد جامعه براي آباداني كشور
۳- تجليل از ياد و خاطره مبارزان شهيد
۴- ترسيم آينده اي سرشار از موفقيت.
اثرات شور و شوق انقلابي تنيده در جان هنرمندان ايران به يقين در ساخت اولين سرود ملي جمهوري اسلامي به خوبي قابل تشخيص است. شعر اين سرود منشور برپايي حكومتي است كه داعيه بهروزي ملت و آزادسازي همه مستضعفان عالم را دارد. اولين سرود ملي جمهوري اسلامي ايران به سبب برخي اشكالات از جمله طولاني بودن زمان آن، كه ناشي از انتخاب شعري با ابيات بسيار بود سالها بعد جاي خود را به سرود ملي فعلي داد.
۳- ماجراي اشغال لانه جاسوسي آمريكا و گروگانگيري اعضاي سفارت و آنچه كه از اسناد و مدارك به دست آمده از سفارت آمريكا به دست دانشجويان پيرو خط امام رسيده بود و متعاقب آن خروج تدريجي احزاب و گروهكهايي كه با استقرار حكومت جمهوري اسلامي ايران و ولايت فقيه تعارض داشتند از بدنه حكومت تازه تأسيس و پس از آن ترورهاي پياپي شخصيت هاي بلندپايه سياسي، فرهنگي و نظامي در سرودهاي ساخته شده در اولين سالهاي انقلاب به بهترين شكل نمود يافته است. در نگاهي كلي مي توان مضامين طرح شده در اشعار اين آثار را به شرح ذيل تقسيم بندي كرد:
۱- اعلام آگاهي نسبت به خصومت پايان ناپذير ابرقدرت ها به ويژه آمريكا و شوروي با حكومت اسلامي
۲- هشدار و تهديد جهانخواران به صدور انقلاب
۳- مژده به ملل مظلوم و دربند براي سرآمدن دوران تباهي
۴- تهديد منافقين و ساير گروهكهاي فعال
۵- رثاي شهداي سياسي و نظامي و وصف حالات ايشان
۶- اعلام اطاعت بي چون و چرا از فرامين امام خميني.
سرودهايي همچون ننگ به نيرنگ آمريكا، رثاي شهيد رجايي و شهيد مطهري از نام آشناترين ساخته هاي اين دوران است.
۴- آغاز جنگ تحميلي و هشت سال دفاع مقدس، باعث وقوع تحولات فراواني در همه ابعاد اجتماعي كشور از سياست و اقتصاد و علوم نظامي گرفته تا شاخه هاي مختلف هنري از جمله موسيقي شد. نياز به ساخت آثار هنري جهت تقويت روحيه ملي- اسلامي در آن سالها يكي از اصلي ترين نيازهاي فرهنگي ايران به شمار مي آمد. از همين رو تصنيف سرودهاي رزمي در دستور كار مراكز توليد موسيقي از جمله صدا و سيما، مركز سرود و آهنگهاي انقلابي و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و سازمانهاي عقيدتي- سياسي ارتش و سپاه قرار گرفت. در ميان شعراي نام آوري كه در آن مقاطع شعر بسياري از سرود هاي جنگ متعلق به آنهاست، به نام هايي چون علي معلم دامغاني، محمود شاهرخي، سپيده كاشاني، حميد سبزواري، تيمور ترنج و علي موسوي گرمارودي برمي خوريم.
عمده ترين مضامين مطروحه در اشعار سرودهاي دفاع مقدس را مي توان به شرح ذيل تقسيم بندي نمود:
۱- تقويت روحيه سلحشوري ملت و دعوت از آحاد جامعه از زن و مرد و كوچك و بزرگ براي شركت در جهاد حق عليه باطل
۲- تحليل علل كينه توزي خصم وپشتيبانان آن عليه كشور ايران
۳- تجليل از رزمندگان جبهه هاي نبرد به صورت خاص و عام
۴- يادآوري عظمت شهداي جنگ
۵- تبيين فرامين فرمانده كل قوا با اتمام جنگ تحميلي در سال ۱۳۶۷.
اگرچه جنگ به پايان رسيده بود اما ساخت سرودها، تصانيف و ترانه هايي با موضوع هشت سال دفاع مقدس هنوز بخش بزرگي از توليدات موسيقايي دستگاه هاي رسمي و غيررسمي هنري را به خود اختصاص مي دهد، در اين ساخته ها مي توان به وجوه مشترك ذيل اشاره نمود:
۱- بزرگداشت ۸ سال دفاع مقدس
۲- يادآوري عظمت روح شهيدان جنگ
۳- بزرگداشت مقام آزادگان
۴- تكريم خانواده هاي شاهد و ايثارگر
۵- تجليل از جانبازان.
در بررسي سرودهاي ساخته شده از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب تا نخستين سالهاي پايان جنگ تحميلي به روشني مي توان دريافت كه توجه به معاني و مفاهيم مطرح شده در اشعار اين آثار عمدتاً بر وجوه تكنيكي و زيبايي شناسانه موسيقي برتري داشته و در آنها نه تنها شعر و موسيقي پابه پاي يكديگر رشد نيافته كه همواره به شكلي كاملاً محسوس برتري با اشعار مورد استفاده در اين آثار بوده است.
۵- فرهنگ اسلامي و شيعي ريشه هاي عميقي در خاك اين سرزمين دير پا دارد. پيروزي انقلاب و استقرار حكومتي كه جمهوريت آن تأكيدي بر اسلامي بودن آن داشت فرصت مناسبي بود تا مدايح، مرثيه ها، نوحه ها و سرودهاي مذهبي جان تازه اي بگيرند، از همين رو تصانيف مذهبي و در ميان آنها از همه پررنگ تر نوحه و مرثيه جايگاه ويژه اي در توليدات موسيقايي سالهاي پس از انقلاب يافت. استفاده از اشعار مديحه سرايان و نوحه سازان گذشته همچون سعدي (مدايح حضرت پيامبر(ص)، حضرت علي(ع) و...) كليم كاشاني و بسياري ديگر تا شعراي مذهبي معاصر در اين توليدات جايگاه ويژه اي يافت.
چاپ دفاتر اشعار نوحه و توزيع آن در ميان رزمندگان در دوران ۸ سال دفاع مقدس و پس از آن در ميان هيئات مذهبي يكي از اتفاقات قابل ذكر در اين زمينه به شمار مي آيد. نكته قابل توجه اين كه در سالهاي قبل از انقلاب موسيقي نوحه ها و مرثيه ها عموماً بر گرفته از نمونه هاي موسيقي سنتي ايراني رايج و فاقد خلاقيت و نوآوري قابل توجه بود. ليكن در سالهاي پس از انقلاب به سبب توجه ويژه به اين نوع موسيقي، مرثيه ها و نوحه ها به مرور لحن ويژه خود را يافته و بسياري از موسيقيدانان به خلق آثار قابل توجهي در اين زمينه دست زدند.لازم به ذكر است كه به لحاظ آماري نوحه هاي مرتبط با واقعه كربلا و خطوط ارتباطي ميان حماسه عاشورا با جنگ تحميلي نسبت به ساير مضامين برتري چشمگيري دارند.
۶- با توجه به محدوديتهاي اعمال شده در رابطه با مسأله موسيقي در سالهاي نخست پس از پيروزي انقلاب و تحريم برخي از انواع موسيقي، موسيقي رديفي ايراني به عنوان تنها گونه مجاز موسيقايي در اختيار مخاطبين قرار گرفت. اشعار شعراي نام آور كلاسيك همچون حافظ، سعدي، عطار نيشابوري و مولانا را مي توان تنها منبع مورد استفاده موسيقيدانان و خوانندگان آواز سنتي ايران در اين مقطع به شمار آورد.از سوي ديگر به سبب پرهيز از هرگونه اشاره به عشقهاي زميني، برخي از اشعار همين شعرا هيچ گاه مورد استفاده قرار نگرفته و در عوض معدودي از آثار ايشان بارها و بارها در قالب آوازها و تصانيف استفاده شده اند. رويكرد به موسيقي عرفاني، جريان ديگري بود كه از اواسط دهه شصت شروع و تا سالهاي پايان دهه هفتاد ادامه يافت. در اين مقطع زماني بسياري از غزليات شمس تبريزي بارها و بارها در ساخت آثار موسيقي عرفاني مورد استفاده قرار گرفتند، در يك جمع بندي كلي مي توان در توليدات موسيقي عرفاني به وجوه مشترك ذيل اشاره نمود:
۱- استفاده از اشعار شعراي كلاسيك
۲- حداقل استفاده از اشعار شعراي معاصر
۳- وسواس در انتخاب اشعار به نحوي كه كوچكترين مضمون عاشقانه مرتبط با عشقهاي زميني و مادي در آن يافت مي شود.
۷- سالهاي پاياني دهه هفتاد را مي توان سالهاي رنسانس موسيقي در ايران دانست بدون آن كه قصد بررسي و تحليل پيشرفت و يا پسرفت موسيقي را داشته باشيم مي توان سالهاي پاياني دهه هفتاد را به سبب مجوزهاي صادره مربوط به توليدات متنوع موسيقي، منحصر به فرد دانست. در اين دوران تنها موسيقي دستگاهي ايران پرچمدار توليدات موسيقي نبوده و انواع ديگر بويژه موسيقي پاپ نيز توليد و روانه بازارهاي موسيقي مي شوند. با گسترش فرهنگ موسيقي روز، در اشعار مورد استفاده اين توليدات نيز تغييرات فراواني به چشم مي خورد. حضور نامهاي آشنا و ناآشناي ترانه سرا با گستردگي فراوان يكي از ويژگي هاي مهم اين دوران است.
در اين ميان نامهايي همچون سهيل محمودي، يغما گلرويي و اكبر آزاد بيشتر توجه را به خود معطوف مي دارند.
با گستردگي طيف اشعار سروده شده براي ساخت ترانه ها و تصانيف وجوه ذيل در اين اشعار قابل تشخيص است:
۱- عدم يكنواختي و يكدستي سطوح فني و معاني طرح شده در اشعار.
۲- ورود دوباره اصطلاحات عاميانه به اشعار.
۳- برتري نسبي كميت اشعار هر ترانه سرا به كيفيت آنها.
بديهي است با توجه به نوزايي جريان ايجاد شده، هنوز مسير طولاني تا رسيدن به پختگي و تكامل لازم مانده كه بايد طي شود.
|
|
|
باز هم درباره آزمون كارشناسي ارشد موسيقي
به سبزه نيز آراسته شد
سيدابوالحسن مختاباد
نوشته هفته پيش درباره برگزار نشدن آزمون كارشناسي ارشد رشته موسيقي (آهنگسازي، نوازندگي ساز جهاني، نوازندگي ساز ايراني) واكنش هاي مختلفي داشت كه از جمله آنها آشكار شدن برخي ديگر از عيوب و انكسارات آزمون كارشناسي ارشد اين رشته بود.
از جمله اين اشكالات برگزار نشدن اين آزمون در اصفهان بود، درحالي كه پيش از اين اطلاع داده بودند كه اين آزمون در اين شهر نيز برگزار مي شود. جالب توجه اين كه يكي از متضرران و مغبونان اين آزمون كه تا ۲۴ ساعت مانده به زمان آزمون فكر مي كرد، بايد در اصفهان امتحان دهد، در تماس با همشهري اين نكته را فاش كرد كه ۲۴ ساعت مانده به امتحان مطلع شده است آزمون در تهران برگزار مي شود و نه در اصفهان.
از سوي ديگر توزيع سئوالات آزمون در ميان شركت كنندگان هم بركاتي داشت كه از جمله آن انتقاد به نحوه طرح سئوالات و انتخاب تعداد سئوالات از هرگونه موسيقايي بود. يكي از شركت كنندگان، كه اتفاقا از نوازندگان خوب موسيقي به شمار مي رود، نكاتي را در باره نحوه طراحي سئوالات متذكر شده است كه فهرست وار مي آورم.
۱- مانند سال هاي قبل بايد از ۳۰ سئوال طرح شده سازشناسي شماره يك تا بيست آن را داوطلبان نوازندگي پاسخ مي دادند و سئوال ۲۰ تا ۳۰ را تنها داوطلبان آهنگسازي پاسخ مي دادند كه اين نكته در سئوالات امسال رعايت نشده بود.
۲- شايسته است افرادي براي انتخاب نهايي سئوالات از خزانه سئوالات انتخاب شوند كه اهل موسيقي باشند تا از نظر بررسي درستي و نادرستي سئوال و انتخاب سئوالات موسيقي ايراني و جهاني به تعداد متناسب توجه لازم را داشته باشند تا اين نشود كه از ۳۰سئوال تنها ۵ سئوال به سازهاي ايراني اختصاص يابد و برخي سئوالات نيز بسيار تخصصي و نامناسب طراحي شوند.
۳- در دفترچه راهنماي آزمون براي رشته آهنگسازي كنترپوان دوصدايي ذكر شده بود اما در سئوالات اين آزمون كنترپوان دوصدايي آمده بود.
اميد كه تعويق افتادن اين آزمون سبب شود تا نكات ياد شده فوق در آزمون ۱۸ فروردين رعايت شود.
|
|
|
نگاه
گفت وگو آيين درويشي نبود
عليرضا پوراميد
درآمد:انتخاب محمدرضا درويشي به عنوان موسيقيدان برجسته و معرفي او از سوي كميته موسيقي يونسكو ايران به كميته جهاني،بازتابهاي مختلفي در ميان اهل موسيقي داشت.از جمله آنها نوشته اي است كه در پي مي آيد و اگر چه محترم است،اما مي تواند معتبر نباشد.همشهري از نقد و بررسي اين موضوع استقبال مي كند.
در خبر آمده كه محمدرضا درويشي آهنگساز و پژوهشگر برجسته و شهير موسيقي ايراني از طرف خانه موسيقي جهت انتخاب بهترين موسيقيدان سال جهان (جايزه ويژه يونسكو) به يونسكو معرفي شده و...
هنرمند گرامي جناب آقاي دكتر محمد سرير ضمن اعلام اين خبر به دلايل انتخاب آقاي درويشي نيز پرداخته است و همچنين وقفه در انتخاب يك موسيقيدان را علت عدم حضور هنرمندان ايراني (به عنوان كانديداي جايزه) در چند سال اخير برشمرده است.
ضمن تبريك به انتخاب خانه موسيقي و نيز شخص استاد درويشي، نگارنده مطالبي را قابل ذكر مي دانم كه در پي خواهد آمد.
۱- محمدرضا درويشي به راستي پتانسيل و قابليت اين عنوان را دارد و صرف نظر از دانش و زحمات او، همين كه يك نفر از حوزه پژوهش و تحقيق، برگزيده شده است حداقل براي حقير و خيل كثير محققان و پژوهندگان (كه تلاش ها و تكاپويشان كمتر به چشم مي خورد) اتفاق خوشايندي ست.
۲- دلايل و معيارهاي گزينش (در نزد خانه موسيقي) چه بوده است كه استاد درويشي بالاترين نمره را آورده و در مقابل هنرمندان بسياري كه در اشاعه و ترويج و يا تحكيم و تقويت مباني موسيقي ايراني در سطح جهان، تأثير داشته اند، به اصطلاح برگزيده ميدان بوده است؟
۳- دوستان و بزرگواران هيأت ژوري (با پيش فرض صلاحيت مندي) چه مكانيزم و راهكاري را براي گزينش برگزيده اند.
و شرايط ويژگي هايي كه بايد يك هنرمند (دراين جا موسيقيدان) داشته باشد تا انتخاب گردد چيست؟ آيا شرايط را هنرمند با كارنامه فعاليتي خويش ايجاد مي كند يا شروطي وجود دارد كه هنرمندان بايد احراز نمايند؟
۴- انتخاب استاد محمدرضا درويشي به دليل همكاري هاي قبلي و دور جديد همكاري هاي ايشان با مركز موسيقي و مسئولت برگزاري جشنواره موسيقي نواحي در كرمان، ضمن اين كه در نزد اهل انصاف بالذاته و در نهاد خويش امري خنثي و بدون بار مثبت يا منفي است، اما به دليل نوع نگاه هنرمندان ايراني و يا اساسا ويژگي هاي فرهنگي و خصوصيات اجتماعي رايج در بين ايرانيان، مي تواند به نوعي قدرشناسي و سپاسمندي (معامله گرانه) قلمداد گردد و خداي ناكرده شائبه گروه گرايي رفيق بازي و دسته نوازي را قوت مي بخشد، ذكر اين نكته از اين باب ضروري به نظر مي آيد كه: (با اعتقاد و اعتراف به لياقت و شايستگي جناب درويشي) دوستان خانه موسيقي توجه بزرگوارانه داشته باشند كه در انتخاب خويش (شيوه ها و روش هاي گزينش) به شكلي عمل نشود كه مايه شرمساري شود.
|
|
|
گفت وگوبا بهاره فياضي نوازنده تار وسه تار وبرگزيده چند دوره جشنواره موسيقي فجر
فضاي بداهه
|
|
گفتگو :مريم جباري
- بهاره فياضي از سن ۸ سالگي و با تشويق و همياري پدر و مادر فراگيري ساز سه تار را آغاز كرد. زمينه موسيقي در خانواده وي وجود داشت. چرا كه پدرش آواز كار مي كرد و سال ها نزد اساتيد مختلف از جمله داود گنجه اي، اسماعيل مهرتاش و نصرالله ناصح پور به فراگيري رديف هاي آوازي و تكنيك هاي دوره عالي پرداخته بود (وي هم اكنون عضو پيوسته خوانندگان و مدرسين خانه موسيقي است) فياضي مدت ۴ سال نزد زيدالله طلوعي به فراگيري سه تار پرداخت. و چون به ساز تار بسيار علاقه داشت از آن پس به كلاس ارشد تهماسبي رفت و مدت ۷ سال نزد ايشان رديف هاي ميرزاعبدالله و قطعات مختلف و تكنيك هاي نوازندگي تار را فرا گرفت. در طي اين سالها از محضر اساتيدي چون داريوش طلايي، داريوش پيرنياكان، مسعود شعاري و همچنين از محضر حسين عليزاده بهره بسيار برد و نيز مدتي زير نظر محمدرضا درويشي تئوري موسيقي و سلفژ را فرا گرفت. وي همچنين ليسانس موسيقي از دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران است و در چند دوره جشنواره موسيقي فجر به عنوان نوازنده نخست تار نايل آمد. گفتگوي ما را با وي بخوانيد.
* در چند سال گذشته با گروه نوبهار چه اجراهايي در چه مكان هايي انجام شد؟
- گروه نوبهار در سال ۱۳۷۹ تشكيل شد. اولين كنسرت اين گروه در خرداد ۱۳۷۹ در تالار رودكي تهران با خوانندگي پدرم و همكاري تعدادي از دوستان هنرمند برگزار شد.در دي ماه ۱۳۸۰ دومين كنسرت اين گروه در تالار رودكي برگزار شد بر روي اشعاري از آقايان شفيعي كدكني و فريدون مشيري، در سال ۱۳۸۱ نيز اين گروه تجربه سوم خود را در تالار رودكي بر روي صحنه برد و نيز به علت استقبال هنردوستان برنامه اي نيز در سال ۱۳۸۱ در موزه پول بر روي صحنه رفت.
* شما در اين گروه به دنبال چه نوع موسيقي هستيد؟
- به دليل علاقه فراوان من به موسيقي بداهه هدف من در اين گروه بيشتر خلق ملوديها و فضاهايي به صورت بداهه بود. به اين شكل كه ما در طول تمرين به صورت بداهه شروع مي كرديم و كم كم موسيقي شكل مي گرفت. در اين روش از نظرات و ايده هاي نوازندگان گروه استقبال مي كردم. به نظر من بداهه نوازي در موسيقي ما از اهميت زيادي برخودار است. چون ذهن كاملاً براي اجراي موسيقي فعال است و خلق موسيقي در لحظه اجرا انجام مي گيرد.
* از تجربه هاي هنرآموزي با حسين عليزاده براي ما بگوييد و بيان كنيد شيوه آموزش ايشان با هنرآموزان چگونه است؟
- من مدت چند سال از محضر استاد عليزاده بهره بردم. به جرأت مي توانم بگويم كه ايشان در امر آموزش موسيقي داراي شيوه اي منحصر به فرد مي باشند. به اين معنا كه در كلاس هاي ايشان هنرجويان به خلاقيت وادار مي شوند مثلاً ايشان ريتم خاصي را به ما مي دادند و ما در كلاس روي آن ريتم، ملودي خلق مي كرديم. همچنين تكنيك هاي ويژه نوازندگي ايشان كه خاص خودشان است را نيز در اين كلاسها فرا گرفتم. ويژگي بسيار خاص كلاس ايشان آزادي در لحظه اجرا همراه با تكيه بر دانسته هاي پيشين و همچنين تربيت ذهن هنرجويان براي خلاقيت و ابتكار عمل در نوازندگي است. ايشان به ما درس بزرگ دموكراسي موسيقي دادند. نتيجه اين كلاس ها يك آلبوم تكنوازي تار زير نظر ايشان بود كه در سال ۱۳۷۹ توسط انتشارات ماهور به بازار عرضه شد به نام معرفي هنرمندان جوان كه در قسمتي از آن من به تكنوازي تار پرداختم.
* با توجه به اين كه شما هم هنرجو بوديد هم در حال حاضر به تدريس تار و سه تار مشغول مي باشيد چه نقاط ضعف و قوتي را در اين كار مشاهده مي كنيد؟
- من چندين سال است كه به تدريس تار و سه تار مشغول هستم. عضو كميته مدرسين خانه موسيقي نيز مي باشم. در طي اين سالها سعي كردم به نكات جديدي در زمينه آموزش موسيقي برسم به اين شكل كه در كنار آموزش نوازندگي ساز، به مباحثي چون گروه نوازي، تئوري و سلفژ موسيقي، تقويت گوش هنرجويان و بالا بردن توانايي آنان در نوشتن موسيقي نيز نظر داشته ام. هدف من اين است كه شاگردانم در كنار دروس عملي موسيقي در مباحث نظري موسيقي نيز تبحر پيدا كنند. ولي اين مسئله اي است كه اكنون در كلاس هاي موسيقي كمتر ديده مي شود. به اين دليل آزمون هايي كه براي كسب صلاحيت تدريس برگزار مي شود به نظر من بسيار ضروري است و باعث ارتقاء كيفيت سطح آموزش موسيقي مي شود.
* گروه نوبهار در چند سال گذشته با چه مشكلاتي روبه رو بوده است؟
- در زمينه اجراي موسيقي صحنه اي ما در طي اين چند سال با مشكلات زيادي روبه رو بوديم. به همين دليل اين مشكلات تا حدودي باعث كناره گيري من از فعاليت هاي صحنه اي بوده است. در زمينه كسب مجوز جهت اشعار، موسيقي اجرا، مشكلات صحنه از جهت نور، صدا، مشكلات مربوط به تبليغات و... اين مسائل باعث مي شود كه سرپرست گروه با توجه به بار مسئوليتي كه بر دوش دارد تمام انرژي و توان خود را در جهت برداشتن اين مشكلات صرف كند و بنابر اين ديگر رمقي جهت اجراي يك موسيقي پويا و حرفه اي باقي نمي ماند.
به زودي كنسرتي جهت بزرگداشت استاد مهرتاش برگزار خواهيم كرد با همكاري آقاي عليرضا اميني و همياري جناب آقاي رضا نوابي از شاگردان ايشان و با خوانندگي پدرم تا بتوانيم گوشه اي از زندگي اين مرد بزرگ عرصه موسيقي را به مردم بشناسانيم.
همچنين در تدارك توليد يك آلبوم مي باشم كه مجموعه اي از برنامه هاي كنسرت هاي گذشته ما مي باشد كه اميدوارم بتوانم آن را به زودي منتشر كنم.
در حال حاضر نيز مديريت آموزشگاه موسيقي بهار را بر عهده دارم كه اميدوارم بتوانم در امر آموزش موسيقي در زمينه سازهاي مختلف به نتايج خوبي برسم. همچنين عضو پيوسته مركز حفظ و پژوهش موسيقي مي باشم و در گروه سپهر در اين مركز فعاليت مي كنم.
|
|
|