يكشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۷
در شهر
Front Page

انتظاري 22 ماهه براي دريافت تلفن ثابت
پشت بوق هاي انتظار
004758.jpg
بنيامين صدر
هم اكنون ميانگين دريافت تلفن ثابت در استان تهران شش ماه است، اين در شرايطي ست كه انتظار مي رفت با 8 رقمي شدن تلفن هاي ثابت استان تهران، برظرفيت شبكه افزوده شود.
در همين حال محمود خسروي- مديرعامل شركت مخابرات استان تهران- در واپسين روزهاي سال گذشته اعلام كرده بود كه با 8 رقمي شدن تلفن هاي استان تهران ظرفيت شبكه  تلفن ثابت به 70ميليون افزايش پيدا مي كند.
به گفته خجسته نيا- مدير كل روابط عمومي شركت مخابرات استان تهران- در شش ماهه اول امسال 190 هزارنفر در تهران براي دريافت تلفن ثابت نام نويسي كرده اند و 160هزار نفر نيز از سال هاي گذشته در نوبت انتظار قرار دارند.
به گفته خجسته نيا، سال گذشته 45هزار نفر و سال 82 نيز 480 هزار نفر در نوبت تلفن ثابت بودند.
اين مقام مسئول در شركت مخابرات استان تهران پيش بيني مي كند كه تا پايان امسال حدود 430 هزار متقاضي تلفن ثابت نام نويسي كنند و اگر ثبت نام به اين رقم برسد، رقم متقاضيان نسبت به سال گذشته 100 هزار نفر كاهش مي يابد؛ او علت كاهش تقاضا را اشباع شبكه عنوان مي كند.
بيشترين متقاضي
اين در شرايطي ست كه عمده متقاضيان تلفن ثابت در كرج هستند كه بيشتر مشكلات در واگذاري نيز در همين شهر است، به طوري كه ميانگين زمان انتظار براي دريافت تلفن ثابت در اين شهرستان استان تهران 22 ماه است.
شهرستان كرج در بين شهرستان هاي استان تهران وضعيت خوبي ندارد و ميانگين آن از ميانگين استاني بسيار بالاتر است. ساير شهرستان هاي استان تهران نيز براي دريافت تلفن ثابت به طور ميانگين شش ماه در انتظار مي مانند.
به گفته مسئولان شركت مخابرات استان تهران، ميزان تعهدات اين شركت حدود 350 هزار فيش در دست مردم است كه 50 درصد آن مربوط به شهرستان كرج مي شود.
تعداد شماره هاي داير در استان تهران تا پايان سال 83 ، به ميزان 4ميليون و 740 هزار مورد بود كه اين آمار اكنون به 5 ميليون شماره رسيده است.
در حال حاضر ضريب نفوذ تلفن در استان تهران 29/41 درصد و در شهر تهران 50 درصد است.
خارج از نوبت نداريم
از سوي ديگر خجسته نيا- مدير كل روابط عمومي شركت مخابرات استان تهران- از شهروندان تقاضا كرد كه درخواست دريافت خط تلفن ثابت خارج از نوبت نكنند.
اين مقام مسئول در شركت مخابرات چندي پيش در گفت وگو با خبرگزاري رسمي ايران (ايرنا) گفته بود كه برخي شهروندان تهراني، بويژه در ارتباطات مردمي با مدير عامل مخابرات استان، درخواست تلفن خارج از نوبت دارند كه باتوجه به شرايط موجود اين امر براي مخابرات مقدور نيست.
براساس آئين نامه مجمع مخابرات ايران، تحويل تلفن خارج از نوبت شرايط خاصي دارد كه مشمولان آن خبرنگاران، اعضاي هيات علمي دانشگاه ها، زوج هاي جوان دانشجو، قضات دادگستري، پزشكان متخصص، بخشي از ايثارگران و جانبازان و برخي اعضاي خانواده بهزيستي، مشمولان دريافت تلفن ثابت به صورت خارج از نوبت مي شوند.
۲۲۲ تلفن براي هر 1000 ايراني
براساس آخرين گزارش توسعه انساني سازمان ملل به ازاي هر يكهزار نفر در ايران، 222 خط تلفن ثابت وجود دارد كه به اين ترتيب ايران از اين نظر در ميان 150 كشور جهان، در رتبه 61 قرار دارد.
براساس گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد، وضعيت تلفن ثابت در 150 كشور جهان مورد مطالعه قرار گرفته و اعلام شده است كه ايران از نظر تعداد خطوط تلفن ثابت در رتبه 61 جهان قرار دارد.
سه كشور سوئد، دانمارك و آمريكا به ترتيب با 681 و 669 و 624 خط تلفن ثابت براي هر يكهزار نفر 3 كشور نخست دنيا از اين نظر معرفي شده اند.
ميانگين خطوط تلفن ثابت به ازاي هر يك هزار نفر، در كشورهاي در حال توسعه 115، در كشورهاي توسعه يافته 495 و در كل جهان 185 خط تلفن اعلام شده است.
براساس اين گزارش، ايران از نظر تعداد خطوط تلفن ثابت خود در ميان كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا در رتبه چهارم قرار دارد.
در اين منطقه 3 كشور امارات، بحرين و قطر، به ترتيب با 281 و 268 و 261 خط تلفن براي هريكهزار نفر، 3 كشور نخست منطقه از اين نظر هستند.
مراكش هم با 40 خط تلفن ثابت براي يكهزار نفر، آخرين كشور منطقه از اين نظر است.
تلويزيون كابلي در هاله اي از ابهام
خسروي- مدير عامل شركت مخابرات استان تهران- در مورد زيرساخت هاي مورد نياز براي ايجاد شبكه تلويزيون كابلي نيز كه چندي پيش از سوي محافل مطبوعاتي و كارشناسان رسانه اي مطرح شده مي گويد: ايجاد تلويزيون كابلي نيازمند استفاده از زيرساخت هاي تلفن ثابت و شبكه ديتاست.
به گفته او، پروژه آزمايشي و پايلوت تلويزيون كابلي تا سه ماه آينده در تهران راه اندازي مي شود تا مشخص شود آيا قابليت ايجاد آن در سطح شبكه مخابراتي، ديتا و بويژه شبكه ADSIوجود دارد يا خير؟!
مديرعامل شركت مخابرات استان تهران در مورد فعاليت هاي اين شركت براي فراهم آوردن زمينه هاي دسترسي به اينترنت پرسرعت نيز معتقد است كه اين كار براساس سياستگذاري هاي بخش خصوصي انجام مي شود، اما شركت مخابرات استان تهران همكاري نزديكي با شركت هاي PAP دارد، به طوري كه فضا و امكانات را در بيش از 570 مركز در اختيار شركت ها قرار داده است. همچنين تجهيزات در حدود 300مركز نصب و راه اندازي شده و 12 مركز نيز در حال ارائه سرويس ها هستند.
اما اينترنت پرسرعت از چه زمان در اختيار عموم مردم قرار مي گيرد؟
به گفته خسروي يك طرف اين بحث، بخش خصوصي قرار دارد كه با توجه به تعهدات آنها اقتصادي بودن سرمايه گذاري براي آنها از اهميت ويژه اي برخوردار است، بنابراين بايد با انجام بررسي هاي لازم، فراهم كردن شرايط مورد نياز براي دسترسي همگان به اينترنت پرسرعت در مواردي كه براي شركت هاي خصوصي اقتصادي نيست، از سوي دولت انجام شود.

بنيان هايي كه مي لرزند
004713.jpg
سما بابايي- چرا استحكام خانوادگي در تمام دنيا و همچنين كشور ما با مشكلات فراواني روبه روست؟
دكتر فاطمه همافر - روان شناس- مهمترين علت اين موضوع را چنين برمي شمرد: مفهوم خانواده از ديرباز در كشور ما علاوه بر دارا بودن اهميت اجتماعي، داراي ارزش هاي مذهبي نيز بوده، به طوري كه ايرانيان باستان نيز به پيوند زناشويي اهميت بسياري مي دادند و براي آن ارزش بي شماري قائل بودند، به طوري كه جهيزيه دختران مستمند را فراهم مي كردند و حتي نداشتن فرزند نيز عاملي براي گسست خانواده نبوده و آنان براحتي فرزندي را به عنوان فرزندخوانده مي پذيرفتند، اين درحالي ست كه اسلام نيز براي اين موضوع ارزش و اهميت بسياري قائل شده، به طوري كه در كتاب مقدس ما نيز بر اهميت اين موضوع تاكيد شده و در روايات آمده است كه هر كس تن به قيود زناشويي دهد، روح خود را براي ابد سعادتمند كرده است .
وي مي افزايد: با اين توضيحات مي توان فهميد كه مشكل سست شدن بنيان هاي خانواده در ايران بسيار متفاوت تر از ساير نقاط است؛ يعني اگر نزول ارزش ها در جوامع ديگر به خاطر تن ندادن افراد به پيوند زناشويي يا شانه خالي كردن از آن است، در كشور ما بايد اين علل را در وجود مشكلات اقتصادي دانست، زيرا بالا بودن هزينه هاي زندگي، خود به خود باعث افزايش سن ازدواج شده، ضمن آنكه همين مشكلات بعد از تشكيل خانواده مي تواند آن را دچار نابودي كند .
وي مي افزايد: وجود مشكلات اقتصادي باعث نارضايتي اعضاي خانواده از يكديگر و بخصوص (پدر) خانواده شده و علاوه بر آن، افراد فرصت كمتري براي توجه به مسائل اخلاقي، تربيتي و باورهاي اجتماعي دارند، حتي گاه همين مشكلات مانع مي شود تا افراد فرصت آن را داشته باشند كه كنار يكديگر نشسته و از مشكلات شخصي يكديگر آگاهي پيدا كنند.
اين روان شناس ادامه مي دهد: اين مسئله اگرچه مشكل بزرگي به شمار مي آيد، اما از آنجا كه به عنوان مهمترين و قطعي ترين مشكل سست شدن بنيان خانواده و پيوندهاي زناشويي و خانوادگي ست، قابل كنترل است، زيرا مي توان با مهار بيكاري، تورم و... آن را برطرف كرد، چون خوشبختانه جامعه ايراني هنوز به پاسداري از ارزش هاي خانوادگي خود وفادار است.به هر حال، با مدرن شدن زندگي و درگيري هاي پيرامون آن، فراغت آهنيني كه انسان سنتي براي خود قائل بود، شكسته شده است. امروزه استانداردهاي زيستي ارتقا يافته و امكانات با افزايش چشمگيري مواجه شده اند، اما تغيير الگوهاي سنتي تعامل بين اعضاي خانواده را برهم زده و بسياري وظايف خويش را در اين ارتباط از دست داده اند.چه بخواهيم و چه نخواهيم ديگر خانواده هاي يك قطبي كه تمركز قدرت در آنها بر عهده پدر بود از بين رفته و همين زمينه ساز مشكلات فراواني ست كه تنها كليد حل آنان اتخاذ روش هايي بالنده و پويا و مديريتي قوي ست.
پس مواظب باشيم مقدس ترين و فطري ترين نهاد بشري آسيب نبيند؛ شيشه هاي بنياد خانواده بسيار شكستني ست... .

فاصله ميان صنعت و دانشگاه
رفع دغدغه هاي دانشجويان در شروع سال تحصيلي در برنامه كاري مديران وزارت علوم قرار گرفته است. اينكه هزينه هاي تحصيلي كم مي شود يا زياد، انتقال از دانشگاهي به دانشگاه ديگر ميسر است يا نه، كنكور سال آينده چطور برگزار مي شود و سئوالاتي نظير اينها، در ابتداي هر سال تحصيلي با به گوش رسيدن شايعات هميشگي در اين مورد، ذهن دانشجويان و اولياي آنها را درگير مي كند، اما ظاهرا وزارت علوم تصميم گرفته تا براي هميشه فكري به حال اين مشكلات بكند. اين موضوع را دكتر سيد محمدحسيني- معاون پشتيباني، حقوقي و امور مجلس وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري هفته گذشته در جلسه معرفي دكتر ابراهيمي نژاد- سرپرست جديد دانشگاه وليعصر(عج) رفسنجان- وعده داد.
دكتر ابراهيمي در اين جلسه گفت: تدوين ضوابط، تسهيل نقل و انتقالات دانشجويان ، ساماندهي شهريه ها و آزمون كنكور و برنامه ريزي براي جبران كسري بودجه دانشگاه ها در سال جاري در شمار اولين اقدامات وزارت علوم قرار دارند .
حسيني وضعيت خوابگاه هاي دانشجويي را نامناسب خواند و اضافه كرد كه نگرش مثبتي براي برطرف كردن اين قبيل مشكلات دانشجويي در هيات دولت وجود دارد و سپس به عنوان نمونه به بازديد رئيس جمهوري از دانشگاه الزهرا و اختصاص فوري يك ميليارد تومان بودجه براي تكميل ساخت خوابگاه هاي اين دانشگاه اشاره كرد.
البته در اين جلسه معاون پشتيباني حقوقي و امور مجلس وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري به يكي از مشكلات اصلي جامعه علمي كشور ، يعني مشكلات مربوط به تحقيقات و پژوهش هم اشاره و برضرورت ارتباط بيشتر دستگاه هاي اجرايي و صنعت با دانشگاه ها تاكيد كرد و گفت: دانشگاه بدون همكاري با صنعت همواره با مشكلات مالي مواجه خواهد بود و صنعت بدون ارتباط با دانشگاه دچار فقر علمي مي شود و فاصله گرفتن اين دو مجموعه از يكديگر به پيشرفت كشور لطمه خواهد زد.
معاون وزير علوم اضافه كرد كه براي تحقق اهداف سند چشم انداز در بخش توسعه علمي كشور، نياز به يك جهش و تحول اساسي داريم، وگرنه با روند و رويه فعلي نه تنها در 20سال آينده، بلكه در 50سال آينده هم به اهداف بلند ترسيم شده نايل نخواهيم شد.
براين اساس، سرمايه گذاري در بخش آموزش عالي يك ضرورت اجتناب ناپذيربوده و پايه توسعه پايدار و همه جانبه در كشور است. وي همچنين از پيشنهاد وزارت علوم در پيوند خوردن بودجه هاي تحقيقاتي ساير دستگاه ها با وزارت علوم و دانشگاه ها به عنوان ايده اي تحول زا ياد كرد كه آثار مثبت فراوان به همراه خواهد داشت.
در اين مراسم همچنين دكتر بهرام پور گزارشي از عملكرد مديريت دانشگاه از بدو تاسيس ارائه داد و نداشتن رديف بودجه براي فعاليت هاي عمراني را بزرگترين معضل دانشگاه برشمرد. دكتر ابراهيمي نژاد سرپرست جديد نيز طي سخناني به تشريح برنامه هاي خود پرداخت و عدالت و مهرورزي را محور اقدامات دولت جديد دانست.

دركوچه هاي شهر
در باب قحط  الرجال (1)
004692.jpg
بيژن مشفق- با كمال شرمندگي در همين لحظه باشكوه اعلام مي كنم كه شخص شخيص بنده مصداق بارز قحط الرجال هستم. حتما از اين همه صداقت تعجب مي كنيد؛ حق هم داريد، چون كمتر كسي در اين ملك به خودش اجازه مي دهد چنين اعتراف سهمگيني بكند، اما اگر مثل من جانتان به لبتان رسيده باشد خيلي هم به بيراهه نرفته ايد.
قضيه از آنجا شروع شد كه دو سال پيش آن بنده خدايي كه مسئول ساختمان بود خانه اش را فروخت و از ساختمان ما رفت. همسايه ها هم طي يك جلسه رسمي تصميم گرفتند يك مسئول ساختمان جديد براي خودشان انتخاب كنند. من ساده هم كه تازه به آنجا آمده بودم و حواسم به خيلي از ظرايف نبود، داد سخن دادم كه ساختمان بايد چنين باشد و چنان نباشد. مي ديدم كه همسايه ها زير چشمي به هم نگاه مي كنند. ساده دلانه فكر مي كردم سخنانم به اندازه كافي توجه برانگيز نيست. به همين خاطر به طور فزاينده اي آتشش را تيزتر مي كردم. بعد از سخنان آتشين بنده، همه همسايه ها متفق  القول گفتند: آقا شما خودت بشو مسئول ساختمان.
يك ساعت بعد به توضيحات من گذشت كه چرا من نبايد مسئول ساختمان باشم. از اين گفتم كه من حداقل سه شغل دارم و اصلا روزها خانه نيستم و اينكه كارم طوري ست كه ممكن است يك ماه در ماموريت باشم و اينكه من اصلا از كارهاي فني چيزي سرم نمي شود و اينكه اصلا ممكن است ماه ديگر از اين جا بلند شوم و ...
اما جواب حرف هايم فقط اين بود كه اشكالي ندارد. خلاصه اينكه يكدفعه چشمانمان را باز كرديم و ديديم شده ايم مسئول ساختمان و دو سال از اين مسئوليت گذشته است. مطئمنا من بي لياقت ترين مسئول ساختمان از ابتداي تاريخ معماري بودم، چون همان طور كه گفتم اصلا خانه نيستم كه بخواهم به مسائل ساختمان برسم. آن اوايل كمي سعي مي كردم براي ساختمان وقت بگذارم، اما به مرور با شاهكارهاي همسايگان و فحش خوردن مدام بنده از در و همسايه و زن و همسر، همان يك خورده فعاليتي هم كه براي ساختمان مي كردم را فراموش كردم.
همسايگان محترم تقريبا هيچ وقت حق شارژشان را به موقع نمي دادند و باز تقريبا تمام آنهايي كه مستاجر بودند، ماه آخر را اصلا به حساب نمي آوردند و گم و گور مي شدند. بعضي ها هم شاهكارهايي به بار مي آوردند و به همين مناسبت اهالي محل، شاكي در خانه ما مي آمدند و هرچه احتمالا لياقتش را داشتم بارم مي كردند.
مثلا يكي از همسايه ها كه خانم جوان و بسيار خوش سر و پزي هم بود و بسيار هم ادعاي باكلاسي داشته و همراه شوهر محترمشان در طبقه سوم زندگي مي كردند، عادت جالبي داشتند. به گمانم فكر مي كردند با كلاسي يعني اينكه براي گذاشتن چيز بي كلاسي مانند سطل زباله نبايد آنقدر زحمت كشيد و سه طبقه را پايين آمد و و چهار قدم برداشت و كيسه زباله بي كلاس را گذاشت جلو در حياط. وقتي پنجره عزير، رو به خيابان باز مي شود و گاليله هم 400 سال پيش ثابت كرده كه اجسام بدون توجه به جرمشان با يك سرعت به زمين مي رسند و آن طرف، نيوتن هم جاذبه زمين را كشف كرده، چرا نبايد از علم نوين استفاده كرد؟
بنابراين آن خانم محترم و با كلاس كيسه زباله شان را طي يك سقوط آزاد از پنجره مي انداختند توي خيابان. البته بيشتر وقت ها مستقيم مي افتاد همان جايي كه مي بايد، يعني كنار خيابان، اما گاهي مي شد كه بعضي آدم هاي بي كلاس در نهايت بلاهت قصد مي كردند از خيابان رد شوند. مي بينيد؟ بعضي آدم ها چقدر بي مبالات و بي فرهنگ هستند؟ همين طور بي اجازه و بدون توجه از خيابان رد  مي شوند. خب، معلوم است كه گاهي ممكن است درست همان زماني رد شوند كه خانم باكلاس همسايه، طي توجهات آقاي نيوتن كيسه زباله اش را پرت كرده است بيرون؛ بديهي ست كه مستقيم مي خورد توي ملاج كسي كه با كمال بي فرهنگي دارد از توي خيابان رد مي شود.
خب، اين جور مواقع چه كسي دم توپ است؟ معلوم است كه مسئول ساختمان. چرا مسئوليت قبول كرده و حالا پزش را هم مي دهد؟ اين بود كه مفلوكاني بسيار، هر چند وقت يك بار با سري تزئين شده از زباله هاي جور واجور، در خانه ما را مي زدند و هر چه احتمالا لياقتش را داشتم، مي گفتند. آن خانم همسايه هم حتما به خاطر اينكه دهان به دهان شدن با آدم هاي بي كلاسي كه از بيكاري در خيابان راه مي روند را كمال وقت تلف كردن مي دانست، صدايش درنمي آمد و حتي به زنگ زدن هاي من هم توجه نمي كرد و انگار كه در آن واحد كسي زندگي نمي كند.
يكي از شاهكارهاي ديگر، همسايه هاي طبقه چهارم بودند كه خانوادگي - از مادر و پدر و دختر و پسر- كفتر باز بودند. شيفتي هم كار مي كردند؛ بعد از اذان صبح، پدر زحمت كش خانواده كه راهي سر كار بود، بالاي پشت بام مي رفت و با كفترهاي نازنين بازي مي كرد؛ يعني دقيقا آنها را آزاد مي كرد و با سوت و كف، كفترها را هوا مي كرد تا از رخوت خواب شبانه برهند. پسر و دختر با ادب خانواده هم تقسيم كار كرده بودند. يكي، صبح مدرسه مي رفت و ديگري بعدازظهر. مادر مهربان هم شيفت غروب را به عهده گرفته بود. از غروب تا 11 شب هم همه اعضاي خانواده روي پشت بام و كنار كفترها، به گرمي كانون خانواده شان كمك مي كردند.
تقريبا هفته اي هم يك زنگ براي اين خانواده محترم داشتيم. يكي مي آمد و شاكي بود كه شب كار است و وقتي دم سحر مي رسد خانه، صداي سوت هاي پدر خانواده نمي گذارد بخوابد. يكي هم از بالاي پشت بام بودن مرد نامحرم شكايت داشت. يك روز هم يكي با سر خونين آمد كه از بالاي پشت بام شما يكي سنگ انداخته و خورده توي سر من. حالا هم ديه مي خواهم.
خب، مثل اينكه اتمام شرح قحط الرجال كه دامن اين حقير را گرفته، به اين شماره وصال نمي دهد. بنابراين همه مجبوريم تا هفته ديگر صبر كنيم.

عقل و فطرت، مبناي تربيت ديني
آشنايي با تربيت  ديني را مي توان يكي از مسئوليت هاي متوليان امر آموزش دانست كه مي كوشند بر مبناي آن بر تربيت ديني دانش آموزان فايق آيند، اما عدم توجه به مفاهيم قرآني و معناهاي شگفت آيات و ادعيه  قرآني سبب شده تا دانش آموزان تنها به صورت ادعيه توجه كنند و از لاك معاني عميق آيات دربمانند!
اين امر سبب شده تا به سراغ معاون آموزش و پرورش عمومي سازمان آموزش و پرورش تهران برويم و پاسخ اين سئوال را از او بشنويم.
عليرضا عراقي نيا در اين خصوص مي گويد: تربيت ديني دانش آموزان يكي از دغدغه هاي هميشگي آموزش و پرورش است و متوليان آموزش و پرورش سعي دارند با به كارگيري ديدگاه هاي روان شناختي در فراهم شدن زمينه هاي تربيت ديني دانش آموزان نقش موثري را ايفا كنند .
او ادامه مي دهد: ما مي كوشيم با استفاده از ديدگاه هاي روان شناختي آگاهي به وجود آمده در دانش آموزان را به خودآگاهي و خودشناسي تبديل كنيم، چرا كه تنها راه مبارزه با خرافات كسب خودشناسي ست .
عراقي نيا اضافه مي كند: البته شناساندن اين آگاهي به هر فرد لزوم آشنايي با زبان ها و مرام هاي افراد را ضروري مي سازد، چرا كه جوان، نوجوان وكودك هر كدام نيازمند آن هستند كه اين مفاهيم، از طريق زبان خودشان برايشان بازگو شود، چون در غير اين صورت مربيان نتيجه مطلوبي را دريافت نمي كنند .
معاون آموزش و پرورش عمومي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران همچنين در پاسخ به راه هاي مقابله با خرافات و جهل در آموزه هاي ديني مي گويد: قدرت مطلق در دست خداوند است و شناساندن اين امر به دانش آموز، پايه هرگونه آموزش محسوب مي شود، چرا كه اگر كمي از اين امر غفلت كنيم، ذهن دانش آموز كه در سنين كمتر بسيار حساس است، سريعا به سمت خرافات گرايش پيدا خواهد كرد .
عراقي نيا اضافه مي كند: عمل صالح و ايمان، هر دو از ويژگي هاي شناخت محسوب مي شوند و شناخت را بايد ميوه ايمان دانست .
او با اشاره به فرمايش پيامبر اكرم(ص) درخصوص ايمان كه مي فرمايند: رهبانيت امت من جهاد است ، مي گويد: بيان اين امر از سوي پيامبر اكرم(ص) خود تاكيدي بر اهميت تلاش براي دست يافتن به آگاهي ست، زيرا كه ايمان زمينه شكوفا شدن، رشد و توسعه ابعاد وجودي را در دانش آموزان فراهم مي كند .
عراقي نيا همچنين استفاده از اهرم هاي عاطفي را در نرم شدن قلب دانش آموزان موثر دانست و افزود: اين امر مي تواند پيشتوانه حركت اصولي و عقلاني به سمت آگاهي باشد، اما توسل محض به آن خطر جدا افتادن از آگاهي را نيز به همراه دارد .
معاون آموزش عمومي آموزش و پرورش تصريح كرد: توجه به مضامين دعا همراه با صورت ظاهر آن در جلا دادن به روان دانش آموزان يك عمل منطقي محسوب مي شود و ذهن دانش آموزان را از هر آنچه غيرتوحيدي ست، جدا مي سازد .

گزارش كوتاه
دور افتاده از معنويت ها
سينا قنبرپور - از زماني كه قرآن را فرا گرفتيد، چند وقت مي گذرد؟ به ياد داريد چگونه خواندن قرآن را فراگرفتيد ؟ حتما از جزء سي ام قرآن شروع كرديد. اول با صداهاي كوتاه و بعد با صداهاي بلند آشنا شديد. مثل كلاس اولي ها تشديد و مد و حروف والي را آموختيد. مثل اين روزها كه آخرين روزهاي ماه مبارك رمضان بود، حروف والي و ادغا م ها را هم آموخته بوديد و كم كم به سوره نباء رسيديد. نخستين بار كه قرآن آموختيم ماه مبارك رمضان بود. آن موقع ماه مبارك رمضان تابستان بود. هنوز جنگ تمام نشده بود و اين فرصت را داشتيم كه در ميان بچه هاي جنگ با قرآن آشنا شويم. خانه  ما نزديك يكي از مقرهاي فرماندهي جنگ بود. براي نخستين بار از نزديك با كساني آشنا شديم كه سنگرسازان بي سنگر نام داشتند. آنها بي آنكه خود حافظ وجان پناهي داشته باشند، وظيفه داشتند در نوك خط حمله خاكريز درست كنند تا رزمندگان در پناه آن بر دشمن بعثي بتازند؛ گويي آن سنگرسازان بي سنگر وظيفه داشتند براي فرداي ما هم سنگري بسازند؛ سنگري از جنس معنويت.
يكي دو روز از اول ماه مبارك رمضان گذشته بود كه فهميديم در آن مقر كه همسايگي ما بود، قرار است قرآن ياد بدهند.
تا آن موقع به جز حمد و قل  هوالله، يكي- دو سوره كوتاه را حفظ كرده بوديم، ولي نمي دانستيم چگونه مي شود قرآن خواند؟ وقتي پدر ومادر اجازه دادند، دفتر وخودكار به دست با قرآني كه از خانه همراه مي برديم، راهي آنجا شديم.
از آخر قرآن شروع كرديم و كم كم ضمن يادگرفتن قواعد، سوره ها را هم مي خوانديم و روخواني اش را قرائت مي كرديم. ماه مبارك كه تمام شد، امتحان داشتيم؛ از جزء سي ام. هر كس هم سوره هاي بيشتري را از بر كرده بود، جايزه ويژه اي مي گرفت.
آنوقت ها مثل الان اين همه بودجه و اعتبار براي چنين كارهايي نبود. همه چيز دلي بود. آخر ماه مبارك يكي يك لوح از سوره هاي قرآن به يادگار هديه  مي گرفتيم.
اينك۱۹ سال از آن زمان گذشته است. رمضان در نيمه سال شمسي قرار گرفته و عصر ارتباطات همه چيز را دگرگون كرده است. ديگر جنگ نيست، اما حسرتي به جاست كه گذر 19 ساله زمان، آن را عميق تر كرده است؛ حسرتي در نبود آن فضاي روحاني و خلوصي كه معنويت انس گرفتن با قرآن را به ما آموخت.
اينك همه چيز دستخوش تغييرات عصر ارتباطات شده است؛ همه چيز كامپيوتري و اينترنتي؛ همه چيز فشرده شده روي لوح فشرده. از آن رزمندگان بي سنگر هم خبري نيست. گرچه همه فعال ترين فعالان عرصه نبرد بودند، اما اينك نه نامي از آنها در ميان مديران به چشم مي خورد و نه ردي از حضورشان در عرصه جديد.
هر سال ماه مبارك رمضان كه مي رسد اين خاطره نيز زنده مي شود كه چه صميمي و در ميان معنويت، قرآن آموختيم. اول هيچ كدام را نمي شناختيم اما بعد كم كم نامشان را هم آموختيم. نام هايي كه هيچ گاه از ذهن نمي رود. حاج جواد فيروزي مقام و آقاي عمومي؛ بچه  هايي كه كمتر در اين 19سالگي كه گذشت مشابهشان را ديديم.
اينك در عصر تكنولوژي كمتر مي شنويم كه كلاسي در ماه مبارك رمضان برگزار شده و هر صبح يا هر بعدازظهر پيش از افطار قواعد قرآن بياموزند و ختم قرآن براي نوآموزان برگزار كنند. گويا همه چيز به تكنولوژي و ابزار مدرنش سپرده شده و صدافسوس كه تكنولوژي و ابزارش توان انتقال آن فضاي معنوي و روحاني را ندارند.
پس از نخستين دوره اي كه درماه مبارك رمضان بچه هاي محل گرد هم آمديم و در مقر سنگرسازان بي سنگر قرآن را فرا گرفتيم، زني از ساكنان محله مان كه پيش از انقلاب نيز عليه رژيم شاه مبارزاتي داشت، اين آموزش را پي گرفت. خانم خراساني و پدرش همه روزه ما بچه ها را چه پسر و چه دختر در خانه شان پذيرا مي شدند و در لواي آن صداي كوتاه و بلند و مدها، در ميان آن حرف هايي كه نوشته مي شد، اما خوانده نمي شد، آنچه را گفتند كه لمس نمي شد، ولي حس مي شد!
حالا سال هاست كه از حاج جوادها و خانم خراساني ها دور افتاده ايم و در ميان ابزار تكنولوژي همچنان هاج و واج مانده ايم، اما هنوز حسي هست كه هر بار آيه اي از قرآن بر لبانمان جاري مي شود، سراسر وجودمان را پر مي كند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |