۱۰۰ خطري كه زندگي روزمره ما را تهديد مي كند
مراقب باشيد خطر در كمين است!
نويسنده: لورا لي -مترجم: ناديا زكالوند
زندگي همچنان كه نقاط عطف شيريني دارد كه سرشار از نشاط، لذت و سرزندگي است، با تهديدها و خطراتي نيز عجين است كه غفلت از آنها در بعضي مواقع مي تواند به قيمت اصل زندگي تمام شود و حيات ما را به مخاطره افكند. آنچه در اين ستون بعد از اين از نظرتان خواهد گذشت مجموعه اي از خطرات كوچك و بزرگ زندگي و نحوه برخورد با آنهاست كه در مجموعه اي توسط خانم لورا لي گردهم آمده است. با توجه به حجم مطالب صفحه زندگي در هر شماره يك يا دو نمونه از اين خطرات را با هم مرور مي كنيم؛ اميد كه مايه عبرت شود و به سلامت و شادابي زندگي ما كمك كند. شما نيز چنانچه تجربياتي عام از اين دست داريد كه مي تواند براي خوانندگان صفحه زندگي همشهري مفيد باشد براي ما بفرستيد تا پس از بررسي توسط كارشناسان بخش اجتماعي از بهترين آنها با نام خودتان استفاده شود.
خرس عروسكي
مردم هر ساله بيشتر به وسيله خرس عروسكي كشته مي شوند تا خرس گريزلي.
جمله فوق مخالف پنداشت عموم است اما با اين حال حقيقت دارد. گريزلي ها ممكن است دندان هايي چون چاقو و پنجه هايي مانند تيغ داشته باشند اما سر و كله شان به ندرت در اتاق خواب پيدا مي شود. از طرفي ديگر جاي اصلي يك خرس عروسكي زير پتو و در رختخواب است؛ به ويژه اين كه يكي از اتفاقاتي كه ناغافل رخ مي دهد چشم هاي دكمه اي آن مي باشد كه ممكن است قورت داده شود. كرك و پرز آن نيز در فضا پراكنده شده و فضا را اشباع مي كند و ميزبان ويروس ها و باكتري هاي مضر براي بدن مي باشد و اين موضوع طي تحقيقي كه در مهدكودك ها به عمل آمده تأييد شده است. اما آخرين باري كه در مورد خرس ويني يا پدينگتون وحشتناك كه هنگام خواب به اتاقي آمده باشد خوانده ايد، چه زماني بود؟
به طور كلي انسان مايل است خطرات حوادث نادر را بيش از حد جلوه دهد در حالي كه خطر حوادث روزمره را از ياد مي برد. در ضمن ما از گرفتاري هايي كه ساخته دست بشرند بيشتر از معضلاتي كه به طور طبيعي وجود دارد مي هراسيم. پيتر سندمن مشاور احتمال خطر معتقد است: «ميزان ترس ما از خطر با ميزان خشم ما نسبت به آن خطر رابطه اي مستقيم دارد نه ميزان واقعي احتمال بروز آن خطر.»
و به اين دليل است كه ما مثلاً از ابتلا به ايدز از طريق انتقال خون بيشتر نگران هستيم تا خطر رعد و برق، در حالي كه خطر دومي ۳۰ برابر بيشتر از اولي ما را تهديد مي كند.
مثلاً به دليل سوانح هوايي از هواپيما بيشتر از اتومبيل مي ترسيم اما سانحه اتومبيل به مراتب بيشتر است.
نگران مواد شيميايي مهندسي مي شويم اما از سرطان زا بودن بسياري از غذاهايي كه مصرف مي كنيم بي خبريم. هميشه نگران هستيم مبادا در خيابان به ما حمله شود اما هرگز نگران مجروح شدن در آشپزخانه نيستيم. به طور مثال هر ساله يك ميليون نفر در آمريكا در آشپزخانه دچار سانحه مي شوند، يا ۴۰۰ هزار نفر در سالن انتظار اماكن مختلف آسيب مي بينند و يا بيش از ۱۵۰ هزار سانحه خطرناك در دستشويي رخ مي دهد. اگر به اخبار روز گوش كنيد ممكن است اين حس به شما دست دهد كه دنيا نسبت به هر زمان ديگر مملو از خطر شده است. با اين حال افرادي كه در كشورهاي پيشرفته زندگي مي كنند سالم تر، ايمن تر و طولاني تر از گذشته عمر مي كنند. از زمان فروپاشي امپراتوري روم تا سده ۱۸۰۰ به طول عمر يك فرد متوسط كه در جامعه اي پيشرفته زندگي مي كند تنها ۹ سال اضافه شد و از ۳۸ به ۴۷ رسيد. اما از سال ۱۹۰۰ تاكنون تقريباً افزايش طول عمر ۴ برابر سرعت يافته و تقريباً به ۸۰ سال رسيده است. در كشورهاي فقيرتر آسيايي، از سال ۱۹۵۰ تاكنون طول عمر تنها ۲۰ درصد افزايش يافته است. در تحقيقي كه اخيراً دانشگاه كاليفرنياي بركلي از گزارش هاي مرگ در كشور سوئد انجام داده است معلوم شده كه از قرن گذشته طول عمر به تدريج رو به افزايش است و هيچ علامتي نسبت به ثابت ماندن اين طول عمر مشاهده نمي شود. اين محققان نوشته اند: «هيچ پايه علمي براي تخمين زدن خدمات ثابت طول عمر به دست نياورده ايم.»
اما هر ساله هنگام تعطيلات گزارش هايي از حوادث ناشي از اسباب بازي ها مي شنويم، علاوه بر خطرات اسباب بازي، وسائل خانگي نيز كودكان را تهديد مي كنند. يك كودك ۵ بار بيشتر احتمال دارد به وسيله مبلمان آسيب ببيند، سه بار احتمال خطر سقوط از پله ها را دارد و دو بار احتمال دارد از روي صندلي بيفتد. حقيقت اين است كه هر قدر هم تلاش كنيد نمي توانيد محيطي عاري از خطر ايجاد كنيد. اگر خود را از خطري دور نگه داريد، ممكن است گرفتار خطري ديگر شويد كه حتي فكرش را هم نكرده بوديد.
مثلاً سپتامبر ۱۹۳۸ در بريتانيا براي حفاظت مردم از گازهاي مرگباري كه ارتش نازي آلمان پخش كرده بود ماسك هايي ضدگاز توزيع شد. فيلترهاي اين ماسك ها از جنس پنبه نسوز بود. اين وسيله ايمني در خود الياف ميكروسكوپي سيليكاتي داشت كه به ريه هاي مصرف كنندگان وارد مي شد و فوق العاده براي ريه خطرناك بودند.
بنابراين چه كنيم؟ هرگز به تعطيلات نرويم؟ يا در تختخواب نخوابيم؟ يا هيچ نوع اسباب بازي در اختيار كودكان قرار ندهيم؟
هيچ يك از پيشنهادهاي فوق خوب و عملي نيستند. همان طور كه در مثال بالا معلوم شد گاهي ممكن است اجتناب از خطر هم عاري از خطر نباشد. اما در اين مبحث قصد نداريم بدگماني كلي نسبت به زندگي و خطرات آن را افزايش دهيم بلكه مي خواهيم از آن بكاهيم. شما مي توانيد با عميق نگاه كردن به خطرات اطراف تان و روبه رو شدن با آنها روي آن خطرات را كم كنيد. البته قبل از همه چيز بايد آن خطرات را به خوبي بشناسيد تا ياراي مقابله كردن با آنها را داشته باشيد.
هلن كلر نسبت به خطرات موجود در زندگي مي گويد: «واژه ايمني چيزي جز كژباوري نيست و هرگز در طبيعت وجود ندارد. زندگي تنها ماجراي شهامت است و ديگر هيچ.»
|