الهه رحماني خاكي
كمتر كسي است كه نام ميرعماد را نشناسد. خطاط برجسته عصر صفوي، چهارصد سال است كه از تاريخ ظهور او در عرصه هنري مي گذرد و اكنون جالب است بدانيد نوزدهمين نسل اين هنرمند شهير و شهيد در مراسم بزرگداشت او شركت داشت.پروانه ميرعمادي فرزند سيد صدر الدين ميرعمادي خطاط و نقاش عصر حاضر اين امانت هنري گرانبها را كه از اجدادش به او به ارمغان رسيده به درستي حافظ و نگهدارش بوده است.
وي ساكن شهر تورنتو كانادا و مدتي است در تهران بسر مي برد. در اين ملاقات گفت وگويي كوتاه با اين هنرمند انجام داديم كه در پي مي آيد.
* در ابتدا از خودتان برايمان بگوييد و اينكه فعاليت هاي هنري تان را از چه سني آغاز كرديد؟
- متولد محله قديمي اميريه تهران هستم. از كودكي تحت نظر پدر كار نقاشي و خطاطي را آغاز كردم. او هميشه مرشد و معلمم بود. در سن ۱۳ سالگي اولين كار رنگ روغن خود را با مدلي زنده از انواع ميوه به روي بوم آوردم.
پدرم را هميشه در حال خطاطي و نقاشي كشيدن مي ديدم، علاوه بر خطاطي و نقاشي، مجسمه ساز، گريمور و شاعر خوبي هم بود. همچنين دستي بر قلم داشت و مدتي نيز در سمت سردبيري روزنامه اطلاعات فعاليت مي كرد. او عضو انجمن خوشنويسان بود و با نام هنري خزان آثار خود را بر جاي مي گذاشت. وي مدتي نيز به تدريس آناتومي در دانشگاه هنرهاي زيباي تهران مشغول بود.
* از سابقه هنري و تحصيلات خود بگوييد و بفرماييد از محضر چه اساتيدي بهره جسته ايد؟
- در سال ۱۳۵۹ از دانشگاه هنرهاي زيباي تهران در رشته نقاشي فارغ التحصيل شدم و در كانادا در كالج OCAD آموزش دوره فيگوراتيو را به مدت ۲ سال پشت سر گذاشتم. در خلق آثارم از مداد رنگي، آبرنگ، رنگ روغن، گواش و كنته استفاده مي كنم. همچنين گاه و بيگاه پرتره هاي هنري را نيز با رنگ روغن ساخته ام. بعد از پدر از محضر اساتيدي همچون استاد الخاص در نقاشي، استاد فرادي در خط نستعليق، استاد كابلي و حيدري در شكسته و اخيراً نيز با استاد اخوين دوره فوق ممتاز را طي مي كنم.
* از برنامه هاي هنري آينده تان بگوييد؟
- اخيراً مجوز تأسيس انجمن خوشنويسان وابسته به ايران را در تورنتو به من داده اند كه اين برنامه بسيار گسترده و در عين حال مي تواند يك خبر خوب هنري نيز باشد و در كنار آن قصد نوشتن كتابي را در خصوص شرح احوال خود و ميرعماد بزرگ را در برنامه ام گنجانده ام كه اميدوارم انجام شود.
* انجام كارهاي هنري را چگونه مي بينيد. منظورم احساسي است كه مي توانيد با اثرتان برقرار كنيد؟
- من خودم هنگامي كه يك اثر هنري را خلق مي كنم انرژي زيادي را در وجودم احساس مي كنم و گذشت زمان را به هيچ عنوان حس نمي كنم. كار هنري را نوعي عبادت مي دانم و هنگامي كه به آن مشغولم به خدا نزديكتر مي شوم. در واقع يك هنرمند از طريق خط و نقاشي مي تواند پيام دهنده باشد و به همين دليل بينندگان هنگام تماشا مي توانند آن احساس را از اثر بگيرند. پيام من در كليه كارهايم پيام دوستي و محبت بوده است.
* حال كه صحبت به اينجا رسيد مي خواستم نظرتان را به عنوان يك رئاليست در مورد سبك نقاشي انتزاعي بدانم. البته با توجه به مدرنيته شدن سبك زندگي كه متقابلاً به روي كارهاي هنري هم تأثير بسزايي گذاشته است!
- شخصاً تا به حال اين سبك را تجربه نكرده ام ولي شايد روزي اين كار را انجام دهم. در كل مخالف نيستم، ولي با تقليد در هر سبك هنري از جمله انتزاعي مخالفم. اگر هنرمندي نقاشي مدرن مي كند، نبايد تقليدي در كار باشد، بلكه بايد از ذهنش كمك بگيرد. در واقع اين سبك نقاشي را نوعي تلفيق طراحي و رنگ مي دانم. براي درك اين نوع كار بايد از احساس كمك گرفت. يعني نقاش هم بايد خود هدف و حس خاصي را هنگام خلق اثر داشته باشد تا بيننده بتواند آن منظور را از كار دريافت كند.
* اخيراً كنگره اي با نام بزرگداشت ميرعماد در قزوين و اصفهان برگزار شد. در اين خصوص برايمان توضيح بفرماييد؟
- به مناسبت بزرگداشت چهارصدمين سال صدرنشيني ميرعماد بر اريكه خوشنويسي ايران كنگره جهاني در مهرماه ۱۳۸۳ در قزوين و اصفهان برگزار شد، اين همايش ۲ روز در قزوين و يك روز در اصفهان برقرار بود و من روز دوم را در قزوين و روز سوم را در اصفهان سخنراني كردم. در اين كنگره اساتيدي همچون اميرخاني، اخوين، احصايي، نظام العلما، استاد سلحشور، شمس انصاري و بسياري ديگر از صاحبنظران حضور داشتند، در پايان قرار شد اين مراسم هر دو سال يك بار در قزوين برگزار شود. به همين مناسبت در ميدان مجاور دروازه درب كوشك كه از جمله دروازه هاي پايتخت خوشنويسي ايران محسوب مي شود و ابتداي بلوار ميرعماد قزوين تنديس اين هنرمند نامدار نصب شده، كه اين اثر هنري را استاد هادي ضياءالدين خلق كرده است. همچنين در عمارت چهلستون، موزه خوشنويسي ايران برپا شد كه در حدود ۲۵۰۰ قطعه اثر از بزرگترين استادان خوشنويس ايران نظير ميرعماد در آن گردآوري شده است.