زينب همتي
در بحث پيرامون رابطه انسان با ساير حيوانات و گياهان يك فرض بنيادي اين است كه حفاظت از ساير گونه ها خوب است، گواينكه در اين طرز تلقي استثنائاتي براي رقباي مستقيم انسان (آفات) و انگل هاي انساني و حيوانات اهلي وجود دارد. به جز دلايل مبتني بر ارزش هاي زيباشناسي، حفاظت از منابع طبيعي كه در آن زمينه جغرافيدانان زيستي نمي توانند بهتر از هر فرد ديگري اظهارنظر كنند، دلايل قدرتمند علمي ديگري مبتني بر نگهداري و حفاظت از منابع ژنتيك جهاني وجود دارد.
زماني كه گونه اي منقرض مي شود، جهان بايد از دست دادن مجموعه اي از اطلاعات ژنتيك را تحمل كند كه تكوين آن صدها ميليون سال زمان لازم داشته است. چنين حادثه اي يك نقصان جبران ناپذير است و هرگونه اميدي براي استفاده از چنين گونه اي توسط انسان نخواهد توانست جامه عمل به خود بپوشاند، بنابراين نگهداري و حفاظت از گونه هاي در خطر انقراض مي بايست يكي از اولويت هاي برجسته علمي انسان را تشكيل دهد. زماني كه به دليل نابودي يا اختلالات اجتناب ناپذير در زيستگاه هاي طبيعي بقاي يك گونه ممكن نباشد، اقدامات معمولا در جهت نگهداري جمعيت هاي توليدمثل كننده در باغ هاي جانورشناسي يا گياهشناسي متمركز مي شود. در مورد گياهان استفاده از "بانك بذر"، كه در آن بذرها در درجه حرارت پايين (Cْ-10 ) نگهداري مي شوند، عموميت يافته است. در چنين بانك هايي هر ساله آزمون هاي جوانه زني صورت مي گيرد و در صورتي كه قدرت حياتي گونه اي رو به نقصان گذارد، آن را كاشته و بذر جديد تهيه مي شود. اين اقدامات اجازه مي دهد كه با استفاده از حداقل تلاش و فضا، بيشترين تعداد گونه هاي گياهي محفوظ باقي بمانند. اين شيوه همچنين مجموعه وسيعي از تغييرپذيري ژنتيكي را حفاظت مي كند بدون آنكه تنش هاي اضافي را بر جمعيت هاي زنده وارد سازد.
|
|
وقتي كه پراكنش حيوانات و گياهان مدنظر قرار مي گيرد مي بايست به ياد داشت كه انسان نه بر فراز و نه خارج از مسائلي قرار مي گيرد كه به انتشار موجودات زنده مربوط مي شود. همانند يك حيوان كه فيزيولوژي آن چندان متفاوت از بقيه حيوانات نيست، انسان نيز براي تداوم بقاي خود به شرايط فيزيكي محيط زيست وابسته است. توسعه فرهنگي انسان اجازه داده است تا حدي خود را از شرايط محيطي خلاص سازد و به همين دليل مناطقي از سطح زمين را در اشغال خود قرار دهد كه از نظر فيزيكي غيرقابل تحمل باشند، ولي اين استخلاص آن چنان نيست كه انسان براي به چنگ آوردن آن بدون محابا منابع موجود را به مصرف رسانده و محيط پيرامون را آلوده سازد. به همين طريق انسان درك كرده است كه نخواهد توانست جمعيت خود را تا بي نهايت افزايش دهد. بدون شك براي هر جمعيتي يك نقطه اشباع وجود دارد. حفاظت از محيط زيست در نهايت به معني حفاظت از نوع انسان است از اين رو است كه اين اقدام نيازمند توجه بيشتر انساني است.
اگر اين سئوال مطرح شود كه بزرگترين نياز انساني چيست پاسخ مانند هميشه دانش است. به دنبال دانش انسان نيازمند خردي است كه متضمن به كار بردن دانش باشد. اينكه محيط زيست ما چگونه عمل مي كند، دانشي است كه كسب آن نيازمند تحقيقات پرهزينه است. اقداماتي كه متضمن حفاظت از محيط زيست برمبناي يافته هاي عملي است پرهزينه هستند، بنابراين معماي پيش روي انسان در رابطه با محيط زيست اساسا ماهيتي مالي دارد. انسان بايد در نظر داشته باشد كه منافع كوتاه مدت اقتصادي و سطوح مصنوعي و بالاي زندگي براي آن دسته از انسان ها كه آنقدر خوشبخت بوده اند كه در كشورهاي صنعتي زندگي كنند، مي بايست قرباني منافع اكثريت انسان ها و سلامت كره خاكي شود.