دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۴
گزارش اختصاصي از برگزاري پنجاه و يكمين بي ينال ونيز
ونيز پايتخت هنر مدرن
000075.jpg
سهيلا نياكان
اميد است در دوره آتي زنان و مردان هنرمند ايراني و نيز جوانان و استادان كشور در زمينه هاي مختلف بتوانند آثار خود را در بي ينال ونيز به نمايش بگذارند.
چرا كه اگر جهان هنرهاي تجسمي را پايتختي قايل شويم، آن شهر جايي نيست جز ونيز و خوشحاليم كه ما هم در اين شهر حضوري مناسب داريم.

پنجاه ويكمين بي ينال ونيز در ايتاليا اكنون به مدت پنج ماه با حضور هنرمنداني از ايران در حال برگزاري است. در طول اين مدت هنرمندان كشورهاي مختلف با آثاري متفاوت و در سطحي گسترده مخاطبان هنر را با ديدگاه هاي خود و همچنين با هنر امروز جهان آشنا مي سازند.
دو هنرمند ايراني ماندانا مقدم و بيتا فياضي نيز با دو اثر اينستاليشن خود در اين بي ينال حضور دارند و آثارشان توجه بسياري از بازديدكنندگان را به خود جلب كرده است.
مطلبي كه در پي مي خوانيد گزارشي است فشرده و اجمالي از حضور موفق هنرمندان كشورمان در بي ينال ونيز.
ايران در ونيز
گيسواني در هم تنيده و سياه. چهار دسته گيسوي زنانه كه حجمي سنگين و بتوني را در فضايي معلق نگه مي دارند. به چهار دسته گيسوي سياه زنانه كه يادآور افسانه «چهل گيس» است، يك مكعب مستطيلي بتوني آويزان است. گيسوان زنانه با روباني قرمز تزئين شده و سطح بتون پر است از سوراخ هاي زبر و خشن. گوشه هاي تيز اين مكعب خاكستري در تضادي چشم نواز با لطافت موهاي بافته شده گيسوان شبق گون است.
درغرفه ايران در پنجاه و يكمين دوسالانه در شهر ونيز در مهد هنرمدرن اروپايي اين اثر هنري بيننده هاي گوناگوني را از سراسر جهان به يك نكته متوجه مي كند: اين است هنر مدرن ايران .
در كنار اينستاليشن «چهل گيس» اثر ماندانا مقدم، اينستاليشن ديگري از هنرمندي ديگر نكته تازه اي را گوشزد مي كند، اينكه زنان هنرمند ايراني امسال پذيراي نگاه مشتاق بينندگان حرفه اي و كارشناسان هنري و به خصوص هنرمندان بين المللي هستند.
بيتا فياضي با اثر «قسمت» بيشتر از آنكه مفهومي را بيان كند، نكته ديگري از خصلت زنانه را بازگو مي كند و آن ارتباط معكوسش با فرزند است. اين نكته يادآور ارتباط عاطفي هدفمند خالق اثر هنري و هنرمند است. در «قسمت» از يك پيله كوچك تا مجسمه اي از جنس فايبرگلاس به تعداد محدود و منظمي از سقف به طور وارونه نصب شده تا مراحل رشد يك جنين تا خردسالي را به نمايش بگذارند، از طرفي ديگر در كف غرفه و درست زير مجسمه هاي آويزان، نقش هاي دوبعدي و تمثيلي از زناني منتظر قرار گرفته اند تا ارتباط جنين و مادر و مسيري كه اين دو در رشد طي مي كنند را به طرز هنرمندانه اي بيان كنند، عنصري كه به اين ارتباط غنا و قدرت مي بخشد، بحث زمان در رشد و ارتباط هنري است.
000078.jpg
اثر- بيتافياضي
به عبارت ديگر هرچه زمان بگذرد، هنرمند همچون مادري به اثر يا فرزند وابسته تر مي شود و برعكس اين فرزند يا اثر هنري است كه با سپري شدن زمان به استقلال مي رسد و پايان اين مسير چيزي نيست جز جدايي فيزيكي و برعكس پيوندي دروني و معنوي.
وقتي بازديدكنندگان از غرفه ايران با دو هنرمند زن و دو اثر با پشتوانه زنانه ديدن مي كردند و اين غرفه را با آثار تركيه، افغانستان و اوكراين كه همراه ايران در ساختمان لوي در نزديكي ميدان سن ماركوي ونيز حضور داشتند، مقايسه مي كردند به يك نكته اعتراف داشتند و آن شگفت زدگي بود. آنها انتظار داشتند از زن هنرمند ايراني بيشتر درباره محدوديت و تبعيض و كمبود حقوق مدني شان در ايران بشنوند، همان طور كه سينماگران هميشه ادعاي آن را در عرصه جهاني دارند، اما آنچه از ماندانا مقدم و بيتا فياضي ديدند، بحث جهانشمول و به روز زن و ويژگي هاي هنرمندانه اوست، اينكه زنان به درك هنري معاصر رسيده اند و نسبت به رفتارهاي انسان امروز بيش از مردان حساسيت به خرج مي دهند.
اگرچه امسال دومين دوره حضور هنرمندان ايراني در بي ينال ونيز است و موزه هنرهاي معاصر تهران به عنوان متولي اين حضور، برنامه هاي درازمدت و گسترده ديگري در نظر دارد، اما تأثيري كه كار اين دو هنرمند بر كارشناسان و خبرنگاران در رسانه هاي هنري و مطبوعات ونيز و به خصوص تماشاگران غرفه گذاشتند، بيش از دوره قبل بود كه مردان هنرمند حضور گسترده تر و متنوع تري در ونيز داشتند.
اميد است، در دوره آتي زنان و مردان هنرمند ايراني و نيز جوانان و استادان كشور در زمينه هاي مختلف بتوانند آثار خود را در بي ينال ونيز به نمايش بگذارند. چرا كه اگر جهان هنرهاي تجسمي را پايتختي قايل شويم، آن شهر جايي نيست جز ونيز و خوشحاليم كه ما هم در اين شهر حضوري مناسب داريم.
000081.jpg
اثر-ماندانا مقدم
ونيز در جهان
امسال در ونيز سال ويدئوآرت بود. در هر غرفه اي آنچه بيش از هر چيز به چشم مي خورد، ويدئوآرت و اينستاليشن هاي تصويري بود. هنر مدرن به اصول انساني نظر دارد. بيش از دو دهه از دوران حذف پيام از اثر هنري نمي گذرد اما آنچه بر در و ديوار ونيز به چشم مي خورد، پيام هنري بود. اينكه چطور شهري مهد هنر مدرن مي شود، قدمتي پانصدساله دارد كه تنها صد سال است در بي ينال خود را متجلي مي كند. شما شهري را در نظر بگيريد كه از حدود هفتاد كشور بيش از هزار اثر هنري در تمام عرصه هاي هنرهاي تجسمي به مدت پنج ماه (درست است، يك شهر پنج ماه در اختيار هنر تجسمي است) به نمايش درمي آيند تا تنها چند اثر را به عنوان اثر برگزيده هنر مدرن معرفي كند.
بنابراين، بي دليل نيست كه فرانسوي ها و گواتمالايي ها خوشحالند؛ چرا كه برگزيدگان بي ينالي هستند كه به عنوان بزرگترين و بااهميت ترين رويداد هنري جهان محسوب مي شود.
جشنواره ونيز داراي دو بخش تجربه و هنر و همواره گامي به پيش است كه امسال جوايز اصلي خود را به شرح زير اعلام كرد: شير طلايي براي يك عمر فعاليت هنري به باربارا كروكر از كشور آمريكا، شير طلايي هنري بين المللي به خواب پينوكيو از فرانسه اثر سوزان پيج و بئاتريس پارن، شيرطلايي هنرمند جوان(زير ۳۵سال) به خانم جوزگاليندو از كشور گواتمالا تعلق گرفت.
آيا در دوره هاي آتي نامي از هنرمندان ايراني در اين فهرست خواهد آمد. اميدواريم چنين باشد.

گفت وگو با رحمت اميني نويسنده«داستان باورنكردني يك زن»
يك اثر تأثيرگذار
000069.jpg
«داستان باورنكردني يك زن» عنوان نمايشي است نوشته رحمت اميني و به كارگرداني «حسن وارسته» كه اكنون در تالار نو مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست. اين اجرا با استقبال تماشاگران روبه رو شده و در جدول فروش نمايشهاي در حال اجرا پس از «د ن كيشوت » رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. به همين بهانه با «رحمت اميني» نويسنده اين نمايش گفت وگو كرده ايم.
از اميني پيش تر نمايشنامه هاي خرس و چشمه، اتفاق با شماره دو، همسر چيني، جگر هندي، مجلس غريب تنهايي، شناسايي و... به صحنه رفته است.

* علي رغم اين كه در پيشينه گروه نيايش، آغاز فعاليت ها به بيش از ده سال قبل مي رسد، اما به نظر مي آيد شما گروه جوان و تازه شكل يافته اي باشيد...
- ببخشيد حرفتان را قطع مي كنم. تا همين جا چند نكته مهم مطرح شده است كه قبل از هر چيز بايد پاسخ داده شود. شايد پاسخ به آنها شما را از طرح سؤالهاي مشابه بي نياز كند!
گروه نيايش در سال ۱۳۷۲ يعني يك سال پس از ورود بنده به دانشگاه، در دانشكده سينما و تئاتر شكل گرفت و هسته مركزي گروه به جز من امير آتشاني و حسن وارسته بودند. البته قبل از سال ۷۲ در ورامين و اسلامشهر نيز چند نمايش با نام همين گروه به صحنه رفت. در واقع پيش از فعاليت رسمي گروه نيايش، فعاليت هاي جسته- گريخته اي انجام مي گرفت كه مثلاً در ورامين دكتر احمد حيدري و عليرضا اميني براي شكل گرفتن آنها تلاش زيادي كردند. اكنون نيز عليرضا اميني همچنان در ورامين با عنوان گروه نيايش كار مي كند.
با نگاهي به همين پيشينه اي كه شما اشاره كرديد به نام هاي زيادي برمي خوريم كه نخستين كارهايشان در گروه نيايش شكل گرفت و پس از آن يا در گروه و يا در بخش هاي ديگري از جمله سينما و تلويزيون و راديو خوش درخشيدند. مثل محسن طنابنده، شهرام عبدلي، علي ابوترابي، ابوالفضل محترمي. تعداد ديگري نيز به نوعي از بازيگران همان گروه نيايش بودند مثل سيامك صفري و الهام پاوه نژاد.
ناگفته نماند كه مثلاً محسن طنابنده امسال يكي از بهترين بازيگران برگزيده جشن خانه تئاتر بود. تا يادم نرفته به «محمد فرشته نژاد» هم اشاره كنم كه در حال حاضر فعالترين و يكي از بهترين هاي موسيقي نمايش است و ايشان نيز فعاليت هاي خود را با گروه نيايش و با اجراي «خرس و چشمه» در سالن شماره دو تئاتر شهر آغاز كرد.
«رسول نقوي» را هم كه در اين نمايش مي بينيد و به زعم بسياري از كساني كه نمايش را ديده اند بازيگر بسيار توانايي است، حدود ده سال قبل كار خود را از گروه نيايش آغاز كرد و پس از چند سال تجربه در محيط هاي گوناگون تئاتري بازگشتي به ياد ماندني به گروه داشت.
* پس بازيگران شما چندان تازه كار نيستند؟
- رسول نقوي سكه خود كارگرداني هم كرده است و باني شكل گيري گروهي به نام «چهره» است كه در آن گروه عده اي جوان نيكوخصال را گرد هم آورده و هرازگاهي نمايش هايي در سالن هاي ديگري به استثناي تئاتر شهر به صحنه برده اند اما «مرجان قمري» به تازگي قدم به وادي بازيگري نهاده است و حاصل كارگاه بازيگري است كه حسن وارسته در اسلامشهر سنگ بناي آن را گذاشته و اميدواريم اين كارگاه همچنان برقرار بماند و استعدادهاي جوانان علاقه مند به تئاتر در اين شهر كشف و شكوفا شود.
* پس چرا به ويژه طي چند سال گذشته حضورتان در عرصه تئاتر كم رنگ بوده است؟
- هم به قول شما كم رنگ بوده و هم نبوده است و هر كدام دلايلي دارد. طي سالهايي كه شما اشاره كرديد من و حسن وارسته كم تر توانستيم نمايشي را به اجرا ببريم. متن هاي من چندين سال پياپي در بازخواني جشنواره تئاتر فجر رد مي شد! همين متن «داستان باورنكردني يك زن» تا سال گذشته هم نتوانست جواز ورود به جشنواره را بگيرد كه بايد علتش را از بازخوان ها و مسئولان بپرسيد. شايد بخشي از آن «زبان سرخ» حسن وارسته و نيز انتقادهاي ما در مطبوعات و رسانه ها نسبت به اوضاع تئاتر بود، اما افراد ديگر گروه كم و بيش فعال بودند و اتفاقاً نمايشهاي خوبي ارائه دادند مثل علي رحيمي و عليرضا اوليائي كه آخرين كارشان (مشترك) نمايش «در» بود كه با استقبال تماشاگران و نيز منتقدان و كارشناسان روبه رو شد. افراد ديگري مثل بهرام سروري نژاد، طوفان مهرداديان، اكبر قهرماني، علي صالحي، بهزاد صديقي و... يا خود نمايشي به صحنه بردند و يا در نمايشهاي ديگري حضور يافتند، اما در نهايت «گروه نيايش» همچون پرنده اي بي بال و پر بود كه شرايط و بعضي افراد قدرت پرواز را از او گرفته بودند.
000072.jpg
* انگار كه دلي پر داريد...
- بگذريم. تا همين جا بس است، مهم اين است كه اكنون نمايش «داستان باورنكردني يك زن» بر صحنه است، با استقبال چشمگير و دلگرم كننده تماشاگران روبه رو شده و ما مي توانيم به ادامه مسير و تلاش خود اميدوارتر باشيم.
* چرا سراغ افسانه يا قصه اي چيني رفتيد؟
- بيشتر از اين كه كشور چين و يا ژانر آنچه خوانده ام برايم مهم باشد. قابليت ها و جذابيت هاي دراماتيك آن قصه كوتاه «چيني »اهميت داشت. به همين دليل است كه پس از آن وقتي حكايتي كوتاه و چندخطي از گلستان سعدي خواندم آن هم برايم بسيار جذاب و داراي نكته بود و منجر به اجراي نمايش «جگر هندي» شد. از طرف ديگر افسانه ها و قصه هاي شرقي با افسانه و قصه هاي ما هم خانواده هستند. عموماً جذاب و دلنشين و داراي نكات قابل بيانند. ناگفته پيداست كه ما از اين جهت بسيار غني هستيم اما از طرف ديگر، تئاتر هنري است كه ريشه در غرب دارد. از همان سالهاي حضور در دانشگاه يكي از مهم ترين تصميم هاي ما فعاليت در عرصه نمايش ايراني بود. يعني بهره گيري از شگردهاي نمايشهايي چون تعزيه، روحوضي، نقالي و... و تلفيق آن با شگردها و يا فنون تئاتر غربي.
* مهم ترين ويژگي نمايش هاي ايراني چه بود كه شما را به سمت آنها جلب كرد؟
- در هر دو گونه سوگوارانه (تراژيك) و شادي آور (كميك) ما شاهد حضور و ارتباط تماشاگر با اجرا هستيم. علي رغم اين كه اين همايشها در طول تاريخ تقريباً از طرف حكومت ها و نيز دانشمندان و فرهيختگان حمايت نمي شدند اما تماشاگران خود را به شيوه اي خودجوش داشتند. در واقع نياز به تبليغ و خبررساني نداشتند. حتي زمان و مكان خاص خود را داشتند. اما همان تماشاگراني كه با اجراي مجالس باشكوه تعزيه فوج فوج به سمت آن مي رفتند و ديدگانشان اشك آلود مي شد با ديدن نمايش روحوضي نيز بي هيچ واهمه اي از ته دل مي خنديدند. به نظر من اين خنده و گريه، جادوي نمايشهاي ايراني است كه در كمترين اجراي تئاتر برگرفته از غرب قابل مشاهده است. ما در پي درك شرايط ايجاد اين جادو بوديم و از همان سالها تاكنون بسيار تجربه كرده ايم و در دو حيطه تراژيك و كميك اين كار را انجام داده ايم. مثلاً ما سال گذشته «مجلس غريب تنهايي» را برگرفته از شگردهاي تعزيه به صحنه برديم و امسال«داستان باورنكردني يك زن» كه در آن رگه هاي كار تخت حوضي را مي بينيد.
* يكي از انتقادهايي كه به كار شما وارد مي كنند، پرداختن به بداهه هايي است كه بيشترين هدف آن خنده گرفتن از تماشاگران است. آيا خودتان اين را يك نقص مي دانيد؟
- طي روزهاي اجرا تماشاگراني كه تئاتري نيستند و صرفاً براي ديدن يك نمايش به تئاتر شهر آمده اند، نمايش را راضي كننده ارزيابي كرده اند و بسياري از آنها بي محابا از ته دل خنديده اند و وقتي از سالن خارج شده اند حس كرده اند كه چيزي تلخ در وراي اين خنده وجود دارد.
اما آنها كه خود، كار تئاتر مي كنند عموماً با سلايق خاص خود به نمايش نگاه كرده اند. اگر مثل فرهاد آييش، مائده طهماسبي و ... به كمدي علاقه مند بوده اند، لذت برده اند و براي ديگران تعريف كرده اند اما اگر سليقه شان كمدي نبوده و يا بهتر است بگوييم قادر به ايجاد كمدي و طنز در صحنه نبوده اند، حتي گاهي اوقات در برابر نمايش گارد گرفته اند و معدودي نيز خنده شان را پنهان كرده اند تا بعد بتوانند از سليقه خود دفاع كنند!
ما به تمامي اين افراد به عنوان تماشاگر احترام مي گذاريم و پيشنهاد و انتقاد آنها را با جان و دل مي پذيريم. اما اين كه فقط قصد ما خنداندن تماشاگر بوده، قبول نمي كنم. چه بسا هر شب پس از اجرا  آقاي وارسته و من با بازيگران صحبت مي كنيم و بخش هايي را كه در آن بداهه هاي خنده دار رو به اوج مي گذارند را به عنوان عيب و ايراد گوشزد كرده و از بازيگران مي خواهيم كه مرعوب خنده تماشاگران نشوند.
* كارگردان چقدر به متن وفادار بود؟
- اين پرسش  شما با عرض معذرت با توجه به شيوه كاري گروه، محلي از اعراب ندارد! شيوه كاري گروه نيايش اين گونه است كه نويسنده اي مثل من متني را مي نويسد و خود در مراحل تمرين حضور پيدا مي كند و جالب اينجاست كه نويسنده و كارگردان و اگر دراماتورژ هم اضافه شود كه در اين كار«بهزاد صديقي»اين عنوان را داشت، هر سه به جان متن مي افتند و حسابي آن را تحليل مي كنند و هر جا كه به دردشان نخورد را دور ريخته و هر جا كه كم داشت را اضافه مي كنند. بيشتر كارهاي قبلي گروه و همين كاري كه اكنون مشغول تمرين آن هستيم به همين شيوه كار و اجرا مي شوند؛ ضمن اين كه در طول اجراي عمومي نيز اجراي هر شب تفاوتي با شب هاي ديگر دارد.
* اشاره به كاري در حال تمرين كرديد. كجا اجرا مي شود و زمان اجرايش كي است؟
- اجراي بعدي ما اگر آماده شود در خانه نمايش اداره تئاتر خواهد بود؛ آن هم نمايش طنزي است با نام«قاعده عجيب و غريب يك انتخاب »كه كاري مشترك از من و حسن وارسته است و بازيگرانش رسول نقوي و مسعود ميرطاهري هستند.
از سوي ديگر گروه نيايش مشغول برنامه ريزي براي اجراي نمايشهاي ديگري از اعضاي ديگر گروه است؛ نمايشهايي از علي رحيمي، علي رضا اوليايي و بهزاد صديقي. منتظريم ببينيم طرح استقرار گروه ها و مديران هنري و... كه در مركز هنرهاي نمايشي مطرح شده به كجا مي رسد.
گفت وگو: كيميا اميري

نگاه
در حاشيه بروز پاره اي مشكلات در خصوص خريد آثار هنري از هنرمندان
كرم داران عالم را درم نيست...
حدودسه سال پيش طي مصوبه مجلس شوراي اسلامي مقرر شد آثار هنري هنرمندان صاحب نام كشور توسط نمايندگان وزارتخانه ها خريداري شود تا بدين وسيله فرهنگ خريد مجموعه آثار خلق شده در عرصه هاي گوناگون هنرهاي تجسمي در ميان مردم اشاعه پيدا كند. اگر چه از همان ابتدا اشاعه فرهنگ خريد آثار هنري به صورت نمايشگاه عظيم گروهي يا همان اكسپو (EXPO) مورد انتقاد گروهي از هنرمندان قرار گرفت اما به خاطر نفس قضيه و اينكه مردم در كم و كيف چنين حركت هاي اقتصادي _ فرهنگي قرار گيرند، اكسپوي تهران برگزار نشد. آنچه در اين حركت بيش از هر چيزي قابل اعتنا است ايجاد يك پشتوانه اقتصادي جهت تداوم حركت خلاقانه هنرمندان مي باشد. اما به دلايل گوناگوني برگزاري دومين نمايشگاه عرضه آثار هنري با ترديد مواجه شده است. نبود تضمين پرداخت هزينه خريد آثار هنري از طرف خريداران مهم ترين عاملي است كه باعث شك و ترديد هنرمندان نسبت به دستگاه هاي اجرايي كشور كه امانت دار ثروت مردم هستند، شده است.
وزارت صنايع نيز همچون ديگر وزارتخانه ها از اكسپوي تهران ديدن مي كند و تابلوهايي خريداري مي شوند. اما امروز پس از گذشت ماه ها هنوز هيچ وجهي از طرف وزارت صنايع به هنرمندان پرداخت نشده است.
آثار اين حركت چيست؟ بدگماني عمومي و به خصوص هنرمندان به مصوبه هاي هيأت دولت. ايجاد فضاي ناامني در ميان قشر هنرمندان و دولت. ايجاد سوءتفاهم در همكاري هاي آتي ميان هنرمندان و مسئولان. غالب شدن جريان اقتصادي به فعاليت هاي فرهنگي. ايجاد خدشه در ذهن مردم نسبت به ديگر فعاليت هاي عام المنفعه وزارت صنايع و در پايان ترويج ظلم و حق كشي از طرف يك نهاد دولتي در اذهان عمومي.
از اين رو عدم پرداخت صورت هزينه وزارت صنايع تنها يك بدهكاري ساده نيست بلكه عوارض آن، چنان تأثيرگذار است كه مي تواند يك واقعه اجتماعي _ فرهنگي قلمداد شود. قطعاً وزيري كه مي خواهد در حكومتي با اصالت فرهنگي ادامه فعاليت دهد، به اثرات شوم چنين مواردي به خوبي آگاه است و در اولين فرصت كاملاً مدبرانه به گونه اي عمل مي كند كه نه تنها خسارت اقتصادي هنرمندان جبران شده و بازار اكسپو دوباره رونق گيرد بلكه در افزايش جو ايجاد امنيت براي هنرمندان و تأمين مسائل اقتصادي آنها بيش از بقيه دستگاه هاي اجرايي فعاليت مي كند. از همين رو اميدواريم اين وزارتخانه  هر چه سريعتر نسبت به رفع اين مسئله اقدام كند و بيش از اين در برابر هنرمندان خلف وعده ننمايد.

سايه روشن هنر
عزت الله انتظامي:هنر تئاتر سالهاست مورد بي مهري قرار گرفته است
همواره موانع سياسي مانع پيشرفت تئاتر ايران از گذشته تا به امروز بوده است.
عزت الله انتظامي، رئيس هيات مديره خانه تئاتر، در حاشيه اولين نشست علمي پژوهشي در تئاتر ايران كه در محل مركز فرهنگي هنري صبا برگزار شد، با بيان مطلب بالا افزود: متاسفانه از دهه ۲۰ به بعد، هميشه موانع حكومتي مانع از اعتلاي نمايش در ايران به ويژه گونه هاي آئيني و سنتي آن بوده است و هميشه گروه هاي تئاتري مورد كم لطفي قرار مي گرفته اند.از اين رو مي بينيم هنر تئاتر در ايران همچنان در حال در جا زدن است. وي تصريح كرد: وجود اساتيد بزرگي چون؛ نوشين، سركيسيان و همچنين برگزاري جشنواره ها در آن زمان موجب شده بود كه تئاتر و آن چيزي كه مد نظر است در ايران ديده شود.اما متاسفانه در طي اين سال ها، نه تنها پيشرفتي در تئاتر نديده ايم  بلكه تئاتر در طي چند سال گذشته بيشتر تبديل به حركات موزون شده است و سوژه تئاتري به معنا و مفهوم واقعي در آن ها گم شده است. انتظامي در پايان با انتقاد از روند كنوني تئاتر ايران از جمله عدم تاسيس مكان هاي تئاتري در خارج از مجموعه تئاتر شهر به مسئولان به ويژه مديران فرهنگستان هنر پيشنهاد كرد كه پژوهشكده اي را براي تحقيق و پژوهش در نمايش ايران تاسيس كند.
سيد محمود علوي: توليد فرهنگي مهم تر از مقابله با تهاجم فرهنگي است
رئيس سازمان عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي با اظهار نگراني از انفعال در حركت هاي فرهنگي تصريح كرد: مهمتر از مقابله با تهاجم فرهنگي، توليد فرهنگي است.
سيد محمود علوي در آغاز گردهمايي مسئولان مراكز فرهنگي شهرك هاي مسكوني آجا در سالن پرواز گفت: اگر روش دين در تبليغ و كار فرهنگي مدنظر ما قرار گيرد، آثار حركت هاي فرهنگي ما دو چندان خواهد بود. وي توجه به تربيت پذيري و قابليت انسان براي رشد و تكامل را يكي از محورهاي تربيتي خواند و اظهار داشت: وقتي انسانها را افرادي قابل رشد و داراي استعداد ببينيم، براي رشد ايمان و بصيرت آنها برنامه ريزي مي كنيم. وي محور برنامه ريزي انفعالي را شيوه ديگري در فعاليت هاي فرهنگي خواند و گفت: با توجه به شرايط جديد دنياي امروز و هجوم اطلاعات و سهولت ارتباطات در دهكده جهاني فرزندان ما از تهاجم فرهنگ بيگانه در امان نيستند و البته حتي خود كشورهاي غربي از اين بابت احساس خطر مي كنند.علوي با تصريح به اين كه ما در قبال اين خطرات فرهنگي مسئول هستيم خاطرنشان ساخت: بخشي از كار فرهنگي، مقابله با هجوم فرهنگي دشمن و سپر ساختن در برابر حربه او است، اما اين نوع كار انفعالي است و نبايد اصل قرار گيرد.
علوي گفت: اينقدر از اين مسئله حرف مي زنيم كه گويي اگر تهاجم فرهنگي دشمن نبود، ما هيچ وظيفه تبليغ و كار فرهنگي نداشتيم. وي بيان داشت: در حركت فرهنگي فعال بايد توليد فرهنگي داشت و با حركات سازنده فرهنگي در افراد مصونيت ايجاد كرد، چنانكه در احاديث آمده است كسي كه شخصيت او كرامت يابد، بدنبال گناه نمي رود. رئيس عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران بر ارائه برنامه هاي فرهنگي و نشاط  آور و جذاب تأكيد كرد و افزود: تنها ارزش گذاري و استقبال از افراد و محبت به آنها همراه با برنامه ريزي دقيق و كارشناسي فرهنگي، ما را به هدف خود نزديك مي كند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |