مهرداد جهانديده كاظم پور
تسلط بر زمان يكي از آرزوهاي ديرينه آدمي بوده است. ماشين زمان اثر اچ.جي.ولز يا دور دنيا در هشتاد روز اثر ژول ورن، حكايت از اين آرزو و ميل مفرط انسان براي تسلط بر اين عنصر مهم زندگي و آنچه نحوه استفاده از آن توسط افراد مختلف وجه تمايز موفق از ناموفق است، دارد.
در محدوده كره زمين، جايي كه به دليل راحتي كاربرد، عملاً در زندگي خود به جاي فيزيك نسبيت، از فيزيك نيوتني استفاده مي كنيم ،نمي توانيم از زمان پيشي بگيريم يا لااقل تاكنون نتوانسته ايم، و زمان كش نمي آيد. در زندگي ما وقت زيادي تلف مي شود. زماني را كه مي توانيم براي انجام كارهاي مفيد صرف نموده و بازده زندگي خود را بيشتر كنيم.
شايد انديشيدن به مفهوم تسلط بر زمان يا مديريت زمان در نظر بعضي محال و غيرعملي جلوه كند، اما صادقانه بينديشيم كه عليرغم مشكلاتي كه در حال حاضر با آنها دست به گريبان هستيم، همين تمايل هر يك از ما به انجام دادن كارها به روشي بهينه، با مسأله مديريت وقت و زمان ارتباط مستقيم دارد. همچنين بعدي از ابعاد بهره وري مسأله بهره وري زمان انجام كارها، استفاده صحيح از زمان و زندگي كردن با نگرش صرفه جويانه به زمان است. شايد اين عبارت را شنيده باشيد كه «اگر از وقت خود خوب استفاده كنيم، هميشه براي انجام كارهاي خود وقت كافي خواهيم داشت.» و اين ربطي به اين كه در كشور ما چقدر از وقت هر يك از ما در ترافيك يا پشت چراغ قرمزها تلف مي شود، ندارد. چرا كه به هر حال در هركجا كه باشيم مسئول استفاده صحيح از تمام منابع خود به خصوص وقت و زمان عمر خود هستيم.
در فرهنگ يوگا، ميزان عمر را مرتبط با ميزان تپش قلب و تنفس موجود زنده مي دانند و معتقدند كه عمر همه موجودات ثابت و مشخص بوده و برابر است و آن عمر عبارت از تعداد معيني تپش قلب و تنفس هر موجود زنده است. حالا بعضي از موجودات زنده مثل مرغ مگس خوار با ضربان قلبي در حدود ۳۰۰ بار در دقيقه عملاً زمان كمتري زنده هستند تا يك فيل با ۳۰ بار ضربان قلب در همان زمان، البته تحقيقات پزشكي جديد نيز درستي و صحت اين نظريه را مورد تأييد قرار مي دهد. شايد ذكر اين نكته خالي از فايده نباشد كه بهره وري هر يك از ما از عمر و وقتمان ارتباط مستقيمي با هيجانات و تنش هاي عصبي دارد كه با آن دست به گريبان هستيم و اين توجيهي است براي بالا بودن ميزان سكته قلبي و مرگ و مير زودرس در ميان افرادي كه به دليل تخصص و مسئوليت ارزش زيادي براي جامعه دارند و عمدتاً در رده هاي مديريتي از هر نوع، علمي تا اقتصادي و بازرگاني انجام وظيفه مي كنند.
اگر مديريت را به مفهوم رهبري، هدايت صحيح نيروها و مصرف به جاي منابع موجود بدانيم، هر يك از ما بدون توجه به موقعيت زمان، خواه كشاورز باشيم، يا متخصص، يا مدير يك سازمان تجاري، در درجه اول مدير وقت، عمر و نيروي خود هستيم.
حتماً تاكنون شكاياتي از اين قبيل داشته يا شنيده ايد كه:
- با توجه به حجم روزافزون كارهاي ارجاع شده، هيچ تعجبي ندارد كه نمي توانم كارهايم را به روز برسانم.
- باز هم ناچارم روز تعطيل خود را هم به كار اختصاص دهم.
- براي آن كه يك كار معين را انجام دهد، بايد چندين بار به او يادآوري كنم.
- او از من خواست كه گزارشم را دوباره تنظيم كنم. چرا از اول نمي گويد كه در چه موردي گزارش مي خواهد.
آيا در همين هفته گذشته تعابير و كلمات مشابهي را نشنيده ايد؟ چرا تمام اين گلايه ها شبيه به هم به نظر مي رسند؟ و چرا تا اين حد در ارائه پاسخي صحيح و كارگشا فرو مي مانيم؟ به نظر مي رسد كه تمام اين شكايات اساساً به اين امر مربوط مي شود كه ما چگونه وقت و زمان خود را سازماندهي و مديريت مي كنيم و ضعف سازماندهي عموميت دارد و دست آخر مي بينيم كه اين كار خيلي ساده شامل تعيين اهداف، تعيين اولويت ها، برنامه ريزي و از همه مهمتر، انجام كارهاست و اگر اين ضعف مديريت و ضعف در مقابل زمان تا اين حد عموميت دارد فقط و فقط ثابت مي كند كه هر يك از ما مي توانيم و بايد متخصص مديريت زمان خود باشيم.
زمان به عنوان يك منبع پايان پذير
در درجه اول بايد به خاطر بياوريم كه زمان يك منبع قابل توجه و حياتي است! يا به عبارت ديگر وقت طلاست. نيازهاي ما، نژاد، سطح اجتماعي، جنس و سن ما يا هر گونه وجه تمايز ديگرمان، هر چه باشد براي هر يك از ما، زمان يك عامل اساسي و مهم و محدودكننده در رسيدن و دستيابي به هر هدفي است. نمي توانيد آن را كرايه كنيد. بخريد و يا اجاره دهيد! در عين حال بيش از ۲۴ ساعت در هر شبانه روز نمي توانيد داشته باشيد و هرگز نمي توانيم بر حسب مفاهيم اقتصادي، منحني افزايش زمان نسبت به روز را رسم كنيد. ذخيره هر يك از ما از زمان كاملاً غير الاستيك است. بدون توجه به اين كه نياز شما تا چه حد فوري و ضروري است. نه مي توان آن را ذخيره كرد و نه ميزان آن را طبق نياز روز افزونتان افزايش دهيد. زمان تماماً و كاملاً كالايي تجديدناپذير است. نمي توان آن را در فريزر، گاوصندوق بانك يا هر جاي محفوظ ديگر ذخيره كرد، يا به طرق مختلف مصرف آن را مشابه روش به كار رفته جهت مقابله با روند فرسايش خاك آهسته نمود. زمان جابه جايي ناپذير است. هيچ چيز ديگري جايگزين آن نمي شود. برخلاف پلاستيك ها و برخلاف جايگزيني روبوت ها به جاي نيروي انساني.
از لحاظ بيولوژيك، ما انسانها براي مديريت زمان به خوبي سازماندهي نشده ايم. در يك اتاق كاملاً تاريك و دربسته كه از پنج حس خود محروم مي شويم به زودي حس گذر زمان را از دست مي دهيم. بسيار جالب است كه احساس ملالت و كسالت يا بيكاري زمان را طولاني مي كند و هيجان ها و ضرب الاجل ها آن را كوتاه مي سازند. بسيار عجيب است كه برعكس سطح بيكاري روزافزون كشورها و نياز روزافزون افراد بشر به استراحت بيشتر و كاهش ساعات كار، بسياري از مديران هنوز ساعات متمادي كار مي كنند و از عواقب نبردي بي رحمانه براي انجام همه كارها به دست خودشان آسيب مي بينند و رنج مي كشند.
زمان و دنياي در تغيير
زمينه كار مديريت سريعاً تغيير مي يابد. بنابراين در عين اين كه بايد بتوانيم به عنوان يك مدير وظايف اساسي خود را در حال حاضر انجام دهيم، بايد بتوانيم خود را با دنيايي كه سريعاً در حال تغيير است وفق داده و بايد مفاهيم جديدي را ياد گرفته و مفاهيم ديگري را فراموش كنيم و براي انجام تمام اين كارها بايد زمان و وقت خود را خوب و دقيق سازماندهي و مديريت كنيم تا بتوانيم از عهده دنياي جديد شجاعمان(۱) برآييم.
مدير يك شعبه بانك به عنوان مثال، مسئول فروش انواع خدمات گوناگون به مشترياني بسيار متنوع، حقيقي و حقوقي مي باشد. آن هم در بازاري بسيار پيچيده كه رقابت هر روز در آن شديدتر مي شود و در عين حال بايد خود را با نوآوري هاي بسيار پيچيده تكنولوژي سازگار كند. چنين وضعي فقط اختصاص به اين شخص با اين شغل ندارد. زمينه كاري هر يك از ما با چنين تغييرات شديدي روبه روست، يا در آينده با آن مواجه خواهيم شد. در عين حال، در تحليل نهايي مسأله، اين مسئوليت شخصي هر يك از ما است كه خود را جهت استفاده صحيح از زمان متعهد كنيم تا از عهده چنين تغييراتي برآمده و به موفقيت هاي مناسب دست يابيم.
راجع به سه نفر، ترجيحاً سه مدير كه مي شناسيد فكر كنيد. با استفاده از جدول يك، چهار زمينه كار و پيشرفت براي هر يك بنويسيد كه باور داريد به آنها كمك مي كنيد تا به نحو مؤثرتري عمل كنند.
به اين ترتيب شما اولين قدم را براي تمرين مديريت زمان برداشته ايد. با انجام كارهايي مثل سازماندهي كارها، برگزاري ملاقات ها، بازديد ها، خارج كردن چيزهاي غيرضروري از روي ميز كارها، مشاوره دادن و ...
نتايج يك تحقيق روي بيش از ۱۳۰۰ مدير در اروپا نشان مي دهد كه ضعف عمومي، ضعف در اولويت گذاري است. علي رغم ساعات طولاني كار، تنها ۴۷ درصد زمان واقعي كار به فعاليت هاي مديريتي اختصاص دارد. قسمت اعظم زمان باقي مانده، صرف انجام كارهاي كارمندان زيردستشان مي شود. كارهايي آشنا و بسيار كم خطرتر غيرمديريتي كه مديران طي سالها كار عادت كرده اند انجام دهند. هزينه زمان تلف شده مذكور رقمي معادل ۲۰۰۰۰ پوند در سال است. البته به استثناي هزينه هاي استخدام و آموزش كه معادل ۸۵ پوند در روز يا ۱۱ پوند در ساعت است. كه نياز شديد به استفاده بهينه از زمان و تغيير رفتار را آشكار مي سازد. پس به خاطر بسپاريد كه زمان كافي براي تكميل مهمترين موضوعات يا به عبارت بهتر اصلي ترين وظايف تان بايد كنار بگذاريد.
اكنون به بررسي شش موضوع كه به فهميدن چگونگي استفاده هر يك از ما، از زمان كمك مي كند،مي پردازيم.
اهداف
چه هدفهايي را براي زندگي خود تعيين كرده ايد؟ آيا تاكنون به اين موضوع انديشيده ايد؟ بايد در اين مورد صريح برخورد كنيد. اگر تاكنون اهدافتان را معين نكرده ايد، براي يك بار هم كه شده، هم اكنون آنها را روي كاغذ بياوريد. با نوشتن اهداف، آنها را كشف مي كنيد. بله، كشف مي كنيد كه دقيقاً چه مي خواهيم و انگيزه تان در رسيدن به اهداف تقويت مي شود و استفاده دقيقه به دقيقه شما از زمان معنا مي يابد. اهداف زندگي هر شخص با ديدگاه ها، مقاصد و اعتقادات وي ارتباط تنگاتنگ دارد. پاسخ به سؤالات زير كمك مي كند تا به روشي كه طبق آن زمان و وقت خود را مورد استفاده قرار مي دهيد، تمركز يابيد.
- دوست داريد سه سال آينده كجا باشيد؟ و در آن موقع دوست داريد وضعتان چقدر با امروز متفاوت باشد؟
- اگر به يقين مي دانستيد كه تا شش ماه بعد در اثر حادثه اي ناگهاني خواهيد مرد، تا آن موقع چگونه زندگي مي كرديد؟
و اكنون:
- ده سال پيش كجا بوديد؟
- دوستان و معاشرين شما چه كساني بودند؟
- اگر كسي آن موقع از شما مي پرسيد «ده سال بعد چه وضعي خواهيد داشت، چه پاسخي مي داديد؟
- آيا امروز همان وضع را داريد؟
- به نظر خودتان امروز را چگونه بايد بگذرانيد تا فردايي مناسب داشته باشيد؟
- آن فرداي مناسب را چگونه ترسيم مي كنيد؟
به خاطر بسپاريد كه هدف گذاري يك فعاليت هميشگي است كه مطمئناً نيازمند به روزآوري اهداف، ثبت و اولويت گذاري و دوره و مرور منظم هر دو نوع اهداف كوتاه مدت و بلند مدت مي باشد. دست كم هر شش ماه اهداف خود را مرور كرده و آنها را (در صورت نياز) مورد اصلاح قرار دهيد. چرا كه با حركت در مسيري منظم ممكن است متوجه شويد ديگر اهدافي را كه ثبت نموده بوديد، آن ارزش اوليه را ندارند و نيازمند اصلاح آن هستيد.
وقتي كه اهداف و موضوعات كليدي زندگي خود را روي كاغذ بيان كرده و آنها را تحليل مي كنيد، سعي كنيد از تناقض يا تضاد بين اهداف يا قياس نادرست به هر شكلي، آگاه بوده و از آنها اجتناب كنيد. به زبان ساده تر ممكن است رسيدن به دو هدف در كنار هم در يك دوره زماني غيرممكن باشد. براي مثال، اگر هدف شغلي تان رسيدن به مقام مديريت عامل شركت تجاري است كه در حال حاضر كارمند آن هستيد، آگاه باشيد كه اين هدف با هدف گذراندن وقت بيشتر در كنار خانواده هماهنگ نيست، همچنين مورد علاقه و احترام همگان واقع شدن با داشتن اعتقادات قوي كه شما را منحصر به فرد مي سازد در تضاد مي باشد. به فهرست اهداف زندگي تان نگاه كنيد تا چنين تناقضاتي را كشف نماييد. اما در عين حال هرگز ثبت اهداف و كوشش براي دست يافتن به آن ها را فراموش نكرده و دست برنداريد.
به طور خلاصه، يك فهرست اهداف بايد شامل انواع زير باشد:
۱- هدف شغلي
۲- هدف مالي
۳- هدف سلامتي و تندرستي
۴- هدف اجتماعي
۵- هدف مذهبي
۶- هدف خانوادگي
البته خودتان مي توانيد فهرست را كامل تر نماييد.
حوزه هاي اساسي فعاليت
چگونه حوزه هاي اساسي فعاليت خود را تعريف مي كنيد؟ منظور از حوزه هاي اساسي، موضوعاتي است كه در حين فعاليت شغلي با آن ها برخورد كرده و بايد در آن زمينه ها كار كنيد. ابتدا بايد بدانيد در طول روز واقعاً چه كارهايي انجام مي دهيد و چگونه؟ با استفاده از كارنامه زمان، روز اين موضوع روشن مي شود. البته مي توانيد مستقيماً به جاي تعيين حوزه ها از كارنامه، آن ها را روي كاغذ بياوريد. البته اگر واقعاً بر چگونگي و گذر زمان در طول روز آگاهي داريد اطلاعات اوليه براي مشخص كردن حوزه ها را مي توانيد با پاسخ به پرسشهاي زير فراهم آوريد؟
- هدف شركت يا سازمان چيست؟
- در چه زمينه اي فعاليت مي كند؟
- به عنوان يك شركت يا سازمان به چه چيزهايي نياز داريم تا در عرصه فعاليت باقي بمانيم؟
- براي اجراي دو برنامه پنج ساله متوالي در سازمان خود به چه چيزهايي نيازمنديم؟
- در پايان ده سال به چه اهدافي دست مي يابيم؟
- روي چه قسمت هايي مستقيماً نظارت دارم؟
- اهداف قسمت من چيست؟
- اهداف كاري خودم چيست؟
- چه كارهايي را بايد با مشاركت همكاران و زير دستانم انجام دهم تا به اهداف قسمت دست يابيم؟
- چه كساني در اين اختيارات يا در نحوه اعمال آن ها داراي نقش و اثر هستند.
- انتظارات من از آن ها چيست؟
- انتظارات زير دستانم از من چيست؟
- چگونه مي توانم عملكرد خود را افزايش دهم؟
علاوه بر اين پرسش ها، اطلاعات قبلي و شخصي هم مي توانند مؤثر باشند. اطلاعاتي مثل:
- شرح وظايف شغلي شما يا همكاران: اما متوجه باشيد كه اين شرح وظايف ممكن است قديمي يا ايستا بوده و نتواند چيز زيادي راجع به اولويت هاي حال حاضر به شما بگويد.
- ارزش يابي و نتايج مصاحبه شغل كه نقاط قوت و ضعف شما يا زيردستانتان را در رسيدن به اهداف نشان مي دهند.
- مشاوراني كه به شما ياري خواهند داد تا نحوه استفاده از زمان خود را بهينه سازي كنيد. با توجه به نحوه تفكر و شخصيت شما و بررسي هاي آنها در اين مورد.
- اهداف شركت يا سازمان با استفاده از مقالات، مجلات و نشريات داخلي و اعلاميه هاي سازمان بر مي آيد.
- مجلات تخصصي حرفه شما؛ حاوي اطلاعات عملي و مفيد در مورد شركتها و مديراني كه زمينه كاري مشابه دارند.
- نقشه هاي زندگي و اهداف شخصي خودتان، شما در واقع طي زندگي به چه اهدافي مي خواهيد برسيد؟
همان گونه كه پس از اين خواهيم ديد، مانند تقسيم بندي كارنامه زماني، حوزه اساسي شما نيز بايد تعدادي مشخص و قابل قبول و كنترل باشند. اين تقسيم بندي بايد عمل گرا بوده و كليه وظايفي كه بر عهده داريد پوشانده و نيز جامع و مانع تعريف شده باشند.
به عنوان مثال، مديريت يا معاونت يك بانك را در نظر بگيريد، حوزه هاي اساسي فعاليت چنين شغلي مي تواند چنين باشد:
- روابط با كارمندان/ كارايي/ آموزش و توسعه/ انگيزش/ واگذاري اختيارات و نظارت
- افزايش سود/ اجراي نقشه ها/ بودجه بندي/ نظارت بر اعتبارات/ كارهاي روتين/ كارهاي احتمالي
- ارباب رجوع، مشتريان/ محاسبات (خرد و كلان، نگهداري و توسعه)
- زمينه هاي كار تجاري جديد/ مشتريان تازه/ افق هاي جديد
- اطلاعات بازار محلي (رقبا، مشتريان بالقوه)
- فرضيه هاي جديد در زمينه هاي نگهداري و تعميرات، نگهداري ابنيه، ابزار، فنون تجارت، امنيت
- همگرايي و هم محوري درون سازمان/ ارتباطات (ساير رؤسا، شعبات)
سررسيدها و نياز به اطلاعات
شما به سيستم يا روشي براي حفظ اطلاعات مهم و نيز دسترسي سريع به آن نياز داريد. به غير از سيستم هاي بايگاني مختلف كه براي حفظ اطلاعات ايستا به خوبي طبقه بندي شده اند. به تركيبي از دفتر يادداشت/ سررسيد/ سازمان دهنده كه براساس اصول مديريت زمان طراحي شده نيازمنديد. اكثر سررسيدها كه در ابتداي سال جديد خريداري مي شوند براي هر كاري به غير از ثبت قرار ملاقات نارسا هستند.
از خود بپرسيد، به چه اطلاعاتي هميشه نيازمندم؟ اين اطلاعات مي توانند:
- قرار ملاقات ها، مهلت هاي زماني
- اهداف: كه بايد در آينده به آن ها دست يافت.
- ايده ها و نقشه هاي جديد.
- حوزه هاي اساسي فعاليت كه بايد در معرض ديد و در ذهن قرار بگيرند.
- تاريخ تولدها، امتحانات و كارهاي تفريحي
- نقشه كشورها و جداول زماني.
- كتاب هايي كه بايد خوانده شوند و فيلم هايي كه بايد ديده شوند و مكان هايي كه بايد بازديد شوند.
- قيمت ها، بودجه و مسايل تجاري.
- كارهايي كه مسئوليت آن را به زير دستان واگذار كرده ايد باشند.
انتخاب يك سررسيد
هنگام انتخاب سررسيد از خود سؤال كنيد:
۱- چه اندازه اي براي من مناسب است؟ اندازه ها از جداول بزرگ ديواري تا سررسيدهاي روميزي با قطع A4 تا سررسيدهاي جيبي (حدود ۱۵*۱۰ سانتي متر) متغيرند. در عين حال از استفاده همزمان از دو يا چند سررسيد با هم برحذر باشيد! طراحي سررسيدها ممكن است حاوي يك روز يا هفت روز در صفحه باشند يا يك ماه در صفحه. استفاده از سررسيدهاي كلاسوري كه مخصوص مديران طراحي شده اند به شما كمك مي كند سيستمي را ايجاد كنيد كه براي شما كار كند. بعضي از طراحي هاي مفيد در شكل مشاهده مي شوند.
۲- سررسيد من حاوي چه اطلاعاتي بايد باشد؟ سررسيدهاي سنتي معمولاً حاوي اطلاعات استانداردي هستند كه ممكن است مفيد باشند. شايد هم نه! نقشه متروي شهر لندن يا آدرس فرودگاه هاي اروپا براي كسي كه قصد ندارد طي سال جاري ايران را ترك كند. فاقد ارزش است سررسيدهايي كه براساس اصول مديريت زمان طراحي شده اند. گنجي از اطلاعات را به شما عرضه مي دارند و شما مي توانيد از آنها، آنچه را كه به دردتان مي خورد برگزينيد.
در اين مرحله بايد توقف كرده و سيستم مورد استفاده خود را از نظر گذرانده و قضاوت كنيد كه آيا كافي و جامع بوده است؟ اگر دايماً در حال شكار تكه هاي كاغذ، رسيدن به قرار ملاقات ها با تأخير گم كردن ايده ها، خود را غافل گير مي كنيد، بايد براي تغيير آماده شويد. اما در عين حال از كمال گرايي مطلق برحذر باشيد. چرا كه ممكن است زمان بسيار زياد و ارزشمندي را براي حفظ يك سيستم كامل صرف كنيد، بدون آن كه عملاً به چيزي بيش از آن اطلاعات دست يابند.
اولويت گذاري
با هر سيستم و هر سررسيدي كه مسلح باشيد، بسيار لازم است كه فهرست فعاليت هاي روزانه خود را تهيه كنيد. براي بسياري، بهترين كار اين است كه تهيه فهرست روزانه باشد. خواه بلافاصله بعد از تمام شدن ساعت كار يا قبل از رسيدن فردا. اگر بخواهيد مي توانيد فضاي ذهني مورد نياز را با ده دقيقه زودتر رسيدن به محل كار يا دو دقيقه ديرتر خارج شدن ايجاد كنيد.
اگر بر مسير زندگي تسلط بيشتري حس مي كنيد مي توانيد فهرست را هفتگي يا حتي ماهانه تهيه كنيد. اما به هر حال فهرست خود را هميشه براساس نقش و سمت خود در محل كارتان تهيه كنيد. آنچه ممكن است كسالت آور يا تهديد كننده به نظر برسد، اين است كه فهرست شما حاوي فعاليت هايي است كه بيش از زمان شما را مي طلبد. اما عقب نشيني نكنيد در اين مرحله به اولويت گذاري نيازداريد.
سيستم زير را مورد توجه قرار دهيد: A براي كارهاي با بيشترين اولويت، B درجه دوم، C كارهاي نه چندان مهم. A معمولاً سخت ترين، پيچيده ترين و مشكل است و نيز مهم ترين كار! C اغلب كم اهميت است و آسان ولي وقتي از فهرست خط مي خورد تأثيرگذار است. اما توجه كنيد: با A شروع كنيد نه با C يا Z ! به A نگاه كنيد. ممكن است بخواهيد دوباره اولويت گذاري كنيد. (...، A2، A1) و بعد شروع كنيد تا به ارتباط بين كارها برسيد. از حالا شما بايد انجام اهداف و مربوط كردن آن ها را شروع كنيد. اين كار قدري آشفته مي نمايد. اما نيمكره هاي راست و چپ مغز شما روي روش هاي سريع و مؤثر انجام كارها، كار خواهند كرد. اگر روش ABC مؤثر واقع نشد با روش MSC شروع كنيد و اولويت گذاري نماييد:
كارهايي كه حتماً بايد انجام شوند.
كارهايي كه مي بايست انجام شوند.
كارهايي كه مي توانند انجام شوند. (اگر وقت باشد)و از ايجاد چنين فهرست اولويت و تعداد غيرقابل شمارشي از كارهاي اولويت دار و تغييرات مداوم بپرهيزيد.