سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۹
ما... خدا و اهل بيت
عادت كرده ايم
004908.jpg
سيد محمد سادات اخوي
يك
ما عادت كرده ايم كه براي رسيدن به چيزهايي، چيزهايي را از دست بدهيم... هم تجربه و هم روان شناسي، اين را تاييد مي كنند،  اما وقتي صفت هاي الهي را مي شناسيم، خيلي هم چنين چيزي را نشان نمي دهند. وقتي خدا در قرآن فرموده كه پاداش يك قدم خير را ده برابر مي دهد، با كدام قاعده  روان شناسي هم آهنگ است؟!... كجاي زندگي آدم ها مرسوم است اين طور باشند؟... البته و متاسفانه، عكس اين موضوع ثابت شده كه ما كوچكترين بي معرفتي را ده برابر پاسخ مي دهيم و خدا نكند كسي
- حتا يك بار- آسيبي جدي به ما زده باشد؛ پرونده اش را براي هميشه مي بنديم و آن وقت، در شب هاي احياي رمضان و روزهاي مقدس، از خدا انتظار داريم كه با شش بار الهي العفو!... گفتن، ما را ببخشد.
دو
حقيقت معتقد بودن چيست؟... هر چند ممكن است ميانه  ما با محدوده ها و خط قرمزهاي شرعي، خوب نباشد و به صورت كلي، سخت مان باشد كه محدوده ها را رعايت كنيم و در كنار خط هاي قرمز با دنياي امروز هم متناسب باشيم،  اما راست و حسيني قضيه اين است كه معتقد بودن با آزادي مطلق مطابق نيست. نمي شود هم معتقد بود و هم هيچ خط قرمزي نداشت. تمام دغدغه  ما در دنياي امروز اين است كه با شناختن گستره دين و آداب آن ببينيم تا كجا مي شود قدم گذاشت. وقتي مي دانيم كه در يك كيلومتري ما دره اي مخوف است و با سقوط خودرومان به داخل اش محال است كه زنده بمانيم، نه منطقي است كه فقط ده متر مانده به آن ترمز كنيم و نه عاقلانه است كه از سه كيلومتر پيش تر توقف كنيم؛ حالت اول، جنون است و حالت دوم، بيماري وحشت ...،  اما بايد يادمان باشد كه وقتي در يك كيلومتري دره  هستيم، عقل مان مي گويد كه با سرعت 200كيلومتر در ساعت نرانيم. حرف ما اين است كه دين، نه سه كيلومتر جلوتر را تاييد مي كند و نه رفتن با سرعت بيش از اندازه تا لب دره را عاقلانه مي داند. وقتي در جايگاه تبليغ ديني مي نشينيم، بهتر است براي مخاطبان نوجوان و جوان مان، از سه كيلومتر پيش تر تا لب دره را در نظر داشته باشيم. نه تشويق شان كنيم كه با يك پا، لب دره بايستند و نه احتياط بيش از اندازه را از آنان بخواهيم؛ همان طور كه حضرت امير(ع) سفارش كرده كه: تجربه كن تا پيدا كني ... . مرز تجربه را هم اين قرار داده اند كه در تجربه ها، به هيچ وجه اجراي آداب واجب ترك نشود؛ يعني در هر حال، رشته براي ارتباط با دين حفظ شود.
سه
ببخشيد اگر اين بخش، كمي طولاني خواهد شد.
يكي از مهمترين مشكل هاي دين داران در دنياي امروز، نشان دادن يا پنهان كردن جلوه هاي دين داري ست. اين روزها، آدم هاي زيادي را مي بينيم كه مدام تلاش مي كنند تا ظاهر شان را غير ديني نشان دهند. گاهي آدم ها پس از يك دوره تغيير ظاهر طولاني، در يك مناسبت ديني گسترده(مانند شب هاي احيا و ماه محرم) متوجه مي شوند كه همه در اصول، مشترك بوده اند و به روي هم نمي آورده اند. گاهي هم شاهد عذاب وجدان كساني هستيم كه با تغيير ظاهرشان، حس ناخوشايندي پيدا مي كنند. گير كار كجاست؟... مشكل، مخلوط شدن جلوه هاي اصيل و جلوه هاي سليقه است. براي توضيح اين نكته، توجه شما را به تعريف دقيق مرزها و حدود حجاب و حداقل ها و حداكثرهاي نماز در رساله هاي مراجع بزرگوار، جلب مي كنم. اختلاف نظرهاي جالبي هم در نوع آرايش چهره  مردان است كه نشان مي دهد دين داري و وفاداري به آداب، خيلي هم دشوار نيست. سليقه ها، مهم اند،  اما اصول اهم اند. اگر نشانه هاي ظاهرمان را به دو گروه اصول و سليقه ها تقسيم كنيم، مشكل مان تا حدودي حل مي شود. در اين صورت به راحتي مي فهميم كه هنگام قرار گرفتن در ميان كساني كه با عقيده  ما موافق نيستند، خواندن نماز اصل است،  اما نوع آرايش ريش سليقه است... . اگر چنين ديدگاهي داشته باشيم، هنگام مواجه شدن با فضاهاي دشوار-كه جلوه هاي ظاهري ديني،  مانع ارتباط با آدم هاي دنياي امروز مي شوند- به جاي وازد گي، خجالت كشيدن و گذشتن از خير آداب ديني مي توانيم خيلي منطقي و دين مدارانه از كم ترين حد رعايت اصول استفاده كنيم؛ تا هم رعايت كرده باشيم و هم خودمان را به ديگران تحميل نكنيم. بعضي از ما وقتي در چنين موقعيت هايي قرار مي گيريم به اسم امر به معروف سعي مي كنيم ديگران را به محدوده  سليقه(و نه عقيده) خودمان بكشانيم... و به مرور، در ذهن ديگران، از آدم هاي دين دار تصويري خشن، خودخواه، غير اجتماعي، ناآشنا با آداب معاشرت و دل نچسب مي سازيم، در حالي كه مردم بيش از آن كه كلام اهل بيت را بفهمند، عاشق شخصيت شان مي شدند؛ نمي دانستند چه مي شنوند، فقط حس مي كردند هر چه از دهان آن بزرگواران دوست داشتني مي شنوند، زيباست. براي همين هم خيلي از آدم ها از راه هاي دور يا نزديك مي آمدند تا نيايش، قرآن خواندن با صوت زيبا و هم سخن شدن با اهل بيت را تجربه كنند و تا مدت ها، غرق لذت يك حس زيبا بشوند. البته اگر نخواهيم مانند آنها باشيم و در عين زندگي در ميان آدم ها، ديندار هم باشيم؛ غير از آنچه گفتيم، راه آساني هم سراغ دارم: نشستن در خانه، بستن پنجره ها و درها و از برق كشيدن تمام رسانه هاي صوتي و تصويري و سرگرم عبادت محض شدن كه به يقين، آدم را اهل بهشت مي كند،  اما به درد سربازي 
امام زمان(ع) نمي خورد...
چهار
من هم  مانند شما، بارها و بارها به تكثر گرايي(پلوراليزم) فكر كرده ام. نمي دانم بايد موافق باشم يا مخالف؛ البته موافق و مخالف بودن كسي مانند من هم مهم نيست؛ آنچه كه ذهن مرا مشغول كرده، اين است كه نمي شود از شش ميليارد آدم زنده  زمين، فقط گروهي(كه ما ييم) اهل نجات باشيم و بقيه، جهنمي باشند. روايت هاي ديني ما نيز اين را تاييد مي كنند كه به هر حال،  امام زمان(ع)، قرار نيست امام گروهي معدود باشند... و گرنه تمام اعتقادهايي كه در پوشش دعاهاي گوناگون(افتتاح، فرج، زيارت آل ياسين و...)مي خوانيم، نادرست مي شوند. آنچه منطقي به نظر مي رسد، اين است كه در ميان تمام معتقدان(با تعريفي كه گفتيم) اديان ابراهيمي و غيرابراهيمي، كساني پيدا مي شوند كه دين شان را درك كرده اند و به قول معروف، اهل انديشيدن  اند. بنابراين با ظهور امام زمان(ع)، به ياري  انديشه اي كه دارند، حرف ها و دعوت ايشان را مي شنوند و فكر مي كنند و به ميل خود مي پذيرند. با اين پذيرش، وارد حلقه مي شوند كه با تاكيد قرآن و كتاب هاي آسماني معتبر ديگر، اهل نجات  اند... فقط يك روايت تلخ ديگر مي ماند كه اهل بيت فرموده اند در دوران ظهور
 امام زمان(ع)، بسيار ند آدم هاي غيرمسلمان و غير شيعه كه به خاطر دانايي و آگاهي ، با آغوش باز، دعوت امام را مي پذيرند و (متاسفانه) كم هم نيستند مسلمانان و شيعياني كه تا آن موقع، در گروه منتظران  اند و پس از رو به رو شدن با امام زمان(ع)، وقتي سليقه شان را در تضاد با  امام مي بينند، ايشان را تكفير مي كنند و عاقبت خودشان را تباه مي كنند.

ياد
علامه مجاهد ميرزا علي اصغر صفار هرندي
زير سايه معنويت و معرفت
روح  الله مهرپارسا- از پيروان ائمه اطهار عليهم  السلام در قرون معاصر، عده انگشت  شماري در دنيا ظاهر شدند كه از ميوه  هاي شجره طيبه و شاخه طوبي بودند و مقام عرفاني و درجه قرب آنها به حدي بود كه در زمره اولياي خدا قرار گرفتند .
اين عارفان نيك  نفس و عاملان فرمانبر حق، با عبادت مخلصانه خويش، كوشيده  اند تا در برابر انبوه نعمت  هاي بيكران الهي و به شوق دست يافتن به قرب آن يگانه محبوب بي  مثال، وظيفه بندگي خويش را به جا آورند و از اين بندگي نشاطي به كف آورده  اند كه هر آسودگي و لذتي در برابر آن، بسي خوار و كم  مايه است .
در جامعه پيشه   وران تهران، سه نفر از نظر علم و عرفان شاخص شدند كه به ترتيب
شيخ رجبعلي خياط، حاج مرشد چلويي و ميرزاعلي  اصغر صفار هرندي را مي  توان نام برد. در رابطه با معرفي دو شخصيت اول از طريق كتاب و رسانه، اقدامات سودمندي به مرحله اجرا درآمد، اما درباره شخصيت مرحوم صفار هرندي پس از 43 سال خدمات شايسته و تربيت شاگرداني با استعداد در سطح استادي حوزه و دانشگاه، اتفاق ويژه اي نيفتاده است.
ايشان اولين پيشه   ور روحاني روش است كه در دهه 30 با رحلت استادش آيت  الله آقاشيخ محمدتقي بروجردي، نقش امامت جماعت در كنار كسب و كار را بنيان نهاد.درواقع پس از درگذشت استاد، مسئوليت سنگين امامت مسجد و ارشاد ساكنان دروازه غار به شاگردش علامه هرندي سپرده شد. آن مرحوم نيز در طول نزديك به نيم قرن فعاليت مستمر در سنگر محراب و منبر توانست جمع زيادي را در مسير عقيده و جهاد پس از انقلاب استوار كند و پيام  آور ان  الحيوه عقيده و الجهاد باشد.
علامه هرندي در سال 1305 از مادري متدينه در خانه كاسبي حبيب  الله به نام حاج علي  اكبر در محله قديمي و اصيل بازارچه سوسكي در جنوب تهران، محله  اي كه در اوج خفقان ستمشاهي جوانان برومندي چون محمد بخارايي، رضا صفار هرندي و مرتضي نيك  نژاد را تقديم انقلاب كرد، پا به عرصه وجود نهاد.
دوران ابتدايي را در دبستان دولتي صبا در همان محله بازارچه سوسكي به پايان برد و از همان دوران نوجواني علاقه وافر به معارف اسلامي او را جذب علوم حوزوي كرد.
در سن 20 سالگي تصميم به ادامه كار پدر كه عرضه محصولات لبني بود، گرفت و در سال 1325 شمسي يك مغازه لبنياتي روبه  روي در جنوبي ميدان باغ جنت واقع در خيابان ري باز كرد. در كنار كسب و كار روزانه نيز دروس طلبگي را در خدمت آيت  الله شيخ محمدتقي بروجردي، امام جماعت دروازه غار تلمذ كرد.
اين شغل را حدود هفت سال ادامه داد. پس از فوت استادش و قبول مسئوليت پيشنمازي، اين مغازه را فروخت و نزديك مسجد دروازه غار مغازه دودهنه قماش  فروشي را داير كرد.در اين مغازه برادر كوچكترش شهيد رضا صفار هرندي نيز با او همكاري مي  كرد. علامه هرندي هر روز توفيق اقامه جماعت ظهر و عصر را با خود داشت كه در ايام ماه مبارك رمضان نماز جماعت صبح هم اضافه مي  شد. آن مرحوم 25 سال قبل از انقلاب و 18 سال پس از پيروزي انقلاب تا سال 1375 در سنگر محراب و منبر انجام وظيفه كرد.
پنج سال آخر عمر شريفش به دليل بيماري خانه  نشين شد و سرانجام در رمضان 1380 نداي ارجعي را لبيك گفت. شايد بي جهت نباشد از استاد علامه هرندي، مرحوم آيت  الله حاج  شيخ  محمدتقي بروجردي كه يكي از علماي اهل قلم و سخن  وري و بحث بود، يادي كنيم. اين بزرگمرد نيز مانند شاگردش علامه هرندي مورد بي  توجهي متاخرين قرار گرفته است. اين مجتهد عظيم  الشان، شاگرد بزرگاني نظير آيت  الله سيدمحمد كاظم يزدي، آخوند ملاكاظم خراساني و آيت  الله حاج  شيخ عبدالكريم حائري يزدي، بنيانگذار حوزه علميه قم بود. در سال 1326 شمسي پس از ساختمان مسجد دروازه غار با همت مرحوم حاج  حسين بابايوف از ايشان جهت اقامه جماعت دعوت به عمل آمد.كتب و آثارايشان عبارتند از: مناظرات، معرفت  الانسان، سيرالمنازل، اعمال شب و روز، مواعظ، اسرار نماز، اسرار خواب، اسرار شهادت حسين، تقويم شرعي و مغيبات قرآن  مجيد كه مجموعه آنها در كتاب العشرات تنظيم و تدوين شده است. ضمنا كتاب هاي شرح تبصره، علامه، نورالانوار، اربعين، تفسير سوره بقره، مواعظ   العلوم و چند رساله ديگر توسط آن مرحوم تهيه ولي متاسفانه تا اين تاريخ منتشر نشده است كه جاي دارد فرزندان آن مرحوم با همكاري حجت  الاسلام حميد هرندي نسبت به چاپ و انتشار آثار اقدام كنند.
وجود ايشان دريايي بوده مواج از علوم، اسرار الهي و گوهرهاي ناشناخته و كمالات ظاهري و باطني  اش به اعلا درجه معنويت رسيده بود.
در ماه جمادي  الاول سال 1373 قمري كسالتي عارض ايشان شد، او از ابتداي اين بيماري به طور كنايه و گاهي آشكار مي  فرمود: من از اين مرض به عالم ديگر ارتحال خواهم كرد . يك هفته قبل از رحلت فرمود: سكرات من درنهايت خوبي و خوشي شروع گشته و من چند روز ديگر از ميان شما مي  روم .
در روزهاي آخر عمر اظهار داشت: ميان من و خداي تعالي حجابي نيست! لسانش لحظه  اي از تسبيح و تهليل و تحميد غفلت نمي  يافت، پس از طي حالاتي خوش، سرانجام در شب چهاردهم جمادي  الثاني سال 1373 قمري بعد از آنكه خودش گفت عديله بخوانيد ، آب تربت حسين نوشيد و با صفاي كامل، روح پرفتوحش از قفس تن پرواز كرد و در اعلي عليين در جوار حضرت حق
قرار گرفت.
علامه هرندي، شاگرد استثنايي اين عالم جليل  القدر بود كه با كسب فيض از محضر استادش هم از نظر روحي و اخلاقي و هم از جهت علمي بارور شد، تا جايي كه مرحوم بروجردي قبل از مرگ در اجتماع باشكوهي در مسجد پس از معرفي علامه هرندي به عنوان جانشين خود به اتفاق اهالي به شاگردش كه جواني حدودا 30 ساله بود، نماز را اقتدا كرد و خود پس از چند روز ديگر به ديار باقي شتافت كه در رواق شرقي صحن مسجد به خاك سپرده شد. در حال حاضر مسجد رونق گذشته را ندارد، زيرا تمامي منازل اطراف به جهت شكل دادن بوستان بهاران تخريب و تبديل به فضاي سبز شده و محله خالي از سكنه است.مسجد در حقيقت نيمه نفس است. فعلا شب  ها فرزند كوچكتر علامه هرندي، حجت  الاسلام حميد صفار هرندي و روزها يكي از شاگردان حاج  آقا هرندي به نام برادر كريمي اقامه جماعت محدودي را توفيق يافته  اند.
اين مسجد از آغاز مرجعيت امام خميني (ره) پايگاه و سنگر انقلابيون درجنوب شهر بوده و علامه هرندي خود برنامه  ريز و كارگردان اصلي آن به شمار مي  رفته و ساختمان آن با قدمتي نزديك به 60 سال در طول 43 سال امامت جماعات مرحوم هرندي همواره در اختيار ياران امام راحل(ره) بوده تا جايي كه برادر كوچكتر حاج آقا، شهيد رضا صفار هرندي با ديگر برادران تيم شهيد محمد بخارايي، مسجد دروازه غار را به عنوان يكي از پايگاه  هاي فعاليت خويش انتخاب كرده بودند. اين مسجد مي  بايستي جزو آثار ملي به ثبت ميراث فرهنگي برسد و مغازه  هايش هرچه زودتر تخليه شوند. مسجد با حفظ اصالت آن توسط كارشناسان ميراث فرهنگي بازسازي شود و در طبقه دوم پس از تخليه، واحدي به نام مركز حفظ و نشر آثار فرهنگي مسجد شهيد هرندي زيرنظر حجت  الاسلام حميد صفار هرندي تشكيل شود كه تمامي آثار قلمي مطبوع و غيرمطبوع آيت  الله حاج  شيخ  محمدتقي بروجردي به علاوه سخنراني  هاي ضبط  شده و يادداشت  هاي پراكنده علامه هرندي را بتدريج چاپ و منتشر كند.
اتاق خصوصي مرحوم هرندي در مسجد كه در زمان فراغت از كار روزانه در آن استراحت مي  كرد و سپس ملبس به لباس مقدس روحانيت مي  شد و به محراب مي  رفت، به صورت موزه  اي كوچك درآيد كه تمامي وسايل شخصي آن مرحوم شامل لباس روحانيت، لباس شخصي، وسايل تحرير وتمامي كتب حوزوي كه از حاج  شيخ به او رسيده بود، در اين اتاق گردآوري شود، به اضافه عكس  هاي يادگاري كه با حاج  شيخ موجود است.
اكنون چهار سال از كوچ بدون بازگشت آن مرحوم مي  گذرد، در حالي كه آگاهان به تاريخ انقلاب مي  دانند كه بسياري از مسئولان نظام با واسطه يا بدون واسطه شاگرد علامه هرندي بوده  اند، لذا همان بزرگواران مي  بايستي پيگير باشند كه مسجد دروازه غار در آينده  اي نه چندان دور با اجراي پروژه پيشنهادي سامان يابد!

نگارخانه
لذت آوارگي
اين يك بيوگرافي نيست، يك لبخند ساده است براي تو كه آمده اي. درست مثل كودكي كه اگر رهايش كني، مي خواهد پابرهنه تمام جهان را كشف كند، ولي چون نمي تواند، تنها به لبخندي قناعت مي كند (آن كودك بعدها مي فهمد بزرگ ترين كشف عالم، همان لبخند بوده كه او ندانسته به جهان هديه داده است).
تهيه اين مجموعه كوچك مصادف بوده است با زلزله پاكستان، هند و افغانستان. در شك ماندن و رفتن بودم كه به ياد حرف استادم افتادم: اشكال تو همه اين است كه با پاهايت مي روي، پاها ما را به جايي نمي برند... .
يكي را بايد انتخاب مي كردم؛ به خود گفتم: ملودي شهر باراني، همان باراني نيست كه در منطقه  حادثه ديده در حال باريدن است؟ مي دانستم آنجا (پاكستان) هم نمايشي در حال اجراست كه باران در آن نقش واقعي خودش را دارد. فقط مي ماند نگراني براي 4 ميليون آواره اي كه شب هاي سخت بازي شان در نمايش زندگي تمامي نداشت. باز به خودم گفتم: شخصيت هاي نمايش ما كه آواره ترند؛ گيلان آن سالها در نمايشنامه اي به قلم اكبر رادي، زلزله اي بزرگ را پيش بيني مي كرد.
ماندم و از زلزله گيلان در سالن اصلي تئاتر شهر عكاسي كردم...
اين مجموعه تقديم مي شود به تمامي همسايگاني كه رفتند بدون هيچ صدايي، بدون فرصتي براي آخرين نگاه. روحشان شاد كه اگر يادشان نبود، اين مجموعه هيچ وقت روي ديوار نمي رفت .
نوشته بالا شرحي ست از علي اكبر شيرژيان، عكاسي كه شكارچي عكس هاي بكر پشت صحنه تئاتر بوده است. يك هفته از گروه نمايش حركت عكس گرفتن، نهايتا به برگزاري نمايشگاه عكس تئاتر ملودي شهر باراني منجر شد كه 12 فريم از عكس هاي پشت صحنه، تمرين و اجراي نمايش را در خود جا داده است. اين نمايش طي آبان و آذرماه امسال در مجموعه تئاتر شهر (سالن اصلي) به نمايش درخواهدآمد. عكس ها در برگيرنده تمرين گروه نمايش قبل از اجراست. هادي  مرزبان، كارگردان اين نمايش است و در تمامي لحظات حضور فعال دارد. كل اين عكس ها طي يك هفته تهيه شده و علي اكبر شيرژيان، عكاس گروه در اين مدت توانست عكس هايي از پشت صحنه اين تئاتر بگيرد كه عموما تماشاچيان در طول نمايش موفق به ديدن آن نخواهند شد. اين عكس ها در سالن  اصلي تئاتر شهر قرارگرفته و تماشاچيان مي توانند قبل از ورود به سالن، نمايي از تمرين گروه نمايش را مرور كنند. اين 12 قطعه عكس در ابعاد۴۰*۳۰ و تمام رنگي ست، اما علي اكبر شير ژيان مي گويد كه قرار است بر تعداد آنها افزوده شود.
هادي نويد، ديگر عكاس گروه است كه 30 قطعه عكس رنگي و سياه و سفيد از اين نمايش گرفته و همزمان با شيرژيان يك نمايشگاه عكس برگزار كرده است.

فرهنگسراها
فرهنگسراي دختران: ثبت نام در كتابخانه فرهنگسراي دختران آغاز شد. اين كتابخانه با تعداد 14هزار جلد كتاب در زمينه هاي متنوع علمي، فرهنگي، هنري، اجتماعي، مذهبي و... و ظرفيت 280نفر روزهاي زوج ويژه بانوان و روزهاي فرد ويژه آقايان، پذيراي مراجعه كنندگان خواهد بود. علاقه مندان جهت ثبت نام مي توانند به نشاني: فلكه دوم صادقيه، بلوار فردوس، بعد از چهار راه مخابرات، فرهنگسراي دختران مراجعه كنند. تلفن تماس:44081039
خانه فرهنگ باصفا : نمايشگاه عكس و كتاب در اين مكان برگزار مي شود. اين نمايشگاه با موضوع بيمار هاي خاص از تاريخ 5آبان ماه لغايت اول آذرماه از ساعت 18 الي 16 برگزار مي شود. علاقه مندان جهت بازديد از اين نمايشگاه مي توانند همه روزه به نشاني: بزرگراه آيت الله كاشاني، خيابان وفا آذر شمالي، خانه فرهنگ باصفا مراجعه كنند. تلفن هاي تماس : 44098748 و 44098749
فرهنگسراي اقوام: نمايشگاه هنرهاي تجسمي در نگارخانه اقوام برگزار مي شود.اين نمايشگاه كه شامل نگارش اسم مبارك حضرت علي (ع) در قالب طراحي، گرافيك، نقاشي و خوشنويسي ست با مشاركت كانون انديشه دانشجو از يكم لغايت پانزدهم آبان ماه برگزار مي شود. علاقه مندان براي بازديد از اين نمايشگاه همه روزه از ساعت 9 الي 19 مي توانند به نگارخانه اقوام به نشاني انتهاي اتوبان نواب، ميدان ابوذر، ميدان بهاران مراجعه كنند. علاقه مندان جهت كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن 66237470 تماس حاصل كنند.
خانه فرهنگ امامزاده يحيي(ع) : كارگاه آشنايي با آداب رمضان در خانه فرهنگ امامزاده يحيي (ع) برگزار مي شود. اين كارگاه در تاريخ هاي 4/8/84 و 11/4/84 از ساعت 9 الي 10:30 براي كودكان برپاست. علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن هاي 33553228 و 33508668 تماس گرفته يا به نشاني خيابان ري، آبشار غربي، كوچه هداوندي شماره 9 مراجعه كنند.
فرهنگسراي كار: فرهنگسراي كار اقدام به راه اندازي كانون ادبي كرده و از عموم علاقه مندان بويژه كارگران و خانواده هاي محترمشان عضو ثابت و فعال مي پذيرد. عليرضا فرد محمديان، هدف از راه اندازي اين كانون را ترويج فرهنگ كار و كارآفريني، تشويق و ترغيب صاحبان قلم و پديد آورندگان آثار ادبي، شناسايي افراد مستعد در زمينه خلق آثار ادبي و ارتقاي سطح فني و تكنيكي افراد مبتدي عنوان كرد.
وي ترويج فرهنگ مطالعه بويژه در زمينه فرهنگي و ادبي را از ديگر اهداف راه اندازي اين كانون دانست و افزود: برنامه هايي نظير تاسيس كتابخانه تخصصي، برگزاري جشنواره، نمايشگاه ادبي، همايش ها و دعوت از هنرمندان صاحب نام از ديگر برنامه هاي اين كانون  است. علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن هاي 55773301 و 55773318 تماس بگيرند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |