يكشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۷۵ - Apr 17, 2005
گزارش همشهري از آخرين لحظات زندگي موسي علي
كود ك آزار اصفهاني مقهور مرگ شد
004101.jpg
گروه حوادث- خبرنگار همشهري در اصفهان: سحرگاه ديروز، رباينده دختران خردسال كه اقدام به سرقت طلاجات و آزار و اذيت آنها كرده بود، در ميدان قدس اصفهان به دار مجازات آويخته شد.
آخرين ديدار با فرزند
به گزارش خبرنگار ما، پدر با گام هاي خسته، كشان كشان خود را به در رساند. ديگر قادر به راه رفتن نبود. نمي دانست زماني كه آخرين ساعات زندگيش را پشت سر مي گذارد چه كسي را ملاقات كند. مقابل در چوبي ايستاد و در باز شد. وارد شد. اتاق روشن بود و با سنگفرش هاي سفيد و قهوه اي پوشانده شده بود. پسرش را ديد كه روي صندلي نشسته است. او را صدا كرد. رسول!
اين آخرين ملاقات موسي علي با رسول بود. رسول سرش را بالا گرفت. هيچ كس نمي دانست در سر او چه مي گذرد. تا پدرش را ديد از جايش بلند شد. مثل يك حيوان درنده به طرف موسي علي حمله ور شد. با مشت هاي گره كرده به سينه پدرش مي كوبيد و به پهناي صورتش اشك مي ريخت. تو پدر نيستي! مي گويند فردا براي هميشه از پيش من خواهي رفت. من بايد چكار كنم.
مأموران رسول را از پدرش جدا كردند. موسي علي نمي دانست بايد چه واكنشي نشان دهد. تنها به جايي خيره شده بود. به نظر مي  رسيد او علي رغم اين كه مدعي بود حس پدرانه ندارد حالا گرفتار حس غريبي شده بود. فرزندش بسيار مضطرب بود. او نمي توانست باور كند كه پدرش روزي به اين طريق از او جدا خواهد شد.
موسي علي بايد، رسول را آرام مي كرد. اما نمي دانست چطور اين كار را بكند. هر دو بر روي صندلي نشستند. موسي علي تنها از پسرش مي خواست تا او را ببخشد. اما رسول حتي نگاهي به او نمي كرد تا چشمان التماسگر پدر را نگاه كند. رسول به پدرش گفت: تو را نمي بخشم. زندگي من برايت اهميتي نداشت وگرنه برايم پدري مي كردي.نيم ساعت در سكوت و التماس گذشت. مأمور موسي علي را از جايش بلند كرد.رسول نيم خيز شد انگار مي خواست براي آخرين بار پدرش را در آ غوش بگيرد اما با مكثي كوتاه دوباره سرجايش نشست. ساعت ۵/۲ بامداد شنبه موسي علي براي اجراي مراحل اعدام تحويل مأموران انتظامي زندان داده شد. حالش خوب نبود.
004098.jpg
انگار از مرگ مي ترسيد. نگران رسول بود. از اين كه فهميده بود پسرش همزمان با وي اعدام نمي شود خوشحال بود. او را به داخل اتاق انفرادي بردند تا سحرگاه براي اجراي مراسم به محل مورد نظر انتقال يابد.
من پدرم را مي خواهم
بنا به اين گزارش، ساعت ۶ بامداد را نشان مي داد جمعيتي حدود ۲ هزار نفر در ميدان قدس اصفهان براي ديدن مراسم اعدام حضور پيدا كرده بودند. محوطه توسط مأموران ويژه انتظامي تحت كنترل بود. بنز الگانس مشكي رنگ وارد محوطه اجراي حكم شد. موسي علي در حالي كه لباس شخصي به تن داشت از خودرو پياده شد. سوز سردي در محوطه مي پيچيد. موسي علي از شدت سرما خود را جمع كرد. نمي توانست راه برود  به طوري كه مأموران زير بغل او را گرفته بودند.
او را يك دور، دور ميدان قدس گرداندند تا همه مردم او را ببينند. سپس با توجه به متن حكم صادره او مي بايستي سه مرتبه از مردم اصفهان عذرخواهي مي كرد. بنابر اين بلندگو را جلويش گرفتند. اما مردم تنها صداي نفس هاي تند موسي علي را شنيدند. او حتي قادر به صحبت كردن نبود. يكي از مسئولان انتظامي پشت تريبون از موسي علي پرسيد آيا تو به گناهت پي برده اي؟ از خداوند طلب بخشش داري؟
موسي علي تنها گفت: بله و بي حال شد. او را كشان كشان به طرف چوبه دار بردند. او وقتي نگاهش به طناب دار افتاد درخواستي كرد. من مي خواهم پدرم را ببينم. من پدرم را مي خواهم.
004092.jpg
انگار موسي علي مي خواست تا براي اولين بار آرامشي را كه  دوست  داشت ۲۴ ساعت قبل به رسول انتقال دهد از پدرش بگيرد. اما گفته ها حاكي از آن بود كه پدر موسي  علي عنوان كرده بود: حتي جسد پسرم را تحويل نمي گيرم.
طناب را دور گردنش انداختند اما موسي علي سعي مي كرد فرار كند او را بالاي دو صندلي قرار دادند و گره طناب را سفت كردند. صندلي دوم كشيده شد، جمعيت سكوتي حزن آلود كرده بود، وحشت در صورت موسي علي موج مي زد. دقايقي بعد صندلي اول نيز كشيده شد و رباينده ۴۰ دختر بچه اصفهاني به دار مجازات آويخته شد. مردم كف مي زدند و به اين طريق از مسئولان تشكر مي كردند. پس از ۲۰ دقيقه جسد بي جان موسي علي پايين كشيده شد، تا در محلي نامعلوم دفن شود.

اعدام براي قاتل برادر
004095.jpg
گروه حوادث: مرد ۲۷ ساله اي كه به خاطر اختلاف مالي چهار هزار توماني برادرش را به قتل رسانده بود، پس از اخذ آخرين دفاع از سوي شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، طبق متن كيفر خواست كه صبح ديروز در آخرين جلسه محاكمه در شعبه ۷۱ دادگاه به رياست قاضي عزيز محمدي و چهار مستشارش توسط دلداري قرائت شد: جلال. ب (۲۷ ساله) كه كارگر خدماتي يك شركت بود، متهم به مباشرت در قتل عمدي برادر خود به نام نادر. ب(۳۱ ساله) است.
دلداري افزود: قاتل و مقتول كه برادر هستند، هر دو كارگر خدماتي در شهرك صدف كرج بودند كه به خاطر اختلاف حساب خيلي جزيي يعني چهار هزار تومان، متهم حاضر در محل كار خود با برادرش درگير شده و او را با چاقو مصدوم كرده است.
وي برادرش را به بيمارستان مدني كرج منتقل مي كند اما اقدامات صورت گرفته در خصوص نجات نادر بي نتيجه مانده و وي به خاطر پارگي قلب جان باخته است. بنابر در خواست اولياي دم كه همسر و دو فرزند مقتول هستند و نيز اين كه ارتكاب جرم براي دادسراي امور جنايي محرز است، تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم.
در ادامه جلسه دادگاه، فرزند ۹ ساله مقتول كه فاطمه نام داشت در جايگاه قرار گرفت و با طرح شكايت خود، خواستار حكم قصاص نفس (اعدام) براي عموي خود شد. اين در حالي بود كه همسر مقتول نيز به عنوان قيم پسر ۷ ساله اش خواهان قصاص براي جلال شد.
سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و در آخرين دفاع گفت: من زن و بچه دارم. اين حادثه تنها يك اتفاق بود. من اصلاً  قصد كشتن برادرم را نداشتم. از خانواده اش تقاضاي بخشش دارم. آنها به من اين فرصت را بدهند تا بتوانم جبران كنم.
قاضي: آيا شما با هم مشكل داشتيد؟
متهم: نه. من و برادرم چندين سال بود كه با هم كار مي كرديم و در اين مدت هيچ مشكلي نداشتيم. دو شب قبل از حادثه من و برادرم بر سر موضوعي خانوادگي درگير شديم. اما چون او بزرگتر بود، به حرف هايش، گوش دادم. تا اين كه روز حادثه سر چهار هزار تومان درگير شديم و من از شدت عصبانيت با چاقو به طرفش حمله ور شدم.
قاضي:اتهام قتل را قبول داري؟
متهم: بله قبول دارم و از خانواده برادرم تقاضاي بخشش دارم.
برپايه اين گزارش، پس از آخرين اظهارات متهم، وكيل مدافع وي به دفاع از موكلش پرداخت. قاضي عزيز محمدي پس از تكميل پرونده عصر ديروز اقدام به صدور رأي كرد و جلال را به اتهام قتل برادرش به قصاص (اعدام) محكوم كرد.

دستگيري پسر جواني به اتهام قتل يك زن
گروه حوادث: بعد از گذشت يك سال از وقوع جنايتي در منطقه شهران يك مظنون به ارتكاب قتل توسط ماموران دايره ۱۰ آگاهي دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، اوايل ارديبهشت ماه سال ۸۳ خبر قتل يك زن كه در منزل مسكوني اش واقع در منطقه شهران به قتل رسيده بود به اطلاع ماموران دايره ۱۰ آگاهي رسيد. مقتوله كه به تنهايي زندگي مي كرد در اثر وارد آمدن چند ضربه چاقو به بدنش جان سپرده بود.
بازپرس حسيني رسيدگي به اين پرونده را بر عهده داشت. بعد از گذشت يك سال از وقوع اين جنايت كارآگاهان اداره آگاهي موفق شدند پسر جواني را كه موبايل سرقتي از صحنه جنايت در اختيار وي بود شناسايي و در شهرستان كرمانشاه بازداشت كردند. ولي تاكنون اين پسر جوان اعترافي به ارتكاب قتل فرزانه كه در طبقه چهارم يك آپارتمان مسكوني كشته شده بود نكرده است.

گروگانگيري خانوادگي در منطقه جواديه
گروه حوادث: مرد جواني كه در پي اختلاف با پدرش اقدام به گروگانگيري خانواده خود در منطقه جواديه تهران كرده بود بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز جمعه مرد جوان به قصد گفت وگو بر سر يك اختلاف مالي با پدرش از طبقه دوم آپارتمان به طبقه اول- محل زندگي والدينش- رفت. چند دقيقه اي طول نكشيد كه پدر و پسر با يكديگر درگيري لفظي شديدي پيدا كردند. پسر كه به شدت عصباني شده بود از خانه پدرش خارج شده و به طبقه دوم رفت. همسر و فرزند ۶ ماهه او در گوشه اي از خانه نشسته بودند. مرد عصباني كودك خود را از آغوش مادر جدا كرده و به سمت بالكن خانه رفت. او با خشم زياد فرياد مي كشيد اگر خواسته مرا انجام ندهيد كودكم را پايين خواهم انداخت. همسرش از ترس مرگ فرزند خود التماس مي كرد ولي فايده اي نداشت. در نهايت مرد با تهديد اقدام به گروگانگيري همسر و فرزندش كرد.
همسايه ها كه اوضاع را بسيار وخيم مي ديدند با مركز نيروي انتظامي تماس گرفتند. ماموران خود را به سرعت به محل حادثه رساندند. تلاش هاي پليس در نهايت به نتيجه رسيد و مرد از ادامه گروگانگيري خانواده اش صرف نظر كرد.ماموران پليس پس از كنترل كامل اوضاع مرد جوان را به اتهام ارتكاب گروگانگيري بازداشت كردند.
رسيدگي واحد قضايي نيروي انتظامي بر روي اين پرونده ادامه  دارد.

حادثه در جهان
كشف قاتلان به وسيله شماره ماشين
سايت جنايي: پليس دالاس موفق شد از روي شماره هايي كه بر روي كف دست يك مقتول نوشته شده بود قاتل وي را بازداشت كند.
به گفته پليس، فرانسيسكو لوپز ۱۸ ساله روز گذشته روبه روي درب ورودي منزلش مورد اصابت يك گلوله قرار گرفته و كشته شد. پليس بر روي كف دست وي شماره هايي را ديد كه شماره هاي يك ماشين بودند. به گفته دوست فرانسيسكو يك شب پيش از اين حادثه، فرانسيسكو متوجه حركات مشكوك چندين مرد در اطراف منزلش شده و از آن جا كه تصور مي كرد آنها قصد ربودن ماشين وي را دارند شماره ماشين آنها را بر روي كف دستش يادداشت مي كند.
صبح روز بعد زماني كه وي در حال بازگشت به منزل بوده مجدداً با همان ماشين و سرنشينان آن روبه رو شده و مورد اصابت يك گلوله قرار مي گيرد.
پليس از روي شماره ماشين فوق، موفق به دستگيري قاتلان ۲۰ و ۲۱ ساله وي شد.
اعتراف به قتل همسر
سي. ان. ان: قاضي دادگاه عالي ايالت يوتا، مردي را كه متهم است با شليك گلوله اي به سر همسرش زماني كه وي در خواب بود، او را به قتل رسانده است. گناهكار تشخيص داد.
مارك هاكينگ پيش از صدو ر رأي در جايگاه متهم ايستاد و در حالي كه به چشمان قاضي خيره شده بود، گفت: بايد اعتراف كنم من همسرم را به عمد و با شليك يك گلوله به سرش به قتل رساندم.
به گفته دادستان پرونده، مارك پس از آن كه همسرش را به قتل رسانده جسد وي را در يك سطل زباله واقع در يك پارك انداخته است. نيروهاي پليس جسد مقتول ۲۷ ساله را سه ماه بعد در حالي كه تقريباً متلاشي شده بود پيدا كردند.
پدر مقتول كه در جلسه روز گذشته دادگاه حضور داشته و اعتراف صريح مارك را به قتل دختر شنيد در حالي كه مي گريست، در اين خصوص گفت: اعترافات مارك همچون خنجري بود كه بر قلبم فرود آمد. نمي توانم باور كنم كه او اين كار را با لوري كرده باشد.
طبق قوانين قضايي ايالت يوتا، دادستاني مي تواند درخواست حكم حبس از شش سال تا حبس ابد را براي چنين قتل هايي تسليم قاضي كند. دادستان اين پرونده اعلام كردكه قصد دارد درخواست حداكثر مجازات را براي متهم بكند.
دادستان پرونده در اين خصوص گفت: بر اساس حكمي كه امروز در خصوص گناهكار بودن متهم صادر شد امكان آزادي به قيد مشروط نيز وجود نخواهد داشت. ما به دنبال همين مسئله بوديم كه وي گناهكار شناخته شود و اكنون نيز تمام تلاش خود را براي صدور حداكثر مجازات براي وي خواهيم كرد.
مارك علاوه بر اقدام به قتل عمد با اتهام مخدوش كردن شواهد و مدارك نيز روبه رو است. لوري هاكينگ چند روز پيش از مرگ به دوستانش گفته بود كه پنج ماهه باردار است اما پزشكي قانوني به علت متلاشي شدن جسد وي موفق به كشف اين مسئله نشد.
مارك پس از آن كه نزد برادرانش به قتل همسرش اعتراف كرد دچار حمله قلبي شده و مدتي را نيز در يك بيمارستان رواني سپري كرد.
مادر لوري كه در دادگاه حضور داشت پس از پايان جلسه در حالي كه به شدت مي گريست در اين خصوص گفت: سؤالات بسياري در ذهنم وجود دارد كه بايد از مارك بپرسم. اما طرح اين سؤالات را به زمان بهتري موكول خواهم كرد.

سرقت مسلحانه از يك سوپرماركت
گروه حوادث: دو سارق مسلح كه قصد سرقت از يك سوپرماركت را در شمال تهران داشتند چند دقيقه بعداز ارتكاب جرم دستگير شدند.به گزارش خبرنگار ما، عصر روز جمعه دو پسر جوان در آخرين ساعات كاري يك سوپرماركت در منطقه سعادت آباد وارد آن فروشگاه شدند. در ابتدا هر كدام يك كيك و شير پاكتي برداشته و مشغول خوردن شدند. چند دقيقه اي كه گذشت صاحب فروشگاه كه قصد بستن مغازه خود را داشت از آنان خواست تا خريد خود را حساب كرده و فروشگاه را ترك كنند. ناگهان دو پسر جوان اسلحه اي را از جيب خود خارج كرده و با تيراندازي قصد سرقت داشتند كه مأموران گشت در صحنه حاضر شده و بعداز عمليات تعقيب و گريز موفق به دستگيري دو سارق مسلح شدند.

ارتكاب قتل در خيابان كارگر
گروه حوادث: مرد ميانسالي عصر روز جمعه با ضربه چاقو از سوي افرادي ناشناس مورد جراحت قرار گرفت و پس از انتقال به بيمارستان جان سپرد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱۸ و۴۰ دقيقه روز جمعه اهالي خيابان رازي با صداي داد و فرياد يكي از كسبه آن منطقه به خيابان آمدند.
حسن ۴۷ ساله كه با ضربات چاقو مجروح شده بود از مردم كمك مي خواست. آن قدر خون از زخمهاي بدنش رفته بود كه قادر به بيان علت مجروحيتش نبود. اهالي به سرعت حسن را به بيمارستان انتقال دادند، ولي تلاش پزشكان براي بهبودي، مدت زيادي نپاييد و در نهايت مرد ۴۷ ساله در اثر شدت جراحات وارده بر بدنش جان سپرد.
مأموران كلانتري ۲۱۵ بعد از اطلاع از ماجرا خود را بر بالين جسد حسن رساندند. بررسي هاي لازم بر روي جسد صورت گرفت. مراتب به اطلاع بازپرس اصغرزاده و كارآگاهان دايره۱۰ آگاهي مركز رسيد.
در تحقيقات بعدي چند نفر از كسبه خيابان كارگر كه وقوع جنايت در آن منطقه رخ داده بود به مأموران آگاهي گفتند: «چند دقيقه قبل از شنيدن صداي فرياد كمك طلبانه حسن يك موتور سيكلت كه دو سرنشين داشت از مغازه حسن خارج و متواري شدند.»
جسد مقتول به پزشكي قانوني انتقال يافت. تحقيقات پليس براي شناسايي عامل يا عاملان جنايت و كشف انگيزه آنها براي ارتكاب اين قتل در دايره۱۰  آگاهي زير نظر بازپرس اصغرزاده ادامه خواهد يافت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |