ياد
نوشته اي به ياد مرحوم مجتبي ميرزاده
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نمي شود
نوشته زير را بهزاد خدارحمي از شاگردان استاد زنده ياد مجتبي ميرزاده نوشته است كه همانند قطعات ساخته و يا آرشه كمانچه جناب ميرزاده از فضايي احساسي و عاطفي برخوردار است.
انالله و انا اليه راجعون
شب است و شروع زمزمه ها و نجواي پاك فرشتگان شب است و زمان غليان احساسات و سازندگي يك هنرمند و يك حقيقت و ثبت يك واقعيت.
* امشب يكي از شبهائيست كه ستارگانش حامل پيغامي تلخند براي عاشقاني كه مي دانند ملواني با جثه اي كوچك، زباني به شيريني عسل و چشماني به رنگ پاك دريا سوار بر عرشه يك كشتي پر از احساس كه بر روي دريايي از هنر و بلندآوازگي و غيرت به حركت بوده كه عنقريب به صخره هاي ناجوانمردانه زمان برخورد و شكسته شده. كماكان در اين ساحل، هميشه منتظر نشسته ايم تا شايد باد موافق، بوئي از كشتي در هم شكسته و آن ناخداي هميشه عاشق به مشاممان برساند:
چون خيل عظيم عاشقان، ياري بودم در كنارش در كسوت شاگردي، دردها، غصه ها و شاديهايمان را هرازگاهي بهم گره مي زديم، گاه صداي خنده هامان، گاه گريه هامان فضاي خانه يا استوديوها را منقلب و گاهي بگومگوهامان. آنها كه از نزديك با او در ارتباط بودند مي دانستند كه او هميشه دريائي آرام و مطمئن بود به قدري زلال كه مي توانستي اعماق وجودش را به راحتي ببيني، او هيچ وقت قصد پست و مقام نداشت .از پنجه هاي افسانه اي و از لابلاي سيم هاي سازش كه از قلب ميليونها انسان پاك مي گذشت با دنياي مادي خداحافظي كرده بود. درويشي بود در كسوت و قداست يك تربت پاك، افسانه سازي بودكه از پيچ و خمهاي پست ترين مكانهاي هنري تا اوج رفيع و دست نيافتني پرعظمت ترين سكوهاي هنري دنيا پر كشيده و صداي ناله عشق سر داده بود و بي دليل نابغه موسيقي ايران نناميدنش.
نابغه اي كه چون اسلافش در اوج عزت و بلندمرتبگي در كنار سفره هر نيازمندي با خلوص هنرمندانه اش نشست و اجازه داد تا با او همنشين شوند تا سايه رحمت و فيضي از هنرش بر سر سائل و مريدش گسترده شود. او رفت... او رفت تا همنشيني با خوباني را برگزيند كه در محفل و سلوكشان معرفتي به پهناي حقيقت هاي روشن و ملموسي كه انسانهاي زميني ناآگاه از وجودشان نيستند به اصل و واقعيت خود كه همانا صدق، پاكي، عاشقي و دوست داشتن واقعي بود برسد. او رفت تا زخمها، بدبيني ها و كژانديشي ناجوانمردانه حاسدان و تنگ نظران را همراه با جسم ظريف خود زير خروارها خاك دفن و روح بزرگ و رفيع خود را در عرش ملكوت به پرواز درآورد... يادش گرامي .
با عرض تسليت به پيشگاه محترم خانواده معزاي سيدمجتبي ميرزاده و جمع دوستان و آشنايان حاضر و عاشقان با احساس آن مرحوم .آرزوي مغفرت و علو درجات استاد را از خداوند رحمان خواهانم.
|