حسن احمدي زاده
گسترش علوم منقول و معقول در ميان عالمان مسلمان و پيدايش شاخه هاي مختلف علوم ديني علم از فقه و فلسفه و كلام و حديٍث، علاوه بر ايجاد تكاپوي فكري ميان محققان ديني، باعث طرح چالش ها و تضادهاي گوناگوني در ميان آنها شد. در اين ميان، تنش هاي موجود ميان دانشوران فقه و فلسفه و علوم حديث، بيش از مسائل مطرح ميان عالمان حوزه هاي ديگر ديني و معرفتي به چشم مي خورد.
نگاهي به تاريخ فقاهت در اسلام به ويژه در فقه شيعي، گواهي است بر اين حقيقت كه استنباط مسائل فقهي توسط فقهايي كه علايق فلسفي هم داشته اند، هميشه درگير اصول عقلي و فلسفي اي بوده است كه باعث به چالش كشيدن منابع فقهي شده اند.به عبارت ديگر فيلسوفان فقيهي وجود داشته اند كه در برابر جريان غالب اخباري گري كه تنها منابع اجتهاد را كتاب و سنت مي دانستند، عقل را نيز در دايره اجتهاد وارد كرده و مجتهد را به عنوان سوژه شناسا معرفي مي كردند.از اين منظر مجتهد كسي است كه مقوم عقلانيت در اجتهاد است با تكيه بر سنت و قرآن. از مصاديق برجسته اين دسته از فقها، مي توان به فاضل هندي از فقهاي قرن دوازدهم ق اشاره كرد. مطلبي كه از پي مي آيد نگاهي اجمالي دارد به برخي آثار فقهي و فلسفي فاضل هندي.
ابوالفضل، بها ءالدين محمدبن حسن اصفهاني مشهور به فاضل هندي، بهاءالدين و كاشف اللثام در سال ۱۰۶۲ ق در حوالي اصفهان ديده به جهان گشود. فاضل كه از چهره هاي برجسته عصر صفوي و در شمار فقيهان بلندپايه اماميه اين دوره است با تأليف كتاب ارجمند كشف اللثام موقعيت خود را بيش از پيش در ميان فقهاي عصر خود پابرجا ساخت. اين كتاب كه نام كامل آن «كشف اللثام عن قواعد الاحكام» است شرحي است بر كتاب ارزشمند «قواعد الاحكام» علامه حلي. البته پيش از وي نيز كتاب قواعد توسط محقق كركي، رئيس مكتب فقهي اي كه فاضل هندي نيز بدان تعلق داشت، شرح و تفسير شده بود اما از آنجا كه شرح محقق كركي ناتمام و ناقص صورت گرفته بود و تمامي ابواب فقهي موجود در كتاب علامه را دربرنمي گرفت، فاضل هندي به شرح تمامي ابواب و فصول آن كتاب اقدام كرد و شيوه خاصي در شرح اين كتاب به كار گرفت. كتاب كشف اللثام فاضل هندي تأثير مهمي در آثار فقهي پس از اثر خود داشته است. مورخان فقه شيعه دليل اصلي آن را اتكاي فاضل به نقل هاي فراواني مي دانند كه به طور مستقيم از آثار فقهي گذشتگان انجام داده است. نكته قابل توجه در اين نقل ها انبوهي و تعدد آنهاست. علاوه بر اين فاضل گرچه ابداعي در روش فقهي شيعي مغاير با روش فقهاي گذشته ايجاد نكرده است، ولي در فروعات و ارائه استدلال هاي جديد خود در شرح مسائل فقهي تلاش درخوري انجام داده است. در تأييد اين مطلب، همين بس كه صاحب جواهر كه خود يكي از ستون هاي فقه شيعه در دوره هشتم آن مي باشد، اعتماد قابل توجهي به آراء فاضل هندي در اين كتاب داشته است.
فاضل هندي در دوره اي از فقه شيعه مي زيسته است كه در آن، اجتهاد فقه شيعه به سبب حاكميت تفكر اخباري گري دچار ركود مي شود. در اين عصر، برخي از فقهاي اهل تشيع كه از جايگاه خاصي در ميان دانشمندان شيعي برخوردار بودند، تنها منابع استنباط فقه شيعه را منحصر در كتاب و سنت مي دانستند. از مهمترين پيشوايان اين دسته را مي توان به مولي محمد امين استرآبادي اشاره كرد. او با انتقاد از فقهايي كه در كنار كتاب و سنت، از اجتهاد شخص فقيه دم مي زدند كتابي به نام «الفوائد المدنيه» نگاشت و در آن به رد اجتهاد در فقه شيعه پرداخت. عمده دليل اين دسته از مخالفان اجتهاد در اين عصر، اين بود كه بنيانگذاران علم اصول، اهل سنت هستند نه اهل تشيع و اگر براي استنباط مسائل فقهي از ادله، نيازي به قواعد اصولي باشد نبايد فقهاي اماميه را فقيه و مجتهد در احكام دانست چرا كه آنان در به دست آوردن احكام فقهي، از قواعد اصولي بهره اي نبرده اند. گذشته از اين، دليل اصلي مخالفت اخباريون با اجتهاد را مي توان در اين امر دانست كه به عقيده ايشان استفاده از قواعد علم اصول در استنباط احكام سبب مي شود كه احاديث اهميت لازم خود را از دست بدهند. از اين رو ايشان منابع استنباط فقه شيعه را منحصر در كتاب و سنت مي دانستند.
با توجه به اين جو فكري حاكم بر جريان فقاهت در عصر فاضل و با بسته شدن باب اجتهاد و كم رنگ شدن منابع فقهي ديگر، بيشتر دانشمندان و نويسندگان اين عصر آراء و انديشه هاي خود را به صورت شرح و حاشيه بر آثار متقدمان عرضه مي كردند. هرچند اين اقدام، ارج نهادن به آراء پيشينيان بود و كاري پسنديده به شمار مي رفت اما چون ابتكار و نوآوري اي را در فقه شيعه به دنبال نداشت از پيشرفت فقاهت جلوگيري مي كرد. فاضل هندي نيز در اين شرايط، بيشتر به امر شرح و حاشيه و تلخيص آرا ء گذشتگان دست مي زد و البته در كنار آنها تأليفاتي نيز برجاي گذاشت كه از اهميت خاصي برخوردار هستند. به علاوه، برخي از شروح او مانند كشف اللثام، چنان گسترده و عميق است كه ارزشي كمتر از اثر تأليفي ندارد. از جمله آراء بحث برانگيز فاضل هندي كه در زمان خود و نيز در دوره هاي فقهي پس از آن، مورد نقد و بررسي از سوي فقهاء قرار گرفت، مسأله قائل به حرمت بود و بر اين فتواي خود استدلال هاي مختلفي در رساله خود موسوم به «حرمه صلاه الجمعه في الغيبه» ذكر كرده است. اما با توجه به حاكميت تفكر اخباري گري در عصر فاضل هندي تأثيرات اين نگرش را مي توان علاوه بر حوزه هاي فقهي و اصولي در حوزه هاي ديگر نيز مشاهده كرد. هندي علاوه بر فعاليت هاي خود در عرصه فقه شيعي، به مسائل كلامي و فلسفي نيز توجه خاصي داشت. البته با نگاهي به تاريخ انديشه ديني در اسلام، فقهاء و انديشمندان برجسته ديگر نيز مشاهده مي شوند كه علاوه بر آشنايي كامل با علم فقه در حوزه فلسفه نيز گام هاي بلندي برداشته اند. در اينجا مي توان به بزرگاني چون فارابي، شيخ الرئيس، خواجه نصيرالدين طوسي و نيز علامه حلي اشاره كرد. فاضل هندي نيز از چهره هاي بنام عصر صفوي است كه چنان كه گفته شد در اين دو عرصه، صاحب آراء متعددي مي باشد. در هر حال با نگاه به اصفهان عصر فاضل هندي، اين شهر را از يك سو مركز سيطره و اعمال نفوذ اخباريون و محدثان مي بينيم و از سويي ديگر برخوردار از حوزه بزرگ فلسفي اي كه به دست توانمند بزرگاني چون ميرداماد و صدرالمتألهين شيرازي شكل گرفته بود.
البته در آثار فلسفي و كلامي فاضل هندي اشاره اي به آراء و انديشه هاي صدرالمتألهين نشده است چرا كه انديشه هاي صدرالمتألهين در زمان فاضل هنوز به روشني تمام شناخته نشده بودند و مردم با آثار اين فيلسوف بزرگ كمتر آشنايي داشتند. اما فاضل هندي نسبت به آثار ابن سينا به خصوص كتاب شفاي او تسلط كامل داشته است.
|
|
كتاب مهم «تلخيص الشفاء» او كه تحت عنوان «عون اخوان الصفا علي فهم كتاب الشفا» به رشته تحرير درآمده به خوبي نشان مي دهد كه اين عالم بزرگ سالها به تدريس و تحقيق در حكمت مشائي اشغال داشته است. البته با اينكه او از طرفداران حكمت مشائي شناخته مي شود ولي در بررسي برخي مسائل فلسفي در كتاب حكمت خاقانيه خود نظريات حكمت اشراقي را ترجيح داده است. به عنوان نمونه، در باب حقيقت جسم، پس از نقل اقوال مختلف سرانجام نظر حكماي اشراقي در اين باب را ترجيح مي دهد. از ديگر مسائل فلسفي كه او بدانها پرداخته و در آنها به رد و انتقاد بر نظرات متكلمين پرداخته است مسأله جوهر فرد و جزء لايتجزي و نيز مسأله امتناع خلاء و مسائل مربوط به حركت در فلسفه اسلامي است كه در اين جستار مجال شرح و توضيح آنها نيست لذا بدين اندازه اشارت كفايت كرده و علاقه مندان در خصوص مباحث مطرح در فلسفه اسلامي را به منابع موجود در اين زمينه ارجاع مي دهيم.
فاضل هندي علاوه بر مسائل مختلف فلسفي، در مسائل مهم و عمده كلامي و الهيات نيز مواضع مستدل و محكمي را اتخاذ كرده است. در اين خصوص مي توان به مواضع او در برابر نظرات متكلمان در مسأله امتناع اعاده معدوم. موضع او در باب قول به امتناع اعاده معدوم از اهميت شاياني برخوردار بوده تا حدودي تأثيراتي هم داشته است چرا كه او عنوان فقيه را نيز با خود داشته و مسلم است كه وقتي يك فقيه برجسته، اعاده معدوم را ممتنع بداند متكلمان در مخمصه قرار گرفته و به راحتي نمي توانند فلاسفه را در ابراز اين نظريه متهم به كفر و الحاد كنند. نمونه ديگر همراهي فاضل هندي با آراء فلاسفه را مي توان در معتبر و محكم دانستن قاعده «الواحد لايصدر عنه الاالواحد» مشاهده كرد، قاعده اي كه از اصول اساسي فلسفه اسلامي به شمار مي رود و بر مبناي آن حكماي اسلامي تأمل به امتناع صدور كثير از واحد هستند. محتوي و صحت اين قاعده نيز در جاي خود به اثبات رسيده است. قاعده الواحد، از مسائل فلسفي اي است كه بسياري از متكلمان و اهل ظاهر در آن، به مخالفت با فلاسفه برخاسته اند و آنان را متهم به كفر و الحاد كرده اند. فاضل هندي نيز در حالي امتناع صدور كثير از واحد را مطرح مي كند كه اكثر علماي توانمند و با نفوذ زمان او اين سخن را مردود و قائل به آن را كافر مي دانستند. به عنوان نمونه، در همان زماني كه او از امتناع صدور كثير از واحد سخن مي گفت، با نفوذ ترين عالم ديني عصر او يعني علامه مجلسي، به كفرآميز بودن اين سخن فتوا مي داد. موضع گيري فاضل هندي در اين مسأله هنگامي اهميت بيشتري پيدا مي كند كه بدانيم او شاگرد علامه مجلسي بوده است. البته هر چند برخي از مورخان در اينكه او شاگرد مجلسي بوده است ترديد داشته اند اما در اين شكي نيست كه فاضل، معاصر علامه مجلسي بوده و در همان شهري مي زيسته است كه رياست امور ديني و مذهبي آن كاملاً به دست مجلسي بوده است.
از ديگر رسائل مهم كلامي فاضل هندي كه به زبان فارسي نگاشته شده است رساله اي است تحت عنوان بينش غرض آفرينش. آنچه در اين رساله مورد بحث و بررسي قرار گرفته است سه اصل اساسي توحيد، نبوت و امامت است. فاضل در اين رساله غرض از خلقت را معرفت و شناخت مي داند و به حديث گنج پنهان نيز تمسك مي كند، حديثي كه در آثار بسياري از بزرگان و در كتب مختلف روايي شيعي نقل شده و مضمون آن چنين است كه «كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن اعرف فخلقت الخلق لأعرف» (بحار الانوار مجلسي ج ۸۴). فاضل هندي اين حديث را به حضرت داود نسبت مي دهد كه او از خداوند سؤالي پرسيد و اين حديث از سوي حق تعالي در پاسخ او آمد. براساس آنچه در اين حديث آمده است خداوند غرض خود را از آفرينش، معرفت دانسته و شناخت را اساس آفرينش دانسته است.
از ويژگي هايي كه فاضل هندي خود را متصف بدان مي داند، اين است كه علاوه بر فقيه و فيلسوف بودن، او خود را مجدد و احياكننده اسلام در قرن دوازدهم مي داند. او در سال ۱۱۲۶ هجري رساله اي كوتاه تحت عنوان چهار آيينه نگاشت و در مقدمه آن خود را احياكننده اسلام در قرن دوازدهم معرفي كرد و معتقد بود كه هيچ يك از علماي گذشته در ترويج شريعت اسلام همسنگ او نبوده اند و به مانند او تمام اوقات خود را مصروف خدمت به شريعت نبوي نكرده اند. البته اين سخن و بسياري ديگر از سخنان او از سوي يكي از علماي اخباري زمان او به نام محب علي مورد انتقاد واقع شد. در اينجا به دنبال مطرح كردن انتقادات اين عالم اخباري و مباحث مطرح شده بين فاضل و او نيستيم، اما چنانكه برخي از بزرگان فلسفه و دين بيان كرده اند احياگري او در قرن دوازدهم خالي از نوعي اغراق و مبالغه نيست.
درست است كه اين فقيه و فيلسوف عاليقدر از ذكاوت فوق العاده اي برخوردار بوده و حتي پيش از رسيدن به سن بلوغ به تأليف كتب و رسائل مختلفي دست زده است ولي اين هرگز بدين معني نيست كه بيانات او قابل مناقشه نمي باشد، بلكه مراجعه به آثار او نشان مي دهد كه برخي از موضع گيري هاي او در مسائل ديني و فلسفي از استحكام و قوت كافي برخوردار نيست. به عنوان نمونه مي توان از طرح مسائل وجود و مباحث مربوط به حقيقت آن و اثبات بديهي بودن وجود بر طبق مباني حكمت مشايي اشاره كرد كه از سوي فاضل هندي مطرح شده اند ولي از اتقان كافي برخوردار نيست، چنانكه او در حل برخي از شبهات مطرح از سوي مخالفين، نتوانسته به شايستگي از عهده پاسخ آنها بيرون آيد. با اين وجود، باز هم نمي توان در عظمت مقام علمي و فكري او و جايگاه خاص او در ميان متفكران قرن دوازدهم ترديدي رواداشت.
منابع:
تاريخ فقه و فقهاء ابوالقاسم گرجي انتشارات سمت ۱۳۷۵
احوال و آثار بهاءالدين محمد اصفهاني (مشهور به فاضل هندي) انتشارات انصاريان ۱۳۷۴
ماجراي فكر فلسفي در جهان اسلام ج ۲ غلامحسين ابراهيمي ديناني انتشارات طرح ن ۱۳۷۷
حكمت خاقانيه نوشته فاضل هندي (با مقدمه استاد ديناني) دفتر نشر ميراث مكتوب ۱۳۷۷