عكس: علي اكبر شيرژيان
مريم پاپي
صبح شده و هنوز بيدارم. خانه زير نگاه هايم پوسيد. پشت پلك ها، اتفاقات خوبي در جريان نيست. چشم كه مي بندم صدايش را به وضوح مي شنوم.... مطمئنم كه كسي هست. همچنان بيدار خواهم ماند....
از سه شب پيش تا به حال پلك هايش يك دقيقه آرامش نداشته اند. منتظر است. نمي دانم چه كسي، اما او اطمينان دارد كه خواهد آمد. برايش هديه مي خرد و پنهان مي كند، مي ترسد، به دنبال چيزهاي عجيب و غريب از خانه بيرون مي رود و فراموش مي كند كه بايد برگردد. حالا هم چند روز است كه از خانه بيرون نرفته. نمي دانم... شايد كسي تهديدش كرده ... به دوستانش هم بي توجه است. شايد با كسي آشنا شده، حالت كساني را دارد كه قصد انتقام دارند، ولي ما كه در اين مدت تا حدامكان با او راه آمده ايم. اصلا نمي فهمم چرا اين طور شده؟...
قرار است بلاتكليفي خانواده ها در برخورد با زنان، مردان، دختران و پسراني كه معلوم نيست از چه چيزي رنج مي برند و چرا اطرافيانشان را هم آزار مي دهند، پايان يابد. بالا رفتن آگاهي جامعه نسبت به بيماران مبتلا به اسكيزوفرني، برنامه اي ست كه انجمن اسكيزوفرني با همكاري فرهنگسراهاي تهران به اجرا درمي آورد. به اين ترتيب براي نخستين بار براي آشنايي جامعه با اين بيماري، تبليغات گسترده صورت مي گيرد.
كلاس هاي آموزشي براي خانواده هاي بيماران و تبليغات شهري همچون نصب بيل بورد، از جمله اين برنامه ها هستند.
بنابر آمارهايي كه دكتركاظم ملكوتي، روان پزشك، ارائه مي دهد، شانس شيوع بيماري هاي عصبي در طول عمر در 50 درصد افراد وجود دارد. 30-25 درصد افراد جامعه نيز در هر لحظه به بيماري هاي عصبي مبتلا هستند. ما حدود 120 هزار بيمار مبتلا به اسكيزوفرنيا و مشابه آن داريم. اگر متوسط اعضاي هر خانواده را پنج نفر درنظر بگيريم، حدود يك ميليون نفر به نوعي با اين بيماري درگير هستند. همچنين با درنظر گرفتن اينكه حدود 5-4 درصد افراد جامعه از بيماري هاي شديد عصبي رنج مي برند، حدود 3-2 ميليون نفر نيز با بيماري عصبي خود يا اعضاي خانواده شان مواجهند.
اطلاعات سازمان جهاني بهداشت نيز نشان مي دهند كه شيوع بيماري اسكيزوفرني در طول عمر بين يك تا 5/1 درصد در كل جهان بوده و اين آمار با اندكي تغيير به سراسر جهان قابل تعميم است.
اسكيزوفرني در افرادي كه زمينه بروز آن را دارند ظاهر مي شود. دكتر ملكوتي مي گويد: براي بروز بيماري حتما بايد زمينه هاي عصبي و زمينه هاي مغزي آن وجود داشته باشد. بخشي از زمينه هاي مغزي بروز اين بيماري ارثي ست. اگر زمينه هاي ارثي اين بيماري زياد باشد با وارد شدن فشار اندكي از سوي محيط يا حتي بدون هيچ فشاري، اسكيزوفرني در سن
۱۵-14 سالگي بروز مي كند.
خانواده هاي بيماران مبتلا به اسكيزوفرني به دليل ناشناخته بودن رفتار اين بيماران براي افراد عادي جامعه كه اطلاعي از اين بيماري ندارند، دچار نگراني مي شوند و بيمار و افراد خانواده اش رنج بسياري را از اين بابت تحمل مي كنند. مهمترين مسئله پس از ناآگاهي درباره رفتار صحيح با اين بيماران اين است كه خانواده ها علائم بيماري را نمي شناسند و تغيير رفتار فرد را به رفتار ناشايست يا عادات بد نسبت مي دهند.
هراس از برچسب ها
... از محل كار اخراج شده، حرفي هم از دليل اخراجش نمي زند، از صبح بيرون مي زند و شب به خانه مي آيد. سيل شكايت همسايه ها به خانه روانه شده كه مردتان در خيابان با رفتارهايش دخترهاي ما را مي ترساند، آبرويمان در خطر است، در خانه هم صداي ضبط و تلويزيون را تا آخرين درجه بلند مي كند، انگار مي خواهد پشت اين سروصداها مخفي شود....
اختلالات خواب از جمله بي خوابي و خواب زياد، نبود انگيزه براي درس خواندن، كار و ازدواج، از جمله علائمي ست كه دكتر ملكوتي براي اسكيزوفرني عنوان مي كند. وي مي گويد: خانواده ها فكر مي كنند اين رفتارها ناشي از بي عاري فرد است در صورتي كه نشانه هايي از بيماري هستند. اما علائم همه بيماران مبتلا به اسكيزوفرني يكسان نيست .
وي مي افزايد: بيقراري، اضطراب، از كوره در رفتن وعصبانيت جزو ديگر علائم اين بيماري هستند كه با رفتارهاي ديگر اعضاي خانواده تضاد پيدا مي كند. اما خانواده ها از ترس انگ خوردن از سوي جامعه، با وجود همه مشكلات، سعي مي كنند بيماري اين افراد را مخفي نگه دارند، در حالي كه هر چه اين بيماران در پستو بمانند تبعات اين بيماري گسترده تر مي شود. ولي اگر به افراد جامعه آموزش داده شود كه اين بيماري نيز يك بيماري مانند ساير بيماري هايي ست كه نياز به مصرف دارو و درمان طولاني مدت دارد، كم كم ياد مي گيرند كه اين افراد را ديوانه خطاب نكنند .به گفته اين روان پزشك، بيماران مبتلا به اسكيزوفرني از خانه خارج نمي شوند، مگر اينكه بدنبال توهم يا هذياني باشند. آنها ممكن است ترجيح دهند هميشه در خانه بمانند و خانواده هايشان را به اين ترتيب دچار مشكل سازند، اما بر خلاف تصوري كه در ذهن عموم وجود دارد اين بيماران آسيب جسمي به ديگران وارد نمي كنند و رفتارهايشان هم از روي آزار ديگران نيست، بلكه خود را در شرايطي مي بينند كه مجبور به بروز چينن رفتاري مي شوند. دكتر ملكوتي اظهار مي دارد: افراد مبتلا به اسكيزوفرني رفتارهاي پرخاشگرانه، ترس و گوشه گيري را نيز از خود بروز مي دهند. اما مطالعات نشان مي دهند كه ميانگين پرخاشگري، قتل و چنين رفتارهايي در مجموع در افراد مبتلا به اسكيزوفرني بيشتر از كل جامعه نيست .طرح جامع آموزش خانواده بيماران اسكيزوفرني از سوي فرهنگسراي سلامت و با همكاري انستيتو رازي و انجمن حمايت از بيماران اسكيزوفرني ايران در 5 فرهنگسراي سلامت، خانواده، بانو، شهر و قانون برگزار مي شود.
دكتر عباس تقي زاده - رئيس فرهنگسراي سلامت - مي گويد: اين طرح شامل كلاس هاي آموزشي براي حدود 200 خانواده اسكيزوفرني ست كه نيمه دوم سال جاري و نيمه اول سال 85 به اجرا گذاشته مي شود. در اين طرح خانواده هاي بيماران اسكيزوفرني در كلاس هاي مذكور آموزش هاي لازم را تحت نظر و حمايت تيم ها ي آموزش ديده گذرانده و به اين ترتيب به مراقبت از بيماران خود در منازل مي پردازند. ضمن اينكه در صورت به وجود آمدن وضعيت اورژانس نيز به پزشكان اين طرح مراجعه و از آنها كمك مي گيرند .
روان شناسان و روان پزشكان براي ناميدن اين بيماران نيز با مشكل مواجهند. آنها در جست وجوي نامي هستند كه براي بيان بيماري آنها رسا بوده و براي افرادي كه با چنين عنواني ناميده مي شوند بار منفي هم نداشته باشد. بنا بر آمارها، فقط 40درصد از بيماران رواني مزمن در كشور تحت پوشش درمان و توانبخشي سازمان بهزيستي هستند. همچنين تاكنون 35هزار بيمار رواني مزمن در كشور شناسايي شده است كه به دليل كمبود اعتبار مانند سال گذشته، تنها بيش از 15هزار نفر آنهاتحت پوشش قرار دارند. با اين حال اين بيماران به دليل نبود امكانات و فراهم نبودن بستر فرهنگي، بدون هيچ مراقبتي به جامعه سپرده مي شوند تا با عكس العمل هاي ناآگاهانه اي كه مردم در مقابل آنها دارند، به بيماري آنها دامن زده شود.
اسكيزوفرني چيست؟
واژه اسكيزو به معني گسيختگي ست و فرني نيز به ذهن و روان اشاره دارد. اسكيزوفرني اغلب به اختلال گسيختگي شخصيتي اشاره دارد، زيرا افكار و احساسات فرد مبتلا به اين عارضه داراي ارتباط منطقي و معمول با يكديگر نيستند. فرد مبتلا قادر نيست تخيلات خود را از واقعيت افتراق دهد و بنابراين رفتاري غيرمنطقي و غيرعادي دارد.
علائم شايع اين بيماري دوري گزيني و درون گرايي بيش از معمول ، از دست دادن انگيزه ها، محدوديت شديد هيجانات ، يا بروز نابجاي هيجانات ، هذيان ها (باورهاي كاذب و غيرواقعي تغييرناپذير) و توهم (يك تجربه حسي منشاگرفته از ذهن ، مثلا شنيدن صداها يا ديدن چيزهايي كه وجود خارجي ندارند) است.