پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۸۴
بحث تاكتيكي تيم ملي فوتبال ايران
تاكتيك و استراتژي
011670.jpg
جهانگير كوثري
روياها به واقعيت پيوسته است؟ تيم ملي فوتبال ايران به جام جهاني ۲۰۰۶ راه مي يابد؟ تاكيد بر صعود را همگان دوست دارند. كنفدراسيون فوتبال آسيا نيز از اين تاكيد و تائيد خوشحال مي شود. ايران براي سومين بار به جام جهاني مي رود. ايران در يكي از دو رخداد ورزشي جهان شركت مي كند. نسل امروز ايران در مسير ورزش و فوتبال قرار گرفته است. پتانسيل مثبتي كه مي تواند در سلامتي جامعه و نسل جوان ما نقش موثر و مثبت داشته باشد. رفتن به جام جهاني يعني ساختن بستري براي جذب و جلب نيروي عظيم جواني كه چشم به آينده دارند. بررسي بازيهاي ايران در دور رفت دور دوم مقدماتي جام جهاني را به اين نسل تقديم مي كنيم.
بحث تاكتيكي تيم ملي فوتبال با وجود انجام سه بازي موفق هنوز براي عده قليلي قابل توجيه و پذيرش نيست. انتقاد و گاه اعتراض به شيوه انتخاب شده از جانب برانكو، اگر چه روي تصميم وي براي تغيير استراتژي كه برگزيده تأثير نخواهد گذاشت، اما شايد در انسجام روحي و رواني فعلي تيم ملي اثر منفي بگذارد. تجزيه و تحليل شيوه انتخابي تيم ملي فوتبال ايران شايد بتواند پاسخ منتقداني را كه بر عملكرد برانكو ايراد فني دارند از طريق استدلال هاي لازم بدهد.
از سه بازي تيم ملي بدون مقدمات لازم بايد رضايت داشت و حتي خوشحال بود؟ يا انتظارات بيش از اين است كه كسب كرده ايم. نتايج حاصله از اين سه بازي تا چه اندازه به اهداف تعيين شده فوتبال ما نزديك است. آيا زيبايي و رضايت كيفي هم بايد در كنار نتايج، در نظر گرفته شود. فلسفه و بينش ما در بازي هاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان چه بايد باشد. زماني كه سرمربي تيم ملي ايران از نتايج حاصله (دو بازي با ژاپن و كره شمالي) احساس رضايت مي كند.
در تعطيلات سال نو و در كوران جا به جايي روحيات و زدودن تفكرات كهنه تيم ملي ما به اين دو پيروزي مهم دست يافت. آيا اين دو پيروزي ارزش بحث و ارزيابي بيشتر را دارد. ما در مقابل تيمي پيروز شديم (ژاپن) كه قهرماني آسيا را يدك مي كشد و در اين رشته براي خود برنامه ريزي كلان نموده است و در كشوري دو گل به حريفي زديم كه رفتار ناخوشايند داشت. آيا فلسفه اينكه تيم ما در مقابل ژاپن و كره شمالي و حتي بحرين دليرانه بازي كرد را مي توان رد كرد. تيم ملي فوتبال ايران سزاوارانه پيروز شد و در انجام اين مهم مردم و رسانه ها حامي واقعي تيم بودند. دو مقطع تاريخي را مي توان مثال زد كه شرايط و موقعيت نزديك به ديدار با ژاپن را داشت. پيروزي تيم ملي فوتبال ايران بر هندوستان در بازي هاي مقدماتي المپيك ۱۹۶۴ توكيو و شكست دادن اسرائيل در بازي هاي آسيايي ۱۹۷۴ تهران. شعارها از نظر حس و وحدت ملي چون امروز بود، با اين تفاوت كه در مقابل ژاپن بيش از صد هزار تماشاگر يار دوازدهم تيم ملي شدند.
011673.jpg
انجام دو مسابقه مهم در فاصله پنج روز و در راه بودن يك سفر طولاني و جوي كه بر پيونگ يانگ غالب بود، شرايط سخت و خطير تيم ملي را بيشتر مشخص مي كند و اينكه بازيكنان ما چه حركت بزرگي را انجام دادند. تيم ايران با خصوصيات تيم هاي بزرگ در اين دو نبرد به پيروزي رسيدند. بازي عاقلانه، فكر شده و توانفرسايي بود كه در نهايت با اقتدار در هر دو آنها پيروز شديم. تيم ملي با وجود تساوي در منامه، به انتقاداتي كه گاهي به تندي حملات حريفان بود تسليم نشد و با همان استراتژي و برنامه به جلو رفت. صبر و استمرار در كار به بازيكنان آموخت كه در فضاي آرام توانمندي آنها چه اندازه است. در پيونگ يانگ شاهد بازي جوانمردانه و پاكي از حريف نبوديم. دلايل آن را بايد خود كره اي ها پيدا كنند. اما بازيكنان ما تسليم شرايط جو ورزشگاه «كيم ايل سونگ» و ترفندهاي ناخوشايند آنها نشدند. در اين بازي واقعاً اتحاد و همدلي دليرانه اي به چشم خورد و در طي نود دقيقه بازي شاهد حتي يك حركت كوچك غيرتيمي و «شخصي» در زمين نبوديم. تيم و بازيكنان تابع برنامه اي بودند كه از پيش تعيين و تمرين شده بود. سازمان دهي تاكتيكي، جهت بندي صحيح كه بر مبناي ويژگي بازيكنان طراحي شده بود به خوبي مؤيد اين ادعا است. دفاع و دروازه بان ما بهترين بودند، با وجود اينكه ژاپن و كره شمالي شانس هاي چنداني نداشتند، اما خط دفاعي ما بسيار هوشمندانه بازي كرد. مدافعان ما مسئولانه بازي كردند و وظيفه خود را كاملاً حس كرده بودند. ديگر ناهمگوني و ناهمساني در بين نفرات دفاعي وجود نداشت، بديهي است كه اشتباهات كوچك هميشه در هر خط دفاعي وجود دارد، اما انصاف بدهيم كه خط دفاعي ما در تهران و پيونگ يانگ بي نظير بود. تيم ملي فوتبال ما در دوران مربيگري برانكو در ۲۴ مسابقه ۱۷ گل خورده است و تنها يك شكست در كارنامه خود دارد، در حاليكه ۱۹ پيروزي و ۴ مساوي داشته است. دفاع ما از يك دوره نابسامان به تركيب فعلي رسيده است. روشن است روي اين خط كار شده است. اما بپذيريم كه كار دفاعي يك تيم در انجام وظايف يك خط (دفاع) نمي گنجد و كليت تيم در اين كار و حتي در حمله نقش دارند. از نوك حمله تا آخرين مدافع در كار دفاعي سهم دارند. اگر علي دايي در نوك حمله دو مدافع حريف را اسير خود نكند، دفاع كردن در يك خط كار دشواري مي شود. برنامه دفاعي تيم ملي از همان نقطه آغاز و در نهايت به ميرزاپور ختم مي شود.
... اما در مورد تعويض ها كه هميشه بحث وجود داشته و خواهد داشت. در اين يك مورد مربي تصميم مي گيرد، او با احاطه و تسلطي كه بر نفرات دارد و موقعيت ها را مي شناسد، دست به تعويض مي زند. مربي به توان جسماني بازيكنانش بيشتر از كساني كه از دور دستي بر آتش دارند آگاه است، او مي داند، چه زمان بايد علي كريمي را بيرون بكشد، حتي اگر او بهترين بازيكن قاره آسيا باشد. ارزيابي مربي را در شرايط سخت تعويض ها بايد پذيرفت. او ۱۴ بازيكن دارد كه از بين آنها ۱۱ بازيكن به ميدان مي روند. بازي هاي ليگ و درخشش در آن بحث جداگانه اي است، اگر قرار باشد هر بازيكن در ليگ خوب بازي كرد به تيم ملي بيايد، ۴۵۰ بازيكن مدعي بازي در تيم ملي خواهند بود و بديهي است كه از بين آنها ۲۵ بازيكن بيشتر نمي توانند در تيم ملي باشند، با اين استدلال بقيه كه انتخاب نشده اند بايد انگيزه خود را از دست بدهند.
برانكو چندان به رضايت انفرادي اعتقاد ندارد، هر بازيكن ثابت يا ذخيره اي كه به ميدان مي آيد بايد در بازي گروهي او را راضي كند، پس از بازي بايد چگونگي بازي آناليز شود و در آنجا رضايت اعلام شود، شيوه كاملاً حرفه اي كه در فوتبال امروز جهان نيز مطرح است. تيم ملي فوتبال ايران در حال حاضر بازيكنان بالغي دارد كه دوران بحران را پشت سرگذاشته اند. رحمان رضايي، يحيي گل محمدي، وحيد هاشميان، مهدي مهدوي كيا، علي كريمي و دايي براي برانكو مهره هاي محوري تيم شده اند و استعدادهاي پنهان چون كعبي، زارع، نصرتي، زندي، نكونام و علوي نيز در لابلاي مهره هاي محوري تثبيت شده اند. در مورد فريدون زندي و در بحبوحه اي كه اعلام مي كردند، زندي چگونه مي تواند در اين زمان اندك با تيم هماهنگ شود؟ برانكو با او آغاز كرد و امروز از انجام اين ريسك احساس رضايت مي كند و مدعيان و منتقدان ديروز از تعويض وي ناراضي اند!!
011730.jpg
آرايش تاكتيكي ايران در مقابل ژاپن
تيم ملي در نيمه راه است و بازي كليدي ما با بحرين سرنوشت صعود ما را رقم خواهد زد. در ابتداي راه احساس مي شد كه با كسب ده امتياز به جام جهاني برويم، اما اكنون كسب يازده امتياز نيز كافي نيست. بحرين را بايد بيشتر از اينها جدي گرفت. آنها به احتمال زياد ژاپن را مي برند و آن زمان بر ما حكم خواهد شد كه تنها در صورت پيروزي بر بحرين و كره شمالي مي توانيم صعود كنيم. كره شمالي نيز حريف ضعيفي نيست، هيچ تيمي ضعيف نيست، اين هشت تيم هر كدام براي خود شرايط ويژه اي دارند، كره شمالي در دو سال اخير يكي از تيم هاي رشد كرده آسيا و جهان است. زماني كه در داخل بازي قرار مي گيريم همه چيز سخت و واقعي مي شوند. آنها در تهران متوسل به هر وسيله اي خواهند شد تا اعاده حيثيت كنند، آنها به اين آساني از دور مسابقات خارج نخواهند شد و هنوز اميد دارند. تيم ملي ايران در دور اول مسابقات در يكي از سخت ترين گروه ها با لبنان، قطر و لائوس هم گروه بود. در دور دوم نيز ژاپن، بحرين و كره شمالي كه هر سه تيم جزو مدعيان اين قاره اند.
اما بازيكنان ما در مقابل ژاپن به ويژه در سطح جهاني بازي كردند. آنها نخبگان قابل احترامي اند كه سزاوار پيروزي بودند. سازماندهي تاكتيكي را تنها با بازيكنان آماده مي توان شكل داد، اسم و شهرت در اين برنامه ريزي براي تيم ملي راندمان مثبتي نخواهد شد،  تنها بازيكنان با انگيزه مي تواند به اين خواسته پاسخ بدهند.
تاكتيك و استراتژي
... اما بحث تاكتيكي تيم در سه بازي مقابل بحرين، ژاپن و كره شمالي.
ايران- بحرين
دروازه بان: ابراهيم ميرزاپور
خط دفاع: محمد نصرتي(چپ)، رحمان رضايي(وسط- چپ)، يحيي گل محمدي(وسط راست) و حسين كعبي(راست) 
خط مياني : وحيد هاشميان(چپ)، فريدون زندي( چپ وسط)، جواد نكونام (راست وسط) و مهدي مهدوي كيا(راست)
خط حمله: علي كريمي و علي دايي.
ايران براي اين بازي حساس كه مسائل حاشيه اي فراواني داشت در منامه با بحرين روبه رو شد. برانكو پس از بررسي هاي بسيار و آسيب ديدگي نيكبخت واحدي، در نهايت تصميم گرفت از يك مدافع مياني متمايل به چپ استفاده كند. سه مدافع ديگر ثابت و انتخاب شده بودند. چرا با وجود زارع و بداوي، برانكو نصرتي را در سمت چپ قرار داد كه هرگز حالت يك مدافع چپ كلاسيك را ندارد.
با توجه به شناختي كه برانكو از شيوه بازي بحرين داشت و نگراني و يا ترسي كه متوجه وي بود، او مدافعي را برگزيد كه خوب سر بزند و كمي هم متمايل به دفاع مياني بازي كند. در اين موقعيت اگر فضايي هم به حريف در نزديكي خط طولي داد، هيچ گونه نگراني وجود نخواهد داشت. برانكو با انتخاب نصرتي بيشتر به فكر دفع توپ هاي بلندي بود كه درون محوطه جريمه  ما مي ريخت و نصرتي قادر بود حتي در دقايقي پشت مدافعان را نيز جمع كند.
انتخاب نصرتي با استدلال هاي برانكو همخواني دارد، اما در موقعيتي كه يك هافبك چپ كاملاً كلاسيك در شيوه (۲-۴-۴) مي داشتيم. گزينه  هاشميان در اين نقطه مياني و متمايل شدن نصرتي به دفاع مياني فضا خالي سمت چپ ما را كمي از حد معمول بيشتر كرد و محمد هبيل از اين فضا بيشتر حركت مي كرد، اما از آنجايي كه يورچيچ مربي بحرين نيز از تيم ايران هراس داشت شعاع حركت بازيكنان خود را كاملاً  محدود نموده بود و اجازه نداد تا پتانسيل موجود در نفرات سمت راست بحرين آزاد شود و اين خواسته تاكتيكي يورچيچ به سود ما تمام شد.
011676.jpg
دومين نقطه قابل بحث در ديدار با بحرين به گزينش پنج هافبك بود. در واقع علي دايي به تنهايي در نوك حمله قرار گرفت و علي كريمي در خط مياني و در يك خط جلوتر از هاشميان و مهدوي كيا بازي كرد. دقيقاً بحرين نيز چنين تاكتيكي را اتخاذ كرده بود يعني با پنج هافبك در مقابل ما بازي كرد. تجمع ده بازيكن از ايران و بحرين در ميانه ميدان اجازه نداد كه بازيكنان خلاق و فني چون هاشميان، زندي، كريمي و مهدوي كيا از تمام ويژگي هاي خود استفاده كنند و آنچه حاصل شد كاملاً عادلانه بود. در واقع در يك بازي كاملاً  بسته از سوي هر دو تيم، با شيوه اي محافظه كارانه و به نوعي نزديك به هم از دو مربي كروات غير از اين نتيجه اي بدست نمي آمد، به همين دليل استريچكو يورچيچ پس از اين بازي كنار گذاشته شد. فوتبال است و هزاران حرف و حديث. به هر جهت نتيجه مساوي براي تيم ما كه در خانه بحرين بازي مي كرد پذيرفتني تر بود تا بحرين!
ايران- ژاپن
با توجه به پيروزي سخت ژاپن در سايتاما در مقابل كره شمالي و تساوي ايران با بحرين اين بازي از جهاتي مي توانست اهرم حركت به جلو و گشودن اميد به صعود باشد. از آنجا كه ژاپن و ايران از مدعيان با سابقه فوتبال قاره آسيا به حساب مي آيند اين بازي انعكاس وسيعي در قاره و جهان داشت. ژاپن نسبت به بازي با كره شمالي شش تعويض داشت، در واقع به نظر مي رسيد زيكو تركيب اصلي خود را به تهران آورده بود و در مقابل كره از نفرات جوانتر بهره برده بود.
دروازه بان: سايگو نارازاكي (در بازي با كره شمالي كاواگوشي بازي كرد)
خط دفاع: ميورا، مياموتو، ناكازاو اوكاجي. در اين خط ژاپن يك تغيير داشت. ميورا در دفاع چپ جانشين تاناكا شده بود.
خط مياني: ناكامورا، فوكونيشي، اونو و ناكاتا. اين چهار بازيكن هيچ كدام در مقابل كره شمالي بازيكن ثابت نبودند. زيكو براي بازي با ايران كاملاً  خط مياني خود را تغيير داده بود.
خط حمله: تامارا و تاكاهارا كه تامارا در بازي با كره شمالي بازيكن ثابت نبود.
ايران- كره شمالي
كره شمالي نيز نسبت به بازي با ژاپن در مقابل ايران با چهار تغيير به ميدان آمد.
دروازه بان: كيم ميونگ گيل- در بازي با ژاپن سيم سانگ چول بازي كرد.
خط دفاع: پاك ايل چول، يانگ سوك چول، ري ميونگ سام و نام سونگ چول در بازي با ژاپن نام سونگ چول بازيكن ثابت نبود.
خط مياني: آن يونگ هاك، كيم چول هو، كيم يونگ جون و هان كونگ چول در بازي با ژاپن كيم چول هو بازي نمي كرد.
خط حمله: كيم يونگ سو و چوئه چول من كه چول من در بازي با ژاپن بازي نمي كرد.
ايران در مقابل بحرين
ميرزاپور، كعبي ، نصرتي، گل محمدي،  رضايي ،هاشميان ، مهدوي كيا، نكونام ، زندي ،كريمي و دايي.
ايران در مقابل ژاپن
ميرزاپور، كعبي، نصرتي، گل محمدي، رضايي، هاشميان، زندي، مهدوي كيا، نكونام، كريمي و دايي.
ايران در مقابل كره شمالي
ميرزاپور، كعبي، زارع، گل محمدي، رضايي، زندي، نكونام، علوي، مهدوي كيا، كريمي و هاشميان.

سال نو، سال پهلوانان
011679.jpg
سال نو، آفرينش نوين است. تكرار نوين و يادمان نمادين خلقت است. قوم، خاطره آفرينش آدمي و انسان را جشن مي گيرد. انسان آفريده مي شود بدون اين كه با مفهوم گناه، پليدي، بيماري و شر و زيان، عناصر شر آشنا باشد. روز از نو روزي از نو. خاكها زدوده مي شوند، آب مظهر پاكي به كمك مي آيد. تسلسل زندگي و پيوند يك سال به سال ديگر و زندگي همچنان ادامه مي يابد. سبز و سبزه در سفالين هاي كوچك و بزرگ، بهار مي آيد، نهالهاي سبز. باورهاي اساطيري. نوروز ايراني جشن ويژه اهورامزداست. جشن آدميان كه غبار پس زده اند، روشني را به خانه آورده اند. پنجره ها با گلدانهاي رنگين قاب مي شوند و پرده ها در چشمه ها شسته مي شوند و خانه ها رنگ مي گيرند، لباسها نو مي شود و ذهن ها در ديد و بازديد از تمام كينه ها پاك مي گردد. گذشت و پاكيزه نمودن انگاره هاي مادي. عيدي و دوستي، چهارشنبه سوري و سبزه زار و سيزده بدر و دشت هاي فراخ. بهار از صبح نوروز با تلألو خورشيد آغاز مي شود.
كودكان نولباس به يكديگر فخر مي فروشند، بازار روبوسي و ديدار داغ است. مشت ها پر از آجيل هاي بركت و زمين هاي آبپاشي شده و دلها همه طاهر و نسيمي كه از كوهستان بهار در خانه هاي عشق و محبت پخش مي كند. ماهي ها در تنگ فر و شكوه روز را در خانه قرمز مي كنند و چلچله هايي كه از حياط پشت باغ بهار را آواز مي كنند.
مهرگان و نوروز. حلول خورشيد در برج حمل.
مهر يا ميترا در هزار و چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح در سنگ نبشته آمده است. نامي كه اهورامزدا دوست مي داشت و مي گفت: مهر آفريده من است و آنرا همسان خود قرارداده ام. مهر و ميترا دروغ را لعنت مي كنند و هرگز آنكه را دروغ مي گويد نمي بخشند.
اهورامزدا دشت ها را دوست دارد و جنگاوران را نيرو مي بخشد. جنگاوران ميدان نبرد با اهريمن را.
او انسان را دوست دارد. جايگاه مهر به وسعت سراسر زمين است. پناهگاهي روشن و تابنده و هميشه جاودان. آغاز سال، نوروز يا نوشدن است. مي خواهيم دلهايمان را در سال نو از ناپاكي ها و غبارهاي كوچك منيت بشوييم و دلها را يكي كنيم. در آغاز بزرگترين جشن ايرانيان، در آغاز نمايان ترين جشن بهاري. در ماه فروردين كه ويژه «فروشي ها» و ارواح طيبه است سال را شروع كنيم. در رستاخيز طبيعت روز و ماه و سال ديگري را آغاز مي كنيم.
ورزش در ديار قهرمانان و پهلوانان نيز همسان و همگام با نوروز آغاز مي كند. از پهلوانان اساطيري شاهنامه تا يلان تاريخ نزديك ايران زمين. به رزم، به جنگ و به ميدان نبرد، همه چون شيران خوش رزم.
تسلسل ورزش و قهرماني در ايران حتي در سخت ترين سالهاي هجوم دشمنان بريده نشده و در دوره اي از تاريخ يكي نام خوش باور در ورزش داشته ايم.
شاهنامه بي هيچ گمان و گزافه، بزرگترين نامه پهلواني در ادب جهان است. اوديسه و ايلياد از هومر نيز جزو اين جاودانه هاي پهلواني تاريخ اند. قهرمانان هر سه كتاب شباهت هاي عجيبي به يكديگر دارند.
اما به دور از هرگونه خشك انديشي و تنگ نظري شاهنامه فردوسي با هيچيك از آنها در يك ترازو قرار نخواهد گرفت.
شاهنامه تبارنامه ايرانيان و نامه فرهنگ ايران است و در آن به زيباترين و شيواترين شيوه، داستان ايران سروده شده است. از روزگار نخستين مرد ايراني، كيومرث تا فروپاشي فرمانروايي ساساني.
اتفاقاً شاهنامه، نامه شاهان نيست.
چرا دارم از خشم كاووس باك؟
چه كاووس پيشم، چه يك مشت خاك
بلكه نامه پهلوانان است. پادشاهي همواره در شاهنامه، در كنار پهلوان، رنگ باخته و بي فروغ است. پهلوانان نيز نهادينه مي گردند و به عنوان نماد يك مجموعه پهلوان در نام شاهنامه پراكنده مي شود. رستم پهلواني است سراپا شگفتي، ويژگي هايي را كه در او سراغ مي كنيم، هرگز در هيچ پهلوان شناخته تاريخي نمي توانيم يافت. زادن او، باليدن او، اسب گزيدن او همه شگفت و بي پيشينه است. رستم نمادي اسطوره اي است، نه چهره تاريخي. رستم همه آن پهلوانان بي نام و نشان است. پهلوانان كه در گرد و غبار تاريخ گم شده اند، اما هيچيك از آنها به تنهايي نيست، هركدام از آنها بخشي از زور و بازوي خود و بخشي از ساليان زندگي خود را به رستم ارزاني داشته اند و رستم را از حالت يك قهرمان قابل لمس و پهلوان واقعي خارج مي كنند و ابعاد اسطوره اي به آن مي دهند.
پهلوانان اثيري ايران نيز در مراسم سال نو، لباس كهنه از تن بر مي كندند، زره را نو و شمشير را برق مي زدند. كفش ها را از نو مي دوختند و گرزها را دوباره باز مي بستند و با خود عهد مي كردند كه در روز نو، سال نو، كينه ها را بر اهريمن بيش كنند و بر دوستان كم نمايند. يادگاران را بزرگ گويند و از نياكان راست بيان دارند.
تو از باستان يادگار مني
به تخت گيتي زنهار مني
نياكان من پهلوانان بدند
پناه بزرگان و شاهان بدند
در سال نو حكايت و رمز زيستن پهلوانان همانگونه است كه مردم عادي. سلاحهاي سنگين فرومي ريزند و آرام بر خانه محبت مي كنند. روزگاران پس هم مي آيند و مي روند و پهلوانان دوره عوض مي كنند و تاريخ تمام را مي نگارد.
سپس پهلوانان ديگر مي آيند، از شاهنامه بيرون مي شوند و رنگ حقيقت مي گيرند. اين تاريخ پر از پهلواناني است كه هركدام در مسير ساخت اين ديار از جان گذشته اند. از پورياي ولي تا جهان پهلوان تختي، در اين ميان حتي جوانمرد قصاب را هم داشته ايم و دوران نوين كه از دلم رسم تدوين يافته مسابقات المپيك پهلوانان امروزي بيرون آمدند و رسيده ايم به اسطوره هاي امروزي. تختي، حبيبي، جوادي، صنعتكاران، جوادي و شيراني، دبير،  حيدري، رضايي و...

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |