ابراهيم زاهدي مطلق
نام كتاب: با ياد خاطره
مولف: عليرضا كمري
ناشر: سوره مهر
چاپ اول: ۱۳۸۳- ۲۰۸ صفحه
همانا هيچ كسي را نديده ام كه امروز چيزي بنويسد و روز بعد نگويد كه اگر اين تغيير صورت مي گرفت نيكوتر بود و اگر آن موضوع اضافه مي شد، خوش تر مي نمود و اگر اين مطلب جلوتر قرار مي گرفت خوب تر مي گشت و چنانچه اين موضوع كنار نهاده مي شد زيباتر بود. اين از بزرگ ترين عبرت هاست و دليلي است بر غلبه نقص بر همه بشر. (به نقل از غلامحسين يوسفي در مقدمه ديداري با اهل قلم- جلد ۲- ص ۱۴. مأخوذ از معجم الادباء ياقوت حموي)
اين جملات از زيباترين معاني است كه در پيشگفتار آخرين كتاب عليرضا كمري آمده است.
«با ياد خاطره» كه به گفته مؤلف، جلد اول از يك مجموعه ۳ جلدي است، از معدود آثار پژوهشي و تحقيقي در حوزه خاطره نگاري به شمار مي رود. اگرچه عده اي از صاحب نظران به لاغر بودن مباحث نظري و تحقيقي در خاطره نويسي اشاره مي كنند و كمبود چنين آثاري را به زبان مي آورند، اما اين اثر مي تواند بخشي از اين كمبودها را جبران كند.
عليرضا كمري به طور كاملاً تخصصي و البته در فضايي كاملاً غريبانه به كار تحقيق و پژوهش در زمينه خاطرات مشغول است.
اصرار و ابرام كمري به كار در حوزه خاطرات جنگ و رزمندگاني كه خاطره هاشان از طريق حوزه هنري و با همت دفتر ادبيات مقاومت و دوست گرانمايه ام مرتضي سرهنگي چاپ شد و مي شود، او را به متخصص ترين فرد در اين حوزه تبديل كرد.
اين ادعا، گزافه نيست. كمري در حال تبديل شدن به مرجع بي نظير يا كم نظيري در حوزه خاطرات مكتوب و غيرمكتوب مربوط به جنگ است. البته، اين كه شانس خدمتي، كمري را به حوزه هنري و نزديكي مرتضي سرهنگي كشاند يا حوزه هنري توانست او را جذب كند، براي من نامعلوم است. اما حاصل اين اتفاق مبارك، دسترسي اين محقق به اصيل ترين و ناب ترين و دست اول ترين خاطرات رزمندگان جنگ شد. عليرضا كمري با درايت و علاقه خود، با تحقيق در پيشينه خاطره نويسي ايرانيان، در حال تدوين تئوريك مباحث خاطره نگاري است. اكنون مي توان منتظر اجتهاد اين محقق در حوزه اي بود كه به گفته خودش در كتاب «با ياد خاطره» نتوانسته است در پيشينه ايرانيان منابع در خوري به دست آورد.
آخرين كتاب عليرضا كمري چنان پرمايه است كه نقد آن- به دليل شاهد مثال هاي فراوان- نيازمند صفحات بيشتري است. به همين دليل، ناچار بايد با ذكر موارد كمتر، فقط به حد معرفي اثر اكتفا كرد تا خواننده، از سر اشتباه دچار نشاني غلط يا ناقص نشود.
علت يك نقيصه
«با ياد خاطره»، داراي پيش گفتاري عالمانه و جامع است. اطلاعات مطلوبي از پيشينه خاطره نگاشت ها به خواننده اش مي دهد. اگرچه خاطره نويسي پديده اي نوظهور نيست، اما به هر دليل، تا پيش از اين، كاري عالمانه و محققانه براي آن انجام نشده بود. شايد يكي از علل- و مهم ترين علل- آن هم ننوشتن خاطرات توسط كساني بود كه صاحب خاطرات جذاب بودند. اين نقيصه، البته پس از پيروزي انقلاب و پايان جنگ تحميلي تا حدودي رفع شد؛ پيدا شدن فرصت براي مبارزاني كه سال ها عليه رژيم پهلوي علم مخالفت برداشته و متحمل حبس ها و زندان ها شده بودند از يك سو و بازگشت رزمندگان از جبهه هاي جنگ از سوي ديگر جامعه را با خاطراتي انباشته و دوست داشتني رو به رو كرد.
مبارزان راه آزادي كه پس ازحماسه بزرگ ۲۲ بهمن توانستند وقايع و سرگذشت خود را به زبان آورند، از رمز و راز مقاومت خود گفتند و از آن سوي ديوارها و سيمهاي خارداري كه رابطه آنان را با مردم قطع كرده بود. همچنين رزمندگاني كه پس از بازگشت به كاشانه خود و جداشدن از مرزهاي غربي و جنوبي از شگفتي هاي مقاومت نوجوانان و جواناني حرف زدند كه هنوز بايد در مدرسه مشق مي نوشتند.
اين گفته ها و خاطره ها- در عين غربت و مظلوميت- به وسيله دو مرد با انگيزه و با پشتكار هدايت و جمع آوري شد؛ هدايت الله بهبودي در بخش جمع آوري خاطرات انقلاب اسلامي و مرتضي سرهنگي در بخش جنگ و حماسه دفاع مقدس.
كتاب «با ياد خاطره» حاصل جمع انبوه خاطراتي است كه در حوزه هنري به چاپ رسيد و در دسترس عموم قرار گرفت.
كتاب حاضر كه درباره آن صحبت مي شود، به نوعي مقدمات چنين اتفاقي را فراهم خواهد آورد. اگر چه نويسنده اش هنوز چنين ادعايي ندارد، اما روند طبيعي و منطقي كار بايد به چنين اجتهادي منجر شود. البته اين مباني تئوريك، خوشبختانه بومي ترين مباني براي يك بحث علمي در علوم انساني است كه پيشينه چندان چشمگيري در ايران ندارد.
ايستگاه هاي كتاب
كتاب به دو بخش تقسيم مي شود كه در هر بخش با دو فصل روبه رو مي شويم؛ بخش اول شامل «كليات» مي شود كه فصل اول آن به «كليات خاطره» و فصل دوم به «كليات خاطره نويسي و خاطره نگاشته ها» اختصاص دارد. در هر بخش و فصل موضوعات ريزتري توضيح داده شده است كه براي هر جمله اش، اثري از كار محققانه ديده مي شود.
بخش دوم كتاب نيز «تاريخ خاطره نگاشته ها از آغاز تا اسلام» نام دارد كه فصل اول «دوره نخست» (آثار پارسي باستان) و فصل دوم «دوره دوم» (آثار پارسي ميانه) را شامل مي شود. گو اين كه مؤلف به مجلدات بعدي اين اثر اشاره مي كند كه در راه است، اما توضيح يا اشاره اي به زمان آماده شدن يا چاپ آنها نمي كند.
دور خيز عليرضا كمري در نگارش كتاب «با ياد خاطره» به گونه اي است كه نمي تواند نتايج تحقيقات خود را در خاطره نگاري با چاپ يك كتاب ۲۰۸ صفحه اي بنويسد.
خواننده اين اثر پس از پيش گفتار و سرآغاز با تعاريفي از «خاطره» و ريشه لغوي آن مواجه مي شود تا بداند با چه موضوعي روبه روست و وجه تسميه آن چيست. به استناد تعريفهاي مختلفي كه از آثار كلاسيك و متون قديمي دارد و همينطور با نگاهي به لغت نامه دهخدا، واژه خاطره را معني مي كند و سپس به خاستگاه خاطره از يك حديث قدسي مي پردازد و مي نويسد: «كنت كنزا مخفياً فأحببت ان اعرف» (من گنج ناشناخته اي بودم كه دوست داشتم شناخته شوم)كمري در اين كتاب، ريشه خاطره را شناسا شدن خاطره نگار ارزيابي مي كند.
او با همين روش و در ادامه تحقيقات و پژوهش ها به سراغ ابن سينا و «قصيده عينيه» اش مي رود و سپس به «ني نامه» حضرت مولانا در مثنوي معنوي سر مي زند تا بن مايه هاي خاطره نويسي را در گذشته تاريخ و ادبيات ايران پيدا كند. در تصور و تلقي كمري- با توجه به يافته هايش- ني نامه بهترين مثال يا مثل اعلاي خاطره معرفي مي شود. (صفحات ۳۱ و ۳۲)
نگاهي به غرب
نويسنده كتاب در بخشي از اثر (كليات خاطره نويسي و خاطره نگاشته ها) به تاريخ خاطره و سير و تطور آن پرداخته و پس از شرح مختصري از گونه هايي كه مي توانند در فهرست خاطرات به شمار آيند، به غرب مي پردازد: «در غرب، زندگي نامه نويسي و خاطره نگاري سابقه اي طولاني دارد. اعترافات قديس آگوستينوس (قرن چهارم ميلادي) كهن ترين خاطره نگاشته اي است كه آوازه جهاني دارد. اوج رويكرد غرب به زندگي نامه نويسي و خود سرگذشت نگاري- و نيز پيدايي زندگينامه به صورت رمان- به دوره رنسانس و انقلاب صنعتي و رواج اومانيسم باز مي گردد.» (صفحات ۸۵ و ۸۶ از كتاب با ياد خاطره)
نويسنده در ادامه تأكيد مي كند كه به تعبير برخي، خاستگاه واقعي زندگي نامه هاي خود نگاشت، يونان و روم بوده است، زيرا در روزگاران دور، در اين فرهنگ، فرديت انسان معني و هويت خاصي داشته است.
كتاب با ياد خاطره به دقت و ظرافت، خاستگاه فلسفي «من» را جست وجو مي كند تا علت واقعي ننوشتن يادداشت هاي روزانه و خاطرات در مشرق زمين را به خواننده اش بشناساند. در ديدگاه فلسفي «اومانيسم» طبيعتاً «من» واجد احترام و اختياراتي است كه جز «خود» را نبيند. اصالت وجود، به انسان عصر اومانيسم فرصت مي دهد تا «خود» را عرضه كند؛ «من» را به جاي «ما» به كار ببرد. در حالي كه اين واژه (من) در شرق و ايران به نوعي تبختر يا خودپرستي تلقي مي شده و مي شود. شايد به همين علت- هنوز هم- اكثر مردم اين سرزمين از لفظ «ما» به جاي «من» بهره مي گيرند.
عليرضا كمري، حتي ننوشتن يادداشتهاي روزانه را- تلويحاً- به علت بي توجهي به «من» مي داند. هنوز هم مي توانيم جاي خالي يادداشتهاي روزانه را در نوشته هاي سياست مردان و... ديد. در حالي كه يكي از پراقبال ترين و پرفروش ترين آثار غرب به كتاب هايي مربوط مي شود كه يادداشت هاي روزانه افراد است.
تعرض به يك انسان شريف
گفتم كه عليرضا كمري را دوست دارم و گفتم كه بيش از كتاب مايلم از خودش و روحيه پژوهشگري اش بنويسم، اما او و نوشته هايش هم مثل همه افراد و نوشته ها خالي از ايراد و اشكال نيست.
من ضمن تأكيد به اين كه مايل نيستم اشكالات كار را بگويم، اما عرصه نقد، مجبورم مي كند به يك مورد- حداقل- اشاره اي بكنم. «تابستان سال ۶۶ وقتي در مقام بررسي خاطرات مكتوب مربوط به جنگ، براي يافتن موازين شناخت و تعريف روشن و قانع كننده اي از خاطره و گونه هاي آن به مباحث نظري ادبي و تاريخي رجوع كردم، دريافتم نه تنها در اين موضوع اثري در خور به دست نيست، بلكه اشارات و اظهارات موجود در برخي مقالات و مطاوي كتب، چندان وافي به مقصود و اطمينان بخش نمي توانند بود.»
اين عبارت (يا عبارات) را آوردم تا از خواننده بپرسم كه چنين نوشته هايي به نثر و سبك كدام دوره تاريخي نزديك است؟ به دوره حاضر يا به عصري كه «ياقوت حموي» نوشته مي شد؟ خواندن برخي از صفحات كتاب- و حتي نحوه سخنراني و گفت وگوي عليرضا كمري در ديدارها- نشان مي دهد كه او علاقه اي زياد به نثر كلاسيك دارد.
نوشتن با آن سبك و شيوه، البته چندان مقبول نويسندگان و داستان نويساني نمي شود كه با متون كهنه كلاسيك سر دوستي ندارند. ضمن احترام به متون كلاسيك و جايگاه رفيع آن، خوب است عليرضا كمري نوشته هايش را ساده تر و بي تكلف تر از اين بنويسد. چرا كه او براي دانشجويان رشته زبان و ادبيات فارسي، نمي نويسد؛ بلكه مخاطبان و خوانندگان واقعي آثار او، نويسندگان يا خاطره نگاراني هستند كه مي خواهند مباني تئوريك و پيشينه آن را هم بدانند. البته در كتاب «با ياد خاطره» ، اين رويه در فصل هاي دوم به بعد و بخش دوم كمتر ديده مي شود.
به نظر مي رسد عليرضا كمري خود را مقيد به اين نوع سبك كرده است. در حالي كه نوشتن با اين لحن و شيوه، او را وا مي دارد الزامات اين شيوه را هم بپذيرد و به آن تن دهد. از الزامات چنين روشي، جملات طولاني و بدون فعل است كه اكنون چندان پسنديده نيست. بازگشت اين مؤلف محقق به ساده نويسي و امروزي نويسي به معني سهل انگارانه نويسي يا تخفيف مطالب نيست؛ بلكه به معني ايجاد علاقه بيشتر نزد خواننده است و بس.