دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
گفت وگو با محسن وزيري مقدم، هنرمند نقاش و مجسمه ساز
تداوم آفرينش هنري در گرو فهم مخاطب
001800.jpg
گفت وگو: فرانك آرتا
اشاره: قريب يك سال از برپايي بزرگترين نمايشگاه آثار محسن وزيري مقدم در موزه  هنرهاي معاصر تهران مي گذرد. در اين نمايشگاه حاصل شصت سال تلاش بي وقفه اين هنرمند نوگرا در عرصه  هنر نقاشي و مجسمه  در معرض ديد قرار گرفت.
علي رغم توانايي هاي بالقوه  وزيري مقدم، متأسفانه طي دو سال اخير به علت عارضه چشم نتوانست به خلاقيت هنري دست بزند. تا اين كه فروردين ماه امسال با خلق ۲۲ اثر هنري با روش اكرليك روي مقوا جان تازه اي گرفت و اين آثار در ارديبهشت ماه به مدت ده روز در گالري آسياب به نمايش درآمد.ارنست گامبريچ در كتاب معروف خود «تاريخ هنر» چنين نوشته است: «لئوناردو داوينچي ... بيشتر در مقام انساني كه ستايش مي شد تا فهميده شود، چشم از جهان فرو بست.»حال اگر به ترجمان قابل تعميم از گفته هاي گامبريچ برسيم بايد گفت غايت نهايي هنرمند در فهم درست خود و آثارش از سوي مخاطب خلاصه مي شود.محسن وزيري مقدم از شاگردان علي محمد حيدريان است، يعني شاگرد شاگرد كمال الملك كه البته در سطح نقاشي كلاسيك در جا نزد، بلكه با خلق آثار متنوع و متعدد بر كيفيت هنر نقاشي ايران افزود. او كه امروز تجربه  هفتاد سال تلاش و كوشش را با خود به همراه دارد، معتقد است: «فهميده شدن در زمان خود» يكي از مهمترين پشتوانه  هاي هنر است كه خواه ناخواه ستايش و تحسين را نصيب هنرمند خواهد كرد و در عين حال اعتقاد دارد: «مادامي كه جامعه به آن حد بلوغ فكري نرسد تا آثار هنري را درك كند، هنرمند حتي در ميان خانه و خانواده  خود غريبه و تنهاست.» با محسن وزيري مقدم گفت وگويي انجام شده است كه در پي مي خوانيد.

* آقاي وزيري با وجود مشكلاتي كه براي چشمتان پيش آمد، چطور توانستيد كار را از نو شروع كنيد؟
- حتماً به آتشفشان توجه كرده ايد كه گاه به گاه دهان مي گشايد و مواد مذاب را از درون زمين بيرون مي ريزد. دليل آن فشار فعل و انفعالاتي است كه در طبقات زيرين زمين انجام مي گيرد. هنرمند هم چنين وضعيتي دارد. ميل به خلاقيت و فشار آن چه كه در ذهن مي گذرد سبب مي شود كه انقلاب و شورشي در درون روح هنرمند ايجاد شود كه سرانجام به خلق اثر منتهي مي گردد. همان طور كه گفتيد حدود دو سال چشمم نمي ديد، از اين كه نمي توانستم كار كنم و كتاب بخوانم در رنج بودم. ساعات روز را فقط با شنيدن موسيقي و كارهاي پيش پا افتاده زندگي خانوادگي پر مي كردم ولي مرا قانع نمي كرد. ميل داشتم كار كنم ولي مي ترسيدم نتوانم حق مطلب را ادا كنم. چون دوست داشتم خلاقيت در هر سبك و در هر مقطعي در حد كمال متجلي شود. در ضمن فضاي كوچك خانه ام امكان كار كردن را برايم ميسر نمي ساخت. تا اين كه اوايل فروردين ماه خانواده ام به سفر رفتند و در خانه تنها ماندم. در آن زمان ناگهان به خود نقبي زدم و گفتم بايد اين سد را بشكنم. رنگ ها را از جعبه درآوردم كه سال ها در گوشه انزوا خاك مي خورد و به طور تجربي كار را آغاز كردم. بالاخره آن چه را كه در ذهنم زنداني شده بود و ميل به بروز و خودنمايي داشت بيرون ريختم. به خوبي نمي ديدم چه مي كنم ولي با ذهنم نقاشي مي كردم. جوشش و فوران به حدي بود كه بي وقفه از صبح تا غروب كار مي كردم تا توانستم در مدت ۱۵ روز، ۲۲ تابلو در ابعاد ۸۰ط۶۰ خلق كنم.
* با وجود اختلال بينايي در تابلوها به لحاظ تكنيكي از خطا و لغزش خبري نبود!
- شكل ها و پديده هاي تجسمي كه در مغزم شكل مي گرفتند با پشتوانه اي كه سال ها داشته ام توأم مي شد، خواه ناخواه راه صحيح را خودش روي كاغذ پياده مي كرد. تكنيكي كه در اين كارها به كار بردم «كنترل اتفاقات» بود كه در لحظه  پيدايش اثر روي بوم منتقل مي شد و البته اين يكي از مشكلاتي است كه ممكن است مزاحم آفرينندگي ام شود. ولي خوشبختانه پشتوانه ۶۰ سال كارم به كمك آمد تا مرتكب خطايي نشوم.
* شما در مقاطع مختلف آثار ارزنده و تأثيرگذاري خلق كرده ايد. آيا فكر مي كنيد اين تعداد تابلو در خلاقيت و آفرينش گري هم از آثار گذشته شماست؟
- اين درست مثل اين مي ماند، شما پس از چندين سال كه زايندگي نداشتيد صاحب فرزندي شويد، آيا مي توانيد بگوييد كه آن فرزندم نيست؟! و يا از نظر كيفيت و ويژگي كمتر از فرزندان قبلي ام هست؟ اين آثار دقيقاً ويژگي هاي روحي و نگرش مرا در لحظه  خلق بيان مي كند، منتها با يك نوع جهش و رنگ آميزي بسيار شاد.
* اين رنگ هاي شاد و حركات موزون و منظم نقش هاي روي بوم از كجا مي آيد؟
- در تمام طول زندگي به خصوص در اين اواخر كه چشم هايم امكان كار كردن را به من نمي داد، تنها غذاي روحم موسيقي كلاسيك بود. در واقع گرمي و هيجان آفريدن را از شنيدن آثار آهنگسازان بزرگ جهان مثل موتسارت، بتهوون، گوستاو مالر، راخمانينف، مندلسون و... گرفته ام. در طول روز و شب از راديوي رم موسيقي كلاسيك پخش مي شود و همزمان كه راديو كنسرتو پيانو شماره ۲ راخمانينف را پخش مي كرد، من هم با همان كشش ها و ضربات آهنگ هاي او قلمم را به حركت درمي آوردم و كار مي كردم. دست هايم مانند باله در حركت بود و گاهي اوقات آنچنان هيجان زده بودم كه اشك هايم سرازير مي شد. بنابراين آنچه كه شما درك كرده ايد، حاصل تأثيرات موسيقي بر ذهن و جانم بود.
* شما نقاشي را با توجه به پشتوانه عظيم تاريخي اش به زبان امروزي چگونه تعريف مي كنيد؟
- نقاشي پنجره اي نيست كه به روي باغچه حياطمان گشوده شده باشد. نقاشي ابزاري نيست كه ديده هاي هميشگي شما را تجسم دهد. نقاشي، شعري است كه با رنگ ها، خطوط و فضاها دنيايي ناشناخته و دوردست را در برابر شما مي گشايد. در اين عرصه چشم و مغز شما بايد آمادگي درك و ديدن اين جهان ناشناخته را دارا باشد. نقاشي همانند موسيقي چكيده روح و روان سازنده آن است. پديده اي است كه در ژرفاي زندگي از رنج ها، شادي ها، خاطره ها و يادمانده هاي هنرمند سخن مي گويد. نقاشي داستان سرايي نيست. وظيفه  نقاش تجسم ظواهر طبيعت يعني آنچه كه همگان مي بينند، نيست.
هنر نقاشي، آن چه را كه در زواياي روح و روان انسان رشد مي كند، تجسم مي دهد و هنر انتزاعي بهترين وسيله اين بيان است. ارزش يك پديده هنري اصيل در آن است كه بيننده را از دنياي پر هرج ومرجي كه در آن گرفتار آمده، رها سازد و او را نوازش دهد. هنر در هر نوع آن- نقاشي، موسيقي، شعر، مجسمه سازي، معماري و... - مرهمي است كه زخم هاي ما را التيام مي بخشد.
* تأكيد شما بر هنر انتزاعي يادآور اين نكته است كه گاهي اوقات اين نوع بيان هنري فاصله اي ميان هنرمند و مردم ايجاد مي كند. بدين معني كه انطباق مفهومي ميان اثر و دريافت كننده اثر صورت نمي پذيرد. در نتيجه در صورت تداوم شكافي عميق ايجاد مي شود.
- اگر به گذشته هنر جهان توجه كنيم، همزمان كه هنرمندان با نوع بيان خود در عرصه نقاشي تاريخ هنر را مي ساختند، مردم را هم به تشخيص ويژگي هاي هنر آشنا مي كردند و بعد بدون انقطاع نسل به نسل اين فرهنگ پيشرفت كرد و به نسل آينده منتقل گشت. به طوري كه پس از گذشت پانصد سال مردم با پيشتازان هنر نو به راحتي ارتباط برقرار مي كنند. در اين مسير، دانشكده ها، مدارس هنري، نمايشگاه ها، موزه ها و رسانه ها در ترويج اين فرهنگ كوشايي به خرج داده اند.ولي در كشور ما متأسفانه شايد به دليل دور بودن از فرهنگ تجسمي جهان اين امكان وجود نداشت كه مردم رابطه نزديكي با هنر برقرار كنند.
از طرف ديگر افرادي كه اسمشان را هنرمند مي گذاريم، آن كوشش لازم را براي بوجود آوردن آثاري كه بتواند خط مشي تحول هنر را در اختيار عوام بگذارند، انجام نداده اند. چه بسا شاهد هستيم كساني كه با اصول اوليه طراحي و نقاشي به خوبي آشنايي ندارند، ناگهان به آخرين پديده هاي وارداتي غربي كه در لابه لاي مجلات ديده اند از قبيل اينستاليشن، هنر مفهومي، Happening و... دست مي زنند و بدين ترتيب جامعه را كه تازه مي خواست با انواع و اقسام نقاشي آشنايي پيدا كند، از جاده خودش منحرف مي كند. از سوي ديگر آن چه از طريق رسانه هاي گروهي براي اشاعه  هنر در ميان مردم انجام مي شود به طور دقيق و صحيح صورت نمي گيرد. كارها به شكل ناقص انجام مي شود و مردم در اين وسط گرفتارند و نمي دانند به چه چيزي اعتماد كنند و چه كسي را هنرمند بنامند. بنابر اين مشكل جامعه در درك و عدم درك هنر انتزاعي نيست، بلكه بايد ريشه اي به مسائل نگاه كرد و چاره اي انديشيد.
* با اين توضيحات از نظر شما هنرمندان جوان در چه جايگاهي ايستاده اند؟
- ببينيد از اين نظر كه شور و شوق هنري در ميان جوانان وجود دارد، شكي نيست عده اي هستند كه در سطوح مختلف كارهاي جالبي انجام مي دهند، منتها هر يك صداهاي جداگانه اي دارند و در كنار هم هارموني لازم را ايجاد نكردند.
پيشرفت در فرهنگ تجسمي مستلزم ايجاد هارموني است. از سوي ديگر وضعيت تدريس هنر در آموزشگاه ها و دانشكده هاي هنري مغشوش است و هدف برخي از اداره كنندگان آن فقط و فقط درآمد ماهيانه هست. پس براي مخفي كردن ناداني هنري خودشان، هنرجويان معترض را سركوب مي كنند.
از سوي ديگر برخي از جوانان براي معروف شدن و كسب پول نقاشي مي كنند و در اين ميان آثار اين جوانان توسط برخي از كارشناسان محترم هنري خريداري و ارزش گذاري مي شود! به هر حال مجموع اين مسائل به آشفتگي در هنر و شناخت هنر دامن مي زند.

گزارشي از برپايي پنجمين همايش سالانه نگارخانه ها و ميراث فرهنگي
جامعه و لزوم توجه به ميراث فرهنگي
001797.jpg
پنجمين نمايشگاه سالانه نگارخانه ها و ميراث فرهنگي با حضور ۶۹ نگارخانه از سراسر كشور از ۱۷ ارديبهشت تا ۱۵ خرداد برگزار شده است.
به گفته رييس ستاد بزرگداشت ميراث فرهنگي، تعامل ميان گالري داران و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري براي تحقق هدفي بزرگتر از آنچه امروز مي بينيم، انجام مي شود و اين درحالي است كه امروزه جامعه ايراني به شدت دچار فرهنگ شفاهي شده است و بايد تلاش شود تا نگاهي عمومي به سمت ايجاد علاقه و تعامل با حوزه بصري سوق يابد.
اين مقام مسئول همچنين گفته است: متاسفانه از ۲۵ سال پيش تاكنون به دليل بي توجهي ناآگاهانه سازمان هاي متولي مباحث زيبايي شناسي دچار ابتذال شده و اكنون ما به عنوان يك سازمان دولتي دست ياري كساني را كه دغدغه فرهنگ دارند، مي فشاريم.
در طول برگزاري اين همايش بزرگ، نمايشگاه هاي متعددي با موضوع ميراث فرهنگي كه نمايشگر بناهاي تاريخي و مرور آثار هنرمندان دوره هاي تاريخي گذشته اند، به معرض ديد عموم گذاشته شد كه ازجمله اين آثار مي توان به نمايشگاه آثار فريبا موسوي (تصاويري از محوطه ها و بناهاي تاريخي موجود استان يزد)، نمايشگاه «از نگاه من» آثار سالومه حسابي و آثار اميرحسين جلالي (نمادهاي فيزيكي به سبك سوررئال) در نگارخانه دريابيگي اشاره كرد.
همچنين نمايشگاه آثار نقاشي پشت شيشه مربوط به دوره هاي قاجار، زنديه و پهلوي و نيز آثار استاد رحيمي نقاش پشت شيشه معاصر در نگارخانه نوا برگزار شد.
نمايش آثار سفال علي فرامرزي و محمد انوشفر باعنوان كوير و زرين فام و نيز نمايشگاه هاي عكس سيامك ايمانپور با نام پوشاك ايرانيان و نقاشي گروهي با موضوع ميراث ايرانيان باستان به ترتيب در نگارخانه هاي فرامرزي و فام از ديگر برنامه هاي هفته بزرگداشت ميراث فرهنگي اند.
گالري داران چه مي گويند؟
مهين بانو دريابيگي مدير گالري دريابيگي در اين باره مي گويد: «درصورت ايجاد تشكل هاي صنفي و منسجم براي نگارخانه ها اين مراكز هنري مي توانند با قدرت بيشتري در جامعه ظاهر شوند و تاثير بيشتري روي مردم بگذارند.»
نوايي مدير نگارخانه نوا نيز گفته است: «بيشتر نگارخانه ها اكنون به صورت اجاره اي دراختيار نگارخانه دارها هستند و مطمئنا با ايجاد تشكلي كه بتواند مسايل حقوقي نگارخانه ها و نگارخانه دارها را برطرف كند، بسياري از مشكلات اطلاع رساني، ماليات و مسايل حقوقي نگارخانه دارها برطرف خواهد شد كه در نهايت به نفع هنر و هنرمندان خواهد بود.»
اختر سياحتگر مدير نگارخانه آثار در حاشيه برپايي اين همايش مي گويد: «اين حركت مي تواند با ايجاد فرهنگ سازي در ميان مخاطبان در جذب آنها مفيد و براي هنرمندان موثر باشد و همفكري نگارخانه دارها نه تنها به نفع خود آنها بلكه به سود جامعه هنري نيز است.»
از سوي ديگر، رضوان زرافشان مدير گالري هنر معتقد است، رسالت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با رسالت نگارخانه ها همراه است.
وي مي گويد: «اين دو نهاد قصد شناساندن هرچه بهتر فرهنگ و هنر ايراني دارند و در اين مسير از هر امكاني استفاده مي كنند. در حال حاضر فرصتي فراهم آمده تا يك نهاد دولتي با چندين مجموعه خصوصي و مردمي در راهي گام بردارند كه به ارتقاي فرهنگ عمومي بيانجامد.»
علي اكبر ابراهيمي نژاد مدير نگارخانه ابراهيمي نژاد نيز مي گويد: «ما در كشوري زندگي مي كنيم كه تمام نقاطش موزه آثار هنري است و به همين دليل برگزاري نمايشگاه سالانه نگارخانه ها و ميراث فرهنگي مي تواند به  عنوان سمبلي براي معرفي هويت ملي استفاده كرد.»
هنرمندان نقاش و ميراث فرهنگي
فرح اصولي نقاش معاصر با اشاره به عملكرد جداگانه متوليان هنري در ايران گفت: «معتقدم اگر اين برنامه با همكاري و هماهنگي نهادهايي چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، موزه هنرهاي معاصر تهران، انجمن هاي هنري و صداوسيما انجام مي شد، تاثير بيشتري بر مردم داشت. اما متاسفانه در كشور ما هر نهاد هنري ساز خود را مي زند و تنها خود را داعيه دار هنر ايراني مي داند.»
او با اشاره به لزوم توجه علمي براي پشتيباني از نمايشگاه هاي همزمان گالري ها با موضوع ميراث فرهنگي گفت: «براي انجام فعاليت بنيادي كه نتيجه بخش باشد و اثر آن پس از برپايي نمايشگاه ها هم ديده شود، مي توان سمينارها و همايش هايي علمي برپا كرد و از نتايج آن در سالهاي بعد بهره برد.»
علي فرامرزي هنرمند نقاش نيز در اين باره مي گويد: «از همان زمان كه اشياء باستاني در ايران مورد توجه قرارگرفت، مفهوم ميراث فرهنگي تنها به آثار منقول و غيرمنقول تاريخي و شخصيت هاي برجسته اي چون حافظ، سعدي، مولانا، عطار و خيام تعلق داشت. اين تفكر كه ريشه اش را بايد در گذشته هاي دور جست وجو كرد سالهاست سبب بي توجهي به هنر معاصر ايران شده بود، اما سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به عنوان مهمترين نهاد متولي ميراث ماندگار اين مرز و بوم با توجه به گالري ها ثابت كرد، آنها كه در زمينه هنر و فرهنگ فعال هستند و در شاخه هاي گوناگون آن به پژوهش و اجرا مي پردازند، ميراث داران جامعه محسوب مي شوند.»
بهروز دارش از هنرمندان مجسمه ساز كشورمان هم در اين خصوص مي گويد: «وظيفه يك نگارخانه ايجاد رابطه فعال ميان مردم و هنرمندان است. از سوي ديگر رسالت اصلي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري هم آشناكردن مردم با مقوله هايي است كه با گذشته و پيشينه اين مرز و بوم ارتباط دارد. در اين ميان همكاري نگارخانه ها با سازمان ياد شده شرايطي را فراهم مي آورد كه مردم در جايگاه آشنايي با هنر، نياز به ميراث فرهنگي و لزوم توجه به آ ن را نيز درك كنند.»
قباد شيوا گرافيست نيز گفته است : «به عقيده من اگر تعدادي از اشياء  تاريخي را با حفظ ضوابط لازم در نگارخانه هاي سطح شهر به نمايش درآوريم، تاثيري مثبت و عميق بر مردم خواهد گذاشت. تعدادي از گالري ها مي توانند به هنرهاي مدرن بپردازند و تعدادي ديگر به مدت يك تا دو هفته اشياء  تاريخي، باستاني موزه ها را به نمايش درآورند، به اين ترتيب مردم به ديدن موزه ها تشويق مي شوند و از چگونگي نگهداري و احترام به اين اشياء آگاهي مي يابند.»
اظهارات سيد مسعود شجاعي رييس خانه كاريكاتور ايران هم در اين باره چنين است: اگر اين گونه فعاليت ها ادامه يابد به تدريج نوعي ساماندهي پديد مي آيد و به زودي شاهد اتفاقات موثرتري در عرصه فرهنگ خواهيم بود. همچنين در اين شرايط امكان بروز و ظهور چهره هاي جوان، گمنام و در عين حال پر استعداد فراهم مي شود.
او با اشاره به نبود تشكل هماهنگ ميان گالري ها مي گويد: «اين برنامه ها شايد در آينده اي نه چندان دور از مسير ايجاد هماهنگي ميان نگارخانه ها به خلق تشكلي هماهنگ ميان اين قشر بيانجامد و در اين صورت نگارخانه ها مي توانند به شيوه بهتري به حل و فصل امور بپردازند.»

معرفي كتاب
* مروري بر نگارگري ايراني
* مؤلف: اولك گرابر
* مترجم: مهرداد وحدتي دانشمند
كتاب «مروري بر نگارگري ايراني» كه به مناسبت همايش بين المللي سلطان محمد نگارگر و توسط انتشارات فرهنگستان هنر منتشر شده، شامل مباحثي چون تاريخچه مختصر نقاشي ايراني، خاستگاه ها و منابع، زمينه هاي تاريخي و فرهنگي، مضامين اصلي نقاشي ايراني، درآمدي بر زيبايي شناسي نقاشي ايراني، يادداشتها، كتاب شناسي و نمايه است.
در مقدمه اي از مترجم كتاب آ مده است: «در اين كتاب اولگ گرابر مورخ بلندآوازه هنر اسلامي كه بيش از ۳۱ عنوان كتاب درباره هنر اسلامي و صدها مقاله كم نظير در اين عرصه نگاشته و تاكنون چند كتاب وي به زبان فارسي برگردانده شده است، خواننده را با نقاشي ايراني كه عمدتاً نگاره هاي زينت بخش كتابهاي ادبي، تاريخ، منافع الحيوان، هيئت و ديگر نسخه هاي خطي است، آشنا مي سازد؛ هر چند ديواره نگاره هاي آثار تاريخي و نقوش سفالينه ها را نيز مد نظر قرار مي دهد تا با طرح پرسش هايي چند راهگشاي پژوهش هايي بنيادين در عرصه هايي كه مهم مي يابد، گردد.
اين شاهكارهاي نقاشي ايراني از غنايي برخوردارند كه فهم آنها استفاده هم زمان از مغز و چشم را مبدل به ضرورتي اساسي مي سازد. نويسنده سعي دارد خواننده را در وسط جهان مولد اين نگاره ها قرار دهد؛ جهان فرهنگ اسلامي از قرون وسطا گرفته تا عصر مدرن.
001803.jpg
خبرنامه فرهنگستان هنر ۲۹
بيست و نهمين خبرنامه فرهنگستان هنر ويژه همايش بين المللي سلطان محمد انتشار يافت.
در اين شماره گزارش هاي مربوط به نشست هاي رسانه اي، افتتاحيه همايش در تهران و تبريز، مصاحبه و مقالات استادان و كارشناسان داخلي و خارجي درباره سلطان محمد، گزارش هاي همايش مقدماتي سلطان محمد در شهرهاي قزوين و مشهد و اصفهان، فرهنگستان هنر و طراحي در دانشگاه سين  هواي چين، نقاشي ايراني (نسخه نگاره هاي عهد صفوي، خيال ايراني(سلطان محمد در خاطر و خيال نقاشان معاصر ايران) و تئاتر مجازي به چاپ رسيده اند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
سياست
علم
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |