عكس :مسعود خامسي پور
اسدالله وآيدين كبيردر سرويس ورزشي همشهري
علي شاكري
اشاره: براي يك قهرمان بازنشسته از دوران بازيگري كه كفش ها را به ديوار آويخته، لحظه اي خاطره انگيز و پرشورتر از آن نيست كه پسر جا پاي پدر بگذارد و راه پدر را با قدرت بيشتر ادامه دهد. در ورزش ما به ندرت شاهد چنين اتفاق خوشايندي هستيم و شايد در هر رشته ورزشي به يكي دو مورد بيشتر برنخوريم كه پسر به موقعيتي فراتر از پدر در رشته مورد نظر دست پيدا كرده باشد. در بسكتبال پس از مجيد و علي توفيق مي توان از اسدالله و آيدين كبير ياد كرد. حالا پدر همه آرزوهاي دست نيافته دوران بازيگري اش را در چهره مصمم پسري جست وجو مي كند كه خود الفباي ورزش را به او آموخت و نقشي انكار ناپذير در تكاملش داشت.«اسدالله كبير» (پدر) در اواخر دهه چهل و پس از درخشش بسيار در عرصه رقابت هاي آموزشگاهي و باشگاهي از امتداد جنگل گلستان به پيراهن تيم ملي رسيد و پس از خداحافظي هم با عناويني چون مربي و سرمربي تيم ملي و دبيري فدراسيون بسكتبال و هم اكنون مربيگري يك تيم باشگاهي از شهر زنجان ارتباطش را با بسكتبال (ورزش مورد علاقه) حفظ نمود. «آيدين كبير» (پسر) امروز يكي از بازيكنان بزرگ بسكتبال ماست كه جدا از نقش محوري در تيم صنام قهرمان باشگاه هاي ايران يكي از ستارگان تيم ملي بسكتبال دوباره اوج گرفته ايران محسوب مي شود.ماحصل گفت وگوي ما را با اين پدر و پسر مي خوانيد.
توهم دليل دوري چند ساله از كار اجرايي
خيلي وقت بود كه از خود مي پرسيدم چرا فدراسيون بسكتبال دست همه نيروهايش را براي كمك به گرمي مي فشارد، اما خود را از كمك فكري «اسدالله كبير» يار قديمي خود در دهه هفتاد و دبير ۵ ساله فدراسيون دكتر غضنفري محروم مي سازد.حالا موقعيت خوب بود كه بدون واسطه اين سؤال را از «كبير» مي پرسيديم، مردي كه در مديريت هاي قبلي مشحون بارها به عنوان مربي تيم ملي به همكاري دعوت مي شد و حتي به عنوان سرمربي توانسته بود بهترين مقام آسيايي بسكتبال ايران را بعد از مقام سومي بازي هاي آسيايي ۱۹۵۱ دهلي به ارمغان آورد. هنوز با وجود گذشت بيش از يك دهه همه از آن تيم بزرگسال به ۱۹۹۳ ياد مي كنند كه براي نخستين بار توانسته بود با راهيابي به جمع تيم هاي برتر به مقام چهارم آسيا دست پيدا كند. تيمي كه اكثر بازيكنان آن هم اكنون سكانداران اصلي تيم هاي باشگاهي ما را تشكيل مي دهند.«كبير» انگار كه انتظار اين سؤال را آن هم در شروع صحبت از ما نداشت با مكث نه چندان طولاني با اين جواب به نوعي از پاسخ طفره رفت. «شايد مسئولان كنوني فدراسيون بيشتر به دنبال استفاده از جوانترها هستند.» وقتي از نگاه ما خواند كه جواب خود را نگرفته ايم اين طوري ادامه داد. «واقعيت آن كه آنها تصور مي كنند بعد از استعفاي دكتر غضنفري ما قصد داشتيم فرد ديگري را به جز مشحون جايگزين رئيس فدراسيون قبلي سازيم، در حالي كه هرگز اين امر حقيقت نداشت. من بعد از رفتن غضنفري بسيار بي طرفانه برخورد كردم، من با مشحون سالها كار كرده بودم و ايشان را هم فردي لايق مي دانستم، حتي آقاي كاشفي رئيس وقت دفتر امور مشترك فدراسيون هاي ورزشي از من پرسيد كه آيا با آمدن آقاي مشحون شما (كبير) همكاري مي كني؟ گفتم اگر دعوتم كنند چرا همكاري نكنم. من فكر مي كنم كه وجود چنين ديدي باعث دوري من در همكاري مجدد با فدراسيون آقاي مشحون شده است.
* به همين خاطر دوباره كار مربيگري را تجربه كردي؟
- بعد از چند سال دوري از سال پيش مربيگري تيم پيام مخابرات زنجان را برعهده گرفتم. وجود مديران علاقمند در اين باشگاه باعث شد تا در همه رده ها كار را به شكل اصولي آغاز كنيم و خيلي زود به نتايج خوب برسيم. هم اكنون حدود ۱۹ الي ۲۰ بازيكن بالاي ۱۹۰ سانتي متر داريم و به تدريج شكل و شمايل يك تيم خوب سوپر ليگي را در حال بدست آوردن هستيم.
كار مربيگري سخت تر از كار اجرايي
* شما سالها مربي بوديد و ۵ سال هم دبير فدراسيون، كار مربيگري سخت تر است يا كار اجرايي؟
- با وجود آن كه ۵ سال كار در پست دبيري تجربيات ارزشمندي برايم به همراه داشت و باعث شد كه مسئوليت انجمن بسكتبال مدارس به من واگذار شود، اما از ديد من كار مربيگري سخت تر از كار اجرايي است.
* چرا بسكتبال مدارس برخلاف فوتبال و واليبال با وجود دو دوره حضور در مسابقات جهاني دانش آموزان چندان موفقيت در خور توجهي نداشت؟
- فدراسيون ورزش مدارس در حال شكل گيري است و هنوز قانونمند نشده و در صورت برخورداري از بودجه مناسب و مشخص اعتقاد دارم كه مي تواند در انجام كارهاي پايه اي كمك بزرگي براي تيم هاي ملي رشته هاي مختلف باشد. اما اين كه چرا بسكتبال به نسبت فوتبال و واليبال در مسابقات جهاني دانش آموزان در برزيل و لهستان موفق عمل نكرد بايد عنوان كنم نتايجش در مقايسه با دو رشته ديگر مطلوب نبود، اما از نظر مقام رشد خوبي داشتيم. تيم بسكتبال دانش آموزان در سال ۲۰۰۳ در برزيل در ميان ۱۸ تيم پانزدهم و در سال ۲۰۰۵ در لهستان در ميان ۲۴ تيم عنوان سيزدهم را به دست آورد.
* مشكل تيم بسكتبال دانش آموزان چه بود؟
- در صحبت هايي كه پس از بازگشت از مسابقات جهاني با آقايان سجادي و عموزاده داشتم به آنان گفتم كه بايد با ايجاد پايگاه هايي در سطح كشور با كمك فدراسيون بسكتبال بازيكنان بلند قامت را گزينش كنيم. در مسابقات جهاني و اصولاً در بسكتبال ايران بازيكنان پيراموني بازيكنان قدرتمندي هستند، اما در پست سنتر ما نسبت به اروپايي ها از موقعيت ضعيف تري برخورداريم. مركز ثقل بسكتبال هم پست سنتر يا پست پنج است. يكي از دلايل موفقيت هاي بسكتبال ايران در سال هاي اخير به خصوص در رده جوانان و اميد ظهور بازيكناني مثل حامد حدادي و جابر روزبهاني بود.
* نقش فدراسيون قبلي (دكتر غضنفري) در موفقيت هاي فعلي بسكتبال را چه اندازه مي دانيد؟
- در دوران تصدي دكتر غضنفري سياستگذاري روي كارهاي پايه اي بنا نهاده شده بود و تا حدودي تيم ملي بزرگسالان در سايه بود. در آن دوران فدراسيون بسكتبال راه واليبال را در تيمداري در پيش گرفت و دست آورد كارهاي آن زمان هم اكنون با مديريت فدراسيون فعلي ثمر داده است. من به عنوان دبير فدراسيون يادم هست كه برنامه ۷ ساله اي را برنامه ريزي كرده بوديم كه از سال ۷۷ شروع شد و قرار بود سال ۸۳ به نتيجه برسد. به عنوان نمونه بازيكنان مطرح فعلي همانند ساهاكيان و روزبهاني، حامد حدادي از رده نونهالان تحت پوشش فدراسيون بودند كه بسياري نسبت به اين كار فدراسيون معترض شده بودند. حاصل آن برنامه ريزي با مديريت آقاي مشحون و مربيان منصوب ثمر داده است.
پدر در انتهاي راه بازيگري وپسر در ابتداي راه-دهه اول هفتادتيم ميني بسكتبال گرگان - اسدالله كبيرسمت راست ايستاده نفر اول و آيدين نفر دوم در كنارش
* چرا غضنفري كنار كشيد؟
- مديريت دكتر غضنفري ۵ سال طول كشيد. در همين مدت كارهاي پايه اي صورت پذيرفته در حال ثمردادن و شكوفايي بود. خستگي كار و پروژه هاي در دست اقدام و از سوي ديگر اذيت و آزار رسانه ها به بالاترين حد رسيد و موجب شد تا دكتر غضنفري عطاي كار را به لقايش بخشد. او اگر مي ماند مي توانست نتايج زحمات خود را به چشم ببيند. در همان دوران تيم هاي جوانان و اميد ايران پنجم شدند و تيم جوانان ايران جواز حضور در مسابقات جوانان آسيا در كويت را گرفت كه نخستين نايب قهرماني جوانان ايران در همين تورنمنت به دست آمد.
* نظر شما راجع به چگونگي به كارگيري بازيكن و مربي خارجي در بسكتبال ايران؟
- اعتقاد شخصي ام اين است كه بايد بازيكن و مربي خارجي را به استخدام به باشگاهها در آورد كه هم تأثيرگذار باشند و هم الگويي براي جوانان، نكته بعدي استفاده از بازيكناني كه در آن پست ها مثل پست پنج ضعيف هستيم. در ميان باشگاهها مي توانم از بازيكنان خارجي صنام و صباباتري و حتي واشنگتن در تيم مهرام از اين دست بازيكنان به نيكي ياد كنم، بازيكناني كه قادر به عوض كردن شرايط بازي بودند و سطح بسكتبال باشگاهي ما را تا حدود زيادي ارتقاء دادند. درباره مربيان معتقدم كه بسكتبال ما اكنون داراي مربيان توانا و جواني است كه به لحاظ علمي بايد سطح دانش خود را افزايش دهند.اشكال ما اين است كه اگر همان اختيارات مربيان خارجي را به آنان بدهيم، مي توانند نقشي سازنده و مؤثرتر ايفاء كنند و حتي با حمايت بيشتر قادر به اداره كردن تيم هاي ملي نيز خواهند بود. مربيان داخلي با آشنايي با آداب و رسوم و فرهنگ ما به بازيكنان نزديك ترند، توان بچه ها را مي شناسند و براساس آن مي توانند براي حضور در مسابقات برنامه ريزي كنند. وجود مدرسين مطرح را كتمان نمي كنم، آنان مي توانند با گذاشتن كلاسهاي مختلف بنيان مربيگري بسكتبال را تضمين كنند.
* بسكتبال گرگان به گردن شما و بسياري از مربيان ديگر حق بزرگي دارد، مي توانيد بگوييد چرا بسكتبال اين شهر به اين روز افتاده است؟
- مي توانم اين را به صراحت بگويم كه هيچ كجاي ايران به اندازه گرگان شيفته و عاشق بسكتبال ندارد. شهري كه پر از استعدادهاي ناب است و فقط به مربيان دلسوز نياز دارد تا آنان را بدل به ستارگان بزرگ سازد. حدود ۶ دوره در ليگ با بازيكنان بومي و نهايتاً استفاده از چند بازيكن شهرهاي استان مثل بابل با بازيكني چون لحيم چي نايب قهرمان و يك بار هم سوم شديم. الان با وجود به كارگيري بازيكنان خارجي و غيربومي بسكتبال اين شهر حال و روز خوشي ندارد.
* پيشنهاد شما براي بهبود وضعيت بسكتبال گرگان چيست؟
- با تدوين يك برنامه ۵ ساله با علاقه مندي مسئولان و پشتوانه هاي خوب مي توان بر بحران موجود غلبه كرد. چاره كار هم به كارگيري مربيان بومي به خصوص مربيان عاشق است، مربياني نظير شعبان قاري كه در دوران ما با عشق و با تمام وجود بازيكناني مطرح تحويل تيم ملي داد.
* چرا شما اين مسئوليت را نمي پذيريد؟
- شرايط مهيا نيست.
بازي در كنار بزرگان به من اعتماد به نفس داد
آيدين كبير يكي از بهترين هاي فعلي بسكتبال ايران است، بازيكني كه استاد شوت هاي سه امتيازي است و يك لحظه غفلت از او تاوان سنگيني را براي تيم هاي مقابل به همراه دارد. آيدين يكي از مهره هاي كليدي صنام و قهرماني هاي اين تيم در چند سال اخير بوده است. بازيكني كه بازي در هر سه رده نوجوانان، جوانان و بزرگسالان ايران را پشتوانه خود دارد و هم اكنون يكي از ۱۲ بازيكن برگزيده تيم ملي است. اگر چه به بهانه ضعف جسماني ويژگي هاي ديگرش در تيم ملي گاهاً ناديده گرفته مي شود، اما او بدون توجه به ناديده گرفتن ها سعي مي كند تا با تلاش مضاعف شايستگي هاي خود را به اثبات برساند و تا حدود زيادي هم با چنين روحيه اي توانسته است بر مشكلات فائق آيد.او به هنگام زدن شوت هاي سه امتيازي اعتماد به نفس عجيبي دارد. هنوز خاطره شوت هاي سه امتيازي او را در بازي برگشت صنام با صبا باتري فراموش نكردم كه چگونه باعث زمين گير شدن حريف شد. آيدين در اين باره مي گويد: اين اعتماد به نفس در وهله نخست ناشي از بازي در كنار بازيكنان بزرگي چون علي توفيق و سعيد خاني است كه نصيب من شده، ضمن آن كه الگوي من در پرتاب هاي سه امتيازي توفيق بود كه از تكنيك بالايي سود مي جست.
* از چه موقعي انس و الفتت با بسكتبال برقرار شد؟
- اسلايدي كه از دوران كودكي دارم نشان مي دهد كه از همان اوان كودكي توپ را به زمين مي زدم و به نوعي به اين بازي علاقه نشان مي دادم. در سن ده سالگي با تيم گرگان در نخستين حضور ميني بسكتبال مدارس در رامسر هفتم شديم و سال بعد در جاي سوم ايستاديم.البته الفباي بسكتبال را از بابا آموختم. تا دوران راهنمايي بيشترين ارتباطم در بسكتبال با پدرم بود و وقتي كه در سال ۷۲ از گرگان به تهران آمديم، با توصيه پدر همواره سعي كردم كه خودم روي پاهايم بايستم كه هنوز هم اين راه ادامه دارد.در سن ۱۴ سالگي معصومي مربي وقت تيم جوانان راه آهن به من اعتماد كرد و استعداد مرا خوب شناخت. به مرور در تيم جوانان جا افتادم و با آن تيم به مقام سوم تهران رسيديم. ۱۵ يا ۱۶ سالم بود كه با مربيگري پدرم در فتح و از تمرين در كنار بازيكنان بزرگ آن دوران همچون خاني و توفيق تجربيات ارزنده اي به دست آوردم كه باعث ارتقاي سطح بسكتبالم شد و به دنبالش با حضور در تيم فجر و موقعيتي كه آقاي شكوري مري تيم برايم فراهم ساخت از مصطفي هاشمي و محمد كسايي پور هم نكات با ارزشي ياد گرفتم. همين ارتباطات كمك كرد كه در سال ۸۰ توسط مصطفي هاشمي به تيم صنام فرا خوانده شوم. در اين زمينه نظر مثبت رامين طهماسبي و حسين قلي نژاد بي تأثير نبود. اميدوارم كه توانسته باشم جواب اعتماد اين عزيزان را داده باشم.
* از كداميك از مربيان بيشترين تأثير را پذيرفتي؟
- همه مربيانم در موفقيتم تأثيرگذار بودند از پدرم گرفته تا معصومي، شكوري، فتحي و هاشمي و ...اما رابطه ام با سعيد فتحي مثل برخورد دو دوست با هم بود. او تأثير مثبتي در عملكرد تيمي و فردي ام داشت. فتحي در سالهاي ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۹ خصوصيات من را خوب كرده بود و با تشويق هاي او توانستم اعتماد به نفس خوبي در ارائه توانايي هايم به دست آورم. جا دارد از محمدرضا اسلامي ياد كنم كه از شوتيست هاي خوب بسكتبال بود و از كمك هاي فكري و تمرين با او نيز نهايت بهره را بردم.
* تفاوت شما با رقبايت در زدن شوت هاي سه امتيازي؟
- من از اعتماد به نفس و دقت بيشتري برخوردارم.
* الان در تيم ملي با چه بازيكني در پست ۲ و ۳ رقابت داري؟
- ايمان زندي، حامد آفاق، صمد نيكخواه بهرامي و سعيد تابش نيا رقباي من در دو پست ياد شده محسوب مي شوند.
* براي شوت هاي سه امتيازي نياز به تمرين و تكنيك خاصي است؟
- بله همين طور است، تكنيك خاصي دارد و تمرين و ممارست باعث مي شود كه در مسابقات بدون دلهره و اضطراب و با اطمينان خاطر بيشتري توپ را پرتاب كرد. البته درك موقعيت و شرايط بازي هم در موفقيت و به ثمر رسيدن توپ در سبد رل مهمي ايفاء مي كند.
* الگوي خارجي؟
- مايكل جوردن، الگوي سخت كوشي و اعتماد به نفس بود. هنوزم كه هنوز است با فيلم بازيهاي جوردن زندگي مي كنم. قبل از بازي دوم فينال با صبا باتري از همين فيلم ها كمك گرفتم. در فينال اول كيفيت خوب نداشتم و از طريق يارگيري نفر به نفر خنثي شدم، اما در پيكار دوم با رهانيدن خود از يارگيري بازيكنان حريف و استفاده از فضاهاي موجود توانستم خود را بر بازي تحميل كنم.
* راستي از «ويتالي مارش» و «وارنر» دو بازيكن خارجي صنام چه چيزي ياد گرفتي؟
- جنگيدن تا آخرين لحظه و همه حريفان را مهم شمردن، براي آنها تيم ضعيف و قوي فرقي نداشت با تمام وجود براي پيروزي تلاش مي كردند. اين نكات را به خوبي مي شد در نحوه بازي اين دو بازيكن ارزشمند خارجي ديد و به كار بست.
* نقطه قوت شما در بازي؟
- مشاركت در كارگروهي، ترجيح دادن ديگران به خود در موقعيت هاي مناسب در راه كسب برتري تيمي، اعتماد به نفس در پرتاب ها.
* فاكتورهاي مورد نياز براي يك بسكتباليست خوب شدن؟
- قد فاكتور مهمي است و البته پست بازي هم بستگي دارد. بعد از قد، فكر، توانايي فكري، بازيخواني، بهره هوشي، تكنيك بالا و آمادگي جسماني براي آن كه بسكتبال ورزش پيچيده اي است.
* چه توصيه اي براي حامد حدادي و جابر روز بهاني داري؟
- به عنوان يك دوست بزرگتر از آنها مي خواهم كه قدر خود و موقعيت كنوني خود را بدانند و با جديت بيشتري تمرين كنند. به همين حد كنوني بسنده نكنند و اين مي تواند آفتي بزرگ براي آنان در اول راه شهرت و قهرماني محسوب شود.اين دو از توانايي هاي خارق العاده اي برخوردارند و مي توانند سالها در آسمان بسكتبال ايران بدرخشند.
* آيا در طول اين سالها پيشنهاد بازي از تيمي خارجي داشتي؟
- البته بسكتبال ما هنوز آنچنان كه بايد مطرح نيست كه كشورهاي ديگر پيشنهاد بازي در ليگ هاي معروف را به بازيكنان ايراني بدهند. يك بار در سال ۷۸ در مسابقات جام ورزش و ملت ها مورد توجه تيم گلوبال اسپرت واقع شدم كه براي ادامه تحصيل به آمريكا بروم و در تيم كالج آنجا بازي كنم كه به دليل مشكل سربازي ميسر نشد.در آن سال در تركيب تيم ملي با وجود ۱۸ سال سن بازيهاي قابل توجهي مقابل تيم گلوبال و يوگسلاوي سابق داشتم. سال بعد هم اين پيشنهاد دوباره تكرار شد كه به دليل مصدوميت رباط پايم نتوانستم جواب مثبت دهم.