|
|
اشاره؛
«گلوريا» نام يك مركز تحقيقات جهاني در امور بين الملل است كه در «تل آويو» مستقر مي باشد. در ماه فوريه (اسفند) ۲۰۰۴ ميلادي، اين مركز با همكاري وزارت امور خارجه آمريكا، سميناري در موضوع «رويدادهاي ايران» به صورت ويديو كنفرانس بين آمريكا و اسرائيل برگزار نمود. هدف از اين سمينار بحث در خصوص وضعيت انقلاب ايران در بيست و پنجمين سالگرد آن به ويژه با در نظر گرفتن انتخابات مجلس هفتم بود. در اين سمينار ۸ تن از كارشناسان مسايل خاورميانه و ايران از دو كشور آمريكا و اسرائيل شركت داشتند و فصلنامه «مريا» كه ناشر انديشه هاي مركز تحقيقات گلوريا است در شماره ژوئن (خرداد) خود، نسبت به انتشار مطالب مطرح شده در سمينار اقدام نمود.
با توجه به اهميت نظرات ارائه شده در خصوص وضعيت جنبش اصلاح طلبي و آينده آن در ايران و اعترافات صريحي كه در باره توان جايگاه و تثبيت جمهوري اسلامي شده است. در آستانه، انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري ترجمه گزارش فصلنامه مزبور (هرچند تعابير و توصيفات غير منصفانه و غيرواقعي حاكم بر رسانه هاي استكباري و صهيونيستي درباره انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران نيز در گزارش موجود است) در اين شماره در معرض ديد خوانندگان قرار مي دهيم.
دكتر «استفان فربنكس» يكي از سخنرانان سمينار در اين زمينه مي گويد: انقلاب اسلامي از آغاز، پيش بيني ها و اميدهاي زيادي را در تمام اين سال ها ناكام گذاشته و به يأس مبدل كرده است. در سال هاي اخير، تجزيه و تحليل هاي زيادي در خصوص فروپاشي و اضمحلال انقلاب ايران وجود داشته است. اما همچنان ايران به عنوان يك تهديد منطقه اي باقي مانده است و اين موضوع ما را به كسب اطلاعات بيشتر در مورد برنامه هسته اي اين كشور، رهنمون مي سازد.
اما با وجود تمام تفاسير بالا، انقلاب ايران به صورت ريشه اي و با دوام باقي مانده است در اصل هيأت حاكم در ايران پس از ۲۵ سال همچنان در قدرت باقي مانده اند. انقلاب ايران دوران فوت [امام] خميني و جنگ با عراق را پشت سر گذاشته و نشان داده است كه تا سال هاي آينده نيز به راه خود ادامه مي دهد. بنابر اين، من فكر مي كنم كساني كه در تحليل هاي خود در ماه هاي اخير، آخرين روزهاي عمر انقلاب ايران را پيش بيني كرده بودند؛ همانند كساني كه از اين نوع پيش بيني ها همه ساله پس از ۱۹۷۹ داشته اند؛ اشتباه كرده اند.
افرادي بودند كه بدترين و وخيم ترين پيش بيني ها را در مورد اين انقلاب متصور بودند و البته بسياري از اينها به وقوع نپيوست. يكي از اين پيش بيني ها اين بود كه مي گفتند ايران يا تهران به يك بيروت ديگر كه در آن زمان درگير شديدترين نوع جنگ داخلي بود؛ تبديل خواهد شد. اما ما هرگز شاهد اين قبيل درگيري هاي قومي يا طبقاتي همانند بيروت نبوديم. به خاطر مي آورم كه در سال ،۱۹۷۹ مديران اجرايي يك بانك آمريكايي براي بررسي ميزان خسارات ناشي از انقلاب بر ايران، به اين كشور سفر كرده بودند و اظهار داشتند كه هيچ راهي كه اين انقلاب قادر به ادامه حيات خود باشد، وجود ندارد. واقعيت آن است كه آنها با وجود پيش بيني هاي فراوان فاجعه اقتصادي و شرح تمامي مظاهر ناشي از مشكلات اقتصادي، در نتيجه گيري خود اشتباه كرده بودند.
برخي نيز در سال ۱۹۷۹ پيش بيني كردند كه انقلاب ديگري در ايران به دست سازمان مجاهدين خلق يا دموكرات هاي تحصيل كرده در غرب يا طرفداران نظام سلطنتي، به وقوع خواهد پيوست. اما هرگز انقلاب ديگري به وقوع نپيوست و حتي اگر احتمال وقوع انقلاب ديگري را نيز بپذيريم به نظر نمي رسد كه اين احتمال در آينده اي نزديك باشد.
اگر به آرمان هاي اين انقلاب در ۲۵ سال گذشته كه مردمي ترين شعارش «استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي» بود، نظري بيندازيم در مي يابيم كه آنها مطمئناً به يك جمهوري اسلامي، دست يافته اند. به همين صورت نيز آرمان استقلال يا بي نيازي از شرق و غرب محقق شده است اما اين كشور، هرگز به آن استقلال اقتصادي كه انتظار داشت با دست يابي به آن با نوعي تصور بي نيازي از جهان به حيات خود ادامه دهد، دست نيافت.
در موضوع آزادي و محدوديت هاي آن در سال هاي اخير- زماني كه من در ايران زندگي مي كردم- ما بايد شرايط آزادي را در دهه ۱۹۷۰؛ و اين كه چه تعداد از مردم اين كشور قادر به سخن گفتن از نبود آزادي در رژيم شاه بودند را به ياد بياوريم. در آن زمان، مردم از اين كه در مورد مسايل سياسي با من صحبت كنند، ترس و واهمه داشتند. شايد فقدان آزادي براي بسياري از مردم، بدتر از آن زمان نباشد. در زماني كه «راديو ايران آزاد» را در پراگ اراده مي كردم، از تعداد كساني كه هر روز براي صحبت با ما و حتي شركت در گفت وگو در مورد مسايل ايران و صحبت از آرزوهايشان براي تغييرات دموكراتيك تماس مي گرفتند، تعجب مي كردم. من تصور نمي كنم چنين اتفاقي كه در طي دهه ،۱۹۷۰ قبل از وقوع انقلاب، حتي در مورد گفت وگو در موضوع حقوق زنان، مي توانست رخ دهد. از آنجايي كه اين انقلاب در تقابل واقعي با شرايط قبل از آن بود، خصوصاً در طي تجربياتم؛ از اين كه مي ديدم بسياري از زنان ايراني مي توانند با شهامت و شيوايي صحبت كنند تعجب مي كردم.
من نمي خواهم به عنوان مدافع اين انقلاب به نظر بيايم، اما واقعيت آن است كه با اين چشم اندازها، وضعيت اين انقلاب آن طور هم كه تصور مي شود، وخيم نيست.
مرتكب اشتباه نشويم
پروفسور «بري روبين» از ديگر سخنرانان اين سمينار گفت: من قصد دارم به طور خلاصه به چند نكته اشاره كنم: نكته اول اين كه بايد تصديق كنيم انقلاب ايران، مهم ترين رويداد خاورميانه در بيست و پنج سال گذشته بوده است كه بيش از هر رويداد ديگري، مسير و جريان اين منطقه را مشخص كرده است. جدا از همه اينها، اين انقلاب عامل بالقوه تغيير استراتژيك در خليج فارس بود كه در ابتدا صدام حسين را به تجاوز ايران كشانيد كه هشت سال به طول انجاميد و سپس به سمت و سوي تهاجم و اشغال كويت، سوق داد. اين وقايع همچنين ايالات متحده را به جنگ با عراق در سال ۲۰۰۳ واداشت. هر سه اين جنگ هاي بزرگ، از وضعيت خلق شده به وسيله انقلاب ايران، به وجود آمد.
به علاوه خيزش جنبش بنيادگرايي اسلامي با وجود عوامل پيچيده ديگر، بيشترين الهام را از انقلاب ايران گرفت. اين واقعيت از آن جا ناشي مي شود كه اين انقلاب اتفاق افتاد و به بقاء خود ادامه داد و نوع جديدي از اسلام گرايي را با كمك مستقيم حكومت تهران، به خوبي معرفي و رواج داد. سياست ايالات متحده نيز به ميزان زيادي تحت تأثير اين رويدادها و مسايل دوجانبه اي از قبيل بحران گروگان گيري سال هاي ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ و مانند آن بود. اين يك واقعه مهم باورنكردني است كه هنوز به طور روزانه طنين آن احساس مي شود.
نكته دوم اين كه، در تأييد صحبت هاي سخنران قبل، ما نبايد در ارزيابي انقلاب و راز بقاي آن مرتكب اشتباه شويم.
انقلاب ايران، مهم ترين رويداد خاورميانه در بيست و پنج سال گذشته بوده است كه بيش از هر رويداد ديگري، مسير و جريان اين منطقه را مشخص كرده است. جدا از همه اينها، اين انقلاب عامل بالقوه تغيير استراتژيك در خليج فارس بود
آمار و ارقام شاهدي انكارناپذير
در ادامه دكتر «سولي شهوار» بيان داشت: به نظر من، ما بايد بين خود انقلاب و افكار و انديشه هاي نشأت گرفته از آن تفاوت قائل شويم. پس از يك دوره كوتاه، انقلاب به سوي حاكم كردن اسلام در سراسر ايران گام برداشت و اين نكته اي است قابل اشاره كه اين اقدام، حركتي توأم با موفقيت بود.
براي مثال مي توان به نرخ رشد باسوادي اشاره كرد. در پايان حكومت رژيم شاه، جمعيت ۳۷ ميليوني ايران، نرخ با سوادي در حدود ۵۰ درصد را داشت. امروزه ايران با داشتن تقريباً ۷۰ ميليون جمعيت، داراي نرخ باسوادي بيش از ۸۰ درصد مي باشد. حتي در خصوص مسايل فرهنگي، با وجود فشار اعمال عقايد و نظرات اسلامي، ايران داراي صنعت فيلمسازي موفق و چاپ و انتشار كتاب هاي زيادي با موضوع ادب و هنر و ديگر حوزه هاي چاپ و نشر مي باشد.
همچنين مطمئناً رژيم موفقيت هاي زيادي را در عرصه اسلحه سازي كسب نموده است. به عنوان دستاوردي از جنگ عراق، ايران تلاش هاي خود را براي دستيابي به سلاح هاي هسته اي با توجه به اين كه از تكنولوژي موشكي بي نياز گرديده است، افزايش داد و اكنون در شرف دستيابي به سلاح هاي هسته اي است و اين در حالي است كه پيش از اين، كار بر روي توليد موشك هاي شهاب ۴ و ۵ را آغاز نموده است. در زمينه تسليحات متعارف، ايران موفقيت هاي عظيمي را كسب نموده و تا حد زيادي در برخي سيستم ها به خودكفايي رسيده است.
ترويج جامعه مدني
دكتر «دانيال تساديك» نيز نظر خود را چنين عنوان كرد: استفاده از اصطلاحاتي مثل شكست و موفقيت، واقعاً درك بهتري را از موقعيت ايران براي ما فراهم نمي سازد. من روي هم رفته با نظرات دكتر «فربنكس» در اين باره موافق هستم. اكنون مردم ايران مي توانند صحبت كنند و در مورد آنچه فكر مي كنند اظهار نظر نمايند. اين موضوع در ارتباط با اين حقيقت است كه اين انقلاب از سوي حكام و يا مانند كشورهاي مصر، سوريه يا عراق از سوي افسران نظامي به وجود نيامد، بلكه از سوي مردم پايه ريزي گرديد. اين انقلاب طبقات محروم و پايين جامعه بود و به اين دليل آن را به يك پديده بي همتا در منطقه تبديل كرد. امروز، اين نزاع ها و بحران ها، كوشش هايي از سوي محافظه كاران براي پايان دادن به اختلاف نظرها و نظاير آن است. اما تنها حقايق موجود، اين كشمكش ها و منازعه ها نيست بلكه كوشش هايي نيز از سوي بسياري براي ايجاد و ترويج يك جامعه مدني وجود دارد كه موضوع مهمي است.
اصلاح طلبان: مرده يا زنده؟
«سولي شهوار» نيز در اين زمينه افزود: به نظر مي رسد كه دولت[ آقاي] خاتمي و اصلاح طلبان اين موضوع را به مردم فهمانده است كه عملاً نبايد اميد يا آينده اي را از جانب اطلا ح طلبان انتظار داشت. از اين رو، آنها از خاتمي و يارانش قطع اميد كرده اند. در اين رابطه، زماني كه اصلاح طلبان خودشان اين وضعيت را درك كردند، دريافتند كه تنها انتخاب پيش روي آنها، تحريم انتخابات است. شيوه اي كه زماني در محافل مخالفين داخلي و خارجي كشور مطرح مي شد. تحريم انتخابات از سوي اصلاح طلبان، تنها كارت برنده آنها بود كه آنها بايستي با آن بازي مي كردند. اما حالا مشكل جدي ترشان اين است كه اكنون چه بايد انجام دهند. در حالي كه اصلاح طلبي در ايران نمرده است، عامه مردم اعتقاد زيادي به وعده هاي داده شده از سوي اين جنبش كه بسياري از ايشان در تمامي شش سال گذشته از آن حمايت كرده اند، ندارند.
«سوزان مالوني» زماني كه شما درگير مسايل سياسي نيستيد، اين قضيه به شما در هر زمينه اي كمك مي كند. در اين هنگام، مسايل اقتصادي در اولويت قرار مي گيرند. اگر شما داراي يك خانواده باشيد از حمايت ايشان برخوردار مي شويد و اگر در تلاش براي يافتن شغلي هستيد، حمايت هايي از اين قبيل، مطمئناً مهم خواهند بود.
دكتر «استفان فربنكس» گفت: مهره هاي سياسي و سياستمداران اصلاح طلب، از دايره قدرت بيرون هستند اما اين به اين معنا نيست كه اصلاحات به پايان كار خودش رسيده است. همچنين، بسياري از سياستمداران محافظه كار در گفتار خود از معاني و الفاظ بكار رفته از سوي اصلاح طلبان استفاده مي كنند. اين كه اين اتفاق واقعاً روي داده است يا خير، من قادر به پيشگويي نيستم. اما در ميان محافظه كاران گروه هاي اصول گرا، از دموكراتيك ترين اصلاحات از جمله، به وجود آوردن احزاب سياسي قوي تر كه براي مردم جاذبه بيشتري داشته باشد، صحبت به ميان مي آورند.
من همچنين مايلم به اين نكته اشاره كنم كه رژيم در تمام اين سال ها نسبت به رژيم سلطنتي سابق، توجه بسيار زيادي را معطوف وضعيت استان هاي كشور نموده است.
در زمينه توسعه اقتصادي، به مناطق روستايي از نظر آب، برق و جاده سازي و ديگر امكانات رفاهي براي بهبود سطح زندگي شان، توجه كرده است. به صورتي كه شاهد بازتاب اين امكانات در مناطق روستايي هستيم. به طوري كه آمارها نشان مي دهد در سال هاي اخير حمايت قوي تري از رژيم از سوي مناطق روستايي صورت گرفته است زيرا آنها در اين سال ها از توسعه و پيشرفت اقتصادي بهره مند شده اند.
شرح حال مختصر شركت كنندگان اين سمينار:
* دكتر «استفان فربنكس» تحليلگر سياسي مسايل مربوط به ايران در مركز مطالعات و تحقيقات وزارت امور خارجه آمريكا از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۸ بود. از سال ۱۹۹۸ تا كناره گيري از مقامش در سال ،۲۰۰۲ رئيس «راديو ايران آزاد» در پراگ مركز چك بود. او در حال حاضر براي يك شركت مشاوره اي در واشنگتن كار مي كند.
* دكتر «تام كينگ» تحليلگر مسايل سياسي ايران در مركز مطالعات و تحقيقات وزارت امور خارجه آمريكا در شش سال گذشته بوده است. او قبلاً تحليلگر مسايل سياسي مربوط به افغانستان در همين مركز بود. از سال پيوستن به سرويس هاي خارجه شغل هايي همچون كارمند پشتيباني، افسر اطلاعات و چندين سمت ديگر داشته است.
* دكتر «سوزان مالوني» رئيس گروه مستقل شوراي روابط خارجه آمريكا در موضوع ايران و مشاور خاورميانه يك مؤسسه بزرگ بين المللي در واشنگتن دي سي مي باشد. دكتر مالوني پيش از اين در مؤسسه بروكينگز فعاليت مي كرده است.
* پروفسور «بري روبين» مدير مركز گلوريا در مركز تحقيقات جهاني در اموربين الملل در اسرائيل و سردبير فصلنامه بررسي اوضاع خاورميانه در امور بين الملل (مريا) مي باشد. او همچنين نويسنده تعدادي از كتاب هاي مرتبط با منطقه خاورميانه از جمله كتاب «صيقل داده شده با نيات نيك» در موضوع تجربه هاي آمريكا و ايران و اخيراً كتاب «ياسر عرفات» در موضوع زندگينامه سياسي عرفات مي باشد.
* دكتر «عباس ويليام سميعي» تحليلگر ارشد منطقه آسياي جنوب غربي در راديو اروپاي آزاد و مجري برنامه هفتگي «گزارش ايران» در اين راديو مي باشد. از دكتر سميعي مقالاتي در فصلنامه خاورميانه، سياست خاورميانه، معيار هفتگي، هرالدتريبون بين المللي، لوس آنجلس تايمز و فصلنامه بررسي امور بين الملل (مريا)، در موضوع انتخابات سال ۲۰۰۰ ايران به چاپ رسيده است.
وي مقاله اي با عنوان روزنامه فروشي افسانه سيزيف (براساس يك افسانه يوناني، افسانه سيزيف محكوم به غلتاندن سنگي بر روي كوه بود) با مضمون مطبوعات ايران در زمان خاتمي، نگاشته است.
* دكتر «سولي شهوار» استاد دانشكده تاريخ خاورميانه در دانشگاه حيفا و كارشناس در مورد تاريخ معاصر ايران، سياست خارجه در انقلاب اسلامي ايران و جامعه بهائيت در ايران است.
* دكتر «دانيل تساديك» استاد دانشگاه عبري در اورشليم و متخصص در امور ايران، اسلام شيعي و يهوديت در ايران است. او به تازگي مقاله اي در خصوص «وضعيت قانوني اقليت هاي مذهبي» در فصلنامه «قانون اسلام و جامعه» به چاپ رسانده است.