دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
ابرقدرت شدن به بهاي ارزان
منبع: PINR
ترجمه: نيلوفر قديري
001809.jpg
تحركات ژئوپلتيك اخير روسيه با تلاش هاي گذشته اين كشور براي احياي نفوذ شوروي متفاوت است. وقتي روسيه از ويرانه هاي يك ابرقدرت فروپاشيده سربلند مي كرد، سياست اوليه اش معطوف به تحكيم نفوذ كشور در جمهوري هاي شوروي سابق بود. اين اقدامات براي كشوري كه به عنوان جمهوري پيشروي درون شوروي، قدرت چالش ناپذير سياسي نظامي و اقتصادي داشت، تلاش طبيعي بود. با توجه به نقش روسيه در عرصه جهاني بعد از سال ۱۹۹۱ تحركات اوليه اين كشور به عنوان يكي از مهمترين بازيگران ژئوپلتيك جهاني مورد توجه قرار گرفت.
بعد از آن كه واقعيت دهه ۱۹۹۰ و اوائل ۲۰۰۰ خود را نشان داد، روسيه با موفقيت فشار داخلي و بين المللي از ناحيه جمهوري هاي شوروي سابق را بر مرزهايش تحمل كرد.
اكنون بعد از مجموعه اي از ناآرامي ها و انقلاب هاي مردمي در چند كشور از اين حوزه و روي كار آمدن دولت هاي طرفدار آمريكا و غرب در اين كشورها، اگر چه مسكو در موضع تدافعي قرار گرفته اما نمي توان گفت كه نفوذ در حال كمرنگ شدن روسيه در اين كشورها نشانه اي از ضعف آن است. علي رغم اين فشارها باز هم روسيه همچنان قدرت اقتصادي مسلم منطقه است؛ اين حقيقتي است كه اغلب مورد بي توجهي قرار مي گيرد.نقش اقتصادي مسكو در گرجستان، ارمنستان و شرق اوكراين در كنار بخش هاي وسيعي از آسياي ميانه، به روسيه وزن سنگيني در معادلات مي دهد، اگر چه مسكو اكنون مجبور است به دليل فشارهاي روبه رشد براي پيشبرد اصلاحات و دموكراسي، اندكي از اين كشورها عقب نشيني كند.
از سوي ديگر حضور ميليون ها روس تبار در جمهوري هاي سابقه شوروي امتياز بين المللي ديگري براي مسكو محسوب مي شود، امتيازي كه فعلاً مسكو در عمل از آن استفاده نكرده است. اگر چه اخيراً  روسيه در نمايش توان نظامي اش كم كاري هايي كرده اما عوامل اقتصادي و قومي هرگز از ذهن تصميم گيران كرملين در تدوين اقدامات آينده اين كشور در عرصه در حال تغيير ژئوپلتيك جهان دور نبوده است.
اقدامات عملگرايانه آينده
بعد از فروپاشي اتحاد شوروي در دسامبر سال ۱۹۹۱ ، روسيه به دنبال آن بود كه به عنوان جانشين اين ابرقدرت دوباره ظهور كند. اين مانور ژئواستراتژيك براي كشوري كه زماني در همه ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي، نظامي و فني در سراسر دنيا با آمريكا رقابت مي كرد، كاملاً  طبيعي بود. اما واقعيت تلخ اقتصادي كه درنتيجه فروپاشي امپراطوري شوروي ظهور كرد، رسيدن به آمريكا در اين رقابت را پرهزينه و غيرقابل تحمل نمود. از سوي ديگر از دست رفتن جايگاه ابرقدرتي براي مردم روسيه دردناك بود. آنها اكنون هنوز هم كشورشان را يكي از بزرگترين قدرت هاي دنيا مي دانند.
ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه اخيراً فروپاشي شوروي را براي مردم روسيه فاجعه خواند. روسيه با عقب نشيني از بسياري از تعهدات بين المللي گذشته اش، تلاش نمود كه اين تعهدات را به گونه اي ديگر در «دور نزديك» يعني كشورهاي شوروي سابق بازآفريني كند. اين سياست باعث دخالت آشكار يا پنهان در امور داخلي اين كشورها همچون اوكراين و گرجستان شد. با توجه به نفوذ و حضور روبه رشد آمريكا و جهان در بعضي از اين كشورها، روسيه از تلاش هايش حداقل در آينده نزديك بازماند.
سياست خارجي روسيه در دهه ۱۹۹۰و اوائل ۲۰۰۰ مبتني بر احياي بخشي از قدرت ها و اختيارات شوروي بود، اما جايگاه افول كرده سياسي، اقتصادي و نظامي آن باعث شد كه به نقش بازيگران كم اهميت تنزل كند و با جايگاه قدرت بزرگي كه قادر به چالش كشيدن آمريكا بوده فاصله زيادي داشته باشد. روسيه اكنون هم تا حد زيادي براي جهان مهم است اما جايگاه شوروي سابق را در نقاطي مثل خاورميانه، شرق اروپا، جنوب آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين، آمريكا، اروپا و چين گرفته اند. اما حتي در اين شرايط هم روسيه در آينده نزديك در موقعيتي بهتر از ديگران قرار مي گيرد و با بهايي كمتر از شوروي به يكي از بازيگران اصلي تبديل مي شود.
شوروي، براي به دست آوردن جايگاه يكي از دو ابر قدرت دنيا، بهاي سنگيني پرداخت، اما برخلاف آمريكا دستاورد نظامي و اقتصادي چنداني براي اين حضور و نقش جهاني به دست نياورد و هزينه هاي كمرشكن اجتماعي و اقتصادي كه وظايف و تعهدات جهاني به شوروي تحميل مي كرد بسيار بيشتر از فوايد آن بود.
اما تغيير و تحولات ژئوپلتيكي كه در ۱۰ تا ۱۵ سال آينده روي مي دهد، براي روسيه فوايد بسياري خواهد داشت و مجموعه اي از گزينه هاي پرمنفعت پيش روي اين كشور قرار مي دهد. روسيه در اين شرايط جديد به جاي تلاش براي سلطه بر دنيا به شيوه اي كه شوروي پيش مي رفت، مي تواند با پيش گرفتن سياست خارجي عملگرايانه تري از فرصت هاي فراوان پيش روي خود بهره بسيار ببرد.
روسيه جهان چند قطبي را بهترين فرصت براي پيشبرد اهداف و منافع خود مي داند اين سياست در دكترين نظامي مسكو هم مورد تأكيد قرار گرفته و سياستگذاران روسي آشكارا در چند مورد اعلام كرده اند كه كشورشان به دنبال ايجاد يك فضاي چند قطبي است كه دست كم تا حدي جايگاه سلطه گرايانه كنوني آمريكا را ناپايدار كند. در هفت سال گذشته اقدامات روسيه در قبال چين و ديگر كشورها نشان دهنده اين سياست بوده است. اگر پيش بيني هايي كه در چندين سند مربوط به سياستگذاري هاي آمريكا آمده درست پيش برود، اين كشور مي تواند با استفاده از يك يا چند هم پيمان  كنوني خود به جايگاه ابرقدرتي برسد.
يكي از اين اسناد، سند شوراي امنيت ملي آمريكا درباره «تحليل هاي ۲۰۲۰» است كه در آن به نفوذ روبه رشد چين و هند در جهان در ۱۵سال آينده اشاره شده است. در اين سند آمده، «با فرض اين كه اتحاديه اروپا بتواند بر اختلافات كنوني اش غلبه كند و به عنوان يك نهاد يكپارچه ظهور نمايد، حضور جهاني آن در همه ۵ قاره دنيا احساس مي شود. اكنون هم بسياري از كشورهاي خاورميانه روسيه را وزنه تعادلي در مقابل نفوذ آمريكا مي دانند.»
روسيه در آينده نزديك به دو دليل قدرت عمده جهاني باقي مي ماند: يكي منابع سرشار طبيعي كه اهميت زيادي براي اين كشور در مقابل كشورهاي توسعه يافته دنيا فراهم مي كند و ديگري پژوهش و توسعه نظامي كه باعث مي شود اين كشور همچنان جايگاه خود را در رأس توليدكنندگان و فروشندگان سخت افزار در سراسر جهان حفظ كند. توان اقتصادي روسيه همچنان مورد پرسش قرار دارد و حتي اگر تحولات شگرفي در اقتصاد اين كشور ايجاد شود، روسيه همچنان در دهه هاي آينده فقط بخشي از اقتصاد چين و بخش كوچكتري از اقتصاد هاي آمريكا و اروپا خواهد بود. اقتصاد با ثبات آن اگر چه هنوز قادر به جذب سرمايه گذاري خارجي مورد نياز خودش هست اما از نظر رشد عقب تر از اروپا، چين و هند قرار دارد.
از سوي ديگر سياست خارجي عملگرايانه روسيه در سفر اخير پوتين به خاورميانه خلاصه شد. پوتين پيش از ديدار تاريخي اش از اسرائيل در اواخر آوريل گذشته، در گفت وگويي با تلويزيون اسرائيل و در پاسخ به اين سؤال كه آيا روسيه به دنبال اثبات خود به عنوان ابرقدرتي هم سنگ شوروي است، گفت: هزينه هاي چنين اقدامي بسيار فراتر از فوايد آن است و روسيه الان هم كشوري بزرگ است كه حضوري نيرومند در اروپا و آسيا و در كشورهاي شمالي و جنوبي دارد. پوتين در همين مصاحبه از تلاش كشورش در داشتن روابط خوب و سازنده با كشورهايي مانند سوريه و ايران و نزديكي با اسرائيل از سوي ديگر، دفاع كرد.
او گفت: از آنجا كه ايران كشور بزرگ در همسايگي روسيه است، اتخاذ رويكردي خصمانه در قبال آن نتيجه عكس مي دهد.
اگر الگوهاي ژئوپلتيك امروز در ۱۵ سال آينده هم حفظ شود، روسيه خود را در فضايي سياسي مي بيند كه حداقل شباهتي به فضايي چند قطبي دارد. اقتصادهاي پيشرفته هند و چين به اين دو كشور قدرت نفوذ بين المللي بيشتري مي بخشد و آمريكا را وادار مي سازد تا سياست خارجي خود را براساس شرايط جديد و مبتني بر منافع اين دو كشور تنظيم كند. آمريكا جايگاه سلطه گري (هژمونيك) خود را از دست نمي دهد اما مراكز اصلي سياستگذاري مثل مركز مطالعات استراتژيك و بين الملل در واشنگتن پيش بيني مي كنند كه واشنگتن در پيشبرد سياست هايش در سراسر دنيا با دشواري روبه رو خواهد شد. اين مركز همچنين پيش بيني كرده است كه اتحاديه اروپا در سالهاي آينده به صورتي يكپارچه تر ظاهر مي شود و انگيزه آن براي پيشبرد منافعش به اندازه آمريكا، چين و هند خواهد بود. در چنين فضايي روسيه چندين گزينه پيش روي خود دارد:
رقابت ميان چين و روسيه
اگر چين با توجه به نيازهاي روبه رشدش به منابع طبيعي، تكنولوژي پيشرفته و نفوذ جهاني، به عنون «تهديدي» در مقابل روسيه ظهور كند، مسكو در صدد به دست آوردن شركايي براي فرونشاندن نفوذ چين برخواهد آمد، البته با شيوه هايي كه به اندازه سياست هاي آشكار شوروي در دهه ،۱۹۷۰ خصمانه نباشد. جمعيت روسيه در دو دهه آينده كاهش مي يابد، اما جمعيت چين روبه افزايش خواهد رفت. با توجه جمعيت اندك مناطق شرقي روسيه كه منطقه اي سرشار از منابع است، اين عدم تعادل ميان اين دو كشور جدي تر نمود پيدا مي كند. مناطق ثروتمند شرقي روسيه كم جمعيت است اما مناطق جنوبي چين جمعيت زيادي دارد، بنابر اين رقابت ميان اين دو منطقه رقيب اقتصادي، نابرابر خواهد بود. از سوي ديگر روسيه تنها كشوري نيست كه به دنبال كاستن از نفوذ چين است و ژاپن هم به شدت براي اين هدف تلاش مي كند.امروز ژاپن دومين اقتصاد بزرگ دنياست اما در دو دهه آينده ممكن است اين جايگاه را به چين واگذار نمايد. ژاپن به واردات منابع طبيعي اتكاي زيادي دارد و در آينده هم اين وابستگي ادامه خواهد يافت. رقابت روبه رشد با يك قدرت همسايه آسيايي ژاپن را بر آن خواهد داشت كه در پي متحدان ديگري باشد تا ديگر مجبور نباشد با پكن دست و پنجه نرم كند.
روسيه براي اين هدف بسيار مناسب است و اخيراً روابط خود را با توكيو بيشتر هم كرده است آمريكا هم كه در جلوگيري از ظهور چين به عنوان رقيب احتمالي اش در آسيا منفعت زيادي دارد و هم پيمان ژاپن است، از اين نزديكي استقبال مي كند.
همكاري چين و روسيه
از سوي ديگر اگر روسيه به چين نزديك شود خود را در موقعيت شريك اصلي يكي از بزرگترين قدرت هاي دنيا مي بيند. در اين شرايط علاوه بر تضمين امنيت مرزها و تماميت ارضي خود، از همكاري اقتصادي با يكي از بزرگترين اقتصادهاي دنيا بهره مي برد و درهاي اقتصاد خود را به روي نيازهاي رو به رشد چين مي گشايد. به اين ترتيب روسيه مي تواند جايگاهي را نسبت به چين به دست آورد كه ژاپن در كنار آمريكا دارد. امروز بيش از ۶۰ درصد از روس ها فكر مي كنند كه چين يك شريك است و درآينده نزديك همينطور باقي مي ماند. موقعيت ژئوپلتيك روسيه به عنوان هم پيمان اصلي چين، در مقابل آمريكا و اروپا تحكيم مي شود،  اما از سوي ديگر اين احتمال وجود دارد كه شرايط جديد فضا را براي ابرقدرت شدن چين آماده كند.
رابطه با اتحاديه اروپا
اتحاديه اروپا گذشته از اينكه به سوي يكپارچگي پيش مي رود، خود نيز ممكن است در دو دهه آينده دچار تغيير و تحولاتي شود. جمعيت اين اتحاديه رو به كاهش و پيري مي رود و نياز به نيروي كار جوان پيدا مي كند. اخيراً و درآينده نزديك مهاجرت براي اقتصاد اروپا اهميت پيدا كرده و حتي حياتي مي شود، چرا كه اروپايي هاي بازنشسته حقوق ومزايا مي خواهند.
از آن مهمتر اينكه مسلمانان از شمال آفريقا تا جنوب شرق اروپا و تركيه و خاورميانه بدنه اين مهاجران را تشكيل مي دهند. در حال حاضر ۱۰ درصد جمعيت فرانسه را مسلمانان تشكيل مي دهند. اين پديده موضوع جديدي نيست چرا كه در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰چند ميليون مهاجر ترك وارد اروپا شدند، اما كاهش ميزان زاد و ولد در اروپاست كه اين پديده را با اهميت و نگران كننده مي كند.
اهميت توان نظامي در سياست خارجي روسيه
روسيه توان نظامي را عاملي تعيين كننده در تبديل شدن به يك كشور قدرتمند مي داند. اگر چه انتظار نمي رود كه روسيه نفوذ نظامي خود در جهان را به اندازه شوروي احيا كند، اما اصلاح ونوسازي توان نظامي اين كشور امري قطعي است. صادرات نظامي بخش عمده اي از توان نظامي روسيه را تشكيل مي دهد و اين كشور رويكرد عملگرايانه تري در قبال صادرات تسليحات اتخاذ مي كند. روابط روسيه با قدرت رو به رشد ديگري مثل هند،  روابطي مبتني بر همكاري نظامي وصادرات تسليحاتي است. هند اكنون يكي از بزرگترين خريداران سخت افزار نظامي روسيه است و اين خريدها باعث شده كه اين كشور به يكي از بزرگترين و پيشرفته ترين ارتش هاي جهان دست يابد.
در نتيجه حتي گرمي روابط با اسلام آباد و پكن هم مانع از آن نمي شود كه دهلي نو به همسايگان قدرتمند ديگرش كم توجهي كند. روسيه مي تواند به هند در تبديل شدن به يك قدرت منطقه اي كمك كند و با اين كار در حقيقت هم وزنه تعادل بخشي در مقابل قدرت سياسي اقتصادي چين و هم عاملي در برابر نفوذ آمريكا ايجاد كند.نزديكي روابط آمريكا و هند، اين معادله را پيچيده تر مي كند.
روابط با كشورهاي اسلامي
روابط روسيه با كشورهاي مسلمان شمال آفريقا، خاورميانه و جنوب آسيا، برگ برنده حقيقي مسكو در سياست خارجي است. روسيه در روابط با اين كشورها و به ساختار سياسي آنها عادت دارد. با توجه به روند كنوني وقايع در خاورميانه تغييرات سياسي و اجتماعي در سال هاي آينده در اين منطقه ايجاد مي شود كه ممكن است رويكرد روسيه به اين كشورها را دچار تغييراتي  كند. اين تغييرات ميزان نفوذ آمريكا در منطقه را نيز مشخص مي كند. اگر سير كنوني دمكراتيزه كردن در خاورميانه ادامه يابد، نقش آمريكا در منطقه افزايش خواهد يافت. از دهه ۱۹۸۰ نفوذ و اقتدار شوروي در خاورميانه رو به افول گذاشته و جايگاه ضعيف بين المللي روسيه در دهه ۱۹۹۰ اين وضعيت را تشديد كرد.با اين حال انتظار مي رود كه مسكو رويكرد عملگرايانه خود را نسبت به اين منطقه (خاورميانه) حفظ كند و دركنار حمايت از رژيم هاي با ثبات و قدرتمند آن به عنوان حامي رژيم هاي ضعيف تر براي حفظ جايگاه خود در ميز مذاكره بين المللي، نيز وارد عمل شود. رويكرد كنوني پوتين به اسرائيل، ايران و سوريه اين روند را نشان مي دهد. مسكو به واشنگتن اجازه مي دهد كه همزمان با ابتكار عمل خود را در منطقه اجرا كند و بهاي موفقيت يا خطاهايش را هم خودش بپردازد. سپس به عنوان يك هم پيمان يا وزنه تعادل يا حتي يك رقيب وارد شود.
از آنجا كه امروز مشاركت گسترده در منطقه نيازمند سرمايه گذاري و نفوذ سياسي است و نه مانند دوران جنگ سرد انتقال سلاح يا امتيازهاي اقتصادي، روسيه نسبت به شوروي از نقش كمتري برخوردار خواهد بود.اما مسكو با توجه به سرمايه گذاري گسترده در كشورهاي اسلامي در دهه ۱۹۵۰ تا ،۱۹۸۰ همچنان بازيگر مهمي در منطقه به حساب مي آيد. آنچه درباره وضعيت كنوني روسيه در قلمرو شوروي سابق جالب به نظر مي رسد، سرعت سرنگوني دولت ها در كشورهاي سابق اين قلمرو و در نقاطي است كه حداقل در ظاهر روابط گرمي بامسكو داشته اند.
اين روند ادامه خواهد يافت، حداقل نشانه آن هم سخنان اخير كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا درباره بلاروس آخرين كشور اقتدارگراي اروپاي شرقي است كه به گفته او بايد دست خوش تغييرات سياسي عميقي شود.با وجود حضور فيزيكي آمريكا در آسياي ميانه و قفقاز و علاقه رو به رشد چين و هند به منابع انرژي اين منطقه، روسيه همچنان در اين منطقه نقش مهمي خواهد داشت. حضور ميليون ها روس تبار در اين كشورها و همچنين وابستگي اقتصادي كشورهاي شوروي سابق به روسيه به عنوان بزرگترين شريك تجاري آنها نقش قدرتمند روسيه را حداقل در چند دهه  آينده تضمين مي كند. مسكو از سال ۱۹۹۱ از نزديك اقدامات سلطه گرايانه آمريكا را زير نظر داشته و درس هاي مهمي گرفته است. نفوذ آمريكا در سراسر دنيا هزينه دارد و مشكل آ فرين است حتي اگر نتايج كوتاه مدت مهمي داشته باشد. موقعيت ابرقدرتي هم محدوديت هاي خودش را دارد، همانطور كه تهاجم آمريكا به عراق نشان داد، هم از نظر توان و هم دامنه قدرت نيروهاي مسلح هم از نظر فشارهاي سياسي، ائتلاف هاي گسترده در ميان مدت و دراز مدت يك ضرورت است. اين حمله همچنين توان روسيه براي به چالش كشيدن آمريكا در مقابل فرانسه، آلمان و چين رانشان داد. سياست خارجي روسيه مي تواند به تشكيل ائتلاف هاي گسترده با حضور چندين كشور منجر شود.براي روسيه، بار ديگر سربلند كردن به عنوان يك ابرقدرت جهاني بدون وجود ايدئولوژي كه بتواند جامه جهاني را به دو قطب و دو اردوگاه تقسيم كند، دشوار است. جهان در دهه هاي آينده همچنان تحت سلطه آمريكا باقي خواهد ماند، اما دچار تحولاتي مي شود و كشورهاي بيشتري قدرت و نفوذ سياسي واقتصادي به دست مي آورند. بنابراين روسيه هم به دنبال ائتلاف و هم پيماني با اين كشورها خواهد بود، چه چين باشد، چه هند يا اتحاديه اروپا يا حتي برزيل و اندونزي.
روسيه به دنبال اين هم پيماني هاست تا نفوذ خود را در سراسر جهان افزايش دهد. البته اين امر در صورتي محقق مي شود كه روسيه دكترين پوتين را ادامه دهد چون او در سال ۲۰۰۸ از قدرت كناره گيري مي كند. اگر جانشين پوتين نتواند كشور را در مسيري كه آغاز كرده پيش ببرد، آن وقت اتفاقات جديدي مي افتد.
از سوي ديگر روسيه ممكن است سياست «ابرقدرت شدن با هزينه كم» را ادامه دهد. محور اين سياست ايجاد ائتلاف هاي مهم براي تقسيم كردن هزينه نفوذ و قدرت جهاني به جاي پرداخت يك جانبه اين هزينه هاست. اين رويكرد امكان افزايش نفوذ و تحكيم جايگاه جهاني روسيه را بدون لطمه زدن به موقعيت داخلي و بين المللي آن فراهم مي كند. اگر فرصت فراهم شود روسيه ممكن است به عنوان متحد آمريكا ظاهر شود. سياست خارجي آن هم بر مبناي عملگرايي محاسبه شده است و با همين سياست روسيه به بازنگري مهم در عرصه بين المللي در دهه هاي آينده تبديل مي شود.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
علم
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |