دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۴
نگاهي بر استراتژي آينده اصلاح طلبان پيشرو
پوست اندازي يا اپوزيسيون قانوني
001782.jpg
ياسر مرادي
انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري را مي توان مرزبندي جديد گروه هاي سياسي دانست از جمله گروه هايي كه تقسيم بندي قبلي خود را به هم زده و در قالب جديدي وارد عرصه انتخابات شدند را مي توان جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب ناميد كه با جدا شدن رسمي از بدنه احزاب ۱۸گانه دوم خرداد، دست به ائتلاف با نيروهاي ملي-مذهبي و نهضت آزادي زدند و جبهه دموكراسي خواهي يا اصلاح طلبان پيشرو را تشكيل دادند. اين جريان علي رغم تبليغات گسترده كانديدايشان يعني مصطفي معين نتوانستند جايگاهي بهتر از رتبه پنجم را در انتخابات كسب كنند. اين جريان در مرحله دوم نيز با شعار «جلوگيري از اختناق» به طور جدي به حمايت از هاشمي رفسنجاني پرداختند ولي باز هم برنده ميدان نبودند و اكنون در حالي بايد به حيات سياسي خود ادامه دهند كه هيچ يك از نهادهاي مدني انتخابي را در اختيار ندارند و اين تجربه جديدي براي اين جريان است. از اين رو در اين مطلب با نگاهي به سابقه اين نحله سياسي به تحليل موضع گيري هاي اخير سران آنها و استراتژي آينده آنها خواهيم پرداخت.
جبهه مشاركت، چگونگي تشكيل
جبهه مشاركت را مي توان نماد طبقه «چپ مدرن» دانست. جرياني كه با چپ سنتي كه در اوايل انقلاب به فعاليت مي پرداخت كمتر شباهتي دارد.
پس از دورماندن جناح چپ از قدرت از سال ۶۸ به بعد ، برخي فرزندان جناح چپ سنتي ، رو به سوي تجدد و نوآوري و بازنگري در عقايد سابق خود آورده و براي موفقيت در مبارزات سياسي به سمت تأكيد بر توسعه سياسي و گسترش احزاب روي آوردند. چپ مدرن تعدادي از دانشجويان خط امام بودند كه روزي از ديوار سفارت آمريكا بالا رفته بودند. نمايندگان اين جناح در دولت سازندگي به ويژه در حوزه هاي فرهنگي حضور فعال داشتند اما همگي پس از مدتي صحنه را به طور كامل ترك كردند. اين جريان برخلاف نسخه سنتي خود با تندروي و دولتي شدن صرف امور مخالف است.
حزب مشاركت و يا به عبارت بهتر بدنه اصلي جبهه دوم خرداد بنا به اهدافي نظير ايجاد انسجام دروني جبهه اصلاحات بعد از سال ۷۶ و دراختيار گرفتن مجلس ششم در سال ۷۸ توسط تعدادي از اعضاي مؤثر ستادهاي انتخاباتي رياست جمهوري خاتمي و برخي از اقوام از جمله برادر ايشان تشكيل شد.
جبهه مشاركت در اقدامي معنادار در زمان تأسيس، نام جبهه را بر خود نهاد و از قرار گرفتن زير چتر واژه حزب گريزان بود. جبهه مشاركت در واقع با كوله باري از هويت هاي متنوع چپ اسلامي متولد شد. شايد به دليل همين تنوع بود كه سران حزب بيش از آن كه خويش را وارث چپ اسلامي بدانند مايل بودند نماينده جنبش اصلاحات قلمداد شوند از اين رو در اساسنامه حزب راه را براي ورود اعضاي احزاب ديگر باز گذاشتند و در جمع بيش از يكصد نفري اعضاي مؤسس خود نه تنها نام ها پر از تشكل هاي موازي چپ (از جمله سازمان مجاهدين انقلاب، انجمن اسلامي معلمان، انجمن اسلامي مدرسين و...) را گنجاند بلكه سدي در راه ورود سمپات هاي گروه هايي چون كارگزاران سازندگي هم قرار ندادند. همين ويژگي باعث شد مشاركت در مدت كوتاه فعاليت خود، بتواند نبض جريان دوم خرداد را دراختيار بگيرد.
مشاركت در بطن كار
سيدمحمد رضا خاتمي برادر رئيس جمهور و نفر اول انتخابات تهران در انتخابات مجلس ششم دبير كلي اين حزب را به عهده گرفت و سعيد حجاريان، سيدمصطفي تاج زاده و محسن ميردامادي، نيز به عنوان تئوريسين هاي اين حزب فعاليت خود را آغاز كردند.
اعضاي شوراي مركزي اين حزب در سالهاي گذشته مختلف بودند ولي در اين ميان مي توان به افرادي نظير محمدرضا عارف، حبيب ا... بي طرف، سيدصفدر حسيني، علي شكوري راد، محمد نعيمي پور، عباس عبدي، عبدا... رمضان زاده، هادي خانيكي، الهه كولايي، رجبعلي مزروعي، محمدحسين شريف زادگان، حسين كاشفي، محمود حجتي، هادي قابل، حسين واله، داوود سلماني، ناصر خالقي و... اشاره كرد، افرادي كه يا در دولت حضور دارند يا بعداً از سران مجلس ششم شدند. رئيس جمهور كه از ابتدا با تشكيل حزبي به رياست خود مخالف بود اين بار از اقدام نزديكان خود استقبال كرد ولي خود رأساً وارد اين حزب نشد. اولين گام انتخابات مجلس ششم بود كه مشاركتي ها توانستند پيروزي زودهنگامي را كسب كرده و بسياري از كرسي هاي مجلس را تصاحب كنند و يكي از قوي ترين فراكسيون هاي پارلماني را به رياست محسن ميردامادي تشكيل دهند. ارائه طرح ها و لوايح سياسي، نطق هاي آتشين، امضاي نامه هاي سياسي، تحقيق و تفحص هاي مختلف از نهادهايي كه مديريت آنها اصلاح طلب نبودند، همگي در راستاي سياست هاي اين حزب دنبال مي شد. اما اينگونه اقدامات با مخالفت هاي جدي احزابي همچون مجمع روحانيون، حزب همبستگي و حتي كارگزاران مواجه شد.
مشاركت در دور دوم انتخابات رياست جمهوري خاتمي نيز بار اصلي را به دوش كشيد اما در انتخابات دور دوم شوراها احساس كرد كه بايد بيشترين سهم را در ليست اين جبهه داشته باشد لذا همين امر مانع از ائتلاف در اين جبهه شد و نهايتاً سه ليست جداگانه از دل جبهه دوم خرداد بيرون آمد.
اسفند سال ۸۱ زماني بود كه پس از چند پيروزي پياپي، هيچ كدام از ليست هاي جبهه دوم خرداد نتوانستند راهي به درون شوراي شهر بيابند. اين بار ليست غيرسياسي ائتلاف آبادگران به شوراي شهر راه يافت. انتخابات بعدي در اسفند سال ۸۲ برگزار شد و جبهه مشاركت ترجيح داد برخلاف مجمع روحانيون در اين انتخابات شركت نكند. البته اين تصميم بعد از استعفاي تعدادي از اعضاي اين حزب از مجلس ششم و تحصن ۲۰ روزه آنان صورت گرفت.
001779.jpg
جبهه مشاركت در انتخابات رياست جمهوري
پس از عدم موفقيت اين حزب در دو انتخابات پياپي، اعضاي مشاركت تنها راه باقي ماندن در قدرت را انتخابات رياست جمهوري و تصاحب كرسي رياست قوه مجريه دانستند. آنان كه اختلافات جدي را در مجلس ششم با مهدي كروبي تجربه كرده بودند تصميم گرفتند گزينه اي را كه به گرايشاتشان نزديك باشد وارد عرصه انتخابات كنند اما اين گزينه در عين حال احتمال رد صلاحيتش هم كم باشد ازاين رو مصطفي معين را وارد عرصه رقابت كردند.
معين با مشكل جدي كمبود محبوبيت مطرح بود و به عبارت بهتر براي مردم چهره اي ناشناخته به شمار مي آمد ازاين رو سران اين جبهه سعي كردند از افراد شناخته شده به عنوان مشاوران و اعضاي كابينه احتمالي وي استفاده كنند. لذا محمدرضا خاتمي، الهه كولايي، محسن ميردامادي، بهزاد نبوي، صفايي فراهاني و... به عنوان تيم معين به مردم معرفي شدند. معين بيشتر سعي خود را در جذب آراي خاموش به عمل آورد ولي پس از مدتي سعي كرد غير از اين قشر و خواص و دانشگاهيان كه عمده هواداران معين را تشكيل مي دادند به توده هاي مردم هم روي آورد. معين در تبليغات انتخاباتي خود از حقوق شهروندي، دموكراسي خواهي، آزادي سياسي، ارتقاي سطح دانشگاه ها، اصلاح قانون اساسي و... دم زد. شعارهايي كه امروزه براي مردم ديگر جذابيتي نداشت.
نكته مهم در استراتژي جديد اين حزب پس از عدم ائتلاف با مهدي كروبي و حمايت نكردن از وي اين بود كه مشاركت به همراه سازمان مجاهدين انقلاب عملا از جبهه دوم خرداد جدا شده و به ائتلاف با ملي _ مذهبي ها و نهضت آزادي دست زدند. افرادي كه در جريان انقلاب فرهنگي و تصفيه نيروهاي غيرخودي در دفتر تحكيم وحدت در اوايل انقلاب دست به حذف جريانات ملي _ مذهبي و نهضت آزادي زده بودند پس از دو دهه براي پيشبرد اهداف انتخاباتي خود به ائتلاف با همان جريان ها اقدام كردند و اين امر به عنوان يكي از پارادوكس هاي جريانات سياسي در تاريخ ثبت گرديد. اين امر از تغيير چيدمان هاي سياسي كشور به صورت رسمي خبر مي دهد و اين كه عبارات و مرزبندي هايي نظير اصلاح طلب و اصول گرا ديگر كاربردي ندارد. اين امر تا جايي پيش رفت كه مصطفي معين حتي نسبت به صحت نامه امام(ره) نسبت به نهضت آزادي خدشه وارد كرد . اين حمايت معين از دوستان جديد خود از سوي برخي منسوبين به مجمع روحانيون كه در دفتر نشر آثار امام(ره) فعاليت دارند بي پاسخ نماند.
شكستي دوباره
پس از اعلام نتايج مرحله اول، مصطفي معين به جايگاهي بهتر از رتبه پنجم دست نيافت ازاين رو اعضاي مشاركت پس از برخي توجيه ها و اظهارات، تصميم گرفتند در مرحله دوم از هاشمي رفسنجاني حمايت كنند.
حتي مصطفي معين كه در ابتدا اعلام كرده بود در انتخابات مرحله دوم شركت نخواهد كرد، پس از مدتي به اعلام حمايت از هاشمي پرداخت. روش هاي تبليغاتي مشاركت در اين يك هفته براي هاشمي نيز بيش از آن كه تبليغي براي هاشمي باشد، در راستاي تخريب كانديد اي مقابل هاشمي بود. سراسر شهر روي بيلبوردها نوشته شده بود: «رأي به هاشمي، براي جلوگيري از اختناق» ولي اين روش هم كارساز نيفتاد و جبهه مشاركت دريافت كه در اين انتخابات هم بازنده شده و حال بايد از رأي مردم تمكين كند.
در مورد علل شكست اصلاح طلبان در اين انتخابات مواضع بسياري اتخاذ شده اما سعيد حجاريان در اين باره چنين مي گويد كه مشكل ما در انتخابات و جريان اصلاحات اين بود كه جنبش اصلاحات «سر» نداشت. اما «دم» آن بسيار دراز بود. نلسون ماندلا هم ليدر جنبش بود و هم رئيس دولت، اما آقاي خاتمي نپذيرفت كه ليدر اين جنبش شود. من به او پيشنهاد كردم كه بيايد ليدر اين جنبش شود اما او نپذيرفت. پس اكنون بايد به دنبال اين بود كه ليدر جنبش را پيدا كرد.
محمدرضا خاتمي نيز در پاسخ به سئوالي درباره عدم اقبال عمومي از گفتمان جبهه مشاركت در انتخابات رياست جمهوري گفت: ما نتوانستيم گفتمان خود را براي توده هاي مردم ترجمه كنيم. اما اين به معناي شكست گفتمان نيست بلكه به علت اشكال در ارتباط با مردم است. دبيركل جبهه مشاركت در اين زمينه به شكل گيري طبقه متوسط جديدي در جامعه ايران اشاره مي كند: ما درصدديم اين طبقه را مخاطب خويش قرار دهيم. گرچه هيچ حزبي به لحاظ طبقه اجتماعي نمي تواند خود را صاحب پايگاه بداند چراكه اين طبقات هنوز شكل نگرفته اند. اما آينده ايران در دست اين طبقه اي است كه در حال شكل گيري مي باشد.
استراتژي آينده حزب مشاركت
استراتژي آينده جبهه مشاركت هنوز براي سران آن به صورت كامل مشخص و تعيين نشده است. مشاركت تجربه جديدي را پيش رو دارد. اين حزب از زمان تأسيس تا به حال همواره درون قدرت حضور داشته و پست هاي كليدي را در اختيار داشته است و اين اولين بار است كه مردم در هيچ يك از نهادهاي مدني انتخابي، هيچ جايگاهي را براي مشاركت در نظر نگرفته اند.
مصطفي معين كه به نظر مي رسيد صرفا براي مصارف انتخاباتي به ميدان آمده بود بعد از انتخابات صرفا از تشكيل بانك اطلاعات حاميان و فعالان ستاد خود خبر داده است و خبر چنداني از وي به گوش نمي رسد.
كولايي همچنين گفت: جبهه مشاركت ايران اسلامي به منظور تأمين اهداف خود و تحقق نيازها و خواسته هاي مردم، با رويكردي مثبت به فضاي آينده جامعه، از تمامي ظرفيت هاي قانوني استفاده خواهد كرد.
سعيد حجاريان تئوريسين مطرح مشاركت در تحليل هاي اخير خود اذعان داشته كه تبليغات احمدي نژاد خواست اصيل مردم را در نظر گرفت كه بسيار ماهرانه تر از مبارزات تبليغاتي رقبايش بود.
حجاريان ادامه مي دهد: «احمدي نژاد روي چند شكاف كار كرد، همراه با فقر و عليه ثروت، مردمي و نه دولتي بود و با مردم مذهبي عليه سكولاريسم بود. مجلس، شوراي شهر و رياست جمهوري (كه همگي از دست ما خارج شده اند) هيچ كدام به ما كمك نخواهد كرد اما ما به اپوزيسيون و از نوع غيرخشن آن تبديل مي شويم. اپوزيسيون غيرقانوني در اروپا و آمريكا نمي تواند هيچ كاري انجام دهد. آنها بيهوده هستند.» به هر حال، از نظر ائتلاف هاي سياسي سه فرض براي جبهه مشاركت متصور است. در صورت اول اين جريان بايد ائتلاف خود با ملي مذهبي ها و نهضت آزادي را در جبهه دموكراسي خواهي ادامه دهد.
محمدرضا خاتمي در مورد روند شكل گيري جبهه فراگير دموكراسي و حقوق بشر چنين مي گويد بحث هاي فراواني در جريان است. شكل گيري يك جبهه گسترده با اهداف بلند نيازمند كار نظري مفصلي است. ما در خود حزب بعد از انتخابات به اين امر پرداخته ايم و ديدگاه هاي خود راجع به اصول و مباني، چارچوب ها؛ وظايف و اعضاي تشكيل دهنده را بررسي كرده ايم و بعد با گروه هاي متمايز ديگر رايزني خواهيم كرد و انشاءالله براساس ملاك هاي قابل قبول كه بتواند طيف هاي گسترده اي از احزاب نهادهاي مدني و افراد را شامل شود اين جبهه در آينده نزديك تشكيل خواهد شد. در حزب كليه اركان عليرغم ديدگاه هاي كمي متفاوت درباره اصل جبهه تاكيد دارند كه بايد به عهد خود وفا كنيم و بنابراين تماميت حزب براي اين جبهه آمادگي دارد.
از سوي ديگر، حجاريان اعتقاد دارد كه بايد در آينده در قالب جبهه دموكراسي خواهي مطالبات خود را پيگيري كنيم. او تاكيد مي كند كه در اين جبهه يك هيات مديره شكل مي گيرد كه تصميمات از اين هيات مديره منتج مي شود. به گفته او جبهه دموكراسي خواهي مي تواند از حزب موتلفه تا نهضت آزادي را شامل شود و تاكيد كردكه ما با تمام اين گروه ها مي توانيم همكاري كنيم. البته او قبول دارد كه «مشاركت» بايد از خودش اصلاح را آغاز كند و به قولي خود را بتكاند. فرض دوم اين است كه مشاركت پس از اعلام حمايت از هاشمي در مرحله دوم به جبهه احتمالي هاشمي با نام جبهه اعتدال بپيوندد و با اين اقدام سعي در افزايش قدرت سياسي خود داشته باشد. خاتمي در مورد ادامه همكاري نسبي پيش آمده در دور دوم انتخابات رياست جمهوري با هاشمي چنين مي گويد: همكاري ما با آقاي هاشمي منحصر به اعلام حمايت ما از ايشان در دور دوم و فعال شدن ستادها در اين يك هفته بود ما راه مشخصي داريم هنوز آقاي هاشمي اعلام نكرده اند چه مي خواهند بكنند. فرض سوم ادامه حضور مشاركت در جبهه دوم خرداد مي باشد. خاتمي در اين باره نيز چنين مي گويد:«تصور ما اين است؛ جبهه اصلاحات دچار تحول شده، مرزهاي آن جابجا شده است و ائتلاف هاي جديد صورت گرفته و خواهد گرفت. به نظر من مهم ترين تحول اين خواهد بود كه جريان هايي كه فقط اسم بودند و هيچ فعاليتي نداشتند از گردونه خارج خواهد شد.»
حجاريان هم در جبهه اصلاحات را شامل سه گروه مي داند گروه اول رفرمرها (اصلاح طلبان ناپيگير) هستند كه حفظ شرايط موجود را دنبال مي كنند و از نتايج اصلاحات مي ترسند. پس به دنبال آينده نيستند. اينان يك گام به پيش مي روند و دو گام به عقب باز مي گردند. در مقابل اين گروه، رفرميست ها (اصلاح طلبان حرفه اي) قرار دارند. اين گروه دوم به دنبال اصلاحات سيستماتيك در اصول پايه است. اينان دنبال رويه ها و آدم ها نيستند بلكه دنبال نتيجه هستند. مي گويند نتيجه هر چه باشد مي پذيريم و تا پايان بازي، با رعايت قواعد آن و بدون برهم زدن بازي، آن را دنبال مي كنند و گروه سوم محافظه كاران هستند. حجاريان البته راديكال ها را بخش كوچكي از اصلاح طلبان مي داند اما آنان را فاقد تأثير مي داند. با اين حال او مي گويد كه در اين جبهه جديد همه بايد حضور داشته باشند .
به هر حال با توجه به اظهارات دبير كل مشاركت به نظر مي رسد كه فرض اول احتمال تحقق بيشتري داشته باشد و مشاركت فعاليت هاي خود را در قالب جبهه دموكراسي خواهي ادامه دهد در اين صورت اين امكان وجود دارد كه اين جريان نيز همانند نهضت آزادي و ملي مذهبي به حاشيه رانده شود.
مشاركت در حال حاضر در جايگاه حساسي قرار دارد. طبق نظر صريح سران اين جريان، مشاركت قصد دارد در جايگاه جريان منتقد دولت به انتقاد از عملكرد دولت و مجلس بپردازد. در اين زمينه اگر اين جبهه به انتقادهاي سالم و سازنده دست بزند كه قطعا براي مردم و دولت و كل نظام مفيد خواهد بود ولي اگر دست به اقدامات تخريبي بزند قطعا هم موجب كم كارآمدي دولت مي شود و هم جايگاه خود را نزد افكار عمومي تنزل خواهد داد.
از سوي ديگر جبهه مشاركت نوعي پوست اندازي را در دستور كار خود قرار داده است و به احتمال زياد در كنگره آتي خود تغييراتي را در شوراي مركزي، دفتر سياسي كميته ها و حتي دبير كل خواهد داشت. خاتمي ضمن تأييد اين خبر اظهار كرده كه اميدواريم حزب ما هم بتواند پوست اندازي كند. حجاريان هم حتي صريح تر به اين موضوع اشاره كرده و از تغيير دبير كل مشاركت خبر داده است .به هر حال، همه چيز در دست خود مشاركتي هاست. اينكه بخواهند به انتقادي سازنده و در راستاي منافع ملي دست بزنند يا اينكه اقدامات تخريبي را در پيش گيرند و در نهايت اينكه از رأي مردم تمكين كنند و يا اينكه...

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |