«داستان باورنكردني يك زن» عنوان نمايشي است نوشته رحمت اميني و به كارگرداني «حسن وارسته» كه اكنون در تالار نو مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست. اين اجرا با استقبال تماشاگران روبه رو شده و در جدول فروش نمايشهاي در حال اجرا پس از «د ن كيشوت » رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. به همين بهانه با «رحمت اميني» نويسنده اين نمايش گفت وگو كرده ايم.
از اميني پيش تر نمايشنامه هاي خرس و چشمه، اتفاق با شماره دو، همسر چيني، جگر هندي، مجلس غريب تنهايي، شناسايي و... به صحنه رفته است.
* علي رغم اين كه در پيشينه گروه نيايش، آغاز فعاليت ها به بيش از ده سال قبل مي رسد، اما به نظر مي آيد شما گروه جوان و تازه شكل يافته اي باشيد...
- ببخشيد حرفتان را قطع مي كنم. تا همين جا چند نكته مهم مطرح شده است كه قبل از هر چيز بايد پاسخ داده شود. شايد پاسخ به آنها شما را از طرح سؤالهاي مشابه بي نياز كند!
گروه نيايش در سال ۱۳۷۲ يعني يك سال پس از ورود بنده به دانشگاه، در دانشكده سينما و تئاتر شكل گرفت و هسته مركزي گروه به جز من امير آتشاني و حسن وارسته بودند. البته قبل از سال ۷۲ در ورامين و اسلامشهر نيز چند نمايش با نام همين گروه به صحنه رفت. در واقع پيش از فعاليت رسمي گروه نيايش، فعاليت هاي جسته- گريخته اي انجام مي گرفت كه مثلاً در ورامين دكتر احمد حيدري و عليرضا اميني براي شكل گرفتن آنها تلاش زيادي كردند. اكنون نيز عليرضا اميني همچنان در ورامين با عنوان گروه نيايش كار مي كند.
با نگاهي به همين پيشينه اي كه شما اشاره كرديد به نام هاي زيادي برمي خوريم كه نخستين كارهايشان در گروه نيايش شكل گرفت و پس از آن يا در گروه و يا در بخش هاي ديگري از جمله سينما و تلويزيون و راديو خوش درخشيدند. مثل محسن طنابنده، شهرام عبدلي، علي ابوترابي، ابوالفضل محترمي. تعداد ديگري نيز به نوعي از بازيگران همان گروه نيايش بودند مثل سيامك صفري و الهام پاوه نژاد.
ناگفته نماند كه مثلاً محسن طنابنده امسال يكي از بهترين بازيگران برگزيده جشن خانه تئاتر بود. تا يادم نرفته به «محمد فرشته نژاد» هم اشاره كنم كه در حال حاضر فعالترين و يكي از بهترين هاي موسيقي نمايش است و ايشان نيز فعاليت هاي خود را با گروه نيايش و با اجراي «خرس و چشمه» در سالن شماره دو تئاتر شهر آغاز كرد.
«رسول نقوي» را هم كه در اين نمايش مي بينيد و به زعم بسياري از كساني كه نمايش را ديده اند بازيگر بسيار توانايي است، حدود ده سال قبل كار خود را از گروه نيايش آغاز كرد و پس از چند سال تجربه در محيط هاي گوناگون تئاتري بازگشتي به ياد ماندني به گروه داشت.
* پس بازيگران شما چندان تازه كار نيستند؟
- رسول نقوي سكه خود كارگرداني هم كرده است و باني شكل گيري گروهي به نام «چهره» است كه در آن گروه عده اي جوان نيكوخصال را گرد هم آورده و هرازگاهي نمايش هايي در سالن هاي ديگري به استثناي تئاتر شهر به صحنه برده اند اما «مرجان قمري» به تازگي قدم به وادي بازيگري نهاده است و حاصل كارگاه بازيگري است كه حسن وارسته در اسلامشهر سنگ بناي آن را گذاشته و اميدواريم اين كارگاه همچنان برقرار بماند و استعدادهاي جوانان علاقه مند به تئاتر در اين شهر كشف و شكوفا شود.
* پس چرا به ويژه طي چند سال گذشته حضورتان در عرصه تئاتر كم رنگ بوده است؟
- هم به قول شما كم رنگ بوده و هم نبوده است و هر كدام دلايلي دارد. طي سالهايي كه شما اشاره كرديد من و حسن وارسته كم تر توانستيم نمايشي را به اجرا ببريم. متن هاي من چندين سال پياپي در بازخواني جشنواره تئاتر فجر رد مي شد! همين متن «داستان باورنكردني يك زن» تا سال گذشته هم نتوانست جواز ورود به جشنواره را بگيرد كه بايد علتش را از بازخوان ها و مسئولان بپرسيد. شايد بخشي از آن «زبان سرخ» حسن وارسته و نيز انتقادهاي ما در مطبوعات و رسانه ها نسبت به اوضاع تئاتر بود، اما افراد ديگر گروه كم و بيش فعال بودند و اتفاقاً نمايشهاي خوبي ارائه دادند مثل علي رحيمي و عليرضا اوليائي كه آخرين كارشان (مشترك) نمايش «در» بود كه با استقبال تماشاگران و نيز منتقدان و كارشناسان روبه رو شد. افراد ديگري مثل بهرام سروري نژاد، طوفان مهرداديان، اكبر قهرماني، علي صالحي، بهزاد صديقي و... يا خود نمايشي به صحنه بردند و يا در نمايشهاي ديگري حضور يافتند، اما در نهايت «گروه نيايش» همچون پرنده اي بي بال و پر بود كه شرايط و بعضي افراد قدرت پرواز را از او گرفته بودند.
* انگار كه دلي پر داريد...
- بگذريم. تا همين جا بس است، مهم اين است كه اكنون نمايش «داستان باورنكردني يك زن» بر صحنه است، با استقبال چشمگير و دلگرم كننده تماشاگران روبه رو شده و ما مي توانيم به ادامه مسير و تلاش خود اميدوارتر باشيم.
* چرا سراغ افسانه يا قصه اي چيني رفتيد؟
- بيشتر از اين كه كشور چين و يا ژانر آنچه خوانده ام برايم مهم باشد. قابليت ها و جذابيت هاي دراماتيك آن قصه كوتاه «چيني »اهميت داشت. به همين دليل است كه پس از آن وقتي حكايتي كوتاه و چندخطي از گلستان سعدي خواندم آن هم برايم بسيار جذاب و داراي نكته بود و منجر به اجراي نمايش «جگر هندي» شد. از طرف ديگر افسانه ها و قصه هاي شرقي با افسانه و قصه هاي ما هم خانواده هستند. عموماً جذاب و دلنشين و داراي نكات قابل بيانند. ناگفته پيداست كه ما از اين جهت بسيار غني هستيم اما از طرف ديگر، تئاتر هنري است كه ريشه در غرب دارد. از همان سالهاي حضور در دانشگاه يكي از مهم ترين تصميم هاي ما فعاليت در عرصه نمايش ايراني بود. يعني بهره گيري از شگردهاي نمايشهايي چون تعزيه، روحوضي، نقالي و... و تلفيق آن با شگردها و يا فنون تئاتر غربي.
* مهم ترين ويژگي نمايش هاي ايراني چه بود كه شما را به سمت آنها جلب كرد؟
- در هر دو گونه سوگوارانه (تراژيك) و شادي آور (كميك) ما شاهد حضور و ارتباط تماشاگر با اجرا هستيم. علي رغم اين كه اين همايشها در طول تاريخ تقريباً از طرف حكومت ها و نيز دانشمندان و فرهيختگان حمايت نمي شدند اما تماشاگران خود را به شيوه اي خودجوش داشتند. در واقع نياز به تبليغ و خبررساني نداشتند. حتي زمان و مكان خاص خود را داشتند. اما همان تماشاگراني كه با اجراي مجالس باشكوه تعزيه فوج فوج به سمت آن مي رفتند و ديدگانشان اشك آلود مي شد با ديدن نمايش روحوضي نيز بي هيچ واهمه اي از ته دل مي خنديدند. به نظر من اين خنده و گريه، جادوي نمايشهاي ايراني است كه در كمترين اجراي تئاتر برگرفته از غرب قابل مشاهده است. ما در پي درك شرايط ايجاد اين جادو بوديم و از همان سالها تاكنون بسيار تجربه كرده ايم و در دو حيطه تراژيك و كميك اين كار را انجام داده ايم. مثلاً ما سال گذشته «مجلس غريب تنهايي» را برگرفته از شگردهاي تعزيه به صحنه برديم و امسال«داستان باورنكردني يك زن» كه در آن رگه هاي كار تخت حوضي را مي بينيد.
* يكي از انتقادهايي كه به كار شما وارد مي كنند، پرداختن به بداهه هايي است كه بيشترين هدف آن خنده گرفتن از تماشاگران است. آيا خودتان اين را يك نقص مي دانيد؟
- طي روزهاي اجرا تماشاگراني كه تئاتري نيستند و صرفاً براي ديدن يك نمايش به تئاتر شهر آمده اند، نمايش را راضي كننده ارزيابي كرده اند و بسياري از آنها بي محابا از ته دل خنديده اند و وقتي از سالن خارج شده اند حس كرده اند كه چيزي تلخ در وراي اين خنده وجود دارد.
اما آنها كه خود، كار تئاتر مي كنند عموماً با سلايق خاص خود به نمايش نگاه كرده اند. اگر مثل فرهاد آييش، مائده طهماسبي و ... به كمدي علاقه مند بوده اند، لذت برده اند و براي ديگران تعريف كرده اند اما اگر سليقه شان كمدي نبوده و يا بهتر است بگوييم قادر به ايجاد كمدي و طنز در صحنه نبوده اند، حتي گاهي اوقات در برابر نمايش گارد گرفته اند و معدودي نيز خنده شان را پنهان كرده اند تا بعد بتوانند از سليقه خود دفاع كنند!
ما به تمامي اين افراد به عنوان تماشاگر احترام مي گذاريم و پيشنهاد و انتقاد آنها را با جان و دل مي پذيريم. اما اين كه فقط قصد ما خنداندن تماشاگر بوده، قبول نمي كنم. چه بسا هر شب پس از اجرا آقاي وارسته و من با بازيگران صحبت مي كنيم و بخش هايي را كه در آن بداهه هاي خنده دار رو به اوج مي گذارند را به عنوان عيب و ايراد گوشزد كرده و از بازيگران مي خواهيم كه مرعوب خنده تماشاگران نشوند.
* كارگردان چقدر به متن وفادار بود؟
- اين پرسش شما با عرض معذرت با توجه به شيوه كاري گروه، محلي از اعراب ندارد! شيوه كاري گروه نيايش اين گونه است كه نويسنده اي مثل من متني را مي نويسد و خود در مراحل تمرين حضور پيدا مي كند و جالب اينجاست كه نويسنده و كارگردان و اگر دراماتورژ هم اضافه شود كه در اين كار«بهزاد صديقي»اين عنوان را داشت، هر سه به جان متن مي افتند و حسابي آن را تحليل مي كنند و هر جا كه به دردشان نخورد را دور ريخته و هر جا كه كم داشت را اضافه مي كنند. بيشتر كارهاي قبلي گروه و همين كاري كه اكنون مشغول تمرين آن هستيم به همين شيوه كار و اجرا مي شوند؛ ضمن اين كه در طول اجراي عمومي نيز اجراي هر شب تفاوتي با شب هاي ديگر دارد.
* اشاره به كاري در حال تمرين كرديد. كجا اجرا مي شود و زمان اجرايش كي است؟
- اجراي بعدي ما اگر آماده شود در خانه نمايش اداره تئاتر خواهد بود؛ آن هم نمايش طنزي است با نام«قاعده عجيب و غريب يك انتخاب »كه كاري مشترك از من و حسن وارسته است و بازيگرانش رسول نقوي و مسعود ميرطاهري هستند.
از سوي ديگر گروه نيايش مشغول برنامه ريزي براي اجراي نمايشهاي ديگري از اعضاي ديگر گروه است؛ نمايشهايي از علي رحيمي، علي رضا اوليايي و بهزاد صديقي. منتظريم ببينيم طرح استقرار گروه ها و مديران هنري و... كه در مركز هنرهاي نمايشي مطرح شده به كجا مي رسد.
گفت وگو: كيميا اميري