شنبه هفته جاري، هشتمين نشست تخصصي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با حضور جمعي از پژوهشگران حوزه موسيقي برگزار شد. ويژگي مهم اين نشست پرهيز از سخنان حاشيه اي(كه به معضلي در عرصه همايش هاي موسيقي تبديل شده است) و پرداختن به مباحث علمي و پژوهشگرانه در اين زمينه است. گزارش زير تلخيصي است از ۴ سخنراني ارائه شده در اين پژوهش كه از نظر شما گراميان مي گذرد.
سيدحسين ميثمي: تغيير موضع گيري فقها نسبت به موسيقي در پس از انقلاب
يكي از سخنراني هاي مهم اين همايش به ديدگاه هاي فقهي درباره موسيقي پس از انقلاب اختصاص داشت كه در آن پژوهشگر به اين جمع بندي رسيده بود كه بر اساس يك يافته پژوهشي نگاه فقهاي اسلام به موسيقي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي به مرور متحول شد به نحوي كه هر چه از سالهاي نخست انقلاب اسلامي دورتر مي شويم موسيقي در شرايط بهتري قرار مي گيرد.
«سيد حسين ميثمي» در هشتمين ميزگرد پژوهشي پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات به استناد پژوهش خود با عنوان «تحليل مباحث فقهي موسيقي پس از انقلاب اسلامي و تأثير آن بر حيات موسيقايي ايران» اظهار داشت: نگاه فقهاي اسلام به موسيقي در سالهاي پس از انقلاب تحت تأثير شرايط زماني و مكاني تغيير كرده است.
وي در عين حال گفت يكي از مهمترين مباحث مطروحه در موضوع موسيقي پس از انقلاب اسلامي حرمت موسيقي(حلال يا حرام بودن) است.
ميثمي سپس به تشريح دو ديدگاه متفاوت علماي اسلامي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي نسبت به موسيقي پرداخت و گفت: از نظر نخست موسيقي به معناي غنا في نفسه حرام است و از ديدگاه دوم موسيقي در صورتي حرام مي شود كه در شرايط زماني و مكاني خاص مورد استفاده قرار گيرد.
وي نگاه به موسيقي را در دو قالب نگاه متن گرا و زمينه گرا قرار داد و گفت: هر اندازه از شروع سالهاي انقلاب دورتر مي شويم نگاه زمينه گرا بيشتر مسلط شده است.
وي سپس تحولات انقلاب اسلامي در عرصه موسيقي را به سه دوره تقسيم كرد و گفت: دوره نخست مربوط به سالهاي ۵۷ تا ۶۸ است، دوره دوم فاصله سالهاي ۶۸ تا ۷۶ را دربرمي گيرد و از سال ۷۶ تا ۸۳ دوره سوم ناميده مي شود.
اين پژوهشگر گفت: در دوره نخست كه به سالهاي ۵۷ تا ۶۸ برمي گردد ديدگاه فقهي امام(ره) به سه دوره: نفي، احتياط و تأييد ضمني با استناد به سخنراني ها و استفتائات اختصاص دارد.
وي افزود: از مجموع ۳۴ مقاله و ۱۲ كتاب مورد بررسي در خصوص نگاه علماي ديني به موسيقي در اين پژوهش، سه مقاله فقهي يعني معادل ۸۲/۸ درصد و يك كتاب از دوازده كتاب فقهي معادل ۳۳/۸ درصد به دوره نخست اختصاص دارد.
به گفته وي شكل گيري نهادهاي دولتي جهت صدور مجوز براي توليد آثار موسيقي و كنسرت ها(مركز سرود ۶۰ و انجمن موسيقي ۶۴) و واحد موسيقي حوزه هنري در سال ،۶۰ حجم پايين كنسرت ها بر اساس آمارهاي پراكنده، پايين بودن ميزان توليد آثار موسيقي نسبت به ساير دوره ها از جمله ويژگي هاي اين دوره مي باشد.
اين پژوهشگر تصريح كرد: در اين دوره تأثير مباحث فقهي از طريق به كار نبردن اصطلاح موسيقي و به جاي آن سرود و آهنگ هاي انقلابي، بلاتكليفي وضعيت موسيقي، شكل گيري سه حوزه موسيقي شامل مجاز، بينابيني و ممنوع و ممنوع بودن تك خواني خانم ها و عدم پخش تصاوير سازها به همراه تسلط نگاه متني به موسيقي ديده مي شود.
وي با اشاره به اين كه آمار دقيقي از تعداد كنسرت هاي دوره نخست در دست نيست، گفت: اما بر اساس اطلاعات پراكنده در اين سالها، تعداد كنسرتها كمتر از ۱۰۰ اجرا بوده و از اين ميان سهم كنسرت هاي موسيقي كلاسيك ايران كمتر از ۵۰ كنسرت در سال به تهران اختصاص دارد.
به گفته ميثمي در سال ،۵۸ تعداد ،۴۱ سال ،۵۹ ۴۲ سال و سال ،۶۴ ۴۴ كنسرت موسيقي كلاسيك ايراني اجرا شده است.
ميثمي اظهار داشت: در اين دوره ۱۰ مقاله از ۳۴ مقاله فقهي معادل ۴۱/ ۲۹ درصد و هفت كتاب از ۱۲ كتاب فقهي معادل با ۳۳/۵۸ درصد ارائه شده است.
وي در عين حال گفت كه افزايش نسبي كنسرت هاي موسيقي كلاسيك ايران در تهران و بسياري از شهرستانها(به عنوان مثال در سال ۱۳۷۷ صد و چهل و چهار كنسرت موسيقي كلاسيك ايراني و مقامي در تهران)، تداوم جشنواره موسيقي فجر، ارتقاي نسبي آمار توليد شده آثار صوتي، آموزش موسيقي(افتتاح رشته كارشناسي موسيقي در دانشكده هنرهاي زيبا و مجتمع دانشگاهي هنر، هنرستان پسرانه موسيقي در اصفهان) از جمله ويژگي هاي اين دوره است.
وي افزود: ارائه چهار مجوز آموزشگاه موسيقي از سال ۷۳ تا ۷۶ معادل با ۳۶/۲ درصد درصد، آموزش موسيقي در ادارات كل وزارت ارشاد، آزاد شدن موسيقي كلاسيك ايران و غرب، قرار گرفتن موسيقي كلاسيك ايران در رأس انواع موسيقي، ممنوعيت موسيقي پاپ و صداي خانم ها به صورت تك خواني و تداوم عدم پخش تصاوير نوازندگان و سازها و تسلط نسبي ديدگاه زمينه گرا از خصوصيات اين دوره است.
ميثمي با استناد به گزارش فرهنگي وزارت ارشاد در سال ۷۱ گفت: در اين سال ۲۴۰ برنامه سرود و موسيقي سنتي و كلاسيك اجرا شده است.
وي افزود: همچنين بر اساس گزارش مركز سرود در سال ۷۲ نيز، ۱۴۴ برنامه موسيقي سنتي و مقامي و ۲۶ موسيقي كلاسيك غربي اجرا شده است.
به گفته اين پژوهشگر دوره سوم كه فاصله سالهاي ۷۶ تا ۸۳ را دربرمي گيرد ديدگاه مقام رهبري در مورد مباحث فقهي و موسيقي تداوم مي يابد.
ميثمي ادامه داد: در دوره سوم ارائه مجوز آموزشگاه هاي آزاد موسيقي از رشدي ۱۰۰ درصدي برخوردار است به نحوي كه از سال ۷۳ تا پايان ۸۳ در مجموع ۲۵۴ آموزشگاه آزاد هنري مجوز فعاليت گرفتند.
به گفته وي ، ارايه ۲۱ مقاله از ۳۴ مقاله فقهي معادل ۷۶/۰۶ درصد و چهار كتاب فقهي از ۱۲ كتاب معادل ۳۳/۰۳۳ درصد، راه اندازي خانه موسيقي به عنوان نهاد صنفي در سال ،۷۶ ارتقاي كنسرت ها نسبت به دوره هاي قبل، افزايش نسبي كنسرت هاي پاپ و قرار گرفتن در مرتبه دوم، رشد آثار صوتي موسيقي نسبت به دوره هاي قبل از خصوصيات اين دوره است.
اين پژوهشگر در عين حال گفت كه قرار داشتن موسيقي كلاسيك در مرتبه نخست تا سال ۸۰ و سپس موسيقي پاپ ايراني، رشد روزافزون جشنواره هاي پاپ، جوانان، دانشجويان سراسر كشور، بانوان(ياس) از ديگر مشخصه هاي اين دوره است.
وي ادامه داد: برگزاري همايش ها و سخنراني هاي پژوهشي، آموزش موسيقي(راه اندازي كارشناسي ارشد در دانشگاه هنر) صدور مجوز ۲۵۰ آموزشگاه آزاد موسيقي در تهران و شهرستانها و تسلط ديدگاه زمينه گرا از ويژگي هاي اين سالها است.
ميثمي در خصوص تأ ثيرات فقهي اين دوره اظهار داشت: آزاد شدن موسيقي پاپ ايراني و نزديك شدن اين نوع موسيقي به مرتبه نخست، ممنوعيت تك خواني خانم ها، عدم پخش تصاوير نوازندگان و سازها از جمله مشخصات اين دوره است.
ميثمي در پايان خواستار تشكيل شورايي از مسئولان اجرايي و متخصصين و هماهنگي نهادهاي اجرايي موازي و فعال در عرصه موسيقي (ارشاد، صدا و سيما و حوزه هنري) شد.
وي همچنين گفت كه از سال ۶۱ به بعد در مجموع چهار هزار و ۳۹ كاست موسيقي مجوز انتشار گرفته اند.
دكتر محمد فاضلي:
درصد شنوندگان موسيقي در جامعه
مهمترين سخنراني اين همايش، به ديدگاه ها و پژوهش هاي دكتر محمد فاضلي برمي گشت. دكتر فاضلي كه موضوع سخنراني خود را «بررسي تجربي مصرف موسيقي و فعاليت موسيقايي در شهر تهران» نام نهاده بود، گفت: سرمايه فرهنگي خانواده پدري افراد و سرمايه فرهنگي خود افراد نيز به شدت با ميزان دقايق گوش دادن به موسيقي رابطه مستقيمي دارد.
اين پژوهشگر گفت: كساني كه از سرمايه فرهنگي بهره مند هستند، بيشتر موسيقي را براي رسيدن به حالت روحي و معنوي، تمركز، كار كردن يا به خاطر آوردن گذشته استفاده مي كنند اين در حالي است كساني كه از سرمايه فرهنگي بي بهره هستند، موسيقي را فقط براي گذران وقت، ايجاد هيجان يا لذت محض استفاده مي كنند.
به گفته وي، كنترل متغير پايگاه اقتصادي و اجتماعي نشان مي دهد كه عامل تعيين كننده ميزان هزينه اي كه فرد در يك سال براي خريد آلبوم هاي موسيقي انجام مي دهد، تحت تأثير سرمايه فرهنگي افراد است.
اين پژوهشگر تصريح كرد: بايد سرمايه فرهنگي جامعه را به عنوان عنصر مهم براي رسيدن به جامعه اي كه عدالت فرهنگي در آن بالاتر باشد، جدي گرفت.
فاضلي همچنين معتقد است كه موسيقي پاپ در جامعه ما شكست خورده است.
به گفته وي در فضاي پس از انقلاب اسلامي و پس از دو دهه كار در حوزه پاپ شواهد نشان مي دهد كه موسيقي پاپ شكست خورد.
وي در ادامه گفت كه در پژوهش خود با استفاده از ابزار پرسشنامه و به صورت پيمايشي در سطح ۲۲ منطقه شهر تهران يك حجم نمونه را انتخاب كرده كه براساس مقدورات هزينه اي طرح و تجربه بررسي فعاليت و مصرف فرهنگي خانوار در شهرهاي مختلف كشور ۸۰۰ نفر انتخاب شده اند.
فاضلي با بيان اينكه، جامعه اي كه غناي فرهنگي داشته باشد دچار عوارض منفي موسيقي نمي شود. افزود: هنوز ژانرهاي كلاسيك در حوزه موسيقي كشور حرف اول را مي زنند و ترس ما از مواجه با جهاني شدن بي دليل است.
به گفته وي سياست فعال و سياست فرهنگي قوي تر مي تواند ما را در تعامل با جهان قرار دهد و موقعيت ما را حفظ كند.
فاضلي در خصوص سن گوش دادن به موسيقي گفت: براساس اين پژوهش در كل نمونه، افراد به طور متوسط گوش دادن به موسيقي را از سن
۵/۱۰ سالگي آغاز كرده اند.
به گفته وي، ميانگين سن آغاز گوش دادن به موسيقي در افراد زير ۳۰ سال برابر ۶۲/۹ و براي افراد بالاي ۳۰ سال برابر با ۶۲/۹ و براي افراد بالاي ۳۰ برابر با ۵۴/۱۱ است.
وي در خصوص مجراي آشنايي با موسيقي گفت: در كل نمونه ۷/۲۱ درصد از طريق تلويزيون، ۹/۱۸ درصد از طريق راديو، ۴/۱۸ درصد از طريق دوستان و ۱/۱۳ درصد از طريق برادر خود با موسيقي آشنا شده اند.
به گفته وي ۹/۳۴ درصد افراد بالاي ۳۰ سال (كساني كه قبل از انقلاب با موسيقي آشنا شده اند) از طريق راديو، ۵/۲۲ درصد با تلويزيون و ۵/۱۲ درصد از طريق دوستان با موسيقي آشنا شده اند.
وي تصريح كرد: در افراد زير ۳۰ سال، ۸/۲۲ درصد از طريق دوستان، ۱/۲۱ درصد تلويزيون، ۵/۱۷ درصد برادر و ۹/۶ درصد آنها راديو مجزاي آشنايي با موسيقي بوده است.
وي با بيان اين كه بيش از ۷۸ درصد جامعه نمونه به موسيقي گوش مي كنند، تصريح كرد: ۵/۸ درصد آنها موسيقي دوست دارند ولي به دلايلي نمي توانند گوش دهند و ۱/۴ درصد افراد (يعني يك بيست و پنجم افراد) اصلاً موسيقي دوست ندارند و گوش نمي دهند.
اين پژوهشگر ادامه داد: ۵/۷ درصد افراد خيلي كم و اتفاقي موسيقي گوش مي دهند. فاضلي همچنين گفت كه ۷/۶۰ درصد نمونه بررسي شده به طور متوسط هفته اي ۹۷۷ دقيقه به موسيقي گوش مي دهند.
وي ادامه داد: ۸/۷ درصد افراد هفته اي ۲ هزار و ۱۴۲ دقيقه موسيقي گوش مي كنند و ۲/۵ درصد افراد به طور متوسط هفته اي سه هزار و ۷۷۴ دقيقه موسيقي گوش مي كنند و ۴/۰ درصد افراد به طور متوسط هفته اي چهار هزار و ۹۶۰ دقيقه موسيقي مي شنوند.
اين پژوهشگر در پايان درباره ميزان آشنايي و مهارت موسيقيايي گفت: درحالي كه ۸۴ درصد افراد هيچ آموزش موسيقايي نديده اند و ۱۶ درصد افراد يك بار يا بيشتر در كلاس موسيقي شركت مي كنند، اما به موسيقي گوش فرا مي دهند.
علي خسروي: رابطه منفي وضعيت اقتصادي و سطح تحصيلات با نوع موسيقي
در ادامه اين پژوهش رابطه وضعيت اقتصادي و تحصيلات خانواده و نوع موسيقي كه افراد گوش مي كنند رابطه اي منفي شناخته شد.
وي با بيان اينكه اين پژوهش در ميان ۲۶۰ دانشجوي دختر و پسر دانشگاه هاي تهران و در گروه سني ۱۸ تا ۲۵ سال به بررسي تأثيرات روان شناختي انواع موسيقي عامه پسند ايراني پرداخته شده، تصريح كرد: براساس يافته هاي پژوهش در حالي كه موسيقي كوچه بازاري رابطه مستقيمي با هيجانات دارد، اما ميان گوش كردن به موسيقي سنتي و دستگاهي با هيجانات رابطه منفي وجود دارد.
به گفته اين پژوهشگر هنري، موسيقي كلاسيك ايراني ثبات عاطفي بيشتر، آرامش يكنواخت تر و راحتي بيشتري را به همراه مي آورد و علاقمندان به اين نوع موسيقي به راحتي مي توانند با موقعيت هاي بغرنج و استرس زا بدون برآشفتگي و يا رفتارهاي نارسا برخورد كنند.
وي گفت: خاستگاه هاي شكل گيري هر نوع موسيقي از جمله عامه پسند چند جانبه است و تنها زمينه هاي شخصيتي و يا جامعه شناختي گرايش ها را به وجود نمي آورد.
خسروي ادامه داد: سهم بازار، توليد و تبليغات براي توليد و فروش را در شكل گيري خاستگاه هاي رواني و اجتماعي نبايد فراموش كرد، بازار در ايجاد سليقه ها نقش بسيار چشمگيري دارد و نقش هايي مي آفريند كه جوانان و نوجوانان در مسير آن قرار مي گيرند و آن را ايفا مي كنند.
به گفته وي در اصل بسياري از هيجان هايي كه زاييده مناسبات اقتصادي و رفتاري جوامع شهري است در آثار موسيقي به جوانان القا مي شود و نيازهايي را به وجود مي آورد.
به گفته وي در پنج دهه اي كه موسيقي عامه پسند و خصوصاً پاپ ايراني رواج و رشد چشمگيري داشته، كاركردهاي مختلف آن در جامعه همانند غرب، روي داده است.
اين پژوهشگر موسيقي تصريح كرد به عنوان مثال موسيقي كوچه بازاري و پاپ ايراني به بيان نيازها، هيجان ها و سرگشتگي ها و پرسش هاي نسل جوان پرداخته و خاستگاه افكار و هيجان هاي جواناني شده كه براساس تمايلات و پرسش هاي خود به شكل دلخواه به موسيقي مي پردازند. اگر چه موسيقي پاپ ايراني همچون پاپ كشورهاي غربي چندان بي پروا نبوده كه به مسائل و تحريكات گوناگون بپردازد.
حسن وخشور: قوانين متغير موسيقي را دچار بحران كرده است
يكي از بحران هاي اصلي جريان هويت موسيقي كلاسيك از نظر استادان اين بخش وجود قوانين متغير در قبال موسيقي است.
حسن وخشور سخنران ديگر هشتمين نشست پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات ضمن اعلام اين مطلب گفت: عدم آشنايي عامه مردم نسبت به موسيقي ايراني، ترويج موسيقي غيرايراني اختلاف نظر استادان موسيقي در شيوه هاي موسيقي در ايجاد بحران در حوزه موسيقي تأثير بسياري دارد.
وي در ادامه گفت: براساس يافته هاي اين پژوهش، تدوين شيوه هاي تدريس اصولي، حضور در صحنه هاي بين المللي در حفظ و ارتقا موسيقي تأثير بسياري دارد.
به گفته وخشور، آموزش صحيح، به وجود آوردن آثاري مبتني بر رديف، تدريس موسيقي در مدارس، برگزاري همايش ها و جشنواره ها، اجراي كنسرت و پخش آن در صدا و سيما، تربيت افراد متخصص، درك درست موسيقي دانان از زمان و خلق آثار جديد و مدرن نيز موجب حفظ جايگاه موسيقي مي شود.
وي در ادامه راه هاي ممكن در خصوص نوگرايي هويت موسيقي سنتي ايراني از نظر مدرسان را برشمرد و گفت: نوگرايي با حفظ سنت، نوگرايي با حفظ اصالت موسيقي ايراني، استفاده از آثار ماندگار قوي، تلفيق با موسيقي غربي و تنوع و ايجاد جذابيت در آثار خلق شده در ايجاد ابتكار در عرصه موسيقي نقش مهمي ايفا مي كند.
اين پژوهشگر موسيقي تصريح كرد: براساس يافته هاي اين پژوهش ارتقا شناخت عامه مردم از موسيقي ايراني، آموزش موسيقي در مدارس، نظارت بر امور آموزش و عملكرد، توسعه دانشگاه ها و هنرستان ها و آموزش هاي صحيح تأثير بسياري در بهبود آموزش موسيقي دارد.
به گفته وي، فرهنگ سازي از طريق رسانه هاي ملي، تدوين متون و متدهاي آموزشي يكسان و مشخص، تأمين بودجه، برگزاري كلاس هاي تخصصي و كارگاه هاي آموزشي براي مدرسان، آشنا نمودن عامه مردم با سازهاي ايراني، ارج نهادن به پژوهش، به كارگيري مدرسان متخصص و توانا در امر تدريس در تحول آموزش موسيقي نقش مهمي را ايفا مي كند.
وخشور همچنين گفت كه براساس يافته هاي اين پژوهش كه بخشي از آن در ميان هنرجويان آموزشگاه هاي آزاد موسيقي و هنرستان ها انجام شده، مشخص شد كه آموزش و برنامه ريزي درسي مراكز آزاد موسيقي و هنرستان هاي دولتي در مقايسه با ساير رشته هاي تحصيلي از انسجام كمي و كيفي چنداني برخوردار نيست.
به گفته وي آنچه بيش از هر چيز در اين مراكز به چشم مي خورد پراكندگي شيوه هاي تدريس و برنامه ها و متون آموزشي و روش هاي غيركلاسيك براي جذب بيشتر هنرجويان با هدف كسب درآمد بيشتر است.
وي تصريح كرد: يكي از شيوه هاي اساسي براي تدوين و برنامه ريزي و اصلاح و بازسازي روش هاي آموزشي، ارزيابي كمي و كيفي آموزش هنرجويان و وضعيت آنها در مراكز آزاد و هنرستان هاي موسيقي است.
به گفته وي آنچه كه نبايد فراموش شود اين است كه در اين مراكز در كنار آموزش، هويت موسيقي نيز شكل مي گيرد.