پنجشنبه ۲۳ تير ۱۳۸۴
نگاهي به زندگي و كارنامه كاري زنده ياد فريدون ناصري
عمري پرحاصل
001131.jpg
سيد ابوالحسن مختاباد
زنده ياد فريدون ناصري در يكي، دو سال اخير و به خلاف سال هاي گذشته كم صحبت و بي سروصداتر شده بود. از آن هيمنه و اعتراضاتي كه گاه طرف مقابل را به ترس و حتي وحشت مي انداخت كمتر خبري بود. گويي پيرمرد دريافته بود كه دنيا با تمامي بار و دارش براي كسي نمي ماند. ناصري اين سالها بيشتر گوش شده بود و در خود فرو رفته و كم حرف و سخن. اگر بخشي از اين در خود نگريستن به بينش و نگرشش در اين سال هاي پس از ۷۰ باز مي گشت، بخش ديگر آن به از دست دادن همدم سال هاي دور و نزديكش راجع بود. فرزندش در اين باره مي گويد كه پس از درگذشت همسر زنده ياد ناصري، وي به نوعي افسردگي دچار شده بود و اين وضعيت سبب شده بود كه برخي از مسئولان مركز و خانه موسيقي براي ايجاد تغييري در وضعيت روحي و جسمي اش؛ كارهايي چون مشاوره خانه موسيقي و... را بر عهده اش گذارند و از وي براي حضور در جلسات مختلف و مشاركتش در تصميم گيري ها دعوت كنند.
آغاز راه
فريدون ناصري در سال ۱۳۰۹ به دنيا آمد و از همان كودكي به هنرستان موسيقي راه يافت. زماني كه وي به هنرستان رفت؛ رياست اين هنرستان برعهده كلنل علي نقي وزيري بود، فردي كه انضباط و مديريتش شهره خاص و عام بود و از جمله مديران سخت گير و البته دلسوز به حال شاگردان و محصلان.
شايد بخش اعظمي از سخت گيري و دلسوزي اي كه سال هاي بعد در استاد ناصر به جا ماند و همه عمرش به خصوصيتي تفكيك ناپذير در وجودش و رفتار و روشش شناخته و به كار رفته شد، محصول همين دوران بود كه زير نظر كلنل وزيري به آموزش مشغول و سرگرم بود. ناصري پس از اين دوران به محضر دو استاد نامي ديگر موسيقي ايران راه يافت تا مقدمات آهنگسازي را بياموزد. زنده ياد باغچه بان و مرحوم ناصحي كه هر دوي آنان در ارائه طريق به اين جوان كوشا و پرتلاش آموخته هاي فراواني را آموزاندند. ناصري در همين ايام با هوشنگ استوار ديگر چهره نام آشناي موسيقي آشنا شد و اين آشنايي اسبابي را فراهم آورد تا وي از سوي استوار و براي پي جويي و دنبال كردن آموخته هايش به «آندره سوري» موزيسين و آهنگساز نامي موسيقي در بلژيك معرفي شود. دوره آموزش وي در اروپا و بلژيك به آشنايي با سبك هاي مختلف موسيقي كلاسيك و آموزش درست و دقيق رهبري اركستر سمفونيك گذشت. وي در اين دوران آهنگسازي براي فيلم را نيز بر دانسته هايش افزود به نحوي كه بعدها براي برخي از آثار درخشان سينماي ايران آهنگسازي كرد. از جمله آثاري كه ناصري آهنگسازي آن را برعهده داشت مي توان به فيلم «ستارخان» ساخته علي حاتمي، «فصل خون» حبيب كاوش، «آن سوي مه» ، منوچهر عسگري نسب و از همه مهم تر «ناخدا خورشيد» ناصر تقوايي اشاره كرد.
بازگشت به ايران
بازگشت به ايران استاد ناصري مصادف شد با همكاري هاي گسترده اش با مرحوم مرتضي حنانه و نيز فعاليت هاي جدي اش در راديو. شايد بخشي از سخت گيري اي كه در دوران نوجواني و جواني در مرحوم ناصري به يادگار مانده بود، اينك و در مواجهه با برخي استعدادهاي جواني كه براي بروز و اضافه كردن بر دانسته هايشان به راديو مي آمدند، به كار مرحوم ناصري آمد. شفقت و دلسوزي مدبرانه و البته سخت گيري براي جلوگيري از به هرز رفتن نيروهاي نسل جوان در اين دوره به مدد استاد ناصري آمد و وي در اين زمانه توانست نسلي از نوازندگان و خوانندگان خوب و كاري را به جامعه موسيقي تحويل دهد.
اركستر سمفونيك تهران
پس از انقلاب و به خصوص در سال هاي پاياني دهه ۶۰ كه حكم تاريخي حضرت امام(ره) درباره موسيقي صادر شد، فضايي ايجاد شد تا جماعتي از اهل موسيقي به سراغ برپا داشتن برخي بنيانهاي موسيقي بروند. از جمله اين چهره ها استاد ناصري بود كه به مدد تجربه و آموخته هايي كه در مديريت و رهبري اركستر سمفونيك داشت، وظيفه شكل دهي و سرپا كردن دوباره اين اركستر، پس از سالها، فترت و ركود را برعهده گرفت.
وظيفه دشوار زنده ياد ناصري در اين بود كه از آن جمع پراكنده اهل موسيقي و نوازندگان اركستر سمفونيك، مجموعه اي متشكل و هماهنگ را بنا نهد تا در آينده به نام اركستر سمفونيك تهران نواي آثار كلاسيك ايران و جهان را در تالارهاي كشور طنين انداز كنند، تقريباً اكثر نوازندگان و نيز پيشكسوتان موسيقي ايران اذعان دارند كه اين كار طاقت سوز، اما بركت خيز تنها از پس فريدون ناصري برمي آمد كه با سخت  سري و سماجتي مثال زدني و البته صراحتي به ياد ماندني و صداقتي آشكار در نزد دوست و دشمن كار را به هر ترتيبي كه بود به پيش برد، تا امروز كه بسياري از ايرانيان خارج از كشور و حتي آهنگسازان نامي و رهبران اركستر كه از ايران ديدن مي كنند از وجود چنين اركستري احساس شور و شعف كنند. يادمان نمي رود كه زنده ياد ناصري آخرين باري كه بر صحنه و در كنار اركستر سمفونيك و مردم قرار گرفت؛ اواخر خرداد امسال بود.
زماني كه علي رهنما (رهبر ميهمان اركستر سمفونيك تهران)، كه پس از ۳۰ سال دوري از وطن به ايران و براي رهبري اركستر بازگشته بود، ضمن تقدير از وجود چنين اركستري و تعجب از اين كه اركستر سمفوني تهران چنين توانايي هايي دارد، از استاد ناصري خواست تا به روي صحنه بيايد و خود از وي در ميان سيل تشويق حاضران قدرداني كرد. وي در صحبتي كه با نگارنده داشت؛ مي گفت «گمان نمي كردم كه اركستر سمفونيك تهران چنين قابليت و تواني داشته باشد و حتي گفت كه اجراهاي اين شب حاصل جلسات اندكي بود كه حاصل آن بسيار مورد رضايت بود.»
وي مي گفت: «با اين اركستر مي توان قطعات دشوارتر از اين را هم تمرين كرد و نواخت» و وعده داد كه: «در سفر بعدي ام سمفوني شماره ۹ بتهوون را با اركستر سمفونيك تهران اجرا خواهم كرد.»
زنده ياد ناصري همه گاه در انتقادات از كمبودها و كاستي هاي اعضاي اركستر سمفونيك تهران به مسئولان موسيقي تذكر مي داد و تا اين اواخر كه برخي تسهيلات در اختيار اين اركستر قرار گرفت دست از تلاش برنداشت.
رهبري دائمي اركستر سمفونيك
از جمله مسايلي كه در دوران حيات مرحوم ناصري به معضلي براي اركستر سمفونيك تهران تبديل شد، مسأله رهبري دائمي اركستر سمفونيك تهران بود. استاد ناصري از حدود ۶ سال قبل و به دليل كهولت سن و ضعف جسمي توان حضور در صحنه و رهبري اركستر را نداشت، لذا مجموعه اهل موسيقي و نيز خود آقاي ناصري و مركز موسيقي برآن بودند كه بتوانند، فردي را براي اين كار پيدا كنند. اما به نظر مي رسيد كه در اين ميانه برخي مشكلات و اختلاف نظرها سبب مي شد تا عملاً انتقال اين مسئوليت به درستي انجام نگيرد. ظريفي از اهل موسيقي مي گفت: توان مديريتي آقاي ناصري در كمتر كس ديگري وجود دارد و همين امر يكي از دلايل اين عدم انتقال بوده است.در هر حال علاقه مندان موسيقي مي پسنديدند كه اين انتقال در دوره آقاي ناصري صورت مي گرفت و خود ايشان فرد جانشين را معرفي مي كرد تا كمتر دغدغه اي براي اين مسأله وجود مي داشت.
مدير عاملي خانه موسيقي
پس از تأسيس خانه موسيقي در سال ۱۳۷۸ و قبول مديريت عاملي اين نهاد توسط هنرمند گرامي حسين عليزاده، كارها روندي رو به رشد داشت تا اين كه اين هنرمند به دليل مشغله كاري از ادامه مسئوليت عذرخواهي كرد. خانه موسيقي دكتر شريفيان را به اين سمت انتخاب كرد، اما اختلاف نظرهاي هيأت مديره و مدير عامل بر سر برخي موضوعات و مفاهيم سبب شد كه خانه موسيقي دوراني پرافت و خيز را بگذراند. در اين مرحله بود كه فريدون ناصري كه تجربه اداره جمعي ۸۰ ، ۹۰ نفري را در اكستر سمفونيك برعهده داشت، از سوي هيات مديره خانه موسيقي براي تصدي مديرعاملي اين نهاد صنفي- هنري انتخاب شد.
پذيرش مديرعاملي ناصري در خانه موسيقي تحولاتي جدي را سبب شد. انتخابات كانون هاي ۸ گانه در زماني سريع صورت پذيرفت و در تداوم اين وضعيت مجمع عمومي هم تشكيل و نخستين هيات مديره خانه موسيقي به صورت انتخابي، برگزيده و معرفي شدند. روند رو به رشد كارهاي خانه موسيقي تا بدانجا پيش رفت كه مكاني نسبتاً ارزشمند براي اين نهاد تهيه و نيز بيش از ۱۰۰۰ نفر از اعضاء در دوره مدير عاملي ايشان بيمه سازمان تأمين اجتماعي شدند. وقتي كه زنده ياد ناصري در بهار ۱۳۸۳ مدير عاملي را به كامبيز روشن روان انتقال مي دادند، خانه موسيقي بحران هاي ابتدايي را پشت سر گذاشته بود و دوران ثبات خود را پي مي گرفت. ثباتي كه هم اينك و با فعاليت هاي كامبيز روشن روان و هيات مديره و دست اندركاران اجرايي چشم اندازي موفق را براي اين نهاد
صنفي- هنري نويد مي دهد.
شايد اكنون كه فريدون ناصري در دل خاك آرميده است، دغدغه هاي وي حداقل درباره خانه موسيقي كمتر و كمتر شده باشد. درختي كه وي در باليدن آن انرژي فراواني  صرف كرده بود.

گزارشي از پژوهش هاي تخصصي درباره موسيقي
موسيقي؛ بايدها و نبايدها
001113.jpg
شنبه هفته جاري، هشتمين نشست تخصصي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با حضور جمعي از پژوهشگران حوزه موسيقي برگزار شد. ويژگي مهم اين نشست پرهيز از سخنان حاشيه اي(كه به معضلي در عرصه همايش هاي موسيقي تبديل شده است) و پرداختن به مباحث علمي و پژوهشگرانه در اين زمينه است. گزارش زير تلخيصي است از ۴ سخنراني ارائه شده در اين پژوهش كه از نظر شما گراميان مي گذرد.
سيدحسين ميثمي: تغيير موضع گيري فقها نسبت به موسيقي در پس از انقلاب
يكي از سخنراني هاي مهم اين همايش به ديدگاه هاي فقهي درباره موسيقي پس از انقلاب اختصاص داشت كه در آن پژوهشگر به اين جمع بندي رسيده بود كه بر اساس يك يافته پژوهشي نگاه فقهاي اسلام به موسيقي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي به مرور متحول شد به نحوي كه هر چه از سالهاي نخست انقلاب اسلامي دورتر مي شويم موسيقي در شرايط بهتري قرار مي گيرد.
«سيد حسين ميثمي» در هشتمين ميزگرد پژوهشي پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات به استناد پژوهش خود با عنوان «تحليل مباحث فقهي موسيقي پس از انقلاب اسلامي و تأثير آن بر حيات موسيقايي ايران» اظهار داشت: نگاه فقهاي اسلام به موسيقي در سالهاي پس از انقلاب تحت تأثير شرايط زماني و مكاني تغيير كرده است.
وي در عين حال گفت يكي از مهمترين مباحث مطروحه در موضوع موسيقي پس از انقلاب اسلامي حرمت موسيقي(حلال يا حرام بودن) است.
ميثمي سپس به تشريح دو ديدگاه متفاوت علماي اسلامي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي نسبت به موسيقي پرداخت و گفت: از نظر نخست موسيقي به معناي غنا في نفسه حرام است و از ديدگاه دوم موسيقي در صورتي حرام مي شود كه در شرايط زماني و مكاني خاص مورد استفاده قرار گيرد.
وي نگاه به موسيقي را در دو قالب نگاه متن گرا و زمينه گرا قرار داد و گفت: هر اندازه از شروع سالهاي انقلاب دورتر مي شويم نگاه زمينه گرا بيشتر مسلط شده است.
وي سپس تحولات انقلاب اسلامي در عرصه موسيقي را به سه دوره تقسيم كرد و گفت: دوره نخست مربوط به سالهاي ۵۷ تا ۶۸ است، دوره دوم فاصله سالهاي ۶۸ تا ۷۶ را دربرمي گيرد و از سال ۷۶ تا ۸۳ دوره سوم ناميده مي شود.
اين پژوهشگر گفت: در دوره نخست كه به سالهاي ۵۷ تا ۶۸ برمي گردد ديدگاه فقهي امام(ره) به سه دوره: نفي، احتياط و تأييد ضمني با استناد به سخنراني ها و استفتائات اختصاص دارد.
وي افزود: از مجموع ۳۴ مقاله و ۱۲ كتاب مورد بررسي در خصوص نگاه علماي ديني به موسيقي در اين پژوهش، سه مقاله فقهي يعني معادل ۸۲/۸ درصد و يك كتاب از دوازده كتاب فقهي معادل ۳۳/۸ درصد به دوره نخست اختصاص دارد.
به گفته وي شكل گيري نهادهاي دولتي جهت صدور مجوز براي توليد آثار موسيقي و كنسرت ها(مركز سرود ۶۰ و انجمن موسيقي ۶۴) و واحد موسيقي حوزه هنري در سال ،۶۰ حجم پايين كنسرت ها بر اساس آمارهاي پراكنده، پايين بودن ميزان توليد آثار موسيقي نسبت به ساير دوره ها از جمله ويژگي هاي اين دوره مي باشد.
اين پژوهشگر تصريح كرد: در اين دوره تأثير مباحث فقهي از طريق به كار نبردن اصطلاح موسيقي و به جاي آن سرود و آهنگ هاي انقلابي، بلاتكليفي وضعيت موسيقي، شكل گيري سه حوزه موسيقي شامل مجاز، بينابيني و ممنوع و ممنوع بودن تك خواني خانم ها و عدم پخش تصاوير سازها به همراه تسلط نگاه متني به موسيقي ديده مي شود.
وي با اشاره به اين كه آمار دقيقي از تعداد كنسرت هاي دوره نخست در دست نيست، گفت: اما بر اساس اطلاعات پراكنده در اين سالها، تعداد كنسرتها كمتر از ۱۰۰ اجرا بوده و از اين ميان سهم كنسرت هاي موسيقي كلاسيك ايران كمتر از ۵۰ كنسرت در سال به تهران اختصاص دارد.
به گفته ميثمي در سال ،۵۸ تعداد ،۴۱ سال ،۵۹ ۴۲ سال و سال ،۶۴ ۴۴ كنسرت موسيقي كلاسيك ايراني اجرا شده است.
ميثمي اظهار داشت: در اين دوره ۱۰ مقاله از ۳۴ مقاله فقهي معادل ۴۱/ ۲۹ درصد و هفت كتاب از ۱۲ كتاب فقهي معادل با ۳۳/۵۸ درصد ارائه شده است.
وي در عين حال گفت كه افزايش نسبي كنسرت هاي موسيقي كلاسيك ايران در تهران و بسياري از شهرستانها(به عنوان مثال در سال ۱۳۷۷ صد و چهل و چهار كنسرت موسيقي كلاسيك ايراني و مقامي در تهران)، تداوم جشنواره موسيقي فجر، ارتقاي نسبي آمار توليد شده آثار صوتي، آموزش موسيقي(افتتاح رشته كارشناسي موسيقي در دانشكده هنرهاي زيبا و مجتمع دانشگاهي هنر، هنرستان  پسرانه موسيقي در اصفهان) از جمله ويژگي هاي اين دوره است.
وي افزود: ارائه چهار مجوز آموزشگاه موسيقي از سال ۷۳ تا ۷۶ معادل با ۳۶/۲ درصد درصد، آموزش موسيقي در ادارات كل وزارت ارشاد، آزاد شدن موسيقي كلاسيك ايران و غرب، قرار گرفتن موسيقي كلاسيك ايران در رأس انواع موسيقي، ممنوعيت موسيقي پاپ و صداي خانم ها به صورت تك خواني و تداوم عدم پخش تصاوير نوازندگان و سازها و تسلط نسبي ديدگاه زمينه گرا از خصوصيات اين دوره است.
ميثمي با استناد به گزارش فرهنگي وزارت ارشاد در سال ۷۱ گفت: در اين سال ۲۴۰ برنامه سرود و موسيقي سنتي و كلاسيك اجرا شده است.
وي افزود: همچنين بر اساس گزارش مركز سرود در سال ۷۲ نيز، ۱۴۴ برنامه موسيقي سنتي و مقامي و ۲۶ موسيقي كلاسيك غربي اجرا شده است.
به گفته اين پژوهشگر دوره سوم كه فاصله سالهاي ۷۶ تا ۸۳ را دربرمي گيرد ديدگاه مقام رهبري در مورد مباحث فقهي و موسيقي تداوم مي يابد.
ميثمي ادامه داد: در دوره سوم ارائه مجوز آموزشگاه هاي آزاد موسيقي از رشدي ۱۰۰ درصدي برخوردار است به نحوي كه از سال ۷۳ تا پايان ۸۳ در مجموع ۲۵۴ آموزشگاه آزاد هنري مجوز فعاليت گرفتند.
به گفته وي ، ارايه ۲۱ مقاله از ۳۴ مقاله فقهي معادل ۷۶/۰۶ درصد و چهار كتاب فقهي از ۱۲ كتاب معادل ۳۳/۰۳۳ درصد، راه اندازي خانه موسيقي به عنوان نهاد صنفي در سال ،۷۶ ارتقاي كنسرت ها نسبت به دوره هاي قبل، افزايش نسبي كنسرت هاي پاپ و قرار گرفتن در مرتبه دوم، رشد آثار صوتي موسيقي نسبت به دوره هاي قبل از خصوصيات اين دوره است.
اين پژوهشگر در عين حال گفت كه قرار داشتن موسيقي كلاسيك در مرتبه نخست تا سال ۸۰ و سپس موسيقي پاپ ايراني، رشد روزافزون جشنواره هاي پاپ، جوانان، دانشجويان سراسر كشور، بانوان(ياس) از ديگر مشخصه  هاي اين دوره است.
وي ادامه داد: برگزاري همايش ها و سخنراني هاي پژوهشي، آموزش موسيقي(راه اندازي كارشناسي ارشد در دانشگاه  هنر) صدور مجوز ۲۵۰ آموزشگاه آزاد موسيقي در تهران و شهرستانها و تسلط ديدگاه  زمينه گرا از ويژگي هاي اين سالها است.
ميثمي در خصوص تأ ثيرات فقهي اين دوره اظهار داشت: آزاد شدن موسيقي پاپ ايراني و نزديك شدن اين نوع موسيقي به مرتبه نخست، ممنوعيت تك خواني خانم ها، عدم پخش تصاوير نوازندگان و سازها از جمله مشخصات اين دوره است.
ميثمي در پايان خواستار تشكيل شورايي از مسئولان اجرايي و متخصصين و هماهنگي نهادهاي اجرايي موازي و فعال در عرصه موسيقي (ارشاد، صدا و سيما و حوزه هنري) شد.
وي همچنين گفت كه از سال ۶۱ به بعد در مجموع چهار هزار و ۳۹ كاست موسيقي مجوز انتشار گرفته اند.
001116.jpg
عكس: مهدي بيات
دكتر محمد فاضلي:
درصد شنوندگان موسيقي در جامعه
مهمترين سخنراني اين همايش، به ديدگاه ها و پژوهش هاي دكتر محمد فاضلي برمي گشت. دكتر فاضلي كه موضوع سخنراني خود را «بررسي تجربي مصرف موسيقي و فعاليت موسيقايي در شهر تهران» نام نهاده بود، گفت: سرمايه فرهنگي خانواده پدري افراد و سرمايه فرهنگي خود افراد نيز به شدت با ميزان دقايق گوش دادن به موسيقي رابطه مستقيمي دارد.
اين پژوهشگر گفت: كساني كه از سرمايه فرهنگي بهره مند هستند، بيشتر موسيقي را براي رسيدن به حالت روحي و معنوي، تمركز، كار كردن يا به خاطر آوردن گذشته استفاده مي كنند اين در حالي است كساني كه از سرمايه فرهنگي بي بهره هستند، موسيقي را فقط براي گذران وقت، ايجاد هيجان يا لذت محض استفاده مي كنند.
به گفته وي، كنترل متغير پايگاه اقتصادي و اجتماعي نشان مي دهد كه عامل تعيين كننده ميزان هزينه اي كه فرد در يك سال براي خريد آلبوم هاي موسيقي انجام مي دهد، تحت تأثير سرمايه فرهنگي افراد است.
اين پژوهشگر تصريح كرد: بايد سرمايه فرهنگي جامعه را به عنوان عنصر مهم براي رسيدن به جامعه اي كه عدالت فرهنگي در آن بالاتر باشد، جدي گرفت.
فاضلي همچنين معتقد است كه موسيقي پاپ در جامعه ما شكست خورده است.
به گفته وي در فضاي پس از انقلاب اسلامي و پس از دو دهه كار در حوزه پاپ شواهد نشان مي دهد كه موسيقي پاپ شكست خورد.
وي در ادامه گفت كه در پژوهش خود با استفاده از ابزار پرسشنامه و به صورت پيمايشي در سطح ۲۲ منطقه شهر تهران يك حجم نمونه را انتخاب كرده كه براساس مقدورات هزينه اي طرح و تجربه بررسي فعاليت و مصرف فرهنگي خانوار در شهرهاي مختلف كشور ۸۰۰ نفر انتخاب شده اند.
فاضلي با بيان اينكه، جامعه اي كه غناي فرهنگي داشته باشد دچار عوارض منفي موسيقي نمي شود. افزود: هنوز ژانرهاي كلاسيك در حوزه موسيقي كشور حرف اول را مي زنند و ترس ما از مواجه با جهاني شدن بي دليل است.
به گفته وي سياست فعال و سياست فرهنگي قوي تر مي تواند ما را در تعامل با جهان قرار دهد و موقعيت ما را حفظ كند.
فاضلي در خصوص سن گوش دادن به موسيقي گفت: براساس اين پژوهش در كل نمونه، افراد به طور متوسط گوش دادن به موسيقي را از سن
۵/۱۰ سالگي آغاز كرده اند.
به گفته وي، ميانگين سن  آغاز گوش دادن به موسيقي در افراد زير ۳۰ سال برابر ۶۲/۹ و براي افراد بالاي ۳۰ سال برابر با ۶۲/۹ و براي افراد بالاي ۳۰ برابر با ۵۴/۱۱ است.
وي در خصوص مجراي آشنايي با موسيقي گفت: در كل نمونه ۷/۲۱ درصد از طريق تلويزيون، ۹/۱۸ درصد از طريق راديو، ۴/۱۸ درصد از طريق دوستان و ۱/۱۳ درصد از طريق برادر خود با موسيقي آشنا شده اند.
به گفته وي ۹/۳۴ درصد افراد بالاي ۳۰ سال (كساني كه قبل از انقلاب با موسيقي آشنا شده اند) از طريق راديو، ۵/۲۲ درصد با تلويزيون و ۵/۱۲ درصد از طريق دوستان با موسيقي آشنا شده اند.
وي تصريح كرد: در افراد زير ۳۰ سال، ۸/۲۲ درصد از طريق دوستان، ۱/۲۱ درصد تلويزيون، ۵/۱۷ درصد برادر و ۹/۶ درصد آنها راديو مجزاي آشنايي با موسيقي بوده است.
وي با بيان اين كه بيش از ۷۸ درصد جامعه نمونه به موسيقي گوش مي كنند، تصريح كرد: ۵/۸ درصد آنها موسيقي دوست دارند ولي به دلايلي نمي توانند گوش دهند و ۱/۴ درصد افراد (يعني يك بيست و پنجم افراد) اصلاً موسيقي دوست ندارند و گوش نمي دهند.
اين پژوهشگر ادامه داد: ۵/۷ درصد افراد خيلي كم و اتفاقي موسيقي گوش مي دهند. فاضلي همچنين گفت كه ۷/۶۰ درصد نمونه بررسي شده به طور متوسط هفته اي ۹۷۷ دقيقه به موسيقي گوش مي دهند.
وي ادامه داد: ۸/۷ درصد افراد هفته اي ۲ هزار و ۱۴۲ دقيقه موسيقي گوش مي كنند و ۲/۵ درصد افراد به طور متوسط هفته اي سه هزار و ۷۷۴ دقيقه موسيقي گوش مي كنند و ۴/۰ درصد افراد به طور متوسط هفته اي چهار هزار و ۹۶۰ دقيقه موسيقي مي شنوند.
اين پژوهشگر در پايان درباره ميزان آشنايي و مهارت موسيقيايي گفت: درحالي كه ۸۴ درصد افراد هيچ آموزش موسيقايي نديده اند و ۱۶ درصد افراد يك بار يا بيشتر در كلاس موسيقي شركت مي كنند، اما به موسيقي گوش فرا مي دهند.
علي خسروي: رابطه منفي وضعيت اقتصادي و سطح تحصيلات با نوع موسيقي
در ادامه اين پژوهش رابطه وضعيت اقتصادي و تحصيلات خانواده و نوع موسيقي كه افراد گوش مي كنند رابطه اي منفي شناخته شد.
وي با بيان اينكه اين پژوهش در ميان ۲۶۰ دانشجوي دختر و پسر دانشگاه هاي تهران و در گروه سني ۱۸ تا ۲۵ سال به بررسي تأثيرات روان شناختي انواع موسيقي عامه پسند ايراني پرداخته شده، تصريح كرد: براساس يافته هاي پژوهش در حالي كه موسيقي كوچه بازاري رابطه مستقيمي با هيجانات دارد، اما ميان گوش كردن به موسيقي سنتي و دستگاهي با هيجانات رابطه منفي وجود دارد.
به گفته اين پژوهشگر هنري، موسيقي كلاسيك ايراني ثبات عاطفي بيشتر، آرامش يكنواخت تر و راحتي بيشتري را به همراه مي آورد و علاقمندان به اين نوع موسيقي به راحتي مي توانند با موقعيت هاي بغرنج و استرس زا بدون برآشفتگي و يا رفتارهاي نارسا برخورد كنند.
وي گفت: خاستگاه هاي شكل گيري هر نوع موسيقي از جمله عامه پسند چند جانبه است و تنها زمينه هاي شخصيتي و يا جامعه شناختي گرايش ها را به وجود نمي آورد.
خسروي ادامه داد: سهم بازار، توليد و تبليغات براي توليد و فروش را در شكل گيري خاستگاه هاي رواني و اجتماعي نبايد فراموش كرد، بازار در ايجاد سليقه ها نقش بسيار چشمگيري دارد و نقش هايي مي آفريند كه جوانان و نوجوانان در مسير آن قرار مي گيرند و آن را ايفا مي كنند.
به گفته وي در اصل بسياري از هيجان هايي كه زاييده مناسبات اقتصادي و رفتاري جوامع شهري است در آثار موسيقي به جوانان القا مي شود و نيازهايي را به وجود مي آورد.
به گفته وي در پنج دهه اي كه موسيقي عامه پسند و خصوصاً پاپ ايراني رواج و رشد چشمگيري داشته،  كاركردهاي مختلف آن در جامعه همانند غرب، روي داده است.
اين پژوهشگر موسيقي تصريح كرد به عنوان مثال موسيقي كوچه بازاري و پاپ ايراني به بيان نيازها، هيجان ها و سرگشتگي ها و پرسش هاي نسل جوان پرداخته و خاستگاه افكار و هيجان هاي جواناني شده كه براساس تمايلات و پرسش هاي خود به شكل دلخواه به موسيقي مي پردازند. اگر چه موسيقي پاپ ايراني همچون پاپ كشورهاي غربي چندان بي پروا نبوده كه به مسائل و تحريكات گوناگون بپردازد.

حسن وخشور: قوانين متغير موسيقي را دچار بحران كرده است
يكي از بحران هاي اصلي جريان هويت موسيقي كلاسيك از نظر استادان اين بخش وجود قوانين متغير در قبال موسيقي است.
حسن وخشور سخنران ديگر هشتمين نشست پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات ضمن اعلام اين مطلب گفت: عدم آشنايي عامه مردم نسبت به موسيقي ايراني، ترويج موسيقي غيرايراني اختلاف نظر استادان موسيقي در شيوه هاي موسيقي در ايجاد بحران در حوزه موسيقي تأثير بسياري دارد.
وي در ادامه گفت: براساس يافته هاي اين پژوهش، تدوين شيوه هاي تدريس اصولي، حضور در صحنه هاي بين المللي در حفظ و ارتقا موسيقي تأثير بسياري دارد.
به گفته وخشور، آموزش صحيح، به وجود آوردن آثاري مبتني بر رديف، تدريس موسيقي در مدارس، برگزاري همايش ها و جشنواره ها، اجراي كنسرت و پخش آن در صدا و سيما، تربيت افراد متخصص، درك درست موسيقي دانان از زمان و خلق آثار جديد و مدرن نيز موجب حفظ جايگاه موسيقي مي شود.
وي در ادامه راه هاي ممكن در خصوص نوگرايي هويت موسيقي سنتي ايراني از نظر مدرسان را برشمرد و گفت: نوگرايي با حفظ سنت، نوگرايي با حفظ اصالت موسيقي ايراني، استفاده از آثار ماندگار قوي، تلفيق با موسيقي غربي و تنوع و ايجاد جذابيت در آثار خلق شده در ايجاد ابتكار در عرصه موسيقي نقش مهمي ايفا مي كند.
اين پژوهشگر موسيقي تصريح كرد: براساس يافته هاي اين پژوهش ارتقا شناخت عامه مردم از موسيقي ايراني، آموزش موسيقي در مدارس، نظارت بر امور آموزش و عملكرد، توسعه دانشگاه ها و هنرستان ها و آموزش هاي صحيح تأثير بسياري در بهبود آموزش موسيقي دارد.
به گفته وي، فرهنگ سازي از طريق رسانه هاي ملي، تدوين متون و متدهاي آموزشي يكسان و مشخص، تأمين بودجه، برگزاري كلاس هاي تخصصي و كارگاه هاي آموزشي براي مدرسان، آشنا نمودن عامه مردم با سازهاي ايراني، ارج نهادن به پژوهش، به كارگيري مدرسان متخصص و توانا در امر تدريس در تحول آموزش موسيقي نقش مهمي را ايفا مي كند.
وخشور همچنين گفت كه براساس يافته هاي اين پژوهش كه بخشي از  آن در ميان هنرجويان آموزشگاه هاي آزاد موسيقي و هنرستان ها انجام شده، مشخص شد كه آموزش و برنامه ريزي درسي مراكز آزاد موسيقي و هنرستان هاي دولتي در مقايسه با ساير رشته هاي تحصيلي از انسجام كمي و كيفي چنداني برخوردار نيست.
به گفته وي آنچه بيش از هر چيز در اين مراكز به چشم مي خورد پراكندگي شيوه هاي تدريس و برنامه ها و متون آموزشي و روش هاي غيركلاسيك براي جذب بيشتر هنرجويان با هدف كسب درآمد بيشتر است.
وي تصريح كرد: يكي از شيوه هاي اساسي براي تدوين و برنامه ريزي و اصلاح و بازسازي روش هاي آموزشي، ارزيابي كمي و كيفي آموزش هنرجويان و وضعيت آنها در مراكز آزاد و هنرستان هاي موسيقي است.
به گفته وي آنچه كه نبايد فراموش شود اين است كه در اين مراكز در كنار آموزش، هويت موسيقي نيز شكل مي گيرد.

نگاه امروز
صداقت در رفتار و صراحت در گفتار
سام پورمهدي
وقتي از اهل موسيقي بپرسيد كه شاخص و بارزترين ويژگي زنده ياد فريدون ناصري چه بود از دو ويژگي ياد مي كنند: صداقت در رفتار و صراحت در گفتار.
اين دو ويژگي در جامعه ما و به خصوص در ميان اهل موسيقي بسيار كم  است و متاسفانه، نقطه مقابل اين دو ويژگي(بي صداقتي و نيز پرده پوشي و پنهان كاري) در ميان ما نمود و بروز بيشتر و افزونتري دارد.
بر همين بنياد است كه نوع رفتار استاد ناصري و صراحت و صداقتش و نيز انتقادات تند و گاه گزنده اش از وضعيت موسيقي و اهل موسيقي با اقبال قاطبه اهل هنر رو به رو مي شد. بخشي از اين انتقادات به روح مستغني از تعريف و تمجيد و رهاشده آن زنده ياد بازمي گشت كه بي هيچ مجامله و عافيت و عاقبت انديشي آنچه را كه گمان مي كرد درست است و بايد طرح شود، در جاي خود بازمي گفت و از عاقبت آن هم هيچ پروا نداشت.
اقبال به اينگونه رفتارها از زاويه ديگري هم قابل بررسي است و آن ضمير ناخودآگاه ما ايرانيان است كه نسبت به آنچه كه خود داشتن آن را فضيلتي مي داند، اما به هردليلي از داشتن و ابراز وجودي آن محروم است را مي خواهد در وجود ديگراني كه به داشتن و ابراز اينگونه رفتارها شهره هستند، متبلوريافته بيابد.
نگارنده بارها و بارها و به تناوب در نشست هاي مشتركي كه زنده ياد ناصري با مسئولان فرهنگ و هنر كشور داشتند، شاهد بودم كه وقتي پاي منافع عمومي اهل موسيقي به ميان مي آمد چگونه آن مرحوم با لحني تهاجمي و نيز سخناني بي پرده و صريح خواسته ها و ديدگاه هاي خود را مطرح مي كرد و خوشبختانه اين ديدگاه ها نه از منظري شخصي، كه از منظري عام و براي به كرسي نشاندن نظرگاه هاي اهل موسيقي و اين صنف طرح مي شد. اين صراحت البته گاه چنان تند و سخت مي شد كه اطرافيان نيز به تعجب و حتي هراس مي افتادند كه نكند نتيجه اي معكوس به بار بياورد. اما خوشبختانه كمتر اتفاق مي افتاد كه مسئولان از اين بي پردگي و صراحت به تعب  افتند و فضا را به سمتي سوق  دهند كه در نشست هاي آتي جلوي بروز اين گونه انتقادات و پيشنهادها گرفته شود.
هميشه اين پرسش برايم مطرح بود كه چرا اين انتقادات از زبانهاي ديگر كمتر پذيرفته مي شده است، مگر در نوع انتقادات تغييري رخ داده بود ؟ و يا اين انتقادات وراي آن سخناني بود كه مرحوم ناصري طرح مي كرد ؟ و چرا انتقاداتي كه حتي ملايم تر از سخنان آن مرحوم بود تاب تحمل نمي يافت، ولي سخنان ناصري چنين ماجرايي را به سلامت از سر مي گذراند.
بر اين نوع برخورد هاي دوگانه نمي توان دليل قانع كننده اي يافت؛ چرا كه در سنت اسلامي ما و از زبان پيشواي نخستمان شنيده ايم كه به گوينده ننگريد، بلكه در گفتارش دقت بورزيد.
اما به نظر مي رسد كه ويژگي شخصيتي استاد ناصري و بي ريايي اش در بيان چنين انتقاداتي را بايد در تحمل اين سخنان از سوي دست اندركاران بسيار موثر دانست.
نكته ديگري كه در روش استاد ناصري به چشم مي آيد، پي گيري و سماجتش در به كرسي نشاندن برخي از انتقادات و پيشنهادها بود كه كمتر در اهل موسيقي بروز و ظهور داشت.
اكنون كه آن زنده  ياد رخ در نقاب خاك كشيده است، جماعت اهل موسيقي نه تنها يك مدير و دانشي مرد را در عرصه اهل موسيقي  از كف داده اند كه زبان گويا و بي پروايي را به خاك فرستاده اند كه جبران آن كمتر ممكن است.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |