پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۴
گفت وگو با عاليم قاسم اف، خواننده صاحب نام آذربايجان
سير در آسمان
000702.jpg
گفت وگو:يسنا
اشاره: عاليم قاسم اف در ميان اهل هنر و به خصوص موسيقي ايران نامي شناخته شده است. وي پس از سالها، اوايل پاييز سال گذشته به ايران آمد و در اجراي يك شبي كه در تالار وحدت داشت، جمع اهل هنر را از آواز صداي سحرانگيزش به فيض رساند.
عاليم قاسم اف داراي چند عنوان معتبر بين المللي و برنده جايزه يونسكو در سال ۱۹۹۹ است و تمامي كارشناسان موسيقي او را يكي از برجسته ترين خوانندگان جهان مي دانند. بي گمان او جدا از توانايي هاي ذاتي اش از روشها و راههايي سود برده كه توانسته به چنين جايگاهي در هنر آواز برسد. انگيزه اين گفتگو آشنايي با انديشه و نگرش او درباره آواز و تكنيك خوانندگي است. نكته هاي آموزشي كه در پاسخهاي او وجود دارد مي تواند براي تمام كساني كه هنر آواز را به گونه اي ويژه پيگيري مي كنند بسيار سودمند باشد. در ترجمه اين گفت وگو از همكاري آقاي خسرو سرتيپي بهره برده شده كه از ايشان سپاسگزاريم.

* آقاي قاسم اف! آيا از اجراهايي كه در ايران داشتيد راضي هستيد؟
- يك هنرمند واقعي هرگز از اجراي خودش احساس رضايت نمي كند، اما وقتي مردم از كار راضي باشند من هم راضي هستم، گويا خوشبختانه همه كار را پسنديدند.
* جايزه بين المللي ۱۹۹۹ يونسكو به شما تعلق گرفت. فكر مي كنيد چه ويژگي هايي در صدايتان باعث گزينش شما شد؟
- بيشتر كساني كه در اروپا يا آمريكا به كنسرت من مي  آيند زبان مرا نمي فهمند و خيلي كم اتفاق مي افتد ايراني ها يا آذربايجاني ها به ديدن برنامه من بيايند. آنها مي گفتند كه شما در اجراهايتان ما را به آسمان برديد. من فكر مي كنم علت انتخاب من بيشتر به خاطر تأثير صدايم در شنونده بود.
* حركاتي كه شما در زمان اجرا به دستهايتان مي دهيد، آيا از روي عادت است يا اين روش به اجرايتان كمك مي كند؟
- من با اين حركات مي توانم راحت تر با مردم ارتباط برقرار كنم، پيش از اين هميشه در زمان اجرا احساس كسي را داشتم كه در دريا در حال غرق شدن است، يعني احساس خنگي مي كردم. اما زماني شد كه حس كردم اين حركات مي تواند به من آرامش بدهد و به اين وسيله مي توانم محدوديتهاي روحي و فكري را از خود بيرون كنم و درواقع احساس آزادي كنم.
* آيا شما به هنرجويان آواز، پيشنهاد مي كنيد كه از اين شيوه در اجرا استفاده كنند؟
- من به اين صورت احساس آرامش مي كنم، حال ديگران هم مي توانند اين شيوه را به كار ببرند.
* آقاي قاسم اف لوحي در چغاميش خوزستان كشف شده كه متعلق به ۵۰۰۰ سال پيش است كه در آن يك گروه موسيقي را نشان مي دهد با سازهاي گوناگون به همراه يك خواننده كه دست را بر روي گوش گذاشته و مي خواند، همان كاري كه شما در زمان اجرا انجام مي دهيد. با توجه به پيشينه اين روش در تاريخ موسيقي ايران آيا مي توانيد توضيح دهيد كه اين حركت چه تأثيري در اجراي خواننده مي تواند داشته باشد؟
- صدايي كه از دست به گوش من مي رسد بهترين صداست و هيچكدام از كساني كه به آواز من گوش مي دهند نمي توانند صدايي را كه من مي شنوم بشنوند و اين حركت بسيار به اجرا كمك مي كند ضمن اينكه احساس آزادي و راحتي بيشتري به خواننده مي دهد.
* آيا اين شيوه از ديد شما يك نكته آموزشي است؟
- من به دخترم كه از شاگردان من است توصيه مي كنم كه به اين شكل صدايش را تنظيم كند و بهتر بشنود. ببينيد از نظر من خواننده اي كه دست روي زانو مي گذارد و بدون هيچ حركتي مي خواند، محدود است ،اما اگر آزاد باشد بهتر مي تواند كارش را اجرا كند. در آذربايجان خيلي ها از من انتقاد مي كنند اما اگر غير از اين باشم نمي توانم آنطور كه بايد كار خوبي ارائه دهم.
* در اركسترهاي آذري، هميشه خواننده افزون بر خوانندگي نوازنده قاوال نيز هست انگيزه اين كار را چه مي دانيد؟
- نواختن قاوال به خواننده كمك مي كند كه ريتم را حفظ كند، در گذشته علاوه  بر اين براي صرفه جويي در تعداد اعضاي گروه كسي كه خواننده بود نوازندگي قاوال را نيز به عهده داشت.
* ميزان آشنائي تان با آواز ايراني تا چه اندازه است؟
- بيشتر آوازهايي كه گوش مي كنم از خوانندگان قديمي ايران است مانند اقبال آذر، ظلي، قمر اما آوازهاي اين زمان را زياد نمي توانم گوش كنم چون همه تكراري شده براي مثال آقاي شجريان مي خواند و بعد همان نت را ديگران هم تكرار مي كنند يعني مي خواهند عين همان را بخوانند.
*  منظورتان تقليد است؟
- بله كاملاً.
* يعني شما در اين دوره هيچ صداي نو و مستقلي را نشنيده ايد؟
- به غير از آقاي شجريان و آقاي ناظري كه كارشان كاملاً با آقاي شجريان فرق مي كند، خير. مثلاً در گذشته در صداي بعضي از خوانندگان يك آتش پرشوري بود اما در حال حاضر كار جديدي كه با استفاده از اصالت گذشته انجام شده باشد نشنيده ام.
* نظرتان درباره تقليد چيست؟
- به نظر من كساني كه تقليد مي كنند تا آخر عمرشان در همان جايي كه هستند مي مانند و پيشرفت نمي كنند.
* برخي بر اين باورند كه تقليد بخشي از آموزش است و خواننده در زمان اجرا بايد در آوازش مفهوم تازه و نويي را برساند، ديدگاه شما در اين باره چيست؟
- من در اوايل كار از استادم تقليد مي كردم و يا از ديگران، حتي بعضي ها به من ايراد گرفتند كه مثلاً چرا از حاجي بابا تقليد مي كني، اما بعدها پي بردم كه بايد خودم يك راه و جاده اي را پيدا كنم، به اعتقاد من اول خدا و سپس پيگيري و استعداد يك هنرمند به او كمك مي كند. در آذربايجان خيلي ها بودند كه مي خواندند اما تنها كساني ماندگار شدند كه راه و هدفي داشتند و آنهايي كه تقليد كردند هيچ نام و نشاني از آنها برجاي نماند.
* بنابراين مي توان نتيجه گيري كرد كه يكي از نشانه هاي موفقيت شما پرهيز از تقليد بوده است. آيا مي توانيد بگوئيد افزون بر اين، چه آموزشها و تمرينهايي را پشت سر گذاشته ايد تا به اين پايه رسيده ايد؟
- در ابتدا من در محافل عروسي مي رفتم و در آنجا مثلاً براي يك شب سه تا چهار گاه از من مي خواستند و من آنها را با چند شعر مختلف مي خواندم. اينها براي من تمرين و كلاسهاي خوبي بود، اما بعدها تصميم گرفتم در درجه اول خودم از اجرايم راضي باشم، خواننده اي كه بخواهد تنها براي رضايت ديگران بخواند موفق نمي شود او نبايد توجه داشته باشد كه ديگران از كارش خوششان مي آيد يا نه.
* فرق بين آواز ايراني و آذري را در چه مي بينيد؟
- آواز ايراني و آذري در گذشته خيلي به هم نزديك بودند اما آواز ايراني در حال حاضر بيشتر در پيرامون تحرير مي چرخد يا با تحرير شروع مي شود اما در آواز آذري بيشتر به شعر توجه مي شود.
* ساز كوبه اي (نقاره) كه در كنسرتتان از آن استفاده شد، پوستش از تلق بود آيا مي پذيريد كه آواي اين ساز از فضاي سنتي دور است؟
- ما مي خواهيم در سطح جهاني كار كنيم، بنابراين محدوديتها را كنار مي گذاريم يعني با حفظ اصالتهاي كهن كارهايي اجرا مي كنيم كه مخاطب جهاني داشته باشد چون انسانها در ريتم و صدا مشترك هستند و ما بايد كارهايمان را به گونه اي تنظيم كنيم كه در ديگر نقاط جهان قابل اجرا باشد. ما بايد بتوانيم با ديگران ارتباط برقرار كنيم. يعني با هم بخنديم و با هم صحبت كنيم.
* شما پيش از اين گفتيد كه نخست بايد كاري را خودتان بپذيريد و از آن لذت ببريد و توجهي به خواست شنونده نداشته باشيد، حال چگونه است كه مي خواهيد نظر مخاطب را جلب كنيد؟
- آنچه من گفتم درباره خودم بود. يك هنرمند پس از اينكه راهش را پيدا كرد در مرحله بعد قرار مي گيرد كه هنر جهاني است. اما درباره ساز نقاره اين ساز در درجه اول متعلق به نوازنده آن است و من نوازنده را آزاد مي گذارم كه خودش صداي سازش را تنظيم كند درواقع او صاحب اختيار است.
* آيا نسل جديد خوانندگان آذربايجان با نسل گذشته آن برابري مي كنند؟ زيرا گروهي مي گويند كه كساني مانند شوكت، بلبل يا رشيد بهبوداف ديگر تكرار نمي شوند و به افسانه ها پيوستند. نظر شما چيست؟
- آنها ريشه در تاريخ ما دارند و يك مجموعه گل در گلستان موسيقي آذربايجان هستند و من بسيار از آنها ياد گرفتم .در اجراهايم مي شود گفت هم رشيد هست ،هم بلبل و هم شوكت، خوانندگان ديگر آذربايجان هم مي توانند از اين منابع استفاده كنند.
* در اجراهايتان تا چه اندازه از بداهه خواني استفاده مي كنيد؟
- بستگي به زمان دارد و به صحنه كه چه حسي را به من بدهد و همچنين صدا كه در چه شرايطي باشد.
* براي نمونه چه تفاوتهايي بين اجراي تبريز و تهران وجود داشت؟
- شعر يكي بود و اينكه از كجا شروع مي كرديم و به كجا فرود مي آمديم اما از نظر اجرا كاملاً فرق داشت.
* چرا تا به حال با نوازندگان ايراني كار مشتركي نداشته ايد؟
- من خيلي دوست دارم با موسيقيدانان بزرگ دنيا كار كنم اما دوست دارم يك كار متفاوتي انجام دهم و تكرار گذشته نباشد.
* در اين باره با بزرگان موسيقي ايران گفتگويي داشته ايد؟
- با آقاي ژان دورينگ صحبت كرديم و ايشان گفتند كه تلاش دارند كه با موسيقيدانان ايران قرار يك همكاري را با من بگذارند.
* آقاي قاسم اف! همه مي دانيم كه جدايي مرزي آذربايجان از ايران كمتر از دويست سال است و اين زمان كوتاه هرگز نمي تواند ريشه هاي تاريخي و فرهنگي ما را از بين ببرد. چنانكه در شاهنامه فردوسي كه تاريخ ايران است در بخشي كه اشاره به بهرام گور دارد آمده كه:
همي رفت تا آذرآبادگان
سراي دليران و جاي ردان
مي شود گفت كه از نگاه تاريخ و فرهنگ آن چنان به هم نزديكيم كه مي توانيم بگوئيم يك ملتيم. قبول داريد؟
- بله همانگونه با هم هستيم كه از اول بوديم كما اينكه خوانندگان بزرگ آذربايجان به زبان فارسي شعر خوانده اند و همينطور خوانندگان ايراني به زبان آذري.
* حال پرسش من اين است، زماني كه در ميان ايرانيان آواز مي خوانيد چه احساسي داريد و همچنين چه تفاوتهايي را از نظر احساسي ميان اجراهاي خود در ايران و ديگر نقاط جهان به ويژه اروپا مي بينيد؟
- در اروپا همه با نظر كارشناسي و موسيقي به كنسرت ما مي آيند اما وقتي كه در ايران يا آذربايجان برنامه اجرا مي كنيم يك محبت و صميميتي در اينجا هست كه من در كمتر جاي دنيا ديده ام و اين براي من خيلي ارزشمند است.
* آيا باز هم برنامه هاي شما را در ايران خواهيم ديد؟
- تا خدا چه بخواهد. هر چه خواست او باشد همان مي شود.

گفت وگو با مجيد لطيفي سرشت مدير امور جشنواره هاي مركز موسيقي
واگويي تجربه ها
000705.jpg
مريم آهنگري
اشاره: نقد و بررسي جشنواره هاي موسيقي مي تواند فضايي را براي برخورد اصلاحي و عميق با موارد منفي و كاستي ها فراهم آورد. برپايي دو جشنواره موسيقي نواحي ايران (جشنواره ششم)  و جشنواره موسيقي فجر (جشنواره بيستم) فرصتي را فراهم آورد تا با مجيد لطيفي سرشت كه امور اجرايي و پشتيباني اين دو جشنواره را بر عهده داشت، به گفت وگو بنشينيم.
* با توجه به اين كه بعد از دو دوره غيبت، دبيري جشنواره به آقاي درويشي سپرده شده بود از تفاوتهاي اين دوره و دوره هاي قبل بگوييد.
- آقاي درويشي به لحاظ تخصصي يكي از متوليان موسيقي نواحي است؛ كسي كه در زمينه اين نوع موسيقي كار، تحقيق و پژوهشهاي فراواني را انجام داده است. حتي بسياري، لقب پدر جشنواره موسيقي نواحي را به آقاي درويشي داده اند و معتقدند كه وي اين جشنواره را راه اندازي كرده است. در سال ،۱۳۸۳ پس از ۲ سال، مجدداً به خاطر تأمين ايده آل هايي كه مد نظر داشت به مرحله اجرا گام گذاشت و كار را هدايت كرد. البته از دوستاني كه در اين دو سال براي برگزاري جشنواره تلاش كرده اند تقدير و تشكر داريم. ولي حضور مجدد آقاي درويشي در اين برنامه شكل تخصصي تري به آن داد كه اين مقوله خود يكي از ويژگي هاي مهم جشنواره ششم است.در مورد تفاوت در قسمتهاي ديگر جشنواره، فكر مي كنم اين سؤال بايد از فردي پرسيده شود كه تمامي دوره ها را با دقت و از نزديك بررسي كرده باشد. من در جريان جشنواره هاي قبل تا به امروز نبودم، اما درباره جشنواره ششم مي توانم بگويم كه سطح كيفي آن تا حد زيادي ايده آل بود، و براي اولين بار از ديدگاه هاي مختلفي به قضيه نگاه كرده بود. به جهت حضور دانشجويان مي توان گفت كه به مخاطبين پوشش تخصصي داده شد.
* ۲۰ دوره از جشنواره موسيقي نواحي مي گذرد، در طي اين مدت جشنواره داراي چه دستاوردهايي بوده است؟
- من معتقدم كه جشنواره ها بنا بر تعاملات و توقعات روز جامعه شكل مي گيرد و بسته به اين رويكرد جشنواره هاي مختلف را نمي توان با هم مقايسه كرد. مقايسه را بايد حذف و هر جشنواره اي را مستقل ارزيابي كرد و دستاوردهاي آن را به داوري بگذاريم.درباره جشنواره ششم مي توان گفت كه از لحاظ محتوا كمي غني تر بود. البته نه اين كه دوره هاي قبل ضعيف  بود. اما منطقي به نظر مي رسد كه هر جشنواره با توجه به تجربه هاي جشنواره هاي پيشين به تكامل برسد و اگر ما به اين پيشرفت معتقد باشيم قطعاً در جشنواره هاي بعدي شاهد تكامل بهتري از جشنواره هاي قبلي هستيم. درباره دستاوردها مدتي پس از برگزاري جشنواره ها مي توان صحبت كرد. در بخش موسيقي نواحي تصميم بر تأسيس مكتب خانه هايي شد كه موسيقي نواحي پويندگي و استمرار خود را حفظ كند، همچنين كتابي شامل مجموع تعاملات اساتيد برجسته داخلي و خارجي و ماحصل جشنواره ششم در دست تدوين و چاپ است.
* به نظر شما تغيير در مديريت مركز چه تأثيري بر جشنواره هاي موسيقي نواحي گذاشته است؟
- من در صدد مقايسه بين گذشته و حال نيستم. مديريت اعمال شده در هر كاري اگر توأم با تخصص و آشنايي به آن موضوع باشد نتيجه بهتري حاصل خواهد شد. اين كه بگوييم تغيير مديريت باعث تمام اين اتفاقات شده شايد درست نباشد. در طول برگزاري اين جشنواره هاي سلسله وار به آگاهي هاي انسان افزوده مي شود. يك مدير واحد كه با تجربيات و كوله بار جشنواره قبل، وارد جشنواره بعد مي شود يك سير منطقي صعودي را طي مي كند. نمي توان در صدد مقايسه برآمد و گفت مديريتهاي قبل كاري انجام نداده اند و اين اتفاقات در دوره جديد افتاده و همه موارد را به مديريت فعلي نسبت دهيم. اما مدير به لحاظ تخصص، درايت و آگاهي در ديدگاه موضوعي نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند.
* درباره اسكان ميهمانان خارجي و برنامه هاي آنها هم پيش بيني هايي كرده بوديد و چه قدر از اين برنامه ها محقق شد؟
- محوريت جشنواره موسيقي نواحي با اساتيد پيشكسوت و قطبهاي موسيقي نواحي كشورمان بود.
ميهمانان خارجي نسبت به هنرمندان ما كمتر بودند. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كرمان براي جشنواره موسيقي نواحي دو هتل را در نظر گرفته بود كه هتل دوم به علت تعميراتي كه داشت، ظرفيت كمي را به جشنواره اختصاص داده بود؛ به همين دليل همكاران ما در كرمان صلاح ديدند كه ميهمانان خارجي و تعدادي از ميهمانان داخلي كه بيش از ظرفيت هتل گواشير بود را در هتل جهانگردي استان كرمان، اسكان دهند و به نظر مي آمد كه اين دو هتل زياد فرقي با هم نداشتند.پشتيباني و تدارك جشنواره موسيقي نواحي در اين شش دوره با تهران و مديريت اجراي آن به عهده مدير كل فرهنگ و ارشاد استان كرمان و بقيه همكاران ما در كرمان بوده است. در واقع اين جشنواره در اين چند دوره با مشاركت و همت مركز موسيقي و اداره ارشاد كرمان انجام شده است. سؤالاتي كه مربوط به بخش اجرايي است را بهتر است از همكاران ما در كرمان بپرسيد. ولي قسمتي كه مربوط به پشتيباني و كارهاي تداركاتي جشنواره مي شود را من مي توانم پاسخگو باشم.
خارجي ها از اين جشنواره به عنوان مستر كلاس استفاده كردند. امسال افرادي كه در سطح بالايي از دانش موسيقي در دنيا مطرح هستند و در زمينه موسيقي نواحي ايراني تحقيقاتي كردند دعوت شدند كه در اين جشنواره شركت كنند. يكي از اين افراد پروفسور بلام يكي از دانشمندان موسيقي دنيا بود. در بخش هاي جنبي هم اجراهايي از گروه هاي فولكلور خارجي هم داشتيم.
* به نظر شما بهتر نبود جشنواره موسيقي نواحي در سطح استاني برگزار مي شد و منتخبين در جشنواره نواحي كرمان حضور مي يافتند؟
- جشنواره ششم تقريباً به شكل منطقه اي انجام شد. يعني در مناطق مختلف افرادي در نظر بودند. امتحانات اوليه اي در مناطق خودشان برگزار شد و هيأت ژوري برگزيدگان را انتخاب كردند، اما انتخاب نهايي توسط داوران جشنواره در كرمان و در جريان مسابقه اصلي انجام شد. ولي اين كه به صورت مستقل در استانها، جشنواره هاي موسيقي نواحي برگزار كنيم به نظر من اين موضوع خود يك شيوه اجرايي خوبي است ولي بايد از ابتدا آن  را نوشت و به آراء گذاشت و صاحب نظران به لحاظ كيفيت به آن رأي دهند و بعد به اجرا درآيد. اين كه مجموع تمام اين جشنواره ها در يك جشنواره شركت كنند خود مشكلات و چالش هايي را به دنبال دارد. شايد زيرساختهاي موسيقي استاني ما در همه مناطق جوابگو نباشد و بعضي از استانها از ويژگي و غناي موسيقي بيشتري برخوردار و بعضي ديگر داراي غناي كمتري باشند. اين مسائل خود تأثيرات اساسي دارد.
* درباره گله مندي دانشجويان از امكانات اختصاص يافته به آنها در جشنواره نواحي چه توضيحاتي داريد؟
- از معناي واژه دانشجو استنباط مي شود كه جوينده دانش و دنبال كننده آن باشد و اين كه فردي او را حمايت كند و به جشنواره بفرستد و امكانات برايش در نظر بگيرد، تا دانش را كسب كند، شايد صحيح نباشد. يكي از نكات جشنواره امسال اين بود كه (به اندازه بضاعت نه ايده آل) توانستيم براي دانشجويان امكاناتي را تدارك ببينيم. اين كه ايده آل نبود يا امكانات كم بوده و آنها گله مند بودند، طبيعي است، ما هميشه با ايده آل ها فاصله زيادي داريم. اما حركت مهمي در بهره مند كردن قشر متخصص انجام داديم تا دانشجويان شناخت بهتر و بيشتري نسبت به اساتيد جشنواره پيدا كنند.
* يكي از دستاوردهاي تغيير مديريتي موسيقي تأسيس دبيرخانه دائمي جشنواره ها بود، فكر مي كنيد تأسيس اين بخش چه ثمراتي در پي داشته است؟
- در سال ۱۳۸۳ در مركز موسيقي دبيرخانه دائمي جشنواره ها تأسيس شد كه خود يكي از افتخارات مديريت جديد است كه بايد آن را به فال نيك گرفت چرا كه باعث شد براي هر جشنواره آيين نامه تدوين شود و جشنواره هاي پيشين را در نظر بگيريم و بايگاني فعالي از آنها در محلي متمركز كنيم كه اين نكته مثبتي است. در اين مدت كوتاه ما نگرش نويني به جشنواره ها داشتيم و باعث شد كه خواسته هاي ما از جشنواره ها مكتوب شود و بر پايه آن آيين نامه اي تدوين گردد و بر آن اساس گام برداشته شود و در پايان كار ارزيابي هايي از هر جشنواره داشته باشيم. تمام مسائل ذكر شده خود باعث ارتقا كيفيت جشنواره ها خواهد شد. در جشنواره موسيقي نواحي دبير محترم ساختار منشوري و تشكيلاتي را پيشنهاد كرد كه در جرايد هم منتشر شد. در تمامي بخشهاي اجرايي تعامل، همدلي و همكاري هنرمندان جلوه داشت و تصميم گيري ها با مشاركت جدي آنها صورت گرفت. در تمامي اين بخشها تنها مرجع ما هنرمندان بودند و از مشاوره هاي آنان استفاده مي كرديم.
* آيا اين مشاوره ها فقط با افراد خاصي انجام مي شود؟
-خير. در دبيرخانه جشنواره به روي همه هنرمندان باز است و مشاوره ها در اتاق هاي در بسته صورت نمي گيرد. در اين اتفاق نظر و مشاركت رأي هنرمندان به هر شكلي اخذ شده است. هر هنرمندي كه در موسيقي، عشق و علاقه آن را دارد مي تواند در اين جلسات حضور پيدا كند و با پيشنهادات خود به ما بيشتر آگاهي دهد. تا سطح كيفي جشنواره هاي بعد را بالا ببريم.
من شخصاً  از هر پيشنهاد سازنده اي استقبال مي كنم. در مورد دكتر همافر هم مطمئن  هستم. ايشان در طي مديريت چندين ماهه خود چيزي در حدود ۸۰۰-۷۰۰ ديدار با هنرمندان داشته اند در جشنواره نواحي، پيشنهادات پژوهشگران و كساني كه فكر مي كرديم مي توانند كمك كنند را شنيديم و تا جايي كه امكان داشت اجرا كرديم. شوراي سياستگذاري مركز موسيقي شامل هنرمندان برجسته كشور است و برآيند نظرات مختلف نتايج و تصميم گيري ها را تعيين مي كند.
* آيا تأسيس اين دبيرخانه به خودي خود و براي اهداف درازمدت هنر موسيقي كافي است؟
- به نظر من براي جشنواره ها بايد آيين نامه نوشت و براساس آن عمل كرد. البته نوشتن اين  آيين نامه به تنهايي كافي نيست. بايد بعد از نوشتن آن را به آرا گذاشت تا كم و كاست هاي آن به حداقل برسد؛ به طور يقين اظهار نظرهاي متعدد هنرمندان براي اجراي برنامه هاي جشنواره ها بانك اطلاعاتي بسيار خوبي براي تدوين و تنظيم يك آيين نامه اجرايي مي تواند باشد و اين آيين نامه را مي توان در جشنواره ها به كار گرفت و قطعاً  ميزان خطا و اشتباه در آن به حداقل خواهد رسيد.
* چه ويژگي هايي ششمين جشنواره نواحي را نسبت به سالهاي گذشته متمايز كرده است؟
- امسال براي اولين بار از ديد واحد بصري در موارد گرافيكي جشنواره استفاده كرديم يعني آقاي حقيقت شناس را براي كليه موارد گرافيكي به كمك گرفتيم.
افتتاحيه و اختتاميه پرنكته اي در جشنواره  ششم وجود داشت. در روز افتتاحيه، وقتي پرده باز شد. عده اي از هنرمندان پيشكسوت در روي صحنه حضور داشتند و بعضي از آنها به اجراي برنامه پرداختند. در كنار هم بودن اين افراد روي يك صحنه به نوعي وحدت ملي را نشان مي داد. زيرا هر كدام به يك گويش و لهجه اي از ايران و موسيقي نواحي ايراني صحبت مي كردند. همين پيشكسوتان در پايان جشنواره و در روز اختتاميه جاي خود را به جوانترها دادند و اين نكته را در ذهن تداعي مي كرد كه موسيقي نواحي، حيات و پويايي خود را دارد و اين نوع موسيقي توسط نسل جديد ادامه خواهد داشت. البته ما اميدواريم كه حضور پيشكسوتها تا سالهاي بسيار تداوم داشته باشد. اما اين روز نشان داد كه نسل جديد راه استادان پيشكسوت را ادامه خواهند داد.
يكي از ويژگي هاي جشنواره نواحي حضور خارجي ها در اين جشنواره بود. شايد عنوان جشنواره موسيقي نواحي ايران با حضور گروههاي اجرايي خارجي مغايرت داشته باشد. امسال تعدادي از محققان برجسته موسيقي نواحي را در كرمان دور هم جمع كرديم و شايد از اين لحاظ جشنواره،  رنگ و بوي بين المللي به خود گرفت. به نظر من حضور اين عده مايه مباهات براي جشنواره موسيقي نواحي ايران نيست و ما اين گروه ها را در بخش جنبي جاي داديم. سعي ما بر اين بوده از گروههاي استفاده شود كه به نوعي گروههاي فولكلور منطقه خودشان باشند كه با آيين نامه جشنواره هم مغايرت نداشته باشد. وجود عده اي از محققان بزرگ مانند آقاي بلام كه در طي سالها روي موسيقي نواحي ايران هم كار كرده و اين تجارب را با خود به ايران آورده بود اين دوره را متمايز كرد.
* فرايند تشكيل ستاد و برنامه ريزي درباره بيستمين جشنواره فجر چگونه بود؟
- از اواخر مردادماه و پس از جشنواره ياس، ستاد جشنواره فجر تشكيل شد. در ابتداي امر يك سري اطلاعات اوليه را از دوره هاي قبل اخذ و ساختار كلي جشنواره را ترسيم كرديم. بررسي هاي مجدد با حضور هنرمندان انجام شد.
وقتي اين قالب شكل مناسبي به خود گرفت در شوراي سياست گذاري مركز موسيقي به آرا گذاشته شد و در رابطه با بندبند اين ديدگاه راهبردي تدوين شده صحبت هايي صورت گرفت. بخش پژوهش در جشنواره بيستم يكي از اهداف راهبردي بود و انتخاب و تأكيد بيشتري بر روي آن انجام گرفت.
اعضاي ستاد متشكل از مديران هر بخش مركز موسيقي و هنرمندان به عنوان اعضاي اصلي و هم به شكل مشاوره اي حضور داشتند. خرد جمعي تصميم گيرنده بود و برآيند نظرات مثبت و منفي، نتيجه نهايي را تعيين مي كرد.
* آيا برنامه ريزي هاي تدوين شده درباره جشنواره موسيقي فجر طبق تصميم گيري هاي قبلي پيش رفت يا نه؟
- با توجه به شرايط، امكانات و منابعي كه ما در اختيار داشتيم به آن چيزي كه مي انديشديم رسيديم. در برگزاري كارهاي زنده و جشنواره ها حتي اگر كوله بار صد جشنواره را هم داشته باشي جشنواره صد و يكم مواردي مختص به خود را دارد. ما نمي توانيم بگوييم براي تمام اتفاقاتي كه افتاد از پيش فكر و راهكار تعريف كرده  بوديم. اين صحبت اغراق  است، اما براي مواردي كه فكر مي كرديم بر طبق تجربه هاي جشنواره هاي قبل خواهد افتاد چاره انديشي كرديم. هر چند زمان كوتاهي براي تدارك جشنواره  داشتيم. كمبود وقت باعث شد كه به خيلي از موارد توجه كمتري شود، نه اين كه اصلاً توجه نكنيم يا اطلاع نداشته باشيم.
* طرح اوليه اي كه در ستاد براي جشنواره بيستم و برنامه هاي آن در نظر گرفته بوديد تا اجرا چقدر دستخوش تغيير شد و تغييرات چه بود؟
- طرح كلي را كه در دو بخش عملي و نظري در نظر گرفته شده بود در شوراي سياست گذاري بررسي كرديم. افرادي پيشنهاد دادند كه تغييراتي انجام شود. اين تصميم گيري ها به عنوان
پيش آگاهي مطرح شد. در اين پيش آگاهي تا اجراي نهايي شاهد يكي- دو مورد تغيير بوديم. يكي از دلايل اين امر سعي ما بر انتخاب اصلح ترين ها در زمينه موسيقي كلاسيك ايراني، نواحي و پاپ بود. و اين بهترين ها قطعاً انتخاب ساده اي نبود. براي هر بخش پژوهشي، جداي طرح كلي، جدولي آماده كرده و مديري براي آن در نظر گرفتيم. مثلاً براي موسيقي ايراني از استاد مجيد كياني استفاده كرديم، در بخش آسيب شناسي موسيقي پاپ آقاي دكتر سرير حضور داشتند.
در موسيقي كلاسيك شاهين فرهت و در شب هاي نواحي از تجربيات محمد جواد بشارتي استفاده شد. هر كدام از اين مديران هنري هم نظري داشتند. در طرح ابتدايي و جدول پيش آگاهي پنج مورد پژوهشي عنوان كرديم كه در اجرا چهار مورد شد و سه مورد موسيقي پاپ در نظر گرفتيم و بعد در شوراي سياستگذاري به آرا جمعي گذاشته شد. در موسيقي ايراني عنوان هاي مشابهي وجود داشت كه در يك عنوان خلاصه شد. من فكر مي كنم كه موفقيت نسبي را در اين جشنواره به دست آورديم. باز داوري با مخاطبين و ارباب جرايد است. در نهايت چند مورد تغييرات اين چنيني داشتيم كه با توجه به اسم پيش آگاهي طبيعي است مواردي تغيير كند، با بعضي از دوستان صحبت كرديم نتوانستند بيايند با بعضي ها به واسطه تقليل قسمت هاي پژوهشي وقتي عنواني حذف شد. دو سخنران، يك سخنران تبديل شد و طبيعي است كه فرد اصلح تر انتخاب شود.
* از قرار معلوم اسم هومان اسعدي در جدول پيش آگاهي به عنوان سخنران آمده بود كه از حضور وي استفاده نشد چه دلايلي براي عدم هماهنگي ها مي توانيد ذكر كنيد؟
- جدول پيش آگاهي چيزي در حدود ۴۵ روز قبل از جشنواره تهيه شد، من با آقاي اسعدي تماس گرفتم كه با او جلسه اي داشته باشيم در دفتر آقاي همافر با هم صحبت كرديم. آقاي همافر گفت كه در روزهاي فجر از حضور آقاي اسعدي استفاده كنيم. به علت مشغله كاري هومان اسعدي و من فرصتي دست نداد كه با هم جلسه حضوري ديگري داشته باشيم. بعد از آن درگير برگزاري جشنواره نواحي شدم. چندين روز مانده به برگزاري جشنواره فجر در عنوان هاي موسيقي ايراني تغييراتي حاصل شد. آقاي كياني كه مديريت هنري اين بخش را به عهده داشتند بخش هايي را بسته به ديد هنري و خرد جمعي ستاد اصلاح كردند و تغيير دادند و تقليل پنج روز به چهار روز در مورد موسيقي ايراني را انجام داد.
بعد از اين كه مورد سخنراني آقاي اسعدي حذف شد لزومي به صحبت با او احساس نشد جدولي هم كه به آن معترض است به شكل پيش آگاهي بود و پيش آگاهي را نهايي و قطعي نبايد تلقي كرد.
در بخش هاي مختلف كتابچه هم گفته شده بود. آقاي داريوش طلايي استاد آقاي اسعدي هستند وقتي اين دو عنوان در دل يك عنوان جاي گرفت ما آقاي طلايي را انتخاب كرديم.
* سخن آخر
- جشنواره فجرسال ۸۳ با كم و كاستي ها، اوج و حضيض هاي خود گذشت و تمام شد. البته تمام شدن به معني بسته شدن طومار آن نيست. من معتقدم جشنواره بعد از اختتاميه تازه شروع مي شود. بايد منتظر دستاوردهاي جشنواره از سوي مخاطبين بود. هر جشنواره اي داراي يك سري دستاوردهاي معنوي و مادي است كه قطعاً در بحث اجرايي مدنظر قرار گرفته شده است. ما نمي توانيم مدعي باشيم كليه جشنواره هايي كه برگزار كرديم و مي كنيم به لحاظ سطح كيفي در جايگاه ايده آلي بوده اند. اما اين كه نهايت توان خود را با توجه به شرايط و امكانات موجود به كار بسته ايم تا جشنواره اي در سطح خوبي برگزار كنيم را دوستان، مخاطبين و متخصصين بايد نظر دهند كه چقدر موفق بوده ايم.

سايه روشن خبرها
خانه موسيقي و برگزاري كنسرت هاي ممتاز
تعويق برنامه هاي ازپيش اعلام شده و پرسش از اين تعويق سبب شد تا سخنگوي خانه موسيقي در گفت وگويي با ايسنا اعلام كند كه برنامه هاي اجرايي خانه موسيقي و برگزاري كنسرت موسيقي تنها به دليل تلاش اين نهاد براي برگزاري برنامه هاي ممتاز و برجسته به تعويق افتاده است.
محمد سرير گفت: ما در سالهاي اخير همواره ارتباط و همكاري خوبي با تالار وحدت داشته ايم و اين همكاري براي خانه موسيقي هميشه ارزشمند بوده است.
وي ادامه داد: ما معمولا جلساتي را با آقايان مسعود شاهي و آيينه ساز (از مديران تالار وحدت) برگزار مي كنيم كه در اين جلسات آنها نهايت همكاري را با خانه موسيقي داشته اند. حتي آقاي آئينه ساز تلاش بسياري براي برگزاري برنامه هاي تعويقي ما داشتند.
وي تاكيد كرد: هيات مديره به جديت درحال برنامه ريزي برنامه هاي اجرايي است. پيش از اين اعلام شده بود كه كنسرت هاي خانه موسيقي از اواخر فروردين آغاز مي شود، اما به دليل آنچه كه بايد آن را نداشتن تجربه و نيز چشم اندازي از اجراي كنسرت از سوي دست اندركاران خانه موسيقي نام نهاد، اجراي اين كنسرت ها نيز به تعويق افتاده است. خانه موسيقي در تشكيل اركستر ويژه اين نهاد موسيقايي نيز با مشكل مواجه شده و عده كمي در اين اركستر ثبت نام كرده اند. ضمن آنكه مشخص نيست كه وقتي نهادهاي دولتي چون مركز موسيقي از تامين بودجه و حق الزحمه اركسترهاي سمفونيك و ملي به فغان آمده اند و جالب توجه اينكه نامه هاي گروه كر اركستر سمفونيك،  در اعتراض به حقوق اندك شان چندين بار در هيات مديره خانه موسيقي مطرح شده است، چرا خانه موسيقي به سمتي حركتي مي كند كه باري اضافه بر خويش ببندد.
شايسته است كه هيات مديره خانه موسيقي در گزارشي شفاف اعلام كند كه از كنسرت هايي كه در چند سال گذشته (به خصوص جشن خانه موسيقي در سال ۱۳۸۳) در جهت درآمدزايي اجرا كرده اند، چه ميزان درآمد به دست آورده اند و البته چه اندازه زيان كرده اند، تا درصورت موفقيت به دنبال طرح هاي بلندپروازانه اي چون تشكيل اركستر خانه موسيقي بروند كه حداقل در سال تا ۱۰۰ ميليون تومان دستمزد اعضاي ثابت آن مي شود.
صندوق حمايت از پژوهشگران و شفاف نبودن ملاك هاي آن
صندوق حمايت از پژوهشگران كه گفته مي شود از سوي نهاد رياست جمهوري تقويت مي شود، معيارها و ملاك هاي شفافي را براي اينكه پژوهشگران از آن استفاده كنند، ارايه نمي دهد كه امكان دارد به موازي كاري در حوزه هاي مختلف بيانجامد.
سيدابوالحسن مختاباد دبير و سخنگوي كانون پژوهشگران خانه موسيقي در گفت وگو با خبرنگار موسيقي «مهر» ، ضمن بيان اين مطلب افزود: به نظر مي رسد كه صندوق حمايت از پژوهشگران كشور زيرنظر رياست جمهوري اداره شود. اين صندوق طي نامه اي به كانون پژوهشگران خانه موسيقي، از ما دعوت كرد تا درصورت داشتن طرح پژوهشي به اين صندوق مراجعه كنيم.
وي افزود: اين صندوق هاي حمايتي را دولت براي اهالي فرهنگ و هنر قرارداده است كه اغلب آنها از كانال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اداره مي شوند و تقريبا از روند قانوني و منطقي، پژوهشگران را حمايت مي كنند. اما اوضاع صندوق پژوهشگران كشور معلق است و هنوز هيچ معيار منطقي ندارد. حتي مشخص نشده است كه ملاك انتخاب پژوهشگر و پژوهش چيست. همچنين موضوعات پژوهش و بخش هاي مختلف آن معلوم نشده اند.
مختاباد خاطرنشان كرد: پيش از اين در وزارت ارشاد بخشي با نام «معاونت امور هنري و پژوهشي» در زمينه پژوهش فعاليت مي كرد كه درحال حاضر در بخش مستقلي به نام «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» به پژوهش هاي هنري و فرهنگي در زمينه هاي مختلف مي پردازد. اين پژوهشگاه همان ارگاني است كه دو سال قبل و به دليل برخي سياست هاي ناكارآمد از مجموع بودجه اختصاص يافته براي پژوهش در بخش هاي مختلف هنري و فرهنگي نزديك به ۱۵۰ ميليون توماني آن را نتوانست جذب كند. اين درحالي است كه برخي از پژوهشگران و آثار پژوهشي شان به دليل نبود بودجه در منازلشان خاك مي خورد. اين نهاد پس از روي كارآمدن مديريت تازه توانست با دعوت از چهره هاي جدي موسيقي و تحقيق به سمت كارهاي مثبت پيش برود.
وي افزود: اين ارگان به پژوهشگر اين امكان را مي دهد كه طرحش را ارايه كرده و درصورت تاييد، بودجه لازم را دريافت و طرحش را به مرحله عملي برساند. معيارهاي اين نهاد مشخص است و در زمينه موسيقي هم افراد شايسته و خبره اين كار در آنجا فعاليت مي كنند كه ازجمله آنها مي توان «ساسان فاطمي» و «هومان اسعدي» را نام برد. در اين نهاد تكليف پژوهشگر هم مشخص است چون ملاك ها تعيين شده اند و او مي تواند براساس آنها فعاليتش را مشخص كند. ابوالحسن مختاباد همچنين از وجود بخشي در معاونت هنري و معاونت فرهنگي براي كارهاي پژوهشي خبر داد و گفت: درحالي كه در اين مراكز نحوه پژوهش شفاف است، اما صندوق حمايت از پژوهشگران هنوز وضعيتش مشخص نيست و شيوه حمايتي اش هم از هنرمندان شفاف نشده و غيرسامان مند است.
وي در پايان گفت: بايد اين شفاف سازي مشخص شود تا از موازي كاري جلوگيري شود. نمي توان به نهادي كه شناسنامه مشخص ندارد، دل خوش كرد.
از سوي ديگر حميدرضا عاطفي، بازرس كانون پژوهشگران خانه موسيقي نيز در اظهارنظري درباره صندوق حمايت از پژوهشگران گفت: صندوق حمايت از پژوهشگران كشور باوجود داشتن امكانات وسيع و بودجه هاي ميلياردي هنوز نتوانسته است قدمي ملموس در راه توسعه پژوهش و حمايت از پژوهشگران كشور بردارد.
وي افزود: در جايي كه همه مسئولان خرد و كلان مملكت از اهميت و ضرورت پژوهش در كشور دم مي زنند اما عملا هيچ طرح و برنامه مشخصي در اين مسير وجود ندارد. اين پژوهشگر افزود: متاسفانه تنها مركز و نهاد رسمي حمايت از پژوهشگران كشور (صندوق حمايت)، با چراغ خاموش حركت مي كند و خبري از فعاليت هاي آن به چشم نمي خورد.
وي در ادامه ضمن انتقاد از مراكزي كه بودجه هاي پژوهشي خود را صرف امور ديگري مي كنند از همه پژوهشگران كشور خواست تا با تشكل حرفه اي خود سطح مطالبات و امكانات موردنياز خود را از مراكز مسئول در حمايت از امر پژوهش بالا ببرند . صندوق حمايت از پژوهشگران كشور از طريق هيات امنا و با دبيري دكتر فرهادي (وزير اسبق بهداشت) اداره مي شود.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
آلبوم
ايران
علم
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  آلبوم  |  ايران  |  علم  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |