يكشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۷
آنچه بايد در مورد نشست و رانش زمين در تهران بدانيم
داستان لغزش هاي ويرانگر
004695.jpg
سيدسعيد حسيني
در سال ها و خصوصا در ماه هاي اخير هر از گاهي در جرايد، روزنامه ها و ساير رسانه هاي خبري، در مورد نشست، لغزش و رانش زمين در گوشه و كنار تهران، مخصوصا در مناطقي مثل جنوب تهران، محدوده ميدان آزادي و غرب تهران، اميرآباد، ميدان خراسان، سعادت آباد، كوي نفت و منطقه شهرري و... اخباري را كه در يك كلام روايتگر تخريب و آسيب ديدگي ساختمان هاي مسكوني، اداري و... هستند، خوانده يا مي خوانيم و مي شنويم. حتي در بعضي از اين مناطق مي توانيد تابلوهاي هشدار دهنده مربوط به اين روند را بعينه در كوچه و خيابان مشاهده كنيد.
متاسفانه در حال حاضر اين روند نامطلوب حالت رو به رشدي داشته، در حال تشديد است و در واقع از حالت يك مشكل خارج شده و به صورت يك بحران عظيم منطقه اي در حيطه مديريت شهري تهران درآمده كه تمام سازمان ها و نهادهاي مسئول و البته همكار در زمينه مديريت بحران شهري، تهران را به مبارزه اي تمام عيار خواهد طلبيد. سازمان هايي مثل سازمان انرژي اتمي ايران، معاونت هاي مختلف شهرداري تهران، سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران، نيروي انتظامي، شركت هاي آب و فاضلاب، برق و مخابرات تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، استانداري تهران، سازمان صداوسيما شركت ملي نفت و به طور كلي تمامي سازمان هايي كه تحت عنوان اعضاي ستاد پيشگيري و مديريت بحران تهران با هم همكاري مي كنند، اگر براي مقابله با روند تغييرات ساختاري لايه هاي زمين در مناطق مختلف تهران به طور جدي وارد عمل نشوند و بخواهيم مثل مقابله با حوادث طبيعي و غيرطبيعي ديگر كه در كشور رخ مي دهند و در يك لحظه خسارات و لطمات مالي و جاني جبران ناپذير بسياري را به منابع مالي و انساني كشور تحميل مي كنند، با اين قضيه نيز برخورد كنيم و در واقع راهكارها و رهيافت هاي پيشگيرانه را به كار نگيريم، اين بدان معني خواهد بود كه از حوادث مخرب گذشته، هيچ درس آينده سازي نگرفته ايم و به قول معروف داريم در جا مي زنيم يا به عبارت ديگر آش همان آش است و كاسه همان كاسه؛ كه در اين صورت بايد منتظر يك حادثه زلزله گونه در كلانشهر تهران به نام فرونشستگي و پايين رفتن زمين باشيم كه خسارات آن چيزي از زلزله كم نخواهد داشت، بلكه به جرات مي توان گفت كه در صورت عدم رسيدگي، با زلزله برابري خواهد كرد.
خوشبختانه در اين زمينه تشكيل ستاد مديريت بحران در تهران يك ايده بسيار عالي و يك حركت اميدواركننده بوده كه تا حدودي هم وارد فاز اجرايي شده است، اما مادامي كه اين ستاد وظايف و مسئوليت هاي خود را در زمينه تهيه و تدوين آئين نامه ها و دستورالعمل هاي ايمن سازي و مقاوم سازي ساختمان ها در محدوده شهر تهران و نظارت دقيق بر اجراي فني اين قوانين و مقررات و نيز هماهنگي،  پشتيباني، پيگيري و نظارت و كنترل بر عمليات اجرايي در زمينه پيشگيري و مقابله با بحران به نحو احسن براي رسيدن به اهداف تعيين شده در اساسنامه آن عمل نكند، بود و نبود آن عملا هيچ توفيري به حال اين وضعيت نابسامان نداشته و نخواهد داشت.
مسئله نشست تهران مي تواند علل و عوامل مختلفي داشته باشد كه نهادها و سازمان هاي فوق الذكر بايد براي از بين بردن اسباب و دلايل اين بحران به ظاهر پنهان يا تضعيف آنها راهكارهاي لازم و البته با قابليت اجرايي بالا و كاربردي متناسب با وضعيت ساخت و ساز دركشور را به كار گيرند.
قبل از پرداختن به شناخت علل و عوامل نشست هاي زمين ذكر يك نكته در مورد ساختار زمين لازم است و آن اينكه زمين ماده اي ست كه از سه فاز آب، خاك و گاز (هوا) تشكيل شده است؛ اين سه عنصر در تعامل با يكديگر حالت پايداري و ثبات زمين را تامين مي كنند. هرگاه مقدار يكي از اين سه عامل تغيير كند و جاي خود را به ديگري بدهد، وضعيت پايداري زمين به هم خورده و زمين از حالت تعادل نرمال خود خارج مي شود.
در واقع از ميان برداشتن يا به حداقل رساندن ميزان و مقدار عوامل به هم زننده تعادل و توازن بين اجزا و تركيبات زمين تا حد امكان، مهمترين و اصلي ترين كاري ست كه ستاد مديريت بحران در زمينه پيشگيري از نشست مستمر و مداوم زمين بايد به انجام برساند كه ديگر حادثه يا بحراني در انتظار وقوع نباشد كه بعد از آن نياز به جبران خسارات يا بازسازي مناطق، ساختمان ها يا تاسيسات و... داشته باشيم.
يكي از مهمترين عوامل نشست در تهران وجود تعداد بسيار زياد چاه هاي جذبي براي دفع انواع پساب هاي خانگي و صنعتي و نبود شبكه لوله كشي انتقال و دفع فاضلاب در مناطقي از تهران است. از طرفي پايين رفتن سطح سفره هاي آب زيرزميني به دليل بهره برداري
بيش ازحد از اين منابع آب زير سطحي براي مصارف مختلف از جمله پمپاژ و مصرف آنها در زمينه كشاورزي و حتي در آبياري زمين هاي مناطق اطراف تهران مثل زمين هاي زراعي مناطق اطراف ورامين و نيز آبياري فضاي سبز پارك ها و تامين ساير مصارف آبي پارك ها در سطح شهر مثل درياچه ها و آبشارهاي مصنوعي و استخرها و ... و در نتيجه از حالت اشباع و حتي نيمه اشباع خارج شدن خاك و بر همين اساس نفوذ بيش از حد اين پساب ها به داخل لايه هاي زمين براي اشباع شدن خاك باعث تخلخل زمين يا لجني شدن آن مي شود كه نتيجه تمام اين فرايندها در نهايت كاهش مقاومت و قدرت باربري خاك و نشست و فرورفتگي زمين در اثر بارهاي وارده و درنتيجه آسيب ديدگي هاي جزئي يا تخريب هاي شديد ساختمان ها و ساير سازه هاي احداث شده در اين گونه مناطق را در پي خواهد داشت كه ناگفته پيداست اين جريان چه خسارات و لطمات جبران ناپذيري را براي شهر تهران و در مقياس وسيع تر براي كشور در پي دارد.
وجود گسلي فعال در جنوب تهران بنام گسل ري كه هرازگاهي خرده لرزه هايي در شعاع 100 تا 150 كيلومتري آن ديده مي شود، مي تواند يكي ديگر از علل و عوامل نشست زمين در مناطق جنوبي تهران باشد. گسل فعال، اصطلاحا به گسل هايي گفته مي شود كه طي 10 هزار سال گذشته يك فعاليت لرزه اي از خود بروز داده باشند. بر اين اساس تمام گسل هاي تهران، گسل فعال محسوب شده و همواره ريزلرزه در آنها ديده شده و هر آن امكان رخ دادن لرزه كامل و ويرانگر در آنها وجود دارد كه نه تنها باعث نشست زمين مي شوند، بلكه مي توانند دهان باز كرده و در يك چشم بر هم زدن، ابر شهري مثل تهران را در كام خود فرو برند.
از ديگر مسببان قابل ذكر در اين زمينه ساخت و سازهاي بي رويه و با تعداد طبقات زياد (بلندمرتبه سازي و برج سازي) در مقياس بيشتر از حد استاندارد در مناطق و محدوده هاي با تراكم و البته تقاضاي بالاي خدمات آموزشي و اداري ست كه اين مسئله باعث به هم خوردن تعادل سه فاز آب، خاك و هوا در لايه هاي زمين و تغيير ساختار و درصد تراكم آنها شده كه در نهايت منجر به اين مي شود كه زمين قادر نباشد كه وظيفه باربري خود را به نحو احسن انجام دهد و در نتيجه نشست كرده و از تراز معمول خود پايين تر مي رود. در پايان از يك عامل اساسي در اين زمينه يعني نبود مطالعات و بررسي هاي فني و مهندسي در زمينه خصوصيات ژئوتكنيكي و زمين ساختي منطقه محل احداث سازه و نيز نحوه انجام عمليات اجرايي ساختمان ها از نظر ميزان انطباق آنها با اصول و قوانين آئين نامه اي موجود در اين زمينه نبايد غافل شد. اگر در احداث يك سازه اصول فني و مقررات اجرايي به نحو مطلوب عملي نشود و تمام اجزاي ساختمان از پي گرفته تا بام آن به صورت كاملا صحيح و اصولي و مبتني بر بندبند آئين نامه هاي اجرايي كشوري و بين المللي موجود در اين زمينه ساخته شوند. در اين ميان رعايت نكات فني در احداث پي ساختمان از اهميت بسيار بيشتر و حياتي تري برخوردار است. از جمله تراكم اوليه خاك زير پي، داشتن عمق كافي براي مقاومت در برابر يخبندان و ساير شرايط نامساعد محيطي و تاثيرات مخرب مواد آلي و شيميايي، در نظر گرفتن شرايط خاك هاي منبسط شونده در طراحي پي، انتخاب نوع پي متناسب با شرايط اقتصادي و اجرايي پروژه، بهبود و تقويت خاك هاي ضعيف براي پي سازي، پرهيز از پي سازي و احداث ساختمان خصوصا ساختمان هاي سنگين و بلندمرتبه روي زمين هاي سست و كم مقاومت تا حد امكان، اجراي شمع كوبي به جاي پي هاي معمولي در مناطقي كه پي هاي معمولي از نظر باربري جوابگو نيستند و ... .

در همين دوقدمي خانه...
ارديبهشت ماه پارسال بود كه خبري از كوي نفت رسيد؛ ساختمان بي محابا لرزيده بود و مردم ترسيده بودند. تا صبح ستاد بحران تشكيل شد، دستك هاي حفاظتي نصب شدند، چادرهاي حلال احمر برپا شد و عده اي بي خانمان شدند، همه اين ها در دوقدمي خانه ما در مقياس شهر اتفاق افتاد؛ رانش زمين در كــوي نفت. ايـــن روند نامطلــوب مي تواند حالت
رو به رشدي داشته باشد و از حالت يك مشكل خارج شده و به صورت يك بحران عظيم منطقه اي در حيطه مديريت شهري تهران درآيد.

پياده راه ها بايد چگونه باشند
004767.jpg
جعفر بزاز- پياده راه ها (محور هاي پياده شهري)، محل حضور همه شهروندان و مشاركت آنان در زندگي جمعي شان است؛ اين فضاها در مقياس همه شهر عمل كرده و پذيراي گروه هاي مختلفي از شهروندان هستند. پياده راه ها علاوه بر نقش ارتباطي و دسترسي، مكاني امن و راحت براي تماس اجتماعي، گردش و تماشا و ... فراهم مي آورد. در پياده راه ها، آزادي عمل انسان پياده براي توقف، مكث، تغيير جهت و تماس مستقيم با ديگران بسيار زياد است، از اين رو شهروندان بتدريج به حضور در شهر و انجام فعاليت هاي مدني عادت كرده و زمان بيشتري را در فضاهاي شهري مي گذرانند و اين به نوبه خود به بهبود و ارتقاي فرهنگ و عادات شهرنشيني از جمله رعايت حقوق ديگران و احساس مسئوليت در برابر جامعه كمك مي كند كه بخصوص براي جوانان و كودكان مي تواند نمونه زنده آموزشي محسوب شود.
سرزندگي از ويژگي هاي اساسي و اصلي پياده راه هاست، از اين  رو بايد در پياده را ه ها همواره زندگي اجتماعي در جريان باشد. اين فضا همچنين بايد بتواند جاذب طيف وسيعي از شهروندان بوده و خود را همواره با رويداد هاي درون خود هماهنگ سازد. لذا انعطاف نيز از ويژگي هاي مهم در پياده راه هاست. در نهايت آنچه كه متضمن حضور همه شهروندان و زندگي دائمي در پياده راه هاست ايمني اين فضاست.
در شهرهاي قديم ايران، شكل گيري راه ها و فضاهاي شهري براساس مقياس  و نياز حركت پياده بود. وسعت شهرها و فاصله ميان مراكز مختلف آن، چنان بود كه شهروندان با پاي پياده از نقطه اي به نقطه ديگر مي رفتند و هر گاه براي جابه جايي افراد يا كالايي از چهارپايان استفاده مي شد، سرعت و نحوه حركت به گونه اي بود كه الزاما نيازي به متمايز بودن راه ها و فضاهاي ارتباطي پياده و سواره از يكديگر احساس نمي شد. اينگونه الگوي حركت در شهر، نه تنها پيوندي حسي و ذوقي ميان شهر و شهروندان برقرار مي كرد، بلكه به راه ها و معابر شهري، خصلتي اجتماعي و فرهنگي نيز مي بخشيد.
در شهرسازي معاصر، حركت پياده و نيازها و حقوق طبيعي انساني پياده، كمتر مورد توجه برنامه ريزان و طراحان شهري بوده و راه هاي پياده نه به عنوان بخشي مستقل از فضاهاي شهري، بلكه به عنوان تابعي از حركت سواره به حساب آمده است. در واقع در سنت شهرسازي رايج، برنامه ريزي براي ماشين، همواره مقدم بر برنامه ريزي براي انسان بوده است. در ايران نيز با سلطه تدريجي حركت سواره بر فضاها و معابر شهري، برنامه ريزي و طراحي شهري، روز به روز از مقياس  و نياز انسان پياده دور شده و در نتيجه از ارزش ها و جاذبه هاي اجتماعي و فرهنگي فضاهاي شهري كاسته شده است. در اين روند، مفهوم و كاركرد عناصر شهري سازگار و مطلوب شهري مثل محله، خيابان، ميدان، گذر، كوي و ... تغيير كيفي و ماهوي پيدا كرده و محتواي غني انساني خود را از دست داده است. يكي از بارزترين اقدامات ارزشمندي كه طي سال هاي اخير در جهت ارتقاي كيفيت حركت پياده صورت گرفته، احداث پياده راه هايي در شهرهاي تبريز، مشهد و بوشهر بوده است. بايد توجه كرد كه صرف احداث مسير ويژه پياده، موفقيت و كارايي آن را در شهر تضمين نمي كند. همچنين احداث مسير ويژه پياده در يك شهر نمي تواند به منزله الگوي اجرايي در شهرهاي ديگر به شمار رود. تفاوت هاي اقليمي- فرهنگي و ويژگي هاي متفاوت شهرسازي در هر منطقه، رويكرد خاصي را نسبت به مسئله پياده راه سازي طلب مي كند.

دوچرخه يا حمل و نقل سبز
برآوردن نيازهاي اساسي براي افراد و جوامع كه ايمن باشد، به نحوي كه سلامت آدمي و اكوسيستم را در نظر گرفته و عدالت را در بــين هر نسل و بين نسل ها در نظر بگيرد ، اين تعريفي ست كه از ايده حمل و نقل پايدار ارائه شده است. افزايش فرصت هايي براي دوچرخه سواري به عنوان طريقه اختياري براي سفر، يكي از بهترين روش ها جهت توسعه آنچه حمل و نقل پايدار خوانده مي شود، است. دوچرخه سواري بخشي از كل سيستم حمل و نقل شهري ست و مانند پياده روي، سالم و متناسب با محيط زيست است. افزايش موقعيت هايي براي دوچرخه سواري ايمن مي تواند بهترين دستاورد در برنامه هاي شهري و محلي باشد.
به طور معمول 6 دوچرخه مي تواند در فضايي كه يك اتومبيل در خيابان اشغال مي كند حركت كند. از نظر پاركينگ امتياز دوچرخه از  اين هم بيشتر است، زيرا 20 دوچرخه را مي توان در محل پارك يك اتومبيل جاي داد.ظرفيت دوچرخه در ايجاد تحرك براي مردم كم درآمد به طور برجسته اي در چين به نمايش گذاشته شده است. در سال 1976 چين سالانه 6 ميليون دوچرخه توليد مي  كرد.  اين رقم در سال 1988 به 40 ميليون افزايش يافت. بعد از آنكه بازار تاحدي اشباع شد ميزان توليد تا حدودي كاهش يافت و آخرين برآورد در سال 2002 حاكي ست كه توليد دوچرخه در  اين كشور به 55 ميليون رسيده است!

استادان معماري وبلاگ نويس
بعد از خسرو صحاف- مدرس معماري در دانشگاه مشهد- كه مباحث درسي خود را در وبلاگش با شيوه اي تعاملي مطرح مي كند (زيباشهر 17 مهر)، كورش رفيعي- معمار و مدرس معماري در دانشگاه سوره تهران- نيز به جمع وبلاگ نويسان از نوع تخصصي معماري پيوسته است. رفيعي، فارغ التحصيل دانشگاه شهيد بهشتي به سال 1373 در مقطع كارشناسي ارشد معماري و متولد سال 1345 است. از نظر سوابق معماري، طراحي و نظارت ساختمان انستيتو فرهنگ و ارتباطات ندا رايانه، طراحي و نظارت ساختمان انستيتو بهينه پردازي، طراحي مجتمع فرهنگي- سينمايي كرمان، اخذ رتبه اول مسابقه كتابخانه  ايران در پاكستان، طراحي اقامتگاه يكصد هزار نفري زائران مكه (مشاور اثر) كه  اين طرح حايز رتبه سوم در رقابت حرفه اي بين المللي شد و... رتبه دوم مسابقه طراحي ميدان شهداي مشهد از آثار شاخص رفيعي ست.
رفيعي در وبلاگ خود كه در همين روز هاي اول با استقبال علاقه مندان معماري مواجه شده، به زباني خودماني در مورد مسائل تخصصي و بعضا عام در اين حوزه مي پردازد، هر چند در اولين يادداشت خود از رويكردهاي مردمي خود نيز برنمي تابد و با نقل قول جمله اي از اسكار نيماير (معمار شهير قرن 20)مي گويد: معماري مهم نيست، اين زندگي ست كه مهم است... . آدرس وبلاگ او kourosh-r66. blogfa.com است.

نگاه نو
004722.jpg
سقف در معماري
هديه درمان- سقف ها تقريبا يك ششم فضاهاي داخلي را شامل مي شوند و تا كنون معمولا در قسمت هاي اصلي فضاي داخلي در مورد آنها غفلت شده است. از فضاهاي آرام ناهارخوري در خانه ها تا اكثر فضا هاي عمومي، سقف ها به طور موثر مي توانند به فراهم آوردن آكوستيك فضاها و همين طور كمك به معني دار كردن عملكرد هاي متنوع فضا هاي داخلي و نمايان كردن خويش به عنوان بخشي تمام و كمال از يك اتاق عمل كنند.سقف ها در فضا هاي عمومي معمولا توجه بيشتري را نسبت به محيط هاي مسكوني به خود اختصاص مي دهند. امروزه متداول ترين سقف ها كه در محيط هاي مسكوني استفاده مي شوند، سقف هايي با مصالح بافت دار متخلل هستند. از حدود 40 سال پيش تا كنون اين سقف ها به طور استاندارد استفاده مي شوند؛ آن هم به علت ارزان بودن و قابليت پنهان كردن عيب هايشان است.در فضا هاي تجاري تايل هاي سقفي آكوستيك بيشتر استفاده مي شود. اين نوع پوشش ارزش بيشتري دارد، آن هم به علت خصوصيت كنترل صداي بهتر و همين طور الگوي شبكه اي كه در سقف ايجاد مي كند و نه به علت نقش و نقوشي كه در سقف پديد مي آورد.از به كاربردن ابزار هاي رنگ آميزي ساده تا استفاده از تزئينات معمارانه داراي جزئيات، وقتي سقف ها ساخته مي شوند، آسمان را محدود مي كنند. اگر چه در ساختمان هاي موجود يا با توجه كردن به ساختمان هاي جديد، بسياري از انتخاب هاي سقف ها، توجه خاصي به بهتر كردن تجربه كساني كه به آن فضا وارد مي شوند، دارند.
انواع مختلف سقف ها
سقف هاي گنبدي يا آركي: اين گونه سقف ها كه در ايران هم كم نيست، نياز به برنامه ريزي پيشرفته اي جهت توسعه فضاي معماري دارند، گرچه اين نوع سقف ها، كوششي باارزش در جهت فراهم آوردن فضايي مهيج و دراماتيك هستند.
سقف هاي شيب دار: استفاده از هر نوع مصالحي روي سقف هاي شيبدار بسيار سخت است. توجه به چگونگي قرارگيري تيرها و همين طور استعمال قالب هاي سقفي، در جذاب و زيباتر كردن اين نوع سقف ها بسيار موثر است.
اين نوع سقف ها قابليت اين را دارند كه يك ديواركوب تزئيني بزرگ جهت قرار دادن اشياي تزئيني نصب شود؛ البته اگر قالب هاي سقفي از نوعي باشند كه اين امكان نصب را فراهم آورند.
سقف هاي حفره اي (مجوف): اين نوع سقف ها، نوعي ارزان از سقف هاي ضدحريق هستند كه افكت هاي مهيجي را فراهم مي آورند، بخصوص وقتي كه به صورت قالب هاي نمايان و اكسپوز استفاده شوند.
اينگونه سقف ها دو نوع متداول دارند؛ يكي سقف هاي حفره اي مربعي كه چند گانه و مربعي شكل، با قالب هاي تورفته هستند و ديگر سقف هاي مجوف مثلثي كه با زواياي تقريبا 45 درجه يا به صورت منحني شكل در سطوحي صاف ساخته مي شوند.

پيرامون
تبريز بدون پياده راه ها
004770.jpg
جنبــش گســـــترش فضاهاي پياده، نه تنها سيماي كالبدي شهرها را عوض كرده، بلكه تغييرات نويني در كيفيت زندگي شهري و رفتار اجتماعي و فرهنگ مردم به وجود آورده است. همچنين الگوها و روش هاي جديدي براي حل مسائل شهري ارائه داده كه باعث تحولي عميق در نظريه ها و روش هاي شهرسازي، بويژه در عرصه ساماندهي فضاهاي شهري شده است.
معابر پياده يا پياده راه ها، معابري با بالاترين حد نقش اجتماعي هستند كه تسلط كامل، با عابر پياده بوده و تنها از وسايل نقليه موتوري به منظور سرويس دهي به زندگي جاري در معبر استفاده مي شود. اين معابر مي توانند به صورت كوچه، بازار، بازارچه، مسيري در ميدان، پارك يا فضاي يك مجتمع شكل بگيرند. پياده راه ها با از ميان بردن ترافيك عبوري سواره در بخشي از شهر ايجاد مي شوند و به دلايل معمارانه، تاريخي يا تجاري شكل مي گيرند.
اين روز ها تبريز كه با چند محور صرفا پياده در اين حوزه پيشرو محسوب مي شده، اقدام به باز كردن حركت سواره به اين محور ها كرده است. در حالي كه الگوي تبريز در تعداد ديگري از شهر هاي كشور نيز به عنوان يك الگوي موفق در جهت گسترش فضاهاي پياده در حال پيگيري ست، معلوم نيست چه منطقي بر اين سياست مديريت شهري تبريز حاكم بوده است.

يادداشت
نگاهي به فلسفه معماري در قرن 20
محمدرضا جودت
دوره اي كه اريك هابز، مورخ انگليسي، آن را قرن بيستم كوتاه ناميده است، دوره اي ست كه مرزهاي آن از يك سو جنگ جهاني اول و انقلاب روسيه است و از سوي ديگر فروپاشي بهت آور اتحاد جماهير شوروي و بلشويسم (و انقلاب هاي بعدي و متعاقب آن در اروپاي شرقي و مركزي). اين دوره علاوه بر نوعي وحدت سياسي، نوعي وحدت فرهنگي را هم، دست كم در اروپا و آمريكا، يعني در واقع غرب به وجود آورد.
فرهنگ به معناي اعم و متوسع آن تنها به مسائل و مقولات روشنفكري مربوط نمي شود، بلكه به شكلي كلي به جامعه و شرايط افراد در جامعه نيز اشاره دارد. دوره  ياد شده، عمدتا و به گونه اي فزاينده، متكي بر اقتصاد صنعتي و فن آوري بود. بخشي از توسعه بسيار شگفت و دامنه دار فن آوري در سال هاي اخير كه به نام انقلاب اطلاعاتي مشهور است، ظاهرا از ظهور نوع كاملا جديدي از جامعه و چه بسا مجموعه تازه اي از مسائل اجتماعي و سياسي خبر مي دهد.
جامعه غربي در طول قرن بيستم كوتاه جامعه اي خاص و رويارو با نوع خاصي از مشكلات و مسائل بوده است. اين مشكلات و مسائل طبيعتا ذهن بسياري از معماران را متوجه خود ساخته است؛ بويژه معماراني با گرايش سياسي و يا به بيان ديگر معماراني كه همواره روابط تنگاتنگ معماري و جامعه را در نظر داشته اند. به همين جهت هم، مسائل دائمي اجتماعي و سياسي، صورت يا جهت گيري خاصي را براي آنان به وجود آورده است. پس مي توان مدعي شد كه معماري اين دوره را تا حدودي ويژگي هاي ساختار اجتماعي اين دوره شكل داده است. البته همان گونه كه اشاره شد، تا حدودي؛ زيرا در شكل گيري معماري اين دوره، ضرورت پنجه درافكندن با پيامدهاي ضمني وقايع (و شايد هم فجايع!) بزرگ وشكل دهنده اين قرن هم نقش داشته اند؛ دو جنگ جهاني، بلاياي طبيعي، جنگ هاي منطقه اي و فرامنطقه اي، تنش ها و تهديد هاي گوناگوني كه از جانب بسياري از نيروهاي حاكم، متوجه ارزش هاي انساني بوده است.
البته هر چند كه امروزه اين مسائل بسيار آشنا به نظر مي رسند، اما همان گونه كه اشاره شد، ضروري ست كه همواره به مسائل بنياني ساختار اجتماعي نيز توجه شود. به بيان ديگر بايد به هر رو براي هر انساني، روند هاي حياتي اجتماعي و فرهنگي اين دوره و مسائل ناشي از اين روند ها، معين و مشخص باشد. چنانچه بخواهيم اين مسئله را به طور خلاصه بيان كنيم، مي توان گفت كه از سويي توانايي هاي انسان براي رسيدن به اهدافش به دليل درك و فهم فزاينده اي كه به طور كلي از جهان به دست آورده است، افزون تر و افزون تر شده و از سوي ديگر اعتمادش را به ارزش عيني اهداف خود از دست داده است. ذخيره ثروت و دانش و همه ابزارهاي ديگر انسان، بسي فراتر از ذخيره نسل هاي پيش بوده است، اما ارزش  اهدافي كه با اين ابزارها مي خواسته كسب كند، چه؟ ظاهرا نه، چرا كه همه اينها غيرقطعي و محل بحث و مناقشه بوده اند.
برخي بازار را نمونه كامل آزادي مي دانند، حال آنكه از نظر برخي ديگر سرمايه داري مصرف گرا مظهر تمام عيار رفتار و بهره برداري غيرانساني در اين زمانه است. البته خصومت و مخالفت بافرهنگ مصرف گراي مدرن، ترجيع بند نظريه پردازان ديگر، چه جمهوري خواه و چه ماركسيست و ليبرال نيز هست. اينان حتي هم نظرند كه مصرف گرايي نوعي از برده شدن يا تن دادن شخص به بردگي و حاشاكننده خلاقيت انسان است، اما در عوض برخي آن را تجلي خرد تكنوكراتيك مي دانند و برخي حتي با روحيه ماركسيستي، به اين سو گرايش دارند كه فن آوري را بيشتر رهايي بخش بدانند تا برده كننده.
اين نكته را نيز بايد خاطرنشان كرد كه برخي از شاخص ترين مضامين يا مكتب هاي فكري كه حضوري بارز در فلسفه سياسي قرن بيستم دارند، از جمله محيط زيست گرايي يا بسياري از نظريه هاي ديگر چون نوماركسيسم، اگزيستانسياليسم، پديدارشناسي، پساساختارگرايي، پسامدرن و ديكانستراكشن، صرف نظر از آنكه بر روند معماري تاثير گذاشته اند يا نه، مي بايست مورد بحث و بررسي قرار گيرند. بسياري از كالاهايي كه در اقتصاد توليد مي شوند، نه تنها به مصرف مي رسند، بلكه تمام يا فرسوده هم مي شوند و از ميان مي روند؛ يعني در نهايت از اين جهان مي روند و دوباره به فرايند غيربشري طبيعت مي پيوندند. بسياري از چيزها اگر چه بادوام اند، اما جاودانه نيستند و در واقع، دوام آنها هم با يكديگر فرق دارد، و اين فرق صرفا ذاتي نيست بلكه به نحوه نگاه و استفاده بشر از آنها مربوط است. اگر خود انسان بخواهد كه آنها بيشتر دوام آورند، آنگاه آنها را به قسمي مي سازد كه بيشتر دوام بياورند و هر چه در اين روند بيشتر روند، بيشتر تجسم روح انسان سازنده انسان، سازنده همه چيز و به طور كلي سازنده جهان خواهد بود. از اين نظر ناب ترين اشكال كار (يا خلق جهان) آثار هنري اند. آثار هنري بدين خاطر ساخته و خلق نمي شوند كه به مصرف برسند. بل بدين خاطر به وجود مي آيند كه هر چه بيشتر، به عنوان بخشي از جهان مصنوع انسان، دوام آورند. آثار هنري، در واقع جهاني ترين چيزها در ميان چيزهاي ملموس هستند. با آنكه اينها هم كاملا جاودان نيستند،  اما نوعي پيش آگاهي از جاودانگي به انسان مي دهند.معماري نيز از اين امر مستثني نيست؛ معماري جزو آن دسته از آثار هنري ست كه يا حكيم فرموده ساخته مي شود يا حكايت از حديث نفسي مي كند، يا آنگونه كه ديگران مي خواهند، ساخته مي شود يا به قسمي كه خويشتن مي خواهد. هر چه هست، معماري چه نماد قدرت رايش را تجسم بخشد، چه كلبه اي باشد بنا شده با بدوي ترين مصالح در دسترس (آن هم تنها براي اينكه سرپناهي باشد و بس)، بار معنايي اش بزرگ تر از آن است كه ناديده گرفته شود. معماري، در اين پيش آگاهي از جاودانگي خود در بردارنده بسياري از ايدئولوژي هاست.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |