سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۸
شلختگي در نماهاي تهران
شمعداني هاي گمشده ،برج هاي سيماني
000969.jpg
عكس: مسعود سهيلي
نه تنها فرهنگ مردم يك شهر بر نماي شهري تاثير دارد كه نماي شهري و ساخت بنايي يك شهر نيز فرهنگ مردم را خواهد ساخت
شهره مهرنامي
كوچك كه بودم آپارتمان  سه طبقه ما بلندترين ساختمان محله بود، همان ساختمان سه طبقه با كنيتكس قهوه اي رنگش. از داخل كوچه كه رد مي شدي پيچك هاي امين الدوله دستشان را به سويت دراز كرده بودند تا با نوازشت حضورشان را به تو يادآوري كنند. خانه هاي كوتاه قد يا پنجره هاي رنگي و زيبا كه لبه هاي آنها با گلدان هاي شمعداني دست پرورده پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها تزئين شده بود، بناهاي محله را تشكيل مي داد.
هميشه انتهاي كوچه، پسر بچه ها گل كوچك بازي مي كردند و دختر بچه هاي شيطان با دوچرخه هاي رنگي شان در حال رفت و آمد بودند. كمي بعد ساختمان دو طبقه زيباي رو به روي آپارتمان ما را خراب كردند و جاي آن ساختمان بلند سياه رنگي ساختند. ديگر آپارتمان سه طبقه ما بلندترين ساختمان نبود. در پي اين حادثه آدم هاي غريبه زيادي به كوچه ما آمدند. بزرگتر كه شدم يكي در ميان ساختمان هاي دو طبقه زيبا جاي خود را به آپارتمان هاي شش، هفت طبقه سياه دادند.
ديگر از پيچك هاي امين الدوله خبري نبود، كوچه شادابي خود را از دست داد. جاي خالي گلدان هاي شمعداني را مي توانستي به چشم ببيني و ديگر بوي شمعداني نبود كه بگويد پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در انتظار ديدار تو هستند.
با خودم فكر كردم، تهران دارد مي ميرد، تهران با اين ساختمان هاي سياه و بلندش، زشت و بدقيافه  شده و دلش مرده است. نشانه هاي گذشته كم كم از چهره شهر پاك شده و ديوارهاي كهنه فرو ريخته تا ديوارهاي بي احساس و خشك بنا شوند.
چشم اندازهاي سنتي جاي خود را به پنجره هاي بي تفاوت و زمخت امروزي داد تا امروز بنا شود و ديروز فراموش.
گم شدن نشانه هاي گذشته
حالا مي توان ساختمان هاي سياه و بلند و بد قيافه را ديد كه سفت و محكم ايستاده اند و به نرمي و شكنندگي درخت ها مي خندند. آنها هر روز آنقدر زيادتر و بلندتر مي شوند كه ديگر درخت هاي بلند شهر به زانوي آنها هم نمي رسند. از طرفي تاثير زياد شدن خودروها در سطح شهر و دود منتشر شده از آنها نماي اين ساختمان هاي بدون نظم و زشت  را نيز زشت تر و كريه تر كرده و به بهم ريختگي و آشفتگي تهران افزوده است.
چه چيزي باعث اين آشفتگي شده و چرا آرامش از شهر تهران رخت بربسته است؟  آيا ساختمان هاي سياه، سنت قديمي مردم را به يغما برد يا خود مردم گريزان از سنت، خواستار اين شلوغي و درهم ريختگي شدند؟
اي كاش مي شد يك قلم نقاشي برداشت و با يك دنيا رنگ هاي شاد چهره شهر تهران را رنگ و لب هاي مردم را خندان كرد و آرامش را دوباره به اين شهر بازگرداند.
گروهي معتقدند اين فرهنگ خود مردم است كه باعث شده تهران چنين شهر درهمي باشد، يعني اگر چهره شهر هم با نقاشي درست كني با ترافيك آن نمي توان كاري كرد.
زيبايي بصري بخشي از حقوق مردم است كه متاسفانه طي ده ها سال دستخوش اعمال سليقه هاي شخصي شده است، به طوري كه به گفته مدير روابط عمومي شهرداري منطقه 22 ، آلودگي تصويري در شهر تهران دو منشاء دارد؛ اول در اثر فرم معماري بي رويه و طراحي نشده ساختمان ها كه اين امر به دليل رفتار سليقه اي كارفرمايان و عدم تعهد معماران و طراحان ساختمان هاي شهري است و دوم فرهنگ بهره برداري از ساختمان ها، تابلوهاي ناهماهنگ، مغازه ها، كركره هاي زنگ زده و نامرتب، كيوسك ها، داربست هاي ناهماهنگ و ...
در قرن 13 ميلادي در فلورانس ايتاليا وقتي كسي مي خواست جواز ساخت بنايي را از شهرداري بگيرد بايد نقشه ساختمان را به مسئولان شهرداري نشان مي داد تا آنها بررسي كنند كه آيا نقشه ظاهري ساختمان با ساختمان هاي ديگر در محله همخواني دارد يا خير؛ چه از لحاظ رنگ، چه از لحاظ قد و چه از نظر تركيب.
حال اين سوال مطرح است كه چه چيزي باعث اين آشفتگي شد. يك معمار معتقد است نه تنها فرهنگ مردم يك شهر بر نماي شهري تاثير دارد كه نماي شهري و ساخت بنايي يك شهر نيز فرهنگ مردم را خواهد ساخت.
سنت چيزي نيست جز قوانيني كه فرهنگ مردم جامعه آن را ايجاد مي كند. همراه با انقلاب صنعتي در اروپا تكنولوژي وارد ايران شد و مردم همزمان با ورود تكنولوژي به كشور خواستار نوعي زندگي مدرن شدند و اين باعث تغيير فرهنگ معماري در كشور نيز شد.
مريم كاميار در اين باره مي گويد: «با وجود تغيير فرهنگ معماري، مردم سنت هاي خود را حفظ كردند به طوري كه وقتي قرار شد در بناها از پنجره هاي 5 در 5 استفاده شود با وجود اينكه با فرهنگ مردم همخواني نداشت مردم آن را پذيرفتند، ولي روي آن را با سه لايه پرده پوشاندند تا داخل خانه ديده نشود، چرا كه خانه حريم شخصي و مخفي افراد است و سنت ما اجازه نمي دهد كه پنجره اي با اين وسعت باز باشد و از بيرون تا انتهايي ترين نقطه خانه به نمايش گذاشته شود. چرا تهران براي خود فرهنگ خاصي ندارد؟ آيا اين به دليل مهاجرت هاي بي رويه است؟ مگر مردم مهاجر فرهنگي نداشته اند كه امروز تهران به شهري بي هويت مبدل شده است؟ كاميار معتقد است: وقتي شخصي وارد تهران مي شود فرهنگ خود را نشان نخواهد داد، چرا كه آمده آنچه را كه در فرهنگ بومي اش سركوب شده از خود نشان دهد، آمده تا راحت تر زندگي كند. بنابراين به جاهاي شلوغ پناه مي برد تا ازدياد جمعيت و ساختمان هاي بلند آن بتواند او را مخفي كند.
به گفته اين استاد دانشگاه وقتي مردم از فرهنگ خود فرار مي كنند و جايي براي پنهان شدن مي يابند ديگران نيز به دنبال آنها به همين نيت خواهند آمد و اين جمعيت زياد و بيشتر شدن لحظه اي آن، نياز به فضا دارد، بنابراين محله ها ساختار خود را از دست مي دهند و جاي خود را به برج هاي بلند و سياه مي دهند تا سقفي باشند براي اين جمعيت روز افزون.
كاميار مي گويد: عجله رسيدن به مدرنيته نيز يكي از دلايلي است كه باعث شد حلقه ميان سنت و مدرنيته در اين ميان گم شود و ما سنت معماري خود را از دست بدهيم. به عقيده اين معمار نياز به توليد بيشتر و عجله در ساخت و عجله در رسيدن به فردايي بهتر نيز از دلايل ديگر اين بهم ريختگي است، چراكه حلقه مياني معماري سنتي و معماري مدرن با اين عجله از ميان رفت.وارطان، مهندسي كه بناي دانشگاه تهران را طراحي كرده بود، يكي از معماراني بود كه با اصول درست اين آپارتمان ها را ساخت، ولي دانشجويان او نتوانستند راه او و امثال او را ادامه دهند، چراكه طريقه يادگيري در فرهنگ، سينه به سينه بوده و استاد به شاگرد آنچه را مي دانسته مي آموخته، به همين دليل طريقه معماري درست ما مكتوب نشده و سينه به سينه منتقل شده است.به طور حتم عجله اي كه مردم در گسترش سريع تهران داشتند آنها را به اين تهران امروزي رساند. كاميار مي گويد: اينها دلايل تاثير فرهنگ بر نماي شهري و تاثير نماي شهري در فرهنگ مردم است، ولي اگر محله اي خراب شود مسئول آن مديريت است. محله را خراب مي كنند تا اتوبان بسازند، اتوبان ساخته مي شود، ولي به قيمت دوپاره شدن يك محله، امري كه در مديريت قبلي در مورد طرح نواب اتفاق افتاد.اين معمار مي گويد: با رنگ و لعاب دادن به نماي شهر نمي توان براي سياهي تهران كاري كرد. مشكل بايد اساسي حل شود.
يك جامعه شناس مي گويد: «تهران نماد جمعيتي است كه در آن زندگي مي كنند، يعني افرادي با نمادهاي مختلفي آمده و در يك جا جمع شده اند كه سنتهاي متفاوتي دارند و اين خود باعث ايجاد اين تضاد در تهران شده است.»به گفته شهريارعدل، فرهنگ شرق و غرب با هم مخلوط شده، ولي اين مخلوط شدن به دست كساني انجام شد كه يا ديد غربي داشته اند و شرق را نمي فهميدند يا ديد شرقي داشته و غرب را درك نمي كردند كه نمونه آن نيز به دست محسن خان فروغي، معروفترين معمار ايراني در ميدان حسن آباد ايجاد شد. او با برهم زدن نماي اين ميدان، بانك ملي را در آنجا بنا نهاد. ظاهرا آن زمان هم نظارتي وجود نداشته و جمع اين همه، امروز تهران را به اين مصيبت دچار كرده است. اين استاد دانشگاه تهران ادامه مي دهد: در درجه اول مخلوط شدن فرهنگ شرق و غرب و تاثير آن بر فرهنگ مردم باعث اين بهم ريختگي شد.وي تصريح مي كند: از ديگر دلايل بهم ريختگي تهران اين بود كه نيازهاي امروزي يك كلانشهر را شهر سنتي ما نمي توانست جوابگو باشد، يعني وسايلي مانند مترو، تراموا و اتوبوس نمي توانستند به راحتي در شهر حركت كنند بنابراين شهر به سوي مدرن شدن رفت، اما غير اصولي.
حال يك سوال پيش مي آيد: چگونه توانستند در شهر تاريخي مثل پاريس اين امروزي شدن را در كنار بافت سنتي شهر ايجاد كنند و به طور مثال خيابان بندي هايي ايجاد كنند كه به تركيب سنتي شهر لطمه اي وارد نشود؟
عدل براي مثال در مورد ناهماهنگي بناهاي جديد با بافت هويتي در شهرها مي گويد:  «در اصفهان برج جهان نما را نزديك ميدان نقش جهان ساخته اند. اين برج جهان نما نويسنده را به ياد برج مونپارنانس پاريس مي اندازد كه در كنار برج ايفل ساخته شد و مردم براي اينكه مخالفت خود را با احداث آن نشان دهند از اين مركز خريد نمي كنند، چراكه معتقد هستند هيچ چيز حق ندارد در برابر ايفل قد علم كند و وقتي مي خواهند از يك اشتباه فرهنگي مثال بياورند، اين برج را يادآوري مي كنند.
عدل مي گويد: «معماري ايران از زمان پهلوي دوم بهم مي ريزد. در دوره رضاشاه با ساخته شدن مدرسه معماري، نوعي معماري در تهران به وجود آمد كه با سنت آن عجين نبود، ولي به دليل اصولي بودن موفق شد.»اين جامعه شناس معتقد است كه براي درست كردن نماي شهر تهران با رنگ كردن آن نمي توان كاري از پيش برد.
رنگ هاي دلگير
رنگ، تابعي از ساختار عكس شهر است و نمي توان روي معماري غلط آن را با استفاده از رنگهاي شاد سرپوش گذاشت، ولي شايد بتوان گوشه اي از آن را از اين طريق جبران كرد.
يك گرافيست مي گويد: در رنگ شناسي، دو نوع رنگ وجود دارد؛ يكي گروه كروماتيك كه رنگهاي رنگي هستند مانند بنفش، آبي، زرد و ... و ديگري آكروماتيك ها كه بيرنگ ها هستند مانند سفيد، سياه و خاكستري.«ندا جهانشاهي» ادامه مي دهد: رنگها طول موج هايي دارند كه هركدام از آنها باعث اختلاف تاثير روي بيننده مي شوند. طول موج بالا ايجاد هيجان و طول موج پايين ايجاد آرامش مي كند. به گفته اين استاد دانشگاه، سفيد با طول موج 12 داراي پايينترين طول موج است. رنگ پاكي است، ولي در تاثير ديد، رنگي بيرنگ است. سياه با طول موج صفر نيز از بيرنگ ها است كه سكوت مطلق و ترس و دودلي و ترديد را تلقين مي كند. خاكستري با طول موج 6، رنگي خنثي است و نشانگر قفس و زندان است.جهانشاهي اضافه مي كند: رنگ سياه و سفيد و در نهايت خاكستري شهر، قدرت تصميم گيري و اعتراض را از آدمها مي گيرد و به همين دليل است كه مردم افسرده حال هستند.
اين گرافيست در مورد چرايي استفاده نكردن از رنگهاي متفاوت در شهر مي گويد: «خيلي از ساختمان سازها تحصيلات آكادميك ندارند و بيشتر بساز و بفروش هستند. به همين دليل گاهي ديده مي شود به جاي استفاده از رنگ در نماي ساختمان براي زيبا شدن آن، از لامپهاي رنگي هالوژن روي نماي سنگي سياه استفاده مي كنند. شايد كاربرد رنگ، زماني معنا بيابد كه بتوان در استفاده از معماري صحيح از وجود رنگهاي مناسب بهره مناسب گرفت.»

تبعات ممنوعيت حضور شهردار در جلسات هيات دولت
انكار نيازهاي پايتخت
000966.jpg
در حالي كه حدود يك هفته از اظهارات رئيس جمهوري پيرامون مشكلات ترافيكي شهر تهران و فاجعه آميز خواندن وضعيت تردد در شهر پس از نزول رحمت الهي گذشته است، هنوز موج واكنش و اظهارنظر كارشناسان مسايل شهري در اين باره فروكش نكرده است. به گونه اي كه شايد اگر سيد محمد خاتمي مي دانست متهم كردن شهردار به سوء مديريت در حل معضل ترافيك و اداره شهر تا اين اندازه شخصيت و عملكرد خودش را به بوته نقد مي كشاند هرگز حاضر نمي شد تاخير 55 دقيقه اي براي پوشيدن رداي دكترا را به گردن كسي بيندازد كه دكتراي خود را در رشته ترافيك كسب كرده است.
در واقع مي توان گفت آمدن باران و برف و اخلال در وضع رفت و آمد يا معطلي در ترافيك كور شهري مثل تهران فاجعه  نيست بلكه توجه نكردن به زيرساخت هاي شهري و ملي از سوي دولت است كه يك فاجعه غم انگيز به شمار مي رود.
عضو هيات رئيسه شوراي شهر تهران در اين باره مي گويد: «در حال حاضر 3 ميليون و 300 هزار دستگاه خودرو در تهران تردد مي كنند يعني براي هر 2 نفر يك خودرو وجود دارد و اين يعني نزديك شدن به سرانه جهاني اما آنچه باعث مي شود اين رقم فاجعه آميز جلوه كند رسيدن به سرانه جهاني نيست بلكه توجه نكردن به زيرساخت هاي شهري است.»
امير رضا واعظ آشتياني با اشاره به تردد 3 برابر ظرفيت خودرو در تهران معتقد است: «شوراي شهر و شهرداري برنامه هاي بلند مدت و كوتاه مدتي در بخش تجهيز حمل و نقل عمومي و عملياتي كردن مسايل ترافيك در سطح شهر دارند ولي بسياري از آنها نيازمند توجه ويژه دولت است.» با اين شرايط وقتي احداث هر كيلومتر بزرگراه در تهران براي مديريت شهري بيش از 30 ميليارد تومان هزينه در بردارد، آيا منصفانه است كه سود ناشي از توليد و فروش بي اندازه خودرو به جيب دولت و عده اي خاص برود و هزينه ساخت بزرگراه و تعريض خيابان و ساخت پل و توقفگاه براي عبور و مرور اين خودروها از جيب عموم مردم پرداخت شود؟ آيا با تمام اقداماتي كه مديريت جديد شهري براي حل مشكل ترافيك انجام داده است نبايد از دستگاه هاي اجرايي پرسيد كه چرا به جاي پشتيباني و حمايت از مديريت شهري، همواره با تصميمات شوراي اسلامي شهر تهران مخالفت كرده و مانع پيشرفت امور در پايتخت مي شوند؟
ورود ممنوع براي شهردار
به اذعان اكثر كارشناسان منع شدن شهردار پايتخت از حضور در هيات دولت يكي از مهمترين دلايلي است كه موجب نفي حضور مديريت شهري در كلانشهري مانند تهران آنهم از سوي بالاترين مقام اجرايي كشور شده است. ممنوعيت حضور يك عنصر كليدي در صحنه تصميم گيري كلان  كشور نبايد هم نتيجه اي جز انكار نيازهاي تهران به عنوان يكي از بزرگترين پايتخت هاي جهان داشته باشد.
به گفته يك كارشناس ارشد مسائل شهري، سخنان آقاي خاتمي در دانشگاه تهران اثبات مي كند كه حضور شهردار تهران در هيات دولت يك نياز واقعي است اما وقتي بالاترين مقام اجرايي پايتخت را از حضور در صحنه تصميم گيري كلان  كشور محروم مي كند، نتيجه اش اين مي شود كه رئيس جمهور سخن خود را به جاي آنكه به شهردار منتقل كند، به افكار عمومي بكشاند و بديهي است كه چنين روندي تبعات خود را داشته باشد.
بي مسئوليتي دولت در قبال نيازهاي كلانشهري  چون تهران موجب آن مي شود كه دستگاه هاي دولتي مستقر در تهران از پرداخت بيش از 300 ميليارد تومان بدهي خود به شهرداري خودداري كنند و اين حق ويژه را براي خود قائل شوند كه هزينه حضور آنها در پايتخت از جيب مردم پرداخت شود.
به اعتقاد صاحبنظران اين شيوه برخورد با شهرداري تهران پيش از آنكه به ضعف در مديريت شهري مجريان پايتخت مربوط شود، ناشي از اراده اي است كه ديكته نانوشته را بدون غلط مي پندارد و سعي دارد امكان بازشناسي ضعف ها و اشكالات اساسي در جهت گيري ها، تصميمات و عملكردهاي دولت را از مردم و انديشمندان سلب كند.
با اين شرايط شايد بهتر باشد رئيس جمهوري كه در ماه هاي پاياني دوران مسئوليت به سر مي برد در چگونه انديشيدن براي سرنوشت تهران با حضور شهردار تهران در جلسات هيات دولت موافقت كند تا مشكلات و كاستي هاي اين ابرشهر ملموس تر ديده شود و موشكافانه تر مورد بررسي قرار گيرد.

از شهر
همايش شهرهاي جديد در تهران
دومين همايش بين المللي شهرهاي جديد 12 تا 16 ارديبهشت ماه سال جاري در تهران برگزار مي شود. سيدمحمود ميريان، مديرعامل شركت عمران شهرهاي جديد هدف از برگزاري اين همايش را ارزيابي نحوه و ميزان دستيابي به اهداف ايجاد شهرهاي جديد، بررسي راهبردهاي بهبود و ارتقاي كيفيت زندگي و ارائه راهكارهاي نظري و اجرايي در خصوص شهرهاي جديد عنوان كرده است.
تجارب ايجاد شهرهاي جديد در ايران و جهان، شهرهاي جديد و طرحهاي توسعه شهري، هويت شهرهاي جديد، اقتصاد در شهرهاي جديد، شهرهاي جديد در مديريت توسعه و حمل و نقل و ترافيك در اين شهرها از محورهاي اين همايش است.به گفته ميريان، 42 كارشناس از كشورهاي ايتاليا، آلمان، آمريكا، مصر، فرانسه، انگلستان، سوئد، عربستان سعودي، يونان، لهستان، هلند، فنلاند، اتريش و قزاقستان در اين همايش مقالات خود را ارائه خواهند كرد.وي در خصوص ايجاد شهرهاي جديد در اطراف شهر تهران، گفت: به غير از شهرهاي جديد پرديس، پرند، انديشه و هشتگرد تصميم جديد ديگري براي ايجاد شهرهاي جديد در اطراف تهران گرفته نشده است.
000975.jpg
شكايت شوراي شهر اصفهان عليه ميراث فرهنگي
صحبت هاي رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي در مورد ساخت برج جهان نما و تاثير آن بر و ضعيت ميدان تاريخي نقش جهان اصفهان باعث شد تا شوراي شهر اصفهان عليه سيدحسين مرعشي شكايت كند.
احمدرضا مصور، عضو شوراي اسلامي شهر اصفهان در اين مورد گفت: اين شورا عليه معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در مرجع قضائي اقامه دعوي كرده است. به گفته مصور، اين شكايت به دليل اظهارات سيدحسين مرعشي، رئيس ايرانگردي و جهانگردي عليه اين شورا و شهرداري اصفهان كه در روزنامه شرق منتشر شد، صورت گرفته است.در اين شكايتنامه آمده است: محتواي اين مصاحبه از مصاديق بارز توهين، هتك حيثيت، نشر اكاذيب، تشويش اذهان عمومي و تحريك مردم عليه مسئولان شهر و نيز توهين به مردم اصفهان است.
حاكميت مديريت واحد شهري در تركيه
روز ملي شوراها و برگزاري همايش ملي شوراها در تهران، دغدغه هميشگي مديريت واحد شهري و تمركز در اين بخش را تازه كرد. همزمان با اين روز، همايشي با همين عنوان در تركيه برگزار شد كه به بررسي موضوع مديريت شهري در اين كشور پرداخت.
دستيابي به مديريت متمركز در اداره شهرها، موضوع اصلي اين همايش دو روزه بود. ايتاس دوراك، عضو شوراي عالي شهرهاي تركيه با اشاره به تصويب قانون شوراهاي شهر و روستاي تركيه در مرحله اول در سال 1930 گفت: «پس از مدتي اشكالات اين قانون مشخص شد و سرانجام در سال 1963 با تغيير اين قانون انتخاب شهرداران به طور مستقيم در اختيار مردم قرار گرفت.»
او بر تغيير ساختار دولت كه منجر به افزايش وزارتخانه ها از 12 به 28 شد، تاكيد كرده و مي گويد: «اين تغيير، فعاليت هاي شوراها و شهرداري ها به عنوان حكومت هاي محلي را گسترش داد و با هم انديشي و كار كارشناسي بيشتر، اداره امور مردم بسيار بهتر از گذشته انجام مي شود.»
بادبادك ها و رفع آلودگي محيط زيست
هوا كردن بادبادك ها - يك حركت سمبليك - براي بهبود وضعيت هوا و جلوگيري از آلودگي محيط زيست بارها و بارها انجام شده است، اما مديرعامل سازمان بازيافت و تبديل مواد شهر تهران معتقد است اين كار كمكي به حل آلودگي محيط زيست نمي كند، چون مسئولان ذيربط به مسائل محيط زيست توجه نمي كنند.
ابوالفضل ابراهيمي با تاكيد بر رعايت دفع بهداشتي زباله هاي بيمارستاني گفت: شهرداري تهران به رغم اينكه به لحاظ قانوني وظيفه اي در قبال جمع آوري و دفع بهداشتي اين زباله هاي خطرناك برعهده ندارد، اما برحسب وظيفه انساني و سالم ماندن محيط زندگي شهروندان، اقدام به جمع آوري زباله هاي بيمارستاني مي كند.
وي در خصوص برنامه شهرداري تهران طي سال جاري براي جمع آوري زباله هاي بيمارستاني از سطح شهر گفت: با تصويب قانون مديريت پسماندها در مجلس، متولي جمع آوري و دفع زباله هاي بيمارستاني مشخص شده است و وزارت بهداشت بايد تا حد ممكن همكاري و هماهنگي هاي لازم با ارگان هاي ذيربط به عمل آورد.
ابراهيمي به جمع آوري زباله هاي خطرناك از سوي شهرداري تهران اشاره كرده و افزود: اين زباله ها توسط ماموران شهرداري به صورت جداگانه و بهداشتي از بيمارستان ها جمع آوري و در چاله هاي مخصوص دفن مي شود.

زاويه ديد
محله گمشده در اتوبان
000972.jpg
زندگي شهرنشيني، شرايطي را به ما تحميل كرده است كه شايد چندان خوشايند نباشد، اما گير افتادن در روزمرگي و دلمشغولي هاي گذرا اين ناخوشايندي را از يادمان برده است و به همين خاطر هويتي را كه سالها به قوت آن سربلند مي ايستاديم، فراموش كرده ايم. تهران اصيل تر از بسياري از پايتخت هايي است كه امروزه به واسطه برنامه ريزهاي مناسب و مديريت واحد، هويت چند ساله خود را به رخمان مي كشد، بي توجه به اينكه پشتوانه تهران سالهايي است كه مي توان آن را لا به لاي كوچه هاي باريك و كاشي هاي فيروزه اي و مساجد و مدارس و صداي عبور درشكه و ماشين دودي پيدا كرد؛ هويتي كه حالا زير آسمان سياه از دود و برج ها و ساختمان هاي بلند و اعصاب هاي خرد شده از ترافيك گم شده است.
شايد بتوان به جرات گفت محوري ترين علت فراموش شدن هويت محله اي، سرعت جا به جايي جمعيت به طرف تهران باشد؛ جمعيتي كه بي توجه به ظرفيت پايتختي كه براي جمعيت 200 سال پيش برنامه ريزي شده بود، فضاهاي خالي و بناهاي تاريخي و خانه هاي سنتي را خراب كرد و جاي آن را با آپارتمان هايي كه به ريخت و قيافه تهران نمي آمد، پر كرد.
هر چند مديران شهري پايتخت معتقدند اين جابه جايي جمعيت، قابل كنترل است و حتي امكان معكوس شدن آن نيز وجود دارد اما همين سرعت بي حد و حصر قدرت، هر نوع برنامه ريزي را از مديران ارشد شهري گرفته و هويت چندين ساله را دچار چنان آسيبي كرده كه در بسياري از موارد جبران ناپذير است.
از سويي طي دو دهه اخير عده اي به بهانه شهرسازي و اقتصادگرايي و عقلانيت اقتصادي به جان فرهنگ و هويت محله اي تهران افتاده اند كه اين موضوع، محله و كاركردهاي آن را از بين برده است. محله هاي شهر تهران به لحاظ فضايي و كالبدي آنچنان مورد تعرض قرار گرفته اند كه مفهوم محله از ريشه ساقط و زندگي روزمره دستخوش تغييرات ناخوشايندي شده است.
گريز از رابطه مركز – پيراموني در تهران يكي ديگر از راه حل هاي مناسب براي نجات تهران از غرق شدن در بي هويتي است كه دامنگير آن شده است. شايد از اين طريق بتوان مفهوم هويت محله در پايتخت را زنده نگه داشت. تاسيس بناهاي عظيم تحت عنوان ساختمان هاي اداري، خوابگاه دانشجويي و عناوين ديگر منافي عرصه خصوصي و آرامش زندگي روزمره است و از آنجايي كه افراد حاضر در اين اماكن، تعلق خاطري به محله ندارند، احساس امنيت را از شهروندان محله گرفته و هويتي را كه با تمركز ساكنان قديمي محله به دست مي آيد، خدشه دار مي كنند.
محله تنها بافت فيزيكي نيست و احياي محله و كاركردهاي آن نيز صرفا با بازسازي فيزيكي عملي نمي شود بلكه بايد در اهالي محله تعلق عاطفي و انسجام اجتماعي ايجاد كرد. در حقيقت تمامي عناصر فرهنگي، اجتماعي و فيزيكي در تعامل با هم يك پازل را تشكيل مي دهند كه محله به معناي واقعي و تاريخي شكل بگيرد.
در محله به صورت حقيقي و غير صوري يا همان محلات قديمي،  تعامل چهره به چهره و صميمي آدم ها نقش اساسي داشته است. در اين محله ها همه از حال هم با خبر بودند و انبوه  انسان ها تنها نبودند. محله براي ساكنان آن حكم يك خانه را داشت و حتي در چنين فضايي آسيب هاي اجتماعي به صفر نزديك بود.
بسط و گسترش فرهنگ محله اي از طريق احياي هويت محله اي، راه نجات شهري است كه نيمي از تاريخ كشور بر شانه هاي آن است.
قوت بخشيدن به باورهايي كه اين روزها در ميان صف هاي عريض و طويل، ماشين و اتوبوس و ترافيك، آلودگي و دردسرهاي زندگي شهرنشيني گم شده است، با استفاده از ايجاد هماهنگي در تمام بدنه مديريت شهري كه مسئوليت برنامه ريزي براي شهر را برعهده دارند، امكانپذير است.
افزايش تراكم جمعيتي بدون تراكم اخلاقي، گسترش آپارتمان نشيني، ابزاري شدن نقش آدم ها در محيط كار و خيابان هايي كه ساكنان قوطي كبريت هاي كنار هم چيده شده را به محل كار متصل مي كنند، از شهروندان شهرهاي بزرگ جماعتي تنها مي سازد و روند كنوني زندگي در شهر تهران فضايي گرفته و در هم براي ساكنان است.
نگاه اقتصادي صرف به تهران، فضاهاي عمومي وسيع را كه براي بازي بچه ها و ورزش كردن و گپ زدن مناسب است به صورت فشرده تبديل به ساختمان هاي بدقواره و قوطي كبريتي كرده است و چنين رويكردي به هويت شهروندان كه بخش عمده اي از آن با تعامل و ارتباط شكل مي گيرد، لطمه مي زند.
مفهوم خانه، محله و هويت جمعي آدم ها لابه لاي آپارتمان ها گم شده است، در واقع آدم ها در محله زندگي نمي كنند بلكه خيابان ها آنان را از محل كار به محل هاي استراحت كشانده است تا بخوابند و دوباره از همان خيابان ها به محل كار بروند.
انحطاط مدني مشكل ويژه شهرهاي بزرگ است، در اجتماعات كوچك وجود همبستگي و كنترل اخلاقي مانع از وقوع انحطاط اخلاقي و جرايم مي شود و در اين ميان احياي هويت محله اي متناسب با فضاي مدرن زندگي شهري راهبردي اساسي براي جلوگيري از انحطاط زندگي در شهرهاي بزرگ و ارتقاي مشاركت و انسجام ميان شهروندان است تا با ايجاد تحولات مثبت به بهتر شدن شرايط زندگي بينديشند.

شهر آرا
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |