يكشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۷
شده ايم مثل چوپان دروغگو
پرويز شيخ طادي اعتقاد دارد هيچ كس حرف آنهايي راهم كه مي خواهند فيلم متفاوت و خوب بسازند باور نمي كند
004764.jpg
عكس ها: محمد رضا شاهرخي نژاد
نگار مفيد
داستان از زماني شروع شد كه ما پايمان را در سيما فيلم گذاشتيم، يا بهتر بگويم سيما فيلم پايش را در حريم ما گذاشت. فيلمنامه اي را به من سپردند كه نوشته رضاميركريمي بود؛ فيلمنامه اي كه بعد از حدود 6سال قرار بود ساخته شود و فيلمنامه خوبي بود منهاي اينكه تايمش زياد بود .
مقدمات فيلم پشت پرده مه اينطور آماده شد. پرويز شيخ طادي، كارگردان 44ساله آباداني تصميم مي گيردپيشنهادي كه دارد را عملي كند. از طرف ديگر يك درگيري هم با خودش دارد؛ يك سوژه تازه كه جذبش شده: همزمان درگير قصه ديگري شده بودم. بحث زندگي ناشنوايان، بحث بسته شدن روند اطلاع رساني به انسان، بسته شدن راه شنيداري انسان و چند مسئله ديگر .
كارگردان فيلم كه تا امروز مدام درگير فيلم هاي جنگي بوده، تصميم مي گيرد اين بار از ناشنوايان فيلم بسازد...
فيلمنامه آقاي ميركريمي فضايي داشت كه من مي توانستم قصه دلخواهم را وارد آن كنم. براي همين از آقاي ميركريمي اجازه گرفتم. آقا ! ما اجازه داريم تغييرات بدهيم؟ ايشان هم گفتند چقدر تغييرات؟ ما گفتيم
۸۰-70 درصد. بعد اجازه دادند و ما قصه خودمان را به فيلم اضافه كرديم .
براي شيخ طادي كارگردان، جذابيت حضور ناشنوا به يك نكته وابستگي كامل دارد: مدتها فكر كردم در بعضي موقعيت ها، شنيدن اصلا نعمت نيست، بلكه از بس آلودگي زياد شده، يك جاهايي اعصاب انسان را مختل مي كند. نگاه كنيد؛ چقدر پيش مي آيد كه ما دروغ بشنويم؟ غيبت بشنويم؟ رياكاري بشنويم؟ وقتي وارد ارتباط با ناشنواها شدم، فهميدم اين نشنيدن باعث مي شود دورتر از ما باشند والبته فطرتشان هم شفاف تر، دست نخورده تر و بكرتر است .
كارگردان پشت پرده مه هنوز هم با يادآوري بعضي از ايده هايش سر ذوق مي آيد:
چشم، مثل گوش نيست. چشم را مي شود بست؛ يعني مي شود جلوي راه ورود اطلاعات را گرفت ولي گوش اينطور نيست؛ گوش يك ورودي باز وغير قابل كنترل است؛ اين جذاب بود .
عليرضا شيخ الاسلامي بازيگر ناشنواي پشت پرده مه، از آن باهوش هاي روزگار است. از بين سه هزار تا كودك در مدارس ناشنوايان و شنوايان انتخاب شده: عليرضا را خيلي سخت پيدا كرديم. ناشنوا نيست، اما شنوايي اش آنقدر كم است كه بايد با دو سمعك قوي بشنود و در دسته ناشنواها جا مي گيرد . از زبان كارگردان روايتي مي شنويم؛ داستان روزهاي فيلمبرداري و كار با عليرضا: همه مان يك دوره، زبان اشاره ناشنوايان را ياد گرفتيم. لب خواني عليرضا خيلي قوي بود. عليرضا خيلي باهوش است ولي شرايطش ، شرايط نرمال نبود. براي همين سعي مي كردم كلمات را واضح تر بگويم. يك بخش هايي را برايش مي نوشتم و وقتي زيروزبر مي گذاشتم متوجه مي شد. پانتوميم بازي هايش را هم اجرا مي كردم چون تقليد را خيلي زود ياد مي گرفت .
سه تا ويژگي مشخص در بازيگري بازيگر ناشنواي پشت پرده مه وجود داشت: آنها حرف و لحن كنايي را نمي فهمند چون متوجه آهنگ كلام نمي شوند. اگر ما به تمسخر به آنها مي خنديم، او فكر مي كند ما واقعا داريم مي خنديم. براي همين مي گويم كه فطرتشان از ما بكرتر است .
دو ويژگي ديگر، كشف مستقيم شيخ طادي است:
ما بعد از سه ماه تمرين به فرمول خاصي رسيديم. ديگر مي دانستيم اين بچه در ميزانسن  هاي پيچيده زياد دوام نياورده و درگفت وگوهاي پينگ پونگي كم مي آورد .
شيخ طادي حالا از خشونت جنگ، روي آورده به روايت لطافت داستان هاي كودكانه؛ راوي تازه اي براي قصه هاي  آشناي ناشنواها.
دلش هم كمي براي مخاطب مي سوزد كه مجبور است دوباره تصوير بزرگ يك معلول را روي پرده سينما ببيند. تلاش براي تفاوت هم ارزشمند است: سعي كردم كاري كنم كه فيلم از فضاي فيلم هاي هنري و جشنواره اي بيرون بيايد و فيلم جذاب و با محتوايي باشد .
شيخ طادي مي داند چه مي سازد. اين را با اطمينان بخوانيد. چون آنجا كه نگاه مي كند به خالي ميز دفتر كارش و تند تند حرف مي زند، از ويژگي هاي مشخصي در كار صحبت مي كند: نمي خواستم پشت پرده مه فيلمي باشد كه به مردم درس بدهد، مدام حرف بزند و زياده گويي كند. پند و اندرز داشته باشد .
كارگردان مي خواست فيلم هنري نسازد. براي همين هم فيلم هنري نساخت. فيلمي ساخت كه بقيه به خاطر پوسترها و فضاي فيلم فكر مي كنند هنري ست و نمي روند تا آن را ببينند: همين الان، پشت پرده مه، دارد چوب فيلم هاي هنري بي محتوا، خسته كننده و
كسل كننده پيش از خودش را مي خورد .
كارگردان  آباداني فيلم مي گويد: ما در سينماهاي نمايش دهنده، دوربين فرستاديم تا نظرسنجي كنند. مي خواستيم بدانيم چه خبر است، ما كجا هستيم؛ نتيجه عجيب بود. همه كساني كه فيلم را مي ديدند، راضي از سينما بيرون مي آيند . اينجا بود كه كارگردان جواب خود را گرفت. پس فهميدم جواب مي دهد. مي شود هم فيلم با محتوا ساخت و هم سرگرم كننده . دوباره شيخ طادي كارگرداني مي شود كه شيفتگي دارد: شيوه كارمان شيوه آن و لحظه بود. يعني ما 5 دقيقه به 5دقيقه، با احساسات بينننده بازي مي كرديم كه خسته نشود .
اين بازي با احساسات بيننده در بعضي صحنه ها به شكل طنز است و در بعضي قسمت ها به شكل دعواهاي يك بچه ناشنوا كه نمي خواهد ناظمش، عاشق مادرش شود.
004698.jpg
زير زمين مجتمع فرهنگي شهيد آويني يك دفتر فيلم سازي است؛  پرويز شيخ طادي اين روزها در اين زير زمين سومين فيلمش سينه سرخ را مونتاژ مي كند و دومين فيلمش پشت پرده مه روزهاي آخر اكران را مي گذراند. او در انديشه داشتن مخاطب براي سينمايش است .
فتاحي، ناظم مدرسه، به خاتون فكر مي كند. اما عليرضاي دانش آموز فكر مي كند عشق ناظم به مادرش غيرواقعي ست. كارگردان مدام تاكيد مي كند كه عليرضا اشتباه مي كند: پس، وات ايز ديس؟! تركيب فارسي و انگليسي در اين جمله از فيلم، از همان نكات طنزآميزي ست كه شيخ طادي رويش سرمايه گذاري زيادي كرده: در فيلم نمي خواستم وجه خشونت را نشان بدهم. پس حتي در لحظه دعواي فيلم، ما تغيير فرم داديم . كارگردان پافشاري و اصرار دارد كه اطلاعات كافي به عليرضا نمي رسد: وقتي فتاحي با پسر حاج منصور در بازار درگيري پيدا مي كند، فيلم را از زاويه ديد بچه روايت كردم تا بخش هايي كه بچه دلش نمي خواهد ببيند، ديده نشود .
پرويز شيخ طادي كارگردان- تا پيش از اين، طراح صحنه چند فيلم معروف بوده. از كرخه تا راين ، دكل ، برج مينو ، توفان شن ، به خاطر هانيه ، آژانس شيشه اي و بوي پيراهن يوسف و... و چند كليپ ساخته. چند فيلم كوتاه ساخته، دو فيلم بلند تلويزيوني در پرونده اش دارد و در سال 78 دفتري از آسمان را مي سازد. دفتري از آسمان هم روايتي از باورهاي باقيمانده جنگ بود. اپيزود اول فيلم روايت سه گانه آخرين فيلمي ست كه پيش از اين كاركرده. حالا همين كارگردان مي خواهد از عشق حرف بزند، اما دوباره كارگردان با پيش زمينه و سابقه ذهني مان بازي مي كند و نمي گذارد بيننده اش مدام درگير عشق عرفاني شود: يك ناشنوا ويژگي هاي مثبتي براي نماد شدن دارد. نماد كسي كه مي تواند چيزي را نشنود و ببيند و ورودي ديدنش هم قابل كنترل است. علاوه بر اينكه براي لب خواني حتما بايد مستقيم نگاه كند؛ اين انسان نماد مستقيم ديدن است، نماد صاف ديدن است، نماد درست ديدن است .كارگرداني كه از روزهاي طراحي صحنه اش ديگر عكسي ندارد، درباره عشق، مانيفست خودش را دارد: عشق زاييده يك نگاه نيست. عشق از شناخت شروع مي شود و نگاه، ورودي شناخت است . اما بيننده با تفكيك انواع عشق، فيلم را مي بيند. اين طبقه بندي خط فكر شيخ طادي است.
مي گويند عشق از معشوق شروع مي شود؛ نه از عاشق. معشوق بايد يك چيزي داشته باشد كه عاشق را جذب كند. عاشق نمي تواند خودش عاشق شود. عشق هم آفريده شده، چه كسي عشق را آفريده؟ خدا. پس اولين عشق و آخرين عشق، خودش است. از خودش شروع مي شود و به خودش ختم مي شود. كسي كه درست عاشق شود، خودبه خود به خدا وصل مي شود، چون ريشه اش از آنجاست. نيازي ندارد زور بزند و به خدا برسد . فيلم با تمام تلاشش براي دوري از اشتباهات فيلم هاي گذشته، به اعتراف كارگردانش دوباره همان راه را مي رود: ما در آخر فيلم، وصال هندي به دست نياورديم؛ وصال خدايي داريم. تمام پرنده ها براي فتاحي مي خوانند و او با آرامش مي رود و از درخت، نوري روي سرش مي افتد. ديگر فتاحي عاشق شده و به وصل رسيده. دوست داشت با همه باشد، ولي اگر مي ماند، آن نمي شد .
كارگردان، زياد جايزه گرفته؛ او در دوره هاي مختلف جشنواره دفاع مقدس پرونده اي پر از جايزه دارد، اما دوست ندارد در ثانيه آخر، فتاحي داستان، با اميد بازگشت، سينما و روستا را ترك كند: شما فكر كنيد كه اگر فتاحي برمي گشت، حس ماندگاري به وجود مي آمد؟ شما يك داستان هپي اند ديده  بوديد، اما من مي خواستم بگويم اگر همه رفته اند، باز اين بچه تنها نيست... ديگر مه از بين رفته و نوري كه از پشت درخت مي تابد، ناظر است .
سينه سرخ نام فيلم جديد شيخ طادي ست و داستان آدم هايي را روايت مي كند كه احتياج به دم مسيحايي پيدا مي كنند و بين خودشان دنبال كسي مي گردند كه دم مسيحيايي داشته باشد: اميدواريم به جشنواره فيلم فجر برسد . اميدواري كارگردان به خاطر اين است كه از هفته اول مهرماه فيلمبرداري تمام شده و در مونتاژ هستند. سينه سرخ، اسم پرنده اي ست كه در فصل پاييز پيدايش مي شود. كم صدا و زيباست و بحث اصلي به خاطر قرمزي اش است: مثل آدم هاي ما كه در سينه شان حرف ديگري دارند . او دوباره تصميم مي گيرد نبض زمان و حس بيننده را در دست بگيرد، اما حاضر نيست اسمش را ترفند بگذارد: اين ترفند نيست. اينها را طبيعت از روز ازل اجرا مي كند. ما فقط بايد ياد بگيريم. اين همه رنگ و جذابيت، از كجا آمده؟ از طبيعت است ديگر .
حالا شايد براي كارگرداني كه سه فيلم اولش موفقيت تجاري نداشته اند، صحبت از گيشه سخت باشد.
شما گفتيد كه پشت پرده مه چوب فيلم هاي هنري پيش از خودش را مي خورد. چه دليلي وجود دارد كه فيلم هاي بعدي تان به اين مشكل برنخورند؟
كارگردان بدون مكث جواب مي دهد: ما بايد درست عمل كنيم و تفكيك قائل شويم. بايد از ابتذال بيرون بياييم. تكرار هر چيزي تبديل به ابتذال مي شود . كارگردان دارد از اين تكرار شكوه مي كند: وقتي مي خواهيم در روستاهايمان فيلم بسازيم، همه فكر مي كنند از اين فيلم هاي هنري و بي محتواست كه چيزي از آن سردرنمي آورند و فقط خارجي ها مي فهمند .
حالا من مي خواهم يك فيلم جذاب در روستاها بسازم. چه كسي باور مي كند؟ در فيلم هاي ما آنقدر دروغ نشان داده شده، آنقدر روستاهاي بدون تيرچراغ برق نشان داده اند كه ديگر هيچ كس اين فيلم ها را باور نمي كند. سينماي ما شبيه چوپان دروغگوست. ديگر هيچ كس فيلم هاي خوبش را باور نمي كند.
پافشاري روي فروش و صحبت هاي از روي استيصال كارگردان كه انگار مي گويد زنده ام كه روايت كنم، زنده ام كه فيلم بسازيم و زنده ام كه بجنگم: اين تغييري كه شما مي گوييد به خاطر دو دهه تمرين است.دو دهه عادت كرده ايم كه فيلم هاي هنري مان آنطور باشند و اين دو دهه را بسادگي نمي شود پاك كرد. احتياج به دو دهه ديگر است، اما مگر من بايد تجارت فيلم را با اين فرمول بپذيرم؟ كارگردان حتي اگر بيانيه مي دهد، از ته دل صحبت مي كند: من مي خواهم شرف و شرافت هنر را حفظ كنم و نگذارم مردم با مسائل سطحي درگير شوند. هميشه فيلم هايي ماندگار بوده اند كه از سطحي بودن گذر كرده اند .
مثل آرزوهاي بزرگي كه دارد و مثل ايده هايي كه معمولا در ذهن دفن مي شوند، از يك نقطه جديد صحبت مي كند: من دوست دارم يك اتفاقي بيفتد. دوست دارم ما براي بازگشت يك بازيگر فيلمنامه بنويسيم. نمي دانيد چه شعفي به مخاطب مي دهيد. مثلا تعداد افرادي كه پشت پرده مه را ديدند خيلي كم بود، ولي مي گفتند: ا...! جهانگير الماسي؟! آنها آقاي الماسي را فراموش كرده بودند و از ديدن دوباره اش خوشحال شدند . اين هم مي تواند يك دلخوشي ديگر براي آقاي كارگردان باشد.

تا دو- سه روز ديگر
پشت پرده مه، سومين فيلم بلند پرويز شيخ طادي ست كه روزهاي آخر اكرانش را مي گذراند؛ فيلمي كه آنطور كه بايد و شايد ديده نشد. اكران فيلم در فصلي كه فيلم پر جايزه خيلي دور، خيلي نزديك روي پرده بود، پرويز پرستويي دوباره در فيلمي تك كاراكتر مثل بيدمجنون به سينما آمده بود و در ماه رمضان، باعث شد فيلم استانداردي مثل پشت پرده مه، به ليست سياه فيلم هاي مهجور سينماي ايران اضافه شود. ما هم بايد زودتر به سراغ فيلم مي رفتيم، اما عذر غيرموجهي مثل شلوغي هاي ماه رمضان را بهانه مي كنيم. هرچه هست، بدانيد كه پشت پرده مه تا عيد فطراكران است. دو- سه روز بيشتر زمان نداريد تا بهترين فيلم جشنواره نوزدهم كودك و نوجوان اصفهان را روي پرده ببينيد؛ فيلمي كه براي ديده شدن خيلي زمان نداشت...

پرسوناژ
عليرضا افخمي
004716.jpg
اين روزها پس از سريال تب سرد با او يك فرشته بود به تلويزيون آمده است. هنگام پخش سريال تب سرد چند روزنامه از گروگان گيري هايي نظير تب سرد خبر دادند. به نظر مي رسد افخمي متخصص ساخت سريال هاي غيراستاندارد است. در سريال تب سرد كه از شبكه 3 پخش مي شد، خشونت عريان و بي قاعده اي ديده مي شد كه نسبت به هيچ كس، حتي كودك گنگ داستان نيز رحم نمي كرد و اكنون افخمي با دومين سريال خود تعجب همگان را برانگيخته است.
او يك فرشته بود جزو معدود سريال هايي ست كه در تلويزيون در ژانر ترسناك (هارور) ساخته و پخش مي شود.البته تا اين جاي قضيه چندان مشكلي وجود ندارد، ولي بدون توجه به ضعف داستان و اشكالات اساسي كه دارد، ساعت پخش اين سريال بسيار عجيب به نظر مي رسد.
او يك فرشته بود، اولين سريالي ست كه پس از افطار از تلويزيون پخش مي شود و مي توان گفت در آن زمان تقريبا همه اعضاي خانواده بر سر سفره افطار حاضرند و تلويزيون نيز روشن است.
در همه جاي دنيا بين سينما و تلويزيون و فيلم هايي كه براي هر كدام ساخته مي شود تفاوت هاي اساسي وجود دارد. از سوي ديگر، اگر يك شبكه تلويزيوني بخواهد فيلم يا سريالي كه مناسب كودكان و نوجوانان نيست را پخش كند، ساعات پاياني شب را براي اين كار انتخاب مي كند.
پخش يك سريال ترسناك در پربيننده ترين ساعت روز و در كشوري كه مردمش عادت به ديدن سريال ها و فيلم هاي ترسناك ندارند، بسيار عجيب به نظر مي رسد.
زني كه با نگاهش ديگران را به كارهايي كه مي خواهد وامي دارد، از روي شيشه ها يا بين ميز رد مي شود، مي تواند با صداي مردان صحبت كند و در نهايت شيطاني كه در قالب هاي مختلف ظاهر مي شود، نكاتي هستندكه ديدنشان براي افراد زير 16 سال نه تنها توصيه نمي شوند كه نهي نيز مي شوند.
آقاي افخمي كه سريالش را در آخرين زمان  ممكن ساخته، با تمجيد رئيس سازمان صدا و سيما از آن، يكي از غيرمتعارف ترين سريال هاي سال هاي اخير را به روي آنتن برده است.

ويل فرل
004731.jpg
تنها دو سال بعد از متمركز شدن بر فعاليت هاي سينمايي، در رده بندي افراد قدرتمند مجله پريمير در سال 2004 در جاي پنجاه ويكم قرار گرفت و تداوم موفقيت هايش باعث شد در ليست سال 2005 هم بيست ويكم باشد. در رده بندي مجله اينترتينمنت ويكلي از بامزه ترين افراد آمريكا، فرل نفر سوم است.
جان ويليام فرل در سال 1968 متولد شد. برخلاف خيلي از كمدين ها كه از همان دوران كودكي نقش بازي مي كنند و ديگران را مي خندانند، فرل به گويندگي و گزارشگري علاقه داشت.آنچه كه فرل را به عنوان يك گزارشگر به شهرت رساند، مزه پراندن ها و شوخي هاي بين گزارش ها بود كه گاهي از خود مسابقه ها جذاب تر مي شدند. به اين ترتيب طبيعي به نظر مي آمد كه ترتيب انتقال او از بخش ورزشي NBC به بخش كمدي هفتگي اين شبكه داده شود. آنچه فرل را در اين برنامه به موفقيت رساند، توانايي او در شخصيت سازي و تقليد شخصيت هاي معروف بود. او به جز شخصيت هايي كه خودش خلق كرده بود، از سال 2000 و اولين انتخاباتي كه جرج دبليو بوش در آن شركت كرد، تقليد بي نقص و هجو او را به عهده گرفت. فرل در SNL آنقدر رشد كرد كه دستمزدش در سال 2001 به 350 هزار دلار رسيد كه ركورد دستمزد بازيگران اين برنامه بود. اما او از همان ابتدا هدفش را بازي در فيلم هاي سينمايي قرار داده بود و حتي بالا رفتن دستمزدش هم نمي توانست باعث ماندگار شدنش در تلويزيون شود. هر چند نقش هاي او در سال هاي اول بازيگري در سينما، همه مكمل و كوچك بودند، اما بسياري از آنها به خاطر استعداد كمدي كم نظير او به يادماندني شدند.
فرل در سال 2002 و در حالي كه هنوز هيچ موفقيت بزرگي در سينما به دست نياورده بود، SNL را ترك كرد و تمام امتيازات و دستمزد بالاي آن را كنار گذاشت. او تنها كسي ست كه در تاريخ 30 ساله SNL برايش برنامه توديع داشته اند. به اين ترتيب فعاليت سينمايي جدي فرل آغاز شد و يك سال بعد به نتيجه رسيد. فيلم جن كه با حضور او در نقش اصلي به عنوان يك كمدي كم خرج ساخته شده بود و هيچ كس اميدي به موفقيت بزرگ آن نداشت، در صدر جدول پرفروش ها قرار گرفت. سال بعد علاوه بر موفقيت فيلم هايي كه فرل در آنها نقش مكمل داشت، مجري: افسانه ران برگاندي فيلم ديگري بود كه با حضور فرل در نقش اصلي بسيار پرفروش شد. فرل در همين سال در مليندا و مليندا ي وودي آلن هم ظاهر شد كه به رغم فرعي بودن نقش اش، اعتبار زيادي برايش كسب كرد.
اما ويل فرل تابستان امسال اولين شكست عمده اش را تجربه كرد. او نقش اصلي فيلم افسون شده را به عهده داشت، اما فيلم چيزي جز نقدهاي منفي و فروشي بسيار كمتر از حد انتظار نصيب نبرد.
قطعاً اين شكست نمي تواند راه پيشرفت فرل را سد كند؛ بخصوص كه او دو فيلم ديگر را آماده نمايش دارد و قرارداد چهار فيلم ديگر را هم براي 2006 بسته است، اما با نگاهي بدبينانه، شكست افسون شده نشان داد كه صرف حضور اين كمدين موفق در يك فيلم، نمي تواند آن را نجات بدهد و شايد اين شكست اولين قدم در مسير بازگشت ويل فرل به كمدي هاي تلويزيوني باشد.

فرهنگسراها
فرهنگسراي هنر : نمايشگاه گروهي نقاشي با عنوان آروين هاي فضاي معماري از 7 تا 12آبان در گالري شماره 3 فرهنگسراي هنر داير خواهد بود. در اين نمايشگاه 30 اثر از مريم شيرسليميان ، شيما برادران مهاجري ، افشان پزشكيان ، پگاه صميمي جعفري ، ماهگل صراف زاده و بهروز معتمد  در ابعاد مختلف از آثار و نقاشي هاي دستي و رايانه اي ارائه شده است. عبور از ميان تصورات ذهني، فضايي مفهومي را شكل مي دهد تا طرح را به سوي واقعيت فضاي زندگي نزديك كند و طراح سعي دارد تا با ابداع ابزارهاي بصري در قالب تصاوير دوبعدي، اسكيس هاي رايانشي و ماكت هاي مفهومي از مرحله انتزاع گذر كرده و مفاهيم و ايده هاي اوليه را با بياني جديد عرضه كند و در نهايت، نوآوري وخلاقيت در طرح مبتني بر روش كنترل آگاهانه اين فرآيند مدنظر قرار گرفته و در آن ذهنيت خلاق به عينيت سيال پيوند خورده است. علاقه مندان به هنر معماري جهت بازديد از اين نمايشگاه مي توانند همه روزه در ايام ياد شده از ساعت 9 الي 18 به فرهنگسراي هنر واقع در خيابان شريعتي، خيابان جلفا مراجعه كنند.
فرهنگسراي سالمند: دوره هاي آموزش اريگامي، هنر تا كردن كاغذ ويژه سالمندان در اين فرهنگسرا به صورت رايگان برگزار مي شود. سالمندان در اين كلاس با استفاده از انواع تاي كاغذهاي رنگي و سفيد، مبادرت به ساخت انواع وسايل و اسباب بازي هاي مختلف مي كنند. در اين دوره آموزشي، سالمندان با ساخت 60 نوع كار از قبيل قايق، ليوان، قورباغه و... آشنا مي شوند. آموزش اريگامي با هدف حفظ حافظه سالمندان و ارتباط بهتر با نوه هايشان و همچنين به لحاظ حركت دست و كمك به سلامت جسماني شان روزهاي دوشنبه و چهارشنبه از ساعت 16- 15 برگزار مي شود. همچنين واحد آموزش فرهنگسراي سالمند با هدف توانمندسازي بانوان در امر مديريت خانواده و همگاني كردن رشته هاي هنري، اقدام به برگزاري دوره هاي آموزش شيريني پزي كرده است.
در اين دوره آموزشي هنرجويان با تهيه و پخت انواع شيريني هاي خانگي آشنا مي شوند. علاقه مندان جهت ثبت نام يا كسب اطلاعات بيشتر مي توانند به نشاني ميدان امام حسين(ع)، خيابان 17شهريور، خيابان خشكبارچي ، پارك خيام، مراجعه كرده يا با شماره   تلفن هاي 9-33358688 تماس حاصل كنند.
فرهنگسراي دانشجو: نمايشگاه گرافيك باعنوان بسم الله در فرهنگسراي دانشجو برپاست. به مناسبت ماه مبارك رمضان، نمايشگاه بسم الله با آثاري از يدالله پاك سرشت (با تعداد 15 اثر) تا 12آبان در نگارخانه شفق برپاست. نمايشگاه فوق با همكاري مركز هنرهاي تجسمي حوزه هنري ست. علاقه مندان جهت بازديد مي توانند ساعت 9 تا 13 و 14 تا 19 به خيابان سيد جمال الدين اسدآبادي، خيابان 21، پارك شفق، فرهنگسراي دانشجو مراجعه كنند. يدالله پاك سرشت، مدرس دانشگاه با بيش از 20سال سابقه هنري ست. وي داراي ليسانس گرافيك و فوق ليسانس پژوهش هنر از دانشكده هنرهاي زيبا و هنرومعماري ست و كسب عنوان نفر اول خلاقيت و ابتكارات خوشنويسي جهان اسلام در سال 79 (ايلام) و نفر سوم استادان دانشگاه هاي كشور خط ابداعي جشنواره نهج البلاغه در سال 84 از فعاليت هاي هنري وي است.
فرهنگسراي پايداري: آلبوم سرود بردهانه آتشفشان منتشر شد. اين آلبوم كه شامل 12 سرود منتخب اجراشده توسط گروه سرود اسرا حزب الله لبنان است در تيراژ۵ هزار نسخه به همراه يك كتاب ترجمه روانه بازار شده است. اجراي حماسي اشعار به زبان عربي و ايجاد شور ونشاط انقلابي و استفاده از اشعار ضدصهيونيستي و آرمان هاي قدس شريف از ويژگي هاي سرودهاي مقاومت اسلامي لبنان است. همچنين سري جديد بازي نيروي ويژه به بازار آمد.بازي كامپيوتري نيروي ويژه(special force) كه سال گذشته در آستانه روز قدس توسط فرهنگسراي پايداري وارد بازار بازي هاي رايانه اي شده و با استقبال شديد روبه رو شده بود امسال با طراحي نسبتا جديدتر روانه بازار شد. علاقه مندان جهت تهيه اين محصولات مي توانند به فرهنگسراي پايداري واقع در خيابان پيروزي، خيابان شكوفه، خيابان شهيدكاظمي مراجعه يا با شماره  تلفن هاي 29-33350028 تماس حاصل كنند.
فرهنگسراي بهمن: مسابقه استدلال قرآني در فرهنگسراي بهمن برگزار مي شود. علاقه مندان به شركت در اين مسابقه بايد استدلال و برداشت هاي خود را با توجه به اين آيه شريف شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان در 20سطر نگاشته و تا پايان آبان ماه به كانون قرآن فرهنگسراي بهمن تحويل دهند.ايستگاه دائمي نقاشي و هنر كودكان و نوجوانان در طول سال هر پنج شنبه ساعت 14 تا 17 در محوطه فرهنگسراي بهمن برگزار مي شود.همچنين ايستگاه دائمي نقاشي و هنر كودكان ونوجوانان با نام نقاشي بكشيد، جايزه بگيريد در فرهنگسراي بهمن داير شد.
خانه فرهنگ شكوفه: جلسات ختم قرآن با عنوان نغمه هاي آسماني در اين مكان برگزار مي شود. اين جلسات هر روز ويژه بانوان از ساعت 10:30 الي 19 برگزار مي شود. علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره  تلفن هاي 33784099يا۳۳۳۴۰۸۸۲ تماس گرفته يا به نشاني خيابان پيروزي، خيابان شكوفه، خيابان شهيد كاظمي، مقابل پارك گلزار مراجعه كنند.
فرهنگسراي شهر: ايستگاه نقاشي دست هاي كوچك در ميهماني خدا در فرهنگسراي شهر برپا مي شود.در اين برنامه كه ويژه خردسالان و كودكان است، رمضان و جلوه هاي زيباي آن از نگاه كودكان و با دستان كوچك آنها به تصوير كشيده شده و در پايان به بهترين نقاشي ها جوايز ارزنده اي اهدا خواهد شد.كودكان علاقه مند مي توانند براي شركت در اين برنامه به همراه والدين خود از ساعت 9 تا 11 روز يكشنبه 8 آبان ماه به فرهنگسراي شهر واقع در انتهاي بزرگراه رسالت، سه راه دهكده، خيابان ساحل مراجعه كنند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |