چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۴
سينما
Front Page

به بهانه پايان برنامه هاي مناسبتي رمضان در تلويزيون
لبه تيغ
003345.jpg
ساختن مجموعه هاي تلويزيوني مذهبي به ويژه در مناسبت هاي مربوط به ماه هاي رمضان و محرم، نوعي راه رفتن روي لبه تيغ است، چون علاوه بر ايجاد مطلوبيت در مخاطبان عام، بايد مخاطبان خاص را هم در زمينه  آموزه هاي مذهبي اقناع كند. كاركردن در اين حوزه  ها به آساني ساخت مجموعه هاي تلويزيوني سرگرم كننده نيست و تهيه كننده و كارگردان بايد با توجه به فضاي حاكم، همراه با پيام و ساختار تكنيكي نيم نگاه كارشناسي به مضامين مذهبي داشته باشد.
بازنگري به مجموعه هاي تلويزيوني «مرده متحرك» ، «براي آخرين بار» ، «متهم گريخت» و «او يك فرشته بود» نشان داد كه مردم به راحتي مي توانند كار خوب را از بد تشخيص دهند. ويژگي تماشاي اين برنامه هاي مناسبتي تا پايان مجموعه توسط مخاطبان، مي تواند نمايانگر اين موضوع باشد كه اين گونه برنامه ها توانسته اند مطلوبيت نسبي را در بين بينندگان تلويزيوني رقم زنند. مطلبي در زمينه برنامه هاي مناسبتي توليدي ماه رمضان تهيه شده كه مي خوانيد:

توليد مجموعه هاي متنوع مناسبتي در ماه مبارك رمضان، در شبكه هاي مختلف تلويزيوني اين حسن را براي مخاطبان تلويزيوني در برداشت كه پس از افطار، قريب دو يا سه ساعت از اوقات فراغت خود را صرف ديدن اين مجموعه ها بكنند. موضوعي كه موجب برانگيختن اعتراض برخي از مسئولان فرهنگي و مذهبي شد به باور يكي از اين معترضان پخش چند مجموعه پي در پي از شبكه هاي تلويزيوني، باعث شده بود كه ميزان حضور افراد متدين در مساجد كاهش يابد، از يك سو، اگر تلويزيون ايران توانسته باشد در ارايه مفاهيم ديني از طريق جعبه جادو به اين مطلوبيت برسد كه با آموزش هاي ديني مساجد رقابت كند، بايد بپذيريم كه در اين زمينه شاهد ارتقاء كيفي برنامه هاي تلويزيوني هستيم. اما اين نوع نگاه، پايان ماجرا نيست؛ چرا كه به همان نسبت برخي از منتقدان به ساخت چنين مجموعه هاي تلويزيوني ايراد وارد مي كنند، بعضي از برنامه سازان، منتقدان و مسئولان فرهنگي نيز در زمينه روند توليد برنامه هاي مناسبتي انتقاد دارند.
مهرداد خوشبخت، كارگردان فيلم نذر و «جاي او ديگر خالي نيست» با اشاره به سياست مثبت تلويزيون در توليد و پخش فيلم هاي تلويزيوني مناسبتي معتقد است: اين كار سال ها پيش بايد انجام مي شد و حالا كه تلويزيون به فكر اجراي آن افتاده است، مطمئناً چنين سياستي روند خوبي را طي مي كند.
تلويزيون در اعياد و مناسبت هاي مذهبي در راستاي سياست ها و سليقه هاي خود مي بايست فيلم هاي تلويزيوني را توليد و در بخش فيلم هاي سينمايي پخش كند. انجام اين رويه بهتر از آن است كه يك فيلم خارجي را خريداري و دوبله كند و يا يك فيلم ايراني اكران شده را به روي آنتن ببرد. راه اندازي گروه مناسبت هاي مذهبي به سال ها پيش برمي گردد. اين رويه، در دوره اول مديريت مهدي فريدزاده در شبكه اول ابتدا شكل گرفت، سپس به تأسي از آن، ساير شبكه هاي تلويزيوني نيز يا با عنوان گروه مناسبت ها و يا گروه معارف توانستند در مسير توليد برنامه هاي مذهبي و مناسبتي گام بردارند. از آن زمان تاكنون قريب دو دهه مي گذرد، اما هنوز ساختار و قالب برنامه هاي مناسبتي دچار تغيير اساسي نشده است. عليرغم تلاش مديران و برنامه سازان تلويزيوني براي ايجاد جذبه در نوع ساخت و توليد برنامه هاي مناسبتي، همچنان اين برنامه ها يا در قالب جنگ تركيبي و يا فيلم داستاني ارايه مي شود. در حالي كه مي توان با توجه به شيوه ساختاري متفاوت در تلويزيون، نسبت به تهيه و توليد چنين برنامه هايي، ساختار مناسبي را طراحي كرد.
به باور برخي از برنامه سازان تلويزيوني با پايان يافتن ماه رمضان، مي توان دوباره نسبت به ارزيابي و آماده سازي برنامه براي ماه رمضان آتي تدبيري انديشيد.
مسعود تكاور در گفت وگو با ايسنا، با تأكيد بر طرح اين نكته كه چرا از الان براي ماه رمضان سال آينده فكر نمي كنيد؟ مي گويد: كمبود وقت و امكانات، بحثي است كه براي هنرمنداني كه مي خواهند كار بهتري ارايه دهند تا آخرين لحظه مطرح است. در حال حاضر ماه رمضان بهانه اي است تا مردم پس از افطار پاي تلويزيون بنشينند و قصه اي جذاب از نوع طنز، اجتماعي و يا پليسي را ببينند. اگر از اين زاويه به مناسبت ها نگاه شود ديگر نام سريال هايي كه در آن ايام پخش مي شوند، مناسبتي نخواهد بود، بلكه ترفند هوشمندانه سازمان صدا و سيماست تا بتواند مخاطب خود را در آن زمان جذب كند. اگر با نگاهي كارشناسي به هر كدام از كارهاي موفق نگاه شود، متوجه خواهيم شد كه در هر كدام از آنها كمتر به مناسبت پرداخت شده، بار قصه بيشتر مورد توجه بوده است.
اغلب مخاطبان عام با كارشناسان تلويزيوني در زمينه پرداختن به اصل موضوع مناسبت يا حاشيه آن نگاه متفاوتي دارند. درست است كه برخي از مخاطبان تلويزيوني علاقه دارند آموزه هاي ديني و مناسبتي به شيوه پيام مستقيم به آنان ارايه شود، اما بيشتر مخاطبان با سواد برنامه هاي تلويزيوني تمايل دارند كه مضمون در قالبي نو و با شيوه پيام غيرمستقيم به آنان عرضه شود.
تجربه مجموعه تلويزيوني امام علي(ع) در سال هاي قبل نشان داد كه مي توان با شيوه هاي داستاني مطلوب ضمن بازگويي تاريخ اسلام، پند و اندرزهاي ديني را در مجموعه هاي مذهبي مطرح كرد. مدت ها بعد تجربه مجموعه هايي از اين دست، ديگر نتوانست علاقه مندان به مجموعه هاي تلويزيوني مذهبي را راضي كند، اما از چند سال پيش با توليد مجموعه هاي گمگشته ، افزونه خواه كوچك، كمكم كن، خانه به دوش و... شرايط براي توليد برنامه هاي تلويزيوني مناسبتي با پس زمينه آموزه هاي ديني فراهم شد. هر چند كه همان سال ها نيز برخي از منتقدان از طرح مضامين طنز در ماه مبارك رمضان اظهار گلايه مي كردند، اما هم اينك ساختار طنز، به عنوان جزء تفكيك ناپذير اين گونه مجموعه هاي مذهبي تبديل شده است.
با اين حال مجموعه برنامه هاي تلويزيوني، براي آخرين بار، او يك فرشته بود، متهم گريخت و مرده متحرك در طول پخش توسط منتقدان تلويزيوني مورد ارزيابي قرار گرفت، براي شناخت از نگاه منتقدان هنري از مجموعه هاي مناسبتي تلويزيون، بخش هايي از اين ديدگاه ها را از ايسنا نقل مي كنيم:
شريف زاده- مسئول صفحه فرهنگ و هنر سياست روز- سريال «براي آخرين بار» را مشابه اثر تلويزيوني «دزدان مادر بزرگ» مي داند و مي گويد: چرا كه اين سريال از قالب طنز برخوردارست و شخصيت هاي آن آدم هاي خيلي بدي نيستند، بر اثر اتفاق فردي را مي دزدند و پس از مدتي توسط همان فرد به زندگي باز مي گردند.
در عين حال، ياري-روزنامه نگار- معتقد است كه سازندگان سريال «براي آخرين بار» در خلق موقعيت هاي طنز آميز موفق بوده اند و توانسته اند طنز كلامي و تصويري را پا به پاي هم پيش ببرند. چرا كه آدم هاي ساده دلي كه به خلاف مي افتند موقعيت هاي طنز آميزي را به وجود مي آورد. نوروزي منتقد روزنامه رسالت نيز سريال «براي آخرين بار» را مقداري از نظر كيفي بالاتر از آثار تلويزيوني ديگر مي داند و مي افزايد: در اين مجموعه از حادثه پردازي و آدم ربايي استفاده شده است.
وي در عين حال اعتقاد دارد كه اين نوع سريال ها بدآموزي هايي براي جوانان دارد و در ادامه مي گويد: چند سال پيش سريالي به نام تب سرد پخش شد كه مشابه سرقت انجام شده در آن مجموعه، در برخي از شهر ها نيز اين اتفاق افتاد.
نوروزي با انتقاد از حركات و طرز گفتار طلا ( با بازي سحر زكريا) در اين مجموعه اظهار مي كند: نوع بيان او بگونه اي است كه تاثير منفي بر رفتار جوانان مي گذارد.
همچنين مسئول صفحه فرهنگ و هنر روزنامه سياست روز ، سريال «او يك فرشته بود» ، را اثر مناسب تري نسبت به مجموعه هاي ديگر مي داند و مي افزايد: در اين اثر مفاهيمي گنجانده شده است كه موجب آشنايي بيشتر مردم با مسايل اعتقادي و در آن مباحث معنوي مطرح مي شود. ياري نيز اين سريال را جالب توجه مي داند. چرا كه از فضايي معنوي برخوردار است.
به اعتقاد فهيم- مسئول صفحه فرهنگي كيهان- ويژگي مهم سريال «او يك فرشته بود» ، ترسيم فضايي متفاوت توام با معنويت است كه سازندگان به خوبي توانسته اند آن را خلق كنند.
وي، با اشاره به استفاده از حسن جوهرچي و ثريا قاسمي به عنوان بازيگران اين مجموعه تصريح مي كند: استفاده از اين دو هنرپيشه در كنار هم موجب برانگيختن يك نوع نوستالژي بين بينندگان مي شود چرا كه اين دو مردم را به ياد سريال در پناه تو مي اندازد و به وجود آمدن چنين حسي بين بينندگان موجب جذب آنها به «او يك فرشته بود» مي شود.
منتقد روزنامه  رسالت نيز معتقد است كه «او يك فرشته بود» نسبت به سريال هاي ديگر در سطح بالاتري است.
به گفته  وي سريال «متهم گريخت» بدآموزي بيشتري نسبت به آثار تلويزيوني ديگر داشت. وي در ادامه مي افزايد: اين مجموعه سعي به تصوير كشيدن روابط طبقات متوسط و پايين جامعه  دارد ولي اين كار را در سطح نازلي انجام مي دهد.
در حالي كه فهيم معتقد است كه عليرغم استفاده عطاران، كارگردان سريال متهم گريخت از گروه قبلي خود، اين كار پسرفت نداشته است چرا كه او دوربين خود را ميان مردم برده و با پرداختن به شخصيت هاي جامعه، موجب ارتقاي معنوي اين سريال شده است.
ياري نيز توجه به قشر هاي پايين جامعه را از ويژگي هاي سريال هاي عطاران بر مي شمرد كه در مجموعه هاي ديگر كمتر به آن توجه مي شود. در عين حال شريف زاده معتقد است كه هيچ نوآوري خاصي در «متهم گريخت» به چشم نمي خورد، چرا كه ادامه  سريال خانه بدوش است و در آن از همان عناصر استفاده شده است. نوروزي در ادامه با بيان اين كه هيچ مفهوم عميقي در سريال «مرده  متحرك» نهفته نيست، اظهار مي كند: ساخت آثاري درباره  مقوله  متافيزيك و روح ، راه رفتن روي لبه  تيغ است و سازندگان اين اثر انتخاب با رويكرد طنزآلود به اين قضيه آن را مسخره كرده اند و مردم را به بازي گرفته اند.
شريف زاده در پايان راجع به سريال «مرده متحرك» مي گويد: رويكرد طنز آلود به مفاهيم معناگرايانه خطرناك است و ايجاد شبهاتي مي كند و «مرده متحرك» نتوانسته است مانند «كمكم كن» كه بدون نزديك شدن به طنز به طرح چنين مباحثي پرداخت، موفق عمل كند. همچنين هوشنگ صدفي كارشناس رسانه اي معتقد است: در طول سال كمتر خانواده هاي فقير در سريال ها مطرح و حتي فضاهاي چرك آلود فقر به تصوير كشيده مي شود. در ماه مبارك رمضان، اين فضاها ممنوع نيست و پرداخت «متهم گريخت» به فقر، نوعي همسان سازي با فضاهاي ماه رمضان است و طرح قصه در چنين خانواده اي دلچسب تر است؛ چرا كه نمايش درد و بدبختي در قالب طنز بيشتر مورد پسند مردم واقع مي شود.
وي درباره  زايد بودن برخي ديالوگ هاي رد و بدل شده بين بازيگران اين سريال اظهار كرد: هزينه  بالايي براي ساخت يك مجموعه صرف مي شود، بنابراين هر چه فضا را با ديالوگ كش  دهند، به نفع تهيه كننده است. هر چند شبكه ها نيز دوست دارند با اضافه كردن بخش هايي به سريالي كه مي توان آن را در ۱۳ قسمت ساخت، آن را در قالب ۲۶ تا ۳۰ قسمت روانه  آنتن كنند.
وي در ادامه مي افزايد: با اين كار، تلويزيون مي تواند آگهي هاي بيشتري جذب كند و در قبال آن ارزش شبكه را بين مخاطبان بالا ببرد. از سوي ديگر با انجام نظرسنجي درباره برنامه هاي پر مخاطب، مقبوليت شبكه را بين مسئولان ارشد صدا و سيما و حتي مخاطبان بالا ببرند.
صدفي با اشاره به موفقيت سريال هايي چون «افزونه خواه كوچك» و «خانه به دوش» در سال هاي اخير اظهار كرد: عطاران در سريال «متهم گريخت» ، توانسته است ساختار سريال هاي مذكور را رعايت كند و با استفاده از همان گروه قبلي البته با وجود تفاوت اندكي بين آن ها، سريال متهم گريخت را بسازد كه بين مخاطبان عام، با استقبال روبه رو شده است.
وي در ادامه با اشاره به علاقه  مردم به برخي از اصطلاحات به كار رفته در سريال هايي چون متهم گريخت، خاطرنشان كرد:  مخاطبان بدشان نمي آيد كه گاهي هجويات و تكيه كلام هايي كه در كوچه - بازار مرسوم است را از تلويزيون بشنوند و به اين طريق سرگرم شوند.
صدفي راجع  به تأثير به كار بردن تكيه كلام ها و اصطلاحات در سريال هاي طنز گفت: يك نويسنده دوست دارد كه شخصيت هاي فيلمنامه او مورد پسند مخاطبان قرار گيرد كه لازمه تحقق اين امر، استفاده از تكيه كلام هاست. حتي در سريال هاي عادي نيز شخصيت ها سعي مي كنند از واژگان ماندگاري استفاده كنند تا خودبه خود نقش آن ها را برجسته كند.
به باور برخي از مخاطبان، در ميان برنامه هاي مناسبتي ماه مبارك رمضان، مجموعه تلويزيوني «متهم گريخت» و «او يك فرشته بود» از اقبال زيادي در بين مخاطبان برخوردار بود، «متهم گريخت» با خميرمايه طنز و بازي خوب گرجستاني و اجلالي توانست عده زيادي از مخاطبان عام را پاي تلويزيون بكشاند، اما از سويي ديگر مجموعه تلويزيوني «او يك فرشته بود» با استفاده از آموزه هاي مذهبي تقابل شيطان و انسان را به چالش كشاند به گونه اي كه مخاطبان عام و خاص نسبت به آن جذبه پيدا كردند.
يك عضو كميسيون فرهنگي مجلس نيز با ابراز تشكر از سياستگذاران صدا و سيما و دست اندركاران تهيه سريال «او يك فرشته بود» گفت: سريال «او يك فرشته بود» يكي از سريال هاي خوب صدا و سيما در سال هاي اخير بوده است.
فاطمه آليا در ادامه افزوده است: طي تماس هاي زيادي كه از سوي مردم و موكلين با من به عنوان يكي از اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس براي سريال «او يك فرشته بود» به عمل آمد، بايد از دست اندركاران اين سريال مخصوصاً خانم صحت و آقاي برازش مشاور مذهبي آن تشكر شود.
سريال «او يك فرشته بود» موفق شد در طول ماه مبارك رمضان، روح آيات قرآن درباره پيروي از راه شيطان، نحوه نفوذ شيطان در افراد و نيز چهره شيطان در قالب يك انسان و در دو جنسيت زن و مرد به خوبي نشان دهد.
محمد اميري

سايه روشن رسانه

نويسندگي در راديو
فارس: مسئول ويرايش شبكه سراسري صدا گفت: ورود و پذيرش نويسنده در راديو رابطه اي شده است كه اين مسأله در آينده اثرات مخربي براي اين رسانه در پي خواهد داشت. به گفته هاله المعي برخي نوشته هاي راديويي، اطلاعات و دانش عمومي، ذوق و دقت را كم دارد و با نوشته هاي ساير متون مكتوب در رسانه هاي ديگر تفاوت لازم را ندارد.
وي با اشاره به استفاده از منابع مكتوب در متون راديويي، اظهار داشت: بر روي متون كمتر تنظيم راديويي صورت مي گيرد و در نتيجه همان متن رو نويسي شده از نثر مكتوب كه مناسب راديو نيست، منتقل مي شود.
المعي، موفق نبودن برخي برنامه ها را  در رسالتي كه به عهده دارند را ناشي از كم بودن نويسندگاني كه مخصوص راديو بنويسند دانست و گفت: نويسندگي در راديو، در بسياري از مواقع آن طوري كه بايد باشد، نيست و علت آن در نا آشنايي نويسندگان راديو با ويژگي هاي نوشتار اين رسانه است. وي با اشاره به حضور رسانه  هاي ديگر و رقابت آنها با راديو، تصريح كرد: راديو براي جذب مخاطب و تاثير گذاري به ويژگي هاي قوي تري نياز دارد.
وي، درباره ويژگي هاي نوشتاري راديو، يادآور شد: ويژگي نوشته راديويي در رشته ها و برنامه هاي مختلف با يكديگر متفاوت است.
پاپانوئل در شبكه تلويزيوني فوكس
به لطف شبكه تلويزيوني فوكس، تعدادي از نامه هايي كه امسال به پاپا نوئل نوشته شده اند، قطعاً جواب مي گيرند.
به گزارش مهر، شبكه فوكس اعلام كرد، روز نهم دسامبر امسال در برنامه ويژه اي با عنوان «سانتاي عزيز» ،  تعدادي از مخاطبان علاقمند تلويزيون برخي آرزوهايي را كه در نامه بچه ها به پاپا نوئل ذكر شده برآورده مي كنند. قرار است در اين برنامه  به نامه هايي پاسخ داده شود كه بچه ها و خانواده ها با هدف كمك گرفتن از پاپا نوئل درون صندوق هاي پست سراسر آمريكا انداخته اند. ضمن اينكه اداره پست ايالات متحده با چسباندن مواد تبليغي روي ۳۸ هزار صندوق پست، مردم را در جريان اين برنامه ويژه قرار خواهد داد.
از ديگر برنامه هاي ويژه كريسمس امسال، علاوه بر برنامه  پاسخ به نامه ها در شبكه فوكس، توليد و عرضه آلبومي است شامل آهنگ هاي اصيل كريسمس و چهار قطعه از ده قطعه كلاسيك ويژه تعطيلات سال نو ميلادي. اين آلبوم كه آهنگ هايي چون «آواز كريسمس» نت كينگ كول و «شگفت انگيزترين روزهاي سال» اندي ويليامز را در خود جاي داده، در بيش از بيست هزار دفتر پستي در سراسر ايالات متحده عرضه مي شود.
ذره بين شبكه دوم
فارس: تهيه كننده مجموعه تلويزيوني «ذره بين» گفت: مجموعه تلويزيوني «ذره بين» با هدف ايجاد روحيه علم گرايي و پرسشگري از هفته آينده به روي آنتن مي رود.
به گفته سهيلا جدلي تهيه كننده اين برنامه مجموعه ذره بين در ۵۲ قسمت ۱۵ دقيقه اي از شبكه دو سيما و در هفته آينده پخش مي شود.
وي تصريح كرد: توليد مجموعه ذره بين كه به سفارش گروه كودك و نوجوان شبكه ۲ سيما تهيه شده، به پايان رسيده است و هم اينك در حال مونتاژ اين مجموعه هستيم. وي افزود: پخش اين برنامه از هفته آينده آغاز خواهد شد و مونتاژ ادامه آن نيز همزمان با پخش آن صورت مي گيرد. وي اضافه كرد: «ذره بين» با هدف ايجاد روحيه علم گرايي و پرسشگري در بين نوجوانان، آنها را به پژوهش و تحقيق تشويق مي كند. جدلي ادامه داد: اين برنامه شامل بخش هاي مختلف از جمله گزارش، گفت وگو با كارشناسان، پژوهشگران و تئوري پردازان علوم مختلف مي شود.
شتابزدگي در توليد
فارس: قاسم قلي پور گفت:توليد اغلب سريال هاي تلويزيوني به صورت شتابزده و سهل انگارانه از كيفيت سريال هاي تلويزيوني كاسته است.
قاسم قلي پور تهيه كننده سينما به فارس گفت: يكي از مقولاتي كه در اغلب سريال هاي تلويزيوني به كرات مورد استفاده توليدكنندگان قرار مي گيرد مقوله طنز است. متاسفانه ۹۰ درصد سريال هاي تلويزيوني كه با اسم طنز از تلويزيون پخش مي شود اصلا طنز نيست، بلكه مجموعه اي از رفتارها و ديالوگ هاي خنده دار است.
اين تهيه كننده سينما ادامه داد: متاسفانه لودگي و فحاشي چاشني بسياري از سريال هايي كه با اسم طنز از صدا و سيما پخش مي شوند، شده است. طنز تعريف جامع تر و كاربردي تري دارد كه متأسفانه به اين مقوله اصلا توجه نشده است.
وي ادامه داد: متأسفانه من نتوانستم سريال هاي ماه رمضان را به طور مرتب دنبال كنم. اما تلويزيون با سرعت بسيار بالايي به سمت ساده سازي و سريع توليد كردن رفته است كه اين امر مي تواند پيامدهاي مخربي براي فرهنگ عمومي داشته باشد.
003348.jpg
شبكه  تلويزيوني تله سوردر آمريكاي لاتين
ايسنا: يك شبكه  تلويزيوني جديد در آمريكاي لاتين تحت حمايت رييس جمهور ونزوئلا آغاز به كار كرد.
به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، شبكه  تله سور (Telesur) كه بودجه  آن به طور عمده از سوي ونزوئلا و با كمك آرژانتين، كوبا و اروگوئه تامين مي شود، با پخش اخباري درباره  تنش هاي سياسي در بوليوي و گمانه زني هاي هوگو چاوز، رييس جمهور ونزوئلا در خصوص اجلاس كشورهاي آمريكايي درباره  سرمايه داري آمريكايي آغاز به كار كرد. اين شبكه  خبري با شعار «اخبار جنوب» متعهد شده تا جايگزين شبكه هاي بزرگ نظير CNN در آمريكاي لاتين باشد.
هوگو چاوز طرح تاسيس يك شبكه  منطقه اي را در سال ۲۰۰۳ پيشنهاد داد؛ به طوري كه دولت وي با تامين بيش از نيمي از بودجه  اوليه  شبكه، بزرگترين حامي مالي شبكه  تله سور است.

حقوق شهروندي در عصر اطلاعات
003342.jpg

شهروندي ايده اي است زاييده اروپاي غربي كه در قرن ۱۹ همزمان با فراگير شدنش انتشار يافت، اما سرآغاز توجهات جديد به شهروندي را مي توان در پي انتشار رساله جامعه شناس انگليسي تي.اچ مارشال در سال ۱۹۵۰ دانست. شهروندي به ضرورت حاصل سياست مدرن و پيامد اجتماعي- سياسي انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتي است، بدين معني شهروندي تمامي دگرگوني هاي حاصل از تبديل جامعه سنتي به جامعه صنعتي را در بر مي گيرد. واژه شهروند مركب از دو كلمه «شهر» به معناي جامعه انساني و «وند» به معناي عضو وابسته به اين جامعه است. مفهوم شهروند را از حيث ديرينگي مي توان به دوره هاي يونان باستان نسبت داد. اين مفهوم برگرفته از واژه لاتيني سيوتياس است و در يونان به كساني كه در دولت شهر «پليس» به دليل سكونت در شهر داراي حقوق سياسي بودند اطلاق مي گرديد، البته هر چند پليس در زبان يوناني واحد سياسي مستقل بود كه شهروندان در كنار بردگان و غيرشهروندان زندگي مي كردند اما صرف سكونت افراد در شهر آنها را از اختيار شهروندي كه در واقع حق مشاركت در اداره عمومي و دخالت در حوزه سياسي عمومي بود برخوردار نمي نمود، حق بهره مندي از اين امتياز به گوهر انسان ها يا به عبارتي به كسب برخي فضايل خاص در انسان ها برمي گشت و كساني كه در كسب و تحصيل فضايل موفق نبوده و داراي فضيلت سياسي نمي شدند از اين حق محروم بودند.
تحولاتي را كه شهروند در طي مسير تاريخي خود پيموده است به سه دوره مشخص مي توان تقسيم كرد: در دوره اول شهروند به شرط ماهيت سياسي بودن از حق مشاركت در امور عمومي بهره مند مي گرديد، به عبارت ديگر شهروندي باستان بر حقوق و وظايف افراد در برابر قانون و مشاركت سياسي فعال آنان دلالت داشت و يك فرد در زماني يك شهروند قلمداد مي شد كه بتواند هم حكومت كند و هم تحت حكومت باشد. در مرحله دوم كه عصر مسيحيت است اين مفهوم شامل حقوقي بود كه دين الهي مسيح به دليل معتقد بودن به اين آيين به آنها اعطا مي نمود. مرحله سوم تحول اين مفهوم، دوران پس از رنسانس است.
در مفهوم مدرن نيز شهروند كسي است كه تابعيت يك دولت را بپذيرد و منشأ اين تفكر انديشه تشكيل دولت- ملت بود. اولين فيلسوف و متفكر سياسي كه به طور همه جانبه به مفهوم شهروند در تئوري هاي سياسي پرداخت افلاطون بود.
افلاطون در كتاب جمهوري كه در آن مدل مدينه فاضله را به خواننده معرفي كرد، شهروند را يكي از محورهاي تأسيس دولت و حكومت مطلوب قرار مي دهد. در شهر افلاطوني، شهروندان به ۲ گروه متفاوت بخش مي شوند: زمامداران و مردم و يا اگر به تقسيم اصلي كتاب پوليتيا نظر داشته باشيم به سه گروه بخش مي شوند: نخست زمامداراني كه كارشان قانونگذاري و تعيين اصل هاي تربيت است و بدين سان ، شهر را با دانايي و دادگري اداره مي كنند، گروه دوم نگهبانان كه كار آنها اجراي قانون ها و دفاع از شهر است و سوم طبقه اي كه كارشان برآوردن نيازهاي مادي جامعه است.
ارسطو نيز همچون افلاطون به بحث در زمينه شهروندي مي پردازد و شهروند را كسي مي داند كه در «حكمراني و فرمانبرداري» سهيم باشد، او معتقد است كه يك شهروند خوب بايد بداند كه چگونه همچون يك آزادمرد حكمراني و چگونه همانند آزادمرد فرمانبري كنند، مطابق اين استدلال فرد با ترك زندگي خصوصي، وارد دنياي سياست مي شود. علاقه به شهروندي به طور قابل ملاحظه اي در طول دوهزار و پانصد سال گذشته دچار نوسان بوده است و همان طور كه اشاره شد آتن سده چهارم، دوره رنسانس و انقلاب فرانسه، مقاطع زماني بود كه موضوع شهروندي به طور برجسته اي مورد توجه واقع شد.
شهروندي يكي از فرايندهاي جامعه مدرن بوده و به عنوان منزلتي اجتماعي در نگرش به جامعه مدني تلقي مي شود كه به موجب آن امكان برخورداري از حقوق و قدرت را فراهم مي كند. به زبان جامعه شناختي شهروندي هم سازنده مدرنيته و هم نتيجه فرايندهاي مدرن سازي مي باشد، مجموعه اي از حقوق و وظايف را در برمي گيرد كه ارتباط بين دولت و اعضاي آن را معين مي كند. اين مجموعه حقوق را به سه دسته حقوق مدني، سياسي و اجتماعي تقسيم بندي كرد. با پيشرفت و گسترش تكنولوژي هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي شكلي از شهروندي در حال شكل گرفتن است كه شايد بتوان نام «شهروند فراملي» يا جهاني برآن نهاد. تكنولوژي هاي اطلاعاتي با تأثيرگذاري بر بسياري از حوزه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي دگرگوني هاي بسياري را در حوزه زندگي و روابط انساني ايجاد خواهد كرد. با وجود انبوه اطلاعات و دسترسي آسان و سريع افراد به اين اطلاعات ممكن است ديگر نيازي به مراجعه افراد به محل كارشان نباشد و در نتيجه از ارتباط هاي رو در رو كاسته خواهد شد، علاوه بر اين از آنجايي كه تمامي گروه هاي انساني توانايي بهره گيري متعادل از اين اطلاعات را ندارند، بديهي است كه قطبي شدن جامعه بر حسب دانش و اطلاعات ممكن است اثر مستقيمي بر فرهنگ ملي داشته باشد، تكنولوژي هاي نوين براساس هدف وجودي خود و بازتابي كه دارند متفاوت عمل مي كنند. يك وسيله اطلاعاتي از طريق اثرگذاري بر حوزه فكر و انديشه انسان، دگرگوني در ساختار روابط انسان ها را موجب مي گردد. سلطه رسانه هاي فراملي بعضاً مي تواند همگني فرهنگي را به دنبال داشته باشد و فرهنگ هايي را كه نتوانند تأثيرگذار باشند به تدريج از ميان ببرد، «اگوستين ژيرار» مي گويد: كشورهاي در حال توسعه در عين حال براي حفظ و توسعه فرهنگ ملي و نيز فراهم آوردن امكانات دستيابي به فرهنگ جهاني بايد اقدام كند، هر يك از اين دو فرهنگ، زبان و در نتيجه نوع فكر و ساخت هاي ذهني خود را دارد كوشش در يكي كردن اين دو فرهنگ يا فداساختن يكي به خاطر ديگري موجب كاستي و فقر فرهنگي و باطل و واهي است، هدف هر سياست فرهنگي بايد برقراري تعادلي پويا ميان فرهنگ ملي و جهان باشد. جهاني سازي فرهنگي دربرگيرنده فرهنگ تمامي ملل است، ماهيت و نقش وحدت «فرهنگ جهاني» در كثرت بدين معناست كه آغوش فرهنگ ها به روي يكديگر گشوده باشد هر فرهنگي علاوه بر تأثيرپذيري، تأثيرگذار هم باشد، بنابراين براي همگامي بايد بتوان سهمي را به جهت توازن به عهده گرفت. همان طور كه اشاره شد شهروندي ايده مدني جامعه نوين مي باشد و يكي از اصول اين جامعه حفظ حريم هاست از جمله حريم حقوق فردي. بزرگراه هاي اطلاعاتي هم در سطح ملي و هم در سطح جهاني نه تنها موجب نقض حاكميت ملي شده اند كه حق حاكميت افراد را نيز از بين برده اند، شبكه هاي اطلاعاتي مانند هر وسيله ارتباطي ديگر به سرعت جاي خود را در ميان جوامع باز خواهند كرد، ايده شهرهاي رقمي به عنوان بهترين و مناسب ترين شيوه براي فعال كردن و توسعه بزرگراه هاي اطلاعاتي در اروپا مطرح شده اند، كميسيون اروپا با يك سرمايه گذاري سنگين در نظر دارد در تعدادي از شهرهاي اروپا يك برنامه آزمايشي را به مورد اجرا گذارد، بدين نحو كه رشته اصلي ارتباطات درون شهري يك شبكه اطلاعاتي باشد و خدمات دولتي، آموزش و پرورش، خدمات محيط زيست، بهداشت، كتابخانه ها، پژوهش و حمل و نقل از طريق اين شبكه ها عرضه شود. كانال هاي تلويزيون جهت عقب نماندن از اين تحول و دگرگوني، خود به يكي از سرمايه گذاران و پيش برندگان اين بزرگراه ها تبديل شده اند و با ارتباط و پيوستن به انواع شركت هايي كه از اين ماجرا سود مي برند، انتظار مي رود شهرهاي آينده تركيبي از محل سكونت و شبكه هاي ارتباطي راه ها و خيابان ها نباشند، بلكه واقعيت شهرها در مجراهاي ارتباطي غيرخياباني آن تحقق پيدا كند. پديده شبكه اطلاعاتي هنوز در حال تكوين و شكل گيري و گسترش مي باشد و بنابراين لزوم برخورد و حركتي مناسب با اين پديده احساس مي شود.
بدون ترديد زندگي بشري به همراه نوآوري هاي جديد تكنولوژي هاي ارتباطي دستخوش تغييرات اساسي بوده است، فن آوري هاي نوين اطلاعاتي همانند اغلب نوآوري هاي تكنيكي نه تنها چهره روابط انسان ها را دگرگون ساخته است بلكه نحوه استفاده انسان از اين وسائل و بهره وري از آن را از حد معقول و مفيد و قابل كنترل ناممكن ساخته است. همان طور كه اشاره شد به همراه تحولات تكنيكي، توانايي بالقوه براي تحول اجتماعي نهفته است، چند دهه اخير شاهد رشد فعاليت هاي نرم افزاري در برابر كارهاي سخت افزاري بوده است، پس از رشد كافي صنايع سنگين (پتروشيمي، برق، ماشين سازي و...) دوره رشد صنايع الكترونيك و كامپيوتر فرا رسيد كه حاصل آن رونق فعاليت در قلمرو و پردازش اطلاعاتي و كار در حوزه برنامه ريزي، توليد داده و... است. اين كارها در خانه نيز قابل انجام است ولي بدون يك شبكه ارتباطي، امكان نداشت كار در خانه به يك نهاد و پديده قابل توجه تبديل شود. شبكه ها به افراد امكان دريافت و ارسال هرگونه مواردي را مي دهند، بزرگراههاي اطلاعاتي محدوديت هاي موجود بر سر راه اين امر را بر داشته اند با دگرگوني هاي حاصل از رشد الكترونيك و گسترش بزرگراههاي اطلاعاتي برقراري ارتباط و دسترسي به اطلاعات در فاصله زماني كوتاه ممكن مي شود. اما عليرغم اين امر، شكلي از روابط انساني نمود پيدا مي كند كه در واقع همان ارتباط مجازي مي شود. از آنجايي كه بزرگراههاي اطلاعاتي فرامرزي عمل مي كنند، اطلاعات به راحتي از محدوديت هاي جغرافيايي عبور مي كند و در دسترس همگان قرار مي گيرد بدون اين كه هيچ كشوري قادر به كنترل و نظارت برآن باشد در واقع بزرگراههاي اطلاعاتي با عبور از مرزها به نوعي جامعه جهاني داوطلبانه را دامن مي زنند. با جهاني شدن جوامع و تغييرات كلي در زندگي بشري «شهروند» نيز تعريف جديد مي يابد. حاكميت ملي، امنيت اجتماعي، عدالت و برابري كه از اصول اساسي جامعه مدني مي باشد دگرگون مي شود و در نهايت مي توان چنين گفت كه همانگونه كه انقلاب صنعتي چهره جهان را دگرگون ساخت و تغييراتي بنيادي در همه ابعاد زندگي بشري ايجاد نمود و موجب تحول در زندگي سنتي شد، انتظار مي رود بزرگراههاي اطلاعاتي نيز زندگي بشري را دستخوش تحول عظيم و گسترده تري كند. بنابر اين ابزارهاي ارتباطي نوين ايجاد كننده نوعي اجتماع هاي مجازي در فضاي الكترونيك هستند، كار، اشتغال، تفريح، فرهنگ و... همه چيز دگرگون خواهد شد، در مجموع با يك فضاي اجتماعي دگرگون شده روبه رو خواهيم بود به نام فضايي نوين يا فضاي الكترونيك. از تبعاتي كه تحت الشعاع بزرگراههاي اطلاعاتي قرار مي گيرد، موضوع حقوق شهروندي و عدالت اجتماعي است، دسترسي به خدمات بزرگراههاي اطلاعاتي مستلزم آگاهي، دانش مناسب و امكانات شغلي و اقتصادي مي باشد، بنابر اين دسترسي به اينترنت به گروههايي خاص محدود مي گردد، گروههايي كه كامپيوتر مجهز به مودم، كارت صدا، تصوير، تلفن و... دارند و به راحتي مي توانند از امكانات تكنولوژيكي جهت دسترسي بهتر و آسانتر اطلاعات استفاده كنند. آنچه كه بديهي به نظر مي رسد گروههايي نيز از امكاناتي اين چنين محروم مي باشند، گروههايي با درآمدهاي پايين كه در برخي مواقع حتي از كوچكترين تسهيلات نيز محرومند، بنابر اين تهيه ابزار و امكانات اطلاعاتي و هزينه مكالمات تلفني راه دور و پرداخت آبونمان اينترنت نيز خارج از عهده آنان خواهد بود، اين تفاوت هاي اقتصادي فاصله بين داراها و ندارهاي اطلاعاتي را عميق تر ساخته و شكاف طبقاتي را دامن مي زند و بدين ترتيب با دو دسته داراهاي اطلاعات و ندارهاي اطلاعاتي و به عبارت ديگر گروههاي برتر و گروههاي غير برتر مواجه خواهيم شد كه اين خطر هم در سطح ملي و هم در سطح بين المللي، جوامع را تهديد مي كند. ما گسترش و توسعه فناوري هاي نوين و به همراه آن امكان انتقال كار در منزل، آموزش در منزل و استفاده از تفريحات و سرگرمي هاي مختلف در منزل انتظار برقراري نوعي ديگر از ارتباط و مشاركت مي رود. بزرگراههاي اطلاعاتي ممكن است ارتباط هاي رودررو را كاهش دهند يا نحوه مشاركت ها را تغيير دهند. توانايي هاي ارتباطي جديد ايجاد كند و به گونه اي ديگر افراد با يكديگر ارتباط برقرار كند و ملاقات ها به گونه اي ديگر صورت گيرد. بزرگراههاي ارتباطي امكاناتي را فراهم مي سازد كه افراد بدون ارتباط چهره به چهره به راحتي به بحث و تبادل افكار مي پردازند به بيان ديگر ابزارهاي نوين، خلق نوعي روابط مجازي را دامن مي زنند و افراد بيشتر اوقات خود را با تلويزيون و كامپيوتر صرف خواهند كرد و نوعي معاشرت مجازي رواج خواهد يافت و با اين دگرگوني هاي ارتباطي مفهوم شهروند ديگر دگرگون خواهد شد و ما ديگر با شهروند جهاني روبه رو خواهيم بود، شهروندي كه اشتغال تغيير يافته اي دارد، شهروندي كه كنترل دولت بر كليه امورات او افزايش مي يابد و نكته قابل توجه در همين راستا كه ضروري به نظر مي رسد اين است كه مشاركت ها و ارتباط هاي رودررو به طور مطلق حذف نخواهد شد چرا كه در دهه هاي گذشته نيز ما شاهد راهيابي رسانه هاي مختلف در تمامي ابعاد زندگي بشري (تفريح، سرگرمي، آموزش و...) هستيم اما هيچ گاه منجر به حذف روابط انساني نشده است، به عنوان مثال وسعت برنامه هاي تلويزيوني و همچنين گسترش اين رسانه نتوانسته از تعداد افرادي كه به سينماها روي مي آورند بكاهد و هنوز هم سينما مخاطبان خود را دارا مي باشد.
در ارزيابي تأثير بزرگراههاي اطلاعاتي و اشتغال نكته قابل بيان اين است كه بر خلاف تصور عده اي با ورود كامپيوتر و حذف برخي مشاغل، مشاغل جديد ايجاد خواهد شد، چرا كه سرويس دهي از طريق خطوط تلفن خود ايجاد كننده برخي شغل هاي جديد مي باشد و برخي از فعاليت هايي را كه از طريق كارمندان انجام مي شده با استفاده از تكنولوژي صورت مي گيرد، مشكلي نيست كه وقتي سفارش كاملاً اتوماتيكي صورت پذيردبرخي از شغل ها حذف خواهد شد، مسأله عمده در اين خصوص اين است كه حذف واسطه ها، سبب تحول در مشاغل مي شود و جهاني شدن بازارها رقابت بين المللي در توليد را افزايش خواهد داد. مطلب قابل بيان در همين خصوص تغيير در نحوه اشتغال مي باشد بدين معني كه اينترنت اشتغال از راه دور را كه يكي از مظاهر دهكده جهاني است، ممكن مي سازد. البته اين نحوه اشتغال گرچه ارتباط مجازي را منجر مي شود، در مقابل مشكلاتي همچون آلودگي هوا، ترافيك، صرف وقت و هزينه و... را حل خواهد كرد. تجاوز به حريم خصوصي افراد در بزرگراههاي اطلاعاتي،  پيامدهاي جدي براي آزادي و دموكراسي را به دنبال دارد، در حال حاضر مؤسسات خصوصي و آژانس هاي دولتي، اطلاعات فراواني راجع به افراد جمع آوري مي كنند. پرونده هاي پزشكي، پرونده هاي راهنمايي و رانندگي، سوابق كتابخانه ها، دادگاه، كارت هاي اعتباري، پرونده هاي مالياتي و... هريك تصاويري از افراد به دست مي دهد، اطلاعات مربوط به افراد از طريق فهرست هاي فروش مستقيم ليست و پرونده هاي اعتباري گردآوري مي شود و مورد سوءاستفاده قرار مي گيرد، سازمان ها غالباً بدون رضايت و شناخت كامل كساني كه اطلاعات به ايشان مربوط مي گردد، اطلاعات در مورد زندگي خصوصي شان را گردآوري مي كنند، در هر صورت مي توان چنين بيان كرد كه حريم خصوصي افراد از سوي رسانه هاي نوين ارتباطي به شدت در حال محدود شدن است و افراد به صورت كالاهايي كه داراي شماره خصوصي مي باشند درآمده اند و دولت هر لحظه و در هر نقطه مي تواند به راحتي آنها را بيابد و بر آنها اعمال كنترل كنند، به عبارت بهتر در چنين فضايي با افراد ديجيتالي روبه رو خواهيم بود.
به جهت اين كه بزرگراههاي اطلاعاتي داراي ماهيتي بدون مرز مي باشند و ارتباطات در شكل مجازي و يا به عبارتي «خصوصي» آن مطرح مي شود، بنابر اين مي تواند مشكلات عمده اي را براي دولت ها ايجاد كند؛ چرا كه دسترسي آسان به اطلاعات مي تواند فضايي غيرقابل كنترل را ايجاد نمايد و موجب هرج و مرج شود. بنابر اين دولت ها در وضعيتي قرار مي گيرند كه محيط مناسبي از نظر قانوني، اقتصادي، فرهنگي و... براي حضور بزرگراههاي اطلاعاتي در كشور فراهم آورند. پس نتيجه مي گيريم با آغاز عصر ارتباطات و توسعه و گسترش تكنولوژي هاي نوين ارتباطي و تغيير شيوه هاي ارتباطي ديگر حركت كند و آرام سابق جوامع امكان پذير نخواهد بود، چرا كه بشر وارد عصر تازه اي از حيات شده است، تكنولوژي ها جديد اطلاعاتي، تغييرات قابل توجهي را در سطوح مختلف زندگي بشري به وجود خواهند آورد و اين تحولات به قدري سريع در حال شكل گرفتن است كه تعلل در وفق دادن به اين تغيير ضربه اي جبران ناپذير محسوب مي شود. با مطرح شدن بزرگراههاي اطلاعاتي همه ابعاد زندگي بشري در سطح فراملي آن معنا مي يابد بنابر اين بزرگراههاي اطلاعاتي پديده اي جبران ناپذير محسوب مي شود كه بايد براي پيوستن به آن آمادگي هاي لازم را ايجاد نمود، خصوصاً در كشورهاي در حال توسعه. سيستم هاي داد ه پردازي به جهت خدمت به بشريت طراحي شده اند بنابر اين براي استفاده معقول و منطقي آن لزوم وضع قوانين و مقررات و همچنين اتخاذ تدابير جهاني و بين المللي ضروري به نظر مي رسد.
حفظ حقوق شهروندان از عمده ترين وظايف دولت ها محسوب مي شود به همين منظور دولت ها مي بايست با سياستگذاري ها و كنترل داده ها اطلاعاتي، اطلاعات قابل دسترسي براي شهروندان را كنترل نمايند و فيلترهاي خاصي براي عبور اطلاعات ايجاد نمايند تا بدين طريق مانع سوءاستفاده اطلاعاتي شوند. به جهت همگام شدن با فرهنگ جهاني و محو نشدن در اين تحولات بايد فرهنگ بومي را بارور ساخت تا در جهاني شدن علاوه بر تأثيرپذيري، تإثيرگذار هم بود و در سياست گذاري ها و برنامه ريزي هاي اطلاعاتي، منافع و امنيت بين المللي بايد مدنظر باشد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   سينما  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |