يادداشت
وقتي مسافران هوايي روي زمين امنيت ندارند
امير طوسي نژاد
ناوگان هوايي ايران شامگاه 31 فروردين ماه بار ديگر شاهد يك حادثه مرگبار بود با اين تفاوت كه اين بار حادثه براي مسافران هوايي روي زمين رقم خورد و 3 نفر در پي سقوط در رودخانه كن جان خود را از دست دادند.
وقوع حوادث مختلف در ناوگان حمل و نقل در جهان و حتي كشورهاي مدرن امري اجتناب ناپذير است، اما در مقايسه حوادث در تمامي دنيا با كشورمان به راحتي مي توان به عمق فاجعه و عدم مسئوليت پذيري برخي از مسئولان پي برد. هفته گذشته يك قطار مسافربري در ژاپن تنها به خاطر سرعت زياد از ريل خارج شد و 104 مسافر را به كام مرگ كشاند. پس از وقوع اين حادثه كه در 4 دهه اخير در ژاپن بي نظير بوده، به رغم مقصر شناخته شدن لوكوموتيوران در وقوع حادثه مرگبار، رئيس بخش مربوطه استعفا داد تا به اين ترتيب رياست اين وزارت به يك شخص لايق تر كه بتواند كنترل بيشتري بر امور داشته باشد واگذار شود.
نتايج مقايسه اين دو حادثه از چند جهت حايز اهميت است:
۱ وقتي در كشورمان حادثه اي مرگبار اتفاق مي افتد، مسئول سازمان يا ارگان مربوطه كه به نوعي در وقوع آن نقش داشته اند، با شانه خالي كردن از مسئوليت ها تنها سعي مي كنند قصور هاي صورت گرفته را به گردن قرباني اين حوادث يا عوامل ديگر بيندازند و به طور كلي وقتي مسئوليت پذيري رنگ مي بازد و كسي پاسخگوي مسئوليت خويش و قصورهاي خواسته و ناخواسته ناشي از بي توجهي ها نيست، آن وقت مقصر تمام سوانح قربانيان اينگونه حوادث هستند كه جانشان را از دست داده اند و دستشان از دنيا كوتاه مانده و در حقيقت قادر به دفاع از خود نيستند. به طور مثال اواخر دي ماه سال گذشته وقتي 13 دانش آموز مدرسه سفيلان در آتش سوختند، نگاه مسئولان به معلم كلاس كه خود نيز قرباني شده بود، معطوف شد و رفته رفته از وي به عنوان عامل اصلي مرگ خاموش دانش آموزان ياد شد.
موضوع مرگ 13 نوگل باغ علم و دانش به همين آساني پايان يافت بدون آنكه حتي يكي از مسئولان آموزش و پرورش اين بخش روستايي استعفا كند يا حداقل از سوي مسئولان رده بالا مجبور به ترك كار شود.
مرگ خاموش شش دانش آموز دختر در درياچه مصنوعي پارك شهر نيز دليلي بر اين مدعي است، حادثه اي كه با اعلام رضايت اولياي دم و مقصر شناخته شدن قايقران، به دست فراموشي سپرده شد. از سويي ديگر وقتي حادثه اي مرگبار در كشوري مانند ژاپن رخ مي دهد، رئيس سازمان مربوطه، با استعفا و ترك محل خدمت خود به مردم، عرصه را به يك فرد لايق واگذار مي كند و از سخناني كه باعث جريحه دار شدن خاطر خانواده هاي داغداران مي شود، خودداري مي كند.
۲ پس از وقوع حادثه اي در كشورمان براي كشف علت اصلي وقوع آن حادثه به رغم امكان تشخيص آن در كمترين زمان ممكن، ماه ها بلكه سالها زمان صرف مي شود تا بهانه اي باشد براي به تعويق انداختن محاكم و مجازات مسبب اصلي آن حادثه كه اين موضوع تنها باعث مي شود حادثه مورد نظر فراموش شود. در حالي كه در كشورهاي ديگر كارشناسان با ماموريت ويژه در كمترين زمان، مهمترين عامل وقوع در حادثه را تشخيص و به اطلاع افكار عمومي مي رسانند.
۳ متاسفانه مسئولان با هر نوع حادثه اي به طور سطحي برخورد مي كنند كه با اين شيوه غلط امكان ريشه يابي در حوادث مرگبار ديگر سلب مي شود، در حالي كه مي بايست با كشف علت وقوع حادثه، بلافاصله نسبت به رفع آن اقدام كرد تا شاهد حادثه مشابه نباشيم.
نمونه اين سهل انگاري و كوتاهي را به راحتي مي توان در حادثه آتش سوزي در دبستان سوده شهرستان رشت مشاهده كرد. در اين حادثه كه حدود 11 سال قبل رقم خورد، شش دانش آموز دختر ميان شعله هاي آتش خاكستر شدند كه بررسي هاي اوليه نشان داد اين كلاس حتي از يك كپسول آتش نشاني بهره مند نبوده است.
عدم توجه به اين مهم به رغم شكست آن باعث شد تا سال گذشته 13 دانش آموز دبستان روستاي سفيلان از توابع گرگان به طرز هولناكي در شعله هاي آتش جان خود را از دست بدهند در صورتي كه وقوع حوادث مرگبار در كشورهاي ديگر تجربه و پلي خواهد بود براي جلوگيري از وقوع موارد مشابه و رسيدن به موفقيت هاي بيشتر.
۴ چهارمين مسئله اي كه قابل تامل است و دل هر ايراني را به درد مي آورد، واكنش مسئولان و خونسردي آنان نسبت به وقوع حادثه مربوطه است. در حادثه فرود هواپيماي بوئينگ 707 هواپيمايي ساها در فرودگاه مهرآباد و ورود آن به رودخانه كن، مسئولان ناوگان هوايي تا ساعت ها پس از وقوع اين حادثه مرگبار با آرامش خاطر ستودني اعلام مي كردند هيچ يك از مسافران اين پرواز كشته نشده اند و تنها يك كودك چهار ساله ناپديد شده است. حدود 12 ساعت پس از اظهارات ضد و نقيض مسئولان، اعضاي خانواده دو نفر از قربانيان اين سانحه هوايي با حضور در فرودگاه مهرآباد، دست به اعتراض زدند و خواستار پاسخگويي صريح مسئولان شدند.
۵ و بالاخره مي توان به شيوه غلط اطلاع رساني پاسخگويي مسئولان در خصوص حوادث اشاره كرد. اين موضوع به واقع امكان هشدار به مردم و آگاهي ساير مسئولان را سلب مي كند. در كشورهاي مدرن به محض وقوع حادثه اي، خبرنگاران و شبكه هاي تلويزيوني به عنوان نماينده افكار عمومي با حضور در صحنه به پخش لحظه به لحظه حادثه مورد نظر مي پردازند، حال آنكه در كشورمان شديدترين برخوردها متوجه نماينده رسانه ها مي شود و بعضا خبرنگاران به عقب افتادن امور در حادثه مربوطه متهم مي شوند!
بنابراين با اينگونه واكنش ها و عكس العمل ها از سوي مسئولان، افكار عمومي قانع نمي شود و سوال هاي متعددي بي پاسخ باقي مي ماند كه اين امر تنها بي اعتمادي آنها و احساس ناامني در جامعه را به دنبال خواهد داشت.
|