سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۴۴
حضور دانش آموزان استثنائي در مدارس عادي
فصل تازه اي در راه است
005268.jpg
عكس:علي اكبر شيرژيان
زهره رجب نيا
در نگاه اول، پله هاي سنگي حياط مدرسه و عدم وجود رمپ و آسانسور   تمام روياي او را درهم مي ريزد و او را از تحصيل در مكاني به نام مدرسه عادي سخت نااميد مي كند. آن روز روياي او به همت شاگردان مدرسه ناكام نماند، اما تحقق اين رويا براي همه كساني كه شرايطي مثل او دارند محقق نشده و بسياري از آنان به دليل غفلت ما از تحصيل بازماندند... .
بر طبق تعريف هاي رسمي بايد دانش آموز استثنايي را فردي تعريف كرد كه بسته به معلوليتش نيازمند حمايت است؛ حمايتي كه شاخه هاي متعددي را در بر مي گيرد، اما به رغم همه اين محدوديت ها و كاستي ها آنان داراي توانايي هاي ويژه اي هستند كه با كمي ابراز توجه و راهنمايي، مي توان آن را درجهت صحيح خود هدايت كرد و آنان را از نياز مستمر به ديگران بازداشت و اين امر تنها در سايه تجهيز آنان به امكاناتي نظير دانش و ارتباط و تعامل با ديگران ميسر است .
با اين خبر كه دانش آموزان استثنايي واجد شرايط مي توانند در مدارس عادي تحصيل كنند، لبخند اميد بر لب هاي بسياري از خانواده ها كه داراي چنين فرزنداني هستند نشست، اما بايد يادآور شد كه اين امر تحقق نمي يابد مگر آنكه زيرساخت هاي موردنياز براي تحصيل اين دانش آموزان در مدارس عادي فراهم شود كه آن هم در گرو تحقق اهداف AIF تا سال 2015 است.
براساس اين تعهدنامه، آموزش و پرورش ايران متعهد است كه تا سال 2015 شرايط تحصيل براي پنج گروه پيش دبستاني، كودكان خارج از مدرسه، آموزش بزرگسالان و سوادآموزي، آموزش و پرورش عمومي و بالاخره آموزش دانش آموزان استثنايي را فراهم آورد، اما وجود مشكلات ساختاري و زيربنايي در نظام آموزشي و محيط آن و مشكلات جسمي و روحي برخي از دانش آموزان استثنايي، همه وهمه
برآورده شدن اين آرزو را دور از دسترس جلوه مي دهد! و اين سئوال را در ذهن تداعي مي كند كه اين امر چگونه محقق مي شود ؟
محسن شاه علي - معاون مديريت آموزش و پرورش استثنايي شهرستان هاي استان تهران- در پاسخ به اين سئوال مي گويد: قرار بر اين است كه براي آموزش دانش آموزان استثنايي از روش آموزش تلفيقي استفاده شود و بر اين اساس با همكاري معلمان رابط كه از سوي مديريت و ادارات آموزش وپروش استان تعيين مي شوند، از اين پس دانش آموزان استثنايي همراه با دانش آموزان عادي و در مدارس عادي به تحصيل مي پردازند .
شاه علي در اين باره اضافه مي كند: دانش آموزان واجد شرايط شامل گروه هاي ناشنوا و كم شنوا، نابينا و كم بينا، كم توان ذهني و معلولان جسمي و حركتي ست .
وي درخصوص نحوه جايگزين شدن اين دسته از دانش آموزان در مدارس عادي مي گويد: دانش آموزاني كه بعد از اجراي طرح سنجش عمومي توسط كارشناسان و متخصصان امر در زمينه هاي بينايي، شنوايي و استعداد تحصيلي به پايگاه تخصصي ارجاع داده شدند، در صورت نداشتن مشكل براي تحصيل به مدارس عادي فرستاده مي شوند .
او تصريح مي كند: در صورتي كه پايگاه تخصصي سنجش تشخيص داد دانش آموزي مشكلات شنوايي و بينايي داشته، اما توان تحصيل در مدارس عادي را داراست با تاييد اين پايگاه و ارجاع به مديريت استثنايي شهرستان هاي تهران به عنوان دانش آموز تلفيقي به مراكز آموزش عادي معرفي مي شود تا در نزديكترين مدرسه محل سكونت دانش آموز ثبت نام صورت گيرد .
با اين همه نحوه حضور معلمان رابط در مدارس عادي، خود سئوال ديگري ست كه اين مسئول در توضيح آن مي گويد: به ازاي هر دانش آموز استثنايي، معلم هاي رابط كه از سوي مديريت آموزش و پرورش استثنايي شهرستان ها معرفي شده اند، موظف هستند 4 ساعت در هفته به مدارس عادي كه دانش آموزان استثنايي در آن تحصيل مي كنند، مراجعه كنند و راهنمايي هاي لازم را در خصوص مشكل خاص دانش آموز به گروه هاي درگير با دانش آموز ارائه دهند .
معاون مديريت آموزش وپرورش استثنايي شهرستان هاي استان تهران همچنين درخصوص تعداد دانش آموزان استثنايي كه در سال جاري در مدارس عادي به تحصيل مي پردازند، اظهار داشت: در سال تحصيلي جديد از بين 5 هزار و 600 دانش آموز استثنايي شهرستان هاي استان تهران 320 دانش آموز به مدارس عادي معرفي مي شوند.
گفته هاي معاون مديريت آموزش و پرورش استثنايي اميدبخش است، اما تجسم رفتارهاي برخي از خانواده ها و نارضايتي هاي آنان بحث ديگري ست كه حلاوت اين شيريني را خيلي زود از ياد مي زدايد و اين خود آغاز مشكل ديگري ست براي كودكان استثنايي و خانواده هاي آنان، چرا كه عدم درك موقعيت اين دانش آموزان از سوي خانواده هاي عادي و اعتراضات مداوم آنان، بر مشكلات دستگاه آموزش و پرورش مي افزايد. محسن غفوريان - مدير آموزش و پرورش استثنايي شهر تهران - در اين زمينه معتقد است: استفاده از امكانات آموزشي مدارس عادي حق دانش آموزان استثنايي هم هست و آنان نيز به مانند ديگر دانش آموزان حق استفاده از همه مواهب آموزشي و ... را دارند. غفوريان يادآور مي شود، بر اساس اهداف تعهدنامه AIF ايران ناچار است تا سال 2015 آموزش كودكان استثنايي را در كنار دانش آموزان عادي محقق سازد.
وي خاطرنشان مي كند البته آموزش تلفيقي در ايران از سال 76 زمينه اجرايي دارد و معلمان و مديران مدارس عادي تا حدود زيادي با نحوه آموزش و برخورد با اين دانش آموزان آشنا شده اند، اما اين شيوه تاكنون به صورت فراگير در نيامده كه با اعلام رسمي آن از سوي وزارتخانه، از اين پس دانش آموزان استثنايي نيز قادر خواهند بود در مدارس عادي به تحصيل بپردازند.
غفوريان با انتقاد از نحوه برخورد جامعه با افراد استثنايي يادآور شد: آنان نيز همانند ديگر افراد حق حضور در جامعه را به طور مستقيم دارند؛ حقي كه تاكنون به دليل عدم اهميت از سوي متوليان مختلف جامعه ناديده انگاشته شده.
وي با اشاره به اينكه بسياري از حقوق شهروندي افراد معلول در كشور ما ناديده گرفته شده اند، گفت: وضعيت خيابان ها و نامناسب بودن آنها، پياده روها و وسايل نقليه از سويي و عدم امكان استفاده از تلفن هاي شهري و هزاران امر ديگر سبب شده اند، وجود بيش از 2 ميليون فرد معلول در كشور ناديده گرفته شود و آنان با دشواري هاي بسياري رو به روشوند.
شايد وجود همه موارد مطرح شده سبب شده، افراد معلول در برخورد با افراد عادي و سالم دچار رفتارهايي شوند كه بخوبي در رفتارهايشان با ديگر افراد جامعه بخوبي هويداست.
غفوريان در پاسخ به اين سئوال نيز مي گويد:
جدا شدن بچه هاي استثنايي از افراد سالم سبب شده تا افراد سالم تعامل كمتري با دانش آموزان يا افراد استثنايي داشته باشند و اين امر سبب به وجود آمدن نگاه متفاوت جامعه به اين افراد شده است.
وي ابراز اميدواري كرد: با شيوه تدريس جديدي كه از اين پس در مدارس آغاز مي شود، مشكلات برخوردي جامعه با افراد معلول كاهش پيدا كند.
غفوريان خاطرنشان كرد: حضور دانش آموزان استثنايي در كلاس ها سبب خواهد شد معلمان با تغيير روش آموزشي و استفاده بيشتر از روش تجسمي فصل جديدي در شيوه تدريس در مدارس باز گشايند كه از اثرات آموزشي مطلوب تري برخوردار است.
مدير آموزش و پرورش استثنايي شهر تهران همچنين خاطرنشان كرد: اجراي اين طرح در مدارس عادي، مشكلاتي را به همراه خواهد داشت كه بيشتر نشأت گرفته از نوع نگرش جامعه به افراد معلول است. غفوريان يادآور شد: در اين راستا در تلاش هستيم تا از طريق برگزاري كارگاه ها و جلسات آموزشي در تغيير نگرش مديران و معلمان و در يك كلام، جامعه گام هايي برداشته شود. وي همچنين خاطرنشان كرد: با اجراي آموزش تلفيقي در مدارس عادي، مدارس استثنايي برچيده نخواهد شد، زيرا تا آماده سازي زيرساخت هاي مدارس  عادي براي حضور دانش آموزان استثنايي راه زيادي در پيش است.
با اين همه همان طور كه گفته شد، حضور دانش آموزان استثنايي در مدارس عادي پيام آور از
بين رفتن مشكلات ديگر معلولان در جامعه خواهد بود، چرا كه با حضور دانش آموزان استثنايي در مدارس عادي، زمينه برطرف شدن مشكلات ساختاري جامعه كنوني ما فراهم مي شود و متوليان ديگر جامعه ناچار خواهند بود حضور اين افراد را در كنار ديگر افراد جامعه محترم بشمارند و در حل معضلات شهرنشيني و فراهم شدن امكانات لازم براي اين دسته از شهروندان كشور بكوشند.

چشم انداز جديد
AIF نام اختصاري تعهدنامه اي ست كه براساس آن ايران مي بايست تا سال 2015 شرايط و زمينه تحصيل پنج گروه پيش دبستاني، آموزش كودكان خارج از مدرسه، آموزش بزرگسالان و سوادآموزي، آموزش عمومي و بالاخره آموزش كودكان استثنايي را فراهم سازد؛ تعهدي بزرگ كه تحقق آن نيازمند فراهم شدن ساختارهاي متفاوتي در نظام آموزشي كشور است. فراهم كردن شرايط حضور تحصيل دانش آموزان استثنايي در مدارس عادي را بايد از اين دست اقدامات برشمرد.

تمركززدايي، آرزوي ديرينه مديران مدارس
005289.jpg
تمركززدايي و تفويض اختيار به مديران مدارس، از جمله ويژگي  هاي آموزش و پرورش كشورهاي پيشرفته محسوب مي  شود و همين امر سبب شده تا مديران با استناد به تصميم  گيري  هاي خود كه با استفاده از نظرات شوراهاي مدارس صورت مي  گيرد، قدرت بالايي در اداره مدرسه كسب كنند؛ امري كه مديران مدارس ما در آرزوي دست  يافتن به آن هستند.
ناتواني عملي مديران در حل مسائل مالي سيستم آموزشي و انتخاب معلمان سبب شده تا آنان در اداره مدرسه با چالش  هاي فراواني مواجه شوند.
در اين راستا، درسال 79 مصوبه  اي از سوي شوراي عالي آموزش و پرورش در همين خصوص تهيه شد. بر اساس اين آئين  نامه، مديران مدارس با استناد به چهار محور شوراي مدرسه، شوراي معلمان، شوراي دانش  آموزي و انجمن اوليا و مربيان موظف شدند تا تصميم  گيري  هاي امور مدرسه را به انجام برسانند، اما با گذشت چند سال از اين امر، تاكنون اين آئين  نامه صورت اجرايي به خود نگرفته است.
عليرضا عراقي  نيا، معاون آموزش و پرورش عمومي شهر تهران در پاسخ به اين سئوال معتقد است كه تمركززدايي از حوزه ستادي، منطقه و وزارتخانه مي  بايست به مدارس منتقل شود و مديران با استناد به چهار بازوي مشورتي خود، امور مدرسه را سامان دهند.
وي مي  گويد: مدرسه نخستين سنگر آموزش محسوب مي  شود و همين امر لزوم اينكه امر تعليم و تربيت در خود مدرسه سامان داده شود را ضروري  تر مي  سازد.
معاون آموزش و پرورش عمومي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران اضافه مي  كند: متاسفانه آئين  نامه  اي كه در سال 79 از سوي شوراي عالي آموزش و پرورش مصوب شده، داراي اشكالاتي در اجرا و ضمانت اجرايي آن است.او در پاسخ به اينكه براي رفع مشكلات اين آئين  نامه تاكنون چه اقداماتي انجام شده، مي  گويد: يك طرح تحقيقي سه سال پيش از سوي آموزش و پرورش شهر تهران با عنوان نظارت جامع پژوهش محور درخصوص اجراي اين آئين  نامه انجام شد و براساس آن، 400 نفر در نقش ناظر و راهنما براي نظارت بر فعاليت اين آئين  نامه تربيت شدند و بر فعاليت يكهزار و 300 مدير مدرسه راهنمايي، متوسطه و پيش  دانشگاهي نظارت كردند.
او اضافه كرد: بر اين اساس، مشخص شد كه مي  بايست حجم آئين  نامه كم شده و همچنين اصلاحاتي نيز در مواد ديگر آئين  نامه انجام شود تا صورت اجرايي به خود بگيرد.
عراقي  نيا افزود: حتي برخي از مناطق آموزش و پرورش در اصلاح موادي از اين آئين  نامه تلاش خود را به كار بستند.معاون آموزش و پرورش عمومي شهر تهران اضافه كرد: هم  اينك آئين  نامه مذكور در شوراي عالي آموزش وپرورش در دست بحث و بررسي ست.
عراقي  نيا بار ديگر با تاكيد بر اينكه مديران مدارس قادر هستند در دل مدارس از عهده اداره آن برآيند، گفت: در اين راه مناطق آموزش و پرورش موظفند از برنامه  هاي مديران براي اداره مدارس، حمايت  هاي لازم را به عمل آورند و در گام بعد، سازمان  هاي آموزش و پرورش به سياستگذاري، برنامه  نويسي و نظارت بر فعاليت مديران مدارس بپردازند.
وي همچنين در پاسخ به اين سئوال كه براساس اين آئين  نامه، مديران مدارس قادر به انجام چه تصميم  گيري هايي نيستند، گفت: مديران مدارس بالطبع قادر نخواهند بود كه تشخيص دهند آيا دانايي منتهي به توانايي خواهد شد يا نه، همچنين آنان قادر به تامين حمايت  هاي مالي و حمايت  هاي فكري درخصوص نوع نظام آموزشي نيستند.
معاون آموزش و پرورش عمومي شهر تهران با اشاره به موارد فوق يادآوري كرد: برهمين اساس تصميم  گيري در اين خصوص وظيفه مسئولان و متوليان وزارتخانه است تا با استناد به آن در تصميم  گيري و تعيين محور فعاليت نظام آموزشي بكوشند.
با اين همه عراقي  نيا اميدوار است ظرف چند سال آينده مشكلات اينچنيني از پيش پاي مديران مدارس برداشته شود و آنان در حيطه مسئوليت خود بتوانند امور مدرسه را در دست گيرند و از بار مشكلاتشان كاسته شود.

نگاه
يك كمي هم به اراده فكر كنيم؟
فرزانه تاري وردي- عوامل متعددي دست به دست يكديگر مي دهند تا شخصيت ويژه اي از انسان ساخته شود. امروزه بر كسي پوشيده نيست كه عوامل وراثت، والدين، محيط، دوستان و... هر يك مي توانند در شخصيت بخشي به انسان نقش خاص خويش را ايفا كنند. از همه اينها موثرتر و پيچيده تر اراده اي ست كه با انسان قرين شده و بخش عظيمي از شخصيت و سرنوشت او را رقم مي زند؛ اراده اي كه به گمان روان شناسان، بعد از خود انسان پيچيده ترين عنصر هستي و شگفت ترين مخلوق خداوند است. در دانش تربيت، اراده به عنوان يك عامل تاثيرگذار در عرض هر يك از عوامل شخصيت ساز انسان و بلكه بالاتر از همه آنها درنظر گرفته شده كه مي تواند بر شدت حيطه تاثير آن عوامل افزوده يا از آن بكاهد. نقش والدين ركن اساسي تربيت فرزندان و معلمان به عنوان بارزترين الگوي رفتاري شاگردان در تقويت اراده با هيچ عامل ديگري قابل مقايسه نيست. كوتاهي و غفلت در اين زمينه از سوي فرهنگسازان هر جامعه، ضررهاي جبران ناپذيري به جوامع بشري وارد مي سازد و به جرات مي توان گفت كه ارزش خلوص نسل هاي آتي را نيز بشدت كاهش مي دهد. كافي ست اين غفلت چند سال دامنگير جامعه اي بشود و آن را تا آستانه سقوط و اضمحلال بكشاند.
اولين و مهمترين اثر عملكرد درست والدين و معلمان، مصونيت بخشي به فرزندان و شاگردان در مقاطع دشوار زندگي ست. آنان بدين ترتيب، نحوه مواجهه با مشكلات را ياد مي گيرند و در ميدان مبارزه با ناملايمات و بحران ها، سربلند بيرون مي آيند و تاثير اين تربيت در دوران بعدي زندگي فرزندان، عميق تر، شورانگيزتر و بالنده تر است و در نهايت پرورش هوش و اراده شان را به مرحله اي از روشن بيني و خويشتنداري مي كشاند و او مي تواند در مواجهه با لغزش هايي كه معلول كم اطلاعي، شتابزدگي، زودباوري و قضاوت سطحي اوست، لجام خويش را به دست گرفته و آسيب چنداني نبيند. اگر نيروي اراده آدمي خصوصا فرزندانمان در سايه ايمان به ايزد منان بدرستي تقويت نشود و آهسته آهسته نور خدايي در وجودشان رخنه نكند، بايد گفت در دوره نوجواني و جواني كه نقطه اوج عواطف و احساسات و غرايز است با چه سلاح محكم و قدرتمندي مي توانند اين مرحله را بگذرانند؟ و بي پناه و درمانده دست به دامان چه كساني خواهند شد؟ و محرم و آشناي آنها چه كساني خواهند بود؟ و آيا جوان در كام خطرات مختلف سوق داده نخواهد شد؟
اين امر مسئله اي بسيار مهم و قابل تامل است كه همه اقشار مختلف بايد به آن بينديشند و براي رشد و شكوفايي اراده اي محكم و شايسته بكوشند.

مدرسه
به تفاوت هاي فردي دانش آموزان توجه كنيم
در تعليم و تربيت، آنچه كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله سن و تحولات و دگرگوني هاست كه در سنين مختلف در وضع روحي و رواني دانش آموزان پديد مي آيد. از جمله اين مسائل، توجه به تفاوت هاي فردي يادگيرندگان است، زيرا افراد انساني، متفاوت آفريده شده و هر يك داراي استعدادهاي مخصوص به خويش هستند، لذا معلمان بايستي تمام تدابير آموزشي و تربيتي خود را بر اساس توانايي ها و امكانات متعلم تنظيم و هيچ گاه مطالبي بيش از طاقت دانش آموزان بر آنها تحميل نكنند. عدم توجه به اين موضوع، پيامدهاي زيانباري براي دانش آموزان به دنبال خواهد داشت. آنچه كه معلمان عزيز در تعليم و تربيت دانش آموزان بايد درنظر داشته باشند و قبل از هر آموزشي بدان توجه كنند، خودشناسي خويشتن است كه خود مقدمه اي براي شناخت دانش آموزان و محيط كلاس است. اگر معلم به اين مهم توجه نداشته باشد نمي تواند در شناخت ديگران توفيقي حاصل كند.
معلم بايد به ارزش تاثيري كه روي كودكان و نوجوانان مي گذارد، آگاه باشد و بداند كه آنها از معلمان شان درس مي گيرند و حواس آنها بيش از ما و هر كس ديگري، مستعد گرفتن و كسب اطلاعات مفيد است. با شناخت خود مي توان موثرترين و عميق ترين خدمت را انجام داد.
ايجاد احترام بين دانش آموزان و معلم يك ضرورت مهم است و از آنجا كه شخصيت افراد در سيستم تعليم و تربيت توسط معلم شكل مي گيرد بايد به مسائل اخلاقي و فرهنگي و تربيتي، توجهي خاص معطوف شود. اگر معلم بخوبي موقعيت خود را نشناسد و به اهميت حرفه مقدس خود پي  نبرد و رسالت خود را در زمينه تربيت نسل فردا بخوبي انجام ندهد، هيچ نهاد و مسئولي نمي تواند براي جبران آن، اين مسئوليت را به دوش بكشد و ما اگر خواهان انتقال ميراث فرهنگي و حفظ ارزش و معيارهاي ديني و اخلاقي جامعه خود هستيم، تنها مكاني كه مي تواند از عهده اين كار بزرگ و مهم برآيد، مدرسه، كلاس و معلم است.

يادداشت
كارشناسان خياباني و آگاهي ناقص
005262.jpg
داوود پنهاني
ذهنيت ما درباره موضوعات گوناگون بشدت تحت تاثير تجربه  اي ست كه در تماس با رويدادهاي روزمره كسب كرده  ايم. تحت تاثير اين رويدادها و در تماس با آنهاست كه به آگاهي در مورد بخشي از جهاني كه در آن زندگي مي  كنيم، دست مي  يابيم.
با اين حال اين آگاهي به هيچ وجه يك آگاهي عميق نيست كه بتوان به پشتوانه آن از راز جهان آگاه شد و در نتيجه در مورد واقعيت به اظهار نظر پرداخت. اينگونه آگاهي بيشتر يك آگاهي كاذب است كه از طريق نظر كردن به ظاهر امور حاصل مي  شود.بصيرت شكل گرفته در نتيجه چنين دركي، متاثر از ظاهر ماجراست. اين در حالي ست كه درك واقعيت به چيزي فراتر از مشاهده مستقيم آن نياز دارد.
مشاهده مستقيم امور و مشاركت در اظهار نظر درباره آن به واسطه استفاده از همين ابزار، ما را از رسيدن به درك عميق نسبت به آن پديده دور مي  كند. منظور اين است كه براي اظهارنظر درباره هر پديده، صرف اينكه ما مشاهده  گر بوده  ايم، كافي نيست. اينكه در بعضي محافل و در ميان افراد مختلف، كساني، كسان ديگر را دعوت به مشاهده در جريان زندگي روزمره مي  كنند تا از اين طريق آنها را به آگاهي نسبت به آن امور دعوت كنند، امر مثبتي به شمار مي  آيد، اما اين امر مثبت لزوما امر كاملي نيست؛ به اين معنا كه مشاهده به عنوان يكي از ابزارهاي فهم و درك، خود به پشتوانه  هاي ديگري نياز دارد؛ پشتوانه  اي از آگاهي همراه با مطالعه تئوريك نسبت به هر مسئله  اي، ميزان درك ما را از آن پديده يا موضوع افزايش مي  دهد.
تنها دستاورد آگاهي براساس مشاهده صرف، مشاركت در اظهارنظرهاي سطحي ست كه آن را به واسطه گذرا بودنش مي  توان اظهارنظر خياباني ناميد. شخص موردنظر در يك گفت  وگو وارد شده، چندين نفر را گردهم جمع كرده، بسيار ساندويچي و سريع به اظهارنظر درباره عالم و آدم مي  پردازد؛ اين تصوير آشنايي ست كه ما به اشكال مختلف در اماكن گوناگون با آن روبه  رو هستيم.
در يك ميهماني خانوادگي، در يك تاكسي، در محيط يك مغازه و ... فرقي نمي  كند. در چنين بحث  هايي طرفين ساعت  ها شروع به صحبت كرده و هركدام با اعتقاد به درست بودن دريافت خود، سعي در مغلوب كردن طرف مقابل دارند. ساعت  هايي را در نظر بگيريد كه اظهارات طرفين به طول كشيده و مبارزه طولاني آنها بدون دستيابي به نتيجه مشخص، ادامه  دار شده است. اگر از چنين افرادي بپرسيد تا چه اندازه نسبت به موضوع موردنظر مطالعه كرده  اند، قطعا در كمتر مواقعي با پاسخ مثبت روبه  رو مي  شويد، اما براي اثبات اين حرف كافي ست نگاهي به تيراژ كتاب  ها و آمار بسيار پايين سرانه مطالعه در ايران بيندازيد. ما ملتي هستيم كه علاقه اندكي به مطالعه نشان مي  دهيم.
بسياري از افراد در مواجهه با اين پرسش كه علت اصلي عدم علاقه شما به مطالعه چيست، كمبود وقت را بهانه مي  كنند؛ كمبود زماني كه در هنگام مواجهه شخصي با شخص ديگر و بحث  هاي روزمره در چنين مواجهاتي به هيچ وجه احساس نمي  شود. ذهنيت تنبل، مطالعه را امري كسالت  آور و خسته  كننده مي  داند. چنين ذهنيتي براي بقا به دستاويز زندگي روزمره پناه مي  برد و دانش موردنياز را از طريق بررسي شفاهي در زندگي روزمره جست  وجو مي  كند.
آفت اصلي در همين بررسي اين است كه شخص يكي از ابزارهاي آگاهي را كل آگاهي مي  گيرد و در نتيجه از استنباط كامل موضوعات دور مي  شود. هر اصراري به اينكه آگاهي خياباني، آگاهي كاملي ست، خطايي ست كه ذهنيت را به بيراهه مي  كشاند. درك و فهم كامل يا درست از پديده  هاي گوناگون زندگي، نيازمند جست  وجو، مطالعه، تحقيق و استنباط درست است. مشاهده و مطالعه در كنار هم، قدرت تاويل آدمي را بالا مي  برد. حداكثر تلاشي كه كارشناسان خياباني براي درك بيشتر پديده  ها مي  كنند، كمكي ناچيز است كه در نهايت مي  تواند درك شفاهي ما را از زندگي روزمره قلقلك دهد. آگاهي خياباني فقط يك ابزار است نه چيزي بيشتر.

امروز
براي سلامتي فرزند
اگر دوست داريد فرزندان باهوش داشته باشيد تا مي توانيد از تهران فاصله بگيريد. واقعيت اين است كه آلودگي هوا روي هوش فرزندتان تاثير منفي مي گذارد.
اين تاثير منفي روي هوش كودكان آنقدر جدي ست كه حتي سطح پايين آلودگي هوا نيز مي تواند تاثيرات مخربي بر مغز كودكان داشته باشد و موجب كاهش هوش يا عقب ماندگي ذهني آنها مي شود.
آخرين مطالعاتي كه در مركز كنترل و پيشگيري از بيماري هاي آمريكا انجام شده، نشان مي دهد كه حتي مقدار اندكي سرب در هوا نيز خطرات جدي درپي خواهد داشت، بنابر اين گزارش، حتي مقدار پايين سرب در هوا نيز مي تواند بر مغز كودكان تاثير منفي بگذارد و احيانا موجب عقب ماندگي ذهني آنها شود.
به گفته متخصصان، ميان سرب موجود در هوا و سطح هوش كودكان، رابطه معكوس وجود دارد و هر چه سرب در هوا بيشتر باشد احتمال ابتلا به عقب ماندگي دركودكان بيشتر مي شود.
پس تا مي توانيد ازتهران فاصله بگيريد، البته اگر به سلامتي كودكانتان علاقه مند هستيد.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |