سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۴۴
نگاهي به زندگي در بافت قديم
روايت خشت، خاطره و البته تاريخ
005238.jpg
قصر بهرام /عكس: گلناز بهشتي
مهدي روستاپور
بافت هاي قديم به عنوان بخش هاي مهمي از شهر كه نشان دهنده گذشته و هويتشان هستند، در بيشتر كشورهاي دنيا مورد توجه ويژه قرار گرفته اند. در كشور ما نيز كه سابقه شهرنشيني كهن و ديرينه اي دارد و بافت هاي قديمي به عنوان هسته اوليه شهر و قسمتي كه نحوه انديشيدن و نگرش نياكان ما را در جنبه هاي مختلف زندگي نشان مي دهد، بايستي مورد توجه ويژه قرار گيرند.
تحولات تدريجي شهرهاي قديمي ايران
مصنوعات انسان بي شمار و در هريك از آنها آثار ادراكات عقلي و عواطف حسي او جلوه گر است، ولي شايد هيچ پديده اي به اندازه شهر، با ماهيتي چنان گسترده و مركب، حاوي آنچه در روح انسان ها و بين آنها مي گذرد، نباشد. شهرها آينه هاي كم و بيش شفافي هستند كه در آن تصوير بخش بزرگي از فرهنگ جوامع در بستر تاريخ نمايان شده و بازتاب عوامل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و عوامل ارزشي و نوع روابط آنان در دوره هاي گوناگون به چشم مي آيند.از همين رو هر شهري بيانگر شيوه انديشيدن و زيستن مردم در زمان هاي مختلف تاريخي ست. حوادث تاريخي اگرچه گذشته اند، اما مكان تحققشان هنوز مانده؛ مكاني كه قادر است آن حوادث را به بند كشيده و همواره آن را براي مردم امروز زنده نگاه دارد.
در كشور ما نيز كه سابقه شهر نشيني بسيار دارد، تاثير جريانات گوناگون فرهنگي ـ اجتماعي در طول تاريخ بر نوع الگوي شكل گيري شهرها به وضوح به چشم مي خورد. مسائلي همچون مذهب، فرهنگ، اقليم، امنيت و... در تركيب شهرهاي قديمي ما مشهود است.
نوع تركيب ابنيه، درونگرايي و برونگرايي، نمود بيروني بنا، حصار شهر و... همگي اتفاقاتي بودند كه به تبع شرايط به وجود مي آمدند و مي توان با مطالعه شرايط اجتماعي هر دوره نوعي انطباق در شيوه زندگي مردم را با معماري آنان مشاهده كرد، پيشينيان ما با شناخت كافي از شرايط پيرامون و پايداري محيط، شهرهايي با هويت، متعادل و پويا در كالبد و هماهنگ با اقليم و طبيعت به وجود مي آورند. رشد شهر، تدريجي و احداث تاسيسات شهري با نيازهاي ساكنان هماهنگ و بر اساس آن در شهر توازن برقرار بوده و ايده خانه و تعمير آن در مقابل مسكن و تعويض آن قرار داشت. ردپاي اينگونه تفكر را در شهرهاي كشورمان تا حدود اواخر دوره قاجار مي توان ديد.در اين دوره تحولاتي در شهرها روي داد كه بتدريج با افزايش جمعيت و پيشرفت صنعت و تحت تاثير عواملي چون عوض شدن نحوه زندگي مردم، ورود تحصيلكردگان معماري غرب (و ناآشنا به معماري بومي) و تفكر سياسي حاكم بر جامعه شهرها به صورت بي رويه و بي برنامه توسعه يافته و پيكره و سيماي آنان مخدوش شد.
تغييرات گسترده شهري
با گسترش جمعيت شهرنشين، بافت جديد شهري با درنظر گرفتن شرايط امروز شكل گرفت. براي ايجاد ارتباط اين محدوده ها با بافت قديمي، بايستي نوعي هماهنگي صورت مي پذيرفت و سريع ترين روش، هماهنگ كردن بافت قديمي با شهر جديد بود، چراكه امكان هماهنگ كردن تاسيسات و خدمات شهري با بافت در هم تنيده و پيچيده قديمي شهر وجود نداشت. رفت و آمد خودرو، جمع آوري زباله، ايجاد امنيت توسط پليس و... در كوچه پس كوچه هاي كم عرض امكانپذير نبود.
در دوره پهلوي اول شاهد خيابان كشي هاي گسترده شطرنجي و بدون درنظر گرفتن نظم ارگانيك و ساختار به هم فشرده بافت هستيم. اگرچه در اين مقطع خيابان كشي ها براي ايجاد شبكه ارتباطي و ارائه خدمات شهري الزامي مي نمود، اما به دليل يكباره بودن، فرصتي براي انطباق با شرايط جديد به بافت قديم داده نشد و ارتباط فضايي پيوسته اين بافت ها را كه طي ساليان متمادي و بر اساس ارتباطات اجتماعي صورت گرفته بود از هم پاشيد!
در اروپا روند تغيير سازمان فضايي بر اساس تغيير تدريجي روابط اجتماعي و با سرعتي كمتر از ايران صورت گرفت و در ضمن صنعتي و استاندارد شدن، در همه جنبه هاي شيوه زندگي رسوخ كرد، بدين معنا كه در مواردي دستاوردهاي صنعتي شدن دقيقا جايگزين عناصر معماري يا با آنها هماهنگ شدن مثالي براي اين روش هماهنگي، جايگزين شده چراغ هاي برق به جاي چراغ هاي گاز است كه نوع پيشرفته اي از روشنايي مصنوعي را پيش از ورود برق در خانه ها تامين مي كرد. جايگزيني برق در اساس نورپردازي فضاها تغييري ايجاد نكرد، اما همانگونه كه مطرح شد در ايران به دليل يكباره بودن و طي نشدن پروسه تحولات در طول تاريخ، تنها نتيجه و محصول تحولات در اختيار مردم قرار گرفت و پريشاني گسترده در همه جنبه هاي زندگي ايجاد شد. طي انجام اين تغييرات، تحولات اجتماعي نيز به تضعيف نقش كاربردها، فضاها، عناصر قديمي و محدوده هاي مسكوني كمك كردند....
ساكنان جديد، جايگزين شهروندان قديمي
با بهبود شاخصه هاي بهداشتي و كاهش مرگ و مير و افزايش جمعيت از يك سو و ايجاد مشاغل جديد و هجوم مهاجران روستايي از سوي ديگر، بافت قديم جوابگوي ساكنان نبوده و تراكم جمعيت بشدت افزايش يافته و فشار زيادي به كالبد آن وارد شد. با هجوم مهاجران روستايي به شهر، آنها در محلات مسكوني قديم ساكن شدند كه هم به لحاظ اقتصادي و هم در سازگاري آنان با محيط جديد موثر بود. ساكنان متمكن اين محلات نيز علاقه مند به زندگي در محيطي آرام و استفاده از امكانات و خدمات اجتماعي جديد بودند. بدين ترتيب ازدحام و شلوغي مناطق مسكوني، بويژه اطراف بازار آنها را به سوي خانه هاي نوساز با امكانات جديدتر مي كشاند. با وجود خانه هايي كه آشپزخانه و سرويس آن در ميان خانه قرار داشت و علاوه بر سهولت دسترسي، از نور و بهداشت كافي برخوردار بود، كساني كه توانايي مالي ساخت چنين خانه هايي را داشتند، در محلات شلوغ قديمي شهر نمي ماندند و بتدريج بافت ميانه در اطراف شهر قديم شكل گرفت.
با جابجايي جمعيت بافت قديم و حضور ساكنان جديد، اين محلات رو به فرسودگي گذاشتند، چرا كه شهروندان قديمي، آشنا به سنت هاي زندگي در بافت و فرهنگ نگهداري از آن بودند و هرجا نياز بود به ياري شهر خود مي پرداختند و علاوه بر رفع نيازهاي عمومي و تاسيسات شهري به مرمت و تعمير آن همت مي گماردند، اما ساكنان جديد، نه شناختي از اين محلات داشتند و نه مسئوليتي در قبال آن احساس مي كردند و از طرفي توانايي تامين هزينه هاي نگهداري بناها را نداشتند، در نتيجه فرصتي براي بهسازي و بازسازي قسمت هاي در حال تخريب نماند.با نزول ارزش سكونتي و كيفيت ابنيه بافت قديم، محلات قديمي ارزش اجتماعي خود را از دست دادند و هركس كه مي توانست از آن گريخت! بتدريج بافت قديم كه محل تجمع فعاليت هاي گوناگون شهري بود، بعد از گسترش هاي جديد ارزش عملكرد مسكوني و برخي كاركردهاي خود را از دست داد و به عنوان قطب سرويس دهنده به مناطق قديمي و جديد عمل كرد.
برنامه ريزي هاي اداري - سياسي
از نظر اداري و سياسي بخش دولتي نسبت به انجام اقدامات موثر در اين محلات مستاصل و سرگردان است. مرمت هاي مقطعي و غيرمسئولانه و بدون انجام كار كارشناسي و پروژه هاي مخرب، قوانين دست و پا گير و نامشخص باعث آشفتگي بيشتر شده و مردم و بخش خصوصي را از وارد شدن به امر بازسازي بازداشته است. وجود ديدگاه هاي مختلف و گاه غلط در مورد بافت قديم
( مثل برخورد حفاظتي ـ صيانتي يا ديدگاه تخريب كل بافت و نوسازي آن) برخورد با آن را پيچيده تر كرده است.
از نظر اقتصادي نيز نه بخش دولتي و نه بخش خصوصي تمايل به سرمايه گذاري از خود نشان نمي دهند. اكثر اقدامات انجام شده در بافت نيز در لبه خيابان هايي ست كه به بافت قديم تحميل شده و به نحوي سرمايه گذاري را مقرون به صرفه كرده و باعث تضعيف نقش بازار و واحدهاي تجاري كوچك درون محلات شده و بدين ترتيب قسمت هاي عقبي و درون بافت متروك رها شده است.
چه بايد كرد؟
مجموعه عوامل فوق الذكر باعث شده تا بافت قديم با وضعيت فعلي در مقابل مظاهر جديد زندگي شهري، كارايي لازم را نداشته و نسبت به مسائل تازه به عنوان ارگاني پويا و زنده قابليت انطباق نداشته باشد. وقتي چنين مشكلي بررسي مي شود، اولين چيزي كه به ذهن مي رسد، بررسي راهكارهاي تصحيح اين وضعيت نابسامان است.
متاسفانه اولين چيزي كه به ذهن مسئولان رسيده، تخريب بوده است. براي تصحيح بافت هاي تاريخي تخريب هاي وسيعي صورت مي گيرد. راه ديگري كه به ذهن مي رسد برنامه حفاظت بافت قديمي را فراهم مي سازد. آنچه در اغلب تلاش ها از ياد رفته جاري كردن روح زندگي در اين محيط هاي ارزشمند شهري ست. اگرچه اين روش كالبد بافت را مرمت مي كند، اما از اين بافت شهري يك نهاد مدني نمي سازد.
آنچه مسلم است اينكه اين بافت ها براي پويايي نيازمندسكونت هستند. (چراكه نمي توانيم يك منطقه تاريخي داشته باشيم كه صرفا عمومي باشد، از اين جهت كه ساعات كار مناطق عمومي محدود است و در ساعاتي از روز، منطقه به محدوده غيرزنده مبدل مي شود ).
با ارتقاي كيفيت كالبدي و اجتماعي مسكن مي توان علاوه بر ارائه خدمات بهتر به ساكنان فعلي بافت، ساكنان اصلي اين بافت هاي ارزشمند را كه هويت اصلي بافت قديم به شمار مي روند به محلات اصلي خود برگرداند. در اين راستا بايستي علاوه بر شناخت بافت، از يك سو كمبود ها را شناسايي كرده و از سوي ديگر با شناخت پتانسيل ها، زمينه را براي تجديد حيات و جذب سرمايه و حضور مردم فراهم كرد. در تجربه ساير كشورها، ضمن باز زنده سازي فضايي، روحيه زندگي سرشار از فعاليت نيز در بافت هاي قديمي شكل گرفته و چه بسا بافت احيا شده به قلب تپنده براي شهر تبديل شده است. در آنها زندگي روشنفكري، فرهنگي و تفريحي شكل گرفته، فضايي براي زندگي، گذران اوقات فراغت به سلامت و از همه مهمتر جذب توريست فراهم آمده است.
پروژه هايي نظير احياي شهر قديم بولونياي ايتاليا، باز زنده سازي محله حفصيه (Hafsia) در تونس و رونق دوباره بازار قديمي و مراكز مسكوني آن، احياي محدوده قديمي شهر اصيله (Assila) درمراكش و تبديل شهر به محل برگزاري بزرگترين فستيوال هاي فرهنگي - هنري شمال آفريقا از جمله اين تلاش هاست. در كشور خودمان نيز فعاليت هايي در زمينه احيا و باز زنده سازي بافت هاي تاريخي در محله جماله اصفهان، محله صاحب الامر تبريز، محله فهادان يزد و... انجام شده كه بررسي همه آنها مي تواند ما را در ارائه راهكارهاي مناسب ياري رسان باشد.

شهر؛ زبان حال شهروند
مصنوعات انسان بي شمار و در هريك از آنها آثار ادراكات عقلي و عواطف حسي او جلوه گر است؛ ولي شايد هيچ پديده اي به اندازه شهر، با ماهيتي چنان گسترده و مركب حاوي آنچه در روح انسان ها و بين آنها مي گذرد، نباشد. شهرها آينه هاي كم و بيش شفافي هستند كه در آن تصوير بخش بزرگي از فرهنگ جوامع در بستر تاريخ نمايان شده و بازتاب عوامل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و عوامل ارزشي و نوع روابط آنان در دوره هاي گوناگون به چشم مي آيند.

رويكردي نو در طراحي مدرسه
005214.jpg
جعفر بزاز- تمام مكان-هايي كه انسان براي تامين خواسته خود در فراگيري، از آنها استفاده مي-كند مدرسه نام دارد و اين مكان-ها، تنها براي يادگيري و آموختن عقايد و نظريات نيستند، بلكه براي فهم و ادراك دلايل وجود هر چيز و مناسبت-هاي دو جانبه و روابط بين انسان و طبيعت نيز مورد استفاده قرار مي-گيرند... . اين تعريفي ست كه لوئي كان، معمار پيشرو قرن بيستم، از واژه مدرسه ارائه مي دهد.
به اعتقاد بسياري از انديشمندان، معماري با قدمتي به اندازه تاريخ انسان، به عنوان بخش مهمي از فرهنگ، نقش اساسي در شكل-گيري و تكامل بشر بر عهده دارد. در اين ميان، معماري فضاهاي آموزشي كه دوره زماني نسبتا طولاني-تري از عمر انسان-ها را در خود جاي مي-دهند، سهم بسزايي در اين روند دارند، چراكه ويژگي-هاي خاص محيطي متاثر از هر دو مقوله معماري و آموزش نظير نور، رنگ و...، بويژه تاثير فضاي آموزشي بر كيفيت آموزش و رفتار دانش-آموزان و معلمان، سبب رابطه-اي بسيار تنگاتنگ ميان معماري و آموزش شده است. والتر گروپيوس از طلايه داران معماري مدرن، در اين مورد مي-گويد: اگر محيط آموزشي بخواهد زمينه-اي ثمربخش براي نسل آينده باشد، محيط و ساختمان-هايش مي-بايست خلاقه باشند، نه تقليد شده. محيطي محرك براي آزادكردن انديشه و بيان خلاقه، به همان اندازه روش تدريس داراي اهميت است. .
گروه معماري سامانه هاي آينده (FutureSystems) كه قريب 25 سال پيش فعاليت خود را آغاز كرده و در طرح-هاي خود عمدتا رويكردي فن آورانه همراه با نگاهي به طبيعت را دنبال مي-كنند، پروژه-اي تحت عنوان كلاس هاي درس جهاني را در راستاي ايجاد شرايط محيطي جديدي براي آموزش و يادگيري، فارغ از پيچيدگي-هاي سنتي مراكز آموزشي و مدارس، طراحي كرده اند. آنها معتقدند: كيفيت محيطي كه فرد در آن آموزش مي-بيند، يعني عواملي چون فضا، رنگ، نور و صدا و ميزان لذت وي از آن فضا، بر كيفيت يادگيري موثر است . همچنين آنها در خصوص رويكردشان در اين طراحي مي-گويند: به نظر ما كلاس-هاي آينده در ضمن اينكه بايد براي دانش-آموزان محيطي آرام و راحت باشند، بايد به آنها اجازه يادگيري به شيوه خود را نيز بدهند. براي رسيدن به اين هدف، بايد طرح (فضاي آموزشي) قادر باشد خود را با انواع شيوه-هاي آموزشي وفق دهد. مسلما چنين محيط آموزشي، نقش سنتي استاد ـ شاگردي را نيز به چالش مي-كشد و موجب ايجاد انگيزه براي انديشه-هاي خلاقانه و فراهم آوردن تجربه-هاي جديدي براي همه
دست اندركاران امر آموزش مي-شود... .
هركدام از اين واحدهاي آموزشي كپسول-مانند ، با مساحت 100 مترمربع و به همراه امكانات لازم براي يك فضاي آموزشي با گنجايش حداكثر 30 نفر دانش-آموز طراحي شده-اند و پوسته بيروني طرح با استفاده از
طرح-هاي دانش-آموزان هر واحد، طراحي و نقاشي
مي-شود. تاكنون دو نمونه از اين واحد آموزشي، يكي براي دوره ابتدايي و ديگري براي دوره دبيرستان در ريچموند اجرا شده- است.

نگاه نو
نگاهي به سد ذوالقرنين نمادي از دقت در ساخت و ساز
محمدرسول ارسطا- بهره گيري از منابع مذهبي و معنوي به عنوان ايده هايي جهت دهنده در امور دنيوي، همواره راهگشاي مسيري بوده است كه در عين قطعيت در صحت، حائز ضمانت اجرايي آسماني و متضمن شرايط خير و پاداش معنوي نيز هست؛ در اين بين قرآن در جايگاه كلام الهي داراي شرايط و ارزش هايي ويژه و نوعا تاثيرگذار در معناي عام و خاص است. بررسي آياتي از قرآن كه در آن به بحث در مورد نحوه معماري و ساخت و ساز پرداخته مي شود چه بسا كه نوع خاصي از اخلاق در اين حوزه را رهنمون شود كه داراي مصداق هاي عيني ست.
با عنايت به آنچه گفته شد، آيات نازل شده در مورد ذوالقرنين، در سوره مباركه كهف بسيار جالب توجه است؛ در مورد ذوالقرنين و هويت او و نيز اينكه آيا وي پيامبر بوده يا خير، اقوال بسياري ميان مفسران شيعه و سني مطرح است. طبق تفسير علامه طباطبايي در تفسير الميزان (كه به تحقيق درست ترين تفسير در اين مورد است) ذوالقرنين بنابر مجسمه سنگي كه در مشهد مرغاب واقع در جنوب ايران كشف شده است، بي ترديد همان كوروش هخامنشي ست كه در برابر دو قبيله مهاجم مغول، منچوك و منگوك كه در عربي ياجوج و ماجوج ناميده شده اند، سدي عظيم بنا كرد. در مورد اين سد در قرآن آمده است كه او قطعات بزرگ آهن را بين دو كوه قرار داد و آنگاه دستور داد تا آن  راگداخته كنند و بعد مس ذوب شده را روي آن ريخت ... در اين آيات كه نحوه ساخته شدن سد و مواد سازنده آنرا بيان مي كند، نكاتي جالب و در عين حال ماهرانه و دقيق به چشم مي خورد كه نشانگر معماري و فن آوري ساخت پيشرفته و نيز مسئولانه است.
ذوالقرنين از قوم ساكن در منطقه ياري مي جويد تا سدي نيرومند را حائل در برابر قومي مفسد كند؛ همانطور كه در الميزان نيز بدان اشاره شده است، قطعات بزرگ آهن در شكاف ميان كوه قرار داده شدند، به گونه اي كه بين دو كوهپايه پر شد و سپس به وسيله مواد آتش زا پايه اي يكپارچه و بدون خلل و فرج براي سد حاصل شود. چيزي شبيه عمل جوشكاري و نكته جالب اينكه حد گداخته شدن نيز بيان شده است تا مبادا قطعات آهن به حد ذوب رسيده و ماده سازنده قابليت هاي خود را از دست بدهد، قرآن از آن تعبير به نارا كرده است.
ذوالقرنين سپس دستور مي دهد كه مس ذوب شده را بر قطعات آهن به هم خورده بريزند؛ دليل به كاربري مس به جاي فلزات ديگر نيز حائز نكاتي فني ست، رسانايي مس و نيز اينكه مناطق كوهپايه از نظر مغناطيسي داراي شرايط ويژه هستند، چه بسا يكي از دلايل استفاده از اين عنصر بوده است.
در پايان آيات مورد بحث، ذوالقرنين اين سد و علم ساختن آن را رحمتي از جانب خداوند معرفي مي كند، مي توان نتيجه گرفت كه علم معماري و ساخت بنا رحمتي الهي ست كه بشر را قادر به ساخت سرپناه مي سازد؛ سرپناهي كه به منظور رفاه و آسايش است و نه فخر فروشي؛ آنچنان كه در حديث آمده است: كسي كه بنيان بنايي را بنهد كه بيش از قدر، حاجت و نياز خود براي فخرفروشي باشد، در قيامت آن بنا را بر گرده او حمل كرده و آن  را به صورت آتشي به گردن او مي آويزند... .

پيرامون
سومين سمينار معماري مساجد
سومين سمينار معماري مساجد توسط سازمان اوقاف و امور خيريه و با همكاري مراكز علمي و دانشگاهي برگزار مي شود. به منظور برگزاري اين سمينار، استادان، معماران، دانشجويان و پژوهشگران مي توانند خلاصه مقالات خود را در يك صفحه A4 با حداكثر 500 كلمه و با درج نام و نام خانوادگي، ميزان و رشته تحصيلي يا تخصص و نشاني دقيق، تا تاريخ 30 آبان ماه جاري به دبيرخانه سمينار ارسال كنند.
محورهاي مورد ارزيابي سمينار شامل معماري مسجد در مقياس محله، چگونگي به كارگيري شاخصه هاي معماري اسلامي ـ ايراني در معماري مسجد محله، نقد و ارزيابي معماري مساجد موجود، راهبردهاي نظري و عملي در جهت احيا، مرمت، توسعه و مقاوم سازي مساجد و تجربيات ساير كشورها در طراحي معماري مساجد است. هيات علمي سمينار پس از بررسي خلاصه مقالات رسيده، با حائزان شرايط مكاتبه مي كند تا آنان مقالات كامل خود را ارسال كنند.
علاقه مندان مي توانند آثار خود را به نشاني دبيرخانه سمينار واقع در خيابان نوفل لوشاتو، خيابان هانري كربن پلاك 4 ارسال كنند و جهت اطلاعات بيشتر با شماره تلفن 66744885 و نمابر 66744886 يا سايت اينترنتي www.Omranemasajed.com ارتباط برقرار كنند.
فولادهاي پر مقاومت در ساختمان
اولين همايش كاربرد فولادهاي پرمقاومت در صنعت سازه، 30 آبان ماه توسط انجمن سازه هاي فولادي ايران و شركت فولاد مباركه با حضور دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي، مهندسان مشاور، طراحان و مهندسان شركت هاي پيمانكاري، سازمان هاي نظام مهندسي و ساير ارگان ها و نهادهاي مربوطه برگزار مي شود.
هدف از برگزاري اين همايش آشنايي دست اندركاران صنعت سازه و ساختمان با محصولات جديد و بخصوص فولادهاي ساختماني پرمقاومت كم  آلياژي بيان شده است.
استفاده از فولادهاي پر مقاومت كم آلياژي به جاي فولادهاي ساختماني معمولي در صنعت ساختمان از نظر اقتصاد مهندسي اهميت فراواني دارد، چرا كه توجه به حجم فولاد مصرفي در اين صنعت، نقش چشمگيري در رشد اقتصاد ملي خواهد داشت. برگزاري اين همايش نقش بسيار مهمي در اطلاع رساني و ايجاد ارتباط بين متخصصان، پژوهشگران و توليدكنندگان خواهد داشت.

يادداشت
هويت ملي و معماري معاصر
005196.jpg
سيد هادي ميرميران
نگاهي اجمالي به تاريخ معماري ايران و ساير تمدن هاي جهان نشان مي دهد كه هيچ اثر بزرگ معماري وجود ندارد كه براساس انديشه اي مدون و روشن شكل نگرفته باشد. اين انديشه ريشه در جهان بيني دارد (گاه اسطوره و گاهي هم در سنت ها و عادت ها) به اين ترتيب مي توان گفت كه هر تمدن يا قومي در دوران هاي مختلف، معماري خاصي را ارائه مي دهد. به طور مثال بناهايي نظير مسجد امام اصفهان براساس انديشه روشن فلسفي پديد آمده اند.
با اينكه پيشرفت علوم و انتقال منظم انديشه ها، تمدن هاي مختلف را به هم نزديك تر كرده، ولي هنوز هم برخي از انديشه ها جهان را روشن و برخي سياه مجسم مي كنند و طبعا معماري كه از اين دو انديشه حاصل مي شود با يكديگر متفاوت خواهد بود، به عبارت ديگر معماري در طول تاريخ بشري براساس انديشه هاي معين شكل گرفته كه الزاما حامل آنها معماران نبودند. اين انديشه ها با يكديگر تفاوت داشته اند و امروز هم به رغم نزديك شدن انديشه ها، باز هم با يكديگر متفاوتند.
يكي از دلايلي كه باعث شده معماري امروز ايران در يافتن هويت خود سردرگم باشد، اين است كه انديشه باني اين معماري چندان روشن نيست. شرايط امروز با زمان صفويه بسيار متفاوت است؛ در آن دوران تفكر فلسفي معيني حاكم بود يا در عهد باستان انديشه  اسطوره اي روشني حاكم بود، ولي امروزه آنگونه نيست، يعني در حوزه انديشه با بلاتكليفي هويت مواجهيم كه شايد بايد آن را پيش از معماري در دستور كار قرار دهيم.
در معماري مدرن هم اين تفاوت ها قابل مشاهده است، به عنوان مثال روحي كه بر معماري ژاپني حاكم است با معماري اسكانديناوي تفاوت زيادي را به رغم عنوان مشترك معماري مدرن، نشان مي دهد.
اگر بتوانيم بدرستي به انديشه زمان خود مسلط شويم يا به عبارت بهتر اگر انديشه روشني براي امروز ما وجود داشته باشد، شايد معماري ما راحت تر بتواند هويتش را باز يابد.
ترديدي نيست كه كشور ما چند هزار سال جريان معماري ممتد و بسيار نيرومندي داشته كه روح آن در طول تاريخ ثابت بوده است. نمي توان نسبت به اين ميراث بزرگ بي اعتنا بود، اين ميراثي ست كه حرف مي زند. معماري آپادانا زبان گويايي دارد، مي گويد: من به طرف نوعي معماري شفاف و سبك و شاد حركت مي كنم. حالا اگر معماري امروز جهان در بخش هايي غمگين، سرد و ياس آور است، چرا بايد معماران ما آن را دنبال كنند؟ .
اگر از معماري اصيل خود دست بكشيم به چه نقطه اي مي رسيم؟ مسلما در فضاي معماري امروز جهان رها خواهيم شد. اگر قرار باشد بي هيچ پيش زمينه اي خود را كنار نسل معماران مطرح دنيا قرار دهيم، معلوم نيست كه چه وضع بحراني و غيرمتعارفي پيدا مي كنيم. مثلا اگر بخواهيم از فرانك  گري پيروي كنيم، چه امتيازي نسبت به يك جوان 25 ساله نيويوركي داريم؟ هر چقدر بخواهيم فرانك گري را بشناسيم منبعي جز كتاب نداريم، در حالي كه آن جوان معلمش فرانك گري بوده و او در معماري روز مملكتش مشاركت و حضور فعال دارد، پس ما در اين مسابقه بازنده ايم. نتيجه دنبال كردن معماري از نوع فرانك گري قطعا بسيار الكن خواهد شد، اگر ما نگاهمان را به خودمان معطوف نكنيم، اصولا جايي در معماري جهان نخواهيم داشت و صرفا دنباله رو خواهيم بود كه در اين صورت بهتر است اصلا معمار نباشيم. اگر ما مي خواهيم مولف باشيم بايد برگرديم به معماري و تمدن خودمان،  البته گريزي از جهاني عمل كردن نيست، اما با دنباله روي صرف از آنها دستمان به جايي بند نخواهد شد. براي ايراني حتي آفتاب داراي صفتي ست كه معمار ايراني بايد بتواند اين صفت را در معماري اش بيان كند. اگر ما در اين حوزه هاي معماري عمل كنيم، خواهيم ديد كه حرف هاي زيادي براي گفتن داريم و ديگر در مقابل معماري فرانك  گري احساس فرودستي نمي كنيم. فرهنگ ما با آسمان آبي به وجود آمده كه با آسمان آبي لندن بسيار متفاوت است. معماري ما شاد است، مسجدشاه را با كليساي نتردام مقايسه كنيد، يكي مهربان و شاد و ديگري ترساننده و سنگين!
هيات امناي انجمن مفاخر معماري ايران

نگاه منتقد
معضلي به نام حاشيه نشيني
براساس مطالعات جامعه شناختي، 67 شهر كوچك و بزرگ كشور در 16 استان در سال 1380 (بدون احتساب تهران، آذربايجان شرقي و مركزي) با پديده حاشيه نشيني مواجهند. در اين محدوده ها كه بيش از 2 ميليون نفر ساكن هستند، تراكم جمعيت مناطق حاشيه نشين به طورمتوسط حدود 200 نفر در هكتار است. همچنين مطابق با برآوردهايي كه در پژوهش حاشيه نشيني در ايران توسط مركز مطالعات و تحقيقات معماري شهرسازي ايران صورت پذيرفت، جمعيت حاشيه نشيني در 10 شهر بزرگ ايران نظير تهران، مشهد، شيراز و اهواز حدود 5/3 ميليون نفر تخمين زده شد كه اكنون قطعا بسيار بيشتر از اين رقم است. حاشيه نشيني در ايران اكنون يك معضل ملي محسوب مي شود كه با ادامه روند فعلي بي شك به يك فاجعه ملي منجر خواهد شد. ابعاد معضلاتي كه حاشيه نشيني باعث نشو و نماي آنها شده، بسيار فراتر از عدم هماهنگي در بافت فيزيكي شهرهاست.
تراكم بالاي جمعيتي در كنار فقدان امكانات شهري باعث شده كه از لحاظ بهداشتي مناطق حاشيه اي شهرها در وضعيت وخيمي به سر ببرند، همچنين فقر مفرط اقتصادي و عدم مهارت فني درميان مهاجران حاشيه نشين ايران،  مشاغلي را رواج داده كه در متن زيست شهري به وضوح قابل رويت است. دستفروشي، قاچاق كالا و دلالي هاي كاذب امروز نه تنها درحاشيه شهر، بلكه در متن شهرها نيز نمود تام دارد.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |