سه شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۲
قيام دانشجويان عليه كمونيست ها از زبان يك عكاس
عكاسي در غباري از دود و خون
003234.jpg
آرش نهاوندي
موسسه آمريكايي وردلدپرس فوتو ، پنجاهمين سالگرد رقابت هاي عكاسي خود را در سال جاري برگزار مي كند.
در اين مراسم توجه ويژه اي به عكس هاي برتر 50 سال اخير شده است كه در اين ميان عكس چارلي كول كه از قيام خونين 1989 در ميدان تيان  آن من دروازه هاي صلح آسماني و از يكي از تظاهركنندگان حاضر در ميدان گرفته شده از جذابيت بسيار ويژه اي برخوردار است.
به همين مناسبت مصاحبه اي با چارلي انجام شده كه وي در آن به شرح جزئيات لحظه اي كه در آن مبادرت به گرفتن آن عكس ماندگار كرد، مي پردازد. او در اين عكس تظاهر كننده اي را در برابر صفوفي از تانك هاي ارتش آزاديبخش خلق در ميدان تيان آن من به تصوير كشيده است. ماندگاري اين عكس از يك جهت به علت تنها بودن آن مرد در وسط آن بزرگترين ميدان جهان و اقدام نمادين عكاس در به تصوير كشيدن لحظه ايستادگي و مقاومت او در برابر تانك هاي حكومتي است. كول در اين باره مي گويد: هيچ كس از عاقبت آن مرد زنبيل به دست پس از آنكه نيروهاي پليس وي را كت بسته از ميدان خارج كردند، خبر ندارد .
وقوع كشتار ميدان تيان آن من، موجبات بيداري افكار عمومي در سراسر جهان و متعاقب آن انتقادات از حكومت كمونيستي چين را فراهم آورد. در ماه مه 1989 به عنوان عكاس قراردادي از سوي مجله آمريكايي نيوزويك به پكن اعزام شدم. در آن زمان تظاهرات دانشجويي در پكن به اوج خود رسيده بود. البته من پس از پيتر ترنلي و اندي ارناندس - دو نفر از همكاران ديگرم كه آنها نيز مانند من به عكاسي خبري مي پر داختند - به پكن رسيدم.
اما زماني كه من به پكن رسيدم، موج تظاهرات رو به كاهش گذاشته بود، از همين رو بود كه در آن هنگامه خبرنگاران زيادي كه پيش از آن در پكن مستقر شده بودند، در حال مراجعت به پايگاه هاي خبري خويش در ساير مناطق آسياي شرقي بودند. به رغم عزيمت خبرنگاران به مسقط الراس خويش، مسئولان روزنامه نيوزويك از من درخواست كردند كه در پكن بمانم.
بعد از ظهر روز سوم ژوئن، پس از يك روز درگيري گسترده ميان ارتش آزادي بخش خلق و تظاهر كنندگان، ارتش، شهر ممنوعه را به محاصره درآورد و مدت كوتاهي پس از آن، اقدام به وارد كردن تانك ها و خودروهاي زرهي به ميدان تيان آن من دروازه هاي صلح آسماني كرد.يكباره يكي از اين خودروهاي نظامي خود را از صف جدا و به سمت منطقه اي كه در آن تظاهر كنندگان تجمع كرده بودند آمد. ناگاه آسمان آبي، تيره و تار شد و تعداد زيادي از مردم زير اين تانك  له شدند. اين اقدام وحشيانه نه تنها از خشم مردم نكاست كه به خشونت تجمع كنندگان بيش از پيش افزود. در پي وقوع اين حادثه دردناك، مردم به تانك حمله ور شده، سرنشينان آن را پياده كرده و آنان را قطعه قطعه كردند و در نهايت خودرو زرهي را نيز به آتش كشيدند. تمامي اين وقايع ظرف مدت بسيار كوتاهي و در حالي كه تانك هاي ارتش ميدان را به طور كامل تحت محاصره درآورده بودند، اتفاق افتاد. در واقع فاصله نظاميان با صحنه حادثه كمتر از 150 متر بود و نور چراغ ها خون ريخته شده بر زمين ميدان دروازه هاي صلح آسماني را منعكس مي كرد.
پليس مخفي
پس از وقوع اين حوادث ناگوار و دردناك، من به اطرافم نگاه كردم، كسي آنجا نبود حتي يك نيروي امنيتي - تنها جايي كه از آن محافظت مي شد، هتل پكن در محدوده خيابان چانگان بود. در همان زماني كه براي حفاظت از خود از درختي بالا مي رفتم، سربازان كه بر بلنداي ساختمان هاي اطراف ميدان مستقر شده بودند، تيراندازي به سوي تظاهركنندگان را آغاز كردند. صداي تيراندازي و اصابت گلوله به بدن مردم، فضايي از رعب و وحشت را در ميدان ايجاد كرد.
در چنين فضاي رعب آوري گرفتن عكس برايم بسيار دشوار شده بود. هوا بسيار تيره و تار شده بود، به لحاظ مسائل امنيتي قادر به استفاده از فلاش نبودم، به اطرافم نگاه كردم و يك باره تصميم گرفتم كه براي عكاسي به بالاي پشت بام بلندي، مشرف بر ميدان بروم و از آنجا با ديدي بهتر مبادرت به عكس گرفتن كنم. از همين رو به هتل پكن رفتم، اما به محض ورود به ساختمان، ماموران اداره امنيت چين (DSB) من را از حركت بازداشتند. در اين لحظه ماموران امنيتي به سمت من حمله ور شدند، يكي از ماموران با يك كابل الكتريكي ضربه اي به پهلويم وارد كرد و بقيه نيز به سمت من حمله ور شده و با مشت و لگد به جانم افتادند. آنها همچنين در يك اقدام خشونت بار دوربينم را از من گرفتند و تمامي عكس هايي كه آن روز غروب از صحنه تظاهرات گرفته بودم را از آن درآوردند.
ماموران ياد شده همچنين قصد داشتند دوربينم را بگيرند كه من طي گفت وگويي طولاني آنها را مجاب كردم كه دوربين را از من نگيرند، زيرا دستگاه بتنهايي و بدون فيلم بي فايده است. البته ماموران مخفي چندان دقيق هم عمل نكرده بودند و سه حلقه فيلم هنوز در يكي از جيب هاي جا دوربيني باقي مانده بود.
مجروح
زماني كه از ماموران امنيتي جدا شدم، با استوارت فرانكلين يكي از دوستانم كه براي مجله تايم كار مي كند، برخورد كردم. استوارت در طبقه هشتم يك اتاق داشت و از بالكن اتاق وي مي توانستم جهت عكاسي استفاده كنم. در واقع از آنجا ميدان و چشم انداز درگيري و خشونت ها قابل رويت بود. در اولين نگاه از بالكن متوجه شدم كه اوضاع تغيير كرده و نيروهاي نظامي با اسلحه هاي اتوماتيك در حال تيراندازي به سوي مردم هستند. در اين هنگامه خونين و دردناك، مردم سراسيمه به اين سو و آن سو مي دويدند و بسياري از آنها نيز مجروحان را در گاري حمل مي كردند.
از آن زاويه شروع به شمارش تعداد مجروحان و كشته شدگان كردم و بر اساس برآوردي سرانگشتي 64كشته و مجروح را شمارش كردم. پس از اين شمارش دردناك، من و استوارت شروع به انداختن عكس كرديم، البته كورسوي نوري كه خيابان ها را روشن مي كرد، براي تصوير برداري از اين فجايع كافي نبود.
اما اين تازه اول كارزار و كشتار مردمي بود؛ در حدود ساعات 5 4 صبح بود كه تانك ها در صفوفي منظم وارد ميدان شدند و بي رحمي و خشونت به اوج خود رسيد؛ ديگر از صداي رگبار مسلسل ها و گلوله هايي كه از تفنگ تك تير اندازها خارج مي شد خبري نبود، تانك ها با بي رحمي تمام اتوبوس ها، دوچرخه ها و انسان ها را در زير شني هاي زنجيره هايي كه تانك ها را به حركت درمي آورند خود له كردند، اين كشتار بي رحمانه و دردناك تا سپيده دم ادامه يافت. با تابيدن اولين اشعه هاي آفتاب صبحگاهي بر ميدان تيان آن من، تانك ها و خودروهاي زرهي به همراه نيروهاي ارتش آزاديبخش چين در ميدان، رژه نماديني از نمايش قدرت را پس از كشتار مردم و دانشجويان بي دفاع آغاز كردند.
روز پنجم ژوئن باز هم من و استوارت بر لبه بالكن اتاق هتل پكن براي عكاسي از صحنه هاي پس از قيام ظاهر شديم. با روشن ترشدن هوا، صدها نفر از سربازان در اطراف ميدان در صفوف منظم، پشت موانع بزرگي مستقر شدند. اين سربازان تفنگ هايشان را به سمت دانشجوياني كه در ابتداي يكي از خيابان هاي منشعب از ميدان و در يكصد متري آنان قرار داشتند، نشانه رفته بودند. در نزديكي پشت بام هتل محل اقامت دوستم، ما مي توانستيم به وضوح پشت بام هاي ديگر كه مملو از نيروهاي امنيتي مجهز به دوربين شكاري بودند را نظاره گر باشيم. چيزي به غروب آفتاب نمانده بود كه نيروهاي حاضر در ميدان، ترك محل را آغاز كرده و براي متفرق كردن جمعيت حاضر در خيابان چانگان، شروع به تيراندازي به سمت مردم كردند. تيراندازي با مسلسل و تيربار كار خود را كرد و جمعيت سراسيمه و شتابان محل را ترك كردند. سكوت مرگباري بر محلي كه تا دقايقي قبل مملو از جمعيت بود، حاكم شد. تنها چيزي كه در خيابان چانگان به چشم مي خورد، لاشه سوخته اتوبوس و دوچرخه هاي درهم شكسته بينواياني بود كه ديگر كسي از عاقبت آنها خبر نداشت.
مردي با زنبيل خريد در دست
مدت كوتاهي پس از وقوع اين حوادث 25 تانك در همان مسير به حركت درآمدند. همزمان با حركت اين خودروهاي زرهي، من و استوارت نيز دوشادوش يكديگر در حالي كه پشت سر هم عكس مي گرفتيم به حركت درآمديم. يكباره مردي را ديديم كه از سمت خيابان با ژاكتي در يك دست و زنبيلي در دست ديگر به سمت تانك ها به منظور جلوگيري از ادامه حركت آنها، گام برمي دارد. با ديدن اين مرد، در جا خشكمان زد، زيرا او در حال انجام كار متهورانه و فوق تصوري بود. عمل او را مي توان پس از زد و خوردهاي گسترده و تيراندازي نيروهاي پليس عليه مردم، فوق متهورانه دانست.
من آنچه را در برابر ديدگانم مي ديدم، نمي توانستم باور كنم و به هيچ روي در مخيله ام نمي گنجيد مردي بتواند اينچنين جسورانه به سمت تانك  ها برود، از همين رو بي آنكه بدانم چه مي كنم به عكسبرداري ادامه دادم.
پس از مدتي در حالي كه در كمال تعجب درجا خشكم زده بود، متوجه شدم كه اولين تانكي كه از برابر تانك هاي ديگر حركت مي كرد، از حركت باز ايستاد.
اما مرد جوان به حركت خود ادامه داد تا اينكه نيروهاي امنيتي اطراف او را فرا گرفته و كت بسته با خود بردند.
استوارت و من، يكديگر را با ناباوري نگاه كرديم، مدتي بعد استوارت با من خداحافظي كرد و به دانشگاه پكن رفت تا صحنه هاي زد و خورد آنجا را به تصوير بكشد و من در ميدان ماندم تا نظاره گر اتفاقات بعدي باشم. انتظارم زياد طول نكشيد و پس از آنكه به هتل بازگشتم چهار مرد با شكستن در اتاق به سمت من هجوم آوردند و دوربين را ضبط كردند.
آنها همچنين فيلم ها را از دوربينم بيرون كشيدند و پاسپورتم را گرفتند، سپس وادارم كردند اعترافنامه  اي مبني بر اينكه در حال فيلمبرداري در زمان حكومت نظامي بوده ام، بنويسم. البته من در آن زمان نمي دانستم كه چنين اقدامي احتمال دارد مجازات زندان در پي داشته باشد.
پس از نوشتن اين اظهارنامه كه در آن صريحا قيد شده بود كه من از قوانين موضوعه در زمان حكومت نظامي بي اطلاع هستم، چهار مامور امنيتي از اتاق خارج شدند و يك نگهبان در برابر در هتل به محافظت از من مامور شد، اما اين بار نيز ترفند نيروهاي امنيتي با شكست مواجه شد، زيرا قبل از آنكه نيروهاي امنيتي به درون اتاق هجوم بياورند، حلقه فيلم آن روز را در محفظه اي پلاستيكي قرار داده و آن را در مخزن توالت جاسازي كرده بودم. از همين رو پس از خروج ماموران، من نيز از هتل خارج شدم و به سمت دفتر خبرگزاري آسوشيتدپرس رفتم تا از طريق اين خبرگزاري معتبر جهاني، عكس ها را به دفتر نيوزويك در نيويورك ارسال كنم.
در آنجا با سه عكاس ديگري مواجه شدم كه وقايع ساعات اخير را از زواياي ديگري عكسبرداري كرده بودند.پس از آنكه عكس ها در مجله نيوزويك انتشار يافتند، بسياري از آژانس هاي خبري و مجلات براي كشف هويت آن مرد به تحقيقات گسترده اي دست زدند. در نتيجه تحقيقات مقدماتي، خبرنگاران به نام وانگ وي لين برخوردند كه با قطعيت نمي توان درباره آن سخن گفت. من شخصا بر اين باورم كه اين معترض جسور مدتي پس از دستگيري به دستور مقامات چيني اعدام شده باشد.
احتمال وقوع چنين اتفاقي براي آن مرد چيني دور از انتظار نيست، زيرا دولت چين در آن زمان به منظور مسكوت نگه داشتن قتل عام ميدان تيان آن من، هر فرياد مخالفي را خفه مي كرد.
اما حكومت مركزي غافل از آن بود كه هيچ گاه نمي توان با كشتن يك فرد و دفن كردن راز هزاران نفر ديگر در گور، افكار عمومي جهان را نسبت به كشتار هولناك و دهشت برانگيز ميدان تيان آن من ساكت نگه داشت. با اين حال افراد زيادي به دليل اقداماتي مشابه آنچه آن مرد متهور انجام داده بود، از ديار فنا به ديار باقي رهسپار شده بودند. من خود بر اين باورم كه اقدام شجاعانه اين مرد قلب بسياري را درسراسر جهان تسخير كرد،  او در يك لحظه با شخصيت خود لحظه را توصيف كرد و به زمان اجازه نداد او را در چارچوبي به انقياد خويش درآورد.
در واقع او سازنده تصوير بود و من عكاسي بيش نبودم. من تنها افتخار مي كنم كه در آن لحظه تاريخي در صحنه حضور داشتم.

حمام خون در پكن
قتل عام ميدان تيان آن من - دروازه هاي صلح آسماني- در 4 ژوئن سال 1989 و در پي تظاهرات گسترده دانشجويي به وقوع پيوست.طي اين تظاهرات، بي ثباتي اقتصادي و فساد سياسي مورد انتقاد شديد تظاهركنندگان قرار گرفته بود.مرگ هويائوبانگ دبير كل سابق حزب كمونيست، موجي از نارضايتي هاي گسترده را در ميان جوانان و دانشجويان پديد آورد.اين نارضايتي ها از ماه آوريل آغاز و در ماه ژوئن 1989 در حمامي از خون فروشسته شد.دليل اصلي چنين قيام گسترده ا ي عليه دولت را مي توان در اختلاف نظر اساسي ميان دنگ شيائوپينگ رهبر سابق چين با هويائوبانگ جست وجو كرد.اختلافات ميان اين دو رهبر سياسي در نهايت به بركناري هو از سمت رهبري حزب كمونيست از سوي دنگ شيائوپينگ منجر شد كه اين امر خشم مردم را درپي آورد و سرمنشأ تظاهرات عظيم د رميدان تيان آن من شد؛تظاهراتي كه به طرز بسيار بي رحمانه اي توسط ارتش آزاديبخش خلق چين سركوب شد.

كسي به فكر كودكان افغان نيست
آزاده بابائي نژاد- يونيسف در گزارش اخير خود نسبت به افزايش ميزان مرگ و مير كودكان و مادران افغان به لحاظ شرايط نابسامان و نبود امكانات بهداشتي در اين كشور هشدار داده است. در همين راستا سيسيليا لوتس مدير اجرايي يونيسف در منطقه جنوب آسيا در پايان سفر يك هفته اي خود به اين منطقه، ميزان بالاي مرگ ومير نوزادان و كودكان زير پنج سال افغان را باعث نگراني خواند و گفت كه حدود نيمي از كودكان اين كشور از سوء تغذيه رنج مي برند.
طبق آخرين آمارهاي رسمي، بيش از 20درصد كودكان بي گناه افغان تا پيش از رسيدن به سن پنج سالگي به دليل ابتلا به بيماري هايي همچون اسهال، ذات الريه و مالاريا جان مي سپارند و از هر 100 هزار مادر افغان، يكهزار و۶۰۰نفر به هنگام زايمان طبيعي فوت مي شوند. مي توان ادعا كردكه افغانستان تنها كشوري ست كه ميزان مرگ و مير زنان بيش از مردان است.
گفتني ست باوجود تلفات گسترده مردان افغان در سالهاي متمادي دو دوره جنگ، هم اكنون جمعيت زنان افغان كمتر از مردان در اين كشور است! سالهاي جنگ در افغانستان اثرات مستقيم بر توازن جمعيت اين كشور برجاي گذاشت و بر ميزان جمعيت مردان تاثير داشت، اما آمارهاي رسمي نشان مي دهد كه هم اكنون 49درصد جمعيت افغانستان را زنان و 51درصد ديگر را مردان تشكيل مي دهند. در همين حال مسئولان بهداشت افغانستان مي گويند عدم دسترسي زنان به امكانات بهداشتي، بويژه در دوران بارداري يكي از مهمترين عوامل افزايش مرگ و مير زنان در افغانستان به شمار مي رود.
روزانه بين 50 تا 70 زن و بيشتر از 70 كودك زير پنج سال به علت ابتلا به بيمار هاي مختلف در افغانستان جان مي سپارند.
يكي از موارد ديگري كه يونيسف نسبت به آن هشدار داده، وضعيت تحصيلي كودكان افغان بويژه دختران اين كشور است زيرا تنها 10درصد دختران افغان به لحاظ خانوادگي مي توانند در مقطع دبيرستان ثبت نام كنند.
افغانستان كشوري ست كه ميزان بي سوادي دختران در آن بسيار بالاست.

پيشخوان
003261.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز خبر و عكس اول خود را به وقوع زلزله مرگبار در شبه قاره هند اختصاص داده است. به نوشته اين روزنامه، زلزله پرقدرتي كه روز شنبه پاكستان، شمال هند و افغانستان را لرزاند، 18 هزار قرباني گرفته است. ژنرال شوكت سلطان، سخنگوي ارتش پاكستان اعلام كرد كه در كشمير تحت كنترل پاكستان كه به مركز زلزله نزديك بوده است، بسياري جان خود را از دست داده اند. اين مقام نظامي پاكستان تعداد مجروحان اين حادثه دردناك را 41 هزار نفر اعلام كرد.
003312.jpg
مسكو تايمز
روزنامه مسكوتايمز در يك گزارش تحليلي وضعيت توريسم در روسيه را مورد بررسي قرار داده است. به نوشته اين روزنامه انگليسي زبان، از ميزان سفر توريست هاي روسي به كشورهايي مانند چين و لهستان به دليل بالا بودن بهاي تور و مشكلات ويزايي كاسته شده است. اين روزنامه همچنين نداشتن استراتژي مشخص از سوي دولت روسيه در زمينه جذب توريست داخلي را از جمله عوامل ضعف صنعت جهانگردي در اين كشور دانسته است.
003315.jpg
واشنگتن پست
روزنامه واشنگتن پست نيز مانند اغلب روزنامه هاي معتبر جهان، موضوع زلزله شبه قاره هند را براي تيتر و عكس خبر اول خود برگزيده است. پس از وقوع اين حادثه مرگبار، پرويز مشرف، رئيس جمهوري پاكستان زلزله اخير در شبه قاره هند را آزموني براي ملت توصيف كرد. مانموهان سينگ، نخست وزير هند نيز در پيامي به مشرف گفت: در حالي كه بخش هايي از هند نيز از اين فاجعه طبيعي غيرمنتظره آسيب ديده است، ما آماده ايم هر گونه كه شما مناسب بدانيد به عمليات امداد و نجات ياري برسانيم.
003273.jpg
كلارين
روزنامه اسپانيايي زبان كلارين، خبر اول خود را به درخواست هسته اي هوگوچاوس از دولت آرژانتين اختصاص داده است. به نوشته روزنامه كلارين يك شركت دولتي در ونزوئلا نصب يك راكتور هسته اي متوسط را از دولت آرژانتين خواستار شده است. اين درخواست، نگراني ها و اختلافات زيادي را در دولت آرژانتين برانگيخته است؛ زيرا نصب رآكتور هسته اي در ونزوئلا كه روابط حسنه اي با آمريكا ندارد، به احتمال زياد با مخالفت ايالات متحده مواجه خواهد شد.

شهرهاي جهان
لهستان- ورشو
سينا خاكياني- ورشو درست مثل يك سيمرغ افسانه اي از ميان خاكستر جنگ جهاني دوم بيرون آمده است. به جز چند بناي تاريخي كه در طول جنگ سالم باقي مانده بودند و چند بناي ديگر كه بعد از اتمام جنگ بازسازي شده اند، تقريبا تمام شهر ورشو بعد از جنگ دوباره ساخته شده است.
تقريبا با گذشت يك دهه از فروپاشي كمونيسم در لهستان، ورشو به سرعت به سمت پيشرفت حركت مي كند. ورشو، پايتخت لهستان و مهمترين و مترقي ترين شهر اين كشور است. خيابان هاي ورشو پر از مغازه ها و هتل هاي چند ستاره هستند و شهروندان اين شهر از بهترين انواع خدمات شهري بهره مي برند. مساحت كل ورشو در حدود 495 كيلومتر مربع است و جمعيت آن حداكثر به يك ميليون و 700 هزار نفر مي رسد. در ورشو تقريبا هر چهار فصل سال را مي توان به طور كامل احساس كرد. فصل بهار در اين شهر آغازي سرد همراه با بادهاي نسبتا تند دارد، اما با نزديك شدن به تابستان، هوا گرم تر و اغلب آفتابي تر مي شود. در تابستان معمولا هوا آفتابي ست، اما در ورشو بايد هميشه انتظار بارش باران، حتي در اين فصل را نيز داشته باشيد.با رسيدن پاييز، هوا روبه سرد شدن مي رود و هر چه به زمستان نزديك تر شويم، هوا سردتر و مرطوب تر خواهد شد و البته ميزان دمي كه سطح شهر را فرا مي گيرد نيز افزايش مي يابد.ورشو به 18 منطقه اصلي تقسيم شده است كه هر كدام از آنها بدنه اجرايي مخصوص به خودشان را دارند. هر كدام از اين مناطق به چندين محله تقسيم مي شوند كه البته از سوي مقامات اداري شهر به رسميت شناخته نمي شوند. وظايف اجرايي در ورشو به عهده شهردار اين شهر است. در حال حاضر لچ كازنسكي اين مسئوليت را بر عهده دارد. تقريبا تمام ادارات و سازمان هاي مهم دولتي لهستان از جمله مجلس، دفتر رياست جمهوري و ديوان عالي كشور در اين شهر قرار دارند. ورشو به همراه حومه هاي اطرافش مجموعا 31 نماينده در مجلس لهستان دارد. تعداد كل نمايندگان مجلس اين كشور 460 نفر است.
تحصيلات
ورشو از لحاظ مسائل مربوط به آموزش عالي تقريبا مهمترين شهر لهستان محسوب مي شود. اين شهر 4دانشگاه بزرگ و بيش از 62 مدرسه و موسسه آموزش هاي عالي دارد. تعداد كل دانش آموزان و دانشجويان اين شهر به 500هزار نفر مي رسد كه 29 درصد جمعيت كل شهر را تشكيل مي دهند. از اين ميان، 255 هزار نفر مشغول تحصيل در دانشگاه هاي اين شهر هستند.
صنعت
بعد از اتمام جنگ جهاني دوم، حكومت كمونيستي لهستان تصميم به بازسازي شهر به عنوان يك مرز مهم صنعتي كشور گرفت. به همين منظور كارخانه هاي بسياري در داخل و اطراف شهر ساخته شدند كه از مهمترين آنها مي توان به دو كارخانه اتومبيل سازي و يك كارخانه ذوب  آهن اشاره كرد، اما زماني كه سيستم اقتصاد كمونيستي، آرام آرام حركتش را به سمت زوال آغاز كرد، اين كارخانه ها هم بتدريج از اهميت افتادند و در سالهاي بعد از 1989 و در حالي كه هم سيستم هاي سياسي و هم اقتصادي در حال تغيير بودند، اكثر آنها اعلام ورشكستگي كردند.
فرهنگ و هنر
ورشو تقريبا 30 سالن بزرگ تئاتر دارد كه در سراسر شهر پخش شده اند. مهمترين اين سالن ها، تئاتر ملي و تئاتر بزرگ ورشو هستند. بسياري از كارگردانان جوان براي اجراي نخستين آثارشان به اين شهر مي آيند، چرا كه تئاتر در ميان مردم ورشو از جايگاه بسيار ويژه اي برخوردار است. ورشو مملو از موزه ها و گالري هاي هنري ست. از جمله معروف ترين موزه هاي اين شهر مي توان به موزه هنرهاي معاصر ورشو، موزه ارتش و موزه ملي لهستان اشاره كرد.
چهره هاي مهم
۱ - فردريك شوپن (1849- 1810): بدون شك شوپن بزرگترين آهنگساز طول تاريخ لهستان و از مهمترين آهنگسازان عصر رمانتيك است. شوپن به شاعر پيانو مشهور است و تقريبا تمام آثارش را منحصرا براي پيانو آفريده است.
۲ - ماري كوري (1934- 1867): ماري كوري نخستين كسي بود كه روي پرتوهاي راديواكتيو كار كرد. او دو بار موفق به كسب جايزه نوبل شد و سرانجام بعد از 23سال كار روي مواد راديواكتيو و در اثر تماس بيش از حد با اين مواد، جان سپرد.
۳ - كريستف كيشلوفسكي (1996- 1941): كيشلوفسكي يكي از مهمترين كارگردانان تاريخ سينماي لهستان و جهان است. از جمله آثار مهم او مي توان به سه گانه آبي، سفيد،  قرمز و مجموعه فيلم هاي ده فرمان و زندگي دوگانه ورونيكا اشاره كرد.
ديدني ها
۱ - موزه تاريخ ورشو: اين موزه با آثار بسيار ارزشمند و گرانبهايي كه دارد، تاريخ ورشو را از آغاز تا عصر حاضر در معرض ديد بازديدكنندگان قرار مي دهد. عكس هاي جالبي از زمان جنگ جهاني دوم در اين موزه قرار دارد كه در آنها ميزان خرابي هاي شهر به وضوح ديده مي شود. همچنين فيلم مستندي در اين موزه در مورد بازسازي شهر نمايش داده مي شود كه تماشاي آن به تمام گردشگران و مسافران ورشو توصيه مي شود.
۲ - كاخ علم و فرهنگ: اين ساختمان كه هديه حكومت كمونيستي شوروي به دولت لهستان است، در اوايل دهه 1950 ميلادي ساخته شده و هنوز بلندترين ساختمان ورشو و همچنين بلندترين ساختمان لهستان است. آسانسور سريع اين برج شما را تا تراس اين ساختمان در طبقه سي ام بالا خواهد برد و آنجا منظره بي نظيري از شهر، پيش روي شماست.
۳ - قلعه سلطنتي: اين قلعه زيبا كه از جمله مهمترين بناهاي تاريخي لهستان است، در زمان جنگ جهاني دوم و به دستور مستقيم هيتلر تخريب شد، اما در سالهاي 1971 تا 1984 مورد بازسازي قرار گرفت.
۴ - كليساي جامع سنت جان: اين كليسا قديمي ترين كليساي ورشو است كه در قرن 15 ميلادي ساخته شده. اين كليساي زيبا در زمان جنگ جهاني دوم تخريب شد، اما مانند بسياري ديگر از آثار تاريخي لهستان در سالهاي بعد از جنگ تحت بازسازي قرار گرفت.

جهانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |