نگاهي گذرا بر نحوه گسترش هواپيماهاي جنگنده
پرندگاني براي جنگيدن
|
|
امير حمزه پناهي
در سال 1967 ترسي در وجود پنتاگون افتاد، هنگامي كه فهميدند ناتو هواپيمايي را با لقب (Foxbat) به رسميت شناخته است. اين پرنده تيز پرواز در اصل همان MIG- 25 بود كه توانايي هاي شگفت انگيزي داشت
در اوايل جنگ جهاني اول، بعضي از هواپيماهاي شناسايي، خود را به مسلسل يا سلاح هاي ديگر مجهز مي كردند. حدود سال 1915 چندين فروند هواپيما فقط براي شليك به مناطق زميني دشمن ساخته شدند. حتي ملخ هاي آنها را در عقب هواپيما تعبيه مي كردند تا خلبان براحتي بتواند از كابين به دشمن نشانه گيري كند و ديگر فشنگ ها به ملخ اصابت نكند و اين مسئله (قرارگيري ملخ در قسمت انتهايي) باعث كاهش سرعت هواپيما بود.
با پيشرفت و گسترش هوافضا و علم مكانيك، شليك مسلسل ها زمان بندي و با چرخش ملخ هواپيما تنظيم شد. به همين دليل ديگر مي توانستند هم ملخ و هم مسلسل را در قسمت جلويي (دماغه=nose) قرار دهند.
از سال 1916 تا 1935 ميلادي اكثر هواپيماهاي جنگنده با بيشينه سرعت 150مايل در ساعت حركت مي كردند و به دو مسلسل مجهز بودند.
در نسل بعدي هواپيماهاي جنگنده( از 1935 به بعد) قدرت موتورها افزايش يافت و از 500 اسب بخار به يكهزار رسيد و به واسطه آن، سرعت ها نيز دو برابر شد و به 300 مايل در ساعت رسيد و به جاي دو مسلسل، چهار مسلسل با كاليبر 20 ميليمتري به هواپيماها متصل شد كه قدرت نفوذ به هر هواپيمايي را داشت.
با اختراع موتور جت از سال 1945 به بعد، سرعت هواپيماها به 600 مايل در ساعت و سقف ارتفاع اين هواپيماها به 30 تا 45 هزار پا رسيد. علم آيروديناميك هم همچنان در حال پيشرفت بود و مهندسان دريافتند كه اگر بال هاي هواپيما به سمت عقب متمايل باشد مي توان به سرعت هاي بالاتري رسيد. حدود سالهاي 1945 تا 1955 موتورهاي توربوجت اختراع شدند و حتي پس سوز (after burner) نيز به كمك هواپيماهاي جنگنده آمد تا به سرعت هاي فراصوت دست يابند.
اتحاد جماهير شوروي در سال 1955 هواپيماهاي جنگنده اي ساخت كه سرعتشان به يك ماخ (برابر سرعت صوت) مي رسيد و در سال 1960 به سرعت هاي 2 ماخ نيز دست يافتند.
اين هواپيماهاي فراصوتي داراي موتورهاي بسيار پرقدرتي بودند كه نيروي پيشراني معادل 15هزار پوند فراهم مي آوردند. در طراحي بال هاي آن زمان اكثرا از مدل بال هاي نازك (كم عرض) استفاده مي شد و به همين علت اين بال ها بايد قدرت بسياري داشته باشند تا بتوانند در مقابل نيروهاي وارده به بال مقاومت داشته باشند. از طرف ديگر بال هاي نازك ضريب برآ ( نيروي بالا بر) كمتري را ايجاد مي كرد و در سرعت هاي بالاي 400 مايل در ساعت، برد هواپيماها به ميزان چشمگيري كاهش پيدا مي كرد.
علاوه بر تمامي اين مشكلات در طراحي بال ها، حدود 40 سال پيش نزاع هاي هوايي نزديك غيرممكن بود و اين بال ها با وجود سرعت زياد، قدرت مانور كمي به هواپيما مي داد.
تاييد اين نظريه را مي توان در ساخت هواپيماي F-4 فانتوم (كشور جمهوري اسلامي ايران نيز چندين فروند از اين نوع را داراست) كه هيچ مسلسلي در آن تعبيه نشده، ديد. شوروي نيز در ساخت ميگ -21 به جاي دو مسلسل از دو جايگاه اتصال موشك استفاده كرد.
از آن پس موشك هاي هوا به هوا گسترش يافتند و انقلابي در طراحي هواپيماهاي جنگنده ايجاد شد. مطالعات و تحقيقات به سمت اختراع رادارهايي رفت تا بتوانند هواپيماهاي دشمن را حتي در خارج از برد هواپيما شناسايي كنند كه اين سيستمBVR ( Beyond Visual Range و )نام گرفت. با شناسايي هواپيماهاي دشمن فقط احتياج به يك شليك با موشك هاي دوربرد هوا به هوا داشتند. يكي از بهترين موشك هاي هوا به هواي آن زمان فينيكس (AIM-54) نام داشت كه كشور ما هم چندين فروند از آن را با هواپيماهاي F-14 از آمريكا خريداري كرد.
هواپيماهاي F-14 براي رفع نياز نيروي دريايي آمريكا ساخته شد و چندي بعد نيروي هوايي درخواست ساخت هواپيماهايي با سرعت بالا و قدرت حمل موشك هاي بزرگ را تحويل پنتاگون داد. اين قرارداد را شركت داگلاس برد و موفق به ساخت هواپيماي F6D شد كه قادر بود موشك ها را از فاصله 100 مايلي به هدف مورد نظر زميني شليك كند.
اكثر اين هواپيماها در جنگ ويتنام مورد آزمايش قرار گرفتند و محققان فهميدند كه بسياري از ايده هاي ساختشان اشتباه بوده است. به عنوان مثال تشخيص هويت هواپيماها از فواصل دور بسيار سخت بود و كوچكترين تصميم اشتباه خلبان باعث سرنگوني يك هواپيماي خودي مي شد و از طرف ديگر اگر آن هواپيماها دشمن هم بودند سيستم رهگيري موشك ها نمي توانست آنها را ردگيري كند. در اينجا بود كه بازهم فقدان اسلحه هاي پرقدرت(مسلسل) روي هواپيماها احساس شد به گونه اي كه كلنل رابين اولدز مي گويد: هواپيماي بدون مسلسل مانند پرنده هاي بي بال هستند و ديگر F-4ها به يك مسلسل مجهز و با نام F-4E شناخته شدند و رقيب هميشگي آمريكا يعني شوروي هم براي هواپيماي MIG-21 مسلسلي را طراحي كرد كه در داخل هواپيما قرار داشت و براي شليك بيرون مي آمد و قدرت بسيار زيادي داشت.
ديد كامل و واضح يك هواپيما بر عهده رادارهاست. بعد از جنگ جهاني دوم، رادارها پيشرفت كردند و ديگر بايد در نزاع هاي شبانه يا در شرايط آب و هوايي بد نيز بخوبي گذشته كار مي كردند. البته امروزه، تمامي هواپيماها از اين رادارهاي پيشرفته بهره مي برند. در بين سالهاي 1950 تا 1953، آمريكايي ها هواپيمايي را در آسمان مشاهده كردند كه به مراتب از هواپيماهاي آمريكايي سريعتر، بلند پروازتر و قابل مانورتر بود.
اين پرنده آهني Mig 15 نام داشت كه توسط شركت مجرب هوافضاي ميكيويان ساخته شده بود. براي مقابله با آن شركت لاكهيد هواپيماي F–104 را ساخت و در همين راستا هواپيماهاي ميراژ فرانسه و رعد انگليسي نيز ساخته شدند.
اين پرندگان همه در سرعت هاي 2 ماخ پرواز مي كردند و داراي برد كم و قدرت حمل پايين تسليحات بودند. با اينكه پرواز با چنين پرندگاني لذتبخش بود ولي شكارچيان دوربرد با موشك هاي هدايت شونده جديدترين خطر آنها به شمار مي رفتند.
در آن سالها هواپيماهايي مانند F- 111 Su- 24 ، Aj31 ، تورنادو GR- 1 نيز در همين رده قرار مي گرفتند.
نسل بعدي جنگنده ها در زمان جنگ سرد به وجود آمدند كه آن زمان را مي توان به گرمترين رقابت ميان آمريكا و شوروي تشبيه كرد.
در سال 1967 ترسي در وجود پنتاگون افتاد، هنگامي كه فهميدند ناتو هواپيمايي را با لقب (Foxbat) به رسميت شناخته است. اين پرنده تيز پرواز در اصل همان MIG- 25 بود كه توانايي هاي شگفت انگيزي داشت؛پرنده اي كه مي توانست در تمامي ماموريت هاي شناسايي، رهگيري، بمب افكن شركت كرده و با وجود سرعت بالا دست هيچ هواپيما يا موشكي به آن نمي رسد. نيروي هوايي آمريكا نيز براي دادن جوابي محكم به شوروي، توسط شركت مك دانل داگلاس هواپيمايي با لقب عقاب و نام F- 15 ساخت كه اولين پروازش را در جولاي سال 1972 انجام داد.
F – 15 ها، داراي بال هاي پهن و عريضي (حدود 608 فوت مربع مساحت) بود و مانورهايش را در سرعت هاي بالا بخوبي انجام مي داد و پس از چندين سال ديگر طي انجام پروژه هواپيماهاي جنگنده كم وزن (LWF) شركت جنرال دايناميكز F- 16 را ساخت.
در كل بين رقابت هاي تنگاتنگ آمريكا و شوروي هواپيماهاي بسياري ساخته شدند كه هر كدام داراي قدرت هاي خاصي بودند. اين 3 دهه اخير آبستن تكنولوژي هاي فراواني در عرصه صنعت هوافضا بوده و هر ساله پديده جديدي ديده مي شود. در سالهاي اخير نيز هواپيماهايي مانند F-22 يا SU-37 و صدها هواپيماي ديگر به گونه اي ساخته شده اند كه قابليت هاي گوناگوني دارند.
اين مقاله تنها معرفي تاريخچه اي اجمالي از زمان پيدايش هواپيماهاي جنگنده تا دهه 1980 بود و براي معرفي بيشتر ديگر مجال بحث نيست زيرا هواپيماهايي كه در 20 سال اخير ساخته شده از هواپيماهاي 80 سال گذشته بيشتر است و ما در اين مقاله تنها به بحث در مورد هواپيماهاي جنگنده پرداخته ايم.
|