چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۸۴
گفت وگو با دكتر كيانوش هاشميان، استاد دانشگاه الزهرا
مادربزرگ ها ديگر قصه نمي گويند!
نگاهي به نقش تربيتي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در فرآيند تعليم و تربيت و شخصيت سازي كودكان
011883.jpg
عكس :مريم بخشي
فاطمه قائمي
اشاره:
دكتر كيانوش هاشميان، از سال ۱۳۵۰ تاكنون در دانشگاه الزهراي تهران به تدريس اشتغال دارد. وي كه در رشته روانشناسي باليني فارغ التحصيل شده است، هم اكنون به عنوان يكي از فعال ترين استادان دانشگاه الزهرا، درس هايي چون روان شناسي شخصيت، آسيب شناسي رواني، روان درماني و بهداشت را تدريس مي كند.با دكتر هاشميان، به عنوان يكي از صاحب نظران رشته روان شناسي، درباره نقش پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در فرآيند تربيت و سلامت رواني كودكان به گفت وگو نشسته ايم. آنچه در پي مي آيد، حاصل اين گفت وگوست.

* آقاي دكتر، لطفاً براي شروع بحث، قدري درباره نقش تربيتي بزرگان خانواده، همچون پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در رشد رواني كودكان، صحبت كنيد.
- به طور كلي، هر فردي نياز دارد كه شخص يا چيزي را به عنوان الگو در ذهن خود داشته باشد و به همانندسازي با آن بپردازد. بسيار مهم است كه در سال هاي اول زندگي، اين همانندسازي از شخصيت هاي مهم نزديك به كودك صورت پذيرد. به عبارت ديگر «شخصيت هاي مهم» در زندگي هر كسي وجود دارند. اما مسأله اين است كه اين تقابل و تعامل با اشخاص مهم در زندگي هر كس، چگونه انجام مي پذيرد.
در سال هاي اول زندگي، شخصيت هاي مهم براي كودك، پدر و مادر او هستند. حال اگر پدر و مادر نقش والد خوب را نسبت به فرزندانشان به خوبي انجام دهند و كودك هم اين نقش را بپذيرد، همانندسازي به خوبي انجام مي گيرد. به اين معني كه كودك، ويژگي هاي پدر و مادر را دريافت مي كند، در خود مي پروراند و سپس باز مي گرداند. در روانكاوي به اين دو فرايند، درون فكني و برون فكني مي گويند كه باعث همانندسازي (identification) مي شوند. چنانچه اين دو فرآيند به خوبي انجام شوند، شخصيت مهم و يا الگوي اصلي و اوليه براي كودك، «پدر و مادر» مي شوند. البته اين مسأله براي كودك ادامه پيدا مي كند. چنان كه در كنار پدر و مادر، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نيز براي كودك افراد مهمي به حساب مي آيند و كودك مي تواند از هر يك، ويژگي هاي خاصي را كه مدنظر او هستند، دريافت كند.
به دريافت اين ويژگي ها از سوي كودك، در اصطلاح روانكاوي «به رشدي» گفته مي شود كه براي «من برتر» انجام مي شود. بنابر اين اگر اطرافيان كودك به مقررات، قوانين، سنت ها، آداب و رسوم، تربيت و ويژگي هاي رفتاري خود، اهميت بدهند، كودك به رشد واقعي خود مي رسد. در واقع مي تواند عزت نفس خود را افزايش دهد، به درستي قضاوت كند و آنچه را كه به عنوان فرهنگ خانواده شناخته مي شود، به خوبي حفظ كند و ارزش  آنها را بداند. اين ويژگي ها، همچنين كودك را فردي اجتماعي و مسئول بار مي آورند.
* با توجه به زندگي ماشيني امروز و شاغل بودن تعدادي از مادران، اغلب ديده شده است كه نگهداري كودكان را پدربزرگ ها و مادربزرگ ها به عهده دارند. نقش اين افراد را در رشد شخصيت كودك چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- به نظر من، اگر پدر و مادر، ارزش پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را نزد كودك بالا ببرند، به طوري كه كودك، آنها را تنها به عنوان افرادي كه مسئوليت نگهداري وي را براي ساعاتي از روز برعهده دارند، نشناسد، اهميت و ارزش  آنها را در ديد كودك زياد كرده اند.
البته من بسيار متأسفم كه بگويم ارزش گذاري براي بزرگ ترها، در بين بسياري از افراد جامعه ما رخت بربسته است و ما شاهد اضمحلال ارزشي در اين زمينه هستيم. بايد توجه داشت كه ارزش قائل شدن براي بزرگ ترها از خانواده آغاز مي شود و چنانچه كودكي، رفتار محترمانه با بزرگان را در خانواده بياموزد، در جامعه نيز رفتار خوبي با افراد مسن خواهد داشت. مسأله مهم ديگر كه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه متأسفانه در نظام آموزشي ما ارزش گذاري بر بزرگان، كمتر مد نظر قرار گرفته است. ما درسي را طراحي نكرده ايم كه كودكان رفتار مناسب با بزرگ ترها را بياموزند، البته در كتاب  هاي فارسي، درس هايي به اين موضوع اختصاص يافته اند، اما درست خواندن و درست نوشتن متن اين درس ها، در درجه اول اهميت قرار دارد، نه عمل كردن به مطالب آنها. به مصداق ضرب المثل «جلوي ضرر را از هر كجا بگيري، منفعت است!» اگر هم اينك در برنامه ريزي هاي درسي به فكر آموزش رفتارهاي مناسب به بچه ها باشيم، شايد بتوانيم دست كم، احترام به همنوع را در جامعه پرورش دهيم.
* امروزه شاهد هستيم كه بعضي والدين، پدر و مادر خود را به عنوان افرادي آگاه و مطلع قبول ندارند. در صورتي كه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها گنجينه اي از قصه ها، متل ها و ضرب المثل ها را در سينه خود دارند كه مي توانند با بيان آنها به زبان شيرين خود، باعث رشد روحي كودكان شوند و بسياري از پندها را از زبان قصه به آنها بياموزند. نظر شما در اين باره چيست؟
- اتفاقاً، به مسأله بسيار جالبي اشاره كرديد و آن نقش پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در انتقال فرهنگ است. اگر امروز، ما درگير به هم ريختگي فرهنگي در جامعه هستيم، به اين دليل است كه متأسفانه انتقال دهندگان فرهنگ، آن تأييدي را كه لازم است، دريافت نمي كنند. بنابر اين قصه ها و بازي هاي سنتي ما كم كم به فراموشي سپرده مي شوند. در عوض فرهنگ جديدي را در جامعه گسترش مي دهيم كه شايد بتوان اسم آن را «بي فرهنگي» و يا «گم گشتگي فرهنگي» گذاشت؛ چون احترامي براي كساني كه انتقال دهنده فرهنگ هستند، قائل نيستيم.
ببينيد، بچه هاي ما با داستان هاي قديمي آشنا نيستند و حتي داستان هاي جديد را هم نمي شناسند. به همين دليل است كه امروزه در جوانان شاهد گم گشتگي شخصيت هستيم. پيشنهاد مي كنم، در برنامه هاي راديو و تلويزيون به اين مهم پرداخته شود و احترام به بزرگ ترها و ارج گذاشتن به آنها بيشتر مورد توجه قرار گيرد. همچنين لازم است اين مهم، و آشنا كردن كودكان با وظايف و مسئوليت هايشان در قبال بزرگ ترهاي خانواده، در سيستم آموزشي لحاظ شود تا كودكان بياموزند كه در برابر پدربزرگ ها و مادربزرگ ها به وظيفه خود به خوبي عمل كنند و در خدمت كردن به آنها اكراه نداشته باشند.
ما والدين موظفيم، معناي نگاه هاي مهربان و دلسوزانه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را براي كودكان بازگو كنيم و با الفاظ زيبا، محبت كردن به بزرگ ترها را تشويق كنيم و ارتباط صميمي و خوبي بين پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و نوه هاي آنها به وجود آوريم.
* چنانچه اين ارتباط عاطفي قوت بگيرد و كودكان با بزرگ ترهاي خانواده رفتار مناسبي پيدا بكنند و با آنها ارتباط فرهنگي خوبي برقرار سازند، نتايج مثبت آن در جامعه چگونه نمود پيدا مي كند؟
- قدر مسلم، ميزان بزهكاري در جامعه كاهش چشمگيري خواهد داشت و اختلالات شخصيتي بسيار كم مي شود؛ زيرا در اين ارتباط عاطفي، نه تنها احترام قائل شدن براي ديگران، بلكه مسئوليت پذيري هم آموزش داده مي شود. مردم جامعه ما و به خصوص كودكان «مسئوليت گريز» شده اند و متأسفانه ما هم هر روز با رفتار خود بيش از پيش اين «مسئوليت گريزي» را به آنها آموزش مي دهيم. البته در اين زمينه، تنها آموزش و پرورش نيست كه مسئوليت دارد و بايد در برنامه هاي خود تجديد نظر كند، بلكه خانواده نيز نقش بسيار مهمي دارد و پدر و مادر بيش از ديگران، مسئول تربيت فرزندان خود هستند. بنابر اين اگر پدر و مادر مسئوليت پذير باشند، هرگز وظيفه تربيت فرزندان خود را به عهده آموزش و پرورش نمي گذارند. ما بايد اين موضوع را در جامعه گسترش دهيم كه پدر و مادر در قبال رفتار فرزندان خود مسئول هستند.
اگر مي بينيم در جامعه، احترام به بزرگ ترها كم رنگ شده است، مي توانيم ريشه اين رفتار را در خانواده ها جست وجو كنيم؛ زيرا امروزه كمتر افرادي را مي شناسيم كه از فرزندان خود انتظار رفتار احترام آميز داشته باشند. همين امر باعث مي شود تا كودكي كه در محيط خانواده براي پدر و مادر خود احترامي قائل نيست، فردي اجتماعي با رفتاري مطلوب بار نيايد.امروزه، جوانان رفتارهاي خود را به حساب مدرن شدن مي گذارند اگر چنين باوري داريم، معنايش اين است كه نه «مدرنيسم» را شناخته ايم، نه «سنت گرايي» و نه «پست مدرنيسم» را.
متأسفانه ما از اصطلاحات و واژه هاي زيباي كشورهاي ديگر استفاده مي كنيم، در حالي كه معناي آنها را نمي دانيم. «مدرنيسم» همان معنايي را ندارد كه امروزه از آن مي فهميم. معني آن مسئوليت پذيري به اضافه آزادي است. ما نمي توانيم آزادي را بخواهيم، بدون اين كه مسئوليت پذير باشيم. اما جوانان ما، امروز فقط آزادي مي خواهند و هيچ مسئوليتي را نمي پذيرند.
* گرفتاري هاي اقتصادي والدين موجب شده است كه آنها وقت كمتري را به تربيت فرزندان خود اختصاص دهند. شايد رفتارهاي جوانان در جامعه امروزين، پيامدهاي همين مسأله باشند؟
- بله، مشغله كاري پدرها و مادرها و اختصاص دادن اوقات كمي به تربيت فرزندان، از جمله عواملي است كه «اضمحلال تدريجي فرهنگي» را به وجود آورده اند.
* و همين جا نقش تربيتي پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بيشتر مشخص مي شود؛ افرادي كه مي توانند در غياب پدر و مادر تربيت فرزندان را عهده دار شوند.
- دقيقاً همين طور است. ما بايد در جامعه خود روندي را دنبال كنيم كه احترام به بزرگ ترها محور اين حركت باشد. همه كهنسالان، دوران جواني را پشت سر گذاشته اند و تمام جوانان روزي كهنسال خواهند شد. بنابر اين بايد به كودكانمان آينده نگري را بياموزيم و نيز اين موضوع را كه آنها هم روزي پدربزرگ  و مادربزرگ  مي شوند و خواهان احترام اطرافيان خواهند بود.

بازار فرهنگ
011871.jpg
انتشار دومين «ياد ماندگار»
شماره دوم از دوره جديد نشريه «ياد ماندگار» توسط فرهنگسراي پايداري در ۱۴۴ صفحه به چاپ رسيد.
اين نشريه كه ويژه دفاع مقدس است، به صاحب امتيازي فرهنگسراي پايداري وابسته به سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران،  مدير مسئولي احسان محمدحسني و سردبيري حسين قدياني آماده شده است.
از جمله مطالب منتشر شده در اين شماره از ياد ماندگار مي توان به مطالبي چون: (The Game is Over) نوشته حسين بهزاد،  مصاحبه اي متفاوت با شهيد آويني با عنوان «از كدامين قبيله اي» ، گزارش ويژه ياد ماندگار از تأسيس نخستين شبكه مردمي پيگيري فتواي امام خميني(ره) در مورد ارتداد سلمان رشدي با عنوان «دهكده جهاني مقاومت» ، گفت وگو با شيخ حسين انصاريان پيرامون جنگ با عنوان «كميل در لباس ضدشيميايي» ، گفت وگو با نادر طالب زاده مستندساز دفاع مقدس با عنوان «از كلمبيا تا كربلاي ۵۵» ، نگاهي به آثار اجتماعي جنگ با عنوان «معصوميت از دست رفته» ، گفت وگو با محمد اكرمي رزمنده ديروز و معلم امروز با عنوان «غربت امت يك نفره!» ، «خاطره سه ديدار» نوشته حميد داودآبادي، روايتي از نگاه «آمريكايي به جهان» در گفت وگوي اختصاصي پروفسور لوري كينگ انسان شناس خود تبعيد آمريكايي، آلبوم عكس تفحص، خاطرات سفر به فكه با عنوان «مكه نه فكه» ، گفت وگو با مخترع «تفنگ شورشي» سپهبد ميخائيل كالاشينكف، حاشيه اي بر توليد بازي هاي رايانه اي جنگي در داخل و خارج كشور با عنوان «فرصت يا تهديد» ، «سفر به شهر جنگي» ، گپ و گفتي صريح و تلخ با حسين بهزاد با عنوان «اي زنده  باد هواي نفس» ، رندانه ها و بسياري مطالب خواندني ديگر كه در قالب يك صفحه بندي بسيار زيبا كنار هم قرار گرفته اند، مي توان اشاره كرد.علاقه مندان جهت تهيه «ياد ماندگار» مي توانند با شماره تلفن هاي ۲۹-۳۳۵۰۰۲۸ تماس حاصل كنند.قيمت اين نشريه در تهران ۴۰۰ تومان و شهرستان ۳۰۰ تومان است.
011877.jpg
مجله حقوقي دادگستر
هفدهمين شماره مجله حقوقي دادگستر در ۸۸ صفحه و در تيراژ ۱۰ هزار نسخه به صاحب امتيازي و مديرمسئولي حسن رحيمي منتشر شد.
در اين شماره «دادگستر» مطالبي درباره لايحه قضائي جرائم رايانه اي،  تشريح آيين نامه ستاد حفاظت اجتماعي،  دادگاه و پليس ويژه نوجوانان و اطفال، بخشنامه هاي رئيس قوه قضائيه و گفت وگو با رئيس كانون وكلاي دادگستري مركز به چاپ رسيده است.بررسي تاريخي حقوقي ديه با نگاهي به جرم تصرف عدواني، ازدواج موقت چرا و چگونه، عكس ها و چهره ها در عدليه، گنجينه كتاب هاي حقوقي و... از ديگر مطالب دادگستر است.
011874.jpg
آخرين شماره ماهنامه سفر
آخرين شماره ماهنامه تحليلي، خبري، اطلاع رساني و آموزشي «سفر» در دوره تازه انتشار در ۹۳ صفحه و به صورت چهار رنگ به قيمت ۱۲۰۰ تومان منتشر شد.
چهارمين شماره از دوره جديد انتشار ماهنامه سفر به صاحب امتيازي و مدير مسئولي «همايون ذرقاني» و با صفحات ويژه استان آذربايجان شرقي منتشر شده است.
سخن نخست اين ماهنامه به «خليج فارس» و تلاش وبلاگ نويسان ايراني براي حفظ و حراست از اين نام و جلوگيري از حذف نام خليج فارس توسط مؤسسه ملي جغرافياي آمريكا (نشنال جئوگرافيك) اختصاص دارد.
گزارش اصلي چهارمين شماره سفر در دوره تازه انتشار به ظرفيت هاي پيدا و پنهان استان آذربايجان شرقي براي گردشگري اختصاص دارد. در قالب اين گزارش موقعيت جغرافيايي آذربايجان شرقي، سالن هاي نمايش تئاتر و سينما در اين استان، مراكز آموزش عالي، جنگل هاي ارسباران، قلعه بابك و... معرفي شده است.ماهنامه سفر در تكميل گزارش ويژه خود، گفت وگوهايي با استاندار آذربايجان شرقي، شهردار تبريز، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان را نيز به چاپ رسانيده است.همچنين گزارش هايي جداگانه در معرفي روستاي كندوان، ميراث فرهنگي تبريز، موزه هاي آذربايجان، كليساي استپانوس با تصاويري زيبا به چاپ رسيده است.ذكر خاطرات اسد بهرنگي از سفري همراه با صمد بهرنگي به روستاي «ترك» ، گپ و گفتي با جلال ستاري درباره سفر و مناسبات آن، گزارش از نمايشگاه باغ ايراني در موزه  هنرهاي معاصر و ميزگرد مديران دفاتر مسافرتي و گردشگري در باره مشكلات دفاتر مسافرتي از ديگر مطالب جذاب و پرمحتواي نشريه سفر است.

نگاه فرهنگ
دريغ است ايران كه ويران شود
011880.jpg
هر سال عيد كه مي رسد، دل خوش مي كنيم به مسافرتهاي نوروزي و بازديد از گوشه گوشه ديارمان كه هر يك يادگار دوراني از هويت ماست. ساده لوحانه با خود مي انديشيم كه خستگي يك سال را در سياحتي از شكوه تاريخ سرزمينمان به در خواهيم كرد. اما افسوس... نه تنها اميد گشايش و شعفي نيست، بلكه در بازگشت خستگي و غمي دردناك بر روحمان سنگيني مي كند. به راستي تا كي به نظاره نابودي ميراث غني فرهنگيمان نشسته ايم؟ آيا اين همه غفلت و اهمال در پيش چشمان جستجوگر آيندگان، پاسخي خواهد داشت؟
روي صحبتم با سازمان ميراث فرهنگي است، اي كاش امسال به پايتخت فرهنگي كشورم نرفته بودم و باور نكرده بودم زخم اين غم دردناك و حسرت آور را. شيراز، شهري كه اگر هر كشوري تنها يك سوم آثار و زيباييهايش را داشت، آن را بزرگترين كانون جذب توريست و بهشتي از ديدني ها مي كرد، امروز براي وجدان هر ايراني وطن پرست به مثابه نمكي است كه بر زخم مي پاشند. سنگ تراش ها، ستون ها و ديواره هايي با قدمت ۲۶۰۰ سال در تخت جمشيد و دنيايي از غفلت و سهل انگاري، حكايت دردناك هويت تاريخي ماست كه در زير آفتاب و بدون محافظتي و مراقبتي در هجوم فرسايش و نابودي است. انبوه مردم كه متاسفانه عده اي فرهنگ بازديد از چنين آثار شگرفي را نيافته اند و به كندن سنگ ها، دست كشيدن، يادگاري نوشتن و نشستن روي كهنه يادگار اين مرز و بوم اقدام مي كنند، تبديل حمام تاريخي وكيل به رستوران و آشپزخانه و تبديل محل زندگي خواجوي كرماني شاعر بنام ايران به مغازه، همه و همه داستاني غمناك و غريب است از آنچه مي بايد مايه افتخار و مباهات ملتي باشد و افسوس و صد افسوس كه اين حكايت غمبار را در عالي قاپو و ديگر آثار ميدان نقش جهان و چهل ستون و اصفهان هم ديده ام كه آن نيز خود طوماري از درد و شكوه است _ و هم در چغازنبيل شوش بر كتيبه هايي با خط ميخي به قدمت ۳۳۰۰ سال كه بدون شيشه اي و مراقبتي در مقابل آفتاب و باران در معرض نابودي است و گاهي مواقع هموطنان خودمان هم در اين نابودي دخيل اند!
به راستي ايران، بدون پيشينه اش چه خواهد بود؟ هويت ايران و ايراني به پيشينه اوست و افسوس بر ما كه آنچه برايمان از گذشته ها به يادگار مانده است به تاراج دستان حريص غفلتمان سپرده ايم.
شايد بهتر باشد به جاي صرف هزينه هاي بسيار در ايجاد فضاها و ديدنيهاي نو، در حفظ آنچه داشته ايم بكوشيم تا فردا روز در پيشگاه فرزندان ايران زمين، شرمنده وجدان خويش نباشيم، چرا بايد در يك روز حدود چهل هزار تماشاگر از تخت جمشيد بازديد كنند، به نحوي كه خود عاملي بر تخريب و نابودي آن باشد. به چه قيمتي حاضريم كه اين آثار در معرض ديد عموم باشد، آيا بهتر نيست كه آن بخش از آثار را كه ديگر ظرفيت حضور بازديدكنندگان را ندارد و با ازدحام جمعيت، آسيب مي پذيرد از معرض ديد عموم خارج كنيم و به مرمت و مراقبت از آنها بپردازيم؟ آيا بهتر نيست حالا كه عالي قاپوي اصفهان، تمام نقش و نگار بي همتاي ديواره هايش محل نمايش يادگاريهاي فلاني و بهماني است و در حال ريزش و نابودي، براي حفظ تاريخ ملتي از بازديد عموم، حتي براي مدتي خارج كنيم؟ مطمئنم هيچ ايراني باهويت، خرده بر اين كار نخواهد گرفت.
وظيفه من به عنوان يك ايراني دوستدار وطنم، شرحي از آنچه ديدم بود، قضاوت را به وجدان بيدار شما مي سپارم و به تأملي از مديران فرهنگي كشور. در اين گذران بي مجال روزگار، هويتمان را به فراموشي نسپاريم و به جاي توجيه روزهاي رفته، به فكر آينده و روزهاي بهتر باشيم، ايران سراي ماست، دوستش بداريم و در حفظش بكوشيم.
انسيه ناطق نوري

فرهنگ
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
علم
ورزش
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |