دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۴۹
پنجمين دوره گفت وگو ميان اديان
005628.jpg
دوره جديد گفت وگو ميان اديان اسلام و مسيحيت ميان نمايندگاني از ايران و واتيكان امروز و فردا در تهران برگزار مي شود. اين پنجمين دوره نشست و گفت وگوي ديني ميان انديشمندان اسلامي و مسيحي ست كه از سوي مركز گفت وگوي اديان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و كليساي كاتوليك واتيكان برگزار مي شود.
نخستين دوره اين گفت وگوها با عنوان بررسي پديده تجدد از ديدگاه انديشمندان مسلمان ومسيحي كاتوليك در سال 73 در تهران برگزار شد. دومين دور با عنوان اسلام و مسيحيت در مواجهه با كثرت گرايي ديني در بهمن ماه سال 78 در رم برگزار شد و سومين دور گفت وگوها نيز با عنوان جوانان؛ هويت و تعلم و تربيت بدني در سال 80 در تهران برگزار شد.
و سرانجام چهارمين دور گفت وگوها در واتيكان برگزار شد. موضوع گفت وگوها در چهارمين دور اركان صلح؛ حقيقت،  عدالت، عشق و آزادي بود. در همايش چهارم، حجت الاسلام والمسلمين محمود محمدي عراقي، دكتر مهدي سنايي، حجت الالسلام والمسلمين علي اكبر رشاد، دكتر محمدرضا حسيني بهشتي، حجت الاسلام والمسلمين دكتر محقق داماد و دكتر نصرالله پورجوادي از طرف ايران شركت كردند.اكنون گفت وگوي اسلام و مسيحيت ميان نمايندگاني از جمهوري اسلامي ايران و واتيكان، با عنوان اخلاق زيستي از ديدگاه اسلام و مسيحيت كاتوليك روزهاي 23 و 24 آبان ماه سال جاري در تهران برگزار مي شود. در اين نشست، انديشمندان مسلمان و مسيحي كاتوليك درباره موضوعات تصوير انسان از ديدگاه اسلام و مسيحيت كاتوليك ، كرامت شخصي انسان در آغاز خلقت ، كرامت شخصي انسان در طول حيات و كرامت شخصي انسان به هنگام مرگ به بحث و گفت وگو مي پردازند.
شوراي پاپي گفت وگوي اديان وابسته به واتيكان، كه بزرگترين مركز جهاني مسيحيت در شاخه كاتوليك است و بيش از 5/1 ميليارد نفر در سراسر جهان پيرو دارد در اين همايش حضور خواهد داشت. سخنرانان ايراني شركت كننده در اين كنفرانس، حجت الاسلام محمود محمدي عراقي (رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي)، آيت الله جناتي، آيت الله تسخيري، آيت الله عميد زنجاني و حجت الاسلام رشاد و سخنرانان كليساي كاتوليك واتيكان، دكتر لوك جورمالي ، پرفسور لوييزا دي پيترو ، پدر آني بال لويس و اسقف وايلم ايجك
هستند. هيات واتيكاني به سرپرستي اسقف اعظم مايكل فيتز جرالد، رئيس شوراي پاپي گفت وگوي اديان واتيكان و با همراهي اسقف اعظم پير لوييچي چلاتا ، دبير گفت وگوي اديان واتيكان و مونسينيور خالد عكاشه، رئيس بخش اسلام واتيكان به تهران خواهند آمد و سخنرانان نيز از كشورهاي انگليس، ايتاليا، برزيل و هلند هستند.
ديدار با شخصيت هاي علمي - فرهنگي كشورمان و بازديد از موسسه امام خميني(ره) شهر قم از برنامه هاي جانبي هيات واتيكاني ست.
مراسم گشايش اين نشست كه دو روز به طول مي انجامد، امروز در مجتمع امام  خميني (ره) تهران برگزار مي شود و به دنبال آن، جلسات علمي و ارائه مقالات در دو نوبت صبح و عصر طي امروز و فردا تشكيل خواهد شد.

تصويري از عشق و زندگي
005589.jpg
سينما با تمام جوانبش يا به تعبيري با تمام متن و فرامتن و بينامتنش براي ما نوعي زندگي بوده و هست.
پارسا تهراني- بهترين سال هاي ما با سينما اندازه گرفته شده و بي شك خيلي از خاطراتمان به آن پيوند خورده. ما با آن بزرگ شده ايم، در آينه اش خود را ديده ايم و هنوز به دنبال انعكاس كامل خود درآنيم. براي ما روز ملي بيشتر بهانه اي ست براي بازخواني حس هايي كه مشترك بوده. براي بازشناسي نشانه هاي مشتركي كه روزگارمان را پيش بردند؛ در سالن تاريك و در خلوت خود فرو رفتن، راز و رمز تصاوير و زندگي را از دل پرده بيرون كشيدن،  دريافت نشانه ها و سهيم كردن ديگران در اين كشف و شهود، ساعت ها در عالم معناي تصاوير غوطه  خوردن و در لحظات زيستن.
سينما براي نسل من - متولدين سال هاي اوليه دهه 50 - سخت كاذب بود و ناقص. فاصله ديدن آثار بزرگ بر پرده عريض تا ديدن فيلم هاي كوچك بتاماكس در ويدئوي خانگي را فقط كساني متوجه مي شوند كه فضاي غبارآلود و تاريك سالن سينما را تجربه كرده باشند و اين فضا جزئي از خلوت زندگي آنها باشد. ما حتي نمي توانستيم در جريان توليد و فضاي آن هنگام خشت و آينه ، خانه سياه است ، آرامش در حضور ديگران ، چشمه ، سه قاپ ، گاو ، قيصر و ... كه هم سن و سال ما يا شايد قدري بزرگتر بودند، قرار گيريم؛ اطلاعاتمان بسيار محدود است و بيشتر ناكافي و باز محدود مي شود به تجارب ديگران، حال آنكه اصل و مبناي ديدن، تاويل و تفسير شخصي را هم به دنبال دارد و برداشت هر شخص با تمام اشتراك با ديگران در پاره اي از موارد سخت و منحصر به فرد و يگانه است.
تجربه عيني دست كم من، به ديدن بسياري از آثار بزرگ آن دوران بر پرده سينما باز مي گردد. به همين يك دهه پيش كه حديث بازي هاي بزرگان بر سر نمايش نگاتيوهاي مثله شده بماند. سينما براي ما نسل ما در فضايي جديد معنا شد؛ زني با بغض، از اولين كشيده اي كه خورده مي گويد و دكتر از زير عينك  نگاهش مي كند؛ در عتيقه فروشي زني با عينك آفتابي پهن رو به روي نقاشي - تصويري درست مثل خودش مي ايستد، پسر كوچكي با مشت هاي پياپي در سرزميني آفتاب سوخته بر يخ ها مي كوبد، مردي با صدايي منحصر به فرد رو به روي آينه خانه اش اپرا تمرين مي كند، ناخدايي با تنها دستي كه دارد كبريت آتش مي زند،  تصاوير اسلوموشن از شكستن اشيا توسط زناني در اتاق و تبلور حس مرگ، صداي به هم خوردن پلاك هايي بر هواپيمايي كوچك كه حاشيه صوتي را پر مي كند، زن - مادري مرگ انتظار و فرزنداني كه در حال تدارك غذاي ختم اويند، چهره معصومانه دختر - زني در پوشش سفيد كه متكايي را زير لباسش فرو مي برد، پسر بچه اي روي آب راه مي رود و معلم كه تا كمر در آب فرو رفته با نگاه او را دنبال مي كند، بوسه ماهيان قرمز حوض بر زخم پاهاي پسر، دختربچه اي كوچك به تنگ ماهي   خيره شده است، پسر از پا زدن باز مي ماند، دوچرخه مي ايستد و ماشين - عشقش در دل جاده محو مي شود، ابراز تنفر مردي از گل گلايل براي مراسم ختمش، زيبايي اثيري دختركي كه بچه اش پسري لوچ را بين مين ها مي برد،  دستاني بر دستگاه تايپ به حركت درمي آيند و نامه اي از خدا بر صفحه سفيد نقش مي بندد، پسربچه اي سيه چرده و جنوبي در بازار شهري شمالي به دنبال زني روستايي- محلي پيش مي رود، دوربين روي صفحه ساعت كه هفت صبح را نشان مي دهد مي ماند و در اتاق خواب بسته مي شود و ... صداي نفس هاي پزشكي در ماشينش كه زير شن هاي كوير مدفون شده است و ...
سينماي نسل من انگيزه اي است از اين تصاوير و تصاوير سياه و سفيد نسل قبل، اما بي شك آنان نيز چون ما با تصاويري گريسته اند، در لا به لاي آنها عشق را جسته اند، ساعاتي طولاني بي هدف در خيابان ها پرسه زده اند، درباره آنها نوشته اند، بحث و جدل كرده اند و ... و در نهايت چون ما، با آنها زندگي كرده اند. وجه اشتراك براي همه ما خود سينماست كه واژه هاي زندگي، عشق و زيبايي را به بيان هايي متفاوت معنا بخشيده و مي بخشد.

مائده هاي زميني
يك لازانياي خوشمره با طعمي متفاوت
غذايي لذيذ و مقوي ست؛ باب طبع كودكان است و مورد توجه افرادي كه از لاغري رنج مي  برند و البته باعث حسرت افرادي كه از چاقي زجر مي  كشند!
بنفشه نگارنده- مواد لازم براي تهيه لازانياي شش نفره:
خمير لازانياي آماده: يك بسته
گوشت چرخ كرده: نيم كيلو
پياز سرخ شده: سه قاشق سوپخوري
رب گوجه فرنگي: يك قاشق سوپخوري
سس سفيد: دو فنجان
پنير پيتزا: 200 گرم
روغن: 100 گرم
طرز تهيه:گوشت چرخ  كرده را با پياز سرخ  شده و دو قاشق سوپخوري روغن تفت مي  دهيم و مي  گذاريم با يك ليوان آب بپزد تا به روغن بيفتد. رب گوجه  فرنگي را اضافه كرده و نمك و فلفل آن را ميزان مي  كنيم. براي پخت خمير لازانيا (مثل ماكاروني قبلا يادتان داديم!) در يك قابلمه بزرگ آب ريخته، مي  گذاريم تا آب به جوش بيايد. مقداري نمك و مقداري روغن براي جلوگيري از چسبيدن خميرها به آب اضافه مي  كنيم. بعد از آن خميرها را در آب در حال جوش ريخته و بعد از چند جوش و نرم شدن، آن را در يك آبكش ريخته و بلافاصله روي آن آب سرد مي  ريزيم تا خميرها به هم نچسبد. سپس به آرامي خميرها را برمي  داريم و روي يك پارچه تميز مي  گذاريم تا آب آن مقداري گرفته شود؛ موقع برداشتن از آبكش، خميرها پاره نشوند!حالا خمير لازانيا آماده است تا مواد گوشتي را روي آن قرار دهيم.در ظرف تفلون يا پيركس مناسب، دو قاشق سوپخوري روغن مي  ريزيم و يك رديف خمير لازانيا قرار مي  دهيم و يك رديف پنير رنده شده و مقداري از مايه گوشتي و سس سفيد را روي آن مي  ريزيم. سپس روي آن يك رديف ديگر خمير لازانيا و سس سفيد و مايه گوشتي و پنير رنده شده ريخته و به همين صورت ادامه مي  دهيم. ظرف را روي پنجره بالاي فر قرار مي  دهيم تا با حرارت 350 درجه فارنهايت به مدت نيم ساعت بماند و پنير روي آن كمي برشته شود.
طرز تهيه سس سفيد براي لازانيا را هم ياد بگيريم، بد نيست.
كره: 50 گرم
آرد سفيد: دو قاشق سوپخوري
شير: دو فنجان
نمك و فلفل: به مقدار دلخواه
طرز تهيه: كره را آب مي  كنيم و آرد را با آن كمي تفت مي  دهيم. شير را بتدريج اضافه مي  كنيم تا سس، صاف و يكنواخت و غليظ شود. سپس نمك و فلفل را اضافه مي  كنيم. حالا سس، آماده مصرف است.

آدم ها
باران كوثري، تئاتري شد...
005580.jpg
دختر رخشان بني اعتماد و جهانگير كوثري، ديگر دارد از زير نام سنگين پدر و مادرش بيرون مي آيد و هويت مستقل هنري اش را پيدا مي كند. حضور در تئاتر در ميان ابرها يكي از پله هاي موفقيت و استقلال باران كوثري محسوب مي شود.
نگار مفيد- نمايش در ميان ابرها به كارگرداني اميررضا كوهستاني از 16آبان ماه در تالار قشقايي اجرا مي شود. بازيگران اين نمايش، باران كوثري و حسن معجوني هستند. باران، نقش زن بارداري را بازي مي كند كه با ايمور همسفر مي شود تا با گرفتن پناهندگي،  فرزندش را در اروپا به دنيا بياورد. در ميان ابرها حكايت مهاجرت ايمور است. ايمور، پسري ست كه در ايل قشقايي به دنيا آمده، اما با مرگ پدر و مادرش به شهر كوچ مي كند و اينك در راه رسيدن به انگلستان است.باران كوثري، با بازي در در ميان ابرها اولين تجربه جدي و حرفه اي تئاتر و دومين بازي اش روي صحنه و در مقابل چشمان تماشاگران را به پرونده كاري اش اضافه مي كند. باران در سال 76 در تئاتري از آزيتا حاجيان به نام آن سوي آينه بازي كرد كه واضح ترين خاطره اش از اين تئاتر، معدلي ست كه وقتي كلاس دوم راهنمايي بوده،كم شده.باران قبل از اين كار تئاتر، وقتي هنوز كوچكتر بوده، در فيلم هايي مثل بهترين باباي دنيا ، نرگس و روسري آبي بازي كرده. بازي در اين فيلم ها وحضور مداوم در پشت صحنه تمام فيلم هاي مادرش باعث شد كه در هنرستان سوره، رشته نمايش بخواند و بعد از آن در زير پوست شهر بازي كند، اما بعد از اين فيلم، پشت سر هم در سه فيلم بازي كرد كه اسم او را به عنوان بازيگر سينما و تئاتر خارج از محدوده خانواده اش مطرح مي كرد. بزرگترين جذابيت بازي در رقص در غبار براي باران كوثري همين بود. بالاخره مستقل شدم! يك سال بعد در فيلم سيروس الوند بازي كرد؛ برگ برنده و جمله مشهور ترانه عليدوستي را به نوعي ديگر بر زبان آورد. سومين فيلمي كه او را به عنوان بازيگري مستقل تثبيت كرد، خوابگاه دختران بود؛ فيلمي در ژانر وحشت. جذابيت شيطنت هاي پشت صحنه با نگار جواهريان آنقدر برايش زياد بود كه در گفت وگوهايش حرفي از استقلال نمي زد. هنوز گيلانه را روي اكران دارد. تئاتر جديدش در ميان ابرها از 16 آبان در تالار قشقايي اجرا شده و منتظر است تا فيلمنامه سفر رويا - نوشته رخشان بني اعتماد- تمام شود و نقشش را بگيرد. باران در ميان رقباي همسن و سالش اوضاع خوبي دارد، اگر و تنها اگر بالاخره وضعيت درسش را مشخص كند؛ چيزي كه در اين مدت بسيار از آن سخن گفته است.

كتابخانه
داستان نويسي به شيوه سناپور
ده جستار داستان نويسي را حسين سناپور نوشته و آن را حاصل دو دهه پرسش و پاسخ هاي ذهني اش در داستان نويسي مي داند.
خسرو نقيبي- حسين سناپور نويسنده اي است كه يك رمان باليني براي نسل دوم و سوم نوشته و در دومين رمانش هم هرچند نتوانست آن گروه اول را كاملا راضي كند اما ثابت كرد حرف هاي زيادي براي گفتن دارد. سناپور البته سابقه كار مطبوعاتي هم دارد. او در چند جاي مختلف مسئول صفحات ادب و هنر بوده و مقالات زيادي هم در نشريات دارد. آن كتاب اول نيمه غايب بود كه حالا بيش از پانزده بار تجديد چاپ شده و تقريبا جايزه اي ادبي در كشور نبوده كه از آن تقدير نكند و دومين رمان هم ويران مي آيي بود كه در همان دو سه هفته اول، چاپ دومش راهي بازار كتاب شد و هنوز هم در سبد خريد قشر كتاب خوان است.
اين مقدمه را گفتم براي اينكه بنويسم چند ماهي است كتابي از سناپور راهي بازار نشر شده كه ده جستار داستان نويسي نام دارد؛ كتابي كه به نظر مي رسد براي آنها كه كارهاي سناپور را دوست دارند، مي تواند يك اثر ماندگار ديگر باشد. بخشي از آموزه ها و شيوه هاي داستان نويسي نويسنده اي كه ثابت كرده درام و فرم را توامان خوب مي شناسد و مي تواند با هر جانمايه اي اثري متفاوت خلق كند. خود او در مقدمه كتاب نوشته است: مجموعه  اين جستارها حاصل پرسش و پاسخ هاي شخصي نويسنده در طول دو دهه داستان نويسي است كه به قصد دروني كردن بعضي مفاهيم مربوط به داستان در فرهنگ بومي و افزودن چيزي ولو اندك به جريان مداوم انديشه هاي نظري داستان نويسي است . سناپور در  اين كتاب به مفهوم شي ء كردن داستان و چگونگي آن، اهميت كشمكش و انواع آن، مفهوم و روش هاي شناخت و ساخت شخصيت اصلي، شگرد روايت داستان از زبان كودك، تعريفي دوباره از شخصيت و تيپ، نسبت معكوس روايت با موضوع، مشخصه هاي داستان گوتيك و نمونه شاخص ايراني و همچنين داستان شاعرانه و سبك همينگوي و كارور پرداخته است.
گمان مي كنم ده جستار داستان نويسي پيشنهادي مناسب براي آنهايي ست كه داستان نويسي را جدي تر از يك مخاطب عام دنبال مي كنند؛ كتابي كه برخلاف آنچه معمولا در كتابخانه ايرانشهر مي خوانيد، نه يك اثر كلاسيك داستاني، كه اثري متفاوت از نويسنده اي نام آشناست.

سينماي خانگي
به چشمانت هم اعتماد نكن
ديويد فينچر يكي از آن كارگردان هاي  نابغه اي ست كه تماشا كردن هر فيلم شان، تجربه منحصر به  فردي ست؛ هم مي توانند از پس منتقدان سخت گير برآيند و هم تماشاگران را راضي به خانه بفرستند.
رضا مسلمي ـ فينچر پس از ساختن فيلم سياه و تلخ هفت به سراغ فيلمي رفت كه در نگاه اول خيلي هاليوودي تر از فيلم پيشين او به نظر مي آمد، اما بازي اگرچه از دو ستاره در نقش هاي اصلي اش استفاده مي كند و داستانش هم تا حدود زيادي اين قابليت را دارد كه به يك اثر هاليوودي معمولي بدل شود، به لطف هنر كارگرداني فينچرو نگاه مستقلش، به فيلمي بدل شده كه هر بار تماشا كردن آن لذت متفاوتي دارد.
داستان فيلم درباره بانكدار متمولي  به نام نيكلاس است كه در روزمرگي غرق شده و ديگر چيزي برايش اهميت ندارد. همه چيز برايش عادي ست و به اطرافيانش توجهي نمي كند. يك روز برادرش (كنراد) به خاطر سالروز تولدش به او هديه عجيبي مي دهد و او را عضو شركتي به نام CRS مي كند.
كار اين شركت اين  است كه براي اعضايش سرگرمي ترتيب دهد تا از يكنواختي نجات پيدا كنند، اما از وقتي نيكلاس وارد ساختمان اين شركت مي شود اتفاقات عجيبي برايش رخ مي دهد و ناگهان بلاهاي ريز و درشتي بر او نازل مي شوند. وقتي هم كه جلو چشمانش برادرش كشته مي شود مي فهمد كه عده اي قصد دارند هرجور شده او را بكشند.
فيلم، تمام موفقيت اش را مديون فيلمنامه محكم و كارگرداني حساب شده فينچر است. مايكل داگلاس هم بخوبي توانسته از پس نقش اول فيلم برآيد و شان پن و دبورا كارا انگر هم كه نقش هاي فرعي را برعهده داشته اند، بدرستي وظايف شان را انجام داده اند.
بازي از آن دست فيلم هايي ست كه تا آخرين لحظه سرگرم تان مي كند و پاياني دارد كه كاملا غافلگيركننده است.
اساس روايت داستانش هم بر همين گمراهي نقش اول (و بيننده) گذاشته شده و به همين خاطر است كه در ديدارهاي بعدي لذت متفاوتي دارد.
فيلم را ديويد فينچر در سال 97 ساخته و تابه حال چند باري هم از شبكه هاي مختلف تلويزيون نمايش داده شده است، اما با اين حال آن را مي توانيد در شبكه  ويديوئي پيدا كنيد و از تماشاي يك فيلم ناب لذت ببريد.

آب و هوا
ابرهاي بي باران
005559.jpg
آب و هواي كشور اين روزها بدجوري مردم را سردرگم كرده؛ گاهي آفتابي و گاهي باراني.
سياوش بختياري صبح كه از خانه خارج مي شوي هوا ابري و سرد است. بعد نيمه ابري مي شود. نزديك ظهر آفتاب مي تابد و طرف هاي غروب هم نم نم باران و سرما به سر و صورت مردم مي زند. امروز و فردا هواي تهران دقيقا همين طور است. بخصوص در شمال شهر كه سرما بيشتر است. آسمان كمي تا قسمتي ابري ست. اصفهان هم آب و هوايي مانند تهران دارد با اين تفاوت كه شب هايش سردتر از تهران است. شمال غرب كشور از امروز دوباره ابري و نيمه ابري ست؛ با دمايي كه براحتي به زير صفر درجه مي رود. آن طور كه ما از تهران مي بينيم شرق ايران آب و هوايي ابري و باراني دارد. مشهد ابري ست و زابل باراني. البته اگر اين پيش بيني درست نبود مربوط به اين است كه در تهرانيم و كيلومترها با شرق و جنوب شرقي كشور فاصله داريم! شمال كشور هم مانند بقيه نقاط هوايي نيمه ابري دارد. فعلا از توده هوايي كه باران و برف زيادي به همراه داشته باشد، خبري نيست، اما در هر صورت اقتضاي فصل است كه هوا گرم و آسمان صاف نباشد.

در شهر
مختصر و مفيد
جشنواره بين  المللي فيلم كوتاه از 24 تا 29 آبان در تهران، ساري، شاهرود و زاهدان برگزار مي  شود.
سمر اميدي امسال هم انجمن سينماي جوان و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، جشنواره فيلم كوتاه برگزار مي  كنند. آنطور كه اعلام شده، 2 هزار و 613 عنوان فيلم به دفتر جشنواره ارسال شده تا بيست و دومين جشنواره ملي و دهمين جشنواره بين  المللي فيلم كوتاه تهران پربار باشد. قرار است جز سينماي تهران، سينماهاي ساري، شاهرود و زاهدان هم ميزبان جشنواره فيلم كوتاه باشند.
در بخش رقابتي اين جشنواره، 357 فيلم به نمايش درمي  آيد. خود بخش رقابتي، چند قسمت دارد؛ مسابقه ملي، مسابقه نگاه نو، مسابقه بين  الملل و مسابقه معناگرا. البته امسال بخش فيلم  هاي معناگرا در جشنواره مستقل شده است و داوري جداگانه  اي دارد.
خارج از بخش رقابتي، مرور آثار يك فيلمساز جوان (بيژن ميرباقري)، مرور آثار يك فيلمبردار (مرتضي پورصمدي)، مرور آثار دفتر انجمن سينماي جوان قم و مرور سينماي آسيا ديگر قسمت  هاي اين جشنواره به حساب مي  آيند.
قرار است در روزهاي برگزاري جشنواره فيلم كوتاه، نشست  هايي با ميهمانان خارجي و نيز جلسه  هاي بازاريابي فيلم برگزار شود. فيلم  هاي بخش مسابقه، هر شب بعد از نمايش، نقد و بررسي مي  شوند و كارگاه آموزشي انيميشن نيز برگزار مي  شود.
قرار است فيلم برگزيده تماشاگران هم در پايان اعلام شود.
حاميان مالي جشنواره فيلم كوتاه، شبكه يك سيما، سازمان ميراث فرهنگي، سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هستند.
يكي از مشكل  هاي اساسي فيلم كوتاه ايران، بازاريابي و بحث پخش فيلم است كه قرار است ميان فيلمسازان و كارشناسان به بحث گذاشته شود. دو سه سال است كه فيلم  هاي كوتاه ايران به شبكه  هاي مطرح خارجي چون آرته و بي.بي.سي فروخته مي  شود. شنيده مي  شود تاكنون 30 فيلم كوتاه به اين شبكه  ها داده شده، اما منتقدان و كارشناسان اعتقاد دارند پتانسيل فيلم  هاي ايراني بيش از اينهاست و مي  توانند حضور بين  المللي قوي  تري داشته باشند.
برگزاري جشنواره هاي بين المللي فيلم كوتاه براي پررنگ كردن اهميت اين نوع فيلم خيلي مهم است، ضمن اينكه باعث تشويق فيلم سازان اين حوزه مي  شود؛ فيلم سازاني كه اغلب خيلي جوان هستند.

نگاه
مشكل جاي ديگري است
سهراب نيكخواه- هفتمين جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان از روز گذشته آغاز به كار كرد. براساس اعلام مسئولان، بيش از 30 نشريه در اين جشنواره حضور دارند. تا اين جاي كار همه چيز خوب و درست است؛ نشرياتي كه براي كودكان منتشر مي شوند و جشنواره اي كه با چندين و چند هدف كوچك و بزرگ برگزار مي شود. لابد كودكان و نوجوانان هم مي توانند به اين جشنواره بيايند ، ولي به نظر مي رسد همه چيز به اين خوبي پيش نمي رود.
اول اينكه واقعا چند نشريه در كشور براي كودكان ونوجوانان منتشر مي شود؟ باز هم همان بحث قديمي براي كودكان يا درباره كودكان؛ بسياري از نشرياتي كه اين روزها به اسم كودك منتشر مي شوند مخاطبشان كودكان نيستند. البته نبايد گفت كه لزومي براي انتشار چنين نشرياتي وجود ندارد، اما در هر صورت كودكان هم نياز به خوراك فكري دارند. چقدر به اين موضوع فكر كرده ايم و از سوي ديگر تا چه حد كودكان را مي شناسيم كه بخواهيم براي آنها بنويسيم؟ اين روزها همان چند نشريه اي هم كه براي كودكان منتشر مي شوند مطالب چندان خواندني و دندان گيري ندارند. يكسري آدم بزرگ مثل ما مي خواهند براي كودكان بنويسند. طبيعتا يا نمي شود يا اگر بشود حاصل كار، سخن گفتن از حس نوستالژيك و خاطرات دوران كودكي ست. دنياي كودكان امروز با دنياي قبلي ها تفاوت هاي اساسي دارد.دوم اينكه اگر فرض كنيم همين چند نشريه كودك ونوجوان خواندني و خوب هستند نيز باز مشكل حل نمي شود. تيراژ (شمارگان) نشريات كودك آنقدر كم است و سيستم توزيع آنقدر مشكل دارد كه نمي توان به خوانده شدن مطالب، اميد چنداني داشت. واقعيت اين است كه كودكان و نوجوان در سني نيستند كه پول كافي براي خريد نشريه در اختيار داشته باشند و از سوي ديگر اين موضوع خريد نشريه را هنوز نياموخته اند و به آن عادت نكرده اند پس نمي توان انتظار داشت كه نشريات كودكان مانند هر نشريه ديگر از طريق دكه هاي روزنامه فروشي به دست مخاطبان خاص خود برسند.سوم اينكه ممكن است گفته شود كه اولياي كودكان درخانه و مدرسه مي توانند چنين مسئوليتي خريد نشريه براي كودك - را به عهده گيرند و همان ها نيز وظيفه مميزي را انجام دهند، اما واقعيت اين است كه بزرگسالان و نسل گذشته ما علاقه چنداني به كتابخواني يا روزنامه خواني ندارند؛ پدران و مادران با روزنامه ها قهر كرده اند تيراژ نشريات در يك كشور 70 ميليوني مويد اين سخن است - پدران و مادران ما در خانه و مديران و معلمان در مدرسه، حوصله آشنا كردن كودكان با فرهنگ مطالعه را نيز ندارند. آنها حتي كودكان را به جشنواره ها نيز نمي برند، وگرنه در شهري مانند تهران كه حدود 12ميليون جمعيت ثابت دارد، جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان بايد از شلوغي، جاي سوزن انداختن نداشته باشد، ولي نمايشگاه كتاب و مطبوعات بزرگسالان هم چنين نمي شود، چه رسد به كودكان. به نظر مي رسد برگزاري جشنواره كودك و نوجوان كار چندان بافايده اي نباشد؛ مشكل از جاي ديگري ناشي مي شود كه برگزاري يك جشنواره حلال آن نيست.

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
روز را مي توانيد با تماشاي تكرار نيمكت آغاز كنيد كه ساعت 13:20 از شبكه اول و از طريق برنامه خانواده پخش مي شود و 15 دقيقه اي هم بيشتر وقت تان را نمي گيرد. حدود ساعت 20:30 شب هم مي توانيد قسمت جديدي از اين مجموعه شبانه را تماشا كنيد. در حالي كه شبكه تهراني ها هم گويا از ابتداي هفته مجموعه كلانتري 99 را آغاز كرده اند كه با توجه به عنوانش، يك كلانتري را بستر روايت داستان هايش قرار داده است. در اين مجموعه مهدي صباحي، افسانه ناصري، زهرا ولدبيگي و متين عزيزپور بازي مي كنند و زمان پخشش هم ساعت 21:15 است، ولي در آخر هفته خبري از اين مجموعه نيست و فقط شنبه تا چهارشنبه مي توانيد آن را تماشا كنيد. شبكه سه اي ها هم كه مثل شب هاي پيش حدود ساعت 19:45 شب هاي برره را پخش مي كنند و هر روز بعدازظهر ساعت 14:45 آن را تكرار مي كنند. نكته جالب درباره اين سريال اين است كه بعضي از كارگردان هايي كه خود سابقه ساختن مجموعه هاي نود شبي را دارند و از قضا در جلب مخاطب هم چندان موافق نبوده اند، بر مهران مديري خرده مي گيرند و مي گويند كه دوران او به پايان رسيده است.
در ميان مجموعه هاي داستاني امشب هم مي توانيد ساعت 23 قسمت جديدي از هشدار براي كبرا 11 را تماشا كنيد كه به نظر پايان ناپذير مي رسد و به جزيي از هويت شبكه تهران بدل شده است؛ البته نمي توان انكار كرد كه سريال موفق و پرمخاطبي ست. شبكه يك هم مانند دوشنبه هاي پيش، قسمت ديگري از روزهاي به ياد ماندني را نشان مي دهد كه ساعت پخشش 22:15 است. گارد ساحلي هم كه دوشنبه شب ها از شبكه 3 پخش مي شود ساعت 20:45 از اين شبكه نمايش داده خواهد شد.
ساعت 21 هم نوبت به نمايش برنامه سينماي ديگر مي رسد كه اختصاص به نمايش فيلم هاي كوتاه و مستند دارد و شبكه 2 آن را پخش مي كند. اگر از طرفداران اين نوع سينما هستيد، اين برنامه تنها برنامه اي ست كه در طول هفته برايتان پخش مي شود و بهتر است آن را از دست ندهيد.
آخر شب هم مثل هفته هاي پيش نوبت به عادل فردوسي پور مي رسد كه در برنامه پربيننده اش حواشي هفته گذشته فوتبال ايران را بررسي كند كه با توجه به بازي هاي برگزارشده، احتمالا بيشتر حول بازي هاي ملي خواهد گشت و بعيد نيست كه سرمربي تيم ملي همراه با مترجم محبوبش ميهمان اين هفته نود باشند. وقتي هم كه نود به ميانه هاي خود رسيد و ساعت 23:15 را نشان داد، نوبت به پخش مستند جذاب مهاجران مي رسد كه از شبكه يك پخش مي شود. بعد از اين برنامه، در ساعت 1:15 بامداد مجموعه پليسي گروه امداد براي آن دسته از طرفداران مجموعه هاي پليسي نمايش داده مي شود كه تماشاي هشدار براي كبرا نتوانسته است هيجان شان را تخليه كند.

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |