چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۴
انتظار فوتبال ايران از تماشاگران ايراني
جاده يك طرفه
001314.jpg
امير بهادري نژاد
امنيت تماشاگران ليگ برترانگليس
* از سال ۱۹۸۹ تاكنون تنها يك نفر در جريان مسابقات فوتبال كشور انگليس جان خود را از دست داده است.
* در رقابتهاي فصل گذشته ليگ برتر از هر ۲۷۴۳۲ نفر تماشاگر مراجعه كننده به ورزشگاه ها تنها يك نفر مجروح شدند كه ۹۰ درصد از اين مجروحان به صورت سرپايي تحت درمان قرار گرفتند.
* در فصل گذشته تنها ۱۲۷ تماشاگر مجروح به بيمارستان منتقل شدند درحالي كه اين رقم در فصل بيش از آن ۲۰۵ نفر بود.
* از ميان ۱۲۷ تماشاگر منتقل شده به بيمارستان، ۶۵ درصد قبل از ورود به محوطه ورزشگاه بيمار و يا مجروح بودند.

اداره صدور گواهينامه فوتبال (FLA)، يك تشكيلات كاملاً شناخته شده در فوتبال انگليس است. در حقيقت اين اداره، براي برقراري امنيت و آسايش تماشاگران در ورزشگاه هاي فوتبال كشور انگليس تأسيس شده است و ۹ بازرس ويژه دارد كه اين بازرسان به طور متوسط سه بار در سال از امكانات ورزشگاه هاي كليه باشگاه هاي فوتبال انگليس بازديد كرده و اقدامات باشگاه و مقامات محلي را در افزايش امنيت و رفاه تماشاگران در اين ورزشگاه ها ارزيابي مي كنند و در صورت تأييد امنيت و رفاه ورزشگاه، گواهينامه صادر مي نمايند.البته اين اداره فهرست كاملي از اقداماتي كه بايد توسط باشگاه ها و مقامات محلي در ورزشگاه ها انجام بشود در اختيار باشگاه و نهادهاي مسئول قرار مي دهد كه در اين فهرست وظايف هر يك از نهادها به صورت شفاف شرح داده شده و مشخص است. به همين دليل در كمتر موردي تداخل وظايف بوجود مي آيد.در واقع بازرسان (FLA) سه بار در طول سال، بر روند اجراي توصيه هاي خود توسط باشگاه ها و نهادهاي مسئول نظارت مي كنند.
البته از سال ۱۹۸۹ به بعد، بازرسي هاي اداره گواهينامه فوتبال با شدت بيشتري انجام شد. چون در آن سال بر اثر فاجعه ورزشگاه هيلزبرا شهر شفيلد انگليس (تراكم تماشاگران)۹۶ نفر از طرفداران ليورپول كشته شدند. اقدام اداره صدور گواهينامه فوتبال در بازرسي از امكانات امنيتي و رفاهي ورزشگاه ها باعث شده كه از سال ۱۹۸۹ تاكنون تنها يك تماشاگر در ورزشگاه هاي بريتانيا جان خود را از دست بدهد كه آن مورد هم مربوط به سال ۱۹۹۳ و بازي دو تيم ولز و روماني مي شود كه يك تماشاگر بر اثر برخورد مواد آتش زا به سرش، كشته شد. رئيس اين اداره مي گويد: امروزه خانواده ها بيش از هر زمان ديگري در طول تاريخ، جرأت مي كنند فرزندانشان را به ورزشگاه بفرستند. حتي مي توان گفت احتمال مجروح شدن در حين انجام كارهاي خانه بسيار بيشتر از احتمال صدمه ديدن يك شهروند در ورزشگاه هاي فوتبال است.وي در ادامه مي گويد: يكي از دلايل كشته شدن تماشاگران در آتش سوزي ورزشگاه بردفورد، قفل بودن درهاي خروجي جايگاه ها بود. هنگامي كه، در سال ۱۹۹۱از باشگاه ها بازديد مي  كرديم متوجه شديم كه ۲۰ باشگاه درهاي خروجي جايگاه ها را قفل مي كنند در حالي كه تماشاگران بايد قادر باشند بدون كليد اين درها را در حين حادثه باز كنند و يا چند مأمور با تجربه و آموزش ديده مسئول باز و بسته كردن درها باشند.البته نقش (FLA) تنها يك نقش نظارتي نيست بلكه باشگاه هايي كه قصد ساخت ورزشگاه هاي جديد را داشتند از اين اداره مشورت گرفتند. با توجه به اين كه باشگاه هاي بزرگ و ثروتمند اغلب توانايي استخدام مهندسان مشاور را دارند، اغلب مراجعه كنندگان به (FLA)، باشگاه هاي كوچك و كم درآمد بودند. براساس توصيه هاي (FLA)،  كليه ورزشگاه هاي فوتبال بايد به گونه اي طراحي شوند تا اين كه تخيله كامل تماشاگران حداكثر طي ۸ دقيقه صورت پذيرد. براساس همين توصيه قرار است ورزشگاه در حال بازسازي ويمبلي لندن ۱۶۶ در خروجي داشته باشد در حالي كه ورزشگاه قديمي تنها ۹۹ خروجي داشت و عبور خط آهن از بخش جنوبي ورزشگاه، خروج تماشاگران را از جايگاه جنوبي دچار مشكل مي كرد.
همچنين كليه ورزشگاه هاي تيم هاي ليگ برتر بايد تمام صندلي باشد كه باشگاههاي رده هاي پايين تر نيز به تدريج به اين توصيه عمل مي كنند. همچنين تمام ورزشگاه هايي كه از سال ۱۹۸۹ به بعد ساخته شده، تمام صندلي است.رئيس (FLA) در اين رابطه مي گويد: بهترين حالت براي تماشاي يك مسابقه فوتبال، حالت نشسته است، البته ايستادن روي صندلي ها بسيار خطرناك مي باشد.يكي ديگر از توصيه هاي بسيار جالب (FLA)، نصب اتاق كنترل در ورزشگاه ها است. در اين اتاق كنترل مأمور برقراري امنيت ورزشگاه مي نشيند و به صورت آن لاين و لحظه اي تعداد تماشاگران وارد شده ورزشگاه  را روي مانيتور كامپيوتر خود مي بيند. در واقع كامپيوتر اتاق كنترل با حسگرها درهاي ورودي ورزشگاه  در ارتباط است و اين حسگرها تماشاگران ورودي به ورزشگاه را شمارش مي كنند. همچنين رئيس اتاق كنترل از طريق بي سيم با مأموران امنيتي و پزشك ورزشگاه در تماس است. وجود پزشك متخصص داخل ورزشگاه باعث مي شود كه تماشاگران احساس امنيت بكنند و در صورتي كه مشكل پيدا كردند براي دسترسي به پزشك ورزشگاه را ترك نكنند. در بسياري از موارد افرادي كه در داخل ورزشگاه ها دچار سانحه شده اند براي خروج از ورزشگاه عجله كرده و زير دست و پا مانده اند.با توجه به اين كه هم اكنون در جريان رقابت هاي فوتبال انگليس، پزشك متخصص در ورزشگاه مستقر است، بهترين مكان براي مواجهه حمله قلبي داخل ورزشگاه است چون تماشاگري كه دچار حمله قلبي مي شود به سرعت تحت درمان و مراقبت هاي ويژه قرار خواهد گرفت.شايد باور اين موضوع دشوار باشد اما با استناد به آمار و ارقام بايد پذيرفت كه شمارش كامپيوتري تماشاگران ورودي و خروجي ورزشگاه ها و همچنين افزايش تعداد سرويس هاي بهداشتي داخل ورزشگاه ها، نقش بسزايي در افزايش امنيت جاني تماشاگران دارد.اگر ارزيابي دقيقي از ورزشگاه هاي فوتبال ايران داشته باشيم به طور حتم نتيجه خواهيم گرفت كه هيچ و يا كمتر ورزشگاهي در ايران وجود دارد كه استانداردهاي اشاره شده در اين مطلب را رعايت  كنند.
تماشاگر جواني كه با مشكلات گوناگون پا به ورزشگاه مي گذارد، انتظار دارد كه از او به گونه  شايسته اي پذيرايي بشود. البته پذيرايي نه به معني اهداي بليت رايگان و يا نوشيدني به تماشاگران. پذيرايي يعني عرضه امكانات رفاهي به تماشاگر از جمله، صندلي هاي مناسب، سرويس هاي بهداشتي سالم و متعدد، آب آشاميدني خنك، برخورد خوب كاركنان ورزشگاه و نيروهاي امنيتي،  دسترسي به وسايل نقليه عمومي سالم براي رفت و آمد به ورزشگاه، اسكوربرد سالم، در امان بودن از گزند آفتاب در تابستان و برف و باران در زمستان، پيش فروش بليت ها، شماره دار كردن صندلي ها،  روشن بودن محوطه ورزشگاه در تاريكي شب و...
اگر چنين امكاناتي مهيا باشد امكان ندارد كه تماشاگر جوان، صندلي را بشكند و يا به اتوبوس هاي شركت واحد خسارت وارد كند.انتظارات فوتبال، از تماشاگران ورزشگاه ها يك جاده يك طرفه است. به عبارتي ديگر از آنها انتظار بهترين رفتار را در اماكن ورزشي داريم بدون اين كه خدمات رفاهي برايشان مهيا كرده باشيم. مادامي كه اين انتظار يك طرفه وجود داشته باشد نمي توانيم از تماشاگران ايراني بخواهيم كه بهترين تماشاگران دنيا باشند.

شش دهه انتظار
بهترين تماشاگران با كمترين امكانات رفاهي
001311.jpg
فوتبال حالا نه به عنوان يك ورزش بلكه به عنوان يك تجارت و ابزار اقتصادي كارآمد در ورزش جهان مطرح است و ساليانه ميليونها دلار براي باشگاه هاي معتبر و حرفه اي درآمدزايي مي كند. شايد به همين خاطر است كه تمامي مديران باشگاه هاي بزرگ تلاش مي كنند با استخدام مشاوران اقتصادي مجرب و قدرتمند، زمينه هاي مشاركت هر چه بيشتر تماشاگران و علاقه مندان در امور مربوط به باشگاه  خود را فراهم كنند. در مقابل آنها به اين موضوع مهم هم مي انديشند كه بايد در قبال بهره اي كه از تماشاگران نصيب شان مي شود سرويس متقابلي ارائه بدهند. به همين دليل در فوتبال حرفه اي روز دنيا ارتباط بسيار خوب و دو سويه اي بين تماشاگران و باشگاه ها برقرار است. ايجاد فروشگاه هاي زنجيره اي فروش پوشاك باشگاه، تأسيس و راه اندازي رستوران هاي زنجيره اي، مراكز تفريحي و حتي برگزاري كلاس هاي آموزشي بخشي از امكاناتي است كه باشگاه ها براي هواداران خود ارائه مي دهند. اما آيا باشگاهي در ايران وجود دارد كه حتي يكي از اين بخش ها و امكانات آن را براي هوادارانش ارائه دهد؟
قطعآً  پاسخ به اين سؤال نياز به اطلاعات زيادي ندارد و حتي آنهايي كه در عالم ورزش نيستند پاسخ آن را منفي خواهند داد. درحالي كه فدراسيون فوتبال ايران از اواخر دهه بيست هجري شمسي آغاز به كار كرده است اما پس از گذشت شش دهه از عمر آن كمتر باشگاهي در فوتبال ايران وجود دارد كه صاحب تشكيلات منظمي باشد. از اواخر دهه ۴۰ كه باشگاه هاي استقلال و پرسپوليس به عنوان پرطرفدارترين تيم هاي ايران تشكيل شدند تاكنون هيچ يك از اين دو تيم نتوانسته اند به هواداران ميليوني خود سامان دهند. حتي مسئولان و دست اندركاران اين دو باشگاه به درستي نمي دانند چند ميليون هوادار دارند.با اين حال براساس اخباري كه از سوي مسئولان اين دو باشگاه در اختيار رسانه هاي گروهي گذاشته مي شود، باشگاه پرسپوليس بين ۱۶ تا ۲۰ ميليون نفر و باشگاه استقلال نيز بين ۱۲ تا ۱۴ ميليون طرفدار دارد. اما اين تعداد علاقه مند به تيم هاي سرخ و آبي كه از طرفداران تيم ملي نيز به شمار مي روند در قبال حمايت هاي همه جانبه از تيم هاي محبوبشان چه بهره اي برده اند؟
استقلال و پرسپوليس به عنوان پرطرفدارترين باشگاه هاي ايران از سالهاي ابتداي تأسيس خود هيچگاه صاحب تشكيلات منسجمي نبوده اند. اين دو باشگاه پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي به عنوان تيم هاي مردمي در اختيار سازمان تربيت بدني قرار گرفتند. هر چند كه پرسپوليس براي رسيدن به سازمان تربيت بدني دچار مشكلات و بحران هاي بسياري شد، اما به هر حال در اوايل دهه هشتاد به مالكيت سازمان در آمد تا حداقل تكليف مالكيت آن مشخص شود.
اين دو باشگاه كه در هر بازي آنها معمولاً  بين ۲۰ تا ۳۰ هزار تماشاگر به ورزشگاه مي آيد هنوز ساختماني به عنوان محل دائمي باشگاه ندارند و به صورت استيجاري ساليانه روزگارشان را مي گذرانند.
با اين شرايط چطور مي توان انتظار داشت كه آنها به هواداران خود سرويس بدهند. حتي اين دو باشگاه در طول اين سالها نتوانسته اند براي هواداران خود كارت  عضويت صادر كنند. حتي باشگاه پرسپوليس در دوره قبلي مديريتش اقدام به اخذ هزينه هايي از هواداران كرد تا براي آنها كارت هواداري صادر كند اما درحالي كه نزديك به سه سال از جمع آوري اين هزينه ها مي گذرد هنوز كارتي براي افراد ثبت نام كننده صادر نشده است.
استقلال و پرسپوليس كه ورزشگاه اختصاصي براي تمرين و بازي هاي خود ندارند ناچارند تمامي بازي هايشان را در ورزشگاه آزادي برگزار كنند. اين مجموعه ورزشي كه در غربي ترين نقطه تهران و دور از شهر قرار دارد از داشتن امكانات رفاهي مطابق با استانداردهاي جهاني براي تماشاگران بي بهره است.
با اين حال براي تماشاي كم هيجان ترين ديدارهاي استقلال و پرسپوليس به طور ميانگين ۲۰ هزار تماشاگر به ورزشگاه مي آيند. آنها براي رفت و آمد به ورزشگاه وسيله اياب و ذهاب مطلوبي در اختيار ندارند و ناچارند با تحمل مجموعه اي از مشكلات خود را به ورزشگاه و سپس منزل برسانند. اين مشكل در اكثر بازي هاي تيم ملي نيز وجود دارد و تنها در برخي بازي ها شاهد بوده ايم امكانات رفاهي جزيي براي تماشاگران ايجاد شده است. به جرأت مي توان گفت مهمترين سرويس دهي به تماشاگران و علاقه مندان به تيم ملي ورود رايگان به طبقه دوم ورزشگاه است آن هم در ديدارهايي كه به وجود تماشاگران بيش از ساير ديدارها نياز مي باشد. هر چند كه در يك سال اخير اسكوربرد ورزشگاه و زمين چمن  آن امكانات محدودي را براي تماشاگران به وجود آورده است اما هنوز ضعف هايي در پذيرايي از آنها وجود دارد كه در برخي موارد مشكلاتي را براي تماشاگران و خود مسئولان فدراسيون به وجود آورده است. به نظر مي رسد كه مسئولان ورزشگاه آزادي بايد براي رفاه حال بيشتر علاقه مندان و تماشاگران تغييراتي را در امكانات بهداشتي و رفاهي اين مجموعه ايجاد كنند. اين درحالي است كه كشورهاي عربي براي كشاندن تماشاگرانشان به ورزشگاه ها علاوه بر تبليغات گسترده، وعده  جايزه هاي گرانبهايي را نيز مي دهند و در بسياري موارد خودروهايي را بين آنها قرعه كشي مي كنند.
اما در كشور ما نه تنها اين امتيازات وجود ندارد، بلكه در بسياري موارد شاهد بوده ايم كه تماشاگران از حضور در ورزشگاه  دچار مشكلاتي هم شده اند و گاهي اوقات نيز صدمات جبران ناپذيري به آنها وارد شده كه البته در سالهاي اخير با كمتر شدن ورود مواد منفجره به ورزشگاه ها اين مورد به چشم نيامده است.
جا دارد مسئولان فدراسيون و تصميم گيرندگان اصلي فوتبال به اين سؤال هم بينديشند كه در مقابل حمايت هاي بي دريغ و بدون توقع تماشاگران در طول بازي هاي تيم ملي و حتي بازي هاي باشگاهي چه امكانات و شرايطي را براي آنها فراهم كرده اند؟ براي تماشاگراني كه با تمام وجودشان تيم ها را تشويق مي كنند تا به پيروزي برسند چكار كرد ه ايم كه آنها را به حضور بيشتر در ورزشگاه ها ترغيب كنيم .به نظر مي رسد كه در آستانه دو بازي مهم و سرنوشت ساز تيم ملي باز هم محتاج حضور و حمايت تماشاگراني هستيم كه علي رغم بهترين بودنشان در دنيا بي امكانات ترين تماشاگران هم هستند.آنها از ابتدايي ترين امكانات رفاهي محروم هستند اما به خاطر عشق و علاقه اي كه به فوتبال دارند حاضرند ساعت ها قبل از بازي با صرف هزينه هايي كه براي خيلي از آنها سنگين هم هست خود را به ورزشگاه برسانند و پس از تحمل ۹۰ دقيقه استرس و اضطراب كه در برخي موارد هم با شكست تيم مورد علاقه شان همراه است ورزشگاه را به سمت منزل ترك كنند. حالا يا به اتوبوس هاي شركت واحد مي رسند و يا مسافت زيادي از راه بازگشت را پياده طي مي كنند. در حالي كه بازيكنان و مردان مورد علاقه شان با اتومبيل هاي آخرين مدل و در برخي موارد با گرفتن پاداش هاي ميليوني ورزشگاه را ترك مي كنند. با اين حال هنوز هم نمي دانيم كه در فوتبال حرفه  اي كه بازيكنانش ميليونر هستند براي تماشاگرانمان چه كرده ايم؟

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
علم
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |