فريبا مسعود پورشيرازي
قطعنامه اخير شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي كه بعد از يك هفته تلاش هاي سنگين و رايزني هاي فشرده ديپلماسي هيأت جديد ايران و طرف مقابل در وين صادر شد را مي توان مرحله نويني در مسير دو سال و نيمه پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران تلقي كرد.
دكتر علي رضا اكبري رئيس مؤسسه پژوهش هاي راهبردي «تصميم» يكي از صاحبنظران مسائل بين المللي است كه نگاه نقادانه به روند مذاكرات ايران دارد. او ضمن نقد بعضي از رفتارهاي ديپلماتيك سابق از استراتژي «تعامل متوازن» به عنوان راهبرد تيم جديد در مذاكرات دفاع مي كند.
همشهري در راستاي ارائه ديدگاه هاي مختلف درخصوص پرونده هسته اي ضمن انتشار اين گفت وگو پيگير ديدگاه هاي ديگر در اين زمينه خواهد بود. متن اين گفت وگو ر بخوانيد.
* به عنوان اولين سوال بفرماييد تحليل شما از روند پرونده هسته اي كشورمان از آغاز تاكنون چيست؟
- موضوع فعاليت هسته اي ايران تقريباً از سه سال پيش به عنوان يك پرونده ساخته و پرورده شد و تلاش شد تا اين موضوع در افكار عمومي هم به صورت يك پرونده طرح شود. علت آن اين است كه پرونده به موضوعي اطلاق مي شود كه قرار است براي آن فرايندي طراحي شود. پرونده هسته اي ايران از زماني آغاز شد كه آمريكا بر اساس اطلاعاتي كه دريافت كرده بود تأكيد داشت كه وانمود كند ايران فعاليت مخفي دارد و اين فعاليت مخفي در مسيري است كه انحراف فعاليت هاي قانوني از آن سرزده است و اين انحراف مي تواند منجر به بهره برداري نظامي از فناوري هسته اي شود. بنابر اين نخستين كاري كه ايالات متحده كرد اين بود كه موضوع تكنولوژي هسته اي در خصوص ايران را با موضوع بمب هسته اي جايگزين كرد. در مرحله بعد آمريكا و اروپا تلاش كردند كه جمهوري اسلامي ايران بپذيرد كه ديگران را نگران كرده است. يعني ما را در موضع تدافع قرار دادند در حالي كه ما بايستي در موضع تهاجم قرار مي گرفتيم. چرا كه ما NPT را پذيرفته بوديم. سومين گام آمريكا اين بود كه ايران را وارد عرصه اي بكند كه تمام موجوديت و امنيت ملي خود را از مسير خطر هسته اي به بحث بگذارد. اين مسيري بود كه در كنار سه موضوع ديگر يعني تروريسم، صلح خاورميانه و حقوق بشر مي توانست جمهوري اسلامي را از نظر غرب به نقطه اي بكشاند كه امنيت و موجوديت خود را در مسير معامله قرار بدهد. هدف چهارم غرب اين بود كه جمهوري اسلامي ايران در موضعي قرار بگيرد كه چارچوبي براي گفت وگو وجود نداشته باشد.
وقتي طرف ما يك سازمان بين المللي است، ما از منافع عام بشري برخورداريم چون يك سازمان بين المللي به گونه اي طراحي شده است كه منافع عموم كشورها را در نظر مي گيرد. در اين چارچوب رقيب امكان اين كه شما را به هر مسلخي ببرد را ندارد ولي خارج از اين چارچوب آژانس تنها به سه كشور اروپايي محدود مي شود و موضوع از چرخه سوخت به تمامي مسايل تسري پيدا مي كند، معلوم نيست انتهاي آن چه بشود. اين مسيري بود كه از ژانويه ۲۰۰۲ شروع شد.
در ژوئن ۲۰۰۳كه در نشست شوراي حكام مجدداً قطعنامه اي عليه كشورمان صادر شد متأسفانه دستگاه ديپلماسي ما ضعيف عمل كرد.
* يعني شما معتقديد در طول دو سال و نيم پيش ما دستاورد قابل ملاحظه اي نداشتيم؟
- ما به تناسب اين كه استراتژي نداشتيم و نتوانستيم بسيج و سازماندهي ملي كنيم، دستاوردي نداشتيم.
غرب يك هجوم سازمان يافته از مسير آژانس و اتحاديه اروپا نسبت به ما انجام داد و به شدت به ما فشار آورد. سه كشور اروپايي در تابستان ۲۰۰۳ در نامه اي به دولت ايران درخواست هاي فراتر از NPT مطرح كردند از ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳ تا نشست اخير شوراي حكام ما شش قطعنامه داشتيم و موضوع هسته اي ايران ۱۳ بار در شوراي حكام در طول سه سال گذشته مطرح شده است.
* اگر بخواهيد ديپلماسي جمهوري اسلامي را ظرف سه سال گذشته در خصوص مساله هسته اي نقد كنيد، مشخصاً به چه مواردي اشاره مي كنيد؟
- اولين اشتباه دستگاه ديپلماسي ما اين بود كه موضوع اتهام يك گروهك تروريست را راجع به فعاليت هاي هسته اي كشورمان را پذيرفت. اين يك گام به عقب بود. در مرحله بعد رويكرد تهاجمي غرب را نسبت به ما پذيرفت. پس از آن پذيرفت كه موضوع هسته اي ايران تبديل به «پرونده» شود و پذيرفت كه پرونده هسته اي ايران توسط غرب گسترده (widening) و عميق (deepening) شود.
بعد پذيرفت كه ما بايد نگراني غرب را برطرف كنيم و بعد پذيرفت كه ما براي برطرف كردن نگرانيهاي غرب بايد دستمان را باز كنيم و فعاليت مان را باز و شفاف كنيم. تصور دستگاه ديپلماسي اين بود كه هر چقدر ما خودمان را با شرايط آنها انطباق دهيم به لحاظ امنيت ملي وضعيت برتري پيدا مي كنيم. اين تصور غلط بود كه از ايستادگي بر چارچوب حقوق مسلم خود به محدودكردن موضوع به مساله فرآيند چرخه سوخت عدول كنيم. در واقع ما بايستي تأكيد مي كرديم كه در هيچ يك از قواعد بين المللي ذكر نشده است كه كشوري نمي تواند غني سازي كند و هيچ محدوديتي هم در رابطه با غني سازي براي كشورها وجود ندارد.
غرب مساله را به سوخت هسته اي و ايجاد محدوديت در اين زمينه آورد و اشتباه دستگاه ديپلماسي ما اين بود كه اين مساله را هم پذيرفت و قبول كرد كه مي تواند عليه ايران اجماع شود. اين مساله تا جايي پيش رفت كه غرب از ما خواست الزاماتي فراتر از پروتكل را اجرا كنيم و بدين ترتيب با هر گام عقب نشيني ما آنها يك گام به جلو آمدند تا جايي كه براي ما تكليف معين كردند كه بايستي از مراكز حساس نظامي شما هم بازديد كنيم.
* به نظر شما علت اين عقب نشيني ها در مقابل زياده خواهي هاي غرب چه بود؟
- علت اين بود كه ما در مذاكرات هسته اي فاقد استراتژي بوديم. استراتژي به اين معنا كه شما بدانيد چه ابزار و توانمندي داريد و هدف شما چيست؟ استراتژي چگونگي استفاده از ابزار و توانمنديها در جهت تحقق اهداف است. تيمي كه پرونده هسته اي را اداره مي كرد يا قائل نبود و يا اين كه اشراف نداشت به اين كه جمهوري اسلامي ايران از چه ابزار قدرتي و پشتوانه علمي و منشأ اثر بودن در محيط منطقه و بين المللي برخوردار است.
تيم قبلي فاقد استراتژي بود. اما اين به معناي اين نيست كه كاري كه تيم قبلي كرد در قواره يك استراتژي نمي گنجد. تيم قبل معتقد بود كه زماني امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران تأمين مي شود كه ايران در محيط بين المللي ادغام شود. در حالي كه زماني امنيت ملي ايران تأمين مي شود كه در يك تعامل مثبت براساس احقاق حقوق خود با دنيا وارد گفت وگو شود نه اينكه در دنيا ادغام شود.
* آيا اين انتقاد تنها متوجه دستگاه ديپلماسي ما است؟
- وقتي صحبت از دستگاه ديپلماسي مي شود مقصود من فقط وزارت امور خارجه نيست. دستگاه ديپلماسي بر تفكر و انديشه حاكم بر روابط خارجي كشور شكل مي گيرد و نيروي انساني كه اين تفكر را توسعه مي دهد تنها در وزارت خارجه نيست. ساختارها و تشكل هايي كه مأموريت مي پذيرند كه هدف ها و تفكرهاي ديپلماسي را اجرا كنند فقط وزارت خارجه نيستند.
من به اشخاص كاري ندارم و خطاب من تفكرها است. همه تفكرهاي غالب در وزارت امور خارجه هم ادغام در محيط بين المللي نيست و بسياري هم هستند كه قائل به استقلال، حاكميت ملي و تعامل از موضع حق با دنيا هستند.
تفكر قبلي اين بود كه ما بايد در جامعه بين الملل ادغام شويم. اين تفكر اجازه داد تا نامه آقاي البرادعي ما را به پنهانكاري و انحراف از فعاليت هاي صلح آميز متهم كند و ما اين اتهام را بپذيريم و بعد در مسيري بيفتيم كه هر چه آنها گفتند، بپذيريم. حتي تن به درخواست هايي فراتر از NPT بدهيم. تفكر «ادغام» آرام آرام ما را به جايي رساند كه آنها در موضوعات داخلي ما هم دخالت مي كردند.
مسأله هسته اي جمهوري اسلامي ايران مسأله چگونه بودن ما نيست، مسأله بودن يا نبودن ما است. هدف اصلي تيم مذاكره كننده قبلي اين بود كه به شوراي امنيت نرويم. اتفاقي كه در نشست ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ شوراي حكام افتاد محصول هفت قطعنامه اي بود كه قبلاً آنها را پذيرفته بوديم.
* همانطور كه مستحضريد با آغاز به كار دولت نهم شاهد رويكرد تازه اي در پرونده هسته اي بوديم. سياست تازه با نگاه به شرق و ورود بازيگران خارج از حوزه غرب اتخاذ شد. نگاه شما به اين تغيير رويكرد چيست؟
- مهمترين اتفاقي كه افتاد اين است كه باوري كه مي توانيم هم حقوق مان را تأمين كنيم و هر وضعيت ما به كشمكش و درگيري منجر نشود، وارد دستگاه ديپلماسي شد. مهمترين مسأله تيم جديد اين است كه به منافع ملي براساس اتكا به توان ملي مي انديشد. به حق حاكميت ملي براساس ماده ۱ بند ۲ منشور ملل و حق تساوي ملل براساس ماده ۲ بند ۱ منشور ملل متحد اعتقاد دارد.
اين رويكرد معتقد نيست كه هر آنچه كه غرب ديكته كرد لزوما بايستي انجام شود. به شوراي امنيت به عنوان پايان تاريخ نگاه نمي كند. شوراي امنيت رفتن به معناي ماده ۴۲ نيست. شوراي امنيت تنها در چارچوب فصل هفتم منشور ملل مأموريت ندارد بلكه در چارچوب فصل ششم هم مأموريت دارد. بنابراين تيم جديد درك مي كند كه پذيرفتن پروتكل به معناي شكسته شدن سد خواسته هاي غرب است. تيم جديد هدفي براساس حق حاكميت ملي و استقلال و اراده كشور براساس يك رويكرد معقول عدالتمند دارد. اين تفكر در شوراي عالي امنيت ملي وارد شده است. البته بايستي به اين تفكر فرصت داد تا همه نيروهاي متخصص در اين زمينه را شناسايي كند و از بهترين نيروها استفاده كند.
ما بايستي تأكيد مي كرديم كه در هيچ يك از قواعد بين المللي ذكر نشده است كه كشوري نمي تواند غني سازي كند و هيچ محدوديتي هم در رابطه با غني سازي براي كشورها وجود ندارد
*عملكرد تيم جديد را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- دو ماه فرصت كوتاهي است براي اينكه بتوانيم عملكرد تيم جديد را نقد كنيم. در عين حال اگر سازماندهي در تيم مذاكرات هسته اي در بهترين وضعيت قرار مي گرفت ما مي توانستيم بهتر از اين نتيجه گيري كنيم. ما در حاشيه تيم جديد عواملي داشتيم كه آدرس هاي غلط مي دادند. اين نقطه منفي مربوط به تيم جديد نيست بلكه مربوط به حواشي باقيمانده از گذشته است.
* در حال حاضر به نظر مي رسد دستگاه ديپلماسي ما بويژه در خصوص پرونده هسته اي از ناهماهنگي برخوردار است. در حالي كه عاليترين مقام شوراي عالي امنيت ملي اعلام مي كند كه در صورت عدم پايبندي اروپاييان به وعده هايشان از NPT خارج مي شويم، بلافاصله پس از آن مقام ديگري اعلام مي كند خروج از NPT در دستور كار نيست. علت اين ناهماهنگي ها چيست؟
- تصميم ساز آقاي لاريجاني است ولي متأسفانه اين موضع را تكذيب مي كنند. آقاي لاريجاني رسما به غرب اعلام مي كند كه اگر حرف زور بزنيد ما NPT را ترك مي كنيم و متأسفانه شخص ديگري مي گويد من اين حرف را تكذيب مي كنم.يا شخص ديگري از بندي در متن پيشنهاد عدم تعهد كه چندان با منافع ما سازگار نيست، تشكر مي كند. در فضاي تبليغاتي ما هم، چنين ناهماهنگي هايي وجود دارد. اينها آفات وضعيت تيم جديد است و الا تيم جديد وضعيت و موقعيت خيلي خوبي دارد و از قدرت بالايي هم برخوردار است.
*استراتژي تيم جديد در مواجهه با فضاي حاكم پس از اجلاس ۲۴سپتامبر چيست؟
استراتژي يك مفهوم طبقه بندي دارد كه نمي شود آن را تشريح كرد. اما به طور كلي عرض مي كنم كه تيم جديد اعلام كرده است كه ما قداستي براي NPT بيش از آنچه آمريكا قائل است، قائل نيستيم. ما همان قدر براي پادمان هسته اي قداست قائليم كه غربي ها قائلند. تيم جديد معتقد است كه ما آمده ايم تا تعامل كنيم و حاضر هستيم در مسائل توافق كنيم. در طرح ابتكاري رياست محترم جمهوري شما را به مشاركت طلبيديم.
اما فراتر از ميثاق هاي رسمي و مقررات موجود، تعهدي نمي پذيريم. اگر با منطق گفت وگو كنيد مي توانيد با ما تعامل كنيد كه هر دو طرف به حقوق خود برسيم.
اگر NPT كفايت ندارد، غرب نبايد تلافي بي كفايتي NPT را سر ما خالي كند. ما حاضر نيستيم هزينه بي كفايتي NPT را بپردازيم. در عين حال اگر با زبان زور و غيرمنطقي وارد شديد پاسخ ما سياسي و زور خواهد بود. اگر حقوقي و فني بحث كنيد، ما هم حقوقي و فني بحث مي كنيم، اگر سياسي بحث كنيد ما ديگر حقوقي و فني پاسخ نمي دهيم بلكه پاسخ ما هم سياسي خواهد بود. اگر وارد فاز ديپلماسي پنهان و امنيتي شديد پاسخ ما هم ديپلماسي پنهان است. ما توازن ايجاد مي كنيم.
بنابراين آنچه در خصوص استراتژي تيم جديد مي توانم عنوان كنم اين است كه ما به دنبال تعامل متوازن با دنيا هستيم. ما باور داريم كه مي توانيم تعامل متوازن با غرب داشته باشيم؛ نه اين كه چون نمي توانيم، خواسته هاي خود را در آنها ادغام كنيم. اين تفكر به اين مسأله قائل است كه فرستادن پرونده ما به شوراي امنيت امري حقوقي نيست. چون بر اساس قواعد حقوقي پرونده ما را نمي توانند به شوراي امنيت ببرند. اما چنانچه به لحاظ سياسي پرونده ما را به شوراي امنيت ارجاع دهند، شوراي امنيت آخر دنيا نيست. چرا كه ما هم ابزارهايي را به لحاظ حقوقي، امنيتي و سياسي براي مواجهه با اين مسأله داريم. اما بنا نداريم تقابل كنيم. بنا داريم تعامل كنيم.
* ارزيابي شما از نتيجه استراتژي تيم جديد با توجه به شرايط كنوني چيست؟
- استراتژي تعامل متوازن در خودش ظرفيت هاي بسيار مساعد و فرصت هاي بسيار خوبي براي تحقق دارد. يعني بر روي كاغذ و در عالم محاسبه كفايت لازم و كافي براي اين كه ايران بتواند هسته اي باشد و وارد فاز تقابل نشود را دارد.
يعني ايران بتواند چرخه سوخت را داشته باشد و تهديد هم نشود. من اعتقاد دارم كه استراتژي تعامل متوازن در مقابل استراتژي ادغام ايران در محيط غرب بسيار قوي تر است. تيم جديد دستوركارهاي قوي و محكمي در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، سياست خارجي، امنيتي، فني و حقوقي در سطوح و لايه هاي مختلف تهيه كرده است. بنابراين تيم جديد در صورت قرار گرفتن امكانات خصوصاً در پرتو عملكرد مثبت رسانه ملي مي تواند موفق عمل كند.
* در قطعنامه اي كه در آخرين نشست شوراي حكام تصويب شد، جمهوري اسلامي ايران به نقض مكرر تعهدات و ارجاع پرونده به شوراي امنيت در صورت عمل نكردن و درخواست هاي مندرج در قطعنامه متهم شد. تحليل شما از اين قطعنامه چيست؟
- ديپلماسي ابعاد و وجوه مختلف دارد. غرب با چنين قطعنامه هايي ما را تست مي كند. در اولين پيش نويس قطعنامه ارجاع فوري پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت پيش بيني شد كه اين كار به لحاظ حقوقي و فني مطلقاً امكان پذير نيست. اما اين بلوف را مي زنند كه ما را تست كنند كه عكس العمل ما را بسنجند. در قطعنامه اي كه تصويب مي كنند ارجاع پرونده به شوراي امنيت را به اجلاس نوامبر موكول مي كنند و بدين ترتيب ما را تست مي كنند. جمهوري اسلامي به بعد فريب و ايذايي غرب نبايستي اكتفا كند.
اگر ما محكم در مقابل اين زياده خواهي ها بايستيم مطمئناً آنها منصرف خواهند شد. چنانچه غرب از رفتاري كه به ما دارد عقب نشيني نكند قبل از ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت، ما مي توانيم به استناد ماده ۱۷ اساسنامه آژانس عليه اختلاف نظري كه در شوراي حكام پيدا كرديم در ديوان بين المللي دادگستري اقامه دعوي كنيم. به محض مطرح شدن شكايت ما در ديوان، غرب نمي تواند تا قبل از نوامبر پرونده ما را به شوراي امنيت ببرد. حتي اگر هم پرونده ما را به شوراي امنيت ببرد ما در ديوان بين المللي دادگستري پرونده داريم و مسأله را حقوقي مي كنيم و تا قبل از نيمه فوريه ۲۰۰۶ مي توانيم از NPT خارج شويم. اين يك توصيه است. مطمئناً غرب حتماً از خودش عكس العمل نشان خواهد داد. اين محور اساسي رويكردي است كه بنده توصيه مي كنم. اما معناي آن نيست كه ما لزوماً همين كار را بكنيم يا همين يك راه را داريم. ما بايد به سرعت تيم هاي كارشناسي و قدرتمند و متعهد خود را در اروپا، كشورهاي عدم تعهد و ساير كشورهاي دنيا ارتباط بگيريم و فضاي بين المللي را آگاه كنيم و تيم هاي كارشناسي و برجسته را در اين زمينه سازماندهي كنيم.
* با وضعيت موجود فضاي آينده را چگونه ترسيم مي كنيد؟
- پيش بيني در فضايي كه مفروضات معين وجود ندارد قابل اتكا نيست. رفتار تيم جديد در چارچوب استراتژي احقاق حق بر اساس تعامل متوازن مي تواند موفق بشود به شرطي كه تيم جديد به سرعت بتواند خود را سازماندهي كند. چون ما به لحاظ سازماندهي در خصوص تيم جديد با ضعف هايي مواجه هستيم. سؤال اين است كه اين سازماندهي چگونه بايستي انجام پذيرد؟ تيم جديد سريعاً بايستي كميته اي را براي تدوين رفتارهاي راهبردي و برون رفت از برخي بن بست ها و موانع احتمالي سازماندهي كند كه متأسفانه اين سازماندهي هنوز انجام نشده است.
مسأله دوم ايجاد كميته اي است كه تاكتيك ها را سازماندهي كند. چرا كه قوي ترين استراتژي در مقابل اتخاذ يك تاكتيك غلط، شكست خورده است. مسأله سوم، گروه مذاكره كنندگان هستند كه بايستي بر اساس چارچوب هاي تاكتيكي از قدرت مذاكراتي و تأمين كنندگي و قانع كنندگي برخوردار باشند.
طرف مقابل و رفتارهاي مقابل او را خوب بشناسند و تجزيه و تحليل كنند.
مسأله چهارم استفاده از نخبگان قدرتمندي است كه اطلاعات آنها وارد سيستم بشود و داده پردازي شود و به اجزاي استراتژي تبديل شود و استراتژي به تاكتيك صحيح تبديل شود و تاكتيك ها به روش هاي مذاكره تبديل شود. ناظرين قوي بايد باشند كه با نظارت دقيق، مسائل را تجزيه و تحليل كنند و اطلاعات به سيستم برگردانده شود. متأسفانه اين كارها هنوز صورت نگرفته است.
اگر اين سازماندهي را انجام دهيم قطعاً پيروز خواهيم بود.
* با تشكر از فرصتي كه در اختيار همشهري قرار داديد.