چهارشنبه ۴ آبان ۱۳۸۴
علي (ع) در شعر استاد شهريار
شه ملك لافتي
002829.jpg
ائلدار محمد زاده صديق
شخصيت بي كران اميرالمومنين علي عليه  السلام به قدري گسترده و وسيع است كه امكان بررسي و بيان آن براي هر كسي مقدور نيست و هر فرد با برداشت، طرز نگاه و تخصص خود، گوشه اي از شخصيت حيدر كرار را بيان كرده است و مطابق فرمايش پيامبر گرامي اسلام (ص) است كه: لوان الرياض اقلام و البحر مداد و الجن حساب و الانس كتاب ما احصوا فضائل علي بن ابي طالب (۱) اگر درختان قلم و درياها مداد و جنيان حسابگر و آدميان نويسنده باشند، نمي توانند فضايل علي بن ابي  طالب عليه  السلام را به حساب آورند.
همان طور كه از كلام گرانقدر رسول گرامي اسلام(ص) برداشت مي شود، فضايل و صفات مولاي متقيان علي بن ابيطالب به قدري گسترده است كه بشر در بازگو كردن آن عاجز مانده است و همين سبب شده تا شهريار، همانند تمامي شعراي ايراني و آذربايجاني از خطه سرسبز تبريز شيفته و حيران رازگشاي عالم هستي شده و بسرايد: نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحريم چه نامم، شه ملك لا فتي را ذكاوت حضرت علي (ع) كه به بلندترين مقام در خداشناسي بشر دست يافت و در راه نشر دين اسلام خدمات بي نظيري داشت، بيان رشادت هاي او و تصويري تازه از خواسته هايش كه در دل ها و افكار ظاهر شده، در طول تاريخ ادبيات آذربايجان انعكاس يافته و سبب شده است شاعران و ادباي آذربايجان، آثار نغز بسياري را در وصف دلاوري ها علي (ع)، شخصيت علمي و اخلاقي اش بيافرينند و با مدح و ستايش حضرت، تمام خلاقيت و هنر خود را به نمايش بگذارند. نسيمي، فضولي سيدعظيم شيرواني، راجي و... هستند كه همراه با شاعر ملي ايران، سيدمحمد حسين شهريار علاقه به علي را نمايان ساختند.

علي (ع) نابغه كبير انسانيت و قهرمان جهان فضيلت، همان مردي است كه در سراسر طومار زندگي پرفراز و نشيبش، نقطه اي سياه و ذره اي انحراف ديده نشد و در آسمان روح بزرگش لكه اي ابر خود خواهي مشاهده نشد، شاهباز بلند پرواز روحش هيچگاه در فضاي پست نفسانيت و خودخواهي ميل به پرواز نداشت و چه زيبا شهريار در وصف فرزند ابي طالب سرود:
علي اي هماي رحمت، توچه آيتي، خدا را
كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه بقا را
مدح محاسن حضرت علي (ع) در اشعار شهريار به كرات به چشم مي خورد. او در اشعاري كه در سبك هاي گوناگون سروده، همواره از قدرت سحر آميز كلام بهره جسته است و از طريق مدح عصمت، علم،  فضيلت، رشادت، سخاوت و معجزه  اميرالمومنين با به نظم درآوردن حكايت هاي مربوط به وي، كلام نغز و نصيحت آن حضرت را در عناصر شعر خود انتخاب كرده و با اقتباس نمونه هاي بسياري از نظر هاي درافشان، آن ها را به زبان شعري درآورده است.
او با ارائه ويژگي هاي حضرت علي(ع) با بهترين كيفيت در اشعارش، به مضمون اصلي كلام الهي تكيه كرده و مصاديقي از قرآن كريم آورده است. استاد شهريار در وصف سخاوت حضرت علي(ع) درباره بخشيدن انگشتري خود به فقيري چنين گفته است:
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
كه همان تصوير اين شخصيت الهي در آيه ۵۵ سوره المائده است كه فرمود:
ولي امر و ياور شما رسول خدا و مومناني هستند كه نماز بپا داشته و فقيران را در حال ركوع زكات مي دهند كه به اتفاق نظر مفسران عامه و خاصه مراد از اين آيه، حضرت علي(ع)  است.
در آيه ذيل مفسران درباره حضرت علي و خانواده نمونه او بيان بر حقي دارند:
و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا «الدهر، ۸:»
و هم به دوستي (خدا) به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مي دهند (به روايت عامه و خاصه، اين آيه در مورد اعطاي غذاي افطار سه شب متوالي از طرف علي، فاطمه، حسن، حسين و فضه به فقرا نازل شده است).
اين تعليم كه در اسلام به عنوان برترين ويژگي اخلاقي ياد شده است، دستمايه شعر شهريار مي شود:
شيرزادان علي شام ندارند امشب
تا يتيم اين عمه بي شام نخسبد به گليم
شام خود كسي نتواند به فقيران دادن
زهي آن مكتب اسلام كه اينش تعليم
شاعر شهير در جاي ديگر، اين ايده را اين گونه بيان مي كند:
فياض در فضيلت تو گفته «هلي اتي»
لولاك در فتوت تو لافتي، علي
حضرت علي (ع) به خاطر قهرماني هاي بي نظير در راه اسلام و برافراشتن پرچم توحيد، به ثواب هر دو جهان دست يافته است، در ادبيات تفسير مصداق هاي اين تفكر در سوره هاي الدهر،  انسان و مريم آورده شده است.
در مصراع:
علي اي صاحب شمشير و لواي توحيد
اي به اسلام تو ايمان دو عالم تسليم
استاد شهريار در اشعار خود از مضامين سوره هاي فوق تأثير پذيرفته است. همچنان كه طبقات عميق منابع علمي مقدس حضرت علي(ع) را شگفت زده نموده است، نظر شاعر ملي ايران به ستايش اراده و قدرت پروردگار عالم جلب مي شود. در يكي از شعرهايش اين باور چنين نشان داده مي شود:
برو حاجت كه داري از خداخواه
كه مطلب زير يك كاف است و يك نون
آخر شان خداوند چنين است كه با:
انما امره اذا اراده شيئا ان يقول له كن فيكون (ياسين _ ۸۲)
شاعر گاه با تكيه بر كلام و يا عباراتي از قرآن كريم در بندهاي مربوط به حضرت علي(ع)، ابيات عبرت آميزي مي سرايد، از اين نظر هل اتي (الانسان)، لكن قوم هاد (رعد)، خلق عظيم و الفاظ ديگر. همچنين من كنت، مولاه لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار... و عبارت پرمعناي سبع مثاني، مضمون و مفهوم اشعار شهريار را دوچندان مي سازد.
دكتر حسين محمدزاده در سخنراني كه در آذر ماه ۱۳۷۷ و در كنگره شهريارشناسي در شهر زنجان درباره شعور مذهبي، مردمي و ملي شهريار ايراد كرد، مي گويد: «نخستين ويژگي خلاقيت ادبي شهريار كه بايد در «شهريارشناسي»مورد توجه واقع شود، «شعور مذهبي» اوست. شعور به حقيقتي مي گوييم كه مكشوف انسان واقع شود و عبارت است از ادراك بدون اثبات مجموعه احوالي كه انسان به آن ها آگاهي يابد، هم از اين روست كه من به جاي بينش مذهبي و يا ديدگاه مذهبي و مانند آن، شعور مذهبي به كار مي برم. اين شعور در سرتاسر آفرينش شعري شهريار سايه انداخته است و سرتاسر ديوان او را تبديل به مناجاتي صافي ضميرانه كرده است كه با تظاهر به تدوين و يا اقدام به شعر مذهبي سرودن فاصله دارد. فقط اصطلاحاتي نظير: هماي رحمت، سحاب رحمت، سايه  هما، چشم بقا، ماسوا، شه ملك لافتي و نظائر آن را نمي توان دليل خدامحوري و دين مداري شهريار دانست، چرا كه اين راه عقل است و شهريار در تعارض عقل و عشق، عشق را برگزيده و اسير آن شده است و اين باور مذهبي عاشقانه اي است كه او را پس از انقلاب اسلامي ستايشگر پيشتازان انقلاب مي كند، به گونه كه فرجامين دهه حياتش به تمامي، وقف انقلاب مي شود و البته به گفته خود، اين رفتار و حركتش دگرگونه نمي نمايد:
شهريارا دگران گو كه دگرگونه نمايند،
من هر آن گونه كه بودم به همان گونه نمودم
چه نيازي به تفكر كه ز سرچشمه الهام
همه شهد است كه از غيب تراود به شهودم
سالم افزود و شر و شور و شعور همه را كاست،
از همه كاستم اما با غم عشق فزودم
و دهها قصيده و قطعه ديگر همه حكايت از دلبستگي عميق وي به اين عشق عارفانه و شعور مذهبي دارد. و همين شعور است كه او را روزگاري وادار مي كرد بگويد كه:
شيخ، خود قلابي و دين را تمسخر مي كند
وين تمسخر مايه  تفريح رندان يا علي
تا سخن گفتم به حق، حق حياتم خود نماند
وين سزاي هر سخنگوي سخندان يا علي
يعني قصد اولي در شهريار، رضاي خدا و تقرب به ذات اوست تا چون يوسف صديق مخلص شود كه در اين جاذبه هاي غيرالهي كمترين تأثير سوئي بر جسم و جان او نمي گذارند. چرا كه بر سر پيمان با معشوق است كه مي پرسد:
الم اعهد اليكم يا بني آدم آن لا تعبد الشيطان انه لكن عدو مبين.
شعور مذهبي در شهريار او را وامي دارد كه انسان را پرتوي از كمال مطلق خداوند بداند و خود را به صفات الهي متصف كند و به قول لاهيجي در مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز «نسخه و آئينه تمام نماي كليه اسماء و صفات الهي »گردد و يا به ديگر سخن موجودي «خداگونه» شود.
علي(ع) از نخستين روزي كه به دعوت پيامبر اسلام(ص) لبيك گفت، خود را وقف رفاه و سعادت اجتماع نمود و در اين راه با شمشير مرگ بارش خرطوم متبكران را قطع كرد.
تاريخ بشري جز پنجه فرزند ابيطالب از دست و پنجه كسي سراغ ندارد كه قريب به پنجاه سال قبضه شمشير بفشارد و قطره خوني به ناحق نريزد.
آري علي(ع) با اينكه خون تبهكاران، از دم شمشير برانش مي چكيد و شمشير او در جنگ هاي خانمانسوز، در صف اول برق مي زدو در حوادث مختلف كه اغلب روح انتقام جويي، انسانيت را از انسان سلب مي كند، هرگز قدمي از حق فراتر نگذاشت و قطره خوني به ناحق نريخت و اين در واقع بزرگترين هنر و فضيلت اوست، او بود كه در طي آخرين دقايق زندگي خود، دادن غذا به قاتل را فراموش نكرد و به دختر و پسرش با تأكيد سفارش فرمود از اين غذا به او هم بدهند.
او صاحب شخصيتي بود كه خيال، وهم، عقل و ذوق اهل دنياي خاكي را به خود متوجه ساخته و همواره عقول و قلوب ميليون ها آدمي را در قرن هاي متمادي و نسل هاي متوالي مسخر و مجذوب خود كرده است.
زمخشري مي نويسد چه بگويم درباره مردي علي(ع) كه دشمنانش فضيلت او را از روي حسد و طمع، كتمان مي كرده و پنهان نگاه مي داشتند و دوستانش از روي ترس و خوف مناقبش را اظهار نمي كردند و با اين حال دنياي علم و فضيلت در برابر آثار و ماثر اين مرد آسماني سر تعظيم و فروتني خم كرده و صفحات بسياري از تاريخ اسلام را به خود مشغول نموده است.
هدف او دعوت به اسلام، خدمت به رسول ا...(ص) و صداقت بي نظير بود. امام علي(ع) به نوبه خود در فراگيري آداب، فضيلت و آداب كلام گهربار پيامبر(ص) نقش برجسته اي دارد.
استاد محمدحسين بهجت تبريزي نيز به خاطر درك اهميت اين موضوع به وصف حيدر كرار مي پردازد، مضامين را به شكل منظوم در جاي خود استفاده مي كند تا با هنر و نبوغ خود در شناخت مولاي متقيان بكوشد، حديثي كه پيامبر اسلام(ص) به مسلمانان مي فرمايند: انا مدينة العلم و علي بابها، فمن اراداالعلم فليات الباب، براي همگي شناخته شده است، شهريار از مضامين حديث استفاده كرده و مي سرايد:
من علي شاه ولايت بدو عالم ثمرستم
شهر علمست رسول ا... و من باب و درستم
شهريار به خاطر سرودن اشعار تركي و منظومه هاي تركي آذربايجاني اش از تقدس و احترام خاصي در ميان آذربايجاني ها و ترك زبانان برخوردار است؛ به طوري كه اين آثار ارزشمند و والا و ملكوتي او، در زمان حيات خود شاعر، شهرت قابل قبول و آوازه اي بي مانند يافت. وي در وصف دين اسلام و بيان تقدس امام علي(ع) و شخصيت والاي وي به زبان مادري كه همانا كامل ترين و بهترين وسيله براي بيان حد ا علاي احساسات و اعتقادات است، مي سرايد:
هاي وئرين اللهاها، شيطاني قويون تك قالسين
توولانيب توولاماغين دا، بالا، اندازه سي وار
آلا هين شهري نبي دير، قاپيسي شاه ولي
دئشيك آختارما، بوشهرين بئله دروازه سي وار
ترجمه: به سمت خدا بگراييد و بگذاريد شيطان تنها بماند:
اي بچه گول زدن و گول خوردن هم اندازه اي دارد
شهر خدا نبي است و درب آن شاه ولي
دنبال روزنه نباش كه اين شهر، چنين دروازه بزرگي دارد
شهريار از زبان «حيدربابا» خطاب به بولود قاراچورلو (ب.ق.سهند، وفات ۱۳۵۸) شاعر بزرگ آذربايجان، درباره مشكلات اجتماعي ايران آن روزگار سخن مي گويد و نه تنها آرزوي نجات مردم ايران را دارد، بلكه براي ريشه كن كردن شر در جهان به فداكاري حضرت علي عليه السلام تكيه مي كند و مي كوشد قدرت معنوي خود را از مقام و نام اين اسطوره فضيلت كسب كند:
من علي اوغلويام آزاده لرين مردي، مرادي...
ترجمه: من فرزند علي هستم، مرد و مراد آزاده ها...به حق بايد گفت، پيامبر اسلام (ص) دو معجزه داشت، يكي معجزه آسماني كه قرآن است و با طراوت باران به دل ها فرو مي نشيند و به لطافت خود دل هاي مرده را حيات مي بخشد و پژمردگي را مي زدايد و آن ها را شكوفا و بارور مي سازد و ديگري معجزه انساني است. اين معجزه علي (ع) است كه نمونه عالي بشريت و بلكه انسان فوق بشر است. اين اسطوره فضيلت براي عموم مسلمانان عالم، بلكه براي همه انسان ها مايه افتخار است. زيرا بزرگترين مربي ها و لايق ترين معلم هاي جهان بشريت از مكتب و خاندان او ظاهر شده اند. كسي بر روي زمين پيدا نمي شود كه نام اسلام را شنيده باشد و علي (ع) را نشناسد و در پيشگاه عظمت علمي او خاضع و خاشع نگردد. او براي بسياري از انسان ها حيرت انگيز واقع شده و آن ها را به شيفتگي واداشته؛ به طوري كه آن ها به ناچار لب به وصف او گشوده اند، زيرا علي (ع) از ديدگاه آن ها مرد جهاني و بين المللي است.
اي جلوه جلال و جمال خدا، علي
و زهرچه جز خدا به جلالت جدا، علي
در تو جمالي از ابديت نموده اند
اي آبگينه ابديت نما، علي
فياض در فضيلت تو گفته (هل اتي)
لولاك در فتوت تو (لافتي) علي
باز آن يهود بسته در قلعه هاي قدس
بگشا به دست و پنجه خيبر گشا، علي
مرحب كشيده تيغ به لبنان و ارض قدس
گو برق ذوالفقار زند مرحبا علي
آن قتل عام زد به فلسطين كه شد بلند
فرياد وا محمد و غوغاي وا علي
ظلمات شد ميان تو و تشنگان حجاب
اي جام خضر و چشمه آب بقا علي
صوفي هم از صفاي تو برخورد قرن ها
گاهي صفي علي شد و گاهي صفا علي
شهريار خود را در علي شناسي تهيدست و فقير مي داند و راه رسيدن به علي را اخلاص در عمل و داشتن قلب سليم مي داند، وي درباره اقتباس و ترجمه از ديوان حضرت امير (ع) مي گويد:
به مهمانسراي كريم آمدم
تهيدست اخلاص و قلب سليم
كه گفتند زشت است بازاد راه
فرودآمدن در سراي كريم
نمونه هايي از ترجمه و اقتباس شهريار از ديوان حضرت امير(ع) كه نشان دهنده دستگيري شهريار و اعتقاد معنوي وي به شخصيتي است كه هرچند مدت ها بر آن گذشته است، اما همواره سودهاي بسياري از آن مي توان برد و هرگز نمي توان تمام ابعاد شخصيتي او را شناخت و هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيكو و سعادتمندي را بگذاريم، بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.
مفاخره علي به فاطمه زهرا عليه الاسلام
همسري تاج سرستم كه بجانش بپرستم
كرم خاص خدايي كه بجانش بپرستم
بيعت اول اسلامم و ازجمله سرستم
شهسوار عرب و شاخص فتح و ظفرستم
آتش خرم كفر آفت هر شور و شرستم
شير شجعانم و شمشير قضا و قدرستم
با نبي متصل و وصله جان و جگرستم
درس احكام و سنن نقش سنين صغرستم
سلاح صبر
عقل را اسلحه در جنگ مصائب صبر است
او چه مكري كه معافي دهد از هر مكروه
چون فلزي كه مطلا كني از آب طلا
بشكر خنده هم اندود تواني اندوه
آگاهي آزاده كند تيغ زبان را به غلاف
بو كه از حرف ستيزنده نيايد بستوه
چه بسا لب به تبسم بگشايد چون خنجر
باوجودي كه غم انباشته دارد چون كوه
ما و جهان
تو پنداري كه ما چشم و دهانيم؟
جهانيم و ز چشم خود نهانيم
بچشم جان تماشا كن جهان را
جهان در ماست ني ما در جهانيم
آري امام علي (ع) شخصيتي است كه خيال، وهم و ذوق دنياي خاكي را به سوي خود متوجه ساخته و همواره عقول و قلوب ميليون ها آدمي را در قرن هاي متمادي و نسل هاي متوالي مسخر و مجذوب خود كرده است، اين همان علي است كه جاذبه عظمت و بزرگي شخصيتش همه دانشمندان دين در قرن  هاي مختلف را به دوستي و محبت خود جذب كرده تا به مقتدا بودن او اذعان و اعتراف كنند و به ناچار در پيشگاه آن حضرت سر تعظيم فرود  آورند.
آن طور كه از آثار منظوم استاد محمدحسين شهريار برمي آيد، او سعي داشته تا راه زندگي را از حضرت علي (ع) بياموزد. او چنان محو علي (ع) شده كه در اكثر سروده هاي خود به ذكر مثال ها و اشاره هايي در انواع قالب هاي ادبي ازجمله تشبيه و استعاره به اين مقام والاي انساني داشته است، با هم نمونه هايي از اين اشعار را مي خوانيم:
يا علي
مستمندم بسته زنجير و زندان يا علي
دست گير اي دستگير مستمندان يا علي
بندي زندان روباهانم اي شير خدا
مي جوم زنجير زندان را به دندان يا علي
آهن تفتيده ام كز كوره آرندم برون
تا بسانيدم ميان پتك و سندان يا علي
دوستان گريان به گورستان و پيش چشمشان
دشمنان چون استخوان كله خندان يا علي
من نه ايوبم ولي صبرم به محنت بيش از اوست
من نه يوسف ليك زندانم دو چندان يا علي
دردمندي روسياهم با شفاعت مستحق
اي درت دارالشفاي دردمندان يا علي
شب و علي
علي آن شير خدا شاه عرب
الفتي داشته با اين دل شب
شب ز اسرار علي آگاه است
دل شب محرم سرالله است
شب علي ديد و به نزديكي ديد
گرچه او نيز به تاريكي ديد
شب شنفته است مناجات علي
جوشش چشمه عشق ازلي
شاه را ديده به نوشيني خواب
روي بر سينه ديوار خراب
قلعه باني كه به قصر افلاك
سر دهد ناله زنداني خاك
اشكباري كه چو شمع بيزار
مي فشارد زر و مي گريد زار
دردمندي كه چو لب بگشايد
در و ديوار به زنهار آيد
كلماتي چون در، آويزه گوش
مسجد كوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سينه آفاق شكافت
چشم بيدار علي خفته نيافت
روزه داري كه به مهر اسحار
بشكند نان جوين افطار
ناشناسي كه به تاريكي شب
مي برد شام يتيمان عرب
تا نشد پردگي آن سر جلي
نشد افشا كه علي بود علي...
منابع:
۱ _ علي (ع)، آ ئينه حق نما، تاليف و گردآوري: سيد ابراهيم الحسيني السعيدي، تبريز، احرار، پاييز ۷۲
۲ _ شعور مذهبي، مردمي و ملي در شهريار، دكتر حسين محمدزاده صديق، متن سخنراني ايشان در كنگره شهريارشناسي زنجان، لب هاي يخ بسته، ائلشن، ۱۳۸۲
۳ _ مدح ذكاوت حضرت علي (ع) در آثار استاد شهريار، امام وئردي حميد اوف، لب هاي يخ بسته، گردآوري: خاطره رضيان ائلشن، ۱۳۸۲
۴ _ ديوان استاد محمد حسين شهريار، انتشارات زرين و نگاه، چاپ سوم، تابستان ۱۳۷۴.

بازارفرهنگ
002832.jpg
انتشار مجموعه اشعاري درباره فلسطين
همزمان با فرارسيدن روز قدس، كتاب «فانوس هاي سنگي» به كوشش «عبدالرحيم سعيدي راد» و با همكاري مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
اين كتاب مجموعه اي از اشعار شاعران معاصر كشورمان با موضوع فلسطين است كه در سه فصل با عناوين: «با زخم عميقي در مشت»، «از خاك و خاطره و باد» و «در بيابان هاي تبعيد» به بيان مظلوميت ملت فلسطين مي پردازد.
فصل سوم كتاب با عنوان «در بيابان هاي تبعيد» دربرگيرنده اشعار شاعران فلسطيني و غيرايراني نظير جبرا ابراهيم جبرا، محمدالاطوش، سالم جبران، محمود درويش، سميح القاسم، احمد مطر و... است.
ازجمله شاعران ايراني كه اشعار آنها در بخش اول و دوم آمده، مي توان به قيصر امين پور، حميد سبزواري، محمود شاهرخي، سيروس اسدي، سلمان هراتي و... اشاره كرد.
روندهاي جديد بين المللي
به اهتمام محمدجواد ظريف و مصطفي زهراني/ به سفارش: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي/ ناشر: وزارت امور خارجه، مركز چاپ و انتشارات/ چاپ اول، ۱۳۸۴/۱۲+۴۳۷ صفحه وزيري/ ۴۵۰۰ تومان.
كتاب حاضر، حاصل مطالعات و تجربه ميداني كارشناسان جمهوري اسلامي در سازمان ملل متحد است كه سالها در موضوعات مورد بحث به صورت مستقيم و در مذاكرات رسمي و غيررسمي حضور فعال داشته و علاوه بر مطالعه و تحليل روندها اين تحولات را لمس كرده و در موارد زيادي در شكل گيري و تعديل آن ايفاي نقش كرده اند.
مطالب و مقالات اين كتاب را مي توان در چهار مقوله قرار داد. مقوله نخست موضوعات امنيت بين الملل است. بخش دوم مطالب مرتبط با توسعه اقتصادي است. در قسمت سوم به چند مطلب اساسي در زمينه حقوق بين الملل پرداخته مي شود و در پايان نيز ضمن بررسي و نقد گزارش فروردين ماه ۱۳۸۴ دبير كل، سمت سوي كلي تحولات ارائه شده است.
سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در پرتو تحولات منطقه اي (۲۰۰۱-۱۹۹۱)
مؤلف: امير محمد حاجي يوسفي/ ناشر:  وزارت امور خارجه(مركز چاپ و انتشارات)/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۲۹۵ صفحه، وزيري/ ۲۵۰۰ تومان.
ديپلوماسي هخامنشي از ماراتن تا گرانيك
تحقيق و بررسي: سيد اصغر محمود آبادي/ ناشر: مينو/ چاپ دوم، ۱۳۸۳ (با اضافات)/ ۲۴۰ صفحه، وزيري/ ۱۵۰۰ تومان.
كتاب حاضر پژوهشي بر بيش از يكصد و پنجاه سال روابط سياسي، نظامي ايران هخامنشي با يونان از آوردگاه ماراتن يا گرانيك است.
نگاه نواقدام نو در مبارزه با مواد مخدر
تهيه و تنظيم: مؤسسه مطالعات و تحقيقات مواد مخدر/ ناشر:  دبير خانه ستاد مبارزه با مواد مخدر/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۳۱۲ صفحه، رقعي/ با جلد گالينگور.
آنچه در اين كتاب مي خوانيد، سخنراني ها، گفت وگوها و مقالات دكتر علي هاشمي است كه در سه فصل و در محورهاي كاهش تقاضا، اقتصاد موادمخدر، تقويت و توسعه رسانه هاي ملي، توسعه تعاملات منطقه اي و بين المللي، مقابله حرفه اي، مقابله با بنيان هاي ارزش افزوده، توانمند سازي سازمان هاي غيردولتي، قانون مبارزه با مواد مخدر، تحول ساختار سازماني ستاد، جنبش فراگير پيشگيرانه، علمي كردن مبارزه، توجه به درمان و كاهش آسيب وفناوري اطلاعات آمده است.
002826.jpg
آخرين درد
پنجاه و پنجمين شماره نشريه درد منتشر شد. در اين شماره كه به سردبيري محمدرضا سيد احمديان منتشر شده است، مطالبي از جمله: رژيم غذايي مناسب، شير شتر و درمان ايدز و سرطان، عوامل روانشناختي كاهش ميل جنسي، استرس در دوران بارداري، روغن ها و چربي  هاي خوراكي، سيب- يك ميوه بهشتي، بهداشت رواني وبا و پزشكان نمونه به چشم مي خورد. در سر مقاله اين نشريه آمده است: فرزندان ما در اين برهه زمان، برخلاف نسل گذشته، مدت زمان زيادي را در مدرسه سپري مي كنند، به طوري كه گاهي احساس مي شود مدرسه، خانه اول آنهاست. در اين بين، يكي از مهم ترين وظايف، حفظ، ارتقا و پايش سلامت دانش آموزان در طول دوره تحصيل است.
در بخش پاياني سرمقاله اين شماره درد، مدير مسئول نشريه درد اعلام كرده كه ديگر اين نشريه منتشر نخواهد شد. ولي هيچ توضيحي نداده كه چرا ديگر اين نشريه را منتشر نخواهد كرد.

پيام مديريت
اهميت مديريت در آموزش و پرورش
سيد امير رون
مديريت از مؤلفه هاي  اساسي و حياتي نظام آموزش و پرورش كشور به شمار مي آيد. اين بخش وظيفه مهم رهبري آموزشي و تربيتي كليه فعاليت هاي مختلف را در كليه سطوح، از وزارت گرفته تا روستاهاي صعب العبور كشور كه در بعضي از آنها از هيچ نهاد و تشكيلات دولتي نماينده اي وجود ندارد، بر عهده دارد و از اين رو توجه به كارآيي و اثربخشي آن ضرورتي اجتناب ناپذير براي ارتقاء نظام تعليم و تربيت كشور است.
بر حسب اسناد و شواهد موجود، اين امر در نظام آموزش و پرورش كشور با كاستي ها و آسيب هاي جدي همواره همراه بوده است كه براي حفظ سلامت بنيادهاي فرهنگي كشور بايد در اولويت اقدامات اصلاحي اساسي قرار گيرند. در واقع اصلاح آموزش و پرورش موجود، بدون رفع اين كاستي ها به اهداف متعالي يك كشور اسلامي با اقتدار در جهان، قابل تحقق نخواهد بود.
ناهماهنگي در مديريت هاي بخش هاي مختلف عرض و طول ساختار اداري آموزش و پرورش، شفاف نبودن سياست ها، دستورالعمل ها و برداشت ها متفاوت از اجراي آئين نامه، گسيختگي بين اقدامات و سوابق و تجارب سودمند گذشتگان، تسلط كاركرد مديريت آموزشي به جاي رهبري آموزشي و تكيه بر سبك هاي ساختاري و آمرانه، نبود مديريت پاسخگو، ناكارآمدي مديريت هاي موجود براي جذب و نگهداشت نيروهاي كيفي و... از جمله چالش هاي بر سر راه است؛ به طوري كه مديريت موجود عملاً از ارايه خدمات مؤثر و مورد انتظار به نظام تعليم و تربيت كشور اسلامي ناكام مانده و صرفاً به ارايه خدمات اندك و تشريفاتي بسنده مي كند.
پيداست عمده اين كاستي ها با توجه به داشتن سابقه اي ديرينه، به عنوان دردهايي مزمن مطرح هستند كه طي دهه هاي اخير با شدت و ضعف پيامدهاي نامطلوبي را براي نظام آموزشي كشور به دنبال داشته اند. بنابراين اصلاح آنها نيز مستلزم بذل توجهي ويژه از سوي رئيس جمهور محترم است؛ به طوري كه ضمن انتصاب وزيري متعهد و آگاه، بتواند با تكيه بر سوابق، ارزشيابي ها و عملكردهاي گذشتگان، رشته هاي نهان و پيداي هر معضل را بكاود، شناسايي كند و بر حسب اهميت آن نسبت به رفع آن بكوشد.
در خاتمه توصيه هاي راهبردي زير را خاطرنشان مي سازد: طراحي نظام جامع بهره گيري از سوابق، تجارب و مطالعات انجام شده و نظام نيازسنجي، ارزشيابي و نظارت بر عملكرد مديران؛ اهتمام به فرهنگ سازي در خصوص نقش ملي آموزش و پرورش؛ بهبود نظام برنامه ريزي، سياست گذاري و اجراي برنامه هاي راهبردي؛ اصلاح ساختار در جهت تضمين هماهنگي ميان بخش هاي مختلف مديريتي؛ طراحي و اجرا شرايط انتصاب در پست هاي مديريت با تأكيد بر شايستگي ها، بهسازي نظام آموزشي مديران و معلمان؛ گسترش اختيارات مديران در سطوح پايين تر؛ كوچك سازي ساختار و تشكيلات اداري حوزه ستاد، سازمان ها و مناطق آموزش كشور و از همه مهم تر توسعه فضاهاي آموزش مدارس با تأكيد بر محيطي شاد و فرح بخش حتي براي سه ماهه تعطيلي تابستان.

نكته ها
به پسرم كه حالا بزرگ شده!
انتخاب و ترجمه: پروين قائمي
در طول روز دستهايم سخت مشغول كار بودند
و آن قدرها وقت نداشتم كه بازي كنم
بازي هاي ساده و پيش پا افتاده كه تو از من مي خواستي؛
براي تو وقت نداشتم.
بايد لباسهايت را مي شستم، خياطي مي كردم
و غذا مي پختم
آن هم در لحظاتي كه تو كتاب مصورت را مي آوردي
و از من مي خواستي با تو كتاب بخوانم و ذوق بكنم.
من به تو مي گفتم: «پسر جان! يك كم بعد»
شب كه مي شد تو را در تخت خوابت تنها مي گذاشتم
تا تنهايي دعا كني
و تنهايي چراغ اتاق را خاموش كني
و دلم مي خواست كه كاش مي توانستم
كمي كنارت بمانم.
***
زندگي كوتاه است و سالها به سرعت سپري مي شوند
و يك پسربچه كوچولو، خيلي زود بزرگ مي شود
و نگاه مي كني و مي بيني كه ديگر كنارت نيست
تا اسرار ارزشمندي را با او در ميان بگذاري
و كتابهاي قصه مصور، همه در گوشه اي افتاده اند
و ديگر كسي نيست كه بخواهد با او بازي كني
و ديگر كسي نيست
كه گونه ات را ببوسد
و شب به خير بگويد
و ديگر دعاي شبانه كسي را نمي شنوي
كه آرام در خواب زمزمه مي كند
همه چيز به گذشته تعلق دارد
دستهايم كه روزگاري سخت مشغول كار بودند،
اينك بيكارند
و روزهايم طولاني و تهي
اي كاش مي توانستم به گذشته برگردم
و انجام بدهم
همه كارهاي كوچكي را
كه تو از من مي خواستي و فرصت نداشتم.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |