سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۹
آخرين ساكن بناي تاريخي موتمن الاطبا درگذشت
تنهايي خانه پدري
بنيامين صدر
004899.jpg
عكس ها:گلناز بهشتي
004896.jpg
004902.jpg
004905.jpg
كوچه را به فرمان ناصرالدين شاه براي قدرشناسي از پزشك مخصوص دربار موتمن الاطبا نام نهاده اند؛ كوچه اي كه امروز از خاندان موتمن الاطبا خالي ست .
با مرگ زين العابدين موتمن، آخرين بازمانده خاندان موتمن الاطبا پزشك مخصوص ناصرالدين شاه و آموزگار پير مدرسه هاي معتبري چون البرز، دارالفنون، رازي و ايران تهران، بناي تاريخي موتمن الاطبا زين پس بدون همدم نفس مي كشد.
زين العابدين موتمن كه تا دوم آبان ماه امسال در بناي تاريخي موتمن الاطبا سكونت داشت، در سال هاي پربار عمر، با دقت از اين بناي تاريخ متعلق به دوران قاجار نگهداري مي كرد؛ بنايي كه با مرگ آخرين ساكنش در انتظار روزهاي پرهياهوي آينده است و همچنان به عنوان يكي از نمادهاي تاريخ و معماري دوران قاجار در بافت قديمي پامنار تهران خودنمايي مي كند.
خانه موتمن الاطبا همچون ديگر نماهاي تاريخي باقيمانده از دوران قاجار، شامل بخش هاي اندروني و بيروني ست كه بخش هايي از آن با گذشت زمان تغيير يافته و در محل حمام اختصاصي اين بنا، در حال حاضر يك بناي سه طبقه ساخته  شده است و باغي كه در گذشته متصل به بنا بوده از كل بنا تفكيك شده و در هياهوي بافت تجاري منطقه پامنار كه از انبارهاي بزرگ تشكيل شده، جاي گرفته است.
مي گويند كه اين خانه پس از ساخت، شاه قاجار را شگفت زده كرد كه چگونه پزشك مخصوص او، خانه اي 3 اشكوبه (طبقه) ساخته و همين موضوع سبب شده تا ناصرالدين شاه اين خانه را از نزديك ببيند.
آخرين بازمانده كه بود
زين العابدين موتمن در سال 1293 در خانه پدري در پامنار به دنيا آمد.زين العابدين تحصيلات تكميلي خود را در كالج آمريكايي ها (دبيرستان البرز كنوني) در رشته ادبي به اتمام رساند. او پنج سال قبل از اينكه به استخدام رسمي وزارت فرهنگ درآيد، يعني در سال 1315، تدريس را آغاز كرد. هميشه معتقد بود كه معلمي براي او يك عشق است نه شغل. مي گفت: از كلاس پنجم ابتدايي با خودم عهد كردم كه براي هميشه يك معلم باشم .
ليسانس ادبيات انگليسي را در سال 1319 از دانشسراي عالي گرفت و در سال 1323 از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، ليسانس ادبيات فارسي را دريافت كرد. او در سال 1350 بازنشسته شد، اما به دليل علاقه اي كه به آموزگاري داشت، تا سال 1357 تدريس را ادامه داد. او كسي بود كه به همراه پروين گنابادي و صديق اسفندياري كتاب هاي درسي سيكل دوم را نوشت.
در طول 42 سال تدريس موتمن، شاگردان بسياري پرورش يافتند. بسياري از استادان امروز، شاگردان ديروز او هستند. كساني چون دكتر همايون كاتوزيان، دكتر محمود روح الاميني، محمدعلي سپانلو، دكتر مهدي محقق، بهرام بيضائي، خسرو سينايي، نادر ابراهيمي قاجار، احمد اشرف، عباس پهلوان، دكتر محمد شفيعي كدكني، علي دهباشي، نوذر پرنگ، داريوش آشوري، پرويز مستشيري و...
مرحوم موتمن در واپسين روزهاي عمر وصيت كرد كه كتابخانه شخصي اش پس از مرگ به كتابخانه آرامگاه صائب در اصفهان اهدا شود و در صورتي كه آنجا كتابخانه نداشت، آنها را به يك كتابخانه معتبر بسپارند.
بهرام بياني از نزديكان استاد كه وكالت انجام اين كار را به عهده دارد در مراسم تشييع جنازه و خاكسپاري او به ما گفت كه كتاب ها در زمان حيات موتمن فهرست برداري شده و بزودي آخرين خواسته او نيز عملي مي شود.
به غير از ادبيات، سفر از مهمترين علايق او به شمار مي رفت. از 16سالگي سفر را با يك چمدان و دوربين عكاسي به روستاهاي اطراف تهران و بعدها اروپا آغاز كرد. در همان سال هاي جواني نخستين كتاب خود يعني آشيانه عقاب را نوشت. اين كتاب 10جلدي، نخستين رمان تاريخي ايران به شمار مي رود و مروري بر زندگي حسن صباح است. آخرين بازمانده خانه مؤتمن الاطبا، علاوه بر ادبيات، به موسيقي نيز علاقه بسيار داشت. او دستگاه هاي موسيقي را بخوبي مي شناخت و در نواختن ني چيره دست بود.
شعر و ادب فارسي و برگي چند از دفتر زندگي از ديگر آثار مكتوب اوست.
موتمن كه نه همسري داشت و نه فرزندي در سن 91 سالگي سفر ابدي خود را آغاز كرد. هرچند كه آرامگاه خانوادگي موتمن در امامزاده عبدالله بود اما بنا به وصيت استاد، او را پنج شنبه گذشته در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاك سپردند.
بازسازي خاطره ها
در بازديد از خانه تاريخي موتمن الاطبا پزشك مخصوص ناصرالدين شاه قاجار به گواهينامه فارغ التحصيلي او از مدرسه طب دار الفنون برمي خوريم كه به امضاي آموزگاران ايراني و خارجي رسيده و در قابي كوچك كنار كتاب ها و تابلوهاي نقاشي فتحعلي خان صبا، آذين بخش اتاق هاي تو در تو و قديمي ست؛ اتاق هاي تو در توي بنايي كه باتوجه به گذشت زمان، مرمت و بهسازي آن الزامي ست؛ مرمتي كه به گفته كارشناسان دست كم 10ميليون تومان اعتبار مي خواهد و شامل مرمت بدنه هاي بنا، محوطه سازي اطراف بنا، مقاوم سازي پشت بام، ترميم ناودان ها و آبروها و همچنين مرمت و زيباسازي نماي خارجي اين بناي تاريخي ست.
استاد زين العابدين موتمن علاقه زيادي به صائب و سبك هندي در ادبيات فارسي داشت. در زماني كه او تحصيل مي كرد، معتقد بودند كه دوره صفويه دوره انحطاط ادبيات فارسي ست اما موتمن جوان وقتي كه فقط 18سال داشت با تحقيقاتي كه انجام داد، دو ساعت در مقابل استادان خود يعني ملك الشعرا بهار و بديع الزمان فروزانفر ايستاد و ثابت كرد كه امكان ندارد ادبيات در عهد صفويه كه عصر شكوه و پرورش هنر بود، از بين رفته باشد. هرچند كه نمره۱۰ نصيب تلاش هايش شد اما بعدها دكتر فروزانفر در جلسه دفاعيه پايان نامه دكتراي احسان يارشاطر، نظريه موتمن را تاييد كرد و بر آن صحه گذاشت.
علاقه او به صائب باعث تاليف كتاب هاي گلچين صائب و گوهرهاي راز از درياي انديشه صائب شد.

خانه هاي پدري
خانه هاي پدري غبار گرفته اند.خالي از آدميزاد شده اند ، انگار هيچ كس به فكر خانه هاي پدري نيست .مادر كه مرد ، همه چيز بوي غم گرفت ، رطوبت اشك خانه را پر كرد و گرد فراموشي روي طاقچه ها نشست. با مرگ آخرين بازمانده ها، در خانه پدري بسته شد و بسته ماند . برج سازها پشت در منتظرند.

امروز
انتقادپذير
004878.jpg
در اتاق من هيچ وقت بسته نيست، نگذاريد حرف توي دلتان بماند ، هر وقت تشريف بياوريد بالا، قدمتان روي چشم ، به دفتر هم سپرده ام كه...  اين ديالوگ ها از جنس ديالوگ هايي است كه معمولا مديران انتقاد پذير و شنوا برزبان جاري مي كنند. البته هريك از  اين مديران شيوه هايي خاص خود را نيز براي نشان دادن قدرت انتقاد پذيري و شنوايي دارند؛برخي از آنها جاي خود را با مسئول دفترشان عوض مي كنند، برخي ديگر نصب صندوق انتقادات و پيشنهادات را كنار در ورودي مورد تاكيد قرار مي دهند و روش هاي ديگري كه با هر رويكرد و نيتي مفيد خواهد بود.
حالا چرا مي خواهيم به انتقاد پذيري مديران و مسئولان بپردازيم موضوعي ست كه بايد دليل آن را در اظهار نظر تازه كامران دانشجو- استاندار تهران- جست و جو كرد . اعتراف مي كنيم كه  اين اظهار نظر ما را به وجد آورد. وي گفته است: تملق و چاپلوسي مديران و كاركنان دولت مي تواند افت بزرگي براي دستگاه ها و سازمان ها باشد . وي با تاكيد بر رعايت اصول امر به معروف و نهي از منكر در ادارات معتقد است: پرسنل نيز نبايد هر توهيني را نقد به حساب آورد ، اما مسلما در مجموعه اي كه شأن كاركنان حفظ نشود نمي توان انتظار داشت آنها شأن ارباب رجوع را حفظ كنند، اگرچه حفظ شأن مراجعان وظيفه آنهاست .
حاصل يك پژوهش در تهران نشان مي دهد
۶۷ درصد اهالي  اين شهر انتقادپذير هستند و با اين فرهنگ موافقند، در عين حال 54 درصد شهروندان تهران تاكيد كرده اند كه نمي توانند از فرزندان خود انتقاد كنند در حالي كه 42 درصد آنها براحتي از مديران تربيتي بويژه معلمان فرزندان خود انتقاد مي كنند.  آيا مي توان به  اين نتيجه رسيد كه اساسا شهروندان نسبت به نزديكان خود كمتر انتقاد مي كنند  اما در برخورد با مديران ، مسئولان و البته مسئولاني كه خارج از دايره كاري آنها هستند، براحتي منتقد مي شوند؟ اگر اين طور باشد متاسفانه بايد پارامتر ديگري به نقد در جامعه  امروز  ايران افزود و آن در نظر داشتن منافع احتمالي ست كه در صورت احساس از دست رفتن  امنيت روحيه نقد نيز فروكش مي كند .
اما سويه ديگر موضوع نقد پذيري مديران است كه بايد ديد در ميان مديران مختلف  اين مسئله تا چه اندازه نهادينه شده و به پديده اي ذاتي بدل شده است. يك مثل قديمي مي گويد اگر قرار بود انسان فقط حرف بزند و چيزي نشنود آنوقت خداوند به جاي دو گوش دو زبان مي آفريد پس رازي در  اين خلقت بوده كه بشر دو گوش و يك زبان دارد. قاعدتا شنيدن هنر بزرگي ست كه  اين نعمت را هر انساني ندارد اما وقتي فردي با  اين عيب ذاتي مدير شود، آنوقت بايد در انتظار فاجعه نشست.
چند پيشنهاد
۱ - پيشنهاد مي شود كميته اي براي سنجش ميزان توانايي مديران مختلف در زمينه شنيدن انتقادات شكل گيرد.
۲ -  اين كميته مي تواند در مورد احساس امنيت پرسنل در نقادي از نحوه مديريت و سيستم تحت مديريت را اندازه گيري كرده و حاصل پژوهش خود را در اختيار مسئولان بالاتر قرار دهد.
۳ - دولتمردان بايد سعي كنند از طرق مختلف روحيه نقادي اهالي مطبوعات را بالا برند چرا كه آنها چشم و گوش هاي مردم هستند و قاعدتا با ضعيف شدن روحيه نقد در ميان  اين قشر به طور كل روحيه نقادي و نقدپذيري به حداقل خواهد رسيد.

نگاه
فرهنگ كتابخواني
نقش نظام آموزشي در گسترش و نهادينه ساختن فرهنگ مطالعه و كتابخواني كليدي و سرنوشت ساز است. متاسفانه در كشور ما، براي ايجاد شوق و رغبت نسبت به فرهنگ كتابخواني و مطالعه به درستي عمل نشده و برنامه مشخصي براي مطالعه وجود ندارد و كتابخانه هاي مدارس نيز از سوي دانش آموزان چندان جدي گرفته نمي شود و همين بي توجهي باعث نزول سطح مطالعه در بين جوانان و دانش آموزان مي شود، در حالي كه شالوده شوق به مطالعه و كتابخواني در دبستان، راهنمايي و دبيرستان ها، گذاشته مي شود.
طبق آمار جديد در زمينه ميزان مطالعه در كشور با نهايت تاسف بايد گفت كه مردم دقايق محدودي را به مطالعه اختصاص مي دهند و اين در حالي ست كه در كشورهاي متوسط، چهار ساعت در روز مطالعه وجود دارد و در وضعي كه كتابخانه به عنوان يكي از گزينه هاي مهم براي پر كردن اوقات فراغت بايد خودش را نشان دهد، عدم رغبت و علاقه مردم به مطالعه و كتابخواني به وضوح قابل لمس است.
در بسياري از مواقع نوجوانان و جوانان از وجود كتابخانه در محلشان بي اطلاع هستند و در واقع كتابخانه در معرض ديد و دسترس و تبليغ افراد قرار نگرفته است و اين باعث مي شود كتاب جزو انتخاب هاي فرد در زمان بيكاري نباشد و اگر شخص وقت يا ساعتي براي فراغت داشته باشد به جاي كتاب خواندن، با رفتارهاي هنجار و ناهنجار و تفريحات سالم و ناسالم در كنار دوستان و همسالان خود مي گذراند، زيرا او نمي داند اين اوقات فراغت را مي تواند با كتاب خواندن و مطالعه و افزودن به معلومات و اطلاعات عمومي خود سپري كند.
همان طور كه همه مي دانيم، ما ملتي هستيم كه قديمي  ترين وغني ترين كتابخانه هاي دنيا را داشته ايم؛ مانند كتابخانه خواجه نصيرالدين طوسي در مراغه با بيش از 400 هزار جلد كتاب و نسخ خطي قديمي يا در كتابخانه هاي معمولي ما بيش از 200 هزار جلد كتاب وجود داشته كه در زمان خود در كشورهاي اروپايي شايد عدد كتاب هاي كتابخانه هاي آنان به يكصد جلد هم نمي رسيده است. جامعه جهاني هر روز در پرتو تحولات جديد، تكنولوژي مدرن و روزآمدي را به جامعه ارائه مي دهد و در اين ميان اگر كسي از دانش و فن و تكنيك روز عقب بماند هيچ وقت فرصت جبراني براي سال هاي
از دست رفته ندارد و درنتيجه بسياري از مسائل همگام و هماهنگ با ديگر افراد جامعه نخواهد بود. اگر بخواهيم جامعه اي پيشرو داشته باشيم و هر روز فاصله ما از نظر تمدن و تكنولوژي با جوامع پيشرفته بيشتر نشود و همچنين اگر بخواهيم از نظر فرهنگي جامعه اي بهنجار داشته باشيم، يعني جامعه اي كه بتواند از يك تاريخ و فرهنگ غني و عظيم حمايت كند و حامي و نماينده آن در بين كشورهاي ديگر باشد بايد براي اهميت و ارزش دادن افراد به كتاب و مطالعه عميقا بينديشيم و بسيار برنامه ريزي كنيم، زيرا ما چه بخواهيم و چه نخواهيم تكنيك و دانش و فن آوري، روز به روز به ما ديكته مي شود. پس جامعه بايد وسايل ارتقا و زمينه هاي ايجاد آن را فراهم كند، بايد در بخش عوامل اجتماعي براي رشد شاخص مطالعه، حركت جدي تري داشته باشيم.
خانواده عامل موثري در شكل گيري شخصيت و الگوسازي رفتاري فرزندان است و شكل گيري شخصيت افراد در مدرسه و جامعه به گونه اي ست كه متاثر از تصميم گيري ها و امكاناتي ست كه كاملا در اختيار دولت است . به نظر مي رسد اگر در مدارس برنامه اي ترتيب داده شود كه دانش آموزان ساعتي را براي مطالعه به كتابخانه بروند و معلمان و دبيران و كتابدارها آنان را هدايت كنند و بر مطالعه و كتابخواني آنها نظارت داشته باشند شايد زمينه ايجاد انگيزه فرهنگ كتابخواني و مطالعه را در دانش آموزان فراهم كنيم.
همه ، ملت ايران را با سير تاريخي بسيار طولاني خود، مردمي فرهنگي مي دانند و جامعه ايران را ملتي با يك تمدن غني، چشمگير و درخشان مي شناسند. نقش و جايگاه فرهنگ كتابخواني بر اثر نياز افراد جامعه ايجاد مي شود، اما فرهنگ و وجود چنين نيازي هنوز بخوبي در بين مردم ما جانيفتاده است. براي آگاه سازي اين افراد و ترويج فرهنگ مطالعه بايد بستر سازي هايي از سوي كانون خانواده ها، مسئولان و خصوصا وسايل ارتباط جمعي صورت گيرد تا نسل هاي  آينده نسل هايي كتابخوان باشند.
در بحث فرآيند هدايت نسل آينده به سوي مطالعه، رسانه هاي ارتباط جمعي نقش مهمي دارند و مطمئنا كوتاهي در انجام اين امر منجر به بروز زيان هاي جبران ناپذير در اندازه هاي بزرگ ملي مي شود. امروزه در بسياري از كشورهاي آسيايي و اروپايي مطالعه، جايگاه خود را باز كرده و حال، ما كه ملتي با افتخار قرن ها پرچمداري دانش، فرهنگ و انديشه بشري هستيم مي بايست با تكيه بر ميراث گران سنگ فرهنگي مان به مطالعه توجه بيشتري داشته باشيم.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |