سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۴
گفت وگو با عليرضا محجوب دبيركل خانه كارگر
حقوق صنفي
000597.jpg
افروز پورهاشمي
اول ماه مي سال ۱۸۹۰ ميلادي كارگران ايالات متحده و ۱۳ كشور ديگر با تظاهرات گسترده اي نخستين روز كارگر را گرامي داشتند. سابقه نام گذاري اين روز به كشمكش هاي اوليه كارگران براي تقليل ساعت كار به ۸ ساعت برمي گردد. اين كشمكش ها از اوايل قرن نوزدهم آغاز شدند كه به دنبال آن در سال ۱۸۶۷ ميلادي دولت فدرال آمريكا و ۶ ايالت و چندين شهر با تصويب قوانين ساعت كار روزانه را به ۸ ساعت كاهش دادند، البته اين قوانين عملاً به صورت مؤثر اجرا نشد و در برخي موارد دادگاه ها به نقض آن پرداختند.
از نكات مثبت حق تصويب اين قوانين شدت گيري يك جنبش قوي مردمي در اين راستا بود. اين جنبش در سال ۱۸۸۶ با رهبري فدراسيون اتحاديه هاي كاري و تجاري سازمان يافته كه در آن زمان يكي از مهم ترين نهادهاي كارگري محسوب مي شد، شكل گرفت. اين فدراسيون از ابتدا خواهان مذاكره كارگران با كارفرمايان بود تا در صورت پذيرش، ۸ ساعت كار به صورت داوطلبانه انجام پذيرد و در غير اين صورت كارگران در نخستين روز ماه مي در تلاش براي كسب حمايت مردمي اعتصاب كنند.
با به نتيجه رسيدن برخي مذاكرات و شكست برخي ديگر اعتصاب ها نيز انجام مي گرفت. با ادامه اين روند بود كه تا اول آوريل سال بعد ۳۰ هزار كارگر توانستند از مزاياي ۸ ساعت كار روزانه برخوردار شوند. در ماه مه همان سال بود كه ۳۵۰ هزار كارگر ديگر در بيش از ۱۲ هزار مركز كاري دست به اعتصاب زدند كه نتيجه آن تقليل ساعت كاري به ۸ ساعت براي ۱۸۵ هزار تن از اين افراد شد. سايرين نيز موفق شدند تا حداقل شرايط نامساعد خود را كه تحت آن ملزم به ۱۶ ساعت كار روزانه بودند تا حد بسيار زيادي تعديل كنند. نهايتاً با ادامه روند فوق ساموئل گاپرس رهبر فدراسيون كارگري آمريكا توانست اول ماه مه را به نام «روز بين المللي كارگر» نام گذاري كند. در كشور ما نيز ۱۱ ارديبهشت ماه كه مصادف با اول ماه مه است به عنوان روز كارگر شناخته شده و اغلب كارگران در اين روز با اعلام خواسته هاي خود، روز فوق را گرامي مي دارند. به اين مناسبت با عليرضا محجوب دبيركل خانه كارگر گفتگو كرده ايم.
امنيت مطلق سرمايه هم مطلوب نيست چرا كه در برخي از بخش ها (تجاري و بانكي) سرمايه بيش از حد امنيت دارد
* چرا علي رغم سال ها قدمت نهادهاي كارگري، اتحاديه هاي حرفه اي و صنعتي در كشورمان وجود ندارند؟
متأسفانه بايد گفت فقدان اتحاديه هاي حرفه اي و صنعتي از مهم ترين ضعف هاي موجود است. در واقع كشور ما نيازمند اين قبيل اتحاديه هاست كه بتوانند سازماندهي و چانه زني كنند و اقدامات لازم را انجام دهند. علت فقدان اين اتحاديه ها از آنجا ناشي مي شود كه از شروع به كار اولين اتحاديه هاي كشور تقريباً ۹ سال مي گذرد. در اين مدت بعضي از اتحاديه ها رشد كرده اند، اما نه در حد دلخواه. اتحاديه ها نيازمند قانون و حمايت هاي مختلف براي تقويت و رشد خود هستند تا بتوانند توافق هاي عادلانه منعقد كنند. مشكل آن است كه با عدم وجود اتحاديه هاي حرفه اي و صنعتي نمي توانيم حقوق صنفي كارگران را به شكل ملموس و دلخواه استيفا كنيم، چرا كه استيفاي حقوق زماني ممكن است كه تشكل هاي كارگري، شوراها، انجمن هاي صنفي و اسلامي در اتحاديه ها متشكل شوند كه اين مهم فقط در صورت قدرتمند بودن اتحاديه ها امكان پذير است.
اين در حالي است كه دستگاه هاي رسمي موجود در كشور اتحاديه ها را به رسميت نمي شناسند و به عنوان نهاد غيررسمي آنها را تلقي مي كنند.
البته، علاقه مند نيستيم كه استقلال اتحاديه ها فداي رسميت آنها شود، اما حمايت حداقلي از آنها فعلاً دريغ مي شود.
در واقع با تشكيل اين اتحاديه ها كارگران و بخش هاي صنعت احساس خواهند كرد كه زباني گويا، قاطع و راه برنده دارند.
* شعار اصلي روز كارگر امسال لغو قراردادهاي موقت است، با توجه به اين كه كارفرمايان و سرمايه گذاران هم نيازمند امنيت كاري هستند، تحقق اين امر چه تبعاتي بر روند سرمايه گذاري و جذب نيروي كار خواهد داشت؟
امنيت يك موضوع دوجانبه است. وقتي توليدكننده و سرمايه گذار امنيت مطالبه مي كند، بايد حداكثر امنيت را نيز براي شاغلان خود تأمين كند. اين امنيت شامل پرداخت دستمزد و تأمين اجتماعي قابل قبول كه دولت آن را ضمانت مي كند است. در حقيقت بايد گفت انعقاد قراردادهاي يك طرفه عين ناامني محسوب مي شود.
البته ناگفته نماند كه نابساماني در بازار فعلي كار و فراواني نيروي انساني خود زمينه اي براي كارفرمايان بوجود آورده است كه قراردادهاي يك طرفه به نفع خود منعقد كنند. از طرف ديگر بايد گفت امنيت مطلق سرمايه هم مطلوب نيست چرا كه در برخي از بخش ها (تجاري و بانكي) سرمايه بيش از حد امنيت دارد. به علت وجود همين امنيت بيش از حد است كه از ساير كشورها بسياري از افراد اقدام به سرمايه گذاري و پس انداز در بانك هاي ايران مي كنند.
امنيت بيش از حد موجود با بدنه اقتصادي كشور تناسبي ندارد، چرا كه از يك سو سرمايه در سيستم بانكي كشور با سود پرداختي كاملاً امنيت دارد، از سوي ديگر در بخش توليد با نرخ بهره دريافتي امنيتي براي سرمايه وجود ندارد، چنانچه اگر واحد توليدي فقط چند روز در عوامل توليد با مشكل مواجه شود بايد مقدار قابل توجهي به هزينه توليدش افزوده گردد.
از طرف ديگر بر اين باور هستيم عوامل ناامني براي توليدكنندگان مانند قاچاق، واردات بي رويه، تعرفه هاي سبك گمركي و تهديد توليدكنندگان براي پيوستن به WTO بايد رفع شوند.
براي پاسخ به ناامني ها نبايد امنيت از كارگران گرفته شود،  چرا كه اين حق هر فرد است كه از وضعيت آينده كاري خود مطلع بوده و بتواند افق زندگي بر مبناي آن براي خود ترسيم كند.
* عده اي بر اين باورند كه قانون فعلي كار بيشتر به نفع كارگران بوده و سرمايه گذاران را به سمت فعاليت هاي دلالي به جاي توليد سوق مي دهد، به نظر شما آيا اين قانون نيازمند بازنگري نيست؟
قانون كار، قانون حمايت از كارگران است چرا كه تمام مقاوله نامه هاي سازمان بين المللي كار نيز براي حمايت از كارگر نوشته شده اند. اين قانون در حمايت از كارفرما و توليد نوشته نشده است، چرا كه اكثريت كارفرمايان به طور طبيعي صاحب قدرت هستند، در نتيجه قانون كار براي به حداقل رساندن نقطه برخورد بين كارگر و كارفرما وضع شده است. طبيعي است كه قوانين حمايتي هزينه دارند و ما هم منكر هزينه هاي قوانين حمايتي نيستيم، اما اين هزينه ضروري است. مضاف بر آن كه هزينه فوق را جامعه و مصرف كننده مي پردازد نه كارفرما.
قانون كار سال ۱۳۶۹ وضع شده است (۱۵ سال گذشته). از طرف ديگر كارگران هم اكنون در مقايسه با سال هاي گذشته به طور متوسط ۴۱ درصد آن روزگار حقوق دريافت مي كنند. اگر اين قانون ۱۵ درصد نسبت به حقوق هزينه ايجاد مي كند پس ۴۰ درصد مابه التفاوت آن كجاست؟
با توجه به اين كه دوسوم از ۶۰ درصد كارگران صنفي كشور فاقد ساعت كار هستند، و طبق قانون كار هر كارگري ۸ ساعت بيشتر نبايد كار كند، لذا نظارت دولت در اين راستا ضروري به نظر مي رسد. در يك جمله مي توان گفت همين فقدان ساعت كاري براي كارگران صنفي از نقاط ضعف اين قانون است، پس ضروري است قانون كار از بعد حمايتي تقويت شود چرا كه براي كارگر شرايط هنوز به حداقل هم نرسيده است.
اين قانون مانع توسعه و اشتغال نيست. دليل اين مدعا هم آن است كه اين قانون در اسفند سال ۱۳۶۹ به تصويب رسيد و از اول سال ۱۳۷۰ اجرا شد كه بهترين سال هاي ايران از نظر بهره وري نيز از سال ۱۳۷۰ لغايت ۱۳۷۲ بود.
اگر قانون كار مشكل داشت بايد سطح بهره وري نيز تقليل مي يافت نه آنكه رشد مي كرد. قانون كار به كارگاه ها و سرمايه گذاران ربطي ندارد.
000582.jpg
* به جز افزايش حداقل دستمزد كارگران كه اعتراضات مربوط به آن كماكان ادامه دارد، مهم ترين مشكلات اين قشر را بيان كنيد؟
عدم اجراي قوانين از مشكلات اصلي كارگران محسوب مي شود. چنانچه سازمان تأمين اجتماعي كه درآمد مورد نياز خود را از كارگران، كارفرمايان و دولت تأمين مي كند، علي رغم ارائه قانون از طرف دولت و تصويب قانون رفع استثناء از كارگران معلول و جانباز از طرف مجلس و ابلاغ آن از اواخر خرداد سال ۱۳۸۳ به اين سازمان، از اجراي قانون فوق به بهانه فقدان آئين نامه و بخشنامه سرباز مي زند، حال آنكه بخش دولتي نيازي به آئين نامه ندارد.
طبق اين قانون كه ۲ سال قبل از طرف دولت به مجلس آورده شد، كارگران معلول و جانباز بايد بتوانند با ۲۰ سال سابقه كاري بازنشسته شوند.
مشكل ديگر نيز عدم احتساب سوابق سربازي و جبهه اي كارگران در دوران فعاليت كاري آن هاست كه به بهانه استفسار تاكنون اجرا نشده است. بايد گفت وقتي دولت قانوني را ارائه مي كند و مجلس آن را تصويب مي كند پس چرا اجرا نمي شود. وقتي قانوني اجرا نشد وضع آن قانون هيچ فايده اي ندارد.
كيفيت نامطلوب ارائه خدمات رفاهي و درماني به كارگران نيز از مشكلات ديگر است، چنانچه از يك طرف به كارگران مستمري پرداخت مي شود، اما از طرف ديگر از كارگران بازنشسته كه بيشتر نيازمند خدمات بهداشتي هستند ۲ برابر رقم پرداختي هزينه درمان اخذ مي شود.
پرداخت نامرتب و كم حقوق در يك هزار واحد توليدي هم مشكل ديگري است كه خود حكايت از بحراني بودن اين واحدها و لزوم حمايت از آنها دارد. خصوصي سازي هم كه مادر تمام بحران هاست مشكل بعدي است چرا كه معني اقتصاد منفعتي خصوصاً در بخش دولتي را دارد. با خصوصي سازي در ازاي ارائه خدمات مرتباً هزينه طلب مي شود، مضاف بر اين كه كيفيت هم كاهش يافته و هزينه ها افزايش مي يابند. در واقع هزينه هاي ناشي از خصوصي سازي مهم ترين هزينه هايي هستند كه به كارگران تحميل مي شوند.

سال بين المللي اعتبارات خرد
000585.jpg
وام مي تواند براي خريد ابزاري جديد، يك ماشين، يا مغازه اي در يك بازار باشد. ميليون ها نفر از مردم فقير و كم درآمد جهان از مزاياي وام هاي كوچك براي بهبود زندگي خود استفاده كرده اند.
مردم در طول سه دهه گذشته از اين وام ها، معروف به «اعتبارهاي خرد» براي تاسيس شركت هاي جديد، ايجاد مشاغل و كمك به شكوفايي اقتصادها استفاده كرده اند. مردم فقير بارها ثابت كرده اند كه مي توانند وام  ها را به موقع بازپرداخت كنند. اما وام تنها پاسخ نيست. آنان ممكن است به خدمات مالي اساسي ديگري مانند بيمه، حساب پس انداز و سپرده  سرمايه گذاري، يا توانايي انتقال پول به شخصي كه در جاي ديگري زندگي مي كند نياز داشته باشند. خانواده ها با دسترسي به اعتبار و اين مجموعه از ابزارهاي مالي، كه در مجموع منابع مالي خرد ناميده مي شوند، مي توانند براساس اولويت هاي خاص خود براي هزينه هاي مدرسه، مراقبت بهداشتي، تغذيه يا مسكن سرمايه گذاري كنند. مردم به جاي تمركز بر بقاي روزمره مي توانند براي آينده برنامه ريزي كنند.
مجمع عمومي سازمان ملل كه درصدد افزايش كارآيي برنامه هاي اعتبارهاي خرد و منابع مالي خرد در همه جاي جهان به عنوان راهي براي بهبود زندگي فقيران است، سال ۲۰۰۵ را به عنوان سال بين المللي اعتبارهاي خرد تعيين كرده است. اگر چه منابع مالي خرد هر بار به يك خانواده خدمت مي كند اما با اميدها و فرصت هايي كه به بار مي آورد در سراسر جوامع تأثير مي گذارد.
عناصر منابع مالي خرد
منابع مالي خرد به وام ها، پس اندازها، بيمه، خدمات انتقال پول و ساير فعاليت هاي مالي اختصاص يافته به متقاضيان كم درآمد مربوط مي شود.
اعتبارهاي خرد مبلغ كمي پول وام داده شده به يك متقاضي به وسيله يك بانك و يا نهادي ديگر است. اعتبار خرد را مي توان، غالباً بدون وثيقه و گرو، به يك شخص يا به گروهي از افراد ارائه داد. پس اندازهاي خرد خدمات سپرده است كه به فرد امكان مي دهد مبالغ كم پول را براي استفاده آتي پس انداز كند. حساب هاي ذخيره، غالبا بدون شرايط حداقل تراز، به خانواده ها اجازه مي دهد به منظور تأمين هزينه هاي نامنتظره و برنامه ريزي براي سرمايه گذاري آينده پس انداز كنند.
بيمه خرد، شيوه  اي است كه مردم، شركت ها و ساير سازمان ها پول مي دهند تا خطر و ريسك را كاهش دهند. دسترسي به بيمه، كارآفرينان را قادر مي سازد بيشتر بر توسعه كسب و كار خود تمركز كنند و در همان حال خطرهاي ديگري را كه بر اموال و دارايي ، سلامت يا توانايي كار اثر مي گذارند، كاهش مي دهند.
ارسال پول، انتقال پول از مردم يك جا براي مردم جاي ديگر، معمولاً براي كساني در آن سوي مرزها، براي اعضاي خانواده و دوستان است. پول هاي ارسالي در مقايسه با ساير منابع سرمايه كه مي توانند بسته به شرايط سياسي يا اقتصادي نوسان داشته باشند، منبع نسبتاً ثابتي براي تأمين اعتبار هستند.
يك بخش مالي فراگير چيست؟
يك بخش مالي فراگير به افراد فقير و كم درآمد امكان دسترسي به اعتبار، بيمه، امكانات ارسال پول و استفاده از پس انداز را مي دهد. در بسياري از كشورها بخش هاي مالي چنين خدماتي را به بخش هاي كم درآمد بازار ارائه نمي دهند. يك بخش مالي فراگير از مشاركت كامل سطوح كم  درآمد جمعيت براي حمايت از رشد اقتصادي پشتيباني خواهد كرد.
متقاضيان منابع مالي خرد چه كساني هستند؟
متقاضيان منابع مالي خرد معمولاً افراد فقير و كم درآمد هستند. زنان سرپرست خانوار، بازنشستگان، صنعتگران يا كشاورزان خرده پا ممكن است از جمله آنان باشند. گروه متقاضي يك سازمان مالي مفروض به مأموريت و هدف هاي آن سازمان بستگي دارد.
چگونه خدمات مالي به افراد فقير و كم درآمد كمك مي كند؟
افراد بي بضاعتي كه به پس اندازها، اعتبار، بيمه و ساير خدمات مالي دسترسي دارند در برخورد با تقاضاهاي روزمره انعطاف پذيرتر هستند و توانايي بهتري دارند. بررسي ها ثابت كرده است كه منابع مالي خرد به آنان كمك مي كند نيازهاي اوليه خود را تأمين كنند. براي مثال افراد فقير با دسترسي به بيمه خرد مي توانند بر مشكل هزينه هاي ناگهاني ناشي از بيماري هاي جدي يا از دست دادن دارايي غلبه كنند. ثابت شده است كه صرف دسترسي داشتن به حسابهاي پس انداز رسمي نيز انگيزه اي براي پس انداز كردن است. متقاضياني كه به برنامه هاي منابع مالي خرد مي پيوندند و در آن باقي مي مانند نسبت به غير متقاضيان شرايط اقتصادي بهتري دارند. چند بررسي نيز نشان داده است كه بسياري از اين متقاضيان طي زماني طولاني از چنگال فقر رهايي مي يابند.
يك نهاد منابع مالي خرد چيست؟
يك نهاد منابع مالي خرد(MFI) سازماني است كه به افراد فقير خدمات مالي ارائه مي دهد. در حالي كه هر نهاد منابع مالي خرد با نهاد ديگر تفاوت دارد همه آنها در خصوصيت ارائه خدمات مالي به متقاضيان فقيرتر و آسيب پذيرتر، نسبت به متقاضيان سنتي اين خدمات از بانك ها، مشترك هستند.
اگر هدف منابع مالي خرد خدمت به فقيران است، چه لزومي دارد ارائه خدمات مالي به آنان سودآور باشد؟
لازم است نهادهاي منابع مالي خرد سودآور باشند تا بتوانند در يك دوره زماني مداوم هزينه هاي رسيدگي و تأمين تقاضاي بخش هايي از جمعيت كه به آنان خدمتي ارائه نشده را جبران كنند. به علاوه، يك كارآفرين خرد پس از دريافت يك سري اعتبارهاي بسيار كم، غالباً مي خواهد دامنه فعاليت خود را گسترش دهد؛ به اين دليل يك نهاد منابع مالي خرد بايد بتواند توانايي خود را براي پرداخت وام هاي بزرگتر حفظ كند تا اين كسب و كارهاي كوچك بتوانند رشد كنند و به شركت هاي كوچك تبديل شوند.
چگونه افراد فقير مي توانند از عهده پرداخت اين بهره هاي سنگين برآيند؟
بررسي هاي انجام شده در هند، كنيا و فيليپين نشان داد كه ميانگين سود سالانه سرمايه گذاري ها به وسيله كسب و كارهاي خرد از ۱۱۷ تا ۸۴۷ درصد متفاوت بود.
كسب اين سودهاي سرشار بين كار آفرينان خرد امري عادي است، و درست است كه نرخ سودها زياد به نظر مي آيد اما بهره ها معمولاً بخش كوچكي از مجموع سودهاي كار آفرينان خرد را تشكيل مي دهند. نرخ هاي بهره دريافتي به وسيله وام دهندگان غيررسمي خيلي بيشتر از نرخ بهره نهادهاي منابع مالي خرد است. نرخ هاي بهره اعتبارهاي خرد به منظور تأمين خدمات مالي دراز مدت و قابل قبول بر مقياسي بزرگ تعيين مي شود، در حالي كه نرخ هاي بهره يارانه اي معمولاً فقط به تعداد كمي از گيرندگان وام و براي دوره اي كوتاه پرداخت مي شود.
آيا افراد فقير پس انداز مي كنند؟
مردم فقير هميشه پس انداز مي كنند اگر چه بيشتر به راه هاي غيررسمي. آنان چيزهايي مانند جواهرات، حيوانات اهلي، مواد ساختماني و چيزهايي كه بتوان به آساني آنها را به پول تبديل كرد، پس انداز مي كنند. دسترسي به خدمات پس انداز امن و رسمي باعث آرامش خاطر خانواده ها در شرايطي مي شود كه آنها نياز به پول بيشتر براي هزينه هاي فصلي و در زمان هاي سخت دارند. حساب هاي پس انداز امن به مردم امكان مي دهد براي هزينه هاي نامنتظره ناشي از بيماري، ساخت خانه، تدارك براي پيري يا پرداختن هزينه هاي مدرسه، ازدواج و تولد آسوده خاطر باشند.
چرا منابع مالي خرد براي زنان بسيار مهم است؟
در دنيايي كه بيشتر فقيران آن زن هستند، مطالعات نشان داده است كه دسترسي به خدمات مالي موقعيت زنان را در خانواده و اجتماع بهتر كرده است. زنان مطمئن تر و داراي اعتماد به نفس بيشتري شده اند. به علاوه زنان در نتيجه منابع مالي خرد صاحب املاك، از جمله زمين و مسكن شده اند، نقش قوي تري در تصميم گيري ها دارند و در جوامع خود نقش هاي رهبري را به عهده مي گيرند.
پرداخت اعتبار خرد در چه شرايطي مناسب نيست؟
پرداخت اعتبار خرد در جايي كه شرايط، حاكي از وجود دشواري هاي جدي براي باز پرداخت آن است، ممكن است مناسب نباشد. براي مثال، جمعيت هايي كه از نظر جغرافيايي پراكنده اند يا موارد بروز بيماري در آنها زياد است ممكن است متقاضيان مناسبي براي دريافت منابع مالي خرد نباشند. در اين موارد پرداخت كمك مالي، بهبود تأسيسات زيربنايي يا برنامه هاي آموزشي يا كارآموزي مؤثرتر هستند. براي اين كه شرايط پرداخت اعتبارهاي خرد مناسب باشد، متقاضيان بايد توانايي بازپرداخت وام را تحت شرايطي كه براساس آن وام پرداخت شده، داشته باشند.
***
«سال بين المللي اعتبارهاي خرد بر اهميت منابع مالي خرد به عنوان بخشي اصلي و لازم از تلاش دسته جمعي ما براي دستيابي به هدف هاي توسعه هزاره تأكيد مي كند. دسترسي مداوم به كمك هاي منابع مالي خرد با توليد درآمد، ايجاد شغل، ايجاد امكان رفتن كودكان به مدرسه، قادر ساختن خانواده ها به دستيابي به مراقبت  بهداشتي، و توانمند سازي مردم براي انجام انتخاب هايي كه به بهترين وجه نيازهاي آنان را تأمين نمايد، به كاهش فقر كمك مي كند. ما به اتفاق، مي توانيم و بايد بخش هاي مالي فراگير، كه به مردم كمك كند زندگي خود را بهبود بخشند، ايجاد كنيم.»

نگاه امروز
نقش  تعيين كننده
علي پوريا
حساسيت و توجه ويژه دولتها به مقوله كار، عمدتاً ناشي از نقش انكارناپذير و تعيين كننده اين مقوله در حوزه اقتصادي و اجتماعي است. امروزه شايد مي توان گفت اصلي ترين معيار براي سنجش موفقيت يا عدم موفقيت دولتها، سياستها و برنامه هاي آنها در قبال موضوع اشتغال و وضعيت طبقه كارگر است. از اين رو حتي در مورد كشورهاي توسعه يافته اي چون ايالات متحده آمريكا، درصد يا ميزان بيكاري در مقاطع مشخص به عنوان دماسنج اقتصادي موردتوجه قرار مي گيرد. اما با نگاهي واقعگرايانه به عوامل و زمينه هاي توسعه اقتصادي پايدار، بايد براي مقوله ايجاد شغل و كاهش بيكاري، كاركردي موقت و مقطعي در نظر گرفت. آنچه در اين زمينه بايد موردتوجه قرار گيرد، توانمندسازي طبقه كارگر كه منتج از مقوله اول است مي باشد. طبقه كارگران در فرايند توسعه اقتصادي دو نقش مهم و تعيين كننده بازي مي كند. از يك سو به عنوان يكي از ابزارهاي مهم توليد، چرخهاي توسعه را به حركت درمي آورد و از سوي ديگر در نقش مصرف كننده عمده، به تداوم و تقويت چرخهاي توليد كمك كند.
در هر دو نقش به نظر مي رسد، توانمندسازي طبقه كارگر به لحاظ افزايش كارايي و مصرف بهينه حائز اهميت و مهم باشد. براساس نظريه هاي جديد توسعه اقتصادي كه بر مقوله سرمايه اجتماعي به عنوان عوامل بنيادين توسعه اقتصادي پايدار تأكيد دارند، افزايش توان مهارتي و فني و همچنين آگاهي هاي اجتماعي شهروندان، توسعه اقتصادي را تعميق و توانمند مي سازد. اين مهم براي كارگران كه به طور مستقيم در فرايند توسعه صنعتي قرار مي گيرند از اهميت بيشتري برخوردار است. بديهي است هرچه كارگران با آموزش هاي فني و مهارتي بيشتر و همچنين آگاهي هاي عمومي عميق تر در مدار كار و توليد قرار گيرند، توسعه صنعتي با لحاظ ديگر شرايط از كيفيت و پويايي بالاتري برخوردار مي شود.
از سوي ديگر توانمندسازي اقتصادي و مالي كارگران به عنوان بخش قابل توجهي از مصرف كنندگان نهايي كالاها و خدمات از الزامات توسعه اقتصادي است. امنيت شغلي و دستمزد عادلانه و منطقي از ابزارهاي توانمندسازي توده هاي كارگري است كه مي توان در چارچوب ساز و كارهاي تأمين اجتماعي و واگذاري سهام كارخانجات و شركتهاي صنعتي به كارگران زمينه هاي آن را ايجاد كرد. بر اين اساس به هر ميزان طبقه كارگر به لحاظ مالي، رفاهي و امنيت شغلي از توانمندي بيشتر برخوردار باشد، به بازار توليد و چرخه توسعه اقتصادي مبني بر توليد _ اشتغال _درآمد _ مصرف و سپس توليد رونق مي بخشد. اين نگاه شايد بتواند مجادله توسعه اقتصادي و عدالت اجتماعي را كمرنگ سازد. ضمن اين كه گريزي از اين رويكرد واقع بينانه نيز نيست.

اقتصاد انرژي
امتداد خط  لوله  گاز ايران  به  چين  بي نظير خواهد بود
ايرنا: سفير جمهوري  خلق  چين  در هند، گفت : امتداد خط لوله  گاز ايران  به  چين  ازمسير كشور هند، يك  طرح  عظيم  و بي نظير خواهد بود.
سان  هوشي  در دهلي نو، اعلام  كرد كه چين  براي  عملي  ساختن  اين  طرح  هيچ  مشكلي  ندارد و از اجراي  آن استقبال  مي كند.
وي ، اين  طرح  را براي  منطقه  بسيار با اهميت  خواند و گفت : در صورتي  كه اين  طرح  عملي  شود، اقتصاد آسيا به  ويژه  مناطق  آسياي  جنوبي ، غربي ، مركزي ، جنوب  شرقي  و خاور دور متحول  و شكوفا مي شود.
سفير چين  عنوان  كرد كه  تاكنون  به  چين  پيشنهادي  براي  مشاركت  در اين  طرح عظيم  گازي  نشده  است ، اما در صورت  دريافت  پيشنهاد، مشاركت  آن را با جديت مورد بررسي  قرار خواهد داد.
خط لوله  ۲۷۰۰ كيلومتري  گاز ايران  به  هند از طريق  پاكستان  كه  بيش  از چهارميليارد دلار هزينه  اجراي  آن تخمين  زده  شده ، بعد از يك  دهه  از مطرح  كردن ، در يك  سال  اخير با بهبود روابط بين  هند و پاكستان  و مذاكرات  متعدد ومستمر بين  مقامهاي  ايران ، هند و پاكستان  وارد مرحله  تازه اي  شده  است .
پايه سكوي بهره برداري فاز ۹ پارس جنوبي نصب شد
يكي از دو پايه سكوهاي بهره برداري فاز ۹ و ۱۰ پارس جنوبي به وزن تقريبي ۲۶۰۰ تن كه در ماه گذشته در كارگاه قائم خرمشهر شركت مهندسي و ساخت تأسيسات دريايي ايران بارگيري و مهاربندي شده بود روز جمعه در آبهاي نيگلون خليج فارس نصب شد. مهندس عباس حاجي قاسمي مدير برنامه  ريزي و كنترل پروژه اين شركت ضمن اعلام اين خبر افزود: عمليات نصب اين پايه توسط شناور ۱۲۰۰ و بدست متخصصين اين شركت انجام شده است.
وي افزود: با نصب اين پايه عمليات حفاري چاه هاي آن بزودي آغاز خواهد شد. همچنين عمليات نصب پايه دوم فاز ۹ و ۱۰ پارس جنوبي تا دو هفته ديگر شروع مي شود.
شايان ذكر است با بهره برداري كامل فازهاي ۹ و ۱۰ حدود دو ميليارد فوت مكعب ميعانات گازي توليد و به شبكه سراسري افزوده خواهد شد.
موتورسيكلت هاي توليد داخل بايد برچسب مصرف سوخت داشته باشند
سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور از اجباري شدن معيار و برچسب سوخت براي انواع موتورسيكلت هاي در دست توليد خبر داد و اعلام كرد از اول امسال، تمام موتورسيكلت هايي كه توليد مي شوند بايد داراي برچسب مصرف سوخت باشند.

سايه روشن اقتصاد
عرضه كنندگان كالا و خدمات موظف به جبران زيان مصرف كنندگان مي شوند
 سينا: عرضه كنندگان كالا و خدمات مسئول صحت و سلامت كالا و خدمات عرضه شده بوده و بايد كليه خسارات مادي و معنوي ناشي از عيوب و يا عدم انطباق كالا را جبران كنند.
براساس لايحه حمايت از حقوق مصرف كنندگان، در صورتي كه عرضه كنندگان، مطلع از عيبي باشند كه به واسطه آن، خساراتي به مصرف كنندگان وارد شود، علاوه بر جبران خسارات وارده به حبس تعزيري، از يك ماه تا ۹۰ روز و به جزاي نقدي معادل دو برابر خسارات وارد محكوم مي شوند.همچنين مسئوليت جبران خسارات وارده به مصرف كنندگان شخص حقيقي يا حقوقي اعم از دولتي و خصوصي است و درمورد شركت هاي خارجي علاوه بر شركت مادر، شعبه مربوط يا نمايندگي آن در ايران پاسخگو است.براساس اين لايحه، عرضه كنندگان كالا و خدمات مكلفند ضمانت نامه هايي كه در بردارنده مدت فروش كه متضمن قيمت كالا و خدمات و تاريخ عرضه آن است را به مصرف كنندگان ارائه كنند.همچنين تحميل كالاي خاص يا همراه بودن كالاي ديگر يا مشروط نمودن تحويل كالا با ارائه خدمات به نحوي كه حق آزادي انتخاب مصرف كننده را سلب كند، ممنوع است.
براساس اين لايحه، كليه عرضه كنندگان كالاهاي سرمايه اي از جمله خودرو، لوازم خانگي، مصنوعات الكتريكي، ارتباطي، صوتي و تصويري مكلف به داشتن نمايندگي رسمي و تعميرگاه مجاز و ارائه سرويس و خدمات بعد از فروش به ميزان حداقل ۵ سال مي باشند.
كليه عرضه كنندگان كالا و خدمات مكلفند، با الصاق برچسب روي كالا، قيمت واحد كالا يا دستمزد خدمت را اعلام نمايند.همچنين تمامي سازمانها و دستگاههاي دولتي و عمومي، بانك ها و نهاد ملزم هستند كليه اطلاعات و راهنمايي لازم براي سير مراحل انجام كار با سقف زماني لازم را در اختيار مراجعان قرار دهند.
تعداد كاركنان دولت در پايان برنامه سوم به ۲ ميليون نفر رسيد
مهر: تا پايان برنامه پنج ساله سوم تعداد نيروي انساني موجود در دولت به دو ميليون و ۴۲ هزار و ۵۳۰ نفر رسيد. تعداد كاركنان دولت اعم از كشوري و لشگري به استثناي شركتهاي دولتي درسال نخست برنامه سوم دو ميليون و ۱۲۸ هزار و ۲۳۰ نفرو درسال پاياني به دو ميليون و ۴۲ هزار و ۵۳۰ نفر رسيد. مطابق اين گزارش تعداد كاركنان دولت درسال دوم برنامه سوم ، دو ميليون و ۶۳ هزار و ۵۰ نفر، سال سوم دو ميليون و ۸۴ هزار و ۷۵۰ نفر و در سال چهارم برنامه سوم توسعه دو ميليون و ۴۲ هزار و ۵۳۰ نفر برآورد شده است.
همچنين درطول پنج سال برنامه سوم ، ميزان كاهش نيروي انساني در دستگاههاي دولتي ۲۱۲ هزار و ۸۲۰ نفر بوده و اين در حالي است كه اين ميزان در سال نخست برنامه حدود ۴۳ هزار و ۷۶۰ نفر و درسال پاياني ۴۱ هزار و ۴۲۰ نفر بوده است.

اقتصاد
ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |