چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۳
بررسي عوامل فيزيولوژيك و روانشناسي در پديده خواب ديدن
شش سال در رويا
004950.jpg
محمد بدخشان
شايد روزي برسد كه ما بتوانيم خواب هايمان را كنترل كنيم، يعني تعيين كنيم كه چه خوابي ببينيم و حتي بتوانيم خواب ديگران را همراه آنها همزمان ببينيم!
رويايي كه ما در خواب مي بينيم، تركيبي از حواس مختلف مثل حس شنوايي، بينايي و احساسات است. گاهي اتفاق مي افتد كه ما موفق به حل يك مسئله در خواب مي شويم. هنوز بسياري از متخصصان بر اين باورند رويايي كه در خواب مي بينيم، بعيد است كه هدف مشخصي داشته باشد و هنوز اين مسئله كه روياها، انگيزه هاي ناگهاني و تصادفي مغز هستند يا ارتباط مستقيمي با اتفاقاتي كه در طول روز براي انسان پيش مي آيد، دارند، روشن نشده است. شما چه فكر مي كنيد؟ آيا تعبير خواب هايمان بايد برايمان اهميت داشته باشد يا اينكه بايد از آنها بي تفاوت بگذريم؟ به هر حال اكثر مردم علاقه مند هستند بدانند خوابشان چه تعبيري دارد.
قرن هاست كه بشر به دنبال اين است كه رويا چيست و اين مشاهدات شبانه علتش چيست؟ تمدن قديم به واقعي بودن دنياي رويا اعتقاد داشت، ولي علتش را نمي دانست. از دوران قديم تا به امروز نظريه هاي گوناگوني پيرامون پديده خواب و رويا ارائه شده است كه البته همگي آنها در دو مقوله كلي مورد بحث قرار مي گيرند:
۱ – رويا پديده اي است برپايه تحريك فيزيولوژيك 2 - رويا و ارتباط مستقيم با روانشناسي
اگر به خواب از ديد فيزيولوژيك نگاه كنيم، دليلش مي تواند اتفاقات و تحريكات عصبي مختلفي باشد كه در دستگاه عصبي و مغز رخ مي دهد و اگر از ديد روانشناسي بنگريم، به اين مسئله مي رسيم كه رويا ارتباط مستقيمي با اتفاقاتي دارد كه در طول زندگي روزمره براي هر فرد پيش مي آيد و معمولا چيزهايي كه بيشتر به آنها توجه مي كند و فكرش را بيشتر مشغول خود مي سازد. در حاشيه اين تئوري برخي بر اين باورند كه رويا نوعي پيشگويي است و همچنين عده اي از دانشمندان كه البته شامل اكثريت مي شود، معتقدند ديدن خواب شبانه، هم دليل فيزيولوژيك و هم روانشناسي دارد كه تا حدودي به اثبات هم رسيده است.
از زماني كه انسان به خواب مي رود يعني دقيقا لحظه اي كه هوشياري از بين مي رود، بدن و در راس آن مغز چند مرحله را طي مي كند. مرحله اول زماني است كه خواب بسيار سبك است و با كوچكترين تحريكي در اطراف بيدار مي شويم. اين مرحله از خواب حدود 5-4 درصد كل زمان خواب را شامل مي شود. مرحله بعدي، خوابمان كمي سنگين مي شود، ولي خيلي عميق نيست. اين بخش در حدود 55-45 درصد خواب را دربر مي گيرد. در مرحله سوم، خواب عميق مي شود، نوعي از امواج مغزي موسوم به امواج دلتا در اين مرحله از خواب از مغز ساطع مي شود. در مرحله بعدي كه 15-12 درصد كل خواب است، خواب بسيار عميق مي شود و دقيقا زماني است كه فرد در اوج خواب بسر مي برد. در اين مرحله فعاليت عضلات كمي كاهش پيدا مي كند. امواج دلتا همچنان منتشر مي شود و تنفس ريتم و آهنگ منظمي پيدا مي كند و اما مرحله پنجم يا همان مرحله REM (Rapid eye movement). اين مرحله شايد يك مرحله خارج از زندگي عادي هر كسي باشد، چون شرايطي خاص به وجود مي آيد. در اين موقع كه پس از حدود 90 دقيقه بعد از به خواب رفتن وارد آن مي شويم، تنفس سريع تر و دم زدن ها كم عمق مي شوند، فشار خون بالا مي رود و امواج آلفا در مغز توليد مي شود. عضلات شل مي شوند و تقريبا هيچ حركتي نمي كنند. اين مرحله 25-20 درصد خواب را تشكيل مي دهد و در اين شرايط است كه ما خواب مي بينيم.
REM در سال 1953 توسط دو محقق به نام هاي يوگن آسترينسكي، فارغ التحصيل رشته فيزيولوژي و دكتر ناتانائيل كليت من كه او هم استاد فيزيولوژي بود، كشف شد.
در مرحله REM (مرحله پنجم از هر دوره خواب) برخي از عملكردهاي اعضاي بدن (Physiological) تغييراتي ايجاد مي شود، از جمله اينكه فشار خون بالا مي رود، دماي بدن را نمي توان كنترل كرد و تا حدودي كاهش پيدا مي كند، فعاليت مغزي افزايش پيدا مي كند و امواج آلفا همانطور كه در بيداري هستيم از مغز منتشر مي شود، قواي تحركي بدن از بين مي رود و قادر به حركت عضلات به طور ارادي نيستيم. چون در مرحله REM است كه خواب مي بينيم، در مدتي كه خواب مي بينيم هيچ حركتي غير از آنچه كه در خواب مي بينيم، نمي توانيم انجام دهيم. مثلا اگر در كنار كسي كه در حال ديدن خواب مشتزني است بخوابيم، ممكن است تا زماني كه خواب مي بيند، مشت بخوريم!
حال اين سئوال پيش مي آيد كه اگر REM نبود چه مي شد؟ به طور كلي محققان بر اين باورند كه نداشتن REM مساوي است با نديدن خواب. به تعبير جالبي مي توان گفت كه REM مانند يك شير اطمينان براي مغز عمل مي كند و با ورود به اين مرحله از خواب، مغز اين فرصت را پيدا مي كند تا بخار اضافي را كه در طول بيداري نمي تواند از خود خارج كند، از طريق اين شير اطمينان خارج سازد. نتيجه اينكه اين فرصت بسيار خوبي براي رسيدن به آرامش رواني است. ويليام دمنت، محقق دانشگاه استانفورد روي REM تحقيقات گسترده اي انجام داد و به اين نتيجه رسيد كه اگر كسي در لحظه وارد شدن به مرحله پنجم از دوره خواب است را بيدار كنيم، دچار اختلالاتي رواني البته موقت مي شود، مثلا كج خلق مي شود، دچار اضطراب و استرس مي شود، نمي تواند تمركز كند و كم اشتها نيز خواهد شد. براي همين است كه وقتي كسي شما را در نيمه شب بيدار مي كنند، احساس بدي به شما دست مي دهد.
وقتي از خواب بيدار مي شويم و خوابي را كه ديده ايم به ياد نمي آوريم، واقعا كلافه مي شويم. اين اتفاق ممكن است بارها برايتان پيش آمده باشد. گفته مي شود پنج دقيقه بعد از تمام شدن رويا، 50درصد محتوياتش را فراموش مي كنيم و 10 دقيقه بعد، 90 درصد آن را از ياد مي بريم.
گفتن جملاتي مثل امشب خوابم را فراموش نمي كنم. قبل از رفتن به رختخواب مي تواند در يادآوري رويا موثر باشد. همچنين اگر سعي كنيد هميشه آرام از خواب بيدار شويد تا حالت آخرين رويايي كه در خواب ديده ايد را حفظ كنيد نيز در به ياد ماندن موضوع خواب تاثير دارد.
البته بد نيست هميشه در كنار محلي كه مي خوابيد قلم و كاغذ داشته باشيد و بلافاصله بعد از بيدار شدن نكات مهم آن را بنويسيد!
يكي از مهمترين دلايلي كه اينقدر زود خوابمان را فراموش مي كنيم، اين است كه بيشتر اتفاقاتي كه براي ما در خواب پيش مي آيد، خيلي واضح نيست و خيلي به هم پيوسته و پشت سر هم اتفاقات جورواجور پيش مي آيد. براي همين تاثيرگذاري آنها كم مي شود. بنابراين در ذهن نمي ماند و خيلي زود هنگامي كه از خواب بيدار مي شويم، از ياد مي بريم.
اتفاقي كه براي هر شخصي ممكن است در طول زندگي پيش آيد كه البته اصلا خوشايند نيست، حالت وحشت شبانه است. البته اين موضوع با كابوس كاملا فرق مي كند. كابوس روياي ترسناك است و در مرحله REM ديده مي شود، ولي وحشت شبانه در NREM (non-REM) و معمولا در مرحله چهارم يعني عميق ترين قسمت خواب رخ مي دهد. حدودا يك يا دو ساعت بعد از رفتن به رختخواب در حالي كه هنوز خواب هستيد، ولي چشمانتان كاملا باز است، فريادزنان در جاي خود مي نشينيد و پنج الي 20 دقيقه طول مي كشد تا به حالت عادي بازگرديد. زماني هم كه واقعا از خواب بيدار مي شويد، اگر از شما بپرسند چه اتفاقي افتاد؟ هيچ چيزي براي گفتن نداريد و واقعيت هم اين است كه شما نمي دانيد كه چه حسي داشته ايد، فقط ترسيده ايد. اگر اين اتفاق برايتان پيش آمد، نگران نباشيد، چون دچار وحشت شبانه شده ايد و فقط سعي كنيد آرامشتان را حفظ كنيد.
هنوز هم تحقيقات و مطالعات وسيعي در زمينه خواب و رويا انجام مي شود و هر روز نكات جديد و جالب تري كشف مي شود. دانشمندان اميدوارند بتوانند با كسي كه در حال خواب ديدن است، به نوعي ارتباط برقرار كنند. استفان لابرگ، محققي است كه در اين زمينه از ديگران پيشي گرفته و به نتايج جالب توجهي رسيده است. او دستكشي ساخته كه مجهز به سنسورهاي حساسي است. او اين دستكش را به دست كسي كه در حال ديدن خواب است مي پوشاند و سعي مي كند با كمك زبان اشاره و از روي حركاتي كه سنسورها حس و ثبت مي كنند، متوجه شود فرد خوابيده، در حال ديدن چه خوابي است.
شايد روزي برسد كه ما بتوانيم خواب هايمان را كنترل كنيم، يعني تعيين كنيم كه چه خوابي ببينيم و حتي بتوانيم خواب ديگران را همراه آنها همزمان ببينيم!
امواج مغزي: مغز ما چهار موج آلفا، بتا، دلتا و تتا را با مشخصات مختلف تحت تاثير شرايط گوناگون از خود ساطع مي كند. با بررسي مشخصات هر موج، اطلاعاتي راجع به نوسان ولتاژ الكتريك در مغز به دست مي آيد. موج دلتا خيلي آهسته است و نشان مي دهد نوسان، صفر تا چهار سيكل در ثانيه است. اين موج در زمان خواب عميق ايجاد مي شود. تتا چهار تا هفت سيكل در ثانيه و در زمان خواب سبك منتشر مي شود (مرحله اول خواب). امواج آلفا هشت تا 13 بار در ثانيه و در زمان REM و نيز زماني كه بيدار هستيم ساطع مي شوند. امواج بتا كه سريع ترين حالت نوسان ولتاژ است، 13 تا 40 سيكل در ثانيه را نشان مي دهد. اين امواج فقط زماني ايجاد مي شوند كه حالت هايي از قبيل اضطراب، پريشاني و استرس بر ما حاكم است يا زماني كه مي خواهيم روي يك موضوع خيلي متمركز شويم. تمامي اين مواج توسط دستگاه EEG (Electroencephlogram) نمايش داده مي شوند.
خواب ديدن معمولا پنج تا 20 دقيقه طول مي كشد. خواب ها فقط سياه و سفيد نيستند، اوايل تصور مي شد خواب نمي تواند رنگي باشد- شايد به ياد نياوريم چه خواب هايي ديده ايم، ولي در طول هر شب ممكن است چند بار خواب ببينيم، در طول يك عمر معمولي (70-65 سال) حدود شش سال در رويا هستيم- در هنگام خروپف خواب نمي بينيم! فيل و بعضي حيوانات ديگر در زمان NREM ايستاده مي خوابند، ولي وقتي وارد REM مي شوند، دراز مي كشند.

ساخت كوچكترين مسواك دنيا
004887.jpg
كوچكترين مسواك دنيا كه قطر آن هزاران بار كوچكتر از قطر موي آن است ساخته شد. محققان اين مسواك را براي پاك كردن گرد و غبارهايي به اندازه هاي نانو يا نقاشي و رنگ آميزي در اندازه هاي ريز سازه ها (مايكرواستراكچر)  ساخته اند.
هر كدام از پرزهايي كه روي آن قرار دارد، قطرش 30 ميليارد بار كوچكتر از يك متر است كه از جنس كربن و بسيار نرم و قابل انعطاف هستند.
اين مسواك شگفت انگيز توسط محققان موسسه پلي تكنيك رنسلر ساخته شده است.
با اين نوآوري كه قسمت طراحي نانوتيوب هاي كربن آن با آقاي پاليكل آجايان بوده، ديگر مي توان مشكل گرد و غبار گيري از ريزپردازه ها و حتي بعضي سيستم هاي ماهواره را رفع كرد.
البته يكي از نگراني هاي اساسي دانشمندان در مورد اين مسواك، جدا شدن پرزهاي بسيار كوچك آن است كه اگر اين چنين شود بايد پس از هر بار نظافت يك ريزه سازه يا لنزهاي بسيار حساس، يك بار ديگر تميزي و عدم وجود هر گونه پرزهاي مسواك روي آن بررسي شود. به همين دليل هم اكنون دانشمندان تحقيقاتي، در پي تقويت اتصال نانوتيو ب هاي كربني مسواك به بدنه آن هستند.
يكي از مزاياي بسيار مهم اين مسواك، زنگ زدايي از سازه هاست (البته منظور از سازه در كل اين مطلب، سازه هايي به اندازه هاي ميكروسكوپيك است). مسواك كوچك مي تواند با پرزهايش زنگ هاي كوچك (اكسيد آهن) را پاكسازي كند و اين امر براي اتصالات الكترونيك بسيار اهميت دارد.
دكتر كائو، يكي از اعضاي گروه سازنده مي گويد: اين مسواك كوچك در زمينه هاي مختلف پزشكي نيز مي تواند مورد استفاده قرار بگيرد. هر گاه از لحاظ ريزپرزهاي آن به اطمينان برسيم، شروع به تحقيقات و استفاده آن در زمينه پزشكي خواهيم كرد.
از طرف ديگر اين مسواك براي پيدا كردن (DNA) ژن ها يا علامت هاي ديگر روي اشياي عتيقه و حتي غارهاي قديمي مورد استفاده قرار مي گيرد. اين عمل باعث پيدا كردن DNA هاي حيوانات يا انسان هاي ماقبل تاريخ مي شود كه براي حوزه هاي علمي گوناگوني كاربرد دارد. تنها با كشيدن چند بار اين مسواك روي يك جسم تاريخي، مي توان نشانه هاي معتبري را از تاريخ آن كشف كرد. زيرا آن DNA ها يا علامت هاي ديگر براحتي جذب پرزهاي اين مسواك مي شوند.

با فرزانگان
پزشك كم نظير تاريخ
004905.jpg
حدود 600 سال قبل، كتابخانه دانشگاه پاريس، كوچكترين كتابخانه دنيا بود. اين كتابخانه فقط داراي يك كتاب بود و اين كتاب نوشته يكي از دانشمندان اسلام بود.
اين كتاب آنقدر برايشان ارجمند بود كه حتي لودويگ يازدهم كه پادشاهي باايمان و مسيحي بود و مي خواست اين كتاب را به امانت بگيرد، مي بايست يكصد سكه طلا و 12 سكه نقره به وديعه مي گذاشت. او اين كتاب را كرايه كرد تا اينكه پزشكان خصوصي اش از آن رونويسي كرده، چه در موقع بيماري و چه در دوران سلامتي، به عنوان يك فرهنگ امراض و دستورات طبي از آن استفاده كنند.
اين كتاب گرچه تمام موجودي اين كتابخانه بود، ولي در حقيقت شامل مجموع علوم طب، از دوران يونان تا سال 925 بعد از ميلاد مسيح (ع) بود و چون مدت 400 سال بعد از اين نيز در اروپا تقريبا هيچ فعاليت علمي وجود نداشت، ارزش اين كتاب مهم و باعظمت كه به قلم يكي از فرزندان تمدن اسلامي تصنيف شده بود هزار بار بيش از مجموع نوشته هاي كم بها و خرافاتي تمام كتابخانه هاي معابد اروپا بود.
اهالي پاريس براي اين گنجينه طبي اهميت زيادي قائل بودند و به اين دليل مجسمه نويسنده آن كتاب را به عنوان يادگار در سالن بزرگ مدرسه عالي پزشكي برپا داشته اند.
نام او در اروپا به رازس (Rhases) معروف است. اعراب او را الرازي مي نامند و اسم واقعي اش ابوبكر محمد بن زكريا است.
رازي در اواسط قرن نهم ميلادي در شهر ري متولد شد. در نوجواني بااستعدادتر از همقطارانش نبود. مانند ديگران او هم به مطالعه لغت شناسي، فلسفه و رياضيات مشغول بود و به نظر نمي رسيد كه رسالت عظيم تري برعهده دارد. به هر حال در رشته موسيقي از خود استعدادي نشان مي دهد و به عنوان نوازنده عود، بين نزديكانش معروفيت محدودي پيدا كرده و با شغل صرافي امرار معاش مي كرد.
تا 30 سالگي زندگي اش بدين منوال  گذشت. از درجا زدن در زندگي ناراضي و تشنه كار شرافتمندانه تري كه ارضاي شخصيت نيز امكانپذير شود، پشت به دكه صرافي و زادگاهش كرده، تا همچنان كه در آن زمان معمول شده بود به سرزمين آرزويش بغداد رو كند.
بغداد - شهري كه جويندگان علم و شهرت و خوشبختي به سويش روان بودند - براي رازي نيز تعيين كننده زندگي اش شد. او با شوقي بي پايان نزد يكي از شاگردان (حنين بن اسحق) كه رئيس مترجمان ابن موسي و همچنين رئيس مترجمان تني چند از خلفا بود به تحصيل علم پرداخت و با طب ايراني، يوناني، هندي و طب جديد اسلامي آشنا شد.
پس از به دست آوردن معلومات عميق و اطلاعات كافي، به شهرري مراجعه مي كند و چندي نمي گذرد كه تقاضاي رياست بيمارستان بزرگ پايتخت (يعني شهر بغداد) را كه آن زمان دو ميليون و نيم جمعيت داشت، برعهده مي گيرد.
هرگاه در بيمارستان از بيماران سركشي مي كرد، يك عده محصل و پزشك به دنبال او به حركت درمي آمدند تا از معلومات و تبحر بيانش، دانش خود را تكميل كنند. امراضي كه تشخيص آنان ممكن نبود، به او ارجاع مي شد و او آخرين اميد بيماراني بود كه از همه جا نااميد شده بودند.
وقتي جواني كه در چهره اش آثار ترس و اضطراب بشدت نمايان بود به رازي مراجعه مي كند و با نشان دادن خوني كه به دهان آورده بود به او مي گويد كه در حين مسافرت خون بالا آورده است و در آن حالت ترس و اميد، اثرات نقاهتش را تعريف مي كند، زكريا به دقت او را معاينه مي كند، ولي نشانه اي از سل و دليلي بر وجود سرطان معده يا لوله گوارش پيدا نمي كند.
از بيمار خواهش مي كند كه قدري تامل كند تا اينكه بتواند دوباره باحوصله در مورد بيماري بينديشد. در اين موقع بيمار شروع به گريه و زاري مي كند و مي گويد: وقتي مهمترين طبيب حاذق دهر نتواند كشف كند كه بيماري من چيست، پس به همين زودي سر قبرم عزاداري خواهند كرد.
رازي كه هنوز در جست وجوي علت است، سئوال مي كند: آب آشاميدني بين راهت چه بوده؟
بيمار مي گويد: گاهي آب قنات و گاهي از آبهاي راكد استفاده مي كرديم.
رازي مي گويد: پس ممكن است همراه آب، زالو وارد معده ات شده باشد. فردا دوباره بيا تا من مداواي لازم را انجام دهم.
روز بعد، مستخدمان مقدار زيادي خزه براي رازي مي آورند و او به بيمار تكليف مي كند كه آنها را با حوصله به دهان گذارده و فرو برد تا اينكه گمان برد كه معده اش كاملا پر شده است و بعد آنها را بالا بياورد. بدين ترتيب بيمار سلامتي خود را بازيافته و او را به عنوان اميرالاطبا، بقراط عرب و طبيب المومنين ياد مي كند.
يك شب كه رازي در زيرزمين نمناك و نيمه روشن به فعل و انفعال مواد شيميايي خيره شده بود، ناگهان تكان تندي خورد و چشمانش برقي زد و فريادش در سكوت وهم انگيز زيرزمين طنين انداخت:
- آه، اي اله... الكل... الكل
آري زكرياي رازي الكل را كشف كرده بود. هزار و سيصد و اندي سال پيش بود كه او الكل را كشف كرد. شايد در آن زمان خود او خبر نداشت كه چه كشف عظيمي كرده است، اما امروز دانشمندان جهان به اتفاق، كاشف الكل را يك نابغه مي شناسند.

خبر
004890.jpg
دنياهاي گلي، رمز حيات فضايي
دنياهاي گلي علائم حيات را منعكس مي كنند.براساس محاسبات جديد،  دنياهاي گلي ممكن است به اهداف بسيار خوبي براي تحقيق در مورد حيات فرازميني مبدل شوند. پيش بيني مي شود كه در ماموريت هاي فضايي آينده در 200 ستاره نزديك، علائمي از حيات ميكروبي دريافت شود.
ماموريت هاي آينده، كاوش اجزاي جوي مانندي اكسيژن، آب و متان كه مي تواند نشانه حيات باشد را براي پيدا كردن سياره اي مانند زمين الگو قرار مي دهند، اما اين مولكول ها هميشه در اصل زيستي نيستند و به همين خاطر منجمان معتقدند اگر اين عناصر ذكر شده علائمي غيرواقعي از خود بروز بدهند، بايد به دنبال علائم جديدي در فضا گشت.
يكي از آنها لبه قرمز است. لبه قرمز نوري است نزديك به فرابنفش كه توسط برخي ميكروب ها و گياهان در زمين ساطع مي شود. دليل ساطع شدن اين نور اين است كه در صورتي كه اين عمل انجام نشود در هنگام فتوسنتز باعث ايجاد حرارت زيادي در گياه يا ميكروب مي شود.
راجركانك كه يك منجم از دانشگاه ايالت پنسيلوانيا است در اين مورد مي گويد: اگر چشمان ما به نور فرابنفش حساس بودند، همه ما به واسطه رشد گياهان كور مي شديم، چون، به خوبي آهن، نور را منعكس مي كنند.
كانك نشانه اي طيفي كه از اين اثر در گياهاني كه به جلبك پوشيده اند (زنجيره هاي باكتريايي يا كپك گلي انتظار مي رود) را حساب كرده است. او عقيده دارد زمين احتمالا با چنين زندگي هايي شروع كرده است،  سنگواره هاي ميكروبي در حدود 5/3 ميليارد سال قدمت دارند. روشن است كه زندگي چند سلولي فقط از 580 ميليون سال پيش شروع شده و زمين فقط 450 ميليون سال پيش شروع به جوانه زدن كرده است.
خود او در اين مورد مي گويد: در حدود 80 تا 85 درصد زندگي در زمين فقط به ميكروب ها تعلق داشته است، اگر چنين وضعيت موازي در سياره ديگري وجود داشته باشد، زمان بسيار زيادي نياز است تا يك زندگي چند سلولي پيشرفت كند.
نشانه اين گياهان يا ميكروب ها مي توانند قابل شناسايي باشند. ، اما شناسايي آنها چندان هم ساده نيست. كانك مدل خود را در جايي استفاده كرد كه ميكروب هاي فتوسنتز كننده به همان اندازه كه سبزي ها روي زمين فراوانند، زياد هستند، اما با اين حال اين ميكروب ها فقط به اندازه چنددرصد پرتوافشاني نور نزديك به پرتو فرابنفش را اضافه مي كنند.
خود كانك هم اين كار را بسيار سخت مي داند و در اين مورد مي گويد: هيچ شكي نيست اين يكي از چالش برانگيزترين مشاهدات خواهد شد. اما اوادامه مي دهد، ماموريت هاي فضايي آينده نظير تي پي اف- سي شايد قادر باشند تا 30 سال آينده نشانه هايي از حيات در اجرام آسماني ديگر پيدا كنند.
اما نظر وس تروب، رئيس آينده پروژه تي پي اف- سي در اين مورد جالب است. او مي گويد: به نظر مي رسد لبه قرمز، علامت جهاني گياهان زمين باشد. او ادامه مي دهد: هنوز مشخص نيست كه اگر شما زندگي را در سياره ديگري شروع كرده بوديد، مولكول كلروفيل و مكانيزم سنتز كشف مي شد.
او همچنين اضافه مي كند، صخره ها و مولكول هاي بيگانه در ديگر سيارات ممكن است قادر باشند نور را در طول موج لبه قرمز منعكس كنند، پس يافتن نشانه اي از اين اثر، وجود حيات را اثبات نمي كند.
با اين حال او تصريح مي كند، تي پي اف- سي كه طبق برنامه قرار بود در سال 2014 به فضا پرتاب شود - فعلا به دليل مشكلات بودجه اي با تاخير مواجه شده است - به گونه اي طراحي شده است كه در كنار اكسيژن و آب، لبه قرمز را هم جست وجو كند.
او مي گويد: اگر ما يك نشانه خالص لبه قرمز را دريافت كنيم و مطمئن شويم كه متعلق به صخره هاي غريب و ديگر مواد سطحي نيست، به يك نشانه محكم حيات دست يافته ايم.
004908.jpg
۱۵هزار سال نوري فاصله
در ميان ستاره شناسان و منجمان بزرگ دنيا كه هر نوري از آسمان برايشان معناي خاصي دارد، دو منجم آماتور نيوزيلندي، نوري را ديدند و با پيگيري اين مسئله توانستند سياره اي راكشف كنند كه 15هزار سال نوري با زمين فاصله دارد.
اين سياره، دورترين سياره اي است كه تا كنون كشف شده، البته نوري كه به زمين رسيده از طرف ستاره اي است كه آن سياره به دور آن مي چرخد. در پي اين كشف، گروه ستا ره شناسي دانشگاه اوهايو نيز وارد كار شد و با بررسي هاي محققان به اين نتيجه رسيد كه هيچ شكي نيست در جلوي اين ستاره، سياره اي وجود دارد.
براي رفع شك و ترديد از وجود اين سياره، ستاره شناسان هلند، ايالات متحده آمريكا و نيوزيلند حتي حجم آن را تخمين زده اند كه احتمالا چندين برابر حجم مشتري (بزرگترين سياره منظومه شمسي) باشد.
نكته مهم اين كشف استفاده از تكنولوژي ميكرولنز است. با اين فن آوري جديد، دانشمندان ادعا كرده اند كه اگر حجمي به اندازه خود سياره زمين هم در فاصله 15هزار سال نوري قرار داشت، بازهم با ميكرولنز آن را مشاهده مي كرديم.

علمي
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |