دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
قربانيان پنهان
001773.jpg
نازخند صبحي
براي كودك آزاري در كتابهاي لغت تعريفي نيافتيم ولي كارشناسان، كودك آزاري را تجاوز به حقوق قانوني كودكان و رساندن آسيب بدني و رواني به آنها عنوان مي كنند. يونيسف  نيز سوءرفتار يا رفتار مسامحه گرانه و نادرست با كودكان را كودك آزاري معرفي مي كند. در ماده ۴ بند ۱پيمان نامه جهاني حقوق كودك آمده است كه «والدين و سرپرستان در برابر اشتباهات كودكان از روش هاي نامناسب تنبيه و سرزنش استفاده نكنند.»
در ماده ۳۰ اين پيمان نامه نيز آمده است: «هيچ كس حق آزار و اذيت كودكان را ندارد و كساني كه با كودكان بدرفتاري كنند طبق قانون بايد مجازات شوند.»حضرت علي(ع) مي فرمايد: كودك امانت خداست، به امانت خدا جز در سايه حكم خدا نمي توان دست درازي كرد.امام رضا(ع) به پدري كه از خلق بد فرزندش شكوه مي كرد و مي گفت گاهي خشمگين مي شوم او را كتك مي زنم، فرمود او را نزن بلكه هدايت كن.ژان ژاك روسو در كتاب روانشناسي رشد و پرورش كودك مي نويسد: تنبيه بدني و تعيين جريمه و تكاليف شاق ريشه درد را خشك نمي كند بلكه علائم درد را تسكين مي دهد، گاه نيز اين معامله با كودك، عقده معلم را تسكين مي بخشد، ولي در همه موارد علت ناسازگاري را وخيم تر مي سازد.

تاكنون نظريات متعددي در مورد تنبيه كودكان بيان شده است از آن جمله نظريه جان لاك است كه اعمال نفوذ را در تربيت روا مي شمارد. غزالي هم معتقد بود: «معلم بايد حتي الامكان با ترساندن طفل او را تأديب كند چنان كه مؤثر نشد او را بزند.» صاحب قابوسنامه معتقد است كه معلم بايد با هيبت باشد و كودك را در صورت كاهلي بزند تا وي بر خود كاملاً  مسلط گردد.
چنانچه معلم طفل را بزند پدر نبايد شفقت ورزد. جامي به فرزند خود مي گفت:
در ادب درس معلم نگاه‎/ تا نشوي طبلك تعليمگاه
سيلي او گرچه فضيلت ده است‎/ گر تو به سيلي  نرساني به است
با وجود عقايد گوناگون در مورد تنبيه كردن و تنبيه نكردن هيچ يك از كارشناسان امور تربيتي و روانشناسان كودك تنبيه جسماني و رواني را در مورد كودكان نه ضروري مي دانند و نه تجويز مي كنند، بلكه آن را به عنوان يك روش تربيتي كنترل شده و مختصر توصيه مي كنند. اصلاح رفتار كودكان نياز به مكانيزم هايي كه مكمل يكديگر هستند، افزايش شناخت و اطلاعات راه مبارزه با كودك آزاري را هموار مي سازد. براي شناخت مسأله كودك آزاري بايد انواع رفتارهاي خشونت آميزي را كه عليه كودكان اعمال مي شود مشخص كرد.
در نگاه اول مي توان كودك آزاري را تنبيه بدني (كتك زدن) به منظور ادب كردن يا مجازات كودك معنا كرد. در حالي كه به جهت عدم شناخت كودك آزاري در كشورمان نه تنها تعريف روشني از آن در دست نيست بلكه با وجود موارد بي شمار كودكان آسيب ديده هنوز تحقيقات علمي و منسجمي نيز در اين زمينه صورت نگرفته است. از طرفي قوانين موجود در زمينه حمايت از كودك نيز كامل نيست. انجمن و نهادهايي هم براي حمايت و نگهداري از كودك آزار ديده وجود ندارد، معمولاً  كودك  آزار ديده مجدداً  به والدين آزارگر سپرده مي شود.
جهان امروز از نظر علمي و تربيتي كتك زدن و آسيب رساندن به كودكان را به منظور ادب يا مجازات نادرست تلقي مي كند؛ همچنان كه رهبران اسلام نيز همواره والدين و مربيان را از زدن كودكان برحذر مي دارند. حضرت علي(ع) مي فرمايد: پندپذيري انسان عاقل به وسيله ادب و تربيت است چهارپايان و حيوانات اند كه تنها با زدن تربيت مي شوند. تعليم و تربيت مي بايستي مسبوق به اصلي و متوجه هدفي باشد. تعليم و تربيت تلاشي كوركورانه يا نوعي آزمون و خطا نيست. مربي حق ندارد اقدام به تنبيه بدني كند در حالي كه عواقب آن برايش معلوم نيست.
دكتر سعيد ممتازي كودك آزاري را به سه دسته آزار جسماني، جنسي و بي توجهي نسبت به كودك تقسيم بندي و تعريف مي نمايد.
دكتر كبرا شاكري متخصص زنان و زايمان نيز معتقد است، كودكان حتي پيش از تولد مورد سوءرفتار قرار مي گيرند، خشونت آگاهانه يا ناآگاهانه نسبت به زن باردار يكي از انواع كودك آزاري قبل از تولد تلقي مي شود كه مي تواند منجر به صدمه و يا مرگ جنين شود.
علماي اسلام معتقدند، زن باردار در جامعه اسلامي از حرمت و احترام ويژه اي برخوردار است كه در آن كودك آزاري منع شده است. رأفت اسلامي مسأله را تا حدي حساس معرفي مي كند كه نه تنها آزار جسمي را به كودك روا نمي داند بلكه آزار روحي را نيز نمي پسندد و به فرموده حضرت علي(ع) حتي قهر با كودك نبايد به طول انجامد.
دكتر قدرت الله انصاري مي گويد بعد از بررسي و شناسايي آثار فيزيكي كودك آزاري كه انواع شكستگي هاي سر و دست مانند شكست هاي مارپيچي، به علت پيچاندن دست يا پاي كودك به وجود مي آيد و يا شكستگي و ضربات به سر و جمجمه كه سبب خونريزي مغزي مي شود، داغ كردن، كبود كردن بازو يا ران كودك بر اثر فشار، خون ريزي چشم، جدا شدن شبكيه چشم در اثر ضربات، آسيب پرده گوش و انواع سوختگي ها، بررسي روانشناختي، معاينات رواني و مصاحبه با كودك براي تعيين آسيب كلي كودك آزار ديده توسط والدين و يا مربيان آزارگر ضرورت دارد.
بيشتر مادران به گمان آن كه با افشاي خشونت پدر كودك آزار، آبروي خانواده به خطر مي افتد در مقابل ظلمي كه از طرف پدر خشن به كودك روا داشته مي شود سكوت مي كنند. كودك آزاري رواني داراي عواقب بسيار وخيم تر از كودك آزاري جسمي است. غفلت و مسامحه در مورد اعمال رفتار محبت آميز و عدم توجه و رسيدگي به رفاه كودكان، طرد كردن آنان، عدم تأمين مواد غذايي لازم براي رشد كودك، بهداشتي نبودن محيط زندگي كودك، خوار شمردن كودك به طوري كه احساس حقارت و پوچي كند، مذمت او نزد ديگران، عدم برقراري ارتباط با كودك و نپرسيدن از وضعيت مهد، مدرسه و به طور كلي مخاطب قرار ندادن كودك (تحويل نگرفتن) كه معمولاً در خانواده هاي كم درآمد و بعضاً مرفه، از بالاترين موارد سوءرفتار است، در زمره كودك آزاري رواني به شمار مي آيند كه يكي از دلايل اساسي اين نوع سوءرفتارها فقدان يا كمبود منابع اجتماعي- اقتصادي است كه سبب مي شود اعضاي خانواده و مربيان در حين مراقبت از كودكان خود در نتيجه فشار و تنش زندگي دچار خشونت و سوءرفتار شده و موجبات آزار كودك را فراهم كنند.
واقعيت اين است كه عواقب كودك آزاري اعم از جسمي و رواني گريبانگير جامعه خواهد بود و در جامعه اي كه براي پيشگيري از كودك آزاري قوانيني تصويب نشود، مردان و زنان شايسته اي نخواهيم داشت، هرچند كه شكنجه و آزار كودكان از ديد قانونگذاران پنهان نيست اما جامعه به اين پديده شوم بي تفاوت است. اين مسأله هنوز به شكل جدي مورد پيگيري قانوني قرار نگرفته است.
يك حقوقدان مي گويد:تا زماني كه حقوق كودك در كشور ما به رسميت شناخته نشود و مرجع قانوني براي رسيدگي به مشكلات كودكان وجود نداشته باشد نمي توان به راه حل هاي مبارزه با اين معضل اجتماعي اميدوار بود.
بررسي هاي به عمل آمده در كانون اصلاح و تربيت نشانگر آن است كه ۹۹ درصد كودكان بزهكار داراي والدين زودخشم و مهاجم بوده اند.۸۰ درصد كودكاني كه دست به خودكشي زده اند نيز مورد شكنجه و آزار قرار گرفته اند. ۹۰ درصد جواناني كه به مواد مخدر روي آورده اند از آزارگري والدين و مربيان خود خاطره ها دارند و ۹۰ درصد والدين آزاررسان در كودكي مورد آزار و اذيت و تنبيه بدني روحي و رواني قرار گرفته اند.
دكتر غلامعلي افروز بسياري از والدين را ناآگاه از حقوق كودك مي داند و معتقد است كه تعدد فرزندان، عدم آگاهي از تربيت كودك، اعتياد والدين، فشارهاي مالي و بيكاري، پدر يا مادر ناتني و والديني كه تنبيه كودك را نوعي آموزش انضباطي مي دانند مي تواند از عوامل كودك آزاري باشد.
سخن از كودك آزاري تداعي كننده شكنجه و كتك زدن كودك است، در حالي كه وارد آوردن هرگونه آسيب روحي و رواني و سوءرفتار، سوءگفتار، بدگماني به كودك، جدي نگرفتن كودك، توجه نكردن به تغذيه و بهداشت كودك، ترساندن كودك، تمسخر كودك و ارعاب هاي رواني مانند حبس كردن در زيرزمين تاريك، حمام، انباري و يا محروم كردن از محبت، تهديد به بريدن گوش، كشتن، خورد كردن قلم پا، ناسزا گفتن توهين آميز و منت گذاشتن بر سر كودك، بخشي از رفتار نامناسب است كه كودك آزاري محسوب مي شود.
بكوشيم از انجام اعمال آزار دهنده به كودكان حذر كنيم.

۱۰۰ خطري كه زندگي روزمره ما را تهديد مي كند
مراقب باشيد خطر در كمين است!
نويسنده: لورا لي -مترجم: ناديا زكالوند
زندگي همچنان كه نقاط عطف شيريني دارد كه سرشار از نشاط، لذت و سرزندگي است، با تهديدها و خطراتي نيز عجين است كه غفلت از آنها در بعضي مواقع مي تواند به قيمت اصل زندگي تمام شود و حيات ما را به مخاطره افكند. آنچه در اين ستون بعد از اين از نظرتان خواهد گذشت مجموعه اي از خطرات كوچك و بزرگ زندگي و نحوه برخورد با آنهاست كه در مجموعه اي توسط خانم لورا لي گردهم آمده است. با توجه به حجم مطالب صفحه زندگي در هر شماره يك يا دو نمونه از اين خطرات را با هم مرور مي كنيم؛ اميد كه مايه عبرت شود و به سلامت و شادابي زندگي ما كمك كند. شما نيز چنانچه تجربياتي عام از اين دست داريد كه مي تواند براي خوانندگان صفحه زندگي همشهري مفيد باشد براي ما بفرستيد تا پس از بررسي توسط كارشناسان بخش اجتماعي از بهترين آنها با نام خودتان استفاده شود.
خرس عروسكي
مردم هر ساله بيشتر به وسيله خرس عروسكي كشته مي شوند تا خرس گريزلي.
جمله فوق مخالف پنداشت عموم است اما با اين حال حقيقت دارد. گريزلي ها ممكن است دندان هايي چون چاقو و پنجه هايي مانند تيغ داشته باشند اما سر و كله شان به ندرت در اتاق خواب پيدا مي شود. از طرفي ديگر جاي اصلي يك خرس عروسكي زير پتو و در رختخواب است؛ به ويژه اين كه يكي از اتفاقاتي كه ناغافل رخ مي دهد چشم هاي دكمه اي آن مي باشد كه ممكن است قورت داده شود. كرك و پرز آن نيز در فضا پراكنده شده و فضا را اشباع مي كند و ميزبان ويروس ها و باكتري هاي مضر براي بدن مي باشد و اين موضوع طي تحقيقي كه در مهدكودك ها به عمل آمده تأييد شده است. اما آخرين باري كه در مورد خرس ويني يا پدينگتون وحشتناك كه هنگام خواب به اتاقي آمده باشد خوانده ايد، چه زماني بود؟
به طور كلي انسان مايل است خطرات حوادث نادر را بيش از حد جلوه دهد در حالي كه خطر حوادث روزمره را از ياد مي برد. در ضمن ما از گرفتاري هايي كه ساخته دست بشرند بيشتر از معضلاتي كه به طور طبيعي وجود دارد مي هراسيم. پيتر سندمن مشاور احتمال خطر معتقد است: «ميزان ترس ما از خطر با ميزان خشم ما نسبت به آن خطر رابطه اي مستقيم دارد نه ميزان واقعي احتمال بروز آن خطر.»
و به اين دليل است كه ما مثلاً از ابتلا به ايدز از طريق انتقال خون بيشتر نگران هستيم تا خطر رعد و برق، در حالي كه خطر دومي ۳۰ برابر بيشتر از اولي ما را تهديد مي كند.
مثلاً به دليل سوانح هوايي از هواپيما بيشتر از اتومبيل مي ترسيم اما سانحه اتومبيل به مراتب بيشتر است.
نگران مواد شيميايي مهندسي مي شويم اما از سرطان زا بودن بسياري از غذاهايي كه مصرف مي كنيم بي خبريم. هميشه نگران هستيم مبادا در خيابان به ما حمله شود اما هرگز نگران مجروح شدن در آشپزخانه نيستيم. به طور مثال هر ساله يك ميليون نفر در آمريكا در آشپزخانه دچار سانحه مي شوند، يا ۴۰۰ هزار نفر در سالن انتظار اماكن مختلف آسيب مي بينند و يا بيش از ۱۵۰ هزار سانحه خطرناك در دستشويي رخ مي دهد. اگر به اخبار روز گوش كنيد ممكن است اين حس به شما دست دهد كه دنيا نسبت به هر زمان ديگر مملو از خطر شده است. با اين حال افرادي كه در كشورهاي پيشرفته زندگي مي كنند سالم تر، ايمن تر و طولاني تر از گذشته عمر مي كنند. از زمان فروپاشي امپراتوري روم تا سده ۱۸۰۰ به طول عمر يك فرد متوسط كه در جامعه اي پيشرفته زندگي مي كند تنها ۹ سال اضافه شد و از ۳۸ به ۴۷ رسيد. اما از سال ۱۹۰۰ تاكنون تقريباً افزايش طول عمر ۴ برابر سرعت يافته و تقريباً به ۸۰ سال رسيده است. در كشورهاي فقيرتر آسيايي، از سال ۱۹۵۰ تاكنون طول عمر تنها ۲۰ درصد افزايش يافته است. در تحقيقي كه اخيراً دانشگاه كاليفرنياي بركلي از گزارش هاي مرگ در كشور سوئد انجام داده است معلوم شده كه از قرن گذشته طول عمر به تدريج رو به افزايش است و هيچ علامتي نسبت به ثابت ماندن اين طول عمر مشاهده نمي شود. اين محققان نوشته اند: «هيچ پايه علمي براي تخمين زدن خدمات ثابت طول عمر به دست نياورده ايم.»
اما هر ساله هنگام تعطيلات گزارش هايي از حوادث ناشي از اسباب بازي ها مي شنويم، علاوه بر خطرات اسباب بازي، وسائل خانگي نيز كودكان را تهديد مي كنند. يك كودك ۵ بار بيشتر احتمال دارد به وسيله مبلمان آسيب  ببيند، سه بار احتمال خطر سقوط از پله ها را دارد و دو بار احتمال دارد از روي صندلي بيفتد. حقيقت اين است كه هر قدر هم تلاش كنيد نمي توانيد محيطي عاري از خطر ايجاد كنيد. اگر خود را از خطري دور نگه داريد، ممكن است گرفتار خطري ديگر شويد كه حتي فكرش را هم نكرده بوديد.
مثلاً سپتامبر ۱۹۳۸ در بريتانيا براي حفاظت مردم از گازهاي مرگباري كه ارتش نازي آلمان پخش كرده بود ماسك هايي ضدگاز توزيع شد. فيلترهاي اين ماسك ها از جنس پنبه نسوز بود. اين وسيله  ايمني در خود الياف ميكروسكوپي سيليكاتي داشت كه به ريه هاي مصرف كنندگان وارد مي شد و فوق العاده براي ريه خطرناك بودند.
بنابراين چه كنيم؟ هرگز به تعطيلات نرويم؟ يا در تختخواب نخوابيم؟ يا هيچ نوع اسباب بازي در اختيار كودكان قرار ندهيم؟
هيچ يك از پيشنهادهاي فوق خوب و عملي نيستند. همان طور كه در مثال بالا معلوم شد گاهي ممكن است اجتناب از خطر هم عاري از خطر نباشد. اما در اين مبحث قصد نداريم بدگماني كلي نسبت به زندگي و خطرات آن را افزايش دهيم بلكه مي خواهيم از آن بكاهيم. شما مي توانيد با عميق نگاه كردن به خطرات اطراف تان و روبه رو شدن با آنها روي آن خطرات را كم كنيد. البته قبل از همه چيز بايد آن خطرات را به خوبي بشناسيد تا ياراي مقابله كردن با آنها را داشته باشيد.
هلن كلر نسبت به خطرات موجود در زندگي مي گويد: «واژه ايمني چيزي جز كژباوري نيست و هرگز در طبيعت وجود ندارد. زندگي تنها ماجراي شهامت است و ديگر هيچ.»

اجتماعي
اقتصاد
سياست
علم
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |