سه شنبه ۲۸ تير ۱۳۸۴
مروري بر تجربه عضويت در شركت هاي هرمي و پيامدهاي آن
من پرزنت نمي شوم
001266.jpg
وسوسه عضويت در شركت هاي هرمي و كسب درآمدهاي هنگفت و سود «زود و زياد» و كم زحمت طي سالهاي اخير بسياري را گرفتار كرده است. اين قبيل شركت ها ابتدا در ايران با «پنتاگونا» پا به عرصه فعاليت گذاشتند، پس از چندي تب پنتاگونا فروكش كرد. در دو، سه سال اخير نام «گلدكوئيست» بر سر زبانها افتاده است و هر كس ديگري را به عضويت در آن ترغيب مي كند. سال گذشته موضوع آنچنان بالا گرفت كه دستگاه قضايي كشور ناچار از مداخله شد تا از حقوق شهروندان حمايت كند. بعد از چندي مجلس نيز وارد ماجرا شد و گروهي از نمايندگان مجلس طرحي براي ممنوعيت تأسيس و فعاليت  شركت هاي هرمي ارائه كردند.مقاله زير ضمن مروري بر تجربه عضويت در يكي از اين شركت ها، پيامدهاي آن را مورد نقد و بررسي قرار داده است.
در طول دوران زندگي، شايد كم باشند دوستاني كه بتوان به آنها اعتماد كرد و كم هستند انسان هايي كه ضمن اينكه به منافع خود توجه دارند، كمي هم به فكر منافع و حقوق ديگران باشند. زماني كه چنين انسان هايي در مسير زندگي انسان قرار مي گيرند، هيچ چيز خوشحال كننده تر از آشنايي با آنها نيست. از همين روي معمولاً آدم  با اين دوستان و آشنايان رازهاي شخصي و مشكلات خصوصي خود را در ميان مي گذارد و همواره نظرات آنها جايگاه خاصي در تصميم گيري هاي افراد دارد.
روزي يكي از همين دوستان ، مرا دعوت به جلسه اي كرد كه قرار بود به مدت ۲ ساعت راجع به شغلي كه در هفته ۴۰ هزار دلار درآمد دارد صحبت كنيم، براي من ديپلمه كه با هزاران زحمت و سختي توانسته بودم شغلي براي خود دست پا كنم و ساعت ها براي كسب يك درصد اين درآمد كار مي كردم، هيچ چيز جالب تر و بهتر از اين پيشنهاد نمي توانست باشد. تمام مدتي را كه براي رفتن به جلسه وقت داشتم، در اين فكر بودم كه اين چه كاري است كه در عرض يك هفته ۴۰ هزار دلار درآمد دارد، تازه كار سختي هم نيست، حتي كار ساختماني با روزي ۲۰ هزار تومان درآمد هم، كل درآمد هفتگي اش به چند درصد اين مبلغ نمي رسد، پس اين چه جور كاري است كه اين همه درآمد دارد، حتماً كاري توليدي است كه احتمالاً به روش چيني توليد مي كند و اگر اين طور باشد انگار كشوري كه اين همه برايش خون دل مي خورديم، دارد واقعاً پيشرفت مي كند. حتماً اين كار توليدي هزاران نفر كارگر دارد!! چه خوب شد، هم ما به نان و نوا مي رسيم، هم وضع مملكت خوب مي شود، هم هزاران نفر بيكار، كار پيدا مي كنند.
شايد اين جلسه از معدود جلساتي بود كه براي تشكيل اش اين همه شوق در درونم وجود داشت. من مي توانستم، روزهايي را در خيال خود مرور كنم، كه ديگر از اين همه كار سخت و طاقت فرسا خبري نيست و آرزوهاي مادي من برآورده شده است. من به اندازه اي پول خواهم داشت كه مي توانم، چندين هزار نفر را صاحب خانه و ثروت كنم. ۴۰ هزار دلار در هفته!! حتي خوابش را هم نمي ديدم. ولي حالا به من كاري پيشنهاد شده بود كه اين ميزان درآمد را نصيب من مي  كرد. نه تنها نصيب من، نصيب خانواده ام، نصيب كشورم و نصيب همه كساني كه محتاج پول هستند.
انسان ها زماني كه در موقعيت ايده آل قرار مي گيرند، قوه خيالشان با نهايت قدرت كار مي كند. چرا كه ماده خامي در اختيار دارد و از آن كاخ هاي پوشالي مي سازد ، بعد از چند دقيقه آن را ويران كرده و يكي بهتر از آن را مي سازد، همه فقيران را ثروتمند مي كند، همه جرم ها را از بين مي برد، هم زنداني ها را آزاد مي كند و... شايد هم جنبه هاي منفي در كار باشد، به حساب مديري كه اذيتش كرده است مي رسد، با صاحب خانه اي كه براي گرفتن اجاره خانه سر ماه او را تحت فشار قرار داده تسويه حساب مي كند و ...
001269.jpg
من ترجيح مي دادم در زندگي كه براي من هديه اي از جانب خداست، رنج و سختي بكشم، درد و تحقير نداشتن پول را تحمل كنم اما پرزنت نشوم، اما پول و حاصل دسترنج خود و هموطنانم را دو دستي تقديم بيگانه نكنم.
بالاخره عقربه هاي ساعت، زماني را نشان مي دادند كه قرار بود جلسه تشكيل شود، من طبق معمول همه كارهايم چند دقيقه اي ديرتر به خانه دوستم رسيدم، ظاهراً به غير از من افراد ديگري هم براي جلسه دعوت شده بودند. اما قيافه دو نفر كاملاً متفاوت بود، آنها از همان چيزي كه تحصيلكرده ها به آن ظواهر مدرن مي گفتند كاملاً بهره مند بودند.
بعد از معرفي ما توسط دوستم، معلوم شد كه همين دو نفر مسئول همان كار پردرآمدند. تيپ و شخصيت اين دو نفر نشان نمي داد، به كاري مشغول باشند كه خدا و خلق خدا از آن راضي باشند. تنها كساني از اين كار رضايت دارند كه گويا همان ۴۰ هزار دلار را دريافت مي كنند. در هر حال چند دقيقه اي نگذشت كه آنها شروع به چيدن مقدمه اي براي توضيح شيوه و نوع كار كردند. مقدمه اي كه براي بيشتر حضار جذاب و جالب بود، در حالي كه حال مرا به هم مي زد. مقدمه اي كه مرا نه انسان بلكه بسان يك ابزار مي دانست و در تلاش بود با قبولاندن اين مسئله به من، نوع كار اين ابزار را شرح دهد، بعد از اين مقدمه، رسماً اعلام شد كه آن دو با پرزنت كردن حضار، امكان شروع به كار را براي آنها فراهم مي آورند. جريان پرزنت كردن و نوع شيوه آن مسأله اي است كه نگارنده اميدوار است در مقاله  ديگري به طور مبسوط به توصيف آن بپردازد.
در هر حال در پايان، قرار بر اين شد كه ما از آنها، سكه هايي بخريم و با فروش آنها به افراد ديگر، به درآمد مورد نظر برسيم. مدت پرزنت كردن آنها دو ساعت طول كشيد. دو ساعتي كه انبوه سؤالات درون من، تمام تاريخ و هويت و مذهب مرا، جلوي چشمانم آورده بود تا بدانم كه چرا ما، چرا آن تمدن بزرگ و عظيم، رو به انحطاط گذاشت؟! ۴۰ هزار دلار براي چه چيز؟ چه كاري انجام مي شود؟ چه چيزي توليد مي شود؟ اين كه من سكه را از كسي بخرم وديگران را نيز به خريد آن ترغيب كنم و تنها در قبال اين عمل ۴۰ هزار دلار دريافت كنم، چگونه مي توان نام كار بر آن گذاشت. كاري كه مولاي بزرگمان آن را بهترين تفريح خوانده، كاري نبود كه با آن جيب هاي مردم بيچاره را خالي مي كنند، بلكه كاري بود كه براي انجام آن عرق مي ريختي و عرق ريختن تو، سندي براي حلال بودن لقمه و درآمدي بود كه از آن كار عايد انسان مي شد.
۲۸ سال كار و زندگي به من آموخته بود كه حتي براي ۴۰ هزار دلار در هفته هم نبايد شرافت و وجدان انسانيم را زير پا بگذارم. ديگر همنشينان من، در سوداي اين مبلغ مدهوش بودند و من در مدهوش بودن آنها متحير. باورم نمي شد دوستم و بسياري از كساني كه به آنها اعتماد داشتم اين گونه به كشورشان خيانت كنند.
به من وعده داده شد كه ۴۰ هزار دلار دريافت مي كنم، اما شركتي كه در آن سوي مرزها بود، به چه ميزان از حاصل دسترنج هموطنان ما بهره مند مي شد كه اين مبلغ را به من مي داد؟ چه ميزان  ارز هر روز با اين به اصطلاح كار از كشور خارج مي شد؟
به كشوري كه تنها متعلق به ما نبود بلكه فرزندان و نوادگان ما نيز در آن حق زندگي داشتند. از جايم بلند شدم و در حالي كه اشك چشمانم را گرفته بود، با صداي بلند گفتم، شما ديگر چرا؟ شما كه حداقل زندگي متوسطي داشتيد. شما كه خدا روزي كافي براي زندگي آبرومند در اختيارتان قرار داده بود، شما ديگر چرا؟
من هم مي دانستم پول در جامعه ما چقدر ارج و قرب دارد، اما  نمي دانستم تا به اين حد مهم شده است كه انسان همه چيز را به خاطر آن زير پا بگذارد. به من وعده داده شد كه ۴۰ هزار دلار دريافت مي كنم، اما شركتي كه در آن سوي مرزها بود، به چه ميزان از حاصل دسترنج هموطنان ما بهره مند مي شد كه اين مبلغ را به من مي داد؟ چه ميزان  ارز هر روز با اين به اصطلاح كار از كشور خارج مي شد؟ و...
نه من ترجيح مي دادم در زندگي كه براي من هديه اي از جانب خداست، رنج و سختي بكشم، درد و تحقير نداشتن پول را تحمل كنم اما پرزنت نشوم، اما پول و حاصل دسترنج خود و هموطنانم را دو دستي تقديم بيگانه نكنم. اما اين تنها سؤال من نبود كه چرا، آنهايي كه تا اين حد قابل اطمينان بودند تا اين حد ساده لوحند؟  و يا شايد تا اين حد سست ايمان كه به راحتي زر دنيا با تزوير دنيا درهم مي آميزد و دين و آيين آنها را مي گيرد؟ بلكه سؤال ديگرم اين بود كه چرا بايد به چنين شركت  هايي اجازه فعاليت در داخل كشور داده شود؟ چرا دستگاه قضايي كشور از فعاليت آنها جلوگيري نمي كند؟ من هم مي دانستم كشور من با اين همه ثروت و با اين همه امكانات بالقوه، اين نوع و شكل زندگي برازنده اش نيست و علاوه بر آن نيكو مي دانستم كه اگر نظارت درستي بود، ديگر محال بود آدمي مثل دوست من با اين سن و سال براي شركت خارجي ارز جمع كند. من همه اينها را مي دانستم، اما هيچ يك از آنها، پرزنت شدن را كه به نظر من خيانت به كشور و بر خلاف دين و اخلاق انساني است را توجيه نمي كرد.
سيد احمد حسيني

افسردگي۸۲ درصد جوانان مصرف كنندمواد مخدر
ايسنا: معاون اجتماعي وزير كشور با اشاره به نتايج تحقيق درخصوص ميزان شيوع سوءمصرف مواد محرك، انواع داروهاي روانگردان، الكل و سيگار در ميان بيش از ۸ هزار نوجوان و جوان ۱۵ تا ۳۵ سال مناطق ۲۲ گانه تهران گفت: ۴ درصد جامعه آماري، داروي روانگردان، ۲/۷ درصد مواد محرك، ۲۶ درصد الكل و ۲۰ درصد سيگار مصرف مي كنند.
اشرف بروجردي در گفت وگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري دانشجويان ايران افزود: همچنين ۴۸ درصد اين افراد سابقه مصرف سيگار در خانواده را دارند.
به گفته دبير شوراي اجتماعي كشور بر اساس اين بررسي كه در ۴۵۰ مكان از جمله در دانشگاهها، مدارس، پاركها، فرهنگسراها، سينماها، مشاغل و حرف، بيمارستانها، آموزشگاه ها و...صورت گرفته است، ۱۲ درصد مصرف كنندگان مواد روانگردان از افسردگي خفيف، ۵/۳ درصد از افسردگي متوسط و نيم درصد از افسردگي شديد رنج مي برند.
همچنين ۵/،۱۱ ۳ و نيم درصد مصرف كنندگان مواد محرك به ترتيب دچار افسردگي خفيف، متوسط و شديد هستند.
وي همچنين خاطرنشان كرد: ۵/۱۰ درصد مصرف كنندگان الكل داراي افسردگي خفيف، ۵/۲ درصد متوسط و نيم درصد داراي افسردگي شديد بوده و بيشترين درجه افسردگي در ميان مصرف كنندگان سيگار مشاهده شده است؛ به گونه اي كه ۲۲ درصد از افسردگي خفيف، ۹ درصد از افسردگي متوسط و ۲ درصد از افسردگي شديد رنج مي برند.
معاون اجتماعي وزير كشور تصريح كرد: بر اين اساس بطور ميانگين ۱۳ درصد جامعه آماري تحقيق داراي افسردگي خفيف، ۴ درصد افسردگي متوسط و نيم درصد افسردگي شديد دارند.
بروجردي افزود: ۷/۱۱ درصد مصرف كنندگان سيگار داراي خانواده سيگاري و ۱/۸ درصد خانواده غيرسيگاري و
۶/۳۶ درصد افراد غيرسيگاري جامعه آماري تحقيق داراي خانواده سيگاري و ۶/۴۳ درصد داراي خانواده غير سيگاري هستند.وي به ايسنا گفت: همچنين ۵/۲۶ درصد مصرف كنندگان الكل داراي سابقه مصرف در خانواده و ۵/۴۹ درصد داراي سابقه مصرف در ميان فاميل بودند.به عبارتي
۵/۱۵ درصد مصرف كنندگان الكل و ۸/۱۰ درصد غيرالكلي ها داراي خانواده الكلي هستند.
دبير شوراي اجتماعي كشور با اشاره به علل گرايش به مواد مذكور خاطرنشان كرد: ۵/،۲۳ ،۲۹ ۵۳ و ۵/۴۳ درصد مصرف كنندگان داروهاي روانگردان، مواد محرك، الكل و سيگار داراي خانواده متشنج هستند.به گفته وي ۹/۲ درصد مصرف كنندگان روانگردان ها و ۹/۴ درصد مصرف كنندگان مواد محرك، ۸/۲۱ درصد مصرف كنندگان الكل و ۳/۱۹ درصد مصرف كنندگان سيگار متاهل و بقيه مجرد هستند.
بروجردي همچنين با اشاره به اين كه حدود ۷۰ درصد جامعه آماري اين تحقيق داراي مدرك تحصيلي متوسطه و ديپلم بوده و فوق ديپلم و ليسانس، ابتدايي و راهنمايي و فوق ليسانس و بالاتر و حوزي و بي سواد به ترتيب مدارك تحصيلي بعدي را تشكيل مي دهند، افزود: ۵/۸۲ درصد جامعه آماري تحقيق فوق داراي مشكل افسردگي نرمال، ۱۳ درصد افسردگي خفيف، ۴ درصد افسردگي متوسط و نيم درصد افسردگي شديد بوده، همچنين ۲۴ درصد نيز از مشكل عصبي رنج مي بردند.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |