سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
نصف جهان كوچك شده است!
001962.jpg
حميدرضا حسيني
اصفهان، شهري است كه آثار دوره هاي مختلف معماري و شهرسازي ايراني را به نمايش مي گذارد. از اين رو، اين شهر كهن داراي بافتي چندلايه است. از ويژگي هاي مهم اين شهر كهن، بقاي حيرت انگيز آثار دوران هاي مختلف در كنار يكديگر است. چراكه به رغم حوادث ناخوشايندي چون حمله مغول و يورش تيمور، گذشتگان ترجيح داده اند آثار خود را نه بر جاي آثار ديگران، بلكه كنار آنها بنا نهند. اما اين شهر باستاني و بافت تاريخي اصفهان چند سالي است كه مورد بي مهري قرار گرفته است. گزارشي در اين خصوص تهيه شده كه ازنظر خوانندگان گرامي همشهري مي گذرد.
۱- و من در همه سرزمين پارسي گويان شهري نيكوتر و آبادان تر از اصفهان نديدم.
(ناصرخسرو، سده پنجم هجري)
۲- هر كه را بيني همه لطف است و احسان و كرم
هر كجا باشي همه آب است و باغ و بوستان
آب حيوان است گويي پيش بستان ارم
زنده رود او كه دارد باغ كاران بر كران
(سعد الدين هروي، سده هشتم هجري)
۳- از هر سو به اصفهان بنگريم، مانند جنگل انبوه و پردرختي مي نمايد كه از خلال درختان سر به آسمان كشيده اش، چندين گنبد و مناره و گلدسته  جلوه گري مي كند.
(جان شاردن، سده يازدهم هجري)
۴- اصفهان، نصف جهان و زيباترين زيبايي هاي روي زمين و درخت پرگل بهشتي است.
(مادام ژان ديولافوا، سده سيزدهم هجري)
* * *
حالا ديگر چنين توصيف هايي از اصفهان بيشتر به شوخي مي ماند و آنچه مصداق مي يابد، اين سخن يكي از مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است كه مي گويد: «اصفهان تا چند دهه پيش يك موزه بزرگ تاريخي- فرهنگي بود كه انسان ها نيز در آن زندگي مي كردند، اما امروزه يك شهر صنعتي شده است كه از قضا تعدادي آثار تاريخي را نيز در خود جاي داده!»
اين گفته در واقع بيان كوتاهي است از آنچه طي سه چهار دهه اخير در اصفهان رخ نمايانده و اين شهر را با شتابي نگران كننده به سوي اضمحلال پيش برده است. برابر گزارش شاردن، سياح معروف فرانسوي، اصفهان در اواخر سده يازدهم هجري داراي ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۱۸۰۲ كاروانسرا، ۲۷۳ گرمابه و ۱۲ گورستان بود كه عمده آنها تا آغاز دوره معاصر باقي مانده بودند.(۱) ليكن از آن پس بر اثر توسعه شهر و پروژه هاي نوين سازي از ميان رفتند. با اين وجود بافت تاريخي ۱۳۰۰ هكتاري اصفهان هنوز هم طيف وسيعي از گونه هاي معماري مانند مسجد، كليسا، كنيسه، مدرسه، ميل راهنما، بازار، كارگاه هاي صنعتي(همچون عصارخانه)، كاروانسرا، حمام، خانقاه، آرامگاه، كاخ، پل، آب انبار، انبوهي از خانه ها و گورستان  عمومي را دربرمي گيرد كه با اين درجه از نفاست و انسجام در كمتر شهري از شهرهاي تاريخي ايران قابل مشاهده اند.
از اين گذشته بافت اصفهان، بافتي چندلايه است كه آثار دوران هاي مختلف معماري و شهرسازي ايراني را به نمايش مي گذارد. براي مثال از دوره آل بويه(سده چهارم هجري) اثر شاخصي نظير «سردر مسجد جامع جورجير» به يادگار مانده كه «آولگ گرابار» آنرا دروازه اي شگفت انگيز و نخستين نمونه از آثار معماري سلطنتي آل بويه و اولين مورد از دروازه مسجد در ايران ، مي خواند.(۲)
از سده پنجم و ششم كه سلاجقه بر ايران حكم مي راندند و يك چند اصفهان را به پايتختي برگزيدند، آثار عظيم و باارزشي مانند مسجد جامع عتيق، منار چهل دختران، منار ساربان و منار مسجد علي باقي است و از آثار دوره ايلخاني (سده هفتم و هشتم) نيز مي توان به مناره هاي دارالضيافه، امام زاده جعفر، مناره هاي دردشت و گنبد سلطان بخت آغا اشاره كرد. با وجودي كه نفيس ترين آثار دوره تيموري (سده نهم) در مشهد قرار دارند، اما اصفهان نيز از وجود آثار فاخر اين دوره مانند بقعه شهشهان، تالار تيموري و خانقاه شيخ ابومسعود بي بهره نيست. و در نهايت اگر بخواهيم از نفايس اصفهان در دوران صفوي تا قاجار (سده دهم تا چهاردهم) ياد كنيم، بايد فهرستي از صدها بناي تاريخي را فراهم آوريم. چندلايگي بافت تاريخي اصفهان به گونه اي است كه مسجد جامع خود به تنهايي داراي آثاري از دوران آل بويه، سلجوقيان، ايلخانان، آل مظفر، تيموريان، آق قويونلو، صفويه و قاجاريه است و از اين حيث همچون شهر اصفهان، كلكسيون معماري ايراني- اسلامي طي هزار سال گذشته به حساب مي آيد.
بقاي حيرت انگيز آثار دوران هاي مختلف در كنار يكديگر- به رغم حوادث ناخوشايندي مانند حمله مغول و يورش تيمور- شايد بدين سبب بوده كه گذشتگان ترجيح مي داده اند آثار خود را نه بر جاي آثار ديگران كه در كنار آنها بنا نهند. شاردن روايتي از چگونگي ساخت مسجد جامع عباسي(امام) ارائه مي دهد كه مؤيد اين ادعاست؛ او مي گويد: شاه عباس براي ساختن مسجد جامع عباسي شتاب  داشت و چون مصالح لازم به مقدار كافي در دسترس نبود، تصميم گرفت كه مسجد جامع عتيق را ويران سازد و مصالحش را در ساخت مسجد جديد به كار برد، اما گروهي از روحانيان به نزد او رفتند و متضرعانه گفتند:« بي گمان اعلي حضرت بر اين آرزو و اميدند كه مسجدي كه مي خواهند بنا كنند، سال ها و قرن ها همچنان پايدار و بردوام بماند؛ آيا باور نمي كنند بسا باشد پادشاهان آينده نيز بخواهند مسجدي بسازند و براي اين كه زودتر به هدف خود برسند از شما سرمشق بگيرند و مسجدي را كه نياكانشان بنا كرده اند، ويران سازند؟!»(۳)
« راجر سيوري »ايران شناس انگليسي نيز بر اين باور است كه طرح شهرسازي اصفهان در دوره شاه  عباس متضمن خراب كردن شهر قديمي نبود و شهر جديد صرفاً از جايي شروع مي شد كه اصفهان قديمي پايان مي يافت.(۴) سيوري مي افزايد: بدين سان آثار بزرگ و بازارهاي پررونقي كه ناصرخسرو در سده پنجم از آنها ياد كرده بود، برجاي گذاشته شد. اين اشاره در واقع رهنموني است به سومين ويژگي  مهم بافت تاريخي اصفهان كه خاطرات تاريخي صدها ساله را در كالبد فيزيكي خود نگاه داشته و خود با توصيف ها و بيان خاطرات دهها شاعر و تاجر و سياح، شناسنامه كاملي به دست آورده است. امروز هنوز هم مي توان در اصفهان از گذر صرافان سراغ گرفت كه ناصرخسرو هزار سال پيش« اندر او دويست مرد صراف» ديد و هنوز مي توان همراه با حسين بن  محمدآوي در هفتصد سال پيش به مسجد جامع رفت و ديد كه«در هر نمازي از نمازهاي پنج  گانه، كمتر از پنج هزار مرد صف نبستي و هر ستوني از او مستند شيخي بودي و پيراسته به نظارت مناظره فقها و حليه  مطارحه علما و جلادت مجادله متكلمان » و باز مي توان از پس سيصد و اندي سال، همراه با شاردن به كوچه يازده پيچ رفت و در چهارباغ و بازار قيصريه پرسه زد.
001932.jpg
اتحاد جنگ و اجتماع عليه نصف جهان
اضمحلال بافت تاريخي اصفهان در دوران جديد، بيش از همه معلول تغيير در شيوه زندگي فردي و اجتماعي بود. «سيف الله امينيان» كه سال ها در مقام مدير كل ميراث فرهنگي استان اصفهان خدمت كرده در اين باره مي گويد: «در اصفهان حدود ۸۰۰ خانه تاريخي متعلق به دوره صفويه تا قاجاريه وجود دارد. اين خانه هاي بزرگ زماني ساخته شده اند كه الگوي خانواده در ايران، الگوي كلان خانواده بود و فرزندان حتي پس از ازدواج نيز در خانه پدري سكني مي گزيدند. اما امروز خانواده شكل هسته اي به خود گرفته و خانه هاي قديمي به كار خانواده هاي كوچك شده و متشكل از زوجي با حداكثر دو سه فرزند نمي آيد. از اين رو تقاضا براي تخريب، تقسيم و نوسازي اين قبيل خانه ها بسيار است.»
به همين ترتيب كاروانسراها، كارگاه هاي صنعتي و حمام هاي قديمي نيز كاركرد خود را از دست داده اند و كوچه هاي تنگ و پيچ در پيچ كه روزگاري به مثابه يك عامل پدافندي، از يورش گسترده مهاجمان جلو مي گرفتند، امروزه با استقرار امنيت و وجود وسايل نقليه مدرن، زندگي را براي ساكنان بافت تاريخي دشوار ساخته اند. اين وضعيت موجب شد كه از دهه ۱۳۴۰.ش بافت تاريخي اصفهان اعتبار گذشته را از دست دهد و به تدريج شاهد مهاجرت جسته و گريخته ساكنان خود باشد. البته روند مهاجرت زماني شدت يافت كه با بروز جنگ ايران و عراق، هسته تاريخي شهر به عنوان يك هدف كور، زير بمباران هاي شديد دولت متجاوز قرار گرفت. در طول جنگ دست كم ۱۱۸ بمب و راكت در اين منطقه فرو ريخت و تعداد زيادي از خانه هاي تاريخي را منهدم كرد. ضمن آن كه بلافاصله پس از هر بمباران، بخش هايي از بافت براي بازكردن راه امدادرسانان خراب مي شد. «احمد منتظر» مدير كل سابق ميراث فرهنگي اصفهان به ياد مي آورد همان موقع برخي مديران شهري كه طرفدار نوسازي كلي بافت تاريخي بودند، به بهانه امدادرساني و تسطيح مناطق بمباران شده، آسيب هاي بيشتري را به اين بافت وارد مي ساختند و او ناگريز مي شد كه پس از هر بمباران در صحنه حادثه حضور يابد و آخرين وضعيت نقطه بمباران شده را مستندنگاري كند.
به هر روي بمباران هاي سهمگين رژيم عراق، سبب شده عده اي از ساكنان بافت تاريخي كه عمدتا از اصيل ترين خانواده هاي اصفهاني بودند، به ساير مناطق شهر نقل مكان كنند و آثار تاريخي بزرگترين پشتوانه انساني خود را از دست دهند.
حتي امروز نيز شانزده سال پس از سال پايان جنگ، هنوز بخش بزرگي از بافت تاريخي خالي از سكنه است و خرابه هايي با وسعت هفت هزار متر مربع در اين منطقه ديده مي شود. اين خرابه ها علاوه بر آلودگي هاي محيطي، تجمع معتادان و بزهكاران را از پي آورده و مايه رواج فساد و فحشاء در محلات تاريخي شده اند. مهاجران غيربومي نيز خانه هاي متروك را به كارگاه يا محل سكونت خود بدل كرده اند و موجب گريز بيشتر ساكنان بومي و خانواده هاي ريشه دار گرديده اند.
مهندس «حسن روانفر» شهردار منطقه ۳ اصفهان كه بخش بزرگي از هسته تاريخي شهر را در خود جاي مي دهد، در اين باره مي گويد: «ساكنان اصيلي كه در بافت تاريخي زندگي مي كنند يا توان اقتصادي لازم براي مهاجرت را نداشته اند، يا اساسا به محله خود علاقه مندند و حاضر نيستند كه خاطرات آباء و اجدادي خود را وداع گويند، اما زندگي در شرايط فعلي نيز با مشكلات و صدمات بسياري همراه است.»
اگر تا دو دهه پيشتر، همسايگان اين خانواده هاي اصيل، افرادي هم شأن و منزلت آنان بودند، اكنون يا افغانان در همسايگي آنها زندگي مي كنند يا خانه هايشان پشت به خرابه هايي داده اند كه روانفر وضع شان را اين گونه شرح مي دهد:
«اين خرابه ها جاي مناسبي براي تكثير جانوران يا حشرات مؤذي است و نيز مكاني براي ريختن و انباشت زباله. از اين گذشته بزهكاران در خرابه ها پناه مي گيرند و باعث سلب آسايش مردم مي شوند. بافت تاريخي شبها دنياي ديگري دارد و زندگي متفاوتي در آن جريان مي ِيابد. موادمخدر به شكل گسترده در خرابه ها توزيع و مصرف مي شود و معتاداني كه براي تأمين نياز خود دست به سرقت مي زنند در همين اماكن پناه مي گيرند.»
به بيان ديگر، در بافت تاريخي اصفهان، وضع اجتماعي و كالبد فيزيكي تأثير متقابلي بر يكديگر گذارده اند و هر يك نابساماني ديگري را شدت بخشيده اند. شهردار منطقه ۳ مي گويد: «اگر بتوان كالبد فيزيكي بافت را به سامان آورد، آن وقت مي توان به حل معضلات اجتماعي، استقرار امنيت و بازگشت مهاجران اصيل اميدوار بود، اما ساماندهي كالبد فيزيكي به سبب نابساماني هاي اجتماعي به كندي پيش مي رود. براي مثال شهرداري در چند مورد فضاي سبزي را در بافت تاريخي به وجود آورد، اما ساكنان بافت كه علي القاعده مي بايست از اين اقدام خرسند مي شدند، گلايه داشتند كه اين فضاها محل تجمع معتادان شده و مي گفتند كه بهتر است فضاي سبز ديگري ايجاد نشود!» شدت بزهكاري در بافت تاريخي به حدي است كه دامنه فساد و خلافكاري به مسجد جامع اصفهان كشيده شده و شبستان هاي اين مسجد در ساعت هاي خلوت روز يا در شب محلي براي مصرف موادمخدر و ارتكاب اعمالي است كه قلم از گفتن آنها شرم دارد. در اين ميان مسئولان امر چاره را در ديواركشي شبستان ها و زنداني كردن مسجد در حصار ميله ها يافته اند!
نمك پاشي روي زخم هاي جنگ
شايد نتوان براي معضلاتي كه ريشه در دگرگوني هاي اجتماعي و جنگ دارند، فرد يا نهادي را مقصر قلمداد كرد. اما بي شك تشديد نابساماني ها ريشه در عمل يا بي عملي نهادهايي دارد كه در قبال حفاظت از بافت تاريخي اصفهان، خدمات رساني به ساكنان و تأمين امنيت، مسئوليت مستقيم و مصرح قانوني دارند. سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان كه ظاهرا بيشترين مسئوليت را در قبال بافت تاريخي دارد، تقريبا در موضع انفعال كامل قرار گرفته است. «سيف الله امينيان» مي گويد كه اين اداره براي حفاظت از شش هزار اثر تاريخي در استان نه امكانات لازم را در اختيار دارد، نه از نيروي انساني كافي و متخصص بهره مي برد و نه بودجه سالانه اش كفاف مخارج سنگين مرمت آثار تاريخي را مي دهد. به عقيده او شهرداري امكانات و اعتبارات بيشتري دارد و از آنجا كه در طرح هاي جامع و تفصيلي اصفهان، مقوله حفاظت از بافت و آثار تاريخي لحاظ شده، شهرداري بايد مسئوليت بيشتري را در اين باره بپذيرد. امينيان سربسته اظهار مي دارد: «از رده هاي پايين شهرداري تحريكهايي صورت مي گيرد كه نتيجه آن ازدحام عمومي در بافت قديمي براي تخريب بناهاي تاريخي به بهانه هايي از اين قبيل است كه فلان خانه مركز تجمع معتادان يا انباشت زباله است.»
آنچه معاون حفاظت فني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با لحني نه چندان شفاف بدان اشاره مي كند، حتي با يك گردش كوتاه در بافت تاريخي به روشنايي مي گرايد. عدم خدمات دهي كافي به ساكنان بافت، خيابان كشي و ايجاد گسل در معابر قديمي، مجوز ساخت و سازهاي غيرمجاز و ناهمگون و گسترش بازار در مناطق مسكوني، همه و همه انگشت اتهام را متوجه شهرداري مي سازند. احداث برج ۱۲ طبقه جهان نما با ۹۰ هزار متر مربع تراكم در حريم قانوني چهارباغ عباسي و ميدان نقش جهان اگرچه جنجالي ترين ساخت و ساز شهرداري است، اما تنها اقدام از اين نوع نيست و دهها مورد شبيه به آن را مي توان بدست داد. براي مثال «خانه بزرگزاد» در اصفهان از نفيس ترين خانه هاي قاجاري است كه به شماره ۱۰۰۰ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده و ساخت و ساز در حريم آن تابع نظر كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و قوانين ويژه حمايتي است. در حالي كه در سال ۱۳۷۵ اداره كل ميراث فرهنگي استان طي نامه اي رسمي به شهرداري اعلام كرد بازسازي خانه هاي مجاور خانه بزرگزاد منوط به رعايت ارتفاع مجاز به ميزان ۵/۶ متر از سطح معبر است، شهرداري مجوز احداث دو ساختمان سه و چهار طبقه در شرق و غرب اين خانه را صادر كرد و موجب واردآمدن آسيب هاي جدي به پايه ها و بدنه آن شد.
البته خانه بزرگزاد را بايد نمونه كوچكي از اين دست تلقي كرد. در سال ،۱۳۷۴ شهرداري حمام «خسروآقا» را كه بيش از سيصد سال قدمت داشت و از نوادر آثار تاريخي اصفهان بود، براي احداث خيابان حكيم به طور شبانه خراب كرد. مهندس احمد منتظر در اين باره مي گويد: «در طرح هاي جامع قبلي اصفهان، احداث خيابان حكيم با عرض بين ۳۰ تا ۳۶ متر و به عنوان خيابان عبوري، پيش بيني شده بود، با اين وجود من موفق شدم كه در طرح جامع جديد، احداث آن را منتفي سازم؛ اما شهرداري نهايتاً اين خيابان را با تخريب آثار تاريخي ايجاد كرد و در عين حال مجوز ساختمان هاي چهارطبقه را در دو طرف آن صادر نمود؛ اين در حالي بود كه مصوبه شوراي عالي شهرسازي بعد از احداث خيابان حكيم تصريح داشت: ساختمان هاي طرفين آن نبايد از دو طبقه بيشتر باشد و تنها طبقه اول آنها مي تواند تجاري باشد.»
منتظر عقيده دارد: «ساختمان هاي چهارطبقه و تمام تجاري در وضعيتي كه خيابان حكيم نزديك بازار تاريخي اصفهان و به موازات آن قرار گرفته، مركزيت بازار را به مخاطره افكنده است و مي تواند در درازمدت به متروكه شدن بازار و تخريب تدريجي آن بينجامد.»
ردپاي ساخت و سازهاي غيرمجاز را مي توان تقريباً در همه جاي اصفهان، خصوصاً در حاشيه زاينده رود و پل هاي تاريخي به دست آورد؛ ليكن مسأله فشار مضاعف بر بافت تاريخي، به مراتب فراتر از اين گونه ساخت و سازها يا عملكرد شهرداري است. چنين مي نمايد كه در سطح استان و حتي در بعد ملي ميراث فرهنگي اصفهان جاي چنداني در برنامه ريزي ها ندارد. مهندس امينيان مي گويد: «با تأسيس صنايع جديد مثل ذوب آهن، فولاد و پلي اكريل، يك ميليون مهاجر وارد اصفهان شده اند كه به شدت بر بافت تاريخي فشار مي آورند و بيشترين ضربه را به آن مي زنند. از اين گذشته روزانه ۳۰۰ تا ۳۵۰ اتومبيل در اصفهان شماره گذاري مي شود كه باز هم بيشترين خسارت آن متوجه بافت قديمي است؛ زيرا هم آلودگي هوا را كه از عوامل تخريب آثار تاريخي است، افزايش مي دهد و هم باعث تعريض گذرها و از ميان بردن آثار تاريخي مي شود.»
«سيد محمود حسيني» استاندار اصفهان نيز در اين مورد با امينيان هم عقيده است. او مي گويد: «مشكل اصفهان اين است كه سرعت نوگرايي در آن بسيار تند بوده و استقرار صنايع بزرگ و حدود هشت هزار كارگاه در استان، خصوصاً در حوزه زاينده رود، موجب مهاجرپذيري اصفهان و رشد سريع شهرنشيني شده، به گونه اي كه جمعيت شهرنشيني اصفهان كه قبل از انقلاب حدود ۵۰ درصد بود، اكنون به ۸۰ درصد رسيده است.» حسيني تصريح مي كند: «ميراث فرهنگي در برنامه ريزي ها اولويتي ندارد و بعضاً قرباني مي شود؛ به طوري كه ميراث قطعاً اولويت اول و دوم و سوم اصفهان نبوده است.»
به موازات افزايش مشكلات و اضمحلال بافت تاريخي اصفهان، شكاف ميان مديران شهر نيز روز به روز عميق تر مي شود. اداره ميراث فرهنگي و شهرداري اصفهان كه اصلي ترين نقش آفرينان اين صحنه هستند، عليرغم تعارفات گاه و بي گاه،  سالها است كه در جنگ سرد با يكديگر به سر مي برند و در پاره اي موارد مانند احداث برج جهان نما، ناتوان از دستيابي به تفاهم، به شكايت قضايي و پيگردهاي قانوني متوسل شده اند و استاندار اصفهان نيز صريحاً از ناديده گرفتن مصوبات استانداري يا دولت توسط شهرداري گلايه مي كند. حتي در داخل نهاد شهرداري اختلاف و دوگانگي در برابر ميراث فرهنگي موج مي زند. از سويي سازمان نوسازي و بهسازي شهر اصفهان (وابسته به شهرداري) دهها پروژه مرمت و ساماندهي بافت تاريخي را با صرف ميلياردها تومان اعتبار به اجرا مي گذارد، از ديگر سو بخش هايي از شهرداري همچون معاونت شهرسازي رويه گذشته در اعطاي مجوزهاي پرسش برانگيز را كمابيش ادامه مي دهد. البته شهردار فعلي اصفهان بر اين باور است كه ساخت و سازهاي غيرمجاز مربوط به سال هاي پيش بوده و شهرداري ديگر در بافت تاريخي بحث نوسازي را تعقيب نمي كند، بلكه صرفاً ترميم اين بافت را مد نظر قرار مي دهد. او به تأسيس «سازمان نوسازي و بهسازي شهر اصفهان» اشاره مي كند و مي گويد كه سازمان مزبور ۶۴ پروژه ساماندهي بافت قديم را در دست اقدام دارد.(۵)
001935.jpg
نوشداروي بعد از مرگ
گزارش عملكرد سازمان نوسازي و بهسازي شهر اصفهان در سال ۱۳۸۲ نشان مي دهد كه اين سازمان ۵۶ پروژه اجرايي مرمت و بهسازي در سطح محلات تاريخي و محورهاي گردشگري را با اعتباري بالغ بر۲ميليارد و ۲۱۵ ميليون تومان به مورد اجرا گذارده است. هدف سازمان از اجراي چنين پروژه هايي «دميدن روحي نو در كالبد فراموش گشته بافت قديم و تلفيق و آميزش معماري كهن در راستاي معماري نوين و نيز ايجاد كاربري مناسب براي آثار تاريخي به منظور جلوگيري از زوال آنها» اعلام شده است.(۶) ليكن در كنار اين اقدامات مي توان فهرستي از خرابي ها و ساخت و سازهاي ناهمگون را به دست داد كه آثار زيانبار آنها هرگز از چهره اصفهان زدوده نخواهد شد. سيف الله امينيان به درستي اشاره مي كند كه اگر اقدامات فعلي شهرداري در توجه به بافت قديم تنها ۱۵ سال زودتر به انجام رسيده بود، وضعيت نصف جهان به مراتب بهتر از امروز بود. او مي گويد تخريب چشم اندازهاي طبيعي و تاريخي زاينده رود از طريق بلندمرتبه سازي در حريم رودخانه تا دهها سال اين شهر را در وضعيتي نابهنجار قرار خواهد داد.
دشوار است كه بگوييم اقدامات كنوني براي نجات بخشي بافت تاريخي اصفهان، مصداق «نوشداروي بعد از مرگ سهراب است.» ، يا مشمول اين ضرب المثل عاميانه كه مي گويد:«ماهي را هروقت از آب بگيريم تازه است» اما ترديدي وجود ندارد كه نصف جهان ديگر حتي نصف شكوه گذشته خود را ندارد. ديگر نه «نيكوترين و آبادترين شهر پارسي گويان» است، نه «باغ كاران بر كران» دارد و نه «به جنگل انبوهي مي ماند كه از خلال درختان سر به آسمان كشيده اش چندين گنبد و مناره خود نمايي مي كنند.» حقيقت را كه نصف جهان كوچك شده است.
پي نوشت ها:
۱- شاردن، جان: سفرنامه شاردن، ترجمه يغمايي، تهران، ،۱۳۷۴ ص ۱۵۸۴.
۲- گرابار، اولگ: تاريخ ايران كمبريج، ج،۴ تهران، ،۱۳۷۲ ص ۲۹۳.
۳- شاردن:  همان منبع، ص ۱۴۳۶.
۴- سيوري، راجر: ايران عصر صفويه، ترجمه صبا، تهران، ،۱۳۶۳  ص ۱۴۵.
۵- مصاحبه مرتضي سقائيان نژاد (شهردار اصفهان) با روزنامه ايران، ۳۰/۶/،۸۲ ص ۱۶.
۶- گزارش عملكرد سازمان نوسازي و بهسازي شهر اصفهان در سال ۱۳۸۲.

نگاه امروز
كالبد بي رمق اصفهان!
شادي قنبري
اصفهان يكي از شهرهاي زيبا و مهم ايران است. شهري كه آثار تاريخي فراواني را در خود جاي داده و از ديرباز مورد توجه گردشگران بوده است. بسياري از آثار تاريخي اصفهان شهرتي جهاني دارند. عمارت عالي قاپو، كاخ چهل ستون، كاخ هشت بهشت، مدرسه چهارباغ، سي وسه پل، پل خواجو و مسجد شيخ لطف الله و ميدان نقش جهان تنها نمونه اي از هنر و هنرمندي مردم اصفهان است.
اما اصفهان در سال هاي اخير علي رغم دارا بودن قابليت هاي فراوان فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي نتوانسته است از اين توان عظيم استفاده لازم راببرد. همانطور كه يكي از مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري گفته است، اصفهان تا چند دهه پيش يك موزه بزرگ تاريخي _ فرهنگي بود كه انسان ها نيز در آن زندگي مي كردند، اما امروز يك شهر صنعتي شده است كه از قضا آثار تاريخي را نيز در خود جاي داده است.
واقعيت اين است كه اصفهان در سال هاي گذشته مورد بي توجهي قرار گرفته است و توجه ويژه اي آن طور كه شايسته نام اصفهان است به اين شهر كهن و تاريخي صورت نمي گيرد. مسئله ميدان نقش جهان و ساخت برج جهان نما در كنار اين اثر جهاني مدت هاست كه اعتراض همگان را برانگيخته است اما در رابطه با اين موضوع مهم، آنچه به جايي نرسيده، فرياد است.
اما در شهر و استان اصفهان كه مي تواند در جذب گردشگران خارجي بسيار موفق باشد، كاستي هاي فراوان ديگري نيز به چشم مي خورد كه يكي از آنها كمبود هتل است به  طوري كه كمبود هتل و اقامتگاه در اين استان توريستي به يك مشكل جدي تبديل شده است. اين كمبود هنگام برگزاري كنفرانس هاي بين الملل بيشتر نمايان مي شود كه ضرورت ايجاد اقامتگاه هاي خوب و هتل هاي بين المللي را دوچندان مي كند.
براساس نظرسنجي كه از گردشگران كشورهاي آلمان، فرانسه، عربستان، بحرين، ايتاليا، كويت، انگلستان و سوئيس كه بيشترين آمار حضور گردشگران خارجي در اصفهان را دارند، صورت گرفته است، ۶۹ درصد پاسخگويان هدف از سفر به اصفهان را سير و سياحت ذكر كرده اند و ۸۷ درصد آنها آثار تاريخي اين شهر را بي نظير و منحصربه فرد توصيف كرده اند، اما علي رغم خاطره خوشي كه اين شهر كهن در ذهن گردشگران برجاي مي گذارد اين شهر همچنان مورد غفلت قرار دارد و همچنان در انتظار دميدن روحي نو در كالبد فراموش شده بافت قديم اصفهان و جلوگيري از زوال آثار تاريخي اين شهر است.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |