امير بهادري نژاد
همگان به خوبي واقف هستند كه توانايي هاي فرگوسن در ايجاد انگيزه در بازيكنان بسيار فراتر از دانش فني او بوده است، اما اين روزها به نظر مي رسد كه فرگوسن اين ويژگي خود را از دست داده باشد. در گذشته هاي نه چندان دور، فرگوسن بهترين بازيها را از بازيكناني چون اشمايكل، اينس، هيوز، كانتونا، بروس، بكهام، بات، فيل نويل، روي كين و پل اسكولز مي گرفت، اما او ديگر نمي تواند چنين انگيزه اي در بازيكناني چون فان نيستلروي، ريو فرديناند و يا وين روني ايجاد نمايد. صرفنظر از نتيجه بدست آمده در بازي اين تيم در برابر چلسي در روز يكشنبه هفته جاري كه در آن تيم آلكس فرگوسن موفق شد يك بر صفر حريف خود را شكست بدهد، روند كلي منچستر در فصل جاري حاكي از سقوط امپراتوري فرگوسن در اين تيم است.
امپراتوري هاي بزرگ هرگز به صورت ناگهاني سرنگون نمي شوند بلكه سرنگوني آنها به تدريج صورت مي گيرد. به عبارتي ديگر ، ساختار امپراتوري ها آجر به آجر و سنگ به سنگ فرسوده مي گردد و هنگامي كه صاحبان آن چشم مي گشايند متوجه مي شوند كه از امپراتوري آنها چيزي به جز خاكستر و آوار باقي نمانده است. به همين دليل پروسه سرنگوني يك امپراتور به زمان نياز دارد. به عنوان مثال سقوط امپراتوري روم غربي از زمان مرگ كنستانتين بزرگ در سال ۳۳۷ پس از ميلاد آغاز شد و تا سال ۴۷۶ تداوم يافت. در واقع سقوط امپراتوري روم در حدود ۱۳۹ سال بطول انجاميد. البته در سقوط اين امپراتوري عواملي چون سوء مديريت، شكست هاي نظامي، حوادث تاريخي و بلاياي طبيعي تاثيرگذار بودند.
چنين وضعيتي در مورد امپراتوري هاي فوتبال نيز صدق مي كند. اما امپراتوري هاي فوتبال بجاي اينكه طي ۱۳۹ سال سقوط كنند، سقوط شان تنها طي ۳ يا ۴ فصل صورت مي گيرد. همچنين در اغلب مواقع سقوط امپراتوري ها بسيار دير مورد توجه صاحبان آن قرار مي گيرد به گونه اي كه ديگر فرصت جبران خطاها باقي نمي ماند. در سال ۱۹۹۱ برايان كلاف همراه با تيم ناتينگهام فارست به فينال جام حذفي انگليس رسيد و سال بعد از آن تيمش را در عين تعجب همگان به فينال جام اتحاديه اين كشور در ورزشگاه ويمبلي هدايت كرد. البته ناتينگهام هر دو فينال را به حريفانش واگذار كرد و سال بعد از آن اين تيم به رقابتهاي دسته پايين تر سقوط كرد و قلب اين پير مرد را شكست. در همان روزهايي كه كلاف در ورزشگاه ويمبلي قدم مي زد صحبت هايي مبني بر تضعيف تيم فارست مطرح مي شد اما چون اين تيم به فينال دو رقابت معتبر راه يافته بود تمام ضعف ها ناديده گرفته شد و همين موضوع مقدمات سقوط امپراتوري كلاف را در فارست مهيا كرد.
جالب اينكه در همان زمان اتفاقي مشابه براي باشگاه ليورپول رخ داد. در سال ۱۹۸۹ تيم ليورپول در آخرين بازي ليگ در ورزشگاه خود قهرماني را به تيم آرسنال تقديم كرد و با آنكه اين تيم در فصل بعد با مربيگري كني دالگليش موفق به كسب عنوان قهرماني شد اما از آن پس روند سقوط امپراتوري ليورپول سرعت گرفت به گونه اي كه اين تيم از سال ۱۹۹۱ تاكنون تنها توانسته دو بار در سالهاي ۱۹۹۱ و ۲۰۰۲ نايب قهرمان ليگ بشود آنهم در شرايطي كه در هر دو بار اختلاف امتياز بسياري با تيم قهرمان داشته است.
شايد تيم منچستريونايتد با چند جرقه در فصل جاري نظر افكار عمومي را بخود تغيير دهد اما معتقديم كه نبايد فريب نتايج كسب شده توسط اين تيم را خورد چون از شواهد اينگونه بر مي آيد كه امپراتوري سرخ به تدريج در حال سرنگوني است. فرگوسن براي ساختن اين امپراتوري بزرگ تمام رقيبان را وادار به تسليم كرد و به حدي در يورش به دشمنانش بي رحم بود كه همگان اقتدار امپراتوري منچستريونايتد را با امپراتوري روم مقايسه مي كردند. اما از چهار سال قبل تاكنون اين تيم با اقتدار در برابر حريفانش ظاهر نشده است. مسئولان اين باشگاه در پاسخ به انتقادات مدعي مي شوند كه اين باشگاه در حال گذار است اما سوال اين است كه اين پروسه چه زماني به پايان خواهد رسيد. با توجه به اينكه براي بناي امپراتوري فرگوسن به زمان زيادي نياز بود به همين دليل سرنگوني آن نيز تدريجي خواهد بود. البته در زمان افول امپراتوري فرگوسن، منچستريونايتد توانست به عنوان قهرماني ليگ دست يابد اما قهرماني اين تيم در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ را مي توان با قهرماني ليورپول در سال ۱۹۹۰ مقايسه كرد كه آن قهرماني آخرين خاطره خوش اين تيم در ليگ بود. به اعتقاد كارشناسان اصولا بهترين تيم قهرمان ليگ مي شود اما به اعتراف بسياري از اين كارشناسان، در سال ۲۰۰۳ كه منچستر قهرمان ليگ شد آرسنال بهترين تيم ليگ بود. اما آرسنال در هفته هاي پاياني فصل به دليل مصدوميت بازيكنان كليدي خود و كاهش اعتماد به نفس بازيكنان جوان، قهرماني را به منچستر واگذار كرد. تيم منچستر از روز ۲۶ دسامبر سال ۲۰۰۲ تا پايان آن فصل در هيچ ديداري در ليگ شكست نخورد به همين دليل اين سوال مطرح مي شود، آيا سقوط تيمي كه در طول سه ماه شكست نمي خورد امكانپذير است؟ متاسفانه پاسخ به اين سوال در مورد منچستريونايتد مثبت است.
در همان سالي كه منچستر براي آخرين بار قهرمان ليگ شد فرگوسن پس از شكست مقابل آرسنال در جام حذفي بكهام را در داخل رختكن كتك زد و اين تيم بلافاصله پس از روبه رو شدن با اولين حريف سرشناس در ليگ قهرمانان اروپا در مرحله حذفي اين رقابتها شكست خورد و به خانه بازگشت. البته اين اتفاق از سال ۱۹۹۹ به بعد هر سال در رقابتهاي اروپايي براي منچستر تكرار شده است.
در همان زماني كه فرگوسن در رختكن به ضرب و شتم بكهام پرداخت مشخص شد كه تفكرات فرگوسن سنتي با بازيكنان فوتبال مدرن همخواني ندارد.
در بازي اين فصل با ميدلزبورو كه منچستريونايتد با ۴ گل شكست خورد چهره درمانده فرگوسن حاوي پيام هاي پرمعنايي بود. او در كنار نيمكت ذخيره ها در كنار ساير بازيكنانش ايستاده بود اما هيچ كاري از دستش بر نمي آمد. به همين دليل روي كين كاپيتان تيم منچستريونايتد پس از اين بازي به خشم آمد و عليه تيم خود مصاحبه كرد. حرفهاي كين كه به واقعيت بسيار نزديك بود چنان باعث هراس و نگراني مسئولان منچستر شد كه آنها دستور دادند مصاحبه وي از شبكه تلويزيوني باشگاه پخش نشود. البته در گذشته بارها كين از منچستريونايتد به انتقاد پرداخته و هر بار فرگوسن از وي حمايت كرده بود اما اين بار حر ف هاي كاپيتان بسيار تندتر از گذشته بود و فرگوسن متوجه شده كه شايد روزهاي آخر دوران مربيگري اش در اين تيم فرارسيده است.
در يكسال گذشته گراهام تيلور و تري ونبلز دو مربي اسبق تيم ملي فوتبال انگليس كه بيش از ۳۰سال سابقه مربيگري دارند اعتراف كردند، در بازگشت به حرفه مربيگري در باشگاههاي جديد خود متوجه شده اند كه برقراري ارتباط با بازيكنان در داخل رختكن بسيار دشوارتر از گذشته شده است. آنها هنگامي كه دريافتند برخي از بازيكنان انگيزه لازم براي برطرف كردن نقايص بازي خود را ندارند متعجب شدند چون در گذشته چنين چيزي را تجربه نكرده بودند.
گفته مي شود كه در مصاحبه پخش نشده كين، اين بازيكن به انتقاد از برخي بازيكنان جوان منچستريونايتد و همچنين ريو فرديناند گرانقيمت پرداخته كه با توجه به در پيش بودن رقابتهاي جام جهاني از لحاظ روحي به مدافع تيم ملي فوتبال انگليس لطمه وارد خواهد شد. در حدود ۵ سال قبل آلكس فرگوسن از اينكه نمي توانست تمام ابعاد زندگي ديويد بكهام را تحت كنترل خود داشته باشد بسيار گله مند بود اما امروزه به نظر مي رسد كه فرگوسن چنين مشكلي را با فرديناند و وين روني داشته باشد.
همچنين صاحبان امپراتوري هاي در حال سقوط درمانده مي شوند. به عنوان مثال ناكامي تيم منچستريونايتد طي چند سال اخير در رقابتهاي اروپايي فرگوسن را از نظر فني درمانده كرده است. فرگوسن براي اينكه در اروپا نتيجه بگيرد از سيستم بازي با تك مهاجم استفاده كرد و به تدريج اين سياست به بازيهاي داخلي نيز رخنه نمود و منچستر در ليگ برتر نيز با يك مهاجم به ميدان رفت. تداوم اين وضعيت باعث شده تا فرگوسن در هر بازي تغييرات گسترده اي در تيم خود ايجاد بكند به گونه اي كه در حال حاضر هيچ كس نمي تواند تركيب اصلي اين تيم را پيش از آغاز بازي پيش بيني بكند. هم اكنون تيم چلسي با سيستم ۳-۳-۴ بازي مي كند كه تقريبا مشابه سيستم بازي منچستريونايتد در گذشته است كه با سيستم ۲-۴-۴ بازي مي كرد. به همين دليل بسياري از كارشناسان معتقدند كه منچستر براي رهايي از بحران بايد به سيستم تيم چلسي روي آورد. اما بايد اين موضوع را در نظر داشت كه تيم چلسي بهتر از هر تيم ديگري در اروپا سيستم ۳-۴-۴ را بازي مي كند و حتي اگر در خوشبينانه ترين حالت منچستريونايتد اين سيستم را بدون نقص اجرا نمايد باز هم يك پله از چلسي عقب تر خواهد بود.
در دهه ۱۹۹۰ به موازات سقوط امپراتوري ليورپول، امپراتوري منچستريونايتد ظهور كرد و تيم هاي آرسنال، ليدز و تا حدودي هم بلكبرن پيشرفت كردند. امروزه هم با سقوط منچستريونايتد، چلسي در حال تشكيل يك امپراتوري مي باشد و زير سايه اين تيم، آرسنال دست و پا مي زند. در زماني كه ليورپول سقوط كرد منچستريونايتد به دليل برخورداري از ثروت بيشتر و تعدادي از بازيكن جوان ظهور كرد و اين بازيكنان در كنار هم پير شدند. حالا هم كه چلسي ثروتمندتر و جوانتر است جايگزين منچستريونايتد مي شود.
يكي از دلايل سقوط ليورپول، ناتواني در جايگزيني بازيكنان بزرگي چون يان راش، استيو نيكول، كني دالگليش، گراهام سونس، آلن هنسن و مارك لارنسون بود. حالا هم فرگوسن با مشكلي مشابه مواجه است چون نمي تواند براي بازيكناني چون اشمايكل، بكهام، كين، گيگز و اسكولز جانشينان شايسته اي بيابد.
در زماني كه سقوط ليورپول آغاز شده بود مسئولان اين تيم مدعي شده بودند كه تيمشان در حال گذار است اما امروزه از اين واژه براي توجيه ناكامي هاي منچستريونايتد استفاده مي شود تا جايي كه اين تيم سه بار طي چهار فصل اخير مجبور بوده با شركت در رقابتهاي انتخابي به مرحله اصلي رقابتهاي ليگ قهرمان اروپا راه يابد.
ليورپول براي خروج از بحران در دهه ۹۰ اقدام به استخدام بازيكنان كوچكي از لحاظ بار فني همچون روني روزنتال و جيمي كارتر كرد و منچستريونايتد نيز دقيقا اشتباه ليورپول را تكرار كرد و با استخدام بازيكناني چون اريك جمبا جمبا و كلبرسون تيشه به ريشه خود زد. با آنكه كريستيانو رونالدو و وين روني آينده اميدواركننده اي را پيش رو دارند اما فرگوسن نتوانسته بازيكناني به خدمت بگيرد تا آنها بتوانند با تكيه بر تكنيك ناب خود توپ را داخل زمين حفظ بكنند.
منچستريونايتد هر روز بي دقت تر و حيران تر مي شود و بدتر از اينكه فرگوسن نسبت به اين موضوع بي توجه بوده است. شايد بازيكنان منچستريونايتد در پاسخ به انتقادات مربي خود اعلام كنند كه تيم آنها در حال گذار است اما فرگوسن مي داند كه اين جمله توجيهي بيش نيست.
بحران اقتصادي براي فصل آينده
بازيهاي ضعيف منچستريونايتد در فصل جاري تنها محدود به رقابتهاي ليگ برتر انگليس نمي شود بلكه اين تيم در ليگ قهرمانان اروپا نيز نتايج ضعيفي را كسب كرده است. به همين دليل اگر اين تيم از گروه خود به جمع ۱۶ تيم برتر اروپا صعود نكند آنگاه ملكام گليزر رئيس ثروتمند اين باشگاه در حدود ۲ميليون پوند ضرر خواهد كرد. تيم هايي كه به جمع ۱۶ تيم برتر رقابتهاي ليگ قهرمانان اروپا راه مي يابند از اتحاديه فوتبال اين قاره (يوفا) در حدود ۱/۱ميليون پوند جايزه نقدي دريافت مي كنند كه اگر منچستريونايتد موفق به صعود از گروه خود نشود اين مبلغ را علاوه بر درآمد حاصل از بليت فروشي ديدارهاي مرحله يك چهارم پاياني، از دست خواهد داد.
براي مردي چون ملكام گليزر كه براي ثروتمند شدن بسيار زجر كشيده و از حرفه پدر خود كه تعميركار ساعت بود به اين ثروت دست يافته است، حتي يك دلار هم ارزش دارد به ويژه اينكه او و فرزندانش براي خريد باشگاه منچستريونايتد بيش از ۳۷۴ ميليون پوند از بانك ها وام دريافت كرده اند. آنها در شرايطي دست به اين ريسك بزرگ زدند كه تصور مي كردند تيمشان در اين فصل و در چند فصل آِينده به مرحله يك چهارم پاياني رقابتهال ليگ قهرمانان اروپا راه يابد.
البته اين انتظار گليزرها غير منطقي نيست چون پيش از اينكه آنها اقدام به خريد باشگاه منچستريونايتد نمايند هيئت مديره باشگاه در جلسه خود هدفي مشابه را براي اين تيم ترسيم كرده بود. جالب اينكه هيئت مديره باشگاه زماني اين هدف را ترسيم كرد كه منچستريونايتد بدهي نداشت و از لحاظ اقتصادي در شرايط مطلوبي بسر مي برد.همچنين مشاوران اقتصادي گليزر پيش بيني كرده بودند در صورتي كه منچستريونايتد بتواند در پايان هر فصل حداقل در رده سوم رقابتهاي ليگ برتر انگليس قرار بگيرد ( در كنار راهيابي اين تيم به مرحله يك چهارم پاياني رقابتهاي ليگ قهرمانان اروپا) اين باشگاه قادر به پرداخت بدهي هاي خود خواهد بود. اما در حال حاضر هيچ يك از اهداف گليزرها محقق نشده است. البته محقق نشدن ۲ ميليون پوند درآمد براي باشگاه بزرگي چون منچستريونايتد يك بحران به شمار نمي آيد چون دو ميليون پوند معادل دستمزد يكي از بازيكنان ثروتمند منچستريونايتد به مدت ۶ ماه مي باشد. اما آنچه باعث نگراني مسئولان باشگاه منچستريونايتد است احتمال عدم حضور اين تيم در رقابتهاي فصل آينده ليگ قهرمانان اروپا در صورت قرار نگرفتن در ميان ۴ تيم اول ليگ برتر مي باشد. آخرين باري كه منچستريونايتد با اين ناكامي مواجه شد مربوط به سال ۱۹۹۵ مي شود كه در آن سال بيش از ۱۰ ميليون پوند لطمه مالي به اين تيم وارد نمود.
رئيس گروه سهامداران باشگاه منچستريونايتد در اين رابطه مي گويد: راه نيافتن به جمع ۱۶ تيم برتر اروپا در فصل جاري يك فاجعه نخواهد بود اما آنچه وضعيت مالي باشگاه را دچار اختلال خواهد كرد راه نيافتن اين تيم به ليگ قهرمانان اروپا در فصل آينده است.