يك هلندي ديگر، فرانك ريكارد
فاتح لاليگا مي شويم
|
|
جهانگير كوثري
از مدرسه و مكتب آژاكس پا به عرصه فوتبال هلند و سپس جهان گذشت. از همان مدرسه هاي كوچك در آمستردام. لاغر و كشيده بود و چون هم نسلهاي خود آژاكس را در رؤيا حس مي كرد. به دليل فيزيك و قد بلندش خيلي زود به عنوان يك مدافع مياني در تيم نونهالان آژاكس جاي گرفت. اين گزينش كافي بود تا مدارج بعدي نيز خود به خود به دست آيد.
تيم نوجوانان، جوانان و در نهايت در تركيب تيم اصلي آژاكس قرار گرفت، اين بار در پست هافبك مياني و از آنجا به تيم ملي هلند دعوت شد. فرانك ريكارد هرگز در سايه دو دوست و همبازي خود ماركوفان باستن و رود گوليت قرار نگرفت، بلكه با اين دوستان هميشه حاضر توانست به باشگاه آ.ث.ميلان ايتاليا برود و لقب سه تفنگدار را با آنان به دست آورد. قهرمانان آژاكس چون قهرمانان الكساندر دوما در تمام ميدانهاي بزرگ به پيروزي رسيدند و آ.ث.ميلان با ريكارد، فان باستن و گوليت به افتخار بزرگ قهرماني اروپا دست يافت و هلند نيز توانست با درخشش آنها جام ملت هاي اروپا را فتح كند. فان باستن به دليل مصدوميت شديد از فوتبال كنار رفت و گوليت به چلسي پيوست و ريكارد به هلند بازگشت تا در آخرين سالهاي عمر بازي خود براي كشورش بازي كند و سرانجام اولين مربيگري را در اسپاتاروتردام هلند تجربه كرد و رهبري تيم ملي هلند را به عهده گرفت و در سخت ترين شرايط استعفا داد تا بتواند در بحراني ترين موقعيت به بارسلونا بيايد و اين تيم را دوباره در جايگاه اصلي خود قرار دهد. نظرات ريكارد درباره بارسلونا خواندني است.
* فاتح ليگ اسپانيا مي شويد؟
- باشگاه بزرگي مثل بارسلونا كه پنج، شش سالي است جام مهمي را نبرده حق انتخاب ندارد. ما از فتح هرجامي كه بتوانيم به آن دست پيدا كنيم خوشحال خواهيم شد. قبلاً گفته بودم كه بردن ليگ اسپانيا نتيجه كار خوب تيم در طول فصل است و نشان مي دهد كه همه چيز و همه كس كار خود را دائماً خوب انجام دادند و حاصل هم نتيجه خوبي است، از سوي ديگر شاهد بوديد كه جام قهرمانان مملو از باشگاه هاي بزرگ با نامها و شهرت فراوان بود، وقتي تيم به ميدان مي رود رويارويي با هر حريفي سخت به نظر مي رسد كه بازي را به اندازه يك فينال دشوار مي كند، ما مي توانستيم به نيمه نهايي يا بازي فينال برسيم اما بازنده شديم چون يك ضربه كه ممكن بود گل شود به تير دروازه خورد و توپ به جاي اينكه در دروازه جا بگيرد برگشت و اتفاق ديگري افتاد ، اما اگر در بازيهاي ملي مقام چهارم يا پنجم را كسب كنيد متوجه مي شويد كه كارتان را خوب انجام نداديد. جام قهرمانان مانند بخت آزمايي است و بهترين گزينه به نظر مي رسد و بحران آن به اعتبار شما در طول فصل مي افزايد، اما مهمترين كار در جام قهرمانان پيشروي تا حد ممكن است. ما شانس نياورديم، فوتبال همين است.
* چلسي را چگونه حريفي ديديد؟
- چلسي فصل فوق العاده اي را داشته و با كسب نتايجي مطلوب در ليگ برتر پيشتاز است، ما به آنها باختيم اما هرگز آنها استحقاق اين پيروزي را نداشتند.
* خوزه مورينيو را چگونه نقد مي كنيد؟
- او قبل از من در بارسلونا بود بنابر اين عقيده من راجع به نتايج خواهد بود كه در مورد وي جالب توجه است. او شگفت انگيزترين مربي اروپا در طول دو، سه سال اخير بوده است و تيمهاي وي اكثراً برنده بوده اند .
* چنين به نظر مي رسد كه شما مردي براي شغلهاي بزرگ هستيد، از هلند تا بارسلونا، آيا اين نظر منصفانه است؟
- نه اين طور فكر نمي كنم. من ابتدا در جام جهاني ۹۸ دستيار گاس هيدينگ بودم و سپس مربي اسپارتا روتردام شدم كه در هلند باشگاه بزرگي محسوب نمي شود و تصور نمي كنم كه اينها كارنامه خيلي خوبي براي مربيگري باشند اما براي من شغلي بزرگ است و سطحش اصلاً اهميت ندارد. شما با بازيكناني متفاوت و شخصيتهايي مختلف روبرو هستيد و شغل شما ايجاب مي كند كه درگير آن شويد چه در اسپارتا ،چه در بارسلونا و چه در تيم ملي.
* آيا شما تفاوت زيادي بين مربي باشگاهي و مربي تيم ملي احساس كرديد؟
- تفاوتش اين است كه به عنوان مربي تيم ملي، بازيكنان را ماهي يك بار و در نيم فصل مي بينيد اما در يك تورنمنت بزرگ مثل قهرماني اروپا يا جام جهاني تمام تيم هر روز مثل يك تيم باشگاهي با هم تمرين مي كنند، البته وقتي در بازيهاي حذفي بازي مي كنيد قضيه فرق مي كند. روز اول نمي توان زياد تمرين كرد و كمي تمرين سبك انجام مي شود، روز دوم بازي انجام مي شود و روز سوم بازيكنان به سمت باشگاه هايشان پرواز مي كنند كه مي تواند فرساينده باشد. البته وقتي شما اين شغل را قبول مي كنيد مسائل و مشكلات آن را نيز مي دانيد چون هم قبلاً بازيكن بوده ايد و با اين شرايط آشنا هستيد. شنيده ام كه وقتي تيمي بازي را واگذار مي كند سنگيني باخت را تا يك ماه و تا بازي بعدي با خود دارد و اگر بازي را ببرد برعكس.
* آيا به عنوان يك مربي باشگاهي فراخواندن بازيكنان براي بازيهاي دوستانه شما را آزار مي دهد؟
- مسئله اي كه من را آزار مي دهد خود مسابقه نيست بلكه چون فرق زيادي بين يك بازي دوستانه و تمرين وجود ندارد بازيكنان ترجيح مي دهند كه در اين بازيها حضور پيدا كنند كه قبول اين مسئله سخت است ،اما در بارسلونا، تعداد زيادي بازيكن از آمريكاي جنوبي داريم و وقتي كه هفته بازيهاي ملي فرا مي رسد آنها به برزيل و يا هر جاي ديگري در آمريكاي جنوبي مي روند و تا پنج شنبه بعد از ظهر برنمي گردند. آنها به خاطر اختلاف زماني زياد بسيار خسته هستند و ما فقط يك جلسه تمرين در روز جمعه خواهيم داشت كه همه بازيكنان هنوز خسته هستند و اين درست قبل از بازي روز شنبه است، در واقع هرچقدر بازيكنان بيشتري از قاره هاي ديگر در اختيار داشته باشيد زيان آن نيز بيشتر خواهد بود. ما سعي كرديم كه از اتفاقات فصل گذشته درس بگيريم چون تقريباً بعد از يك بازي ملي بازي بعدي خود را واگذار كرديم. تنها راه مواجهه با اين مسئله اين است كه از بازيكنان بخواهيد خود را بيشتر وقف بازي كنند. ما معمولاً ده تا يازده بازيكن را به خاطر بازيهاي ملي و سفر به كشورشان دراختيار نداريم و احتمالاً در آخر هفته اي كه پيش رو داريم با تيمي بازي خواهيم كرد كه فقط دو يا سه جلسه بازيكن خود را دراختيار ندارد و اين مسئله براي آنها مثل ما زيان آور نيست.
* پس چرا با اين همه بازيكن از آمريكاي جنوبي قرارداد بستيد؟
- اجازه بدهيد مسئله را روشن كنم. اگر فكر كنم تيم به بازيكن جديدي نياز دارد با مدير فني تيم «بگوير ستين» و يا «ساندرو روزل» معاون باشگاه و يا حتي با خوان لاپورتا، رئيس باشگاه صحبت مي كنم. سپس آنها بازيكني را كه بتواند آن خواسته را برآورده كند پيدا مي كنند و مهم نيست كه اهل كجا باشد، بلكه اولويت در اين است كه بازيكنان مناسبي را براي تيم دراختيار داشته باشيم. به هر حال وقتي من به اينجا آمدم ما رونالدينيو و رافائل ماركس را داشتيم و خاوير ساويولا بعداً آمد ولي من در انتخاب اكثر بازيكنان آمريكاي جنوبي تيم دخالتي نداشتم.
* بارسلونا به تازگي با يك مهاجم آرژانتيني به نام ماكسي لوپز از ريورپلات قرارداد امضاء كرده...
- بله، البته اگرچه او براي آرژانتين در تمامي سطوح بازي كرده، اما الان براي تيم ملي اين كشور بازي نمي كند. بعد از اينكه هنريك لارسن آسيب ديد، مي دانستم به يك مهاجم ديگر نياز داريم چون بازيهاي زيادي پيش رو داشتيم و باشگاه شروع به جستجو كرد و با زمان كمي كه دراختيار داشتيم گزينه «ماكسي لوپز» را كه خواسته هايمان را برآورده مي كرد، در دسترس بود.
* آيا شرايط با زماني كه شما در دهه ۱۹۸۰ در ميلان بازي مي كرديد، متفاوت شده است؟
- بله. آن زمان محدوديت بازيكنان خارجي، به اين معنا بود كه باشگاه ها مشكلي مثل فراواني بازيكن خارجي نداشتند كه براي تيم ملي كشورشان فراخوانده شوند، همچنين در شرايط من ميلان تا هلند فقط دوساعت فاصله داشت ولي الان با مشكل پروازهاي طولاني به اضافه بازيكنان خارجي مواجه هستيم.
* چطور با اين مسئله كه جمعي از فوق ستارگان را دراختيار داريد كنار مي آييد؟
- هر بازيكني متفاوت است اما اين موضوع كه كسي ستاره است يا نه را مردم درست مي كنند نه خود بازيكن. من مي توانم تضمين كنم كه همه تيمها در تمامي سطوح يكسانند و هميشه يك يا دو بازيكن هستند كه رهبر تيم هستند و ديگران را هدايت مي كنند و بيشتر از ديگران با تيم صحبت مي كنند. مي توانم به شما اطمينان بدهم كه بازيكنان ما از هرجائي كه باشند به دور و بر اتاق رختكن نگاه مي كنند و مي فهمند كه هر موفقيتي كه شخصاً به دست آوردند، مرهون تلاش اطرافيانش نيز هست. فوتبال يك بازي گروهي است. البته بعضي اوقات تمرينات براي بعضي بازيكنان بيشتر از ديگران مفيد است و شما بايد مسائل شخصي را نيز مدنظر داشته باشيد و به همين دليل من يك تيم پر از ستاره را دوست ندارم. اگر من سي بازيكن دراختيار داشتم بايد هر هفته هشت تا نه تاي آنها را به روي سكوها مي فرستادم اما الان نوزده بازيكن به علاوه چندتا از تيم جوانان دراختيار دارم. همه خود را جزئي از تيم حساب مي كنند، مخصوصاً از زماني كه در ابتداي فصل چهار مصدوميت زودهنگام داشتيم. من بازيكناني را دوست دارم كه قابليت بازي در چند پست را داشته باشند و وقتي از تيم اصلي خارج باشند فرصتي براي بازگشت خواهند داشت.هدف من همواره ايجاد روحيه تيمي بوده تا هر بازيكني احساس كند كه در موفقيت تيمش نقش دارد، بنا بر اين تمام بازيكنان احساس خوشحالي خواهند كرد.
* آيا اين دشوار نيست كه به بازيكني مثل هنريك لارسن كه در اسكاتلند در بالاترين سطح بازي مي كرد را به بارسلونا آورد و به او گفت كه وظيفه اش اينست كه به ميدان برود كه شرايط را عوض كند؟
- بله. به بازيكني با شرايط و شخصيت خاص نياز است تا بتواند اين كار را انجام دهد و در ابتدا او اين كار را براي تغيير انجام داد. اگر مصدوم نشده بود فرصت هاي بيشتري از آنچه كه انتظارش را داشت براي بازي پيدا مي كرد و اينكه مصدوم شده واقعاً مسخره است.
* از قرار معلوم بنا بر فلسفه خودتان، شما به جوايز فردي علاقه اي نداريد، مثلاً آندره شوچنكو كه به عنوان بازيكن سال اروپا انتخاب شد؟
- نه، علاقه اي ندارم. براي مثال شوچنكو، مهاجم بزرگي است و اين را مي توان از سوابق وي فهميد، اما فوتبال يك بازي گروهي است و چگونه مي توان ارزش كار شوچنكو را با مدافعي كه كارش چندان به چشم نمي آيد ولي با ارزش است مقايسه كرد؟ من مخالف چنين جوايزي هستم و اگر قرار است چنين جوايزي اعطاء شوند بايد تطبيقي باشند يعني دروازه بانان، مدافعان و بازيكنان مياني و مهاجمان مجزا مقايسه شوند.
* ساموئل اتوئو به عنوان بازيكن سال آفريقا انتخاب شد. او را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- او به نسبت سنش بازيكن كاملي است. او در طول بازي سخت تلاش مي كند و خصوصيت ويژه اي هم دارد كه مي تواند در زمين كارهايي بكند كه غيرقابل پيش بيني است كه غريضي و مؤثر است، چون سرعت و مهارت را توأمان دارد و فضاي خالي را خوب پيدا مي كند.كه اين خصوصيات ذاتي است نه اكتسابي است و نه به مربي بستگي دارد. او فقط مي داند كه چه وقتي كار درست را انجام دهد، يعني فرصت شناس است، او هرچيزي كه يك بازيكن كامل بايد داشته باشد را دارد.
* آيا در لاليگا شما از تعقيب كننده تان رئال مادريد واهمه داريد؟
- من واقعاً فشاري از سوي رئال مادريد حس نمي كنم. اگر شما كارتان را درست انجام بدهيد تنها فشاري كه احساس مي كنيد آن است كه در ذهن خودتان، براي انجام كارتان وجود دارد.
ما كاري نداريم كه رئال چه نتايجي كسب مي كند و تنها به اين فكر هستيم كه هرچه بيشتر بازيها را ببريم و در پايان فصل منتظر نتيجه حاصله باشيم.
* حتي با شكست در برنابئو؟
- بله حتي با شكست چهار بر دومقابل رئال ما شانس اول قهرماني هستيم.
|