يكشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۴
هنر
Front Page

با آغاز بيستمين جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان
سود و زيان ادبيات
001845.jpg
مريم كريمي
ترجمه فراوان آثار ادبي اين پرسش را پيش رو مي گذارد كه در صورت پذيرش كپي رايت توسط ايران، چه نتايجي بر ادبيات ما مترتب مي شود؟ اين موضوع زماني مهمتر جلوه مي كند كه آثار اندكي از ادبيات امروز ايران به كشورهاي ديگر راه مي يابد. به اين ترتيب بحث پيوستن يا نپيوستن ايران به كپي رايت مي تواند دامنه گسترده اي به خود بگيرد. به نظر مي آيد اهل ادبيات و آنها كه دستي در ادبيات دارند در اين زمينه داراي نظري واحد نيستند. آنچه مي خوانيد گزارشي است از آراي چند تن از صاحبنظران عرصه ادبيات كشورمان.
كپي رايت و پيوستن يا نپيوستن به آن از مباحثي است كه در طي اين سالها افراد مختلفي درباره آن نوشته و صحبت كرده اند و در سالهاي اخير نيز توجه بسياري از حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي را به خود جلب كرده است. اما آيا واقعاً  اين توجه ها جدي تلقي مي شوند و گره اي از موضوع مبهم و بحث برانگيز پيوستن يا نپيوستن مان به كپي رايت را بازكرده اند؟آيا در مورد بخش حقوقي كپي رايت متوليان مربوط همه جوانب را بررسي كرده اند و به نتيجه مطلوب رسيده اند؟آيا مترجمان و اهل قلم مي توانند با كپي رايت و شرايطي كه از اين امر حاصل مي شود همراه شوند؟ آيا همه راضي اند از پيوستن و يا همه موافقند با نپيوستن؟
در اين ميان هنجارهاي جامعه را چگونه مي توان با كپي رايت يكنواخت كرد؟
مي توان تعداد سؤالات را به دهها و صدها رساند. در همين حال امسال عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني پذيرفته شد و مي رود تا چند سال آينده عضويت ايران، عملي شود.كامران پارسي نژاد در اين باره توضيح مي دهد: متأسفانه تب پذيرش قانون كپي رايت مدت مديدي است كه كشور را فرا گرفته و بسياري از منتقدين امور فرهنگي و ادبي، متفق القول پذيرش اين قانون را در شرايط كنوني به نفع ملت ايران و جامعه  ادبي هنري كشور نمي دانند.
اين مترجم يادآور مي شود: با اين اوصاف باخبر شديم كه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بدون ارائه دلايل منطقي به صورت يكجانبه اين قانون را مورد تأييد قرار داده است و قصد دارد به ناشران خارجي حق التأليف بدهد. يقيناً تصميم گيري در اين مورد مي بايست توسط مراجع ذيصلاحي چون مجلس يا دولت صورت پذيرد.
او معتقد است: تصويب چنين قوانيني يك جريان ملي به حساب مي آِيد و بايد آحاد مردم نسبت به اين مسأله و شرايط وقوع آن آگاه باشند.
پارسي نژاد متذكر مي شود: همين چندي پيش بود كه خانم سيمين دانشور طي مصاحبه اي انجام اين عمل را ناشايست قلمداد كرد و گفت اين كار اصلاً  در شرايط كنوني به صلاح ايران نيست. اين در حالي است كه برخي شيفتگان تمايل شديدي به چنين كاري دارند و به اين صورت مسأله را توجيه مي كنند كه ما نبايد كاري كنيم كه غربيان چهره بدي از ما متصور شوند يا اين كه اگر چنين كاري نكنيم غربيها ما را دزد ادبي قلمداد مي كنند. بايد به اين مسأله مهم توجه كنيم كه در حال حاضر قانون كپي رايت هيچ گونه منفعت ملي براي كشور ما ندارد .از ديرباز خارجيان كتب اصلي و مهم سرزمين ما را آزادانه مورد بهره وري قرار داده اند و تجربيات ناب و ارزشمند ما را تصاحب كرده اند، بايد پذيرفت كه ادبيات ما و ساير رشته هاي علوم انساني در دوره معاصر فاقد گويايي و اعتبار گذشته است و عدم تمايل غربيان در ترجمه آثار ايراني گواه اين مدعاست.وي مي افزايد: غربيان خود مي دانند كه آنچنان گرايشي به امر ترجمه آثار ما را ندارند و در عوض اين ايرانيان هستند كه در پي ترجمه آثار غربي مي باشند. پس فشارهاي پشت پرده خود را افزايش مي دهند تا چنين امري صورت پذيرد.
پارسي نژاد از سوي ديگر مي گويد: غرب با بوجود آوردن پديده روشنفكري در كشورهاي اسلامي جهان سوم شرايط مناسبي براي دست يازيدن به اهداف استعماري خود فراهم كرده است. با توجه به اطلاعاتي كه چندي پيش در كتاب ماه كودك و نوجوان منتشر شد گويا يك سري شركتهاي نيمه خصوصي هم تأسيس شدند كه اين شركتها زماني مي توانند فعاليت خود را اجرا كنند كه قانون كپي رايت تصويب شود و در چنين شرايطي مي توانند به كار تجارت خود بپردازند. پارسي نژاد عنوان مي كند: در شرايط كنوني نبايد عده اي از متوليان امور فرهنگي در فكر منافع خرد و كوچك خود باشند. بايد اين مسأله به صورت ملي نگريسته شود آنچنان كه عموم مردم با ماجراي فناوري هسته اي ايران برخورد مي كنند.
وي در نهايت درباره پيوستن يا نپيوستن به كپي رايت مي افزايد: فعلاً چيزي عايد كشور ما نمي كند بايد وضع تغيير كند و سياستگذاري ها عوض شود و همانطور كه سينماي خود را به غرب قبولانديم ادبياتمان را هم به آنها بشناسانيم تا آن وقت يك سري كتابها به آنها معرفي شود و ما هم از آثار آنها ترجمه كنيم.
اما مهدي غبرايي مترجم ديگر كشورمان در اظهار نظري مي گويد:با پيوستن به كپي رايت با همه عواقب و پيامدهايش موافقم. او درباره دليل موافقتش با پيوستن به كپي رايت توضيح مي دهد كه: ما بايد قواعد جهاني را بپذيريم و اگر نه كه اصلاً به پيوستن فكر نكنيم. اگر الان نياز است پس بايد بپذيريم.
وي معتقد است: اگر پذيرفتيم خب ما بايد مسائلي را رعايت كنيم و لازمه اش اين است كه كپي رايت را هم بپذيريم هر چند كه در كوتاه مدت قيمت كتاب و بقيه مسائل به عنوان مشكلي ديده مي شوند اما مسأله حيثيتي است.
غبرايي مي گويد: البته كپي رايت تنها شامل كتاب نيست بلكه استفاده هاي كامپيوتري را هم شامل مي شود كه قيمت سرسام آوري پيدا مي كنند و به قيمتي جهاني مي رسند. اما طبق ارزيابي كارشناسان در مورد كتاب خيلي تغيير نمي كند. ما مي توانيم در خيلي از موارد از ناشر اجازه بگيريم و به دليل تيراژ پاييني كه داريم تخفيف بگيريم.
مهدي غبرايي يادآور مي شود: از دوباره كاري و ترجمه هاي چندگانه جلوگيري مي شود با اين حال ضرري هم دارد يعني من در نقش يك مترجم سابقه دار مدعي ام كه مي توانم از عهده ترجمه برخي كتابها برآيم اما اگر مترجم تازه كاري سراغ اثري برود ممكن است يك اثر خوب حرام شود ولي در كل موافق پيوستن به كپي رايتم و حتماً بايد بپيونديم.
علي عبداللهي هم معتقد است: بايد وارد اين پيمان شويم هر وقت كه باشد چون چاره اي نداريم. اگر بخواهيم با دنيا بده بستان داشته باشيم ضروري است كه اين پيمان را بپذيريم. او متذكر مي شود: ولي كپي رايت آن طور هم كه خيلي ها فكر مي كنند مشكل نيست. آنها هم با درك شرايط كشور ما آنچنان چيزي از ما نمي گيرند هر چند كه در يك نگاه كلي باعث تغييراتي در بازار نشر مي شود. از سويي مترجمان بايد مجوز بگيرند و از سويي كيفيت ترجمه بالا مي رود و كتاب هم گرانتر مي شود به هر حال اين پيوستن زماني بايد انجام شود. من موافقم خودم به عنوان يك مترجم در ترجمه هايم از طريق اينترنت با صاحبان آثار صحبت مي كنم و وضعيت چاپ كتاب و تيراژ در ايران را براي آنها توضيح مي دهم و آنها هم در مقايسه با آثار جهاني براي ما حساب نمي كنند.
حميد سبزواري هم در اين باره معتقد است: من تأكيد مي كنم دوستان و عزيزاني كه در اين جريانها دخيل هستند نقش مستقل بودن مملكت مان را در تمام صحنه ها فراموش نكنند .ما ملتي هستيم با فرهنگ خاص خودمان كه به آن در دنيا مي نازيم مي خواهم كه پايه هاي اين ساختمان عظيم را سست نكنند و گذشته هايمان را به دست فراموشي نسپارند و سعي كنند از آنچه خودمان داشته ايم ارتزاق كنيم. سبزواري افزود: در جريان كپي رايت هم خيلي مداقه نداشتم. اما سخنم اين است اگر غربيها ثروت به دستمان بدهند به جاي زهر نمي پذيرم. نمي گويم از همه علوم و فنون آنها صرف نظر كنيم بايد آنها را بگيريم و تجربه كنيم و اگر ديديم سودي هست آن را به كار بنديم.
در غير اين صورت من هر تحفه اي را از غرب نخواهم گرفت. بايستي خوب انديشه كنيم و در آن كار كنيم ببينيم اصلاً  مقصود و مقصدشان چيست اگر زيان بخش نيست و گرهي از كارمان مي گشايد كه اشكالي ندارد اما اگر به متون گذشته و مكتبي ما دستبرد بزنند و چهره هاي فرهنگي مان را مخدوش كنند ما به هيچ عنوان نبايد به آنها تن بدهيم.

كارنامه مولوي پژوهي در جهان

يكصدوهفتادوششمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه با عنوان «هشتاد سال با مثنوي» به مناسبت فرارسيدن روز بزرگداشت مولانا، هشتم مهرماه در حضور جمع گسترده اي از علاقه مندان و صاحب نظران در خانه كتاب برگزار شد.
در ابتداي اين نشست علي اصغر محمدخاني، دبير شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي درخصوص اقبال جهاني به مولانا و مثنوي تصريح كرد: بدون ترديد مولوي يكي از محبوب ترين شاعران جهان اسلام است كه گستره نفوذ فكري او از بوسني تا بنگال را دربرگرفته است. امروزه پس از گذشت هشتصد سال از تولد مولانا و انتشار صدها كتاب و مقاله درباره او به زبان هاي مختلف دنيا، محبوبيت نويني در غرب براي مولانا ايجاد شده است. مولانا شخصيتي است كه تاكنون شروح و تفاسير فراواني بر مثنوي او در شبه قاره تأليف شده است. امروزه سه گفتمان درخصوص مولانا در چند دهه اخير در غرب ايجاد شده كه عبارتند از: گفتمان پژوهشي و دانشگاهي، گفتمان عرفاني و صوفيانه و گفتمان مردم پسند و تجارتي، اين سه گفتمان هم زمان اما جدا از هم، هركدام به مسير خود ادامه مي دهند.
وي در ادامه سخنان خود درخصوص آشنايي غربيان با مولانا اظهار داشت: آغاز آشنايي غرب با مولانا به بيش از دويست سال بازنمي گردد. سرويليام جونز كه اغلب كشف وجود ارتباط ساختاري و لغوي بين زبان هاي هند و اروپايي را به او نسبت مي دهند با ترجمه هايي كه در سال هاي دهه ۱۷۷۰ از فارسي به انگليسي صورت داد، تحسين و توجه خوانندگان را در سراسر اروپا نسبت به زيبايي شعر فارسي برانگيخت و اين امر سبب شد زبان فارسي در صف مقدم مطالعات شرق شناسي بريتانيا قرار بگيرد. پس از او در جهان انگليسي زبان ادوارد براون، ديباچه منثور دفتر اول مثنوي را ترجمه كرد و شاگردش نيكلسون تصحيح و شرح و ترجمه مثنوي را به انگليسي صورت داد و درحقيقت خود را وقف مولانا كرد. كوشش بعدي توسط آرتور جان آربري، مترجم قرآن به زبان انگليسي صورت گرفت. او فيه مافيه، گلچيني از رباعيات مولانا، دويست حكايت از مثنوي و چهارصد غزل مولانا را به انگليسي درآورد.
سردبير كتاب ماه ادبيات و فلسفه درخصوص توجه به مولانا در تحقيقات آلماني زبان ها تصريح كرد: در غرب پيش از همه مولانا در جهان آلماني زبان، دل از مردم مغرب زمين ربود. در زبان آلماني با دو دسته از افراد مواجهيم: كساني كه به تحقيق درباره مولانا و افكار و آراء او پرداختند و كساني كه آثار او را ترجمه كردند. از نخستين افرادي كه به مولانا توجه كردند مي توان به هامر پورگشتال و فردريش روكرت اشاره كرد كه با ترجمه آثار مولانا رويكردي نسبت به او در جهان آلماني ايجاد كردند و بعدها اين مسير از سوي محققاني چون هلموت ريتر، فريتس ماير، آن ماري شيمل پي گرفته شد.
محمدخاني درباره وضعيت اقبال به مولانا در زبان فرانسوي گفت: در فرانسه اقبال به مولانا همانند آلمان نبوده است و از اواخر قرن هجدهم ترجمه و شرح مثنوي در فرانسه آغاز شد اما هرگز به چاپ نرسيد. چراكه در فرانسه به واسطه حضور لويي ماسينيون نگاه ها معطوف به حلاج بود، حتي هانري كربن هم كه به عرفان اسلامي توجه داشت، بيشتر به سهروردي پرداخت، پل نويا نويسنده كتاب تفسير قرآن در زبان عرفان، تحقيقاتي درباره عرفان دارد و نگاه مختصري به آراء مولانا. اما از افرادي كه در جهان فرانسه زبان به مولانا توجه كرده اند مي توان خانم ميروويچ را نام برد كه با همكاري محمد مكري گزيده هايي را به فرانسه ترجمه و در اين زمينه تحقيقاتي كرده است.
محمدخاني درباره مولوي پژوهي در ايتاليا اذعان داشت: الساندرو، بائوزاني درباره تاريخ ادبيات فارسي آثاري را نوشته و در آنها مختصري به مولانا اشاره داشته است. بنابراين مي توان گفت مولانا به اندازه اي كه در كشورهاي آلماني، فرانسوي يا انگليسي زبان مشهور است، در ايتاليا شهرت ندارد.
وي درباره افرادي كه در جهان انگليسي زبان باعث شهرت مولانا شدند، اظهار داشت: در قرن بيستم در جهان انگليسي زبان توجه به مولانا بيشتر شد. ازجمله كساني كه به اين امر پرداختند مي توان به كالمن باركس اشاره كرد كه ترجمه هاي او از مولانا به صورت شعر آزاد بود و اين ترجمه ها در شهرت مولانا در آمريكا بسيار مؤثر افتاد. در دهه هاي گذشته افرادي چون جاناتان استار، شهرام شيوا، ديپك چوپرا و هلمينسكي در شناخت مولانا در ميان آمريكاييان بسيار تأثيرگذار بودند. در ميان محققان انگليسي زبان نيز مي توان به فعاليت هاي ويليام چيتيك و فرانكلين لوئيس اشاره كرد.
وي در پايان سخنان خود درخصوص نحوه ارج نهادن به مقام والاي مولانا گفت: ايرانيان بايد توجه بيشتري به ميراث معنوي مولانا داشته باشند و برنامه هاي مختلفي را براي روز بزرگداشت مولانا در نظر بگيرند كه متأسفانه در ايران دانشگاه ها و نهادهاي فرهنگي كمتر به اين مسئله توجه دارند. وي افزود: اين كه هر روز طرفداران مولوي در جهان با قرائت آثار ترجمه شده مولوي به زبان هاي مختلف، خود را با همدلان ايراني خويش پيوند مي زنند. مسئوليت ايران را به عنوان مييراث دار مولوي در جهان دوچندان كرده است و تأسيس مركز و بنيادي با نام مولوي با هدف هدايت و ساماندهي مولوي پژوهي در ايران و جهان، امري ضروري است.وي در پايان اشاره كرد: امسال هم زمان با بزرگداشت مولوي در ايران در بيش از ۴۰ كشور جهان بزرگداشت اين شاعر ايراني با همكاري رايزني هاي فرهنگي و كرسي هاي زبان فارسي برگزار مي شود.
در ادامه اين نشست دكتر محمد خوانساري درخصوص داستان هاي مثنوي تصريح كرد: مولانا ژرف ترين و والاترين دقايق عرفاني را مانند شراب كهن در جام داستان مي ريزد و ساقي وار آن را به جرعه نوشان عرفان تقديم مي كند و از آن شراب همه از خود بي خود مي شوند. اما داستان براي مولوي به منزله ظرف و پيمانه است و محتوا هدف است. به همين سبب نيز معمولا شارحان آثار او بيشتر به مظروف توجه كرده اند و هم و غم خود را مصروف تأويلات عرفاني آثار او نموده اند و به ظاهر داستان ها چندان توجهي نشده است.وي در ادامه افزود: اين داستان ها با اين كه هدف اصلي نبوده اند اما از لحاظ قصه گويي، بيان و صورتگري قهرمانان در اوج هستند. در هر داستان كشش و جذبه مخصوصي است كه خواننده را مجذوب و مسحور مي كند و او را به نوعي با قهرمان داستان هم نشين و هم راز مي سازد. مولوي شاعر قصه هاست.
در ادامه اين نشست دكتر مصطفي گرجي تحليلي درخصوص مثنوي پژوهي در هشتاد سال گذشته ارائه كرد. وي درخصوص نگاه مولوي به سخن خود تصريح كرد: مهم ترين و متمايزترين مشخصه مولوي نوع نگاه او به سخن است. برخلاف شاعران گذشته كه گاه نگاهي انتقادي و حتي كوبنده نسبت به شعر داشتند، مولانا هنگامي كه از سخن و شعر خود ياد مي كند، ياد كردنش همراه نوعي احترام به خود است. پس از آن آقاي نظام اف از تاجيكستان به ارائه گزارشي درخصوص رويكرد تاجيك ها به آثار مولانا و انديشه هاي او پرداخت.
پايان بخش اين نشست اجراي گروه موسيقي صبا به سرپرستي و خوانندگي فاضل جمشيدي بود كه به مناسبت بزرگداشت مولوي اشعاري از مولانا را براي اجرا انتخاب كرده بودند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |