چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۴
جستجوي كاتوليك خوب
000333.jpg
نيلوفر قديري
«تندرو» ، «محافظه كار» ، «جنجالي» و... اينها اولين تعابيري است كه چند ساعت بعد از انتخاب
«يوزف راتزينگر» به عنوان جانشين پاپ رهبر كاتوليك هاي جهان در توصيف او به جهان مخابره شد. پاپ بنديكت شانزدهم از زماني كه جانشين پاپ ژان پل دوم شد ،افكاروعقايدش براي تمامي كشورها علي الخصوص جهان مسيحي حائزاهميت شد. به اين ترتيب در معرض نگاه پرسشگر بسياري قرار گرفته است . مقاله زيرنگاهي اجمالي به عقايد ونظريات پاپ جديد وهمچنين ديگر شخصيتها ورسانه ها در باره اودارد.

رسم بر اين است كه بحث هاي جلسه انتخاب پاپ جديد از پشت درهاي مهر و موم شده جلسه كاردينال ها به بيرون راه پيدا نكند، اما نطق راتزينگر به عنوان نامزد جانشيني پاپ براي كاردينال ها، چند ساعت بعد به گوش رسانه ها رسيد و واشنگتن پست با لحن طعنه آميز و حاكي از ناخشنودي آشكار از كاردينال آلماني نوشت: «اين نطق نشان مي دهد كه گويي او خود دريافته كه قرار نيست انتخاب شود. او فضايي قطبي ايجاد مي كند و اگر انتخاب شود هزاران هزار كاتوليك را در اروپا و آمريكا به حاشيه كليسا عقب مي راند.»
بعضي نويسندگان و تحليل گران رسانه اي پيشنهاد كرده اند نطق راتزينگر در نشست كاردينال هاي گزينشگر پاپ جديد به عنوان پاراگراف جنجالي سال ۲۰۰۵ انتخاب شود. اين پاراگراف اين طور آغاز مي شود: «در دهه هاي اخير امواجي از نظريه ها و ايدئولوژي ها و شيوه هاي فكري اطراف ما را فرا گرفته و قايق كوچك ذهن بسياري از مسيحي ها را به اين سو و آن سو كشانده است، از ماركسيسم به ليبراليسم، از اصول اشتراكي به فردگرايي راديكال، از الحاد به عرفان مذهبي، از عرفان منكر وجود خدا به چند خدايي و... هر روز فرقه جديدي ايجاد مي شود و آ نچه« سنت پل »درباره فريب بشر و تلاش براي به خطا انداختن آن گفته بود محقق مي شود. امروز اعتقاد صريح و آشكار به كليسا، برچسب بنيادگرايي مي خورد.در حالي كه نسبي گرايي يعني امكان دادن به خود براي قرار گرفتن در معرض اين نظريه ها تنها رويكردي است كه مي توان با تمسك به آن با دوران مدرن امروز كنار آمد. امروز ما در حال ايجاد ديكتاتوري نسبيت هستيم كه در آن هيچ چيز قطعي نيست.»كمتر از ۲۴ ساعت بعد از ايراد نطق در جمع كاردينال ها، راتزينگر به عنوان پاپ بنديكت شانزدهم جانشين پاپ ژان پل دوم شد. پس كاردينال ها از سخنان او راضي بوده اند و «ديكتاتوري نسبيت» شعار فكري امسال كليساي كاتوليك است.
پاپ جديد و سخنان او بيش از هر كس ديگر، آمريكايي ها را نگران كرده است. نويسندگان آمريكايي اين حرف هاي راتزينگر را اعلان جنگي عليه مدرنيته و ليبراليسم(به معناي ليبرال دموكراسي) خواندند و نوشتند، اين يك اختلاف نظر با كليساي كاتوليك آمريكا نيست بلكه يك هجمه تمام عيار است.به نظر آنها اين انتخاب از آن جهت نگران كننده است كه بازتاب نظر دست كم دوسوم كاردينال هاي كليساي كاتوليك به شمار مي آيد.انتخاب پاپ جديد در ديگر قطب هاي جهان مسيحيت هم واكنش هاي همراه با نگراني را به همراه داشت. در آلمان كه بعد از ۵ قرن شاهد انتخاب «فرزندي از خاك خود» به عنوان رهبر كليساي كاتوليك بود، مطبوعات و رسانه ها نوشتند، «انتخاب بنديكت شانزدهم چندان شور و هيجاني در ميان كاتوليك هاي آلمان ايجاد نمي كند، اگرچه انتخاب يك آلماني بايد نشانه اي براي اروپا باشد.»آلماني ها به اين انتخاب فخر مي ورزند اما همان طور كه روزنامه محافظه كار «دي ولت» چاپ برلين نوشت، آلماني ها مي دانند بسياري در غرب از اين انتخاب خشنود نشده اند.
انگليسي ها هم از اين كه يك آلماني كه در جواني عضو گروه جوانان هيتلر بوده اكنون رهبر كليساي كاتوليك شده، ابراز ناخشنودي كردند. روزنامه چپگراي اينديپندت چاپ لندن با اعزام خبرنگاري به «باوارياي» آلمان، جايي كه راتزينگر در آن مدرسه رفته گزارش مفصلي درباره شرايط دوران نوجواني و جواني پاپ جديد تهيه و منتشر و اعلام كرد كه هيچ يك از اين وقايع در زندگي نامه راتزينگر منعكس نشده است. در زندگي نامه پاپ جديد كه در سال ۱۹۹۷ چاپ شد، آمده است، او كه در پايان جنگ جهاني دوم در واحد ضدهوايي خدمت مي كرده در اواخر آوريل ۱۹۴۵ از ارتش فرار كرده و به «تران اشتين» گريخته است. در آن شهر او لباس غيرنظامي پوشيده و بعد به دست آمريكايي ها اسير شده و مدتي را در اردوگاه زندانيان جنگي آمريكا گذرانده است.كشورهاي غربي اميدوار بودند فردي به عنوان جانشين پاپ انتخاب شود كه به اندازه او محافظه كار نباشد. از نظر آنها مصداق هاي محافظه كاري در مخالفت با داروهاي ضدبارداري، همجنس گرايي، مرگ دلسوزانه (euthanasia)، كشيش شدن زنان و آنچه «دخالت در جنبه هاي زندگي فردي» مي خوانند، معنا پيدا مي كند.
غربي ها انتظار داشتند پاپ جديد شخصيتي «مترقي» مانند «ژان ۲۳» باشد كه با تشكيل شوراي آزاد واتيكان دوم در دهه ۱۹۶۰ بسياري را شگفت زده كرد. اما راتزينگر يك محافظه كار راديكال است كه از اين عنوان ترسي هم ندارد.در سالهاي اخير كناره گيري مردم از كليسا در كشورهاي صنعتي غرب موضوع بحث هاي فكري و عقيدتي و مقالات متعدد مطبوعاتي بوده است. در ايتاليا مقر واتيكان، نيمي از مردم به كليسا نمي روند. در كشورهاي اروپايي ديگر هم تعداد كليساها كاهش يافته است. بعضي محافظه كاري كليساي كاتوليك را دليل كم رنگ شدن حضور مردم مي دانند و بعضي ديگر مي گويند چون كليسا به اندازه كافي با قدرت و صراحت نظرات و راهنمايي هاي خود را اعلام نكرده اقبال مردم به كليسا كمتر شده است.بعضي ديگر هم مي گويند مردم در اين كشورها نه تنها با بعضي دستورات كليساي كاتوليك مخالفند بلكه فرصتي براي ابراز اين مخالفت ندارند و به همين دليل اقبالي نشان نمي دهند.اگر دليل حضور كمرنگ غربي ها در كليساها اين باشد، در زمان مسئوليت پاپ جديد تفاوت چنداني در شرايط ايجاد نخواهد شد چون راتزينگر قبلاً گفته است كه كليسايي كوچك از مؤمناني  اندك را به انبوهي از كساني كه «كاتوليك خوب» نيستند، ترجيح مي دهد.نخستين ديدار پاپ جديد با خبرنگاران كه روز شنبه در واتيكان انجام شد و فقط ۱۵ دقيقه طول كشيد، تفاوت هاي بنديكت شانزدهم را با ژان پل دوم نشان داد. او بر خلاف پاپ قبلي كه نشست هاي مطبوعاتي يك ساعته برگزار مي كرد، به سؤال هيچ يك از هزار خبرنگار حاضر در آن جلسه پاسخ نداد. اما تفاوت قابل توجه بنديكت شانزدهم با ژان پل دوم رويكرد او به پيروان ديگر مذاهب است. پاپ ژان پل دوم در سفرها و اظهارنظراتش توجه ويژه اي به پيروان ديگر مذاهب نشان مي داد، اما به نظر مي رسد پاپ بنديكت شانزدهم چنين رويكردي ندارد و همواره بر اشاره به تفاوت هاي ميان كليساي كاتوليك و اين مذاهب تأ كيد دارد.مخالفت مؤكد او با ورود تركيه به اتحاديه اروپا آن هم به دليل مسلمان بودن اين كشور و بيم از اخلال در هويت مسيحي اروپا از بارزترين جنبه هاي اين رويكرد است. او در اين باره گفته است، ريشه هايي كه اروپا را شكل داده، ريشه هاي مسيحي است. تركيه همواره نماينده قاره ديگري بوده كه تفاوت آشكاري با اروپا دارد.برابر كردن اين دو قاره اشتباه است. تركيه بر اساس ريشه هاي اسلام بنا شده و ورود اين كشور به اروپا كاري ضد تاريخي است. پاپ جديد همچنين از بي ميلي اروپا براي تأكيد بر ريشه هاي مسيحي خود به خاطر بيم از توهين به ماهيت در حال نفوذ اسلام در كشورهاي اروپايي، به شدت انتقاد كرد ه است.اين رويكرد پاپ جديد فقط به پيروان مذاهب ديگر محدود نمي شود. او تأكيد دارد كه كليساهاي ديگر مسيحيت به جاي «كليساهاي خواهر» ، «كليساهاي دختر» خوانده شوند.راتزينگر در نطق عيد پاك به به دليل وخامت حال پاپ ژان پل، توسط او ايراد شد و همچنين در سخنانش در نشست  كاردينال هاي گزينشگر پاپ جديد، كليساي كاتوليك را در وضعيت بحراني توصيف كرد و آن را به قايقي ميان دريايي طوفاني و در معرض هجوم امواج تشبيه نمود. از نظر او در جامعه كنوني غرب يك «كاتوليك خوب» بودن كار خيلي دشواري است. به همين دليل او مسئوليت پاپ گذشته و خود را يك نبرد دشوار مي داند.راتزينگر با انتخاب عنوان بنديكت، نام قديسي در قرن شش كه به مسيحي شدن اروپا كمك كرد، در حقيقت نشان داد كه خود را تحكيم كننده اين مذهب در قاره اي مي داند كه در حال غلتيدن در دامان سكولاريسم است.

نگاه امروز
سنت كاتوليسم و سياست غربي
محمد ياسر زفرقندي
خبرگزاري هاي بي.بي.سي و سي.ان.ان چيزي در حدود ۲۴ ساعت گزارش آخرين لحظات زندگي پاپ ژان پل دوم را دنبال مي كردند مردي كه بيست و چند سال به عنوان عالي ترين مقام كليساي كاتوليك محسوب مي شد، اما مقصود اصلي اين توجه رسانه اي غرب به مرگ پاپ ژان پل دوم مدتي بيشتر طول نكشيد كه آشكار شد و آن هم از پس تجمع كاردينال هاي كليساي كاتوليك جهت تعيين پاپ جديد بود و به اين صورت با حمايت عظيم تبليغاتي و رسانه اي غرب اين توجه بيش از انتظار به مرگ پاپ ژان پل دوم نيز توجيه شد. اما پاپ جديد كه از همان ابتدا از نطق ها و موضع گيري هايش سنت گرايي و محافظه كاري او قابل مشاهده است بار ديگر نشان داد كه سياست غربي چگونه توانسته حتي در عالي ترين موضع هاي مذهبي دخالت كند هرچند كه در اينجا تحليل ديگري نيز مي توان ارايه داد و آن شور و شوق و توجه مردم به پاپ سنت گراي جديدي است كه با داروهاي ضدبارداري و همجنس گرايي كه درست برخلاف قانون كليساي كاتوليك است برخورد مي كند و در نگاه انحصارگراي خود نسبت به كاتوليسم راسخ و پايدار است و اين خود توجه دوباره مردم جهان و به خصوص دنياي مسيحيت به معنويت و دين است.
اما در تحليل  استراتژي علت انتخاب اين پاپ جديد آ لماني درنظر داشتن چند نكته بسيار قابل توجه است. اولين مساله شايعه و رايزني براي انتخاب يك پاپ سياهپوست يا پاپي از آمريكاي جنوبي است كه موردتوجه بسياري از مردم جهان نيز قرار گرفت.
اما در عمل اين گونه نشد و انتخاب پاپ از يكي از قطبهاي اروپاي غربي يعني آلمان خود نشان گر اين است كه حتي سنت معنوي كاتوليسم نيز در جهان تحت تاثير سياست غربي است و مسيحيت اروپاي غربي اصلا اينچنين اجازه اي را - حتي در قرن ۲۰۰۵ و بعد از سالها شعاردادن براي حقوق بشر _ به خود نمي دهدكه پاپ را از دنياي رنگين پوستان انتخاب كند.
مساله ديگر تطهير چندجانبه رسانه هاي غربي در تقاضاهايشان از بعضي از شبهاتي است كه بر شخصيت «يوزف راتزينگر» يعني پاپ جديد وارد شده است. ازجمله اين شبهات همكاري با نازيسم است كه در تطهير و رد و توجيه آن كوشش بسياري شده است.
ازطرفي انتخاب يوزف راتزينگر كه حالا ديگر با لقب بنديكت شانزدهم در سمت پاپي قرار دارد موردتوجه بسياري از سياستمداران غربي نيز قرار گرفته است. چنانكه حتي بوش نيز ابراز مسرت زيادي از انتخاب او كرد و گرهارد شرودر صدراعظم آلمان نيز او را يك افتخار بزرگ براي ملتش دانست. حالا باتوجه به حمايت حداقل معنوي _ اكنوني _ دولت هاي غربي از پاپ جديد بايد ديد بنديكت شانزدهم چه تحولات و نگرش هايي را در مشي خود براي كليساي كاتوليك به ارمغان مي آورد. آيا او مي تواند اين حمايت ها را تا زماني طولاني با خود داشته باشد؟ و آيا باز نياز به حمايت هاي عظيم رسانه اي غرب خواهد بود؟ و يا...

ايران
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
علم
فرهنگ
ورزش
|   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |